اقرارنامه تجدید بنا
تعداد صفحات : یک صفحه
اقرار تجدید بنا
اقرارنامه تجدید بنا
تعداد صفحات : یک صفحه
اقرار جهت ممنوع الخروج نمودن همسر
تعداد صفحات : یک صفحه
نوع فایل: word
قابل ویرایش 40 صفحه
مقدمه:
در تعریف و ماهیت حقوقى اقرار چند نکته اهمیت دارد:
اقرار نوعى اخبار است و اقرار کننده خبر مىدهد که حقى برای دیگری برعهدة وی ثابت است. از آنرو که وی قصد اخبار دارد، نه انشاء، اقرار نه یک عمل حقوقى (عقد یا ایقاع)، بلکه یک واقعة حقوقى است (شهید اول، القواعد...، 1/164؛ مجددی، 60)
حقى که در این تعریف موضوع اقرار است، در معنای اعم به کار رفته، و شامل عین، منفعت و حق به معنای اخص مانند حق شفعه، حق انتفاع، حق ارتفاق و حق قصاص مىشود. موضوع اقرار، هم مىتواند از امور مدنى باشد و هم از امور کیفری (خمینى، 2/50؛ سماکیه، 351-352؛ جعفری، دائرة المعارف...، 1/2599).
اقرار با دعوی و شهادت (بینه) تفاوت دارد، زیرا دعوی عبارت است از «اخبار به حقى به سود خبر دهنده و به ضرر دیگری» و شهادت «اخبار به حقى به نفع دیگری و بر ضرر شخص ثالث»، در حالى که اقرار - چنانکه گفته شد - اخبار به حقى استبه سود دیگری و بر ضرر خبر دهنده (تهانوی، 2/1183؛ عاملى، 9/212؛ زیلعى، 5/2-3)
اقرار همیشه جنبة ایجایى و اثباتى ندارد، بلکه گاهى سلبى است، چنانکه کسى اقرار کند که هیچ حقى بر ذمة دیگری ندارد. به همین سبب، برخى اقرار را اینگونه تعریف کردهاند: «اخبار به حقى لازم بر خبر دهنده، یا به نفى حقى از او» (اصفهانى، 2/229؛ خویى، 2/193)
خبر دهنده باید به صورت جازم و بدون تردید و تعلیق خبر دهد وگرنه اقرار باطل است. به همین سبب، برخى در تعریف اقرار «اخبار جازم» را ذکر کردهاند (شهید اول، الدروس، همانجا؛ خمینى، 2/49)
در برخى از موارد اخبارِ قائممقام شخص به ضرر او معتبر است و اقرار تلقى مىشود؛ مانند اقرار وکیل به آنچه در انجام دادن آن وکالت داشته است، چنانکه وکیلِ در بیع اقرار به فروش مال موکل نماید. از اینرو، برخى از فقیهان در تعریف اقرار گفتهاند:
«اخبار مکلف از خود یا موکل خود به حقى لازم» (ابن مفتاح، 4/157؛ بطاشى، 8/180؛ سماکیه، 449-451)
در اقرار خبردهنده از حقى سابق سخن مىگوید. بنابراین، اعتراف به حقى درآینده (حق مستقبل) به نفع دیگری، «وعده» تلقى مىشود، نه اقرار. برخى از فقیهان برای اخراج وعده از تعریف اقرار موضوع آن را «حق سابق» ذکر کردهاند (شهیدثانى، الروضة...، 6/380)
با توجه به نکات یاد شده مىتوان تعریف کاملتری از اقرار ارائه کرد: «اقرار عبارت است از اخبار جازم شخص یا قائم مقام او به حقى سابق برای دیگری بر ضرر خود یا نفى حقى از خود»
اقرار کننده به اقرار خود ملزم است. پس اگر کسى اقرار کرد که مبلغى به دیگری مدیون است، به پرداخت آن ملزم خواهد بود، یا اگر متهم، به قتل یا سرقت مالى اعتراف کند، جرم او ثابت مىشود (نک: ابن رشد، 2/471؛ سنگلجى، 74).
فهرست مطالب:
اِقرار
در تعریف و ماهیت حقوقى اقرار چند نکته اهمیت دارد
ارکان اقرار
الف - بلوغ
ب - عقل
ج - رشد
د - قصد
ه - اختیار
صیغه یا لفظ اقرار
اقرار مریض
اقرار به مجهول
تکذیب مقرٌّ له
اقسام اقرار
انواع اقرار از نظر مقرٌّ به
اعتبار اقرار
حدود اعتبار اقرار
تجزیه ناپذیری اقرار
موضوع اقرار (مقربه) از این جهت بر 3 قسم است
رجوع از اقرار
اثبات بىاعتباری اقرار
منابع و مآخذ
منابع و مأخذ:
ابن حزم، على، المحلّى، بیروت، دارالا¸فاق الجدیده؛ ابن حمزه، محمد، الوسیلة، به کوشش محمد حسون، قم، 1408ق؛ ابن رجب، عبدالرحمان، القواعد، بیروت، دارالمعرفه؛ ابن رشد، محمد، بدایة المجتهد، بیروت، 1402ق/1982م؛ ابن عابدین، محمدامین، العقود الدریة، بیروت، دارالمعرفه؛ ابن فهد حلى، احمد، المقتصر فى شرح المختصر، به کوشش مهدی رجایى، مشهد، 1410ق؛ ابن قدامه، عبدالله، المغنى، بیروت، دارالکتاب العربى؛ ابن مرتضى، احمد، البحر الزخار، بیروت، مؤسسة الرساله؛ ابن مفتاح، عبدالله، المنتزع المختار، صنعا، 1341ق؛ ابن هبیره، یحیى، الافصاح، حلب، 1366ق؛ ابواسحاق شیرازی، ابراهیم، التنبیه، بیروت، عالم الکتب؛ اصفهانى، ابوالحسن، وسیلة النجاة، بیروت، 1397ق؛ امامى، حسن، حقوق مدنى، تهران، 1364ش؛ انصاری، مرتضى، «قاعدة من ملک شیئاً ملک الاقراربه»، مکاسب، تبریز، 1375ق؛ باز، سلیم، شرح المجلة، بیروت، 1895م؛ بجنوردی، حسن، لقواعد الفقهیة، نجف، 1389ق/1969م؛ بحرالعلوم، محمد، عیوب الارادة فى الشریعة الاسلامیة، بیروت، دارالزهراء؛ بطاشى، محمد، غایة المأمول، عُمان، 1407ق/1987م؛ تهانوی، محمد اعلى، کشاف اصطلاحات الفنون، کلکته، 1862م؛ جعفری لنگرودی، محمدجعفر، دانشنامة حقوقى، تهران، 1356ش؛ همو، دائرة المعارف حقوق مدنى و تجارت، تهران، 1357ش؛ جوهری، اسماعیل، الصحاح، به کوشش عبدالغفور عطار، بیروت، 1990م؛ حر عاملى، محمد، بدایة الهدایة، به کوشش محمدعلى انصاری، قم، مؤسسة آلالبیت؛ همو، وسائل الشیعة، به کوشش عبدالرحیم ربانى، بیروت، داراحیاء التراث العربى؛ حصری، احمد، علم القضاء، بیروت، 1406ق/1986م؛ حصینى دمشقى، ابوبکر، کفایة الاخبار، عمان، دارالفکر؛ خلیل بناحمد، العین، به کوشش مهدی مخزومى و ابراهیم سامرائى، بیروت، 1408ق؛ خمینى، روحالله، تحریر الوسیلة، قم، قدس محمدی؛ خویى، ابوالقاسم، منهاج الصالحین، بیروت، دارالزهراء؛ دردیر، احمد، الشرح الصغیر، قاهره، 1393ق؛ دولتشاهى، فتحالله، اقرار مدنى، تهران، 1342ش؛ راغب اصفهانى، حسین، المفردات، استانبول، دارقهرمان؛ روحانى، محمدصادق، فقه الصادق، قم، 1412ق؛ زحیلى، وهبه، الفقه الاسلامى و ادلته، بیروت، دارالفکر؛ زیلعى، عثمان، تبیین الحقائق، بولاق، 1315ق؛ سبکى، على، فتاوی، بیروت، دارالمعرفه؛ سرخسى، محمد، المبسوط، قاهره، مطبعة السعاده؛ سماکیه، مجیدحمید، حجیة