در سال 1956، آنفو (نیترات آمونیوم و گازوئیل) وارد بازار آمریکا شد. در سال 1985 نیترونوبل، آنفوی جدیدی را که مقاومت بیشتری در برابر آب داشت به نام Akvanol عرضه کرد.
و در سال 1960، اسلاری و مواد منفجره با گرانروی بالا تولید شدند ودر سال 1970 امولسیونهای انفجاری (امولیت) و در سال 1980، آنفوی تقویت شده جدید (امولان) تکمیل و عرضه شدند که تحول جدیدی را در چالهای آبدار بوجود آوردند. (9)
مواد منفجره صنعتی را به دسته های زیر تقسیم گردیده اند: (7)
1-2- باروت
باروت مخلوطی مکانیکی از نیترات سدیم یا پتاسیم زغال و گوگرد است. در حالی که هیچکدام از آنها ماده منفجره نیستند. باروت از مواد منفجره کند سوز است و سرعت سوختن آن در مقایسه با مواد منفجره قوی خیلی کمتر از آنهاست. ترکیب انواع باروت در جدول (1-1) آمده است.
جدول (1-1): ترکیب انواع باروت (7)
مواد ترکیبی |
درصد ترکیبی در دو نوع A و B |
|
A |
B |
|
نیترات پتاسیم |
74 |
- |
نیترات سدیم |
- |
71 |
زغال |
6/15 |
5/16 |
گوگرد |
4/10 |
5/12 |
حساسیت به ضربه و سرعت سوختن باروت نیترات سدیم دار (B) کمتر از باروت نیترات پتاسیم دار (A) است. ازدیاد زغال سبب کمتر شدن سرعت سوخت میشود. مقدار رطوبت کمتر از 2% و تغییر مختصر گوگرد اثری در سرعت سوختن باروت ندارد. باروت درفضای باز با سرعت 1cm/sec می سوزد و چنانچه شرایط سوختن سریع فراهم شود سرعت سوختن آن به 450m/sec می رسد. باروت را میتوان به صورت فله در چال ریخت یا به صورت فشنگهای ساخته شده به شکل استوانه مصرف کرد
سیمان، درسراسر جهان، بدلیل آن که پس از ریختن در بتن، به رنگ خاکستری سنگهای صخره های جزیره پرتلند در می آید، به نام پرتلند، معروف گردیده است.
تعریف: ماده ای که در اثر تماس با آب، دانه های شن و ماسه موجود در بتن را در هم می چسباند و آنها را به صورت یکپارچه درمی آورد، سیمان مینامند. بیشترین مواد تشکیل دهنده سیمان، آهک بوده و پس از آن سیلیس (SiO2) درصد بیشتری نسبت به سایر موارد را دارا میباشد.
تولید سیمان
مصالح خام[1] مورد نیاز در تولید سیمان را تهیه نموده و بصورت پور در آورده، سپس آنها را به نسبت های معینی با یکدیگر مخلوط می کنند.
مصالح خام پودرشده، به دو روش، مخلوط می گردند:
الف) روش خشک: در این روش، مصالح خام پودر شده، بصورت خشک مخلوط میشوند.
ب) روش تر: دراین روش، مصالح خام پودر شده، بصورت خیس مخلوط می گردند.
پس از اینکه مصالح بصورت «خشک» و یا «تر» مخلوط گردید، وارد کوره میشود، (حرارت داخل کوره 1400 تا 1650 درجه سانتی گراد است) در این درجه حرارت فعل و انفعالات خاصی صورت میگیرد و در نتیجه آن کلوخ های سیمان تولید میشود. پس ازسرد شن، کلوخ های سیمان، آسیاب می گردند و سپس مقدار کمی گچ به آن اضافه می کنند تا مدت زمان لازم برای گرفتن بتن، تنظیم گردد، مخلوط حاصله را حرارت داده و سپس آسیاب می کنند. در نهایت پودر حاصل را «سیمان» مینامند.
