هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد حکومت ناصر الدین شاه

اختصاصی از هایدی تحقیق در مورد حکومت ناصر الدین شاه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد حکومت ناصر الدین شاه


تحقیق در مورد حکومت ناصر الدین شاه

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه11

 حکومت ناصر الدین شاه - دولت تزاری روسیه در دروة سلطنت ناصرالدین شاه مهمترین مرکز حیاتی ایران را بدست آورد و با اعزام مستشاران نظامی و تشکیل بریگاد قزاق در سال 1297 هجری قمری نیروی دفاعی ایران را تحت اختیار خود درآورد.  بریگارد قزاق و روسای روسی آن، که طبق قرارداد استخدامی فقط تابع وزارت جنگ ایران بودند و مستخدم دولت ایران شمرده می شدند، کم کم به صورت یک نیروی مستقل وابسته به شخص شاه و دربار روسیه درآمدند و نیرویی که برای حفظ و میانت کشور از تجاوز اجانب تشکیل شده بود وسیلة موثر تحکیم بنیان رژیم استبداد سلاطین و سرکوب کردن افکار آزادی طلبان و مجری اوامر ودستورهای فرمانفرمای قفقاز و دربار روسیه تزاری شد. بعضی از روسای بریگاد قزاق منجمله لیاخوف دراجرای سیاست ضد آزادی روسیه تزاری و مبارزه با آزادی خواهان ایران نقش بزرگی را ایفا کردند.

سلطنت ناصرالدین شاه قاجار (1264 1313 ق)

هنگام فوت محمدشاه، ولیعهد و جانشین او ناصرالدین میرزا زیر حمایت و تربیت میرزا تقی خان وزیر نظام در تبریز به سر می برد. چون خبر فوت شاه به تبریز رسید، در حالیکه خراسان به علت قیام سالار دچار هرج و مرج و آشفتگی بود، میرزا تقی خان سپاه آذربایجان را گرد آورد و وسائل جلوس ناصرالدین میرزا را بر تخت سلطنت در آذربایجان فراهم ساخت. سپس به همراهی سفرای روس و انگلیس که به تبریز رفته بودد. شاه جوان را برداشته عازم تهران شد. و برای آنکه در غیاب او، آذربایجان دچار اغتشاش و ناامنی نگردد، حکامی را که به وفاداری آنان اطمینان نداشت از کاربرکنار کرد و حکام مورد اعتماد بر بلاد آذربایجان گماشت، ناصرالدین شاه روز 21 ذی قعده سال 1264 هجری قمری به تهران رسید و روز بعد رسماً تاجگذاری کرد. ناصرالدین شاه

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد حکومت ناصر الدین شاه

کارافرینی ابوالجناب احمد شیخ نجم الدین کبری خیوقی خوارزمی

اختصاصی از هایدی کارافرینی ابوالجناب احمد شیخ نجم الدین کبری خیوقی خوارزمی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

کارافرینی ابوالجناب احمد شیخ نجم الدین کبری خیوقی خوارزمی


کارافرینی ابوالجناب احمد شیخ نجم الدین کبری خیوقی خوارزمی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:21

فهرست و توضیحات:

مقدمه

بیان مسئله

اهمیت و ضرورت مسئله

اهداف تحقیق

ابوالجناب احمد شیخ نجم الدین کبری خیوقی خوارزمی، عارف بزرگ ایرانی در قرن ششم و هفتم هجری، در سال 540هجری تولد یافته است.

در کودکی علوم مقدماتی را فرا گرفته و در کسب حدیث و علوم قرآنی و علوم باطن به سیاحت بلاد رفته و در نیشابور از ابوالمعالی فراوی، و در همدان از حافظ ابوالعلاء، و در اسکندریه از ابوطاهر سلفی حدیث شنیده است. عبدالعزیز بن هلال، ناصر بن منصور، شیخ سیف الدین باخرزی و دیگران از او حدیث روایت کرده اند. خرقه ارشاد از شیخ اسماعیل قصری گرفته و نسبت طریقت از طریق شیخ عمار یاسر بدلیسی یافته است.

به شیخ نجم الدین کبری لقب طامةالکبری و شیخ ولی تراش نیز داده اند.

شاگردان و خلفای شیخ نجم الدین کبری، از قبیل، شیخ فریدالدین عطار، باباکمال جندی، شیخ رضی الدین علی لالا، شیخ سعدالدین محمد حمویی، شیخ نجم الدین رازی، مجدالدین بغدادی و بهاء ولد از اعاظم طریقه کبراویه و بزرگان دیگر همه از اکابر طریقه ارشاد و تصوف میباشند.

سلسله کبراویه در قرن ششم و هفتم هجری قدرت روزافزون داشتند. و از این رو یا علت های دیگر، سلطان محمد خوارزمشاه با ایشان دشمنی فراوان داشت؛ تا آن جا که دستور داد تا شیخ مجدالدین بغدادی از بزرگان و خلیفگان و پیروان شیخ نجم الدین کبری را در جیحون انداختند. خود او نیز در ضمن حمله به خوارزم بدست لـشـکـر مـغـول به سال 618 هجری (در سن هفتاد و هشت سالگی) به شهادت رسید.


دانلود با لینک مستقیم


کارافرینی ابوالجناب احمد شیخ نجم الدین کبری خیوقی خوارزمی

دانلودمقاله سید جمال الدین اسد ابادی

اختصاصی از هایدی دانلودمقاله سید جمال الدین اسد ابادی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

در سالهای‌ اخیر، چند رساله‌ و کتابچه‌ و چندین‌ مقاله‌، بوسیله‌ افرادی‌ که‌ خود را: مورخ‌، محقق‌، اسنادیاب‌ و پژوهشگر! قلمداد می‌کنند، برضدسیدجمال‌الدین‌ اسدآبادی‌ و فعالیتهای‌ وسیع‌ و پی‌گیر اسلامی‌ او، منتشر شده‌ است‌. نشر این‌ آثار! مغرضانه‌، که‌ هرگز با واقعیت‌های‌ تاریخی‌سازگار نیست‌، بر اهل‌ اطلاع‌ و کسانی‌ که‌ حقایق‌ تاریخی‌ را در چهارچوبی‌ دور از تعصب‌ یا غرض‌ورزی‌ ارزیابی‌ می‌کنند، لازم‌ و ضروری‌ساخت‌ که‌ کتابها، رساله‌ها، اسناد و مدارک‌ روشن‌کننده‌ چهره‌ حقیقت‌ را منتشر سازند تا نسل‌ معاصر و آینده‌ از حقایق‌ تاریخی‌، آنطور که‌ هست‌آگاه‌ شوند.
روی‌ همین‌ اصل‌، اکنون‌ به‌تجدید چاپ‌ کتاب‌: «شرح‌ حال‌ و آثار سیدجمال‌الدین‌ اسدآبادی‌» اقدام‌ می‌شود... اهمیت‌ این‌ کتاب‌ بیشتر ازاین‌ ناحیه‌ است‌ که‌ به‌قلم‌ مرحوم‌ میرزا لطف‌الله اسدآبادی‌، یکی‌ از نزدیکترین‌ منسوبین‌ سید جمال‌الدین‌ نوشته‌ شده‌ است‌. مرحوم‌ میرزا لطف‌الله،خواهرزاده‌ سید جمال‌الدین‌ بود و در دو سفری‌ که‌ « سید» به‌ تهران‌ آمد، در کنار او بسر می‌برد و هنگامی‌ که‌ سید از ایران‌ رفت‌، مقداری‌ از کتابها وآثار و مقالات‌ او در نزد میرزا لطف‌الله باقی‌ ماند که‌ اخیراً به‌ کتابخانه‌ مجلس‌ شورای‌ ملی‌ واگذار گردید.(1)
در همین‌ کتاب‌، شما عکس‌ مؤلف‌ مرحوم‌ را می‌بینید که‌ در پشت‌ سر سیدجمال‌الدین‌ ایستاده‌ است‌ و این‌ سند زنده‌، خود شاهد گویائی‌ براصالت‌ و صحت‌ مندرجات‌ این‌ کتاب‌ تواند بود...
این‌ کتاب‌ یکبار در سال‌ 1304 یعنی‌ 45 سال (2)‌ پیش‌ بوسیله‌ دانشمند فقید ایرانی‌، حسین‌ کاظم ‌زاده‌ ایرانشهر(3) در برلین‌ به‌ چاپ‌ رسید وسپس‌ برای‌ بار دوم‌ در سال‌ 1326 باهتمام‌ علامه‌ فقید، مرحوم‌ حاج‌ میرزا عباسقلی‌ واعظ‌ چرندابی‌ با اضافاتی‌ در تبریز تجدید چاپ‌ شد وآنگاه‌ توسط‌ مرحوم‌ صادق‌ نشأت‌ به‌عربی‌ ترجمه‌ گردید و در قاهره‌ انتشار یافت‌ و اکنون‌ از روی‌ نسخه‌ چاپ‌ برلین‌ ـ پس‌ از مرور و اصلاحات‌لازم‌ و افزودن‌ بعضی‌ عکسها ـ برای‌ بار دیگر چاپ‌ و دراختیار عموم‌ قرار می‌گیرد.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------
(1) آقای‌ صفات‌الله جمالی‌ فرزند مرحوم‌ میرزا لطف‌الله، در نامه‌ مورخ‌ 17/4/49 خود در پاسخ‌ نامه‌ من‌ می‌نویسد: «... چهار نسخه‌ از نسخه‌های‌ اصل‌ العروة‌ الوثقی‌ چاپ‌ پاریس‌ در خانواده‌ ما باقی‌ مانده‌ بود که‌ آن‌ چهار نسخه‌ را بانضمام‌ مقدار زیادی‌ اسناد و مدارک‌ و مجلات‌ و رسائل‌ که‌ مربوط‌ به‌ سید بود، تمامت‌ آنها را به ‌کتابخانه‌ مجلس‌ در تهران‌ ارسال‌ نمودم‌، تا این‌ آثار گرانبها محفوظ‌ و به‌ یادگار بماند...».
(2) به‌ هنگام‌ انتشار چاپ‌ جدید ـ 1379 ـ درست‌ هفتاد و پنج‌ سال‌ از تاریخ‌ نخستین‌ نشر آن‌ می‌گذرد.
(3) مرحوم‌ کاظم ‌زاده‌ دارای‌ تألیفات‌ و آثار زیادی‌ بزبان‌ فارسی‌ و آلمانی‌ است‌ که‌ بعضی‌ از آنها منتشر شده‌ است‌. او مجله‌ای‌ هم‌ به ‌نام‌ ایرانشهر در برلین‌ منتشر می‌ساخت‌که‌ دارای‌ مقالاتی‌ درباره‌ سید است‌...

* * *
قسمت‌ دوم‌ این‌ کتاب‌ که‌ قبلاً تحت‌ عنوان‌ ملحقات‌ در آخر کتاب‌ چاپ‌ شده‌ بود و دارای‌ مطالب‌ و اطلاعات‌ جالبی‌ بقلم‌ گروهی‌ ازمعاصرین‌ مرحوم‌ سید و فضلای‌ معروف‌ نیم‌ قرن‌ پیش‌ است‌ و از این‌ جهت‌ که‌ این‌ افراد خود معاصر مرحوم‌ سید جمال‌الدین‌ اسدآبادی‌ بوده‌ و بااو معاشرت‌ داشته‌اند، مطالب‌ و نوشته‌هایشان‌ ارزش‌ تاریخی‌ دارد و برای‌ اهل‌ تاریخ‌ و تحقیق‌، می‌تواند مأخذ و مدرک‌ باشد، چون‌ تهیه‌شده‌بوسیله‌ آقای‌ صفات‌الله جمالی‌ بود و در کتاب‌ تالیفی‌ خود ایشان‌ به‌نام‌ « اسناد و مدارک‌ درباره‌ سید جمال‌الدین‌ اسدآبادی‌» عیناً آمده‌ است‌، از نقل‌آنها در آخر این‌ کتاب‌ خودداری‌ شد ولی‌ باید یادآور شد که‌ همه‌ آن‌ مطالب‌، در آخر کتاب‌ دوم‌ همین‌ مجلد، آمده‌ است‌.
* * *
ما پس‌ از کسب‌ اجازه‌ از فرزند مؤلف‌، جناب‌ آقای‌ صفات‌الله جمالی‌ اسدآبادی‌ مقیم‌ همدان‌، به‌ تجدید چاپ‌ این‌ کتاب‌ اقدام‌ می‌کنیم‌ تاسندی‌ باشد برای‌ کسانی‌ که‌ می‌خواهند اطلاعات‌ صحیحی‌ درباره‌ تاریخ‌ حیات‌ سیدجمال‌الدین‌، فیلسوف‌ بزرگ‌ اسلام‌ و شرق‌، بدست‌ آورند وپاسخی‌ باشد برای‌ آن‌ گروه‌ از افراد مغرض‌ یا بی‌اطلاعی‌ که‌ قلم‌ بدست‌ گرفته‌ و هر رطب‌ و یابسی‌ را ناجوانمردانه‌ برضد سیدجمال‌الدین‌اسدآبادی‌ و اندیشه‌های‌ اصلاحی‌ ـ اسلامی‌ او، منتشر می‌سازند…
از آقای‌ « صفات‌الله جمالی‌» که‌ علاوه‌ بر اجازه‌ تجدید چاپ‌، یک‌ جلد از نسخه‌ چاپ‌ شده‌ برلین‌ را دراختیار ما قرار دادند، بی‌نهایت‌ تشکرمی‌کنیم‌ و امیدواریم‌ که‌ بزودی‌ کتاب‌ خود ایشان‌ را هم‌ که‌ حاوی‌ مدارک‌ و اسناد و اطلاعات‌ دیگری‌ درباره‌ تاریخ‌ حیات‌ سید جمال‌الدین‌ است‌،دراختیار عموم‌ قرار دهیم‌.(4)
از ناشر محترم‌ نیز باید سپاسگزار بود که‌ با کمال‌ میل‌ و اشتیاق‌ دعوت‌ ما را پذیرفت‌ و به‌چاپ‌ و نشر این‌ کتاب‌ پرارج‌ و تاریخی‌ درباره‌ سید،اقدام‌ کرد.
سیدهادی‌ خسروشاهی‌
قم‌: شعبان‌ 1390 هجری‌

 


------------------------------------------------------------------------------------------
(4) متأسفانه‌ به‌ هنگام‌ چاپ‌ این‌ مجموعه‌، ایشان‌ دیگر در قید حیات‌ نیست‌ ولی‌ موجب‌ خرسندی‌ است‌ که‌ کتاب‌ خود ایشان‌ را هم‌ در همین‌ مجموعه‌، می‌آوریم‌. خداوندایشان‌ را غریق‌ رحمت‌ سازد.


