هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد حسین (ع) و عاشورا در اندیشه بزرگان

اختصاصی از هایدی تحقیق در مورد حسین (ع) و عاشورا در اندیشه بزرگان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد حسین (ع) و عاشورا در اندیشه بزرگان


تحقیق در مورد حسین (ع) و عاشورا در اندیشه بزرگان

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه22

 

فهرست مطالب ندارد 

 

حسین (ع) و عاشورا در اندیشه بزرگان

شخصیت و عظمت امام حسین(ع) همچون خورشیدی عالم تاب است که همه جا را فرا گرفته و تمامی انسان‌های بیدار در طول تاریخ همواره از صفات والای آن حضرت یاد می‌کنند. هرکس با زبانی از این امام بزرگ و همیشه پیروز تاریخ در هر عصر و زمانی به نیکی یاد می‌کند. قیام امