هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پایان نامه هنجارگریزی در رخدادهای فرهنگی واجتماعی از منظر نهج البلاغه

اختصاصی از هایدی پایان نامه هنجارگریزی در رخدادهای فرهنگی واجتماعی از منظر نهج البلاغه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

آنچه که فرهنگ یک جامعه را پاس می دارد وسبب رشد وتعالی و انتظام زندگی انسان می گردد؛ پایبندی به هنجارها وسنتهای حکیمانه ای است که دین برای انسان تعیین کرده است.ولی از آنجایی که ممکن است بنا به عوامل مختلف  (امیال نفسانی، زمان و مکانهای مختلف، نوع حکومتها وگوناگونی فرهنگ ها...) هنجارهای الهی تغییر کند؛ به طوری که منجر به گسترش انحرافات و بی تعهدی ها گردد، لذا باید به تقویت هنجارها پرداخت تا بدین وسیله فرهنگ اسلامی در جامعه حاکم گردد. بدین منظور  این پژوهش با روشتحلیلی توصیفی، بانگاهی به بیانات  ورفتارهای عملی امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه می باشد.در پیغنی- سازی فرهنگو انتقال ارزشها وهنجارها، به نقش دین وارکان آن  اشاره دارد. لذا به ذکر پیامدهای ویرانگر هنجار گریزی وعوامل مؤثر در ایجاد آن می پردازد. بر این اساس باز شدن راه گناه، بی محتوا شدن دین، کاهش انسجام اجتماعی وتحریف فرهنگ از جمله آثارهنجارگریزی است.همچنین انواع محرومیتها (اعم از جسمی وروحی، عدم سلامت خرد وبصیرت ) وفشارهای ناشی از محیطهای آلوده(رفتارهای تضاد آمیز، ظلم وتجاوز به حقوق مادی ومعنوی انسان ها...)به عنوان مهمترین عوامل زمینه ساز ناهنجاری ها معرفی شده است که این مسأله سبب می شود افراد حساسیت خود را نسبت به رعایت هنجارها از دست بدهند ویا با کراهت آنها را انجام دهند ونهایتا خود را از قید هنجارها رها کنند وهنجارگریز گردند. لذا می بایست در مقابل ناهنجاریها برخورد نمود. در این راستا موضع گیری امیرالمؤمنین علیه السلام استفاده از دو شیوه و رفتار سازگارانه وقاطعانه می باشد. نتیجه آنکه برای مصون ماندن جامعه از آسیب و پایبندی ومرزبانی از هنجارها،بایدانگیزهی عمل به هنجارها را تقویت نمود  ونیز با نظارت های مؤثر در ابعاد مختلف در جهت تداوم بخشیدن به هنجارها تلاش کرد.


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه هنجارگریزی در رخدادهای فرهنگی واجتماعی از منظر نهج البلاغه

دانلود ارزش ادبی نهج البلاغه 23 ص

اختصاصی از هایدی دانلود ارزش ادبی نهج البلاغه 23 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دسته بندی : آموزشی

فرمت فایل :  Doc ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ ) Word


قسمتی از محتوی متن ...

 

تعداد صفحات : 23 صفحه

ارزش ادبی نهج البلاغه این مجموعه نفیس و زیبا به نام " نهج البلاغه " که اکنون در دست ما است و روزگار از کهنه کردن آن ناتوان است و گذشت زمان و ظهور افکار و اندیشه‏های نوتر و روشن‏تر مرتبا بر ارزش آن افزوده است ، منتخبی از " خطابه‏ها " و " دعاها " و " وصایا " و " نامه‏ها " و " جمله‏های‏ کوتاه " مولای متقیان علی ( ع ) است که بوسیله سید شریف بزرگوار " رضی‏ " رضوان الله علیه در حدود هزار سال پیش گردآوری شده است .
آنچه تردید ناپذیر است اینست که علی ( ع ) چون مرد سخن بوده است ، خطابه‏های فراوان انشاء کرده ، و همچنین به تناسبهای مختلف جمله‏های‏ حکیمانه کوتاه فراوان از او شنیده شده است ، همچنانکه نامه‏های فراوان‏ مخصوصا در زمان خلافت نوشته است ، و مردم مسلمان علاقه و عنایت خاصی به‏ حفظ و ضبط آنها داشته‏اند .
" مسعودی " که تقریبا صد سال پیش از سید رضی می‏زیسته است( اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری ) در جلد دوم مروج الذهب تحت عنوان " فی ذکر لمع من کلامه و اخباره و زهده " می‏گوید : " آنچه مردم از خطابه‏های علی در مقامات مختلف حفظ کرده‏اند ( 1 ) بالغ بر چهارصد و هشتاد و اندی می‏شود ، علی ( ع ) آن خطابه‏ها را بالبدیهه‏ و بدون یادداشت و پیشنویس انشاء می‏کرد ، و مردم هم الفاظ آنرا می‏گرفتند و هم عملا از آن بهره‏مند می‏شدند " .
گواهی دانشمند خبیر و متتبعی مانند مسعودی می‏رساند که خطابه‏های علی چه‏ قدر فراوان بوده است ، در نهج البلاغه تنها 239 قسمت به نام خطبه نقل‏ شده است ، در صورتیکه مسعودی چهارصد و هشتاد و اندی آمار می‏دهد و به‏ علاوه اهتمام و شیفتگی طبقات مختلف را بر حفظ و ضبط سخنان مولی می‏رساند سید رضی و نهج البلاغه سید رضی شخصا شیفته سخنان علی ( ع ) بوده است ، او مردی ادیب و شاعر و سخن شناس بود ، ثعالبی که معاصر وی بوده درباره‏اش گفته است : " او امروز شگفت‏ترین مردم عصر و شریفترین سادات عراق است و گذشته‏ از اصالت نسب و حسب به ادب روشن و فضل کامل آراسته شده است .
.
.
او از همه شعرای آل ابی الب برتر است با اینکه آل ابی طالب شاعر برجسته فراوان دارند ، اگر بگویم در همه قریش‏ شاعری به این پایه نرسیده است دور از صواب نگفته‏ام " ( 1 ) .
سید رضی به خاطر همین شیفتگی که به ادب عموما و به کلمات علی ( ع ) خصوصا ، داشته است بیشتر از زاویه فصاحت و بلاغت و ادب به سخنان مولی‏ می‏نگریسته است ، و به همین جهت در انتخاب آنها این خصوصیت را در نظر گرفته است ، یعنی آن قسمت‏ها بیشتر نظرش را جلب می‏کرده است که از جنبه بلاغت برجستگی خاص داشته است ، و از این رو نام مجموعه منتخب‏ خویش را " نهج البلاغه " نهاده است ، و به همین جهت نیز اهمیتی به‏ ذکر ماخذ و مدارک نداده است ، فقط در موارد معدودی به تناسب خاصی نام‏ کتابی را می‏برد که آن خطبه یا نامه در آنجا آمده است .
در یک مجموعه تاریخی و یا حدیثی در درجه اول باید سند و مدرک مشخص‏ باشد وگرنه اعتبار ندارد ، ولی ارزش یک اثر ادبی در لطف و زیبایی و حلاوت و شیوائی آن است .
در عین حال نمی‏توان گفت که سید رضی از ارزش‏ تاریخی و سایر ارزشهای این اثر شریف غافل و تنها متوجه ارزش ادبی آن‏ بوده است .
خوشبختانه در عهدها و عصرهای متاخرتر افراد دیگری در پی گرد آوری اسناد و مدارک نهج البلاغه برآمده‏اند ، و شاید از همه مشروحتر و جامعتر کتابی است به نام نهج‏ السعاده فی مستدرک نهج البلاغه " که در حال حاضر بوسیله یکی از فضلای‏ متتبع و ارزشمند شیعه عراق به نام محمد باقر محمودی در حال تکوین است ، در این کتاب ذی قیمت مجموعه سخنان علی ( ع ) اعم از خطب ، اوامر ، کتب و رسائل ، وصایا ، ادعیه ، کلمات قصار جمع آوری شده است این کتاب‏ شامل نهج البلاغه فعلی و قسمت‏های علاوه‏ای است که سید رضی آنها را انتخاب‏ نکرده و یا در اختیارش نبوده است و ظاهرا جز قسمتی از کلمات قصار ، مدارک و ماخذ همه بدست آمده است .
تاکنون چهار جلد از این کتاب چاپ‏ و منتشر شده است .