دیباچه‌
قدردانی‌
قدردانی‌ یا شکرگزاری‌ چیزی‌ است‌ که‌ هر فرد بشر را طبعاً و طبیعتاً تشویق‌ بعمل‌ می‌نماید. میل‌ به‌ شکرگزاری‌ و قدردانی‌ چیزی‌ است‌ که‌خداوند متعال‌ برای‌ تعلیم‌ به‌ بنی‌آدم‌ خود پسندیده‌ است‌ و « لئن‌ شکرتم‌ لازیدنکم‌» حاکی‌ به‌ همین‌ امر است‌ از این‌ که‌ فلاسفه‌ بزرگ‌ و دانایان‌سترگ‌ برای‌ هر کار و عمل‌ جوائز و انعامات‌ قرار داده‌اند تا همان‌ جوائز مورث‌ تشویق‌ عامل‌ گردیده‌ پیشرفت‌ و ترقی‌ در عمل‌ خویش‌ بنماید واین‌ اصولی‌ است‌ که‌ غربیان‌ از شاگردان‌ مدارس‌ شروع‌ کرده‌ تا به ‌مقامات‌ عالیه‌ به‌ یک‌ سبک‌ و سیاق‌ می‌رسانند. مثلاً طفلی‌ که‌ در کلاس‌ نسبت‌ به‌سایرین‌ بهتر درس‌ خود را حاضر کرده‌ کتاب‌، قلم‌ یا امثال‌ آن‌ جائزه‌ می‌دهند، هرچه‌ بزرگ‌تر شد جائزة‌ او هم‌ برتر می‌شود، تا کار به‌جائی‌می‌رسد که‌ هزارها لیره‌ در راه‌ عملی‌ برسم‌ جائزه‌ گذارده‌ می‌شود. معلوم‌ است‌ همین‌، سبب‌ تشویق‌ غربیان‌ گردیده‌ علوم‌ و صنایع‌ را به‌ پایة‌ عالی‌گذارده‌ و هنوز هم‌ می‌گذارند. تشویق‌ بزرگان‌ در سایة‌ همان‌ قدردانی‌ چه‌ تواند شد یعنی‌ جائزة‌ که‌ ما در ازای‌ علماء و بزرگان‌ خود ببخشائیم‌ که ‌قابل‌ و سزاوار مقام‌ آنها باشد کدام‌ است‌؟
بعقیدة‌ نگارنده‌ بهترین‌ جوائز برای‌ اینگونه‌ بزرگان‌ همان‌ قدردانی‌ و ذکر محامد و فضائل‌ آنها است‌ که‌ درحقیقت‌ بجای‌ شکری‌ است‌ که ‌بندگان‌ از خالق‌ مطلق‌ جل‌شأنه‌ می‌نمایند و این‌ قدردانی‌ نیز فائده‌اش‌ عاید بخودمان‌ است‌ چه‌ سب‌ تشویق‌ و ترغیب‌ سایر بزرگان‌ و علماء می‌گردددر خدمات‌ ملیه‌ و ابراز لیاقتهای‌ علمیة‌ خودشان‌ که‌ نفع‌ آن‌ عاید به‌ افراد ملت‌ است‌ بنابراین‌ مقدمه‌ این‌ نگارنده‌ با قلم‌ شکستة‌ خود می‌خواهم‌ برای‌تشویق‌ سایر فضلا و علمای‌ عصر شمة‌ اشاره‌ به‌ جلالت‌ قدر و عظمت‌ افکار فیلسوف‌ بزرگ‌ مرحوم‌ جمال‌الدین‌ الحسینی‌ اسدآبادی‌ متخلص‌ به‌افغانی‌ بنمایم‌. چه‌ این‌ سید بزرگوار دارای‌ دو جنبه‌ بود یعنی‌ هم‌ به‌علوم‌ شرقیه‌ واقف‌ و هم‌ به‌فلسفة‌ غربیه‌ دانا بوده‌ است‌ و چیزی‌ که‌ خیلی‌ مزیت‌ اورا ثابت‌ کرد احاطة‌ او بود به‌ سیاست‌ مغرب‌ و موقعیت‌ ملل‌ شرق‌ و بیداری‌ امت‌ اسلامیه‌. در این‌ قرن‌ اخیر دراین‌ راه‌ مخصوص‌ کمتر از فضلای‌اسلام‌ را به‌نظر داریم‌ که‌ به‌ پایة‌ این‌ فیلسوف‌ شهیر خدمت‌ به‌ جامعة‌ اسلامیه‌ و ملل‌ شرقیه‌ نموده‌ باشد نظر بر اینکه‌ محرر شهیر و نویسندة‌ تحریرجناب‌ آقای‌ حسین‌ کاظم‌زاده‌ مدیر مجلة‌ شریفة‌ ایرانشهر در برلین‌ دامن‌ همت‌ و قدردانی‌ را به‌ کمر زده‌ حاضر بطبع‌ و نشر سوانح‌ عمری‌ این‌فیلسوف‌ عالی‌ مرتبت‌ شده‌اند و ما را از طول‌ مقال‌ فارغ‌ ساخته‌اند فقط‌ به‌یک‌ جمله‌ اشاره‌ می‌کنم‌ که‌ این‌ سید جلیل‌القدر مقصود عمده‌اش‌ این‌ بودو نیز عقیده‌ داشت‌ که‌ هیچ‌ ملتی‌ پی‌ به‌ حقوق‌ خود نتواند برد جز به‌ طی‌ مدارج‌ علم‌ و جز در سایة‌ تعلیم‌ و تعلم‌. اگر بدیدة‌ بصیرت‌ نگریسته‌ آیدخواهیم‌ دید همین‌ است‌ و بس‌.
تا وقتی‌ که‌ ما نیز مثل‌ غربیان‌ اهمیت‌ به‌مقام‌ علم‌ و عمل‌ نبخشائیم‌، محال‌ است‌ در میدان‌ تکامل‌ بتوانیم‌ دعوای‌ برابری‌ و همسری‌ با آنان‌ بنمائیم‌فقط‌ در اینجا در منافع‌ تعلیم‌ عمومی‌ و اجباری‌ به‌ جملة‌ یکی‌ از فضلا ختم‌ گفتار می‌نمایم‌: «العلم‌ ینادی‌ باعلی‌ صوته‌ أنا سلطان‌العالم‌ أنا مشید ارکان‌الامم‌ أنا الذی‌ من‌ حصلنی‌ لاینتزع‌ العزة‌ منه‌». هرچه‌ داری‌ اگر بعلم‌ دهی‌کافرم‌ من‌ اگر زیان‌ بینی‌
میرزا علی‌ محمد کاشانی‌


