دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:16
اثر اعتقادات دینی بر سلامت روح و روان
آیا شما فکر میکنید افرادی که مذهبیترند یا اخلاق بهتری دارند یا به مسائل معنوی و عرفانی بیشتر توجه دارند، کمتر بیمار میشوند؟
مثلاً کمتر سکته میکنند یا اگر سرطان بگیرند، بهتر درمان میشوند یا اصولاً طول عمرشان بیشتر از بقیه افراد است؟ فکر میکنید دعا چگونه میتواند در بهبود بیماری موثر باشد؟ آیا به رابطه بین توکل، صله رحم، راستگویی، نماز خواندن و آرامش روانی فکر کردهاید؟
اینها همه سؤالاتی است که موضوع بحث صاحبنظران در نشست علمی سلامت و معنویت را تشکیل میدهد؛ نشستی که سیام تیرماه ۸۶ در سالن اجتماعات پارک نظامی گنجوی در تهران و به همت مرکز تحقیقات فرهنگی شهرداری، برگزار شد.
این نشست علمی دو بخش داشت، یکی بخش مفاهیم که بیشتر به اصول و تعاریف معنوی و دینی میپردازد و دوم بخش بیولوژی که به طور اختصاصی به رابطه سلامت و معنویت و شواهد به دست آمده در اینباره میپردازد. مهمترین موضوعات طرح شده در این نشست را مرور میکنیم.
ابتدای جلسه دکتر بوالهری از اهداف همایش میگوید و در مرحله بعدی، دکتر مؤذن، مشاور شهردار، از اهمیت برگزاری چنین همایشهایی و این که معنویت کاذب را نباید به جای معنویت راستین گرفت؛ معنویتی که در آن به احساسات و تجربههای شخصی بیشتر توجه میشود تا نقش خدا و یک نیروی برتر.
در بخش اول نشست، دکتر سید احمد واعظی، اشاره میکند که سازمان جهانی بهداشت، از سال ۱۹۹۸، حتی قبل از این که اهداف بهداشت برای همه تا سال۲۰۰۰ را بررسی و ارزیابی کند، متوجه شده بود که از این به بعد کارش فقط پیشگیری از بیماریهای عفونی و حتی بیماریهای غیرواگیر نیست.
دکتر واعظی اشاره میکند که مفاهیمی مثل «ارتقای سلامت» تنها به نبود بیماری اکتفا نمیکند؛ بلکه باید تلاش کرد که فرد از وضعیت فعلی خود یک قدم بهتر و بالاتر رود و اصطلاحاً در مسیر بهتر شدن پیش برود و این همان چیزی است که با اتکا به معنویت قابل دسترسی است. به این ترتیب سلامت، رفاه کامل از نظر جسمی، روانی، اجتماعی و همچنین معنوی تعریف شد.
از آنجا که پیش از شروع هر بحثی، لازم است مفاهیم مورد استفاده در آن به خوبی تعریف شود تا بحث به نتیجه برسد، دکتر واعظی در ادامه، به تعریف مفاهیم ۵ گانه مورد استفاده در بحث پرداخت و تعریفی از آنها، یعنی از دین، معنویت، انسانیت، عرفان و اخلاق، ارائه کرد.
- در جستجوی معنویت از یادرفته
چرا انسان به معنویت توجه نشان داد؟ این سؤالی است که سخنران دوم، آقای عباس رمضانی فرانی صحبتش را با آن شروع میکند. به گفته ایشان، موضوعات زیستمحیطی، افزایش مشکلات اجتماعی مثل طلاق و بیماریهای رفتاری مانند ایدز باعث شد که بشر توجه تازهای به انسان معنوی و فلسفی داشته باشد.
موضوع اصلی صحبت او که دانشجوی دکترای روانشناسی بالینی است، این است که چگونه دین و معنویت میتواند به ارتقای بهداشت روانی کمک کند. یکی از مهمترین تئوریها را در این زمینه، به گفته رمضانی، آلپورت ارائه داده است.
