مقدمه
خوانندگان عزیز! شما مسلمانید ولى براى مسلمان کافى نیست که خود را مسلمان بنامد و بدستورات اسلام رفتار نکند، زیرا بر شخص مسلمان لازم است که: طبق قوانین اسلام عمل کند تا براستى مسلمان باشد، در دنیا آسوده زندگى و در آخرت سعادتمند و اهل بهشت گردد. بنا بر این بر شماست که دستورات و تعالیم اسلام را فرا گرفته با کوشش فراوان بدان عمل کنید. تعالیم عالیه اسلام بر سه بخش تقسیم مىشود:
١ ـ اصول دین.
٢ ـ فروع دین.
٣ ـ اخلاق.
هرکس به اصول دین مقدس اسلام عقیدهمند گردید و به فروع آن عمل کرد و خود را به اخلاق اسلامى آراست در دو جهان رستگار خواهد شد.
دین اسلام، دین علم و آگاهى و مبازره با نادانى است و در این هیچ تردیدى نیست. آیات و روایات درباره علم چندان زیاد است که اگر همه آنها گردآورى شود، کتاب و بلکه کتابهاى پر برگ و بارى خواهد شد.
نخستین فرمان خداوند به پیامبر اسلام (ص) «اقرأ» است و هم او - جلت عظمته - به قلم و نوشته سوگند یاد نموده و به پیغمبر خاتم - که خود شهر علم مىباشد- امر به فزون خواهى علم فرموده است. در روایات نیز، علم گمشده مؤمن و رأس هر خیر و برتر از عبادت شمرده شده است و آموختن دانش بر هر مسلمانى واجب دانسته شده و دانشآموز مانند «مجاهد فى سبیل الله» قلمداد شده است.
این مختصر خوشهاى بود از خرمنها و هر دل سخن پذیرى بى اغراق به این سخن دلپذیر اقرار خواهد کرد که رکن رکین مکتب حیات بخش محمدى(ص)، تکریم علم در کلیه ابعاد آن است .
البته، اگر چه سفارش اسلام به علم، مطلق است و مختص به رشتهاى خاص نیست، اما برخى از علوم به لحاظ این که مىتوانند علاوه بر تأمین سعادت دنیوى، متضمن سعادت اخروى نیز باشند، از امتیازات بیشترى برخوردارند و آن علوم دینى است. روشن است که علم به دین در گرو علم به آن است و تا هنگامى که کسى آگاهى از دین نداشته باشد، نمىتواند به آن جامه عمل پوشد. آگاهى به اصول دین - و یا حداقل اینکه یقین به آن - بر هر مسلمانى واجب است و در این زمینه از کسى نمىتوان تقلید کرد.
هم چنین آگاهى به فروع دین بر همه مسلمانان واجب است. این آگاهى ممکن است بر دو گونه باشد: از راه تحقیق (اجتهاد) و از راه تقلید. اجتهاد از تقلید برتر است و در اسلام، اصل بر این است که هر فرد از راه تحقیق و اجتهاد به فروع دین عمل کند؛ اما گستردگى مباحث دین و اشتغالات مردم به امور گوناگون، مانع از شناخت اجتهادى و تحقیقى آنان از فروع دین است. از این رو به مردم رخصت داده شده که در فروع دین تقلید کنند و چون خودشان نمىتوانند به تحقیق در این باره بپردازند و به اجتهاد نائل شوند، دست کم از طریق تقلید از مجتهد به شناخت احکام دین نائل آمده و به آن عمل کنند.
از آن جا که تقلید از مجتهد مستلزم دانستن فتوا و نظر اوست، شناخت احکام دین از طریق تقلید بر هر مسلمانى لازم است. این حداقل انتظارى است که از یک مقلد مىرود و در غیر این صورت، اساساً تقلید ممکن نیست. در آغاز همه رسالههاى توضیح المسائل آمده است: دانستن احکامى که انسان به آن نیاز دارد و بدان مبتلا مىشود، واجب است. نتیجه سرپیچى از این مهم آن مىشود که شخصى که یک عمر به حکمى عمل کرده، چون آن را با جهل به حکم شرعى انجام مىداده، عملش باطل یا حرام گردیده است. مثال بارز و روشن این موضوع، احکام عبادات و معاملات است که همه مردم به آنها اشتغال دارند، چه بسا شخصى است که عبادات خود را بدون دانستن دقیق احکام انجام مىدهد که ممکن است با دستورات شرع مقدس مطابق نباشد و در نتیجه عمرى عبادت باطل به جا آورد. و چه بسا کسى است که به تجارت اشتغال دارد واحکام آن را نمىداند و دچار ربا و حرام مىشود و خود از این موضوع آگاهى ندارد. حضرت امیرالمؤمنین (ع) فرموده است: «کسى که بدون آگاهى به تجارت بپردازد دچار ربا مىشود»
خلاصه سخن اینکه بر هر مسلمانى واجب است که به احکام دین علم داشته باشد تا در عمل، دچار لغزش و خطا نشود و اعمالش درست و بر پایه نظر شرع مقدس انجام گیرد.