متن بالا فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.شما بعد از پرداخت آنلاین فایل را فورا دانلود نمایید

بعد از پرداخت ، لینک دانلود را دریافت می کنید و ۱ لینک هم برای ایمیل شما به صورت اتوماتیک ارسال خواهد شد.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود ارزش ادبی نهج البلاغه 23 ص

دانلود مقاله کامل درباره خطبه 84 نهج البلاغه

اختصاصی از هایدی دانلود مقاله کامل درباره خطبه 84 نهج البلاغه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

وَ مِنْ کَلام لَهُ عَلَیْهِ السّلامُ از سخنان آن حضرت است

فى ذِکْرِ عَمْرِوبْنِ الْعاصِ درباره عمروعاص

عَجَباً لاِبْنِ النّابِغَةِ، یَزْعُمُ لاَِهْلِ الشّامِ اَنَّ فِىَّ دُعابَةً، وَ اَنِّى امْرُؤٌ مرا از پسر زانیه تعجب است، که به مردم شام وانمود مى کند که در من شوخ طبعى است، و انسانىتِلْعابَةٌ، اُعافِسُ وَ اُمارِسُ. لَقَدْ قالَ باطِلاً، وَ نَطَقَ آثِماً. بازیگرم، شوخى مى کنم و در بازى کردن کوشایم. او به باطل سخن گفته، و به این گونه سخن مرتکب گناه شده.اَما وَ شَرُّ الْقَوْلِ الْکَذِبُ. اِنَّهُ لَیَقُولُ فَیَکْذِبُ، وَ یَعِدُ فَیُخْلِفُ، بدانید که بدترین گفتار دروغ است. او در سخن راندن دروغ مى گوید، و وعده مى دهد و تخلف مى کند،وَ یَسْأَلُ فَیُلْحِفُ، وَ یُسْأَلُ فَیَبْخَلُ، وَ یَخُونُ الْعَهْدَ، چون درخواست مى کند اصرار مىورزد، و چون از او درخواست شود بخل مىورزد، به عهدش خیانت مى کندوَ یَقْطَعُ الاِْلَّ، فَاِذا کانَ عِنْدَ الْحَرْبِ فَاَىُّ زاجِر وَ آمِر هُوَ و قطع رحم مى نماید، و چون به میدان جنگ آید براى شعلهور ساختن جنگ چه امر و نهى ها مى کند!ما لَمْ تَأْخُذِ السُّیُوفُ مَآخِذَها! فَاِذا کانَ ذلکَ کانَ اَکْبَرُ مَکیدَتِهِ البته پیش از بیرون آمدن شمشیرها از غلاف، و چون جنگ آغاز شود بزرگترین حیله اش براى نجات خود

اَنْ یَمْنَحَ الْقَوْمَ سُبَّتَـهُ! نشان دادن عورتش به مردم است!اَما وَاللّهِ اِنَّى لَیَمْنَعُنى مِنَ اللَّعِبِ ذِکْرُ الْمَوْتِ، وَ اِنَّهُ لَیَمْنَعُهُ مِنْ به خدا قسم یاد مرگ مرا از بازى بازمى دارد، و نسیان آخرت او راقَوْلِ الْحَقِّ نِسْیانُ الاْخِرَةِ. وَ اِنَّهُ لَمْ یُبایِـعْ مُعاوِیَةَ حَتّى شَرَطَ لَهُ اَنْ از گفتن حق مانع مى شود. او با معاویه بیعت نکرد مگر به شرط بخشیده شدنیُؤْتِیَهُ اَتِیَّةً، وَ یَرْضَخَ لَهُ عَلى تَرْکِ الدّینِ رَضیخَةً. مصر به او، و اخذ رشوه کمى براى دست برداشتن از دین.