الاقرار فى الاحکام القضائیة، بغداد، 1970م؛ سنگلجى، محمد، آیین دادرسى در اسلام، تهران، 1329ش؛ سنهوری، عبدالرزاق احمد، الوسیط، بیروت، داراحیاء التراث العربى؛ سیوطى، الاشباه و النظائر، بیروت، 1407ق/1987م؛ شایگان، على، حقوق مدنى ایران، تهران، 1319ش؛ شربینى، محمد، مغنى المحتاج، بیروت، دارالفکر؛ شوکانى، محمد، السیل الجرّار، به کوشش محمود ابراهیم زاید، بیروت، 1405ق/1985م؛ شهید اول، محمد، الدروس الشرعیة، تهران، 1269ق؛ همو، القواعد و الفوائد، قم، مکتبة المفید؛ همو، اللمعة الدمشقیة، قم، دارالناصر؛ شهید ثانى، زینالدین، الروضة البهیة، بیروت، 1403ق/ 1983م؛ همو، مسالک الافهام، قم، مؤسسة المعارف الاسلامیه؛ شیخنیا، امیرحسین، ادلة اثبات دعوی، تهران، 1374ش؛ صاحب جواهر، محمدحسن، جواهر الکلام، بیروت، 1401ق/1981م؛ طوسى، محمد، الخلاف، قم، 1407ق؛ همو، المبسوط، به کوشش محمدباقر بهبودی، تهران، مکتبة المرتضویه؛ عاملى، محمدجواد، مفتاح الکرامة، بیروت، داراحیاء التراث العربى؛ عبدالملک، جندی، الموسوعة الجنائیة، بیروت، 1976م؛ علاءالدین سمرقندی، محمد، تحفة الفقهاء، بیروت، دارالکتب العلمیه؛ علامة حلى، حسن، تحریر الاحکام، قم، مؤسسة آلالبیت؛ همو، تذکرة الفقهاء، تهران، مکتبة المرتضویه؛ همو، قواعد الاحکام، تهران، 1329ق؛ غنیمى، اللباب، بیروت، 1405ق/ 1985م؛ فخرالمحققین، محمد، ایضاح الفوائد، قم، 1388ق؛ فیض کاشانى، محمدمحسن، مفاتیح الشرائع، به کوشش مهدی رجائى، قم، 1401ق؛ قاموس؛ قانون آیین دادرسى مدنى؛ قانون اساسى جمهوری اسلامى ایران؛ قانون حدود و قصاص و مقررات آن، مصوب 1361ش؛ قانون مدنى؛ قائممقامى، عبدالمجید، حقوق مدنى (اقرار)، تهران، 1341ش؛ قرآن مجید؛ کاسانى، ابوبکر، بدائع الصنائع فى ترتیب الشرائع، بیروت، 1406ق/1986م؛ متیندفتری، احمد، آیین دادرسى مدنى، تهران، 1324-1340ش؛ مجددی برکتى، محمد عمیم الاحسان، «القواعد الفقهیة»، قواعد الفقه، کراچى، 1407ق/1986م؛ محقق حلى، جعفر، شرائع الاسلام، به کوشش عبدالحسین محمدعلى، نجف، 1389ق؛ محقق کرکى، على، جامع المقاصد، قم، 1410ق؛ همو، رسائل، به کوشش محمدحسون، قم، 1409ق؛ مرعشى، محمدحسن، «قاعدة اقرار العقلاء»، فصلنامة حق، تهران، 1364ش، شم 4؛ مغنیه، محمدجواد، فقه الامام جعفر الصادق(ع)، بیروت، دارالجواد؛ مفید، محمد، المقنعة، قم، 1410ق؛ ملاخسرو، محمد، درر الحکام فى شرح غرر الاحکام، استانبول، 1301ق؛ موسوعة الفقه الاسلامى، قاهره، 1411ق/1990م؛ میرفتاح، عبدالفتاح، عناوین الاصول، تهران، 1274ق؛ نظامالدین برهانپوری، الفتاوی الهندیة، بیروت، 1400ق/1980م؛ همدانى، رضا، مصباح الفقیه، تهران، 1374ق؛ نیز:
Black's Law Dictionary, St. Paul, 1990; Code civil; Schacht, J., Introduction to Islamic Law, Oxford, 1991.