انواع سیمان پرتلند فرعی
الف) سیمان پرتلند هواتپان= حباب زا
ب) سیمان پرتلند سفید= سیمان سفید
ج) سیمان پرتلند رنگی= سیمانهای رنگی
1) سیمان چاههای نفت
د) سیمان های پرتلند مخصوص 2) سیمان پلاستیک= سیمان خمیری
3) سیمان ضد آب= سیمان آب بند=سیمان آب دور کننده
الف) سیمان پرتلند هواتپان= حباب زا
سیمان پرتلند حباب زا نوع IA= آسیاب+ درصد کمی از مواد اضافی مناسب[2] + کلینکر سیمان پرتلند تیپ I
سیمان پرتلند حباب زا نوع IIA= آسیاب+ درصد کمی از مواد اضافی مناسب+ کلینکرسیمان پرتلند تیپ II
سیمان پرتلند حباب زا نوع IIA= آسیاب + درصد کمی از مواد اضافی مناسب+ کلینکر سیمان پرتلند تیپ III
خصوصیات و ویژگیهای سیمان پرتلند هواتپان در بتن
ب) سیمان پرتلند سفید= سیمان سفید
سیمان سفید= مواد متشکله سیمان پرتلند نوع I+ خاک رس چینی (کائولن+ گچ نوع بسیار اعلا
کاربرد: 1- اندود نمایی روی دیوارهای خارج ساختمان (سطح بیرونی دیوارخارجی ساختمان)
2- کارهای تزئینی دیوارهای داخلی و سطح داخلی سقف
نکته 1: «گچ» و «خاک رس» مورد نظر، عاری از ناخالصی های رنگی از قبیل اکسید منیزیم و اکسید آهن باشند.
نکته 2: بدلیل اینکه وجود خاکستر در زغال ، رنگ سیمان را تیره می کند، سوخت کوره، از مواد روغنی انتخاب میشود.
ج) سیمان های پرتلند رنگی= سیمانهای رنگی
سیمان رنگی= 5/2 تا 10 درصد از مواد رنگی مناسب + سیمان سفید
کاربرد: 1- خشت های موزائیک رنگی
2- اندودهای خارجی ساختمان
3- کارهای تزئینی
4- پاسیوسازی و …
د) سیمان پرتلند مخصوص
خاصیت ویژه این نوع سیمان، خودگیری مطلوب، در درجه حرارت زیاد میباشد.
توجه: در فضای داخل چاه نفت. حرارت زیادی وجود دارد.
2) سیمان پلاستیک= سیمان خمیری
سیمان پلاستیک = آسیاب + مواد روان کننده مناسب (حداکثرتا 12% حجم کل) + سیمان پرتلند I و یا II
کاربرد: جهت تهویه ملات واندود خارج و داخل ساختمان استفاده میشود.
3) سیمان ضد آب= آب بند= آب دور کننده
سیمان ضد آب= آسیاب + مواد مناسب[3] آب بند و یا آب دور کننده + کلینکر سیمان
نکات مربوط به سیمان
آزمایش سیمان
1) سلامت سیمان
برای آزمایش سلامت سیمان، مقداری از سیمان را روی شیشه تمیز به شکل مخروط ناقص به بلندی 75 میلیمتر و به قطر 12 میلیمتر درست کرده، آنرا به مدت 24 ساعت در معرض هوای مرطوب قرارداده، بتدریج حرارت را بیشتر می کنیم و به همین حالت به مدت 5 ساعت نگه می داریم.
نتیجه آزمایش: اگر سیمان مورد نظر به شیشه چسبیده و کوچکترین اثر تجزیه (انبساط و ترک) در آن مشاهده نگردد سیمان سالم است.
2) زمان گیرش خمیرسیمان
همانگونکه در نکات مربوط به سیمان نیز اشاره شد، زمان گیرش سیمان، توسط دستگاه «ویکات» با سوزنهای نفوذی در دفعات متعدد، اندازه گیری میشود.
مقدمات آزمایش: جهت آزمایش، ابتدا با استفاده از ترازو، 300 گرم سیمان را وزن کرده سپس با 90 گرم (90 سانتی متر مکعب) آب مخلوط نموده و برای ایجاد حالت خمیری، آنرا ورز میدهیم. روی شیشه، ظرفی با حجم مخروط ناقص لاستیکی را قرار داده سپس خمیر سیمان ساخته شده را درون ظرف مورد نظر، (با استفاده از کاردک) قرار داده و به حالت کاملاً فشرده جاسازی می نماییم.