١ ـ توحید
توحید آن است که انسان بداند جهان را (خداى یکتا) آفریده و به آن هستى بخشیده و همه چیز در دست اوست بنا بر این آفرینش، روزى دادن، زنده نمودن، سلامتى، مرض... همه و همه به اراده اوست.
(إنما أمره إذا أراد شیئا أن یقول له کن فیکون).
ترجمه: هرگاه خداوند چیزى را اراده کند انجام مىگیرد.
دلیل بر وجود خدا، آنچه در آسمان مىبینیم از خورشید و ماه و ستارگان درخشان، ابرها، بادها، باران و آنچه در زمین مشاهده مىکنیم از دریاها، جویبارها، میوهجات، درختان و معادن گرانبها طلا و نقره و زبرجد و اقسام پرندگان که در هوا به پرواز در مىآیند و حیواناتى که در آبها شناورند و حیوانات گوناگون که در روى زمین هستند با صداها و اندازههاى مختلف، و انسان این موجود شگفتانگیز آفرینش با حواس مختلفى که دارد: چشم، گوش، زبان، درد، شادى، عصبانیت اندوه و مانند آن. همه اینها ما را به خدائى دانا و بزرگ راهنمائى مىکنند که به او عقیده مندیم و او را پرستش مىنمائیم و از او یارى مىجوئیم و در هرحال به او توکل داریم:
خداوند داراى صفات بسیارى است:
مانند (علم) بدین معنى که او همه چیز را از کوچک و بزرگ مىداند و از قلب همگى آگاهست.
و مانند (قدرت) یعنى: او بر هرچیزى توانا است، بر آفریدن، روزى دادن، میراندن، زنده کردن و غیر اینها.
و مانند (حیات) یعنى: او زندهاى است که نخواهد مرد.
و مانند (اراده) یعنى: او خواستار کارهائیست که در آن مصلحت است و هیچگاه کار زیان بخشى انجام نمىدهد.
و مانند (ادراک) یعنى: او همه چیز را مىبیند و همه چیز را مىشنود، گرچه آهسته باشد.
و مانند (قدمت) یعنى: او پیش از هرچیز بوده و همه چیز را آفریده و بعد از همه چیز خواهد بود.
و مانند (تکلم) یعنى: او با هریک از بندگان خالص خود و پیامبران و فرشتگانش که خواسته باشد سخن مىگوید.
و مانند (صدق) یعنى: آنچه مىگوید راست است و از وعده خود تخلف نمىورزد. اینها همه گذشته از اینکه آفریننده و روزى دهنده، و زنده کننده، و میراننده و بخشنده و مهربان و برتر، و شریف و کریم است، خداى بزرگ از نقص هم برکنار است، بنا بر این جسم نیست، مانند اجسام ما و از اجزاء مختلفه ترکیب نیافته است. و دیدن او امکانپذیر نیست نه در دنیا و نه در آخرت.
و عوارض بر او راه نمىیابد، بنا بر این مریض نخواهد شد، گرسنه نمىشود، خوابش نمىبرد و پیر هم نمىگردد، در کارهاى خود شریک نداشته، یکه و تنها است، و صفات خدا عین ذاتش مىباشد: پس: از ابتداى عالم بوده و قدرت داشته است، مانند ما نیست که نخست نادان بودیم و سپس دانا شدیم، قدرت نداشتیم و آنگاه مقتدر گشتیم. بىنیاز است یعنى: نیازى به مشورت و همکارى ندارد و به وزیر و لشکرى محتاج نیست.