سرآغاز

حکما گفته‌اند که‌ ابراز حق‌شناسی‌ و تکریم‌ دربارة‌ بزرگان‌ نشانة‌ نجابت‌ و بزرگی‌ است‌. این‌ مسئله‌ نه‌ تنها در روابط‌ افراد با یکدیگر بلکه‌ درزندگی‌ اجتماعی‌ ملتها نیز حقیقت‌ و اهمیت‌ دارد و بقدر حفظ‌ آثار عتیقه‌ و صنایع‌ ظریفه‌ جالب‌ دقت‌ است‌.
اظهار قدردانی‌ و حرمت‌ در حق‌ مردان‌ نامور و صاحبان‌ فضل‌ و هنر درمیان‌ یک‌ ملت‌ از یک‌ طرف‌ نام‌ و نشان‌ و عظمت‌ مدنی‌ آن‌ ملت‌ را ازمحوشدن‌ نگه‌ می‌دارد و او را درنظر تاریخ‌ و اهل‌ تحقیق‌ بزرگ‌ می‌نماید و از طرف‌ دیگر برای‌ افراد نسل‌ حاضر و نژاد آینده‌ مایة‌ تشویق‌ وسربلندی‌ و وسیلة‌ پرورش‌دادن‌ حس‌ غرور و قوة‌ اراده‌ می‌گردد!
چون‌ در هریک‌ از اعمال‌ بشر یک‌ سایق‌ و محرک‌ مادی‌ یا معنوی‌ موجود است‌ یعنی‌ هریک‌ از کارهای‌ ما تکیه‌ بیک‌ امید نفع‌ مادی‌ و یامعنوی‌ می‌کند پس‌ در مساعی‌ و فداکاریهای‌ بزرگ‌ نیز امیدها و سایقهای‌ بزرگ‌ لازم‌ است‌ و آن‌ جز تشویق‌ و تکریم‌ و تبجیل‌ چیز دیگر نیست‌.از اینرو هرقدر نام‌ بزرگان‌ یک‌ قوم‌ بحرمت‌ یاد و خدمات‌ آنان‌ بسط‌ و شرح‌ و تقدیس‌ کرده‌ شود بهمان‌ درجه‌ حس‌ سعی‌ و فداکاری‌ وخدمتگذاری‌ در نهاد افراد پرورش‌ و قوت‌ می‌یابد. حس‌ تقدیر، یک‌ نوع‌ مکافات‌ اجتماعی‌ است‌ و این‌ حس‌ نه‌ تنها دربارة‌ زندگان‌ بلکه‌ درحق‌مردگان‌ نیز باید بعمل‌ بیاید تا به‌مشاهدة‌ آن‌، زندگان‌ نیز قوت‌ قلب‌ دریابند و بزحمات‌ سترگ‌ تن‌ در داده‌ خود را به‌مقام‌ بلند برسانند.
در کیفیت‌ تقدیر خدمات‌ یک‌ شخص‌ نیز دو نکته‌ را که‌ اغلب‌ ایرانیان‌ در فهم‌ و محاکمة‌ آن‌ بخطا می‌روند درنظر باید گرفت‌:
یکی‌ این‌ است‌ که‌ درجة‌ خدمت‌ یک‌ شخص‌ را بیک‌ هیئت‌ جامعه‌ به‌نسبت‌ اثراتی‌که‌ در اوضاع‌ زمان‌ حیات‌ خود بخشیده‌ تقدیر باید کرد نه‌ ازنقطة‌ نظر اهمیت‌ آن‌ خدمت‌ در عصر کنونی‌ یا در یک‌ عصر دیگر. مثلاً وقتیکه‌ می‌خواهیم‌ بگوئیم‌ که‌ فلان‌ پادشاه‌ و یا فلان‌ فیلسوف‌ و عالم‌ و یافلان‌ ادیب‌ و شاعر چه‌ خدمتها به‌جامعة‌ خود کرده‌ اولاً باید اوضاع‌ زمانی‌ را که‌ او در آن‌ زندگی‌ کرده‌، تدقیق‌ کنیم‌ و ثانیاً اثراتی‌ را که‌ اعمال‌ وافکار او در زمینة‌ فعالیت‌ مخصوص‌ خود تولید کرده‌ پیش‌ نظر بیاوریم‌ تا بزرگی‌ و اهمیت‌ خدمت‌ او معلوم‌ شود. و اگر برعکس‌، اعمال‌ او را بامقتضیات‌ زمان‌ خودمان‌ مقایسه‌ و محاکمه‌ نمائیم‌ البته‌ بخطا خواهیم‌ رفت‌ چنانکه‌ بسیاری‌ از متجددین‌ ایران‌ از همین‌ راه‌ بخطا می‌روند و اغلب‌بزرگان‌ و ادبا و متفکرین‌ و علمای‌ ایران‌ را عاری‌ از هرگونه‌ مزیت‌ و فضیلت‌ می‌شمارند!
نکتة‌ دوم‌ این‌ است‌ که‌ اگر یک‌ مرد نابغه‌ منتهای‌ ذکاوت‌ و قدرت‌ و لیاقت‌ خود را به‌کار انداخته‌، ولی‌ بسبب‌ تهاجم‌ موانع‌ گوناگون‌ و یا وفاننمودن‌ عمر موفق‌ به‌ ایفای‌ نیات‌ خود نشده‌ باشد بازهم‌ از مقام‌ و علویت‌ او نباید کاسته‌ شود چنانکه‌ مجاهدات‌ در راه‌ حق‌، ولو اینکه‌ نتیجه‌ ندهددر نزد خدا باز مثاب‌ و مقبول‌ است‌. چه‌ اساس‌ در حسن‌ نیت‌ و بذل‌ جد و جهد است‌.
بنابراین‌ سیدجمال‌الدین‌ اسدآبادی‌ را یکی‌ از نوابغ‌ سیاسی‌ و متفکرین‌ قرن‌ اخیر ایران‌ می‌توان‌ شمرد. اگرچه‌ مقصد اساسی‌ و غایة‌ سیاسی‌ اوکه‌ عبارت‌ از توحید ملل‌ اسلامی‌ یعنی‌ اتحاد اسلام‌ بود امروزه‌ قیمت‌ عملی‌ و اهمیت‌ اجتماعی‌ ندارد و تقریباً این‌ موضوع‌ از میان‌ رفته‌ است‌ وگرچه‌ سید معظم‌ در پیش‌بردن‌ این‌ مقصد یک‌ موفقیت‌ قابل‌ توجه‌ احراز نکرد و جهالت‌ و غفلت‌ دول‌ اسلامی‌ از ثمردادن‌ این‌ شجرة‌ فکر مانع‌آمد ولی‌ باز مقام‌ او در نزد عقلا و سیاسیون‌ و متفکرین‌ غرب‌ و شرق‌ بلند است‌ و همیشه‌ مایة‌ مفخرت‌ ایران‌ شمرده‌ خواهد شد چه‌ می‌توان‌ گفت‌که‌ اغلب‌ نهضتهای‌ علمی‌ و سیاسی‌ ملل‌ اسلامی‌ در عهد اخیر از منبع‌ فیض‌ تبلیغات‌ و تلقینات‌ او آب‌ خورده‌ است‌.
ایرانی‌ همواره‌ بوجود چنین‌ مرد بزرگ‌ که‌ نه‌ تنها در موطن‌ خود بلکه‌ در اغلب‌ ممالک‌ اسلامی‌ و در نزد اقوام‌ مهم‌ غرب‌ مصدر آن‌ همه‌ نفوذکلمه‌ و اصابت‌ نظر و مورد آن‌ همه‌ توقیر و احترام‌ گشته‌ است‌، البته‌ افتخار باید کند و نام‌ او را در ردیف‌ نوابغ‌ بی‌نظیر تاریخ‌ خود ثبت‌ نماید تابدین‌وسیله‌ هم‌ شکران‌ نعمت‌ و اظهار قدرشناسی‌ کرده‌ و هم‌ در پیش‌ چشم‌ نوباوگان‌ نژاد نوزاد خود یک‌ تمثال‌ همت‌ و فضیلت‌ و یک‌ نمونة‌ عزم ‌و اراده‌ و یک‌ مجسمة‌ متانت‌ و بردباری‌ گذاشته‌ باشد.
