هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

آدم (2)

اختصاصی از هایدی آدم (2) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 61

 

آدم

آدم، یا آدم ابوالبشر، نخستین انسان و پدر همة مردمان. دربارة آفرینش و زندگانی او در دینهای سه‌گانة یهود و مسیحیت و اسلام، روایات و داستانهای همسان و همانند آمده است، و این همسانی و همانندی از آن رو است که مبد‌ءِ وحی در این 3 دین یکی است. از این رو، پیش از پژوهش دربارة آفرینش آدم و سرگذشت او در فرهنگ اسلامی، بررسی مختصری دربارة چگونگی آن در دین یهود و مسیحیت و نظری کوتاه به انسانشناسی این ادیان، سودمند خواهند بود.اشتقاق: واژة آدم از اَدَم عبری گرفته شده است، ولی ریشة اصلی آن در زبان عبری به درستی معلوم نیست. کلمة مؤنث آن اَدَمَه در عبری به معنی زمین یا خاک است. کاربرد دو صورت مذکر و مونث آن، «اَدَم» و «اَدَمَه» با هم در سفر پیدایش (7:2) معنی خاکی (ساخته شده از خاک) را القا می‌کند. ریشة ادم همچنین با رنگ «سرخ» پیوند دارد، و این شاید اشاره به رنگ خاک باشد که آدم از آن آفریده شده است. در زبان اکدی ادمو به معنی خون است و ادمتو به معنی «خون سیاه» (در حالات بیماری)، و جمع آن ادماتو به معنی خاک سرخ و تیره‌ای است که در رنگرزی به کار می‌رفته. ظاهراً واژة ادمو و اتمو (به معنی کودک) پیوندی با «اَدَم» ندارد، بلکه با ریشة و ت م و واژة عبری یتوم (به معنی یتیم) مربوط است. در عربی جنوبی کهن ریشة ادم به معنی خادم و برده است. در یکی از فهرستهای مترادفات زبان اکدی، واژة «ادمو» به معنی «شخص مهم و شریف» آمده است. در اکدی کهن و بابلی کهن نیز به نامهای خاصّی بر می‌خوریم از قبیل ا ـ د ـ مو ، ا ـ دم ـ او ، ا ـ د ـ مو (جودائیکا، 2/235؛ و نیز نک‍ : هیستینگز، 1/84). اما شواهدی در دست است که اشتقاق این کلمه را از «ادمه» به معنی خاک، تأیید می‌کند. در اغلب اسطوره‌های بین‌النهرین و آسیای غربی، انسان از خاک یا خاک آغشته به خون خدایان آفریده شده است. در میان کنعانیان قدیم «آدم» هم به معنی انسان بوده، هم نام خدای زمین (نک‍ : ویدن گرن، 174)، و جزء «ادم» در بعضی اسامی چون «عبدادم» در کتاب دوم شموئیل (10:6 به بعد؛ جودائیکا، 2/235) نیز ظاهراً نام همین خداست.در زبان عربی نیز ریشة «ادم» کاربردی گسترده دارد؛ از مفردات این ریشه است: «اُدْمّه» به معنی وسیلة آمیزش، «ادمه» در شتر سپیدی است با سیاهی چشمان، و در مردم گندم‌گونی است (جوهری؛ ازهری؛ زبیدی). در وجه تسمیة پدر مردمان به «آدم» ازهری از قول زجّاج گوید که اشتقاق کلمه از «ادیم‌الارض» است، زیرا انسان از خاک آفریده شد. راغب اصفهانی تفصیل بیش‌تری می‌آورد و 4 وجه بر می‌شمرد: 1. چون جسم آدم از خاک روی زمین (ادیم) گرفته شده است؛ 2. چون پوست او گندمگون (آدم) بوده است؛ 3. چون او از درآمیخته شدن عناصر گوناگون و نیروهای مختلف آفریده شده است (اُدْمهَ: الفت و اختلاط)؛ 4. چون او از دمیده شدن روح الهی عطرآگین شده است (اِدام: آنچه طعام را خوشبو گرداند) (1/38ـ39).I. آدم در یهودیتدر عهد عتیق: دوبار و به دو بیان در عهد عتیق از آفرینش آدم سخن رفته است: یک بار در باب اول سفر پیدایش و بار دیگر در بابهای دوم تا پنجم آن، و تحقیقات در متون کتاب مقدس نشان داده است که سرچشمة آنها دو روایت مختلف بوده است (نک‍ : کتاب مقدس، مقدمة سفرپیدایش، و نیز ص 3، زیرنویس). در باب اول از تکوین عالم هستی در 6 روز، و از آفرینش آدم، که نقطة کمال خلقت و مهر پایانی آن است، سخن می‌رود. پس از آنکه خدا آسمانها و زمین را آفرید، و با اراده و کلام خود روشنایی را پدید آورد، آبهای زیر فلک را از آبهای بالای فلک جدا ساخت، روی زمین را از گیاهان گوناگون و انواع جانوران و پرندگان پر ساخت و اجرام فلکی را در آسمان قرار داد، در روز ششم گفت: «آدم را به صورت ما و موافق شبیه ما بسازیم تا بر ماهیان دریا و پرندگان آسمان و بهائم و بر تمامی زمین و همة حشراتی که بر زمین می‌خزند، حکومت نماید. پس خدا آدم را به صورت خود آفرید. او را به صورت خدا آفرید، ایشان را نر و ماده آفرید. و خدا ایشان را برکت داد، و خدا بدیشان گفت بارور و کثیر شوید و زمین را پر سازید و در آن تسلط نمائید.» (سفر پیدایش، 1).