آلپورت اعتقاد دارد تنها زمانی مذهب میتواند به ارتقای سلامت روان کمک کند که «درونی» شده باشد. یعنی تنها برای رفع نیازها و حاجتها به یک نیروی ماورایی متوسل نشده باشیم، بلکه اعتقاد به مسائل معنوی و باورهای دینی، در عمق جانمان وجود داشته باشد.
رمضانی به تحقیقات متعددی اشاره میکند که نشان داده بود چگونه افراد معتقد به باورهای مذهبی و معنوی، سلامت روانی بالاتری دارند. مثلاً تحقیقات نشان داده افراد مذهبی بهتر میتوانند با تنش و استرس مقابله کنند و با شرایط استرسزا کنار بیایند و سازگاری به دست آورند. همچنین تحقیقات نشان داده این افراد بهتر میتوانند هیجانهایی مثل خشم را در خود کنترل کنند.
عزت نفس این افراد هم بهتر است و مهارتهای اجتماعی قویتری دارند. حتی اثر معنویت در درمان برخی بیماریهای رفتاری مانند اعتیاد هم بررسی شده است. نمونه مهم آن هم گروههای NA هستند که آیینهای معنوی و طراحی مراتب رشد درونی، به آنها کمک میکند نه تنها درمان اعتیادشان موفقیتآمیزتر باشد، که از لحاظ معنوی هم رشد کنند.
- یک متر برای اندازهگیری دینداری
سخنران بعدی، دکتر علیاصغر نژادفرید است که قصد دارد حاصل مطالعات خود را در زمینه «ابزارهای اندازهگیری دینداری و معنویت» به حاضران در جلسه ارائه کند. البته شاید این موضوع در ظاهر چندان مربوط نرسد، اما وقتی اهمیت اندازهگیری را در مطالعات علمی بدانیم، به ارتباط این بحث با سایر مفاهیم ارائه شده در نشست، اعتراف خواهیم کرد.
از آنجا که هر نوع ادعای علمی باید شواهد معتبر کمّی و قابلاندازهگیری داشته باشد تا بتوان درستی و غلطی آن را سنجید، اگر بخواهیم بررسی کنیم که آیا معنویت در سلامت (یا هر فاکتور دیگری) موثر است، اول باید یک واحد اندازهگیری برای سنجش میزان معنویت فرد در دست داشته باشیم. به این ترتیب خواهیم توانست افراد را از نظر میزان معنویتشان باهم بسنجیم و مقایسه کنیم.
دکتر نژادفرید، به فعالیتهای انجام شده در زمینه طراحی آزمونهایی که بتواند میزان دینداری و معنویت افراد را با نتایج عددی بسنجد، اشاره کرد؛ مثل کاری که آقای مسعود آذربایجانی، از روحانیون انجام داده بودند و آزمونی با عنوان «جهتگیریهای مذهبی با تکیه بر اسلام» طراحی کرده بودند.
در بخش دوم، موضوعات کاربردیتری مطرح شد. موضوعاتی از قبیل این که چگونه دین میتواند فاکتورهای مربوط به سلامت را تغییر دهد و دید جدیدی در این باره بدهد. اولین سخنران این بخش، دکتر اصفهانی است که ضمن باز کردن این بحث، اشاره میکند که بدون توجه به بعد معنوی انسان، نمیتوان جسم، روان و همین طور شخصیت اجتماعی او را شناخت و برای سلامت آن کاری کرد.
دکتر اصفهانی با یک مثال جالب، سعی میکند دید تازهتری به رابطه معنویت و سلامت به وجودآورد: آیا کسی که نیمه شب از خواب بیدار شده، گریه و تضرع میکند و به درگاه خدا مناجات میکند، افسردگی دارد و بیمار است؟ از دیدگاه اسلام این فرد در عین سلامت روانی است، اما اگر بدون توجه به بعد معنوی قضیه او را ارزیابی کنیم، قطعاً رأی به افسرده بودن او میدهیم یا حداقل در مورد او گیج خواهیم شد و نمیتوانیم اظهارنظری کنیم.