83 سخنى از آن حضرت ( ع ) درباره عمرو بن عاص

در شگفتم از پسر نابغه ( 1 ) . به شامیان مى‏گوید که من بسیار مزاح مى‏کنم و مردى شوخ طبعم و اهل لعب و بازیچه‏ام . این سخنى است باطل و گناه‏آلود که عمرو بر زبان آورده . بدانید ، که بدترین گفتار دروغ است و او مى‏گوید و دروغ مى‏گوید . وعده مى‏دهد و خلاف مى‏کند ، اگر چیزى از او خواهند ، خسّت مى‏ورزد و اگر خود چیزى خواهد ، به اصرار و سوگند ، مى‏ستاند و اگر پیمانى بندد در آن خیانت کند و حق خویشاوندى به جاى نیاورد . چون جنگ فرا رسد ، به زبان ، بسى امر و نهى کند تا

[ 167 ]

خود را دلیر جلوه دهد ، و این تا زمانى است که شمشیرها از نیام برنیامده و چون شمشیرها از نیام برآمد ، بزرگترین نیرنگ او این است که عورت خود بگشاید .

به خدا سوگند ، یاد مرگ مرا از هر بازیچه و مزاحى باز مى‏دارد و از یاد بردن آخرت ، عمرو را نگذارد که سخن حق بر زبان آورد . عمرو با معاویه بیعت نکرد ، مگر آنگاه که معاویه شرط کرد که در آتیه او را پاداشى دهد . آرى ، معاویه او را رشوتى اندک داد و عمرو در برابر آن از دین خویش دست کشید .


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره خطبه 84 نهج البلاغه

دانلود مقاله کامل درباره تربیت علی (ع) نهج البلاغه 16 ص

اختصاصی از هایدی دانلود مقاله کامل درباره تربیت علی (ع) نهج البلاغه 16 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

تربیت علی (ع)

مقام نهج البلاغه

اَلحَمدُلِلّهِ رَبِّ العالَمینَ بارِئِ الخَلائِقِ اَجمَعینَ وَالصَّلوهُ وَالسَّلام عَلی عَبدِ اللهِ مُحَمَّدٍ والِهِ اطّاهِرینَ .

مورد اتفاق است که رسول اکرم صلی الله علیه و آله علی علیه السلام را از کودکی پیش خود آورده بود و در خانه ی خودش او را تعلیم و تربیت کرد . علی با اخلاق غیر پیغمبر ار همان اول آشنا نشد . راجع به این که چطور شد رسول اکرم علی را از همان اول از عموی خود گرفت و نزد خود آورد و حتی اورا در خلوتگاه عبادت با خود می برد مورخین عللی نوشته اند ؛ بعضی صرفا به موضوع ، جنبه ی حق شناسی و کمک به ابوطالب داده اند . زیرا رسول اکرم خودش در کودکی در تکفل جدش عبدالمطلب بود ، بعد از عبدالمطلب در کفالت عمویش ابوطالب درآمد ، پس ابوطالب از این نظر حق بزرگی بر رسول اکرم داشت ، سالها متکفل مخارج و زندگی رسول اکرم بود . گفته اند رسول اکرم خواست آن خدمتها و زحمت های عمویش ابوطالب را جبران کند ، لا بعد از آنکه خودش صاحب خانه و زندگی شد و عائله تشکیل داد ، فرزند کوچک ابوطالب یعنی علی علیه السلام را از ابوطالب گرفت و متکفل مخارج و تربیت او شد .

