دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
بررسی ارتباط عزت نفس با نگرانی در جوانان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(MS)
استان فارس در سال 1388
مقدمه: بیماری اسکروزیس(MS) نوعی بیماری علاج ناپذبر مغزاست که شدیداً باعث نگرانی و کاهش عزت نفس می شود و آنها را مجبور به سازگاری با ناتوانی های ناشی از بیماری می سازد.
هدف: این مطالعه با هدف تعیین رابطه میان عزت نفس با نگرانی در جوانان بیمار مبتلا به MS""در شهر شیراز انجام گرفت.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی بود. جامعه آماری مورد بررسی این پژوهش را تمامی جوان 40-20 ساله مبتلا به MS استان فارس در سال 89-88 تشکیل می دادند، که در شرایط حاد بیماری قرار نداشتند.از بین بیماران تحت پوشش انجمن بیماری های خاص، 150 نفر (90 زن و 60 مرد)، بیمار مبتلا به ام.اس با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسش نامه عزت نفس و پرسش نامه محقق ساخته نگرانی بودند. از روش آماری همبستگی و رگرسیون در سطح خطای 05/0 استفاده شد.
یافته های پژوهش: نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد ببین عزت و نگرانی در بیماران مبتلا به MS در دو جنس رابطه معکوس معنی داری وجود دارد. و عزت نفس می تواند 66/0 نگرانی را در این قشر پیش بینی کند.
بحث: با توجه به یافته های پژوهش برگزاری جلسات آموزشی جهت آگاهی دادن درباره اهمیت عزت نفس باعث می شود، بیماران و خانواده های آنها به روش منطقی تری با مشکلات بیماری MS روبرو گردند. و این مسئله نگرانی های آنها را تا حدی کاهش می دهد.
واژه های کلیدی: بیماری مولتیپل اسکروزیس(MS)، عزت نفس، نگرانی.
مقدمه
بیماری مولتیپل اسکلروزیس، بیماری مزمن و ناتوان کننده ای است که ماده سفید مغز را درگیر می کند وایجاد اختلالات و عوارضی در دستگاه عصبی می شود(حسنعلی زاده، صدرخانلی، 1380). که باعث ایجاد اختلال حسی، ضعف، گرفتگی می شود.امروزه به رغم پیشرفت های چشمگیر هنوز تشخیص علت و نحوه معالجه قطعی این بیماری ناشناخته است و نمی توان علت خاصی را در بروز این بیماری دخیل دانست(گلد و همکاران، 2005). این فکر که استرس های روان شناختی می تواند باعث تشدید بیماری ""MS گردد به تاریخ بیش از صد سال پیش برمی گردد. شارکو فکر می کرد که غم واندوه، آزردگی و تغییرات مضردر پیشامدهای اجتماعی می تواند با شروع بیماری ارتباط داشته باشد(مهر و همکاران، 2004).
این بیماری اکنون 2/5 میلیون نفر در سطح جهان (گلد و همکاران، 2005) و حدود 350 هزار نفر را در ایالات متحده آمریکا گرفتار کرده است(مهر و پلتیر، 2006). آمار مولتیپل اسکلروزیس (MS)در ایران در سال1382 توسط انجمن MS" " ایران حدود 30000 نفراعلام شد(محمدی رزوه و افشار، 1387) و میزان شیوع این بیماری در ایران حدود 30-15 نفر در هر 100 هزار نفر است(مهر و همکاران، 2004). این بیماری در سنین جوانی و بین 40- 20 سالگی رخ می دهد و خانم ها را دو برابر آقایان مبتلا می سازد و سومین علت ناتوانی در آمریکا است(ماندیسو، 1998).
بیماری ""MSجزء بیماری های مزمن است که ابعاد روانشناختی بسیار دارد( ترنر و کلی، 2000) به طوری که سینتا و همکاران(2004) در پژوهش خود به این نتیجه رسید که ناتوانی شناختی نوعی پیشگویی کننده مهم در تطابق ناموفق با بیماری MSاست(برهان حقیقی، قائم، 1383). به هر حال زمانی که بیمار مرتباً در سلامتی خود نقصان راتجربه کند، سازگاری و تطابق او مشکل تر می شود (وایت، 2004).
این بیماری نیز مانند هر بیماری مزمن دیگر باعث بروز استرس می شود(ترنر و کلی، 2000). روان بیمار ام .اس تحت تأثیر جسم وی قرار می گیرد و سخت وی را آزار می دهد)روگریاتی، 2006). یکی از مهم ترین عوامل تشدید کننده بیماری "MS" استرس های ناشی از رویدادهای زندگی است(مهر ، 2004). در تجربه ی بسیاری از افراد مبتلا به "MS" یک ارتباط قوی بین استرس و عود بیماری وجود دارد. و اکثر آنها این موضوع را که علایم بیماری در طی زمان استرس تشدید می شود را بیان می کنند. در طول زمان استرس به انرژی بیشتری برای فکر کردن و حل مشکلات زندگی روزانه نیاز می باشد و این تحلیل انرژی باعث خستگی و اختلال در عملکرد روزانه بیماران می شود(محمدی رزوه و افشار، 1387). بیماران MS نیاز به تطابق دارند زیرا که عوامل روزانه، تنیدگی عمومی آنها را افزایش می دهد. در بیماران MS، خجالت و حس حقارت باعث پیدایش پاسخ های نامناسب در بیمار می شود و تطابق بیمار با بیماری به شکل های گوناگون از جمله انکار، افسردگی، محرومیت ، خصومت ، اضطراب و نگرانی صورت می گیرد(برانر، سودرت، 2004).
نگرانی یا اضطراب شناختی یکی از اجزای مهم اضطراب بوده است که در آن جنبه های شناختی بر جنبه های بد نی غلبه دارد. نگرانی به صورت پیش بینی و انتظار وقایع ناخوشایند درآینده تعریف می شود(نیکبخت نصرآبادی و همکاران، 1387). ولز و بالتر(1997)نیز نگرانی را به عنوان یک فرایند شناختی پیش بینی یک خطر و تهدید است که شامل افکار و تصاویر تکرار شونده، موضوعات اضطراب برانگیز و در برگیرنده رخدادهای آسیب زای احتمالی و پیامدهای بالقوه فاجعه آمیز آنهاست.
مطالعات نشان داده اند که نگرانی با افزایش خطر بروز اختلالات روانی، اختلالات اجتماعی و شغلی وافزایش استفاده از خدمات بهداشتی و مشکلات جسمانی در جامعه همراه است(کلی،2002).
بعضی از یافته ها نشان می دهد که گرچه افرادی که نگرانی مزمن دارند می پذیرند که نگرانی در نهایت بی نتیجه است، اما تا حدودی بر این باورند که با نگرانی، احتمال وقوع چیزهای نامطلوب را کاهش می دهند. بیش مراقبتی و گوش بزنگی از مشخصه های افراد نگران است. توان تحمل بلاتکلیفی افراد نگران ضعیف است و نهایتاً در تصمیم گیری با مشکل روبه رو می شوند.(ژاندا، 2001؛ بشارت و حبیب نژاد، 1384).
برخی تحقیقات نشان داده اند که نگرانی مقاومت بدن در برابرعفونت را کاهش می دهد. به طور کلی ، جنبه های جسمانی و روانی متعددی از انسان تحت تأثیر نگرانی قرار می گیرند و این می تواند به عوارض جسمانی منجر شود . در مجموع عملکرد فرد در زندگی به شدت تحت تاثیر نگرانی او فرار دارد(نیکبخت نصر آبادی و همکاران، 1387).
نگرانی در بین گروه های مختلف اجتماعی حاکی از تهدیدهای پنهان روان شناختی است و این فشارها می تواند در طبقات خاصی از جامعه افزون ترباشند. بیماران مبتلا به "MS" احتمالاً یکی از این گروه ها هستند که به دلیل اشتغالات ذهنی ناشی از بیماری، ترس از مردن و نگرانی نسبت به آینده، هر سه آن ها جزء عوامل استرسزا در بیماران MS محسوب می شود(نفیسی، 1378).
جانسز و همکاران در سال 2004 نشان دادند که مبتلایان به ام .اس سطح بالایی از تنش و احساس شدید افسردگی را تجربه می کنند و از سلامت روان پائین برخوردار بودند(پاندایا، پترن و متز، 2006) .
افسردگی، نگرش منفی، روش های مقابله ضعیف ، مهارت های اجتماعی ضعیف،استرس و نگرانی بیماری ام اس را تشدید یا بدتر می کنند. استرس و نگرانی به تنهایی بیماری ام اس را تشدید نمی کند، با این حال نگرانی و استرس یکی از عوامل تشدید کننده است(مهر،2007).
ترتنتون و همکاران(2006) در تحقیقی39 بیمار مبتلا به MS را با 40 نفر به عنوان گروه کنترل مقایسه کردند. نتایج نشان داد که میزان افسردگی و اضطراب در این بیماران بالا بود. نمرات نگرانی نیز در این بیماران با کاهش این احساس که نمی توانند فرد مثبتی باشند یا تاثیر مثبتی داشته باشند همراه است.
در تحقیقی که روی 50 بیمار انجام شد آنها نگرانی بالایی را نسبت به افراد سالم داشتند.آنها احساس نگرانی خود را با خستگی، اختلال خواب، اختلال در حل مشکل نشان می دهند (برانس و آرنت، 2009).
مطالعات آکرمن و همکاران(2002) حکایت از آن دارد که استرس در بیماران MSرایج بوده و هم چنین استرس موجب تشدید بیماری می گردد.