٢ ـ عدل
بدین معنى که: دادگر است و به کسى ستم نمىنماید و کارى را بدون حکمت انجام نمىدهد، بنا براین هرچه را مىآفریند و روزى مىدهد و آنچه را مىدهد و باز مىستاند از روى مصلحت است اگرچه ما نمىدانیم. همانطورى که اگر دکترى به بیمار خود داروئى داد مىدانیم که: در آن مصلحتى است گرچه آن مصلحت بر ما پوشیده باشد بنا بر این اگر دیدیم: خداوند متعال کسى را ثروتمند و دیگرى را تهیدست نموده، و یا به یکى شرافت بخشیده و به دیگرى نبخشیده، یا یکى را مریض کرده و دیگرى سالم است، و از این قبیل کارها... باید عقیدهمند باشیم که: همه اینها از روى حکمت و مصلحت است گرچه ما به حکمت آن پى نبریم.
چنانچه در روایت آمده که حضرت موسى(ع) از خداوند درخواست کرد: برخى از دادگریهاى خود را که در ظاهر مشکل مىآید باو نشان دهد، خداوند باو فرمود که: به صحرا رود و بر سر چشمه آبى در کمین بنشیند تا جریانى را مشاهده کند. موسى (ع) بدانجا رفت و دید: اسب سوارى در سر چشمه پیاده شد و پس از رفع احتیاج از آنجا دور شد ولى هنگام رفتن فراموش کرد کیسه پول خود را همراه ببرد. پس از چندى کودکى آمد کیسه را برداشت و رفت سپس پیر مرد کورى از راه رسید و مىخواست وضو بگیرد که دراین هنگام مرد سوار برگشت و چون کیسه پول خود را ندید پیر مرد نابینا را بسرقت پولش متهم ساخت، کشمکش بین این دو در گرفت تا اینکه بالاخره اسب سوار کور را کشت. خداوند به موسى وحى فرمود که: اسب سوار مال پدر کودک را دزدیده بود، مال را بورثه پدر: (همان کودک) برگرداندیم و کور پدر اسب سوار را کشته بود که اینک به کیفر خود رسید. این بود نمونهاى از عدل و دادگسترى خداوند، گرچه از نظر کوتهبین ما درست نیست.
٣ ـ نبوت
پیامبر به کسى مىگویند که: خداوند متعال به او وحى مىفرماید و پیامبران بر دو دستهاند:
١ ـ پیامبر مرسل: کسى را گویند که از طرف خدا برانگیخته شده تا مردم را از تاریکى به روشنائى و از باطل بسوى حق و از خرافات به حقیقت و از نادانى بسوى دانش راهنمائى کند.
٢ ـ پیامبر غیر مرسل: کسى است که فقط براى خودش بر او وحى مىشود و در رسانیدن احکام به مردم مأموریتى ندارد. و تعداد پیامبران یکصد و بیست و چهار هزار است (١٢٤٠٠٠) و پیامبران مرسل چند نفرى بیش نیستند، اول پیمبران (آدم) علیه السلام و آخر آنان (محمد) صلىالله علیه و آله وسلم است.
پیامبران مرسل نیز دو دستهاند:
دسته اول: الوالعزم و آنان کسانى هستند که از جانب خدا براى شرق و غرب عالم برانگیخته شدهاند و اینان پنج نفرند:
١ ـ ابراهیم(ع). ٢ ـ نوح (ع). ٣ ـ موسى(ع). ٤ ـ عیسى(ع). ٥ ـ محمد (ص).
دسته دوم ـ غیر الوالعزم و اینها بقیه پیامبران هستند.
یهودیان از پیروان موسى علیه السلام و مسیحیان از پیروان عیسى علیه السلام، و مسلمانان پیروان محمد صلىالله علیه و آله هستند. ولى دین اسلام مکمل ادیان گذشته است، پس بر همه مردم جهان لازم است که از تعلیمات عالیه اسلام پیروى کنند همانطور که خداى متعال مىفرماید.
(ومن یبتغ غیر الإسلام دیناً فلن یقبل منه و هو فى الآخرة من الخاسرین).
ترجمه: هرکس غیر از اسلام دینى اختیار نماید از او پذیرفته نمىشود و در آخرت از زیان کاران است.
اسلام تنها شریعت الهى است که تا روز بازپسین برجا خواهد ماند و هیچگاه نسخ نمىشود.