بعضی از مورخین نوشته اند سال گرانی و سختی پیش آمد ، رسول اکرم به دو نفر از عموهایش عبّاس و حمزه پیشنهاد کرد که چون ابوطالب تنگدست است و عائله اش زیاد است در کفالت عائله اش شرکت کنیم ؛ رفتند و از ابوطالب خواهش کردند ، ابوطالب گفت : عقیل را بر ای خود بگذارید ، سایر فرزندان مرا هر کدام را می خواهید ببرید ، عباس طالب را و حمزه جعفر را و رسول اکرم علی را گرفتند و با خود بردند . این داستان بدین صورت ، بعید به نظر می رسد حقیقت داشته باشد ، زیرا همه علی را در آن وقت طفل 5 ساله یا 6 ساله نوشته اند و همه نوشته اند که جعفر از علی ده سال بزرگتر بود و عقیل از جعفر 10 سال بزرگتر بود و طالب از عقیل ده سال بزرگتر بود ، بنابراین طالب در آن وقت مردی در حدود 35 ساله و عقیل جوانی تقریبا 25 ساله و جعفر نورسی پانزده ساله بود احتیاج به کفالت داشته باشند . سن حمزه که در این نقل نامش آمده و همچنین سن خود پیامبر اکرم نیز در ان وقت در حدود 35 سال بوده ؛ یعنی با طالب که پسر بزرگ ابوطالب بوده تقریبا هم سن بوده اند . بعضی دیگر از مورخین ، از فرزندان ابوطالب نام طالب را دراین قصه ذکر نکرده اند و همچنین عمو ها نام حمزه را نیاورده اند ، همین قدر گفته اند رسول کرم این مطلب را با عمویش عباس درمیان گذاشته و ابوطالب از تسلیم عقیل امتناع کرد و عباس جعفر را به خانه برد و رسول اکرم علی را . مطابق این نقل ، عباس متکفل جعفر بوده و مطابق نقل اول عباس متکفل طالب بود . این تعارض هم بین دو نقل هست . علیهذا معلوم نیست این داستان اساسی دارد یا ندارد . خصوصا اینکه تکفل رسول اکرم علی علیه السلام را مربوط به یک سال و یا دو سال نیست ، علی تا آخر در خانه ی پیغمبر و تحت تربیت پیغمبر بود و حتی در مواقع عبادت و خلوات عبادت علی را همراه خود می برد . گذشته از همه ی اینها طرز رفتار و محبت و علاقه رسول خدا نسبت به امیرالمومنین در همان دوره ی کودکی می رساندکه رسول اکرم شخصا به علی عنایت مخصوص داشت ، تنها به خاطر حق شناسی از ابوطالب نبود .

ابن ابی الحدید از فضل بن عباس نقل می کند که از پدرم عباس پرسیدم پیغمبر کدامیک از فرزندان خود را از همه بیشتر دوست می داشت ؟ گفت : علی را . من گفتم : من از تو از فرزندانش می پرسم که کدامیک را بیشتر دوست می داشت و تو میگویی علی را از همه بیشتر دوست می داشت ؟! گفت : پیغمبر به اندازه ای که علی را دوست می داشت هیچکدام از فرزندان خود را دوست نمی داشت .

آن عنایت مخصوص پیغمبر به علی از زمان کودکی می رساند که علت اصلی این تکفل و تحت نظر گرفتن نشأت و تربیت حضرت مناسبات معنوی بوده ، او را تربیت می کرد که در آینده همان سمتی را برا او داشته باشد که هارون برای موسی داشت یعنی معین و معاون و کمک و وزیر او بوده باشد . خود علی علیه السلام درباره ی رسول اکرم و تربیت خودش در زیر دست پیغمبر می فرماید :

وَ لَقَدْ قَرَنَ اللَّهُ بِهِ مِنْ لَدُنْ اءَنْ کانَ فَطِیما اءَعْظَمَ مَلَکٍ مِنْ مَلاَئِکَتِهِ، یَسْلُکُ بِهِ طَرِیقَ الْمَکارِمِ، وَ مَحاسِنَ اءَخْلاقِ الْعالَمِ، لَیْلَهُ وَ نَهارَهُ وَ لَقَدْ کُنْتُ اءَتَّبِعُهُ اتِّباعَ الْفَصِیلِ اءَثَرَ اءُمِّهِ، یَرْفَعُ لِی فِی کُلِّ یَوْمٍ مِنْ اءَخْلاقِهِ عَلَما، وَ یَأْمُرُنِی بِالاقْتِداءِ بِهِ.

خداوند متعال موجودی غیبی و فرشته ای بزرگ همراه پیغمبرش کرد که او را به فضائل و معالی و مکارم ، شب و روز رهبری و تائید می کرد و من مانند بچه که دنبال مادر می رود ، همیشه او را دنبال می کردم ، هر چه از آن دست از تائید الهی می گرفت از دست دیگر به من بهره می ساند و امر می کرد در عمل به او اقتدا کنم .

این بود نشأت و تربیت و تعلیم علی علیه السلام که برایش شبیه و نظیری نمی توان تصور کرد . او و پیغمبر مانند دو درختی بودندکه از یک ریشه و آب بخورند . تا این اندازه توافق روحی و تشابه اخلاقی داشتند . خودش می فرماید :

و انا من رسول الله کالضوء من الضوء و الذارع من العضد

من و پبغمبر مانند دو درخت توأم بودیم که یک ریشه داشته باشد ، و من برای او مانند ذراع برای بازو بودم .