سخنران بعدی، دکتر محمد کامران درخشان است که از انستیتو روانپزشکی تهران دعوت شده است. ایشان خلاصهای از مهمترین تحقیقات انجامشده در زمینه تاثیر معنویت بر سیستم ایمنی را برای ارائه در این نشست، گردآوری کرده.
به گفته ایشان، رابطه بسیاری از بیماریهای جسمی، با اختلال سیستم ایمنی، شناخته شده؛ از بیماریهای عفونی و انواع سرطانها گرفته تا بیماریهای پوست و مو و حتی اختلالات غدد مانند دیابت. بنابراین اگر بتوانیم به طریقی نشان دهیم که عاملی روی سیستم ایمنی دخالت دارد، میتوانیم نشان دهیم که بر طیف گستردهای از بیماریها مؤثر خواهد بود.
اما تاثیر معنویت روی سیستم ایمنی؛ دکتر درخشان، این تاثیر را به دو روش تقسیم میکند. یکی تاثیر مستقیم فعالیتهای معنوی در روند بیماری و بهبود افراد و دیگری تاثیر غیرمستقیم آنها، تاثیری که معنویات ابتدا روی مسائل روانی مانند کاهش استرس و تنش میگذارند و این کاهش استرس، میتواند باعث تعادل در سیستم ایمنی آنها شود.
او میگوید: در تحقیقی که روی تعدادی از دانشجویان آمریکایی انجام شده بود، محققان متوجه شدند اگر به این دانشجویان فیلم «مادرترزا» را نشان بدهند (قدیسی که زندگیاش را وقف خدمت به خدا و مردم کرده بود) ایمونوگلوبینهای بزاقی (IgA) بیشتری تولید شده بود. در حالی که آنها که فیلمی درباره جنگ جهانی دوم دیده بودند از این ماده ایمنیزا کمتر داشتند. (توجه داشته باشید که در اینجا معنویت به معنی دین نیست و همهگونه احساسهای ماورایی را در بر میگیرد، حتی احساسهای هنری و نوعدوستی و مانند اینها را. )
تحقیق دیگری در سال ۱۹۹۷ در آمریکا نشان داد افرادی که به طور مرتب در مراسم مذهبی شرکت داشتند، میزان شاخصهای التهابی، مانند اینترلوکین ۶، در آنها کمتر از بقیه بود و سلولهای نوتروفیل- نوعی از گلبولهای سفید که مسئول دفاع علیه عفونتهای حاد است- بیشتری داشتند.
این نتایج در بیماران مبتلا به نقص ایمنی هم به همین شکل جالب توجه بود. در یکی از این بررسیها، اثر مباحثه در زمینه مسائل معنوی، مطالعه کتاب و مقاله در این باره، باعث میشود میزان CD۴ آنها، بیشتر شود؛ شاخصی که نشاندهنده سطح توان ایمنی باقیمانده بدن است. همچنین در این افراد سطح افسردگی و علائم اضطراب هم پایینتر آمده بود.
دکتر درخشان ادامه میدهد: مطالعه دیگری روی بیماران مبتلا به سرطان پستان انجام شده که نتایج آن هم جالب توجه است. از بین این بیماران، در افرادی که به طور مرتب در فعالیتها و مراسم مذهبی شرکت میکردند، چند شاخص نشاندهنده بالا رفتن سطح فعالیت سیستم ایمنی بدن بهبود پیدا کرده بود؛
شاخصهایی مانند گلبولهای سفید نوع T کمککننده (helper)، مجموع لنفوسیتها و سلولهای دفاعی موسوم به «کشندههای طبیعی»، به طور قابلملاحظهای بالا رفته بود. تحقیقات دیگر نشان میدهد متوسط طول عمر افرادی که به شرکت در مراسم مذهبی مقید بودند، ۷ سال بیشتر از سایر افراد بود.