[1] مصالح خام مورد مصرف سیمان عبارتند از:
سنگ آهک- سنگ سیمان- پوسته آهکی حیوانات دریایی- مارن (رسوبات کربنات کلسیم رامارن MARN می گویند که در کف دریاها و دریاچه هایی که خشک شده اند یافت میشود)- رس- شیست (سنگ متورق)- ماسه- سیلیس- سنگ آهن.
[2] مواد اضافی حباب زای مناسب (هنگام ساختن بتن، حبابهای بسیار ریز هوا را می سازند) عبارتند از:
الف) رزینهای چوب Wood resien
ب) لیگنوسولفونیت ها Lignoslfinates
ج) اسیدهای چرب
د) صابونهای اسیدهای چرب
[3] مواد مناسب آب دور کننده یا آب بند: اسید لاریک، اسید اولئیک، اسید استریک یا نمک های کلسیم و آمونیوم آنها.
SQUIDs و اتصالات josephson Biepitaxid را ساختیم. بعضی از ویژگیهای جریان ولتاژ برای اتصالات josephson و SQUIDs مورد بررسی واقع شد. همچنین نوسان ولتاژ تقسیم شده در میدان مغناطیسی برای SQUIDs نیز بررسی شد.
2- شرح تجربی و آزمایشی: یک سیستم آبکاری فلز مغناطیسی rf خارج از محور برای جدا کردن تمام لایهها در این مبحث استفاده شده است. CeCo2 در دمای OC750 برروی سطح Mgo که با یک لایه (yBCo)800 A-thick پوشیده شده، آبکاری شد. سپس لایه yBCo / CeCo2 با استفاده از اسید هیدروکلریک جدا شد. بعد از آن، این پایه و اساس در دمای OC1100 به مدت 10 ساعت تابکاری شد. برای بررسی تغییرات سطح CeCo2، ساختار سطحی لایههای CeCo2 تابکاری شده و تابکاری نشده با میکروسکوپهای (AFM) بررسی شدند و سپس یک لایه (yBCo)2000 A-thick برروی سطح تابکاری شده قرار داده شد، رسوبگذاری شده بعلاوه لایه نازک yBCo با یک محدوده یا مرز Biepitaxid توسط فتولیتوگرافی در یک اتصال josephson با 5pm پهنا یا SQUIDs با یک ناحیه سوراخ 40*20 و پهنای اتصال بصورت طرح و نقش قرار داده شد. برای بررسی واکنشهای میکرو ویوی اتصال، یک میکرو ویو با استفاده از آنتن دیود به این اتصال تابانده شد. برای بررسی نوسان بخش بخش میدان مغناطیسی، SQUID برروی یک سولئوئید که دارای میدان مغناطیسی موازی با سطح SQUID بود نصف شد. یک روش معمولی چهارمرحلهای برای اندازهگیری و بخش الکتریکی استفاده شد. معیار برای جریان اصلی در این مبحث بود
واژگان کلیدی :
زبان معیار، ساخت موضوعی، فعل مرکب، نظریه تتا، موضوع X
1- مقدمه
دستور نویسان و زبان شناسان ایرانی وغیر ایرانی توجه ویژهای به مقولة فعل مرکب در زبان فارسی داشته اند و هر یک ضمن از اینکه آن را توصیف و طبقه بندی نموده اند، معیاری نیز برای متمایز ساختن آن از فعل ساده ارائه داده اند. از تحلیل های فعل مرکب فارسی در حیطة دستور سنتی می توان به تحلیل خیامپور (1352/62) ، عماد افشار (1372/8-126) ، نوبهار ( 1372، 162-159) خانلری (1373، 8-176) و لمبتون (1984، 93-84 ) اشاره کرد.
در سال های اخیر در پی پیشرفت هایی که در علم زبان شناسی در سطح جهانی صورت گرفته است و همسو با دستاوردهای نوین زبان شناختی در حیطة نحو و ساختواژه، تحلیل های ارزنده ای نیز از فعل مرکب فارسی ارائه شده است. از جمله این تحلیل ها می توان از تحلیل محمود کریمی (1992)، کریمی (1996) ، دبیر مقدم ( 1376) و زاهدی (1380) نام برد که هر یک با گرایشی متفاوت از دیگری به توصیف فعل مرکب فارسی پرداخته اند.