این یک ریشگی و اتصال و پیوستگی ، در تمام شؤون زندگی امیرالمومنین ظاهر است . سیّد رضی که خطب امیرالمومنین را جمع کرده و اسمش را « نهج البلاغه » گذاشته در مقدمه ی نهج البلاغه در توصیف کلام آن حضرت می گوید :

عَلَیهِ مَسحَهٌ مِنَ العِلمِ الاِلهِیِّ وَ فیهِ عَبقَهٌ مِنَ الکَلامِ النَّبَوِسِّ .

سخنان علی نشانه ای از علم الهی و بویی از سخنان رسول خدا دارد .

این هماهنگی و شباهت و سنخیت که بین کلمات امیرالمومنین و کلمات رسول هست ناشی از همان هم ریشگی و هم اصلی است ، از این است که امیرالمومنین در بوستان رسول اکرم شکفته و آب خورده و رشد کرده است و امیرالمومنین علاوه بر اینکه با رسول خدا قرابت نسبی دارد و همخون است ، قرابت روحی و تربیتی دارد ، دست پرورده ی شخص رسول اکرم است ؛ نه تنها از تعلیمات رسول خدا استفاده کرده ، بلکه مربی خصوصی و خانگی او شخص رسول خدا بوده . نهج البلاغه – که عرض کردم مجموعه ای است از کلمات امیرالمومنین و سید رضی آنها را جمع کرده – گذشته از اینکه آیت فصاحت و بلاغت و سخنوری است و سید رضی که خود مردی ادیب و شاعر بوده به همین منظور آنها را جمع کرده و این نام را یعنی « نهج البلاغه » روی آن گذاشته یک گنجینه ی نفیسی است ازمعارف اسلامی و بعد از قرآن بهترین اثری است که از اسلام در دست است . کلمات امیرالمومنین از همان صدر اسلام مورد عنایت و توجه دوست و دشمن بوده . حتی دشمنان و مخالفان آن حضرت – آنها که اهل {فکر } و فضل و ادب بودند – از توجه و ضبط و حفظ آنها نمی توانستند خود داری کنند .

عبدالحمید ، کتاب معروف و کاتب مروان بن محمد آخرین خلیفه ی اموی بود و اصلا هم اهل شما است ؛ این مرد ضرب المثل بلاغت و فصاحت و نویسندگی است تا آنجا که گفته اند : « بُدِاَتِ الکِتابَهٌ بِعَبدِ الحَمیدِ وَ خُتِمَت بِابنِ العَمید » نویسندگی با عبدالحمید شروع شد و به ابن العمید ختم شد . وقتی که از عبدالحمید می پرسند : « مَا الَّذی خَرّجَکَ فی البلاغه ؟ » چه چیز تو را به این بلاغت رساند؟

گفت : « حفظ کلام الاصع » کلمات اصلع – یعنی علی – را حفظ کردم . ایم مرد همانطور که عرض کردم از نزدیکان امویهاست و اصلا اهل شام است و در عین حال اقرار می کند که اتاد من در این فن علی بن ابی طالب است .

جاحظ در البیان والتّبیین جلد اول ، این جمله را از علی علیه السلام نقل می کنند « قیمَهُ کُلِّ امرِئً ما یُحسِنُهُ » . بعد می گوید اگر در همه ی این کتاب جز این کلمه نبود کافی ، بلکه فوق کفایت بود و بهتری ن سخن آن است که در عین اختصار معنایی عالی در


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره تربیت علی (ع) نهج البلاغه 16 ص

دانلود مقاله کامل درباره خطبه 83 نهج البلاغه

اختصاصی از هایدی دانلود مقاله کامل درباره خطبه 83 نهج البلاغه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 18

 

وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ عَلَیْهِ السَّلامُ از خطبه هاى آن حضرت است

وَ تُسَمّى بِالْغَرّاءِ وَ هِىَ مِنَ الْخُطَبِ الْعَجیبَةِ موسوم به «غرّاء» که از خطبه هاى اعجاب انگیز اوست

الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى عَلا بِحَوْلِهِ، وَ دَنا بِطَوْلِهِ، مانِحِ کُلِّ غَنیمَة حمد خداى را که از همه چیز به قدرتش برتر، و به احسانش نزدیک است، بخشنده هر سودوَ فَضْل، وَ کاشِفِ کُلِّ عَظیمَة وَ اَزْل. اَحْمَدُهُ عَلى عَواطِفِ کَرَمِهِ، و فضل، و برطرف کننده هر بلاى عظیم و شدت است. او را بر کَرَمهاى پى در پى،وَ سَوابِغ  ِ نِعَمِهِ، وَ اُومِنُ بِهِ اَوَّلاً بادِیاً، و نعمت هاى فراوان و کاملش سپاس مى گویم، و به او ایمان مى آورم که اول است و ابتداکننده آفرینش،وَ اَسْتَهْدیهِ قَریباً هادِیاً، وَ اَسْتَعینُهُ قاهِراً قادِراً. و از او هدایت مى خواهم که نزدیک است و هدایت کننده، و از او کمک مى طلبم که غالب است و قوى،وَ اَتَوَکَّلُ عَلَیْهِ کافیاً ناصِراً. وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ و به او اعتماد مى نمایم که کفایت کننده است و یاور. و شهادت مى دهم که محمد صلّى اللّه علیه وآلهعَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، اَرْسَلَهُ لاِِنْفاذِ اَمْرِهِ، وَ اِنْهاءِ عُذْرِهِ، وَ تَقْدیمِ نُذُرِهِ. بنده و فرستاده اوست، که او را براى اجراى فرمانش، و ابلاغ حجّتش، و ترساندن عاصیان از عذابش فرستاد.اُوصیکُمْ عِبادَ اللّهِ بِتَقْوَى اللّهِ الَّذى ضَرَبَ لَکُمُ الاَْمْثالَ، وَ وَقَّتَ اى بندگان خدا، شما را به تقواى الهى سفارش مى کنم، خداوندى که براى شما مثلها زد، مدت زندگى شمالَکُمُ الاْجالَ، وَاَلْبَسَکُمُ الرِّیاشَ، وَ اَرْفَعَ لَکُمُ الْمَعاشَ، وَ اَحاطَ بِکُمُ را معین فرمود، به شما لباس پوشاند، فراخى معیشت داد، شما را در محدوده شماره گرى اعمال

الاِْحْصاءَ، وَ اَرْصَدَ لَکُمُ الْجَزاءَ، وَ آثَرَکُمْ بِالنِّعَمِ السَّوابِغِ وَالرِّفَدِ قرار داد، و جزاى کردارتان را آماده نموده، شما را براى نعمت هاى کامل و عطایاى فراوانالرَّوافِغِ، وَ اَنْذَرَکُمْ بِالْحُجَجِ الْبَوالِغِ، وَ اَحْصاکُمْ عَدَداً، وَ وَظَّفَ اختیار نموده، و با دلایل رسا از عذاب فردا بیم داده، شما را به شمار آورده، و مدت زندگى شمالَکُمْ مُدَداً فى قَرارِ خِبْرَة وَ دارِ عِبْرَة، اَنْتُمْ مُخْتَبَرُونَ فیها را در قرارگاه امتحان و سراى عبرت معین نموده، در دنیا آزمایش مى شوید،وَ مُحاسَبُونَ عَلَیْها، فَاِنَّ الدُّنْیا رَنِقٌ مَشْرَبُها، رَدِغٌ مَشْرَعُها، و بر اساس آن مورد محاسبه قرار مى گیرید، زیرا آبشخور دنیا ناصاف و کدر، چشمه اش گل آلود و لغزنده،یُونِقُ مَنْظَرُها، وَ یُوبِقُ مَخْبَرُها. غُرُورٌ حائِلٌ، وَ ضَوْءً آفِلٌ، دیدگاهش زیبا و فریبنده، و آزمایشگاهش تباه کننده است. فریبنده اى زودگذر، و نورى غروب کننده،وَ ظِلٌّ زائِلٌ، وَ سِنادٌ مائِلٌ. حَتّى اِذا اَنِسَ نافِرُها، و سایه اى از بین رونده، و تکیه گاهى رو به افتادن است. تا آن گاه که رمنده از آن به آن انس گیرد،وَ اطْمَاَنَّ ناکِرُها، قَمَصَتْ بِاَرْجُلِها، و متوحش از آن به آن مطمئن گردد، همچون اسب سرکش که پا بلند و به زمین کوبد سوارش را به خاک اندازد،وَ قَنَصَتْ بِاَحْبُلِها، وَ اَقْصَدَتْ بِاَسْهُمِها، وَ اَعْلَقَتِ الْمَرْءَ اَوْهاقَ و او را به دامهایش صید کند، و به تیرهاى هلاک کننده اش بدوزد، و در پایان کار گردنش را به کمندهاى الْمَنِیَّةِ، قائِدَةً لَهُ اِلى ضَنْکِ الْمَضْجَعِ، وَ وَحْشَةِ الْمَرْجِع  ِ، وَ مُعایَنَةِ مرگ ببندد، در حالى که او را به خوابگاه تنگ قبر، و بازگشتگاه ترسناک، و مشاهدهالْمَحَـلِّ، وَ ثَوابِ الْعَمَلِ. جایگاه ابدى، و درک جزاى عمل سوق دهد.وَ کَذلِکَ الْخَلَفُ یَعْقُبُ السَّلَفَ، لاتُقْلِعُ الْمَنِیَّةُ اخْتِراماً، همین است برخورد دنیا با آیندگانى که جانشین گذشتگانند، مرگ از نابود کردنشان بازنمى ایستد،