این‌ کتاب‌ که‌ جزو اول‌ از شرح‌ حال‌ سید جمال‌الدین‌ را تشکیل‌ می‌دهد، قسمت‌ اساسی‌ آن‌ بقلم‌ مرحوم‌ میرزا لطف‌الله‌ خان‌ اسدآبادی‌ که‌همشیرزادة‌ سید بوده‌، نگاشته‌ شده‌ است‌ و مومی‌الیه‌ در سال‌ 1340 هجری‌ برحمت‌ ایزدی‌ پیوسته‌ و این‌ کتاب‌ را فرزند برومند ایشان‌ آقای‌ صفات‌الله‌ خان‌ اسدآبادی‌ استنساخ‌ کرده‌ و برای‌ چاپ‌ به‌ ادارة‌ ایرانشهر فرستاده‌اند.
آقای‌ صفات‌الله ‌خان‌ درباب‌ مرحوم‌ پدرشان‌ که‌ نگارندة‌ این‌ کتاب‌ است‌، چنین‌ نوشته‌اند:
« تاریخچة‌ احوال‌ سعادت‌ اشتمال‌ حضرت‌ سید جمال‌الدین‌ را مرحوم‌ پدرم‌ از ایام‌ صباوت‌ تا آخرین‌ وحلة‌ زندگانیش‌ که‌ در اسلامبول‌ ماننداجداد طاهرینش‌، بدست‌ ظلم‌ معاندین‌ مسموم‌ و شهید گردید از روی‌ واقعیت‌ نوشته‌اند و فعلاً موجود است‌ و چون‌ در ایران‌ و بعضی‌ نقاط‌،سرگذشت‌ آن‌ بدر درخشان‌ تا یک‌ اندازه‌ تاریک‌ مانده‌ است‌، لذا برحسب‌ خواهش‌ جناب‌ محامد آداب‌ آقای‌ محمدحسن‌خان‌ آزرمی‌ اسدآبادی‌که‌ یکی‌ از جوانان‌ برجستة‌ آزادیخواه‌ منورالفکر است‌، تمام‌ آن‌ را استنساخ‌ نموده‌ تقدیم‌ ادارة‌ محترم‌ می‌نمایم‌.
مرحوم‌ میرزا لطف‌الله‌خان‌ که‌ یکی‌ از آزادیخواهان‌ روشن‌فکربود و غالباً مقالات‌ حکیمانه‌ و ادبیات‌ بارعش‌ در جراید مرکز طبع‌ و انتشارمی‌یافت‌، از تربیت‌یافتگان‌ فیض‌ حضور فیلسوف‌ مشرق‌ زمین‌ حضرت‌ سیدجمال‌الدین‌ اسدآبادی‌ مشهور به‌ افغانی‌ بود و در دو وحله‌ مسافرتش‌ به‌پایتخت‌ ایران‌ در خدمت‌ آن‌ سید بزرگوار مشغول‌ استفاده‌ از فیوضات‌ معنوی‌ و کمالات‌ صوری‌ بوده‌ تا روزی‌ که‌ از ایران‌ حرکت‌ فرمودند.
میرزا لطف‌الله‌خان‌ محرر مقالات‌ سیاسی‌ فارسی‌ حضرت‌ سید بوده‌اند. علاوه‌ از مقام‌ قرابت‌ که‌ همشیره‌زاده‌اش‌ هستند بستگی‌ معنوی‌ هم‌ باآن‌ روح‌ پاک‌ داشته‌اند. قصاید و مثنویاتی‌ که‌ در توصیفش‌ سروده‌اند شاهد این‌ مقال‌ است‌. همچنین‌ سید هم‌ محبت‌ مخصوص‌ با مرحوم‌ والدم‌داشته‌اند و مکرر در مجمعهای‌ عالی0 او را در حضور عالی‌ و دانی‌ بملاطفت‌ و محبت‌ نواخته‌ بودند. اینک‌ سواد کاغذی‌ را که‌ از پاریس‌ به‌تاریخ‌1301 به‌مرحوم‌ والدم‌ مرقوم‌ فرموده‌اند ذیلاً می‌نگارد»:
سواد مکتوب‌: نور دیده‌ میرزا لطف‌الله‌! مکتوب‌ تو که‌ کاشف‌ بر حسن‌ طویت‌ و طهارت‌ سریرت‌ و لیاقت‌ ذاتیه‌ و استعدادات‌ فطریه‌ بود رسید بسیار خوش‌شدم‌ خصوصاً عبارت‌ آن‌ که‌ در نهایت‌ انسجام‌ و غایت‌ ارتباط‌ بود با مراعات‌ تشبیهات‌ انیقه‌ و استعارات‌ بدیعه‌ ـ آفرین‌ بر تو باد! جوانان‌ را ادب‌ زیب‌ وزیور کمال‌ است‌ معهذا نباید بدین‌ اکتفا نمود چون‌ قناعت‌ بحدی‌ از درجات‌ کمال‌ با وصف‌ اینکه‌ او را حد و پایانی‌ نیست‌ از دون‌همتی‌ و پست‌ فطرتی‌ است‌ ـ نوشته‌ بودی‌ برای‌ زیارت‌ من‌ می‌خواهی‌ به‌ پاریس‌ بیائی‌ چنانچه‌ جهت‌ زیارت‌ من‌ می‌آئی‌ باید مطیع‌ شده‌ امر نمائی‌ ـ حال‌ موقع‌ نیست‌ زمان‌ مناسب‌ دیده ‌تو را خواهم‌ طلبید ـ والا هرگاه‌ خلاف‌ امر نموده‌ بیائی‌ بعظمت‌ حق‌ سوگند است‌ که‌ مرا در شهر پاریس‌ نخواهی‌ دید ـ یاران‌ زنده‌ را سلام‌ برسان‌ ـ مکارم‌اخلاق‌ ناصری‌ را مطالعه‌ کن‌.
جمال‌الدین‌ الحسینی‌
*
راجع‌ به‌ شرح‌ حال‌ سیدجمال‌الدین‌، تاکنون‌ تفصیلاتی‌ در بعضی‌ از کتب‌ اروپائی‌ و عرب‌ و فارسی‌ نوشته‌ شده‌ است‌ ولی‌ در هیچکدام‌ از روی ‌قطع‌ و تحقیق‌ مولد و اصل‌ و نسب‌ آن‌ مرد بزرگ‌ را ذکر نکرده‌اند و تاکنون‌ اصلاً در اسدآبادی‌ و ایرانی‌ بودن‌ آن‌ سید بزرگوار شبهه‌ و تردیدداشته‌اند.
این‌ کتاب‌ هرگونه‌ شبهه‌ و شک‌ را در این‌ باب‌ ازاله‌ می‌کند و ثابت‌ می‌سازد که‌ سید جمال‌الدین‌ ایرانی‌ و اسدآبادی‌ بوده‌ است‌ و هنوز ازبستگان‌ و خویشاوندان‌ آن‌ مرحوم‌ در اسدآباد زنده‌ هستند.
میرزا لطف‌الله ‌خان‌ همشیره‌زادة‌ مرحوم‌ که‌ نگارندة‌ این‌ شرح‌ حال‌ است‌ خود در هر دوبار توقف‌ سید در طهران‌ همراه‌ او بوده‌ و به‌ بسیاری‌ ازحالات‌ خصوصی‌ و صفات‌ و جزئیات‌ اعمال‌ و افکار سید پی‌ برده‌ است‌ و در عکسی‌ که‌ سید در طهران‌ با حضور جمعی‌ از علما انداخته‌ است‌،میرزا لطف‌الله‌ خان‌ نیز در پشت‌سر سید سرپا ایستاده‌ دیده‌ می‌شود.