این پژوهش بر آن است با بررسی و کنکاش در تحلیل های فوق به تعریفی جامع، شفاف و منسجم از فعل مرکب دست یابد و سپس با این فرض که فعل مرکب در فارسی گفتاری معیار بسیار بیشتر از فعل ساده بکار می رود به بررسی پیکرة جمع آوری شده بپردازد. همچنین داده های پیکره حسب نظریة تتا در چارچوب نظریه حاکمیت و مرجع گزینی و همسو با محمد ابراهیمی ( 1382 ب) طبقه بندی و بسامد هر یک در فارسی گفتاری معیار محاسبه می گردد. در پایان یافته های پژوهش را ذکر نماید و پیامدهای نظری و کاربردی آنها را برشمارد.
3- تحلیل های فعل مرکب فارسی در حیطة دستور سنتی
زبان شناسان بسیاری در حیطة دستور سنتی به بررسی فعل مرکب فارسی پرداخته اند که در این قسمت به بررسی چند نمونه از این آثار بسنده می گردد:
- خانلری در کتاب دستور زبان فارسی ( 1373/8-176) فعل های فارسی را از نظر ساختمان به سه گونه ساده ، پیشوندی و مرکب تقسیم می کند و فعل مرکب را فعلی می داند که از ترکیب یک اسم یا صفت با یک فعل پدید آمده است. وی (1365، ج2، 8-127) می نویسد «اطلاق فعل مرکب به این گونه کلمات از آن جهت است که از مجموع آنها معنی واحدی دریافت می شود. « به باور خانلری در صورتی که هر یک از اجزاء معنی مستقل و اصلی خود را حفظ کرده باشند دیگر نمی توان آن را فعل مرکب دانست. لیکن حسب داده های زبان فارسی علاوه بر اسم یا صفت، مقوله های دیگر نحوی نیز می توانند به عنوان عنصر غیرفعلی در ساخت فعل مرکب شرکت کنند و دیگر اینکه حتی با در نظر گرفتن معیار معنا شناختی فوق برای تشخیص فعل مرکب میتوان فعل پیشوندی را نیز زیر عنوان فعل مرکب لحاظ کرد.
نشانه شناسی (Semiotics) چیست؟
واژه نشانه شناسی دارای ریشهای یونانی است. این علم در قلمرو نشانه (sign) و معنا (meaning) به پژوهش میپردازد. این نام در حقیقت از واژگان علم پزشکی که علائم بیماریها را مورد بررسی قرار میدهد، برگرفته شده است. از دوران باستان، فیلسوفان، منطقدانان و دستورشناسان به تحقیق درباره نشانهها مشغول بودهاند و از عصر رمانتیک تا به امروز شاهد تلاش پیگیر زبانشناسان، مردمشناسان، روانشناسان، جامعهشناسان و ادبیاتپژوهان برای تدوین نظریهای منسجم درباره دلالت در ارتباط (signification in communication ) و شناخت (knowledge ) بودهایم و این خود تعریف جدیدی ار این موضوع علم نشانهشناسی است.
چالرز پیرس فیلسوف آمریکایی، زیگموند فروید روانپزشک اتریشی، فردینال سوسور زبانشناس سوئیسی و آلژیرداس گرمس معناشناس فرانسوی لیتوانیایی تبار خدمات بیشائبهای به نشانهشناسی در قرن بیستم نمودند. تکیه آنها بیشتر بر جوانب مختلف ماهیت عینی معنا و نقش انکارناپذیر آن در فرایندهای قیاسی (deductive ) اندیشه، احساسات، ساختار (structure ) زبان انسانی و کنشهای روایت شده (narratated acts) یا قابل روایت بوده است. ما انسانها و در بعضی از موارد حیوانات در قالب نشانه ها اعم از زبانی و غیرزبانی (non-linguistic) میاندیشیم، حتی به وسیله آنها احساس میکنیم و در واقع در جهانی مملو ار نشانههای زبانی (linguistic signs) زندگی میکنیم. اما نشانههای زبانی تنها بخشی از معضل دلالت را تشکیل میدهد. در عصر ما نشانهشناسی از یک سو بدل به یکی از شاخههای فراگیر علوم انسانی شده و از سوی دیگر به صورت یکی از ابعاد مهم فلسفه باقی مانده است و نقش آن را به عنوان زبان واحد علوم انسانی، میتوان با نقش ریاضیات در علوم طبیعی مقایسه کرد. پژوهشهای منحصر به فرد نظری و علمی محققانی چون بپتیتو فیلسوف فرانسوی،اکو همکار ایتالیایی او و توم ریاضیدان فرانسوی تاثیر به سزایی در پیشرفت نشانهشناسی در بین علوم دیگر شده است.