تا کنون دانستید که محمد(ص) آخرین پیامبر الهى است و دینش اسلام است، که ناسخ همه ادیان و تا روز قیامت باقى است، اینک برخى از حالات آن حضرت را یاد آور مىشویم:
محمد(ص) فرزند عبدالله، مادرش آمنه دختر وهب است که در روز جمعه هفدهم ربیعالاول پس از طلوع فجر عام الفیل در مکه و در زمان سلطنت پادشاه دادگر، (انوشیروان) بدنیا آمده است و در روز بیست و هفتم ماه رجب پس از گذشت چهل سال از عمر شریفش در کوه حرا از جانب خداوند به پیامبرى برانگیخته شد و جبرائیل (فرشته وحى) فرود آمد و اولین سوره قرآن را بر او نازل کرد (اقرا باسم ربک الذى خلق...).
سپس براى رسانیدن پیامهاى الهى قیام کرد و در مراکز عمومى و میدانها مىگفت:
(ایها الناس قولوا لا إله الا الله تفلحوا).
ترجمه: (اى مردم. بگوئید بجز خداى یکتا خدائى نیست تا رستگار شوید) ولى چون اهالى مکه مشرک بودند به استهزاء حضرتش پرداختند، مىخندیدند و آزارش مىدادند تا آنجا که فرمود:
(ما او ذى نبى مثل ما او ذیت).
ترجمه: هیچ پیمبرى مانند من آزار ندید و در اول جز چند نفرى انگشت شمار به او نگرویدند، اول کسى که ایمان آورد امام امیرالمؤمنین على بن ابىطالب علیه السلام بود و پس از او همسر پیامبر حضرت خدیجه علیها السلام و سپس دستهاى دیگر ایمان آوردند و چون مشرکین به حضرت بسیار ستم کردند، از مکه به مدینه هجرت فرمود، و این هجرت ابتداى تاریخ مسلمانان شد، در مدینه تعداد مسلمانان افزوده شد و دولت اسلامى روز به روز، رو به پیشرفت و قدرت مىرفت تا آنجا که بر تمدنهاى جهان و ادیان سالفه برترى یافت. در مدتى که پیامبر اسلام(ص) در مدینه منوره بودند جنگهائى براى مسلمانان پیش آمد که همگى آنها بر اثر دشمنیهاى مشرکین بود.
پیغمبر (ص) در تمام جنگها روش صلح و مسالمت را از دست نمىداد و لذا تعداد کشتگان از دو طرف، مسلمان و غیر مسلمان به شهادت تاریخ در همه جنگها (که بیش از هشتاد جنگ بود) از یک هزار و چهارصد نفر تجاوز ننموده است.
از زمان بعثت پیغمبر اکرم(ص) تا هنگامى که رحلت فرمود قرآن کمکم و بمناسبتهائى بر آن حضرت نازل مىگردید تا این کتاب بزرگ آسمانى در مدت بیست و سه سال تکمیل شد. پیغمبر اکرم(ص) دین و دنیاى مردم را منظم و مرتب مىساخت، طرز داد و ستد و رویه معاشرت و اجراى سیاست را تشریع مىفرمود و پس از آنکه اسلام تکمیل شد این آیه نازل گردید:
(الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دیناً).
ترجمه: امروز دین شما را کامل گردانیدم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و دین اسلام را براى شما بهترین دین قرار دادم.
پس از رنجها و سختیهاى فراوان رفته رفته آثار کسالت در چهره پیامبر اسلام نمودار گردید و روز به روز شدت مىیافت تا اینکه در روز بیست و هشتم ماه صفر سال یازدهم هجرت جهان را بدرود گفت وطبق وصیت آن حضرت، على(ع) براى مراسم غسل و کفن و دفن و نماز خواندن اقدام کرد و در مدینه در جاى کنونى به خاک سپرده شد پیامبر اسلام (ص) در تمام احوال خود بارزترین نمونه براى امانت و اخلاص، راستگوئى و اخلاق نیک، دانش و بردبارى، گذشت و بخشش، کرم و شجاعت، تقوى و پرهیزکارى، زهد و فضیلت، پاکدامنى و دادگرى، فروتنى و جهاد بشمار مىرفت. بدن شریفش در اعتدال و تناسب بهترین بدنها و صورت مبارکش در نورانیت و زیبائى همچون ماه شب چهاردهم درخشان بود.