اما مفیدترین‌ شرح‌ حالیکه راجع‌ به‌ سید در زبان‌ فارسی‌ نوشته‌ شده‌ است‌ همانا شرحی‌ است‌ که‌ آقای‌ تقی‌ زاده‌ در سال‌ دوم‌ جریدة‌ کاوه‌ درشمارة‌ 3 و 9 مرقوم‌ داشته‌(5) و در آنجا خلاصة‌ نوشته‌های‌ اروپائی‌ و شرقی‌ را جمع‌ و تطبیق‌ کرده‌ تاریخ‌ زندگانی‌ سید را تا یک‌ درجه‌ روشن‌ساخته‌اند ولی‌ باز از اظهار تردید در ایرانی‌بودن‌ سید خودداری‌ نفرموده‌ و در آخر مقاله‌ نوشته‌اند که‌ ایرانی ‌بودن‌ سید قریب‌ به‌ یقین‌ شده‌ است‌.درضمن‌ همان‌ مشروحة‌ کاوه‌ در صفحة‌ 10 شمارة‌ 3 چنین‌ نگاشته‌ شده‌ است‌:
« یکی‌ از آشنایان‌ که‌ در طهران‌ با او مدتی‌ در سفر اولش‌ هم‌منزل‌ بوده‌ و در روسیه‌ هم‌ او را مکرراً دیده‌ روایت‌ می‌کند که‌ در سفر اول‌بطهران‌ جوان‌ ایرانی‌ که‌ بعد معلوم‌ شد که‌ همشیره‌زادة‌ سید بوده‌ همراه‌ بود و سید دو سه‌ صندوق‌ کتب‌ عربی‌ همراه‌ داشت‌ که‌ بتوسط‌ آن‌ جوان ‌به‌همدان‌ فرستاد.»
این‌ جوان‌ بلاشک‌ همین‌ میرزا لطف‌الله‌خان‌ است‌ زیرا در همین‌ کتاب‌ خود می‌نویسد که‌ سید کتابهای‌ خود را در چند صندوق‌ کرده‌ توسط‌ اومنزل‌ حاجی‌ امین‌الضرب‌ امانت‌ گذارد.
مرحوم‌ میرزا لطف‌الله‌خان‌ که‌ در سال‌ 1339 یعنی‌ در موقع‌ چاپ‌ کاوه‌ زنده‌ بوده‌، ازین‌ شرح‌ حال‌ مندرج‌ در کاوه‌ نیز استفاده‌ کرده‌ و حتی‌دربعضی‌ جاها عین‌ عبارت‌ کاوه‌ را استعاره‌ و استعمال‌ نموده‌ است‌.
با وجود این‌، نگارش‌ میرزا لطف‌الله‌خان‌ بسیاری‌ از وقایع‌ خصوصی‌ و تاریک‌ زندگی‌ سید و مخصوصاً گزارش‌ ایام‌ صباوت‌ و بعدها گفتگوهای‌ او را با ناصرالدین‌شاه‌ روشن‌ می‌سازد و در هیچ‌یک‌ از کتبی‌ که‌ راجع‌ به‌شرح‌ حال‌ سید سخن‌ رانده‌اند، بدین‌ تفصیلات‌ دسترس ‌نمی‌شود و با اینکه‌ در ذکر بعضی‌ از وقایع‌ اختلاف‌ تاریخ‌ و مباینت‌ با نوشته‌های‌ دیگر دارد باز ما بدانها دست ‌ نزدیم‌ و بحال‌ خود گذاشتیم‌.
ما چنانکه‌ در مجله‌ هم‌ نوشته‌ بودیم‌، در نظر داشتیم‌ علاوه‌ بر این‌ شرح‌ حال‌، کلیة‌ آثار فکری‌ و قلمی‌ سید را هم‌ که‌ باز میرزا لطف‌الله‌خان‌جمع‌ کرده‌ و اغلب‌ آنها در هیچ‌جا بچاپ‌ نرسیده‌، در یک‌ جلد بزرگ‌ چاپ‌ کنیم‌ و بهمین‌ ملاحظه‌ دو سه‌بار در مجله‌ هم‌ تقاضا کردیم‌ که‌ هریک‌از فضلا و ادبا و ارباب‌ اطلاع‌ در داخل‌ و خارج‌ ایران‌ چیزی‌ تازه‌ و نگفته‌ دربارة‌ زندگی‌ و افکار و اعمال‌ و آثار سید می‌داند محض‌ خدمت‌ بعالم‌ معارف‌ و ترقی‌ ایران‌ برای‌ ما بنویسد تا ضمیمه‌ کنیم‌. ولی‌ از یک‌ طرف‌ برای‌ معاونت‌ بمخارج‌ چاپ‌ همت‌ کافی‌ ابراز نشد و از طرف‌ دیگر غیر ازسه‌ نفر که‌ عبارت‌ از جناب‌ میرزا حسین ‌خان‌ عدالت‌ و آقای‌ سیدمحمد توفیق‌ که‌ خود منسوب‌ به‌ خانوادة‌ سید هستند و آقای‌ میرزا حسین‌خان‌دانش‌ باشند، شرحی‌ دیگر دربارة‌ سید از کسی‌ نرسید لهذا ما هم‌ عجالتاً بطبع‌ جلد اول‌ اکتفا نمودیم‌ و مشروحه‌های‌ فضلای‌ مزبور را نیز که‌ بسیارمفید می‌باشد در جزو ملحقات‌ درج‌ می‌کنیم‌.
و نیز شرحی‌ را که‌ در جریدة‌ ترکی‌ « وطن‌» منطبعة‌ اسلامبول‌ بقلم‌ عیسی‌خان‌ افغانی‌ نوشته‌ شده‌ است‌، با چند قطعه‌ اشعار بقلم‌ آقای‌ میرزالطف‌الله‌خان‌ و حاج‌ سیدهادی‌ و آقا میرزا صادق‌ بروجردی‌ که‌ دربارة‌ سید گفته‌اند بدین‌ ملحقات‌ ضمیمه‌ کردیم‌ تا بیشتر مورد استفاضة‌خوانندگان‌ گردد.
در اینجا لازم‌ می‌دانیم‌ که‌ از آقای‌ آقامیرزا علیمحمد کاشانی‌ که‌ مبلغ‌ 40 لیره‌ برای‌ مخارج‌ چاپ‌ این‌ جلد مرحمت‌ کرده‌ بنام‌ معارف‌ ایران‌تشکر کرده‌ از ارباب‌ همت‌ تقاضا کنیم‌ که‌ برای‌ مخارج‌ چاپ‌ جلد دویم‌ نیز ابراز فتوت‌ بنمایند و ارباب‌ اطلاع‌ نیز هرچه‌ درباب‌ حالات‌ و افکار واقدامات‌ سید معلومات‌ دیگری‌ دارند برای‌ ما بنویسند تا در جلد دویم‌ کتاب‌ درج‌ شود.
دربارة‌ شخصیت‌ سید و افکار فلسفی‌ و عقاید اجتماعی‌ او در این‌ مشروحه‌ چیزی‌ نمی‌نویسم‌ و انشاءالله‌ در نشر جلد دوم‌ کتاب‌ که‌ مقاله‌ها،خطابه‌ها، مذاکره‌ها، تألیفات‌ و مخصوصاً مباحثة‌ او با فیلسوف‌ و نویسندة‌ فرانسوی‌ «ارنست‌ رنان‌» را حاوی‌ خواهد بود، راجع‌ بعقاید و افکارفلسفی‌ و اجتماعی‌ سید نیز شرحی‌ خواهیم‌ نگاشت‌. و حالا همینقدر متذکر می‌شویم‌ که‌ زندگانی‌ پر انقلاب‌ و بازحمت‌ و ارادة‌ غیرمتزلزل‌ ومتانت‌ این‌ نابغة‌ ایران‌ برای‌ هر فردی‌ که‌ آرزوی‌ ترقی‌ دارد سرمشق‌ باید شود.
ح‌. ک‌. ایرانشهر
برلین‌ ـ آذرماه‌ 1304ـش‌