این تاثیرها، به گفته دکتر درخشان، وابسته به مذهب یا دین خاصی نیست و در همه اقوام و مذاهب مصداق دارد. به عنوان مثال مطالعهای که روی ۱۰ هزار یهودی، به مدت ۲۳ سال انجام شده، نشان میدهد افرادی که به امور مذهبی اشتغال داشتند، ۲۰ درصد کمتر از بقیه از بیماریهای عروق کرونر قلب فوت کرده بودند.
شاید اگر بخواهیم همه این نتایج را به نوعی توجیه کنیم، یکی از مهمترین توجیههایمان این باشد که پرداختن به امور معنوی میتواند استرسمان را کم کند و باعث آرامشمان شود. همین کمک میکند تا سیستم ایمنی بدن بهتر کارش را انجام دهد.
در این باره هم مطالعات زیادی انجام شده که دکتر درخشان پارهای از آنها را مرور میکند: بررسی مروری روی ۱۰۰ پژوهش نشان داد ۷۹ درصد از این پژوهشها توانستهاند همبستگی معنادار و مثبتی را بین افزایش اشتغال به امور مذهبی و افزایش رواندرستی مشخص کنند.
در مطالعه دیگری از همین نوع که در دانشگاه دوک انجام شده، معلوم شد از ۹۳ پژوهش، ۶۰تای آنها توانستهاند نشان دهند که در این افراد میزان افسردگی به طرز قابلملاحظهای کمتر دیده میشود.
ایرانیها هم مطالعات خوبی در اینباره داشتهاند؛ گرچه حجم آن به اندازه مطالعات غربی نیست. یکی از این مطالعات نشان داده که کسانی که به نمازهای یومیهشان پایبندند، اصولاً احساس ذهنی (یا همان رواندرستی) بیشتری دارند.
مطالعه دیگری در سال ۱۳۸۰ نشان داده که رابطه معنیداری بین توکل و احساس آرامش روانی وجود دارد. خانم دکتر آرین، از محققان ایرانی ساکن کانادا، در سال ۱۳۸۰ نشان داده که دینداری و احساس رواندرستی با هم رابطه مستقیمی دارند.
سرگلزایی، محقق دیگر ایرانی است که در همان سال تحقیق دیگری را گزارش کرد که نشان میداد هر چه زمان فعالیتهای مذهبی بیشتر باشد، میزان افسردگی، استرس و همچنین سوءمصرف مواد کمتر می شود.
دیگری را هم آقای دکتر بوالهری و همکارانشان در سال ۷۹ در انستیتو روانپزشکی تهران انجام دادهاند؛ به این ترتیب که پرسشنامهای را برای ارزیابی میزان توکل افراد طراحی کردند. مقایسه نتایجی که افراد در این پرسشنامهها به دست آوردهاند با نتایج حاصل از پرسشنامه استرس نشان داده است که هرچه توکل فرد بیشتر باشد، استرس او کمتر است.
نتایج مشابهی هم در زمینه بروز رفتارهای پرخطر و ناسالم به دست آمده. به عنوان مثال، در بررسی ۱۳۸ پژوهش، مشخص شده است ۹۰ درصد نتایج این پژوهشها به صراحت نشان میدهند که افراد مذهبی، کمتر سیگار میکشند، کمتر الکل مصرف میکنند و رفتارهای پرخطر جنسی کمتری داشتهاند.
به نظر میرسد درباره تاثیر دین و معنویت بر مسائل مربوط به بهداشت، سلامت و پزشکی، ابهامات زیادی وجود دارد. این را، هم سخنرانیهای این نشست نشان میدهد و هم پرسش و پاسخهایی که در فواصل سخنرانیها جریان داشت.
اینطور به نظر میرسد که اکثر صاحبنظران هنوز به درک واحدی از معنا و مفهوم معنویت و دین نرسیدهاند. آنها نمیدانند که باید تاثیر معنویت را بر بیماران بررسی کنند یا پزشکانی که قرار است این بیماران را معاینه و درمان کنند.
ضمن این که علیرغم تاکید اغلب کارشناسانی که در این همایش حضور داشتند، خطر نگاه ابزارگرایانه به مسائل معنوی و دینی، صرفاً برای درمان بهتر بیماری و نه به خاطر اصل آنها، به شدت وجود دارد.
با وجود تمام این ابهامات که در مرحله تعاریف و اصول دیده میشود، در مرحله کاربرد هم با مشکلات مهمی مواجهیم و آن این که نتایج حاصل از مطالعات کاربردی هنوز به طور کامل قابلتوجیه نیستند. هنوز نمیتوان به درستی در مورد چگونگی تاثیرگذاری عامل مذهب روی سلامت و بیماری افراد توضیح مشخصی ارائه داد.
بسیاری از عوامل هستند که همزمان و همراه با زندگی مذهبی در زندگی فرد وارد میشوند که ممکن است این تاثیر مثبت مذهب، مربوط به این عوامل باشد. به عنوان مثال، ممکن است این تاثیر مذهب به دلایل سیستمهای حمایتی باشد که در جامعه مذهبی و بین افراد معتقد وجود دارد و آنها را به همدیگر پیوند میزند.
ممکن است اصولاً افرادی به طرف مذهب و اعتقادات معنوی بروند که شخصیتهای خاصی دارند؛ مثلا آرامترند یا متعادلترند. همین شخصیت ممکن است به آنها کمک کند تا استرس یا رفتارهای ناسالم کمتری داشته باشند.
ممکن است مذهب ارزیابیهای شناختی فرد را از محیط اطرافش تغییر دهد و این نوع نگاه تازه به زندگی باعث شود تا او بتواند سالمتر زندگی کند و بهتر با شرایط کنار بیاید و بنابراین کمتر بیمار شود. همه اینها سؤالاتی است که پژوهشهای تازهای برای پاسخ به آنها مورد نیاز است.
افسردگی نوجوانان
چه زمانی باید نگران فرزندان خود باشید؟؟؟
زمانی که فرزند نوجوان شما تا پاسی از روز میخوابد و زمانی هم که بیدار میشود کسل و خسته است و عموما بد خلق بوده و احساس دلتنگی میکند… خودش را در اتاقش پنهان میکند و از حضور در جمع اجتناب میکند ….
ایا فردی با چنین خصوصیاتی را نوجوان می نامند؟؟
متخصصین اعصاب بر این گمانند که مغز نو جوا نان به گو نه ای طراحی شده که دچار طلاطم و گردنکشی میشوند و در ان دوره از خانواده دوری می گزینند…
چنین تمایلاتی ممکن است منجر به جدا شدن فرزند از والدینشان شده و به دوستان خود بپیوندند…
اما همان تمایلات مشابه میتواند بیان اینکه چه زمانی در فرایند رشد نوجوان میتواند منجر به افسردگی شده و درمان خاص خود را نیاز دارد… .
از هر 12 نوجوان یک نفر به طور مشخص از افسردگی رنج میبرد… قبل از انکه به سن 18 سالگی برسد…
زمانی که دختران به سن بلوغ میرسند دو برابر پسران دچار افسردگی میشوند… تقریبا نیمی از نوجوانان افسرده که تحت درمان نیستند میل به خود کشی در انها دیده میشود که این سومین عامل مرگ و میر در این سنین است…
تفاوتهای اشکار و مهمی بین ناراحتی های عادی زمان رشد و افسردگی وجود دارد…
یک جدایی درد ناک… طرد توسط هم سن و سالان…اخذ نمره پایین در مدرسهیا عدم پذیرش از سوی بزرگسالان میتواند غم و نا امیدی را برای چند روز در یک نوجوان به دنبال داشته باشد.
افسردگی میتواند برای هفته ها و ماه ها ادامه داشته و بر زندگی نوجوان مسلط شود و یا ممکن است بی هیچ دلیلی علایم ان در فرد ظاهر شود.
کودکان افسرده – منظور کودکانی که به دلیل بیولوژیکی در مقایسه با دیگران حساسیت بیشتر نسبت به استرس های محیطی دارند – اغلب اوقات احساس بد بختی میکنند و کمتر خوشحال هستند.
(اما افسردگی همیشه معادل غمگینی نیست)
نو جوان ممکن است این حالت را به صورت احساس خستگی/کسل بودن و یا سر درد و دل درد اظهار کند…به جای انکه روحیه خود را بد توصیف کند.
انرژی/خواب و اشتها میتواند دچار اختلال شود.
برخی از کودکان افسرده در کلاس درس در ارتباط با دوستان و خانواده ضعیف عمل میکنند.در حالی که برای نوجوانان تفکر در مورد اخلاقیات و معنای زندگی امری طبیعی به شمار می اید… اما تمایل به خود کشی یا فکر مرگ در یک نوجوان امری غیر طبیعی است. به داروهای ضد افسردگی نباید بعنوان یک نوشدارو و یا بعنوان یک سم نگاه کرد.
اما این داروها میتوانند در درمان کودک افسرده بکار روند...
نگرانی شایعی که در مورد این نوع داروها وجود دارد / بلا فاصله بعد از شروع مصرف داروهای ضد افسردگی / در برخی از کودکان بیشتر حالت اظطراب و بی قراری دیده میشود و در برخی نیز افکار خودکشی افزایش میابد.
اما افسردگی به خودی خود تبعات خطرناکی دارد . یکی از پیامدهای افسردگی : میل به خودکشی است و میتواند بهبود سلامتی انسان را به تاخیر بیاندازد .
هر نوجوانی درمان با داروهای ضد افسردگی را باید بر اساس تجویز و نسخه پزشک شروع کند و خانواده باید به طور همزمان اثرات دارو را روی نوجوان بررسی کند که ایا حال عمومی او بهتر شده است یا خیر ...
درمان دارویی تنها بخشی از روش و راه درمان است.معیارهایی برای سنجش میزان بهبود درمان بیماری افسردگی وجود دارد.نتایج تحقیقات نشان داده است که تمرینات معتدل ایروبیک میتواند علایم افسردگی را تقریبا در نیمی از نوجوانان و بزرگسالان تخفیف داده و بهبود ببخشد.
خواب خوب و داشتن عادات غذایی مناسب میتواند در بهبود روحیه فرد بسیار مفید باشد...بهره گیری از روان درمانی در کشف ریشه و علل افسردگی میتواند بسیار موثر باشد تا از احساس درماندگی و رها شدگی بیرون بیایند و راه هایی را برای انکه هر چیزی در سر جای خود قرار گیرد به نوجوان ارائه میکند.
وقتی که نوجوان به فعالیتی که برایشان با ارزش بوده و مورد علاقه شان است می پردازند و فعالیتهای خیر خواهانه مانند کمک به دیگران و امور خیریه میتواند در بهبود وضعیت روحی انان بسیار مؤثر باشد.
مطالعات ثابت کرده است که رفتارها و فعالیتهای نوع دوستانه/بخش تشویقی و انگیزشی مغز انسان را فعال میکند.
در اینده احتمال دارد داروهای ضد افسردگی بهتری تولید شود که ابزارهای مفید تری برای تشخیص و درمان کودکان باشد/ اما هم اکنون این امکان برای نوجوانان وجود دارد که بیاموزند چگونه ارتباطات خود را تثبیت کنند... با حمایت و پشتیبانی از نوجوانان در چنین شرایطی می توان دوران انتقال از کودکی به نوجوانی را برای انان ساده تر و به انها کمک کرد تا زتدگی سرشار از نشاط و انرژی را در دوران بزرگسالی بسازند.