خلاصه در او همه برتریها جمع و داراى شرافت و بزرگى بسیارى بود محور دانش و دادگسترى و فضیلت و مدار دین و دنیا بود، تا بحال مانندش نیامده و تا ابد نخواهد آمد.
این بود پیامبر مسلمانان، و این بود قانون گذار اسلام که دینش بهترین ادیان و کتابش بهترین کتابها است (که باطل در آن راه نداشته و نخواهد داشت و از جانب پروردگار جهان نازل گردیده است).
٤ ـ امامت
خداوند همانگونه که پیامبران را تعیین مىفرماید جانشینان پیامبران را نیز تعیین مىفرماید و دوازده نفر جانشین براى پیامبر ما محمد(ص) برگزیده است که آنان همان دوازده امامى هستند که نزد مسلمانان مشهور، و عبارتند از:
١ ـ امام امیرالمؤمنین على بن ابىطالب(ع) پسر عموى پیغمبر ما محمد(ص) و شوهر دختر آن حضرت فاطمه سلامالله علیها.
٢ ـ امام مجتبى: حسن بن على علیهما السلام که مادرش فاطمه (ع) دختر محمد (ص) است.
٣ ـ امام شهید: حسین بن على علیهما السلام که مادرش فاطمه (ع) دختر محمد(ص) است.
٤ ـ امام زینالعابدین: على بن حسین علیهما السلام.
٥ ـ امام باقر: محمد بن على علیهما السلام.
٦ ـ امام صادق: جعفر بن محمد علیهما السلام.
٧ ـ امام کاظم: موسى بن جعفر علیهما السلام.
٨ ـ امام رضا: على بن موسى علیهما السلام.
٩ ـ امام جواد: محمد بن على علیهما السلام.
١٠ ـ امام هادى: على بن محمد علیهما السلام.
١١ ـ امام عسکرى: حسن بن على علیهما السلام.
١٢ ـ امام مهدى: محمد بن حسن قائم آل محمد علیهما السلام که در انتظارش بسر مىبریم.
این امامان دوازده گانه حجت خدا بر مردماند و همگى فرزندان رسول خدا(ص) مىباشند و در دانش و بردبارى، فضیلت و دادگرى، پاکدامنى و اخلاق نیکو و همه صفات مانند پیامبر اسلامند، مگر مىشود داراى این صفات برجسته نباشند؟ زیرا اینان جانشینان پیامبر، و پیشوایان مردم و راهبران اسلام و حجت خدا بر مردم جهانند. اینک حالات هریک را بطور اختصار بیان مىداریم و پیش از امامان به شرح حال دختر پیغمبر(ص)، و همسر على(ع)، مادر امامان فاطمه زهرا(ع) مىپردازیم:
دختر پیامبر (ص):
فاطمه زهرا، پدرش فرستاده خدا: محمد بن عبدالله(ص) و مادرش: بانوى بزرگ اسلام، خدیجه (امالمؤمنین) است، شوهرش بزرگترین جانشین پیغمبر، امیرالمؤمنین(ع) على است، و فرزندانش امامان دوازده گانه(ع) مىباشند، در روز بیستم ماه جمادى الثانى و چهل و پنجمین سال تولد پیغمبر(ص) بدنیا آمده و در روز سه شنبه سوم ماه جمادىالثانى یازده سال پس از هجرت پیامبر (ص) در سن هیجده سالگى دار فانى را بدرود گفته است. مراسم غسل و کفن و دفن او را امیرالمؤمنین(ع) بعهده گرفت و طبق وصیت آن حضرت، جنازه او را در شهر مدینه مخفیانه و در جاى پنهانى به خاک سپرد. این بانوى پرارج، در عبادت خدا و پرهیزکارى و فضیلت آئینه تمامنماى پدرش رسول خدا(ص) بود و خداوند در شأن او آیاتى چند از قرآن کریم نازل فرموده است، پیامبر اسلام به او (سیده نساء العالمین) یعنى: بزرگترین بانوى جهان لقب داد و او را بسیار دوست مىداشت، تا آنجا که هرگاه بر رسول خدا وارد مىگشت، حضرت به احترامش از جاى بر مىخاست و به او خوش آمد مىگفت، و او را در کنار خود مىنشانید و گاهى هم دست او را مىبوسید و همیشه مىفرمود: خداوندا با خشنودى فاطمه خوشنود خواهد شد و با رنجش فاطمه غضبناک مىگردد.