-----------------------------------------------------------------------------------------------------
(5) این‌ بحث‌، بعنوان‌ رساله‌ سوم‌، در آخر این‌ مجموعه‌ نقل‌ شده‌ است‌.



شرح‌ حال‌ و آثار

1. مولد و نسب‌ و تاریخ‌ ولادت‌ سیدجمال‌الدین‌

فیلسوف‌ اعظم‌ اسلام‌ سیدجمال‌الدین‌ قدس‌الله‌ سره‌العزیز محقق‌ است‌ که‌ جد کبارش‌ از سنة‌ 673 هجری‌ در اسدآبادتوطن‌ و سکنا داشته‌اند. از بعضی‌ نوشتجات‌ و بخصوص‌ از الواح‌ قبور نیاکان‌ و اجدادش‌ که‌ در جنب‌ امام ‌زاده‌ احمد و « محلة‌ سیدان‌» که‌ قرب‌ خانة‌ پدری‌ و اجدادی‌ سیدجمال‌الدین‌ واقع‌ است‌ از سنة‌ هشتصد و شصت‌ و و دو الی‌ یومنا هذا، که‌ چهارصد و هفتاد و هفت‌ سال‌ می‌شود، اسامی‌ آباء و اجداد او خلفاً بعد سلف‌ و نسلاً بعد نسل‌ معلوم‌ می‌گردد و جد اعلای‌ او را درهمان‌ سنه‌ (862) چون‌ اجداد عظام‌ و خودش‌ شهید نموده‌اند. غرض‌ ایشان‌، اباً عن‌ جدٍ اسدآبادی‌ و آن‌ آفتاب‌ از برج‌ اسدطالع‌ و لامع‌ گشته‌ و از سادات‌ جلیل‌القدر و عظیم‌الشأن‌ بوده‌اند و هریک‌ علی‌ حسب‌ مراتبهم‌ از علوم‌ و کمالات‌ صاحب‌مایه‌و بلندپایه‌ بوده‌اند و در این‌ ولایت‌ ببزرگی‌ و عظمت‌ مشهور و بعضی‌ را در الواح‌ قبورشان‌ با رفعت‌ تام‌ نام‌ برده‌اند ــ مثلاً:نخبة‌الاکابر و نقبة‌الاخیار جلال‌الدوله‌ و الدین‌ سیدالصالح‌ السعید الشهید منقوش‌ ــ ملقب‌ به‌شیخ‌الاسلام‌ و منسوب‌ بقاضی‌ ـ ودر اسدآباد معروف‌ بطایفة‌ شیخ‌الاسلامی‌ هستند. گذشته‌ از مراتب‌ علمی‌ بعضی‌ بحسن‌ خط‌ نیز موصوف‌ بوده‌اند چون‌میرذکی‌ که‌ عموی‌ سیدجمال‌الدین‌ و میرزاجلال‌ و میرزاجواد خالویان‌ آن‌ مرحوم‌ که‌ اگر بشرح‌ احوال‌ آن‌ بپردازد این‌ مختصرمطول‌ خواهد شد ــ از طرف‌ پدر و مادر متفرع‌ از یک‌ اصل‌ و منشعب‌ از یک‌ شعبه‌اند.
خواص‌ و عوام‌ این‌ ولایت‌ را اعتقاد و اعتماد تام‌ به‌ شرافت‌ و کرامت‌ خانوادة‌ جلیلة‌ آنها بوده‌ و هست‌ و از قدیم‌الایام ‌خانوادة‌ ایشان‌ مرجع‌ و ملجأ عموم‌ اهالی‌ ولایت‌ بوده‌ و در نزد حکام‌ وقت‌ و اعیان‌ و اشراف‌ نهایت‌ احترام‌ را داشتند و اکنون‌هم‌ همان‌ طریقه‌ را مرعی‌ می‌دارند. از صغیر و کبیر و غنی‌ و فقیر آن‌ خانواده‌ را محترم‌ می‌دارند و بعضی‌ کرامات‌ و خوارق‌عادات‌ را به‌ آن‌ سلسلة‌ جلیله‌ نسبت‌ می‌دهند که‌ نقل‌ و ورد زبانهاست‌.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  74 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله سید جمال الدین اسد ابادی

دانلود مقاله زندگینامه شهید زین الدین

اختصاصی از هایدی دانلود مقاله زندگینامه شهید زین الدین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

 

● تولد
به سال 1338 ه.ش در کانون گرم خانواده‌ای مذهبی، متدین و از پیروان مکتب سرخ تشیع، در تهران دیده به جهان گشود. مادرش که بانویی مانوس با قرآن و آشنای با دین و مذهب بود برای تربیت فرزندش کوشش فراوانی نمود. داشتن وضو، مخصوصاً هنگام شیردادن فرزندانش برایش فریضه بود و با مهر و محبت مادری، مسائل اسلامی را به آنها تعلیم می‌داد.
نبوغ و استعداد مهدی باعث شد که او دراوان کودکی قرآن را بدون معلم و استاد یاد بگیرد و بر قرائت مستمر آن تلاش نماید. پس از ورود به دبستان در اوقات بیکاری به پدرش که کتابفروشی داشت، کمک می‌کرد و به عنوان یک فرزند، پدر و مادر را در امور زندگی یاری می‌داد.
● ویژگیهای اخلاقی
از خصوصیات بارز او شجاعت و شهامت بود. خط شکنی شبهای عملیات و جنگیدن با دشمن در روز و مقاومت در برابر سخت‌ترین پاتکها به خاطر این روحیه بود. روحیه‌ای که اساس و بنیان آن بر ایمان و اعتقاد به خدا استوار بود.
مجاهدت دائمی او برای خدا بود و هیچگاه اثر خستگی روحی در وجودش دیده نمی‌شد.
شهید زین‌الدین در کنار تلاش بی‌وقفه‌اش، از مستحبات غافل نبود. اعقتاد داشت که جبهه‌های نبرد، مکانی مقدس است و انسان دراین مکان، به خدا تقرب پیدا می‌کند. همیشه به رزمندگان سفارش می‌کرد که به تزکیه نفس و جهاد اکبر بپردازند.
او همواره سعی می‌کرد که با وضو باشد. به دیگران نیز تاکید می‌نمود که همیشه با وضو باشند. به نماز اول وقت توجه بسیار داشت و با قرآن مجید مانوس بود و به حفظ آیات آن می‌پرداخت.
به دلیل اهمیتی که برای مسائل معنوی قایل بود نماز را به تانی و خلوص مخصوصی به پا می‌داشت. فردی سراپا تسلیم بود و توجه به دعا، نماز و جلسات مذهبی از همان دوران کودکی در زندگی مهدی متجلی بود.
با علاقه خاصی به بسیجی‌ها توجه می‌کرد. محبت این عناصر مخلص در دل او جایگاه ویژه‌ای داشت. برای رسیدگی به وضعیت نیروها و مطلع شدن از احوال برادران رزمنده خود به واحدها، یگانها و مقرهای لشکر سرکشی می‌نمود و مشکلات آنان را رسیدگی و پیگیری می‌کرد. همواره به برادران سفارش می‌کرد که نسبت به رزمندگان احترام قائل شوند و همیشه خودشان را نسبت به آنها بدهکار بدانند و یقین داشته باشند که آنها حق بزرگی بر گردن ما دارند.
شیفتگی و محبت ویژه‌ای به اهل بیت عصمت و طهارت(ع) داشت. با شناختی که از ولایت فقیه داشت از صمیم قلب به امام خمینی(ره) عشق می‌ورزید. با قبلی مملو از اخلاص، ایمان و علاقه از دستورات و فرامین آن حضرت تبعیت می‌نمود. به دقت پیامها و سخنرانیهای ایشان را گوش می‌داد و سعی می‌کرد که همان را ملاک عمل خود قرار دهد و از حدود تعیین شده به هیچ وجه تجاوز نکند. می‌گفت:
ما چشم و گوشمان به رهبر است، تا ببینیم از آن کانون و مرکز فرماندهی چه دستوری می‌رسد، یک جان که سهل است، ای کاش صدها جان می‌داشتیم و در راه امام فدا می‌کردیم.
او در سخت‌ترین مراحل جنگ با عمل به گفته‌های حضرت امام خمینی(ره) خدمات بزرگی به جبهه‌ها کرد.
حفظ اموال بیت‌المال برای شهید زین‌الدین از اهمیت خاصی برخوردار بود. همواره در مسئولیت و جایگاهی که قرار داشت نهایت دقت خود را به کار می‌برد تا اسراف و تبذیر نشود. بارها می‌گفت:
در مقابل بیت‌المال مسئول هستیم.
در استفاده از نعمتهای الهی و حتی غذای روزمره میانه‌روی می‌کرد.
او خود را آماده رفتن کرده بود و همواره برای کم کردن تعلقات مادی تلاش می‌کرد. ایثار و فداکاری او در تمام زمینه‌ها، بیانگر این ویژگی و خصوصیتش بود.
برای اخلاص و تعهد آن شهید کمتر مشابهی می‌توان یافت.
او جز به اسلام و انجام تکلیف الهی خود نمی‌اندیشید. در مناجات و راز و نیازهایش این جمله را بارها تکرار می‌کرد:
ای خدا! این جان ناقابل را از ما قبول بفرما و در عوض آن، فقط اسلام را پیروز کن.
از آنجا که برادران، ایشان را به عنوان الگویی برای خود قرار داده بودند، سعی می‌کردند اخلاق و رفتارشان مثل ایشان باشد.
او شخصیتی چند بعدی داشت: شخصیتی پرورش یافته در مکتب انسان ساز اسلام. خیلی‌ها شیفته اخلاق، رفتار، مدیریت و فرماندهی او بودند و او را یک برادر بزرگتر و معلم اخلاق می‌دانستند. زیرا او قبل از آنکه لشکر را بسازد، خود را ساخته بود.
اخلاق و رفتار او باتوجه به اقتضای مسئولیتهای نظامی‌اش که دارای صلابت و قدرت خاصی بود، زمانی که با بسیجیان مواجه می‌شد برادری صمیمی و دلسوز برای آنها بود.
شهید مهدی زین‌الدین در زمینه تربیت کادرهای پرتوان برای مسئولیتهای مختلف لشکر به گونه‌ای برنامه‌ریزی کرده بود که در واحدهای مختلف، حداقل سه نفر در راس امور و در جریان کارها باشند. می‌گفت:
من خیالم از لشکر راحت است. اگر چند ماه هم در لشکر نباشم مطمئنم که هیچ مسئله‌ای به وجود نخواهد آمد.
در کنار این بزرگوار صدها انسان ساخته شدند، زیرا رفتار و صحبتهایش در عمق جان نیروهای رزمنده می‌نشست. بارها پس از سخنرانی، او را در آغوش خویش می‌کشیدند و بر بالای دستهایشان بلند می‌کردند.
او یکی از فرماندهان محبوب جبهه‌ها به شمار می‌آمد. فرماندهی که نور معرفت، تقوا، صبر و استقامت سراسر وجودش را فراگرفته بود و این نورانیت به اطرافیان نیز سرایت کرده بود. چنانچه گفته می‌شود: 70% نیروهای پاسدار و بسیجی آن لشکر، نماز شب می‌خواندند.
سردار رحیم صفوی جانشین محترم فرماندهی کل سپاه درباره او می‌گوید:
شهید مهدی زین‌الدین فرماندهی بود که هم از علم جنگی و هم از علم اخلاق اسلامی برخوردار بود. در میدان اسلام و اخلاق، توانا و در عرصه‌های جنگ شجاع، رشید، مقاوم و پرصلابت بود
. ● پس از پیروزی انقلاب اسلامی
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی جزو اولین کسانی بود که جذب نهاد مقدس جهادسازندگی شد و با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قم، برای انجام وظیفه شرعی و اجتماعی خود و حفظ و حراست از دست‌آوردهای خونین انقلاب، به این نهاد مقدس پیوست. ابتدا در قسمت پذیرش و پس از آن به عنوان مسئول واحد اطلاعات سپاه قم انجام وظیفه کرد.
شهید زین‌الدین در زمان مسئولیت خود در واحد اطلاعات (که همزمان با غائله خلق مسلمان و توطئه‌های پیچیده ضدانقلاب در شهر خونین و قیام قم بود) با ابراز نقش فعال خود و با برخورداری از بینش عمیق سیاسی، در خنثی کردن حرکتهای انحرافی و ضدانقلابی گروهکهای آمریکایی نقش به سزایی داشت