الف: تعریف اقرار[1]:
از لحاظ لغوی، اقرار مصدر و از واژه قرار گرفته شده و در فرهنگهای مختلف معانی متعددی برای آن شناخته اند، از جمله اعتراق به حق، کسی را در مکانی ابقائ کردنریال سخنی را به روشنی بیان کردن، چیزی را در کاری استوار کردن بکار رفته است، ذکر این نکته نیز لازم استکه اقرار بیشتر در امور حقوقی به کار می رود و در مسایل جزایی بیشتر از واژه اعتراف استفاده می گردد، تعریفی نیز که فقها از اقرار کرده اند با تعریف مقرر در قانون مدنی نزدیک است. فاضل تعداد در تعریف اقرار می گوید هو اخبار عن حق لازم للغیر و محقق اول نیز می گوید: هی اللفظ المتضمن لاخبار عن حق واجب و در این 2 تعریف علاوه بر اقرا شهادت نیز جای می گیرد.
اقرار که در برخی نظام های حقوقی به آن ادله و یا تواناترین دلیل گفتهمی شود در ماده 1259 ق م تعریف شده که می گوید:
اقرار عبارت است از اخبار به حقی برای غیر و به ضرر خود، اما کاملترین تعریفی که در حال حاضر مورد پذیرش قرار گرفته است اقرار اخباری است که به موجب آن شخص امری را که دارای آثار حقوقی علیه اوست به عنوان حقیقتی که در برابر آن ماخوذ است می پذیرد.
[1] دکتر شمس- آئین دادرسی مدنی- ص 290-291، ادله اثبات دعوی- دکتر سید جلال الدین مدنی ص 61 و 62
. اقرار نوعى اخبار است و اقرار کننده خبر مىدهد که حقى برای دیگری برعهدة وی ثابت است. از آنرو که وی قصد اخبار دارد، نه انشاء، اقرار نه یک عمل حقوقى (عقد یا ایقاع)، بلکه یک واقعة حقوقى است (شهید اول، القواعد...، 1/164؛ مجددی، 60). 2. حقى که در این تعریف موضوع اقرار است، در معنای اعم به کار رفته، و شامل عین، منفعت و حق به معنای اخص مانند حق شفعه، حق انتفاع، حق ارتفاق و حق قصاص مىشود. موضوع اقرار، هم مىتواند از امور مدنى باشد و هم از امور کیفری (خمینى، 2/50؛ سماکیه، 351-352؛ جعفری، دائرة المعارف...، 1/259).
با توجه به نکات یاد شده مىتوان تعریف کاملتری از اقرار ارائه کرد: «اقرار عبارت است از اخبار جازم شخص یا قائم مقام او به حقى سابق برای دیگری بر ضرر خود یا نفى حقى از خود».
اقرار کننده به اقرار خود ملزم است. پس اگر کسى اقرار کرد که مبلغى به دیگری مدیون است، به پرداخت آن ملزم خواهد بود، یا اگر متهم، به قتل یا سرقت مالى اعتراف کند، جرم او ثابت مىشود (نک: ابن رشد، 2/471؛ سنگلجى، 74).
این مقاله به صورت ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 40صفحه آماده پرینت می باشد
چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد
مقالات را با ورژن office2010 به بالا بازکنید