و براى امیرالمؤمنین(ع) چند پسر بنام: امام حسن و امام حسین و محسن(ع) آورد ولى حضرت محسن به جهت آزارى که بر او شد، سقط گردید. او دو دختر هم بنام: زینب و ام کلثوم(ع) آورد.
امام اول:
امام على امیرالمؤمنین(ع) فرزند ابوطالب، مادرش فاطمه بنت اسد، پسر عموى پیغمبر(ص) و شوهر دخترش و پدر امامان (ع) مىباشد. پس از پیامبر، پیشواى مردم جهان و امیر مؤمنان است.
در روز جمعه سیزدهم رجب سى سال پس از تولد پیغمبر(ص) در شهر مکه و در خانه کعبه قبله گاه مسلمانان بدنیا آمد، و در شب جمعه نوزدهم ماه رمضان در مسجد کوفه در محراب عبادت، با شمشیر ابن ملجم (لعین) ضربت خورد و پس از سه روز به درجه رفیعه شهادت نائل و بسوى پروردگار عالم شتافت در حالى که سن شریفش شصت و سه سال بود. امام حسن و امام حسین(ع) مراسم غسل و کفن و دفن حضرت را عهدهدار شدند و جنازه مبارکش را در نجف اشرف و در همین بارگاه کنونى بخاک سپردند.
این راد مرد فضیلت داراى برتریهاى بیشمارى است. او اولین کسى بود که به پیامبر(ص) گروید و در تمام عمرش به هیچ بتى سجده نگذارده بود، در تمام جنگها پیروزى نصیب او بود، و هیچگاه از میدان جنگ نگریخت و در قضاوت آنچنان ماهر بود که پیامبر (ص) فرمود:
(اقضاکم على)
ترجمه: بهترین قاضى در میان شما على است. و در دانش آنطور بود که پیغمبر (ص) فرمود:
(انا مدینة العلم و على بابها)
ترجمه: منم شهر علم و علیم در است. (درست این سخن گفت پیغمبر است) و در حقانیت چنان بود که پیغمبر فرمود:
(على معالحق والحق مع على)
ترجمه: حق با على است و على با حق است. در باره رعیت دادگر بود و از بیتالمال به همگى یکسان مىداد، در ثروت زودگذر دنیا پرهیزکار بود، هرگاه به سرکشى خزانه مسلمانان مىرفت به طلاها و نقرهها مىنگریست و مىفرمود:
اى زردیها و سفیدیها بروید غیر مرا فریب دهید (که من فریب شما را نخواهم خورد) و سپس آنها را میان درماندگان تقسیم مىکرد، به بیچارگان رحم نموده و با فقرا نشست و برخاست مىنمود، نیاز حاجتمندان را بر مىآورد و برحق حکم مىکرد و به عدالت قضاوت مىفرمود، خلاصه او در همگى صفات مانند پیامبر(ص) بود، تا آنجا که در آیه مباهله خداوند اورا خود پیغمبر دانسته است.
امام دوم:
امام حسن فرزند على بن ابیطالب(ع)، مادرش فاطمه زهرا (ع) دخت پیامبر ما محمد(ص) است، نوه رسول خدا(ص) و دومین جانشین آن حضرت، و پس ازامیرالمؤمنین او پیشواى مردم است.
در روز سه شنبه نیمه ماه رمضان سال دوم هجرت در مدینه منوره بدنیا آمد، و در روز پنجشنبه هفتم ماه صفر سال چهل و نه هجرى بوسیله زهر شهید شد، برادرش حسین(ع) مراسم غسل و کفن و دفن او را انجام و در مزار بقیع، همین جایگاه کنونى به خاکش سپرد. عبادتکارترین و داناترین مردم عصر خود بود و از همه کس بیشتر به پیامبر شباهت داشت و در زمان خود سخاوتمندترین خاندان نبوت و بردبارترین مردم بود.
آنقدر بخشش داشت که: هنگامى یکى از کنیزان آن حضرت یک دسته ریحان باو تقدیم مىدارد باو مىگوید: تو را براى خدا آزاد ساختم و سپس مىفرماید: خداوند ما را این طور تربیت داده است:
(فإذا حییتم بتحیة فحیوا بأحسن منها).
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 25 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود مقاله اصول و فروع دین