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 10   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله زندگینامه شهید زین الدین

دانلودمقاله آشنایی با معماری و پیشینه امامزاده شمس الدین اصفهان

اختصاصی از هایدی دانلودمقاله آشنایی با معماری و پیشینه امامزاده شمس الدین اصفهان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 
آن چنان که از منابع تاریخی بر می آید و به نقل بلاذری،خلیفه دوم در سال 23 ه.ق عبدالله بن بویل بن ورقاء قراعی را برای فتح اصفهان اعزام کرد و بنا به قولی دیگر به ابوموسی اشعری در این باره نامه نوشت و او عبدالله بن بویل را برای فتح اصفهان فرستاد.او نخست قسمت جی اصفهان را با صلح فتح کرد و سپس بر همه ی اصفهان و نواحی اطراف آن مسلط شد.عبدالله از آن به بعد تا پس از استقرار خلافت عثمان،حاکم اصفهان بود،بعد از او،عثمان شخصی به نام (سائب بن افزع) را حاکم اصفهان کرد.در ایام خلافت مروان بن حکم خلیفه اموی،هذیل بن قیس عنبری حاکم اصفهان شد و از آن به بعد بود که قبیله ی عنبریان به اصفهان آمدند و ساکن شدند.(1)
بنا به روایت فرخی از علمای قرن پنجم نیز معلوم می شود که اصفهان در آن زمان به عنوان مرکز استان بوده و قم از شهرستانهای توابع آن بوده است.(2)
بنابر آن چه صاحب کتاب تاریخ قم می نویسد:شهر قم تا سال 189 ه.ق از نظر اجتماعی و سازمان شهری تابع اصفهان بوده و موظف بوده تا مالیات خود را به اصفهان بپردازد و در همین سال بوده که با تلاشهای حمزه بن یسع اشعری،شهر قم از استان اصفهان مستقل گردیده است.(3)
نقش ابواسحاق اصفهانی در گسترش تشیع در اصفهان
او صاحب کتاب الغارات است و دانشمند و محدّث بزرگ شیعه در قرن سوم هجری بوده و نقش مهمی در گرایش مردم اصفهان به تشیع داشته است.نام دیگر او ابراهیم بن محمد ثقفی کوفی است که از قبیله ی بنی ثقیف بوده و ابتدا دارای مذهب زیدی بوده و سپس به شیعه دوازده امامی گرایش پیدا می کند.
علامه سید محسن امینی صاحب اعیان شیعه معتقد است:
از گفتار علامه مجلسی و ابن طاووس استنباط می شود که ابراهیم اصفهانی دارای ویژگیهای تحسین برانگیزی بوده و موجب نشر مذهب تشیع در اصفهان گردیده است و به سال 283 ه.ق در اصفهان از دنیا رفته است.(4)
آن چه قابل ذکر است آن است که قرنها قبل از صفوی ها،تشیع در اصفهان،قم و سایر شهرهای ایران رایج بوده و نمی توان گفت که رواج تشیع در ایران صرفا محدود به فعالیت صفویان بوده است.
در دوران خلافت امام علی (علیه السلام) یکی از اصحاب آن حضرت به نام قیس بن یزید بر اصفهان حکومت می کرد.(5) پس از مرگ قیس،مخنف بن سلیم بن حارث از طرف امام والی این شهر شد که در جنگ صفین به حمایت از امام شرکت نمود.(6)
پس از آن در دوره امویان اصفهان به شدت تحت تاثیر تبلیغات بنی امیه که رواج اهل تسنن و ناصبی گری را تا چند قرن در این شهر در پی داشت.اما به مرور این تسنن،تبدیل به تشیع شد تا آن که در عصر صفوی به کلی تسنن از شهر رخت بر بست و تشیع به طور کامل در این شهر مستقر شد.
یکی از قیامهای مهم تشیع که در اصفهان و در اواخر دوره ی اموی اتفاق افتاد،قیام عبدالله بن معاویه بن عبدالله بن جعفر بود که در سالهای 127-128 ه.ق از کوفه شروع شد و به مناطق مرکزی ایران سرایت کرد و تا مدتی اصفهان را پایگاه خویش قرار داده بود.پس از آن عبدالله گرفتار نیروهای ابومسلم خراسانی شد و سرکوب گردید.(7)
راغب اصفهانی از علمای شیعی و اهل اصفهان و روایات را از میزان علاقه مردم اصفهان به اهل بیت عصمت و طهارت را نقل در اثر خود نقل نموده که جالب توجه است.
بنابر روایات تاریخی دیگر،همواره کسانی از مردم اصفهان متقی،فقیه و فاضل بوده اند که موجب نشر تشیع در این سامان بوده است.(8)
اما باید یکی از دلایل جدّی ترویج عقاید شیعی در اصفهان را مربوط به صاحب بن عباد دانست که وزیر شیعی آل بویه بود و توانست در منطقه جبال ایران بویژه در ری و اصفهان تشیع را گسترش قابل توجهی دهد.
مهاجرت سادات به اصفهان
نکته ی مهم دیگری که در تدریج در شکل گیری تشیع اصفهان بسیار موثر بوده است،مسأله مهاجرت سادات به این شهر است که در منابع تاریخی حداقل نام 33 نفر از آنها به اصفهان ذکر شده است.وجود مزار امام زادگان مشهوری که در قرن سوم هجری در اصفهان زندگی می کردند دلالت بر این موضوع دارد مثل: امامزاده ابوالعباس در محله جی یا خوراسگان و امامزاده اسماعیل بن زید بن حسن بن حسن (علیه السلام) و نیز امامزاده احمدبن علی بن امام محمد باقر (علیه السلام).(9)
علاوه بر این ها مهاجرات سادات طباطبایی از خاندانهای برجسته سادات در قرن ششم به این شهر بر گسترش تشیع در این دیار نقش برجسته ای داده است.(10)
تشیع اصفهان در قرن هفتم ،هشتم و نهم هجری
با روی کار آمدن خاندان جوینی در بغداد که در سمت وزارت ایلخانان بودند،فرصت بسیار خوبی برای توسعه تشیع بوجود آمد.عطاملک و شمس الدین جوینی گرایشات شیعی داشتند.شمس الدین فرزندش بهاءالدین را به سمت حاکم اصفهان تعیین کرد و شواهدی وجود دارد که بهاءالدین شیعی اثنی عشری بوده و تلاش زیادی برای نشر تشیع در اصفهان نموده است.(11)
عمادالدین طبری صاحب کتاب مناقب الطاهرین در سال 673 ه.ق،ابتدا در قم بوده و سپس به اصفهان می آید و نقش او نیز در گسترش تشیع در این شهر تا پایان قرن هفتم هجری کاملا روشن است.(12)
عمادالدین طبری که آثار زیادی را در اصفهان نوشته است،در کتاب اربعین خود نوشته است:در شهر اصفهان بودم و علمای آن بقعه را یافتم که جمعی تفضیل صحابه می نهادند بر اهل بیت و عترت رسول (علیه السلام) و طایفه ای تفضیل عترت می نهادند بر صحابه.چون چنین بود این کمینه ی دعاگویان بر خود لازم دید دلایلی چند که مرجّح طایفه ی دوم است نوشتن،به نقل از کتب طایفه ی اول.(13)
در سالهای پایانی دهه اول قرن هشتم،سلطان محمد خدابنده به آیین تشیع تشرّف یافت و اقدامات مهمی را در گسترش این مذهب بعمل آورد منهجه در قزوین و اصفهان حکم داد تا سکه ی شیعی ضرب نمایند و این کار را معمول کرد.(14)
چنان چه ابن بطوطه در سفرنامه اش آورده است،اصفهان در قرن هشتم هجری محله شیعی نشینی داشته علی رغم آن که غالب سکنه این شهر سنی و شافعی مذهب بوده اند.(15)
یکی از نشانه های دیگر تشیع در اصفهان بویژه در عصر الی بتو حاکم ایلخانی،محراب زیبای الجاتیو در مسجد جامع اصفهان است که نام مبارک 12 امام (علیه السلام) در گچ بری زیبای آن تعبیه شده است،شبیه آن چه که در محراب مسجد پیربکران واقع در قریه پیربکران که از زنان الجاتیو بوده به چشم می خورد.(16) شواهد دیگری از تشیع اصفهان در قرن 8 و 9 هجری وجود دارد که نشان می دهد در این دو قرن،نوعی تفاهم میام مذهب شیعه و سنی وجود داشته است که تجلی آن در کتیبه های آثار تاریخی است که در آن نام خلفا و نام 12 امام به همراه یکدیگر آمده است.(17) از آن جمله می توان به این آثار تاریخی اشاره نمود:محراب مدرسه امامی یا مدرسه باباقاسم که در عصر شاه محمود از آل مظفر ساخته شده و نیز بنای امامزاده اسماعیل،کتیبه ی موجود در صفه عمر واقع در مسجد جامع اصفهان.(18)
علویجه شهری از دل تاریخ
اگر چه قرائن و مدارکی همچون خرابه های مساکن قدیمی و قنوات دائر و بایری که مدت زمان طولانی از حفر آن میگذرد دال بر قدمت و سابقه تاریخی علویجه است ولی به علت در دسترس نبودن مدارک کتبی نمی توان در مورد قدمت آن با صراحت اظهار نظر نمود .
وجود دو نقطه ، یکی معروف به قلعه گبری که خرابه های آن بر فراز یکی از تپه های اطراف علویجه وجود دارد و دیگری ، قلعه ای معروف به قلعه سنگی در جوار کوه امامزاده شاه شمس الدین محمد(ع) ، می تواند نشانگر قدمت این شهر تا قبل از ظهور اسلام باشد.
از دیگر دلایل قدمت شهر علویجه وجود خرابه هایی معروف به سرخاله است که در آن آثار و بقایای مساکن قدیمی به خوبی مشهود است . این محل در طول زمان به سمت شرق و به محلی که معروف به دربند است منتقل شده . بنا به گفته اهالی ، دربند همان محلی است که در موقع حمله افاغنه مورد هجوم آنان قرار گرفته است .
پس از خرابی دربند ، بازماندگان حمله افاغنه در دو محل دیگر سکنی گزیدند که بعدها در طول زمان به ده بالا و ده پایین معروف شد .
در ادوار تاریخی بعد (احتمالاً دوره افشایه ) به منظور امنیت ساکنین و نیز استقرار نیروهای نظامی جهت جلوگیری از حمله مهاجمین قلعه ای معروف به قلعه نادری ساخته شد که بقایای آن در بافت قدیمی شهر علویجه موجود است . سپس در جوار آن قلعه های دیگری به نام های قلعه کهنه و قلعه پایین بنا گردید . در منطقه علویجه از دوره صفویه آثاری بر جای مانده است که از آن جمله می توان کاروانسرای عباسی واقع در روستای هسنیجه را نام برد .
پس از گذشت مدتی از سکونت جمعیت در داخل قلعه های فوق الذکر ، به دلیل افزایش جمعیت و و نیز حکمفرمایی امنیت نسبی ، علویجه خارج از قلعه ها گسترش فیزیکی داشته که بیشترین گسترش به طرف غرب صورت گرفته است. از مهمترین آثار باقیمانده در این شهر از دوران گسترش خارج از قلعه ها مسجد بزرگ یا مسجد جامع است که هنوز در قسمت بافت قدیم علویجه وجود دارد .

وجه تسمیه بخش عربستان و شهر علویجه
وجه تسمیه عربستان برای این منطقه ، به احتمال قوی این بوده است که عربهای مسلمانی که برای فتح اصفهان از این مسیر آمده بودند پس از موفقیت ، عده ای از آن ها در حوالی اصفهان از جمله این منطقه اقامت گزیدند و وجه تسمیه علویجه ، نیز از این قرار است که سادات از اعراب و علویون همراه امام حسن مجتبی (ع) در این مکان اقامت گزیدند و علویجه طبق اسناد معتبری که در دسترس می باشد ، در ابتدا علوی نام داشته است . سپس (جه) که مخفف جاه است به آن اضافه گردیده و معنا و مفهوم با مسمایی پیدا نموده : ((مقام و جایگاه علویون و پیروان و شیعیان حضرت علی(ع)))، و در حال حاضر علوی پسوند فامیل سادات علویجه می باشد.
امام زادگان بسیارى در شهرها و روستاهاى‏کشور بزرگ اسلامیمان آرمیده‏اند، که‏مزارشان تجلى‏گاه عواطف انسانى و پناهگاه‏روحى مردم است. دوستداران اهل‏بیت‏علیهم السلام‏مزار امام زادگان را درى گشوده به سوى‏آسمان معنویت و معرفت مى‏دانند و هرگاه‏حاجتى داشته باشند، با توسل به روح‏ملکوتى این بزرگواران و باتقدیم سلام به‏آستان متبرک یادگاران عترت و خواندن‏زیارتنامه، آرامش روحى خود را باز مى‏یابند.
ضریح‏هاى امام زادگان جوششگاه عواطف‏و احساسات پاک مردان و زنانى است که باادب خاص در برابر مشاهد منور فرزندان‏حضرت فاطمه - سلام الله علیها - و با پیمودن‏راه‏هاى دور و نزدیک، احترام و ارادت قلبى‏خویش را به فرزندان حضرت زهراعلیها السلام وکاروان پراکنده کوثر ابراز مى‏دارند.
بسیارى از امام زادگان دانشورانى بزرگ ومجاهدانى سترگ و زاهد بودند، که رسالت‏تبلیغ دین و آموزش حقایق مکتب احیاگراسلام را بر دوش داشتند. برخى از آنان‏پرستوهاى مهاجرى بودند که براى رساندن‏پیام ایمان در روستاهاى دور افتاده و بر فرازکوه‏ها و در دل کویرها، زندگى رامخفیانه ومظلومانه سپرى کردند. (1)

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  23  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله آشنایی با معماری و پیشینه امامزاده شمس الدین اصفهان