در بابهای دوم تا پنجم داستان خلقت آدم، با تفصیل بیش‌تر و تقریباً با بسیاری از جزئیاتی که در روایات مسیحی و اسلامی نیز دیده می‌شود، آمده است. آدم، زن وی حوا، باغ عدن، درخت ممنوع، اغوای حوا و خوردن از میوة آن درخت (نخستین گناه)، رانده شدن از باغ بهشت، زندگی بر روی زمین، زناشویی و آوردن فرزندان و جز آن در این قسمت ذکر شده است.پس از پیدایش آسمانها و زمین، خداوند آدم را خلق کرد تا بر روی زمین کار کند. آفرینش آدم از خاک زمین بود، و خداوند در بینی او روح حیات دمید، و از نفخة الهی آدم «نفس زنده» شد. سپس باغی پر از درختان گوناگون در عدن به طرف شرق غرس نمود. «درخت حیات» و «درخت معرفت نیک و بد» را در میان آن قرار داد، و آدم را در آنجا نهاد تا به کار زمین بپردازد و باغ را نگهبانی کند، ولی او را از خوردن میوة «درخت معرفت نیک و بد» منع کرد، و به او گفت که اگر از آن بخوری «هر آینه خواهی مرد». آنگاه خداوند همة جانداران و پرندگان زمین و آسمان را که از خاک سرشته بود، نزد آدم آورد تا وی آنان را نام بگذارد، و نامی که آدم بر هر یک از آنان نهاد، همان نام او شد. آدم تنها بود و خداوند خواست تا برای او جفتی و معاونی بیافریند، پس خوابی گران بر او مستولی کرد، یکی از دنده‌های او را برداشت و از آن حوا را خلق کرد. این که مردان پدر و مادر خویش را ترک می‌کنند و با همسران خود انس و الفت می‌گیرند، از آن روست که زن پارة تن مرد است. مار، که هوشیارتر از جانوران دیگر بود، نزد حوا آمد و او را به خوردن میوة «درخت معرفت نیک و بد» ترغیب و اغوا کرد، و گفت این که خداوند شما را از آن منع کرده است از آن روست که اگر از آن بخورید. چشمانتان باز می‌شود و چون خداوند بر نیک و بد معرفت خواهید یافت. حوا از میوة آن درخت بخورد و پاره‌ای از آن را به آدم داد، و او نیز بخورد. در همان حال چشم هر دو به نیک و بد باز شد و از برهنگی خود باخبر شدند و از شرم اندامهای خود را با برگهای انجیر پوشاندند.خداوند که از نافرمانی آنان به خشم آمده بود، حوا را محکوم کرد که گرفتار بار حمل و درد زائیدن شود و تا ابد زیر فرمان شوهر باشد، و آدم را گفت که «زمین به سبب تو ملعون شد» و تو در تمامی ایام عمرت با رنج و عذاب از زمین نان خواهی خورد و خار و خس برایت خواهد رویاند، و سرانجام به خاک بازخواهی گشت و مار نیز از اینکه حوا را اغوا کرده بود ملعون و محکوم شد که تا ابد بر شکم خود راه برود و خاک بخورد و میان او و آدمیان دشمنی برقرار باشد. و خداوند گفت که «همانا انسان مثل یکی از ما شده است که عارف نیک و بد گردیده» و مبادا که از میوة «درخت حیات» نیز بخورد و جاودان زنده و بی‌مرگ بماند. پس خداوند آدم را از باغ عدن بیرون کرد تا بر روی زمین، که خود از آن آفریده شده بود، کار و زندگی کند، و کرّوبیان را در سمت شرقی عدن مسکن داد، و شمشیر آتشباری را در اطراف درخت حیات به گردش درآورد تا آن را محافظت کند. آدم و حوا زندگانی بر روی زمین را آغاز کردند. نخست قائن (قابیل) و سپس هابیل از ایشان ولادت یافتند. قائن به زراعت مشغول شد و هابیل گله‌داری پیشه کرد. 130 سال بعد، شیث به دنیا آمد، و پس از او نیز پسران و دختران دیگر آوردند. مدت عمر آدم 930 سال بود (نک‍ : سفر پیدایش، بابهای 2ـ 5). در اسفار عهد عتیق از دوران 800 سالة زندگانی آدم بعد از ولادت شیث، جز اینکه «پسران و دختران آورد» خبر دیگری روایت نشده است، ولی دربارة انسان به معنی عام آن («آدم» به زبان عبری) در بعضی از کتب عهد عتیق مطالبی آمده است که به گونه‌ای با نکاتی که در 4 باب اول سفر پیدایش دیده می‌شود ارتباط دارند، چنانکه در مزامیر


دانلود با لینک مستقیم


آدم (2)

مقاله درباره حضرت آدم (ع)

اختصاصی از هایدی مقاله درباره حضرت آدم (ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره حضرت آدم (ع)


مقاله درباره حضرت آدم (ع)

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:20

حضرت آدم و آفرینش او

آدم از کلمه ادیم گرفته شده به معنای آفریده شده از سطح زمین

نام حضرت آدم (ع) در9 سوره و 25 آیه قرآن کریم ذکر شده است . پس از آفرینش سایر موجودات ،حکمت الهی اقتضا نمود که اشرف مخلوقاتش را بیافریند . موجودی که نماینده او و صفات او بوده ، مقامش برتر از فرشتگان باشد . به همین منظور خداوند و … به فرشتگان فرمود من در زمین جانشینی قرار میدهم . فرشتگان عرض کردندآیا کسانی را در زمین قرار می دهی که فساد و خونریزی کنند در حالی که ما ترا تسبیح و تقدیس می کنیم . خداوند فرمود : من چیزی ( از اسرار خلقت بشر ) می دانم که شما نمی دانید »[1] فرشتگان گفتند ای خدای پاک و منزه ما جز آنچه تو به ما تعلیم فرمودی نمی توانیم و تو دانا و حکیمی »[2]  مُفسران گفتند که چون خالق منّان خواست بشر را بیافریند ، به مقربان بارگاه ربوبی فرمان داد از عنصر خاک سُلاله و خلاصه ای تهیه کنند .

خواوند در حین آفرینش ، به زمین خطاب کرد که در قصد آنم تا از تو مخلوقی بیافرینم ، گروهی از آن اطاعت من می کنند وجمعی عصیان می ورزند ، پیروان و مطیعان داخل بهشت خواهند شد و متخلفان به آتش دوزخ خواهند سوخت . آنگاه به جبرئیل خطاب کرد از تمام روی زمین ومواد وعناصر مشتی بگیر و بیاور اما چون جبرئیل به قصد این کار آمد ، خاک به او گفت پناه می برم به خدا که بیمناکم از مخلوقی که آفریده شود و عصیان نماید . آنگاه خداوند به میکائیل این مأموریت را داد . او نیز دست خالی بازگشت تا اینکه سرانجام عزرائیل مأمور شد به طور حتم خاک را بیاورد و از مشتیخاک برگرفت . پس از چهل صباح ، از سلاله خاک که شامل تمام خواص و الوان بوده ، پیکره آدم عجین و خمیر گردید و موجب شگفتی فرشتگان شد . این پیکره در آستان بهشت بود تا نفخه روح الهی برآن دمیده شد


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره حضرت آدم (ع)

حضرت آدم (ع)

اختصاصی از هایدی حضرت آدم (ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

حضرت آدم (ع)

حضرت آدم (ع) روزی دید ناگهان سه مجسمه سیاه و بدقیافه در طرف چپ او قرار گرفتند و سه مجسمه نورانی در طرف راست او ، از مجسمه های طرف راست یکی یکی پرسید : شما کیستید ؟

اولی گفت: من عقل هستم . دومی : من حیا می باشم . سومی : من رحم هستم .

حضرت پرسید : جای شما در کجاست ؟

اولی : در سر انسانها دومی : در چشم انسانها . سومی در دل انسانها.

حضرت به طرف چپ برگشت و از سه مجسمه سیاه و بد شکل ، یکی یکی پرسید : شما کیستید ؟

اولی : من تکبرم.

حضرت : جای تو کجاست ؟

سر انسانها

سر که جای عقل است.

اگر من وارد سر شوم ، عقل می رود.

دومی : من طمعم .

مکان تو کجاست ؟

در چشم انسانها .

چشم که جای حیا است .

من اگر در چشم جا گرفتم ، حیا می رود .

سومی : من حسدم .

محل تو کجاست ؟

جای من در دل انسانهاست .

دل که جای رحم و مروت است .

اگر من وارد قلب انسان شوم رحم و مروت از قلب می رود .

به این ترتیب می فهمیم که اگر انسان دریچه های وجود خود را به روی گناهان بگشاید ، هر گناهی که در او جا کند ، به همان تناسب ، فضیلت و اخلاق انسانی از او دور می گردد .

حضرت نوح (ع)

وقتی که قوم لجوج حضرت نوح (ع) پند و اندرز او را گوش نکردند و دهها سال به گناه ادامه دادند ، خداوند بر آنها خشم کرد ، طوفان را فرستاد ، طوفان همراه آب که از زمین و هوا می جوشید و می بارید ، همه را غرق کرد ، مادری که خیلی کودک شیر خوارش را دوست داشت ، او را برداشت و به بالای کوه رفت ، تا یک سوم بلندی کوه بالا رفت ، پس از مدتی آب به آنجا رسید ، کم کم با زحمت خود را به آخرین نقطة اوج کوه یعنی قلة کوه رساند ، آب به آنجا نیز رسید ، کودکش را به گردنش انداخت ، آب همچنان بالا آمد تا به گردنش رسید ، کودکش را با دو دست بلند کرد ، آب از دستها نیز گذشت و آنها هلاک شدند .

رسول اکرم (ص) پس از نقل این جریان فرمود :

" اگر خداوند به کسی از قوم گنهکار نوح ، رحم می کرد به مادر آن کودک رحم می کرد .

آری ، مراقب باشیم و توجه به عذاب الهی داشته باشیم که اگر فرا رسید گاه این چنین راه نجات بسته می شود .

حضرت ابراهیم (ع)

در مدتی که حضرت ابراهیم (ع) در سرزمین بابل بود ، جمعی از جمله حضرت لوط (ع) و ساره به او ایمان آوردند. او با « ساره» ازدواج کرد. از طرف پدر ساره ، زمینهای مزروعی و گوسفندهای بسیاری به ساره رسیده بود. حضرت مدتی ضمن دعوت مردم به توحید ، به کشاورزی و دامداری پرداخت تا اینکه تصمیم گرفت از سرزمین بابل به سوی فلسطین هجرت کند و دعوت خود را به آن سرزمین بکشاند.

اموال خود ، از جمله گوسفندانش را برداشته ، به همراه چند نفر با همسرش ساره حرکت کردند ولی از طرف حاکم وقت اموالش توقیف و ماجرا به دادگاه کشیده شد. حضرت خطاب به قاضی چنین گفت :

من و همسرم سالها زحمت کشیده ایم تا این اموال را به دست آورده ایم ، اگر می خواهید اموال مرا مصادره کنید ، سالهای عمرم را که صرف تحصیل این اموال شده به من برگردانید.

قاضی در برابر استدلال منطقی عقب نشینی کرد و گفت : « حق با ابراهیم است » .

حضرت آزاد شد و همراه اموال خود ، به هجرت ادامه داد و با توکل به خدا و استمداد از درگاه حق ، حرکت کرد تا تحول تازه ای در منطقة جدیدی به وجود آورد و سخنش این بود :

« من ( هرجا بروم) به سوی پروردگار می روم ، او به زودی راهنماییم فرماید»

« اسماعیل» تازه به رشد رسیده بود ، حدود سیزده سال داشت . همدمی مهربان و یاری باوفا برای پدر بود. حضرت ابراهیم (ع) او را بسیار دوست داشت ، ولی خداوند خواست در همین مورد وی را بیازماید.

حضرت ابراهیم (ع) در شب هشتم ذیحجه در خواب دید که کسی به او می گوید : « اسماعیل را در راه خدا قربانی کن !»

شب بعد نیز همین خواب را دید ، ولی آن حضرت هنوز یقین نکرده بود که این خواب رحمانی است. سومین شب ( دهم ذیحجه) نیز همین خواب را دید ، یقین کرد که خواب رحمانی و وحی الهی می باشد ، ماجرا را به اسماعیل گفت ، وی بیدرنگ پاسخ داد : « پدرم هرچه دستور داری اجرا کن ، به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت »

حضرت میوة دل و ثمره یک قرن رنج و سختیهایش را به سوی قربانگاه منی برد تا او را قربانی کند. در مسیر راه ، شیطان به صورت پیرمردی به او رسید و گفت : « آیا دلت روا می دارد که نوجوان عزیزت را قربانی کنی ؟! »

حضرت : سوگند به خدا اگر به اندازه افراد شرق و غرب فرزند داشتم و خداوند فرمان قربانی کردن آنها را به من می داد آنها را قربانی می کردم. آنگاه آن حضرت چند سنگ از زمین برداشت و با پرتاب کردن آن به سوی شیطان ، او را از خود دور ساخت.

همین پیر به سراغ اسماعیل و مادر او نیز رفت و وسوسه کرد ، ولی آنها گفتند : « اگر فرمان خداست ، باید تسلیم آن بود» و به طرف آن پیر سنگ انداختند و او را از خود دور ساختند.

حضرت ابراهیم (ع) اسماعیل را به قربانگاه آورد و او را مانند گوسفند خوابانید و کارد


دانلود با لینک مستقیم


حضرت آدم (ع)

تحقیق و بررسی در مورد طب قانونی آیا خودکشی است یا آدم کشی؟ 35

اختصاصی از هایدی تحقیق و بررسی در مورد طب قانونی آیا خودکشی است یا آدم کشی؟ 35 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 39

 

طب قانونی- آیا خودکشی است یا آدم کشی؟

دکتر حسینقلی قزل ایاغ

رئیس اسبق اداره طب قانونی وزارت دادگستری

حلق آویزی تقریباً همیشه نتیجه خودکشی است. وقتی آثار زد و خورد موجود باشند بهترین ادله از قتل (آدم کشی)لازم است امتحان شود گره رشته که بدور گردن پیچیده شده چون بعضی گرهها مخصوص بعضی مشاغلند- از قبیل گره بحری گره قایق چی گره نساج و گره حمال و گره خیاط و غیره

نباید فراموش کرد که اغلب ناخوشها هنگام لرزش ناگهانی که پس از حالت نزع بآنها رخ میدهد. خونپرد گیها و خراشهائی پیدا میکند که میتوان آنها را از اثرزد دو خورد و نزاع قرص نمود.

خفه کردن

این عمل سخت و با خشونت عبارت از یکفشار وارده است مستقیماً یابدور گردن و یا بجلو آن که در نتیجه بعلت منع دخول هوا عمل تنفس وحیات معوق میماند- این کار عملی میشود یا بوسیله یکرشته ( طناب و دستمال و تسمه و غیره ) و یا بوسیله فشار با دست روی حنجره و قصبه ( خرخره)

الف – خفه کردن بوسیله یکرشته . تورد نشانداده بود که یک کشتی با قومه تا چهار کیلوگرم روی یکرشته واقعه زیر حنجره کافی است که هوا را از دخول در ریه منع کند- رشته عمل میکند مثل موقع حلق آویزی و فشار دوری یا بسبب انسداد مجرای تنفس یا بواسطه فشار و پارگی وداجها که مرگ آورندهاند

ب – خفه کردن با دست – یک فشار خفیفی به گلو اجرا شده با یکدست یا از جلو بعقب و یا از طرفین باعث انسداد مجاری تنفس میشود از طرف دیگر کلود برنارد ثابت کرده است که فشار بعصب حنجره فوقانی میتواند باعث توقف ناگهانی تنقس گردیده و مرگ بواسطه عمل انعکاسی رخ دهد بدون آنکه در تشریح نعش بتوان جراحاتی در این اعضا کشف نمود.

ج – منظره بیرونی نعش

-1صورت – صورت معمولا باد کرده و بنفش رنگ و مرمری از اثر خونمردگی که مخصوصاً زیر انساج و پلکها و قسمت فوقانی بدن زیادند- زبان برجسته بیرون از دهان یا فشرده بین دندانها میباشد و یک کف سفید یا خون آلودی از منخرین یا از دهان جاری میشود و از گوشهم ممکن است خون بیرون ریزد

-2 گردن – وقتی خفه کردن با رشته صورت گرفته گردن دارای شیاریست که اختلاف دارد با شیار حلق آویزی را حیث اینکه دایره و تقریباً افقی است و بعلاوه در قسمتهای دیگر بدن آثار ضربه مشاهده میگردد که دلالت دارند بر اینکه شخص خفه شده قربانی دست غیر بوده است.

وقتی با دست کسیرا خفه کرده باشند قسمت جلو پهلوی گردن آثار خراش جلد از ناخن مشاهده میشود عموماً از آنخراشها متعدد دیده میشود زیرا شخص قربانی تقلا میکند و دست و پا میزند و قاتل مجبور است که چند مرتبه عمل خود را تکرار کند اغلب هم جای ناخن بودر سوراخ دهان و بینی و قسمت فوقانی سینه دیده میشود و در جلو هم لکههای خونمردگی متعدد مشاهده میگردد…

د- جراحات درونی

گردن – خون از عروق بیرون آمده و منجمد در نسج سلولی و بدور عضلات و خونمردگیهائی که مربوطند بفشار انگشتان و آثار ناخن دیده میشود- غلاف رگهای وداجی غالباً دارای خونمردگی یا پارگی هستند- استخوان لامی و حنجره ممکن است شکسته گردیده و یا فقط بدون شکستی تغییر شکل یافته باشند.

آلات تنفسی- مخاط حنجره و قصبه قرمز رنگند- قصبته الریه محتوی یک کف سفید یا خون آلود با حبابهای کوچک – در زیر غشاء جنب خونمردگیها و تنفخ مخزنی بسیار آشکار یافت میشود- ریه دچار اختناق و محتوی نقطه های سکته میباشد.

مغز- اغشیه دماغی و دماغ دچار یک اختناق بسیار مختلفی میشوند- از آثار ساده گرفته تا یک نزف الدم حقیقی.

ه- خفه کردن ناقص

قصد خفه کردن – علائم خارجی و شیار بدور گردن و خونمردگیهای صورت و ملتحمه ها و خراشها وآثار ناخن بجلو گلو همانطورند که در سابق ذکر شد – اگر خفه کردن بوسیله یک بند کم استقامتی از جمله دستمال و کروات و غیره اجراء شده اغلب آثار خارجی نشان نمیدهد.

تقریباً صدا همیشه گرفته و عمل بلع دردناک و حرکات گردن پر زحمت و نواحی گردن متورم میباشد – علاج عموماً سریع است اما وقتیکه استخوان لامی و حنجره شکسته باشد ضمیمه های ورمی دیده میشوند از قبیل دملهای خلف حلقی و ورم غده های خلفی گوش و فلگمون گردن و ورم شدید قصبته الریه که بسرعت باعث مرگ میگردد اغلب همچنین در اشخاص معالجه شده از یک سوء قصد خفه کردن اختلالات عصبی زیاد یا کم شدید، سخت و تشنجات و جنون و بهت و حیرت و غیره مشاهده میشود خفه کردن بعضی اوقات تصنعی است در اینحالت جراحات و زخمها بی اهمیت اند.

مسائل پزشگی قانونی ـ مربوط بخفه کردن

-آیا مرگ از خفه کردن رخ داده ؟

حتی وقتیکه رشته یارسن شیار اشکاری نگذاشته میتوان باین سؤال جواب داد تکیه بمرمری بودن صورت و خونمردگیهای انساج ملتحمه و گردن و خونمردگیهای تحت غشاء جنب و تنفخ ریوی اثر انگشتان و ناخنها اجازه میدهد که تشخیص دهیم شخص قبل از حلق آویزی خفه شده برای مشتبه کردن بخود کشی این عمل را کرده اند و خفه کردن هم نتیجة بکار بردن دست بوده و اگر با یکرشته آن خفگی حاصل گردیده خیلی نادر است که شیار خفگی دائرة وافقی دقیقاً تطبیق کند با شیار و یا جای رشتة که بدست خود مقتول ایجاد شده ـ بعلاوه لکه های نزف الدمی صورت تنفخ در اشخاص حلق آویز شده یا هیچ نیست ویا کم است.

- آیا آدم کشی است یا خود کشی یا حادثه ؟

خفه شدن از راه حادثه خیلی زیاد است و این ثابت و محقق نمیگردد مگر بواسطه وضعیت و حالتی که در آن بدن دیده میشود چنانچه تیلور ذکر کرده دو مورد دیده است که اشخاص باربر دوشی بوسیلة تسمه که روی پیشانیشان بوده و هنگام سر خوردن ولغزیدن در روی زمین تسمه درحدودگردن افتاده ـ بار سنگین بروی پشت افتاده و آنها را خفه کرده شخص نمیتواند با فشار دستهای خویش خود را خفه کند ـ بیهوشی قبل از مرگ پیدا میشود ـ نفس مجدداً منظم میگردد ـ اگر آثار انگشت و ناخن یافت شود آدم کشی بوده است ـ اما شخص میتواند با استعانت رشته پیچیده و گره زده خود را خقه کند ـ آنوقت فشار بعد از مرگ هم باقی بوده بقسمیکه یکرشته شل و بد قرارگرفتة فرض خود کشی میدهددر حالیکه یکرشته چند دور پیچیده با گره های


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد طب قانونی آیا خودکشی است یا آدم کشی؟ 35

مقاله حقوق آدم ربایی

اختصاصی از هایدی مقاله حقوق آدم ربایی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 56

 

بررسی جرم آدم‌ربایی:

شاید بتوان گفت بعد از جرم قتل عمدی مهمترین جرم علیه اشخاص جرم آدم‌ربایی است . تحت شرایطی آدم ربایی می‌تواند بعنوان یک بزه بین‌المللی و به عنوان یک جرم سیاسی مورد بررسی قرار گیرد و ربودن افراد یکی از مصادیق جرائم علیه آزادی تن اشخاص می‌باشد. در تعریف آدم‌ربایی می‌توان گفت . "بردن و انتقال دادن شخصی از مکانی به مکان دیگر بدون رضایت به قصد سوء" امروزه دیگر نمی‌توان گفت در کشور ما ربودن و جرم آدم‌ربایی به ندرت اتفاق می‌افتد. هر چند در گذشته اغلب اطفال، مجنی علیه این جرم قرار می‌گرفتند اما در زمان حاضر اشخاص کبیر هم مجنی علیه این جرم قرار گرفته و بر حسب انگیزه آدم‌ربا و آدم ربایان، بزه دیده این جرم قرار می‌گیرند. در حقوق کیفری ایران از زمان مشروطیت این جرم مورد توجه قانونگزاران قرار گرفته چنانچه ماده 270 قانون جزای عرفی به ربودن اطفال اختصاص داده شده بود. کاملترین قانونی که در خصوص جرم آدم‌ربایی به تصویب رسید و تا حدی ارتکاب این بزه را تقلیل داد، قانون تشدید مجازات ربایندگان اشخاص مصوب 28ˆ12ˆ1353 می‌باشد. با تصویب قانون مجازات اسلامی (تعزیرات و مجازاتهای بازدارنده) و اختصاص ماده 621 این قانون به جرم آدم‌ربایی این سوال مطرح می‌شود که آیا قانون تشدید مجازات ربایندگان اشخاص را باید منسوخ دانست یا خیر؟ یکی از نقاط قوت قانون اخیرالتصویب در خصوص موضوع، جرم شناختن شروع به ربودن اشخاص می‌باشد (تبصره ماده 621). علاوه بر جرم آدم‌ربایی، جرائم دیگری وجود دارند که به عنوان جرائم علیه آزادی تن شناخته می‌شوند از جمله توقیف و حبس غیرقانونی و اخفا اشخاص قانونگذار ما جرم اخفای اشخاص را در چندین مواد قانون مجازات اسلامی به تصویب رساند. چنانچه در ماده 583 و ماده 621 قانون مذکور جرم اخفای اشخاص مورد حکم قرار گرفته است . لذا باید دید در این خصوص چه تفاوتی بین این مواد وجود دارد. متاسفانه قانونگزار جدید تمام مباحث جرم آدم‌ربایی را در یک ماده و یک تبصره خلاصه نموده است این در حالی است که در قانون تشدید مجازات ربایندگان اشخاص 12 ماده به این جرم اختصاص داده شده است .

جرم آدم ربایی در عداد جرایم علیه اشخاص می‌باشد که آزادی تن را مورد تعرض قرار می دهد. اهمیت آزادی تن باعث شده است تا قانونگذاران در کشورهای مختلف، این جرم را با مجازاتهای سنگین ممنوع و قابل تعقیب بدانند. آدم ربایی، ربودن و نقل مکان اجباری انسان زنده است بدون رضایت وی که سلب آزادی از مجنی علیه را بدنبال دارد. جرایمی مانند توقیف غیرقانونی، اخفاء بعنف و دستگیر نمودن و حبس غیرقانونی نیز از جرایم علیه آزادی تن اشخاص می باشند که عموما در کنار این جرم مورد بررسی قرار می گیرند. همچنین گروگان گیری را می توان نوعی آدم ربایی دانست که در آن شخص ربوده شده به عنوان یک گروگان برای انتقام یا تحصیل وجه و یا گرفتن مجوز و ... می باشد. آدم ربایی یا به صورت جرم ساده و بدون وجود کیفیات مشدده می باشد و یا با وجود کیفیات مشدده‌ای از قبیل ربودن با وسیله نقلیه، سازمان یافته بودن عمل ارتکابی و ربودن اطفال، همراه است که در این صورت آدم‌ربایی مشدد محقق می گردد که مجازات آن نیز شدیدتر می باشد. در حقوق کیفری ایران مواد 621 و 631 قانون مجازات اسلامی و نیز قانون تشدید مجازات ربایندگان اشخاص (مصوب 1353) در موارد عدم مغایرت با مواد فوق احکام و مصادیق جرم ادم‌ربایی را بیان می‌دارند. مواد 1-224 الی 6-224 و مواد 8 و 7-227 ماده 1-421 قانون جزای سال 1994 فرانسه مربوط به جرم آدم ربایی و گروگان گیری می باشد. در حقوق بین الملل نیز کنوانسیونها، اسناد و همچنین قطعنامه‌های سازمان ملل متحد جرایم آدم


دانلود با لینک مستقیم


مقاله حقوق آدم ربایی