وَلایَرْعَوِى الْباقُونَ اجْتِراماً، یَحْتَذُونَ مِثالاً، وَ یَمْضُونَ اَرْسالاً اِلى و ماندگان از آلودگى دست برنمى دارند، از رویه گذشتگان پیروى مى نمایند، و این همه پى در پى ازغایَةِ الاِْنْتِهاءِ، وَ صَیُّورِ الْفَناءِ. حَتّى اِذا تَصَرَّمَتِ الاُْمُورُ، دنیا مى روند تا نهایت پایان و عاقبت فنا و نیستى. تا آن گاه که رشته امور از هم بگسلد،وَ تَقَضَّتِ الدُّهُورُ، وَ اَزِقَ النُّشُورُ، اَخْرَجَهُمْ مِنْ ضَرائِحِ الْقُبُورِ، و روزگاران سپرى گردد، و بیرون آمدن مردگان از قبر نزدیک شود، خداوند همه را از میان گورها،وَ اَوْکارِ الطُّیُورِ، وَ اَوْجِرَةِ السِّباعِ، وَ مَطارِح  ِ الْمَهالِکِ، سِراعاً اِلى و آشیانه پرندگان، و لانه درندگان، و پرتگاههاى هلاک به در آورد، در حالى که به سوى امرشاَمْرِهِ، مُهْطِعینَ اِلى مَعادِهِ، رَعیلاً صُمُوتاً، قِیاماً صُفُوفاً، یُنْفِذُهُمُ شتابان، و به معرکه معادشان عجله کنان روان گردند، گروهى خاموش، و ایستادگانى صَف زده، دید خداوندالْبَصَرُ، وَ یُسْمِعُهُمُ الدَّاعى، عَلَیْهِمْ لَبُوسُ الاِْسْتِکانَةِ، وَ ضَرَعُ بر همه احاطه دارد، ندادهنده ندایش را به همه مى شنواند، لباس خاکسارى و ذلتِ تسلیم والاِْسْتِسْلامِ وَ الذِّلَّةِ، قَدْ ضَلَّتِ الْحِیَلُ، وَ انْقَطَعَ الاَْمَلُ، و خوارى بر آنان پوشانده مى شود، روزى است که چاره سازى در آن کارساز نیست، آرزو قطع شده،وَ هَوَتِ الاَْفْئِدَةُ کاظِمَةً، وَخَشَعَتِ الاَْصْواتُ مُهَیْنِمَةً، وَاَلْجَمَ الْعَرَقُ، دلها از ترس تهى و خاموش شده، صداها آهسته و مخفى گشته، عرق تا دهان رسیده،وَ عَظُمَ الشَّفَقُ، وَ اُرْعِدَتِ الاَْسْماعُ لِزَبْرَةِ الدّاعى اِلى فَصْلِ و ترس از گناه عظیم شده، و گوشها از شنیدن فریاد رعدآساى منادى حق براى بیان حکم قاطع میان


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره خطبه 83 نهج البلاغه