آثار سوسور به همراه آثار رومن یاکوبسن (زبانشناس روسی)، علم زبانشناسی کشور دانمارک را که دارای بزرگانی چون اتو یسپرسن، ویگو بروندل، کنود تویهبوو، پل دیدهریکسن(متخصص علم صرف و نحو) و لوییس یلمسلو( زبانشناس تطبیقی و پدر نظریه زبانشناختی گلوسماتیک (Glossematics) بوده است،به شدت تحت تاثیر قرار داد. این محققان البته بجز یسپرین از بنیانگذاران حوزه زبانشنانسی کپنهاگ(Copenhagen School of Linguistics) مسیر این علم را تغییر داد. نظریات آنان امروزه نیز بخصوص برای پژوهشهای زبانشناختی و نشانهشناختی معاصر در زمینه دلالت هماوردی قدر به شمار میرود.
همانگونه که مطلع هستید، هر چند که تحقیقات نظری فروید، سرنوشت کاملا متفاوتی پیدا کرد ولی تاثیر انکارناپذیری بر متنشناسی (textual science) دانمارک که از دهه 60 به بعد تکامل یافته است، برجای گذاشت. از سوی دیگر آثار پیرس در بهره جستن از منطق (logic) و حفظ جنبه فلسفی نشانهشناسی نقش عمدهای ایفا کرده است. ریاضیات نیز از طریق الگوهای پویا و پرکاربرد رنه تامس در این امر سهیم گردیده است. اولین کسی که این الگوها را با معناشناسی (semantics) ساختارگرای گرمس- که در دهه های 80 و 90 در نشانه شناسی دانمارک متکامل گردیده است- تلفیق کرد، پتیتو بود. نشانه شناسی همیشه الهام بخش مطالعات فرهنگی و زیباشناختی (aesthetic) بوده است و در عین حال این پژوهش ها را مورد نقد و بررسی قرار داده است. شاهد این مدعی مطالعات مستمر و طنزآمیز اکو است که کاربرد این تحقیقات، خصوصا نظریات او دربارة فلسفه نشانه شناختی پیرس، گاه و بیگاه در فلسفه علم نیز به چشم می خورد. پژوهش های زیست شناختی و ادراکی (cognitive) همانند علم اطلاعات (information science) به شکل قابل ملاحظه ای تحت تأثیر پرسش هایی که در علم نشانه شناسی مطرح است قرار گرفته است. تحقیقات تامس و گرمس در برداشتی که نشانه شناسان دانمارکی- براساس نظریة فاجعه (Catastrophe Theory)- از نشانه شناسی پویا و کیفی (modal) داشته اند. نقش به سزایی داشته است و در واقع این نگرش آنها تمامی جوانب حیطة گستردة «معنا» را دربرمی گیرد. خوشبختانه طی سالهای اخیر پژوهش های نشانه شناختی از عمق و گستردگی بیشتری برخوردار گردیده است.
یکی از خصایص منحصر به فرد «نشانه شناسان» این است که آنها معمولاً تحقیقات خود را در دو راستا یعنی در زمینه نشانه شناسی و در عین حال، یک علم دیگر متمرکز میکنند. این موضوع شامل حال تمام پیشگامان فوق الذکر و اکثر محققان معاصر میشود و باید توجه داشت که حوزة تجربی (empiric) علم نشانه شناسی بسیار گسترده است و به همین دلیل به سختی میتوان آن را یک زمینه علمی مستقل تلقی نمود. از سوی دیگر اگر همان طور که ژولیا کریستوا معتقد است نشانه شناسی یک علم خودمحور بود و این خودمحوری جزیی از تعریف آن به شمار می رفت، نشانه شناسی به عنوان یک علم یا محکوم به فنا بود و یا فقط در حد یک نظریه می توانست بقای خود را حفظ کند.