این بیماری استقلال و توانایی فرد را برای شرکت موثر در خانواده و جامعه تهدید می کند و بیماران را به سوی فقدان اعتماد و اطمینان فرد از بدن و سلامتیش را مخدوش می سازد(مورگانت، 2000). تظاهرات و عوارض بیماری MS"" به شدت بر روی تصور فرد از خودش تاثیر می گذارد و اثرات بسیار مخربی به خصوص بر روی عزت نفس او دارد(نفیسی، 1378).
"عزت نفس" به احساس شخصی در مورد ارزشمند بودن یا به دامنه ای اطلاق می شود که افراد نسبت به خود ارزش قائل می شوند ، قدردانی می کنند و یا دوست می دارند. عزت نفس یک قضاوت شخصی است از ارزشمندی فرد که به صورت یک تجربه ذهنی موجود است و بوسیله رفتارهای کلامی و غیر کلامی منتقل می گردد. برخورداری از عزت نفس یا احساس خود ارزشمندی به مثابه یک سرمایه و ارزش حیاتی بوده واز جمله عوامل عمده شکوفایی استعدادها و خلاقیت ها است(نریمانی و همکاران، 1387).
تصور مثبت ازخود و عزت نفس بالا بهترین پیشگویی کننده تطابق با بیماری مولتپیل اسکروزیس می باشد(گاب و همکاران، 2003). البته هر چه بیمار در سلامتی خود نقصان راتجربه کند، سازگاری مشکل تر می شود(وایت، 2001).
ابرین(1993) در تحقیقی عنوان کرد که بین عزت نفس و روش های مقابله ای مشکل مدار افراد مبتلا به "MS" ارتباط وجود دارد.
برانول و کاواناگ(1997)اظهار کردند که خودکفایی بر بهبود عزت نفس و فعالیت های اجتماعی بیماران "MS" موثر است.
نتایج تحقیقات رشید و هلاندر (1998) نشان داد که بکارگیری برنامه های خود مراقبتی باعث افزایش معنی داری در میزان عزت نفس این بیماران می شود.
تحقیقات دریدر، فرنیر و بنسینگ (2004) نشان می دهد که اگر بیماران MS" " از عزت نفس بالاتری برخوردار باشند از برنامه خود مراقبتی بیشتری استفاده می کنند.
با توجه به ماهیت ناتوان کننده این بیماری و نتایج عنوان شده، هدف اصلی از تحقیق حاضر پاسخ به این سوال است که آیا بین نگرانی و عزت نفس در بیماران مبتلا به MS ارتباطی وجود دارد.چرا که لزوم انجام پژوهش در این خصوص ضروری بنظر می رسد.
جامعه آماری، نمونه و روش
این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی است وجامعه آماری مورد بررسی این پژوهش را تمامی بیماران مبتلا به MS سال 89-88، که عضو انجمن بیماری های خاص استان فارس بودند، تشکیل می دادند. نمونه پژوهش، شامل 150 نفر(90 زن و 60 مرد)جوان با معیار ورود حداقل 20 سال و حداکثر 40 ساله بودند که در مرحله حاد بیماری قرار نداشتند با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات ازابزارهای زیراستفاده شد:
آزمون عزت نفس کوپراسمیت: این آزمون توسط کوپراسمیت (1967) تهیه شده است و 58 سوال دارد. 50 آیتم آن عزت نفس را می سنجد و 8 آیتم آن دروغ سنج یا مقیاس اعتبار این آزمون را تشکیل می دهد، این 50 آیتم، عزت نفس را در زمینه های اجتماعی یا بین فردی، خانوادگی، تحصیلی و کلی مورد ارزیابی قرار می دهد. نمره گذاری به صورت صفر و و یک خواهد بود. ضریب باز آزمایی این آزمون 88/0 گزارش شده است. مطالعات انجام شده در ایران ضرایب پایایی و اعتبار آن را رضایت بخش ذکر کردند. در پژوهشی پایایی این آزمون با استفاده از روش های تنصیف، آلفای کرونباخ و گاتمن بدست آمد که ضرایب این آزمون به ترتیب، r=0/85 r=0/87، r= 0/80 می باشد.
چک لیست عوامل نگران کننده: چک لیست عوامل نگرانی محقق ساخته 10آیتم دارد و با توجه به اطلاعات موجود و لیست مشکلات آزمودنی ها تهیه شد. و عوامل نگرانی زا را در این بیماران مورد بررسی قرار گرفت. آنهاراجع به نگرانی های خود براساس یک مقیاس پنج درجه ای (از کاملا موافق تا کاملا مخالف) پاسخ داده می شود.روایی محتوایی این مقیاس مورد تائید اساتید و متخصصین قرار گرفت. در پژوهش حاضر ضریب آلفای کرونباخ این چک لیست 81/0 بود.
نتایج
جدول شماره 1- میانگین و انحراف معیار متغیرهای نگرانی و عزت نفس به تفکیک جنسیت
میانگین
انحراف استاندارد
تعداد
زنان
مردان
زنان
مردان
زنان
مردان
عزت نفس
37/140
10/148
70/31
97/97
90
60
نگرانی
42
95/40
76/4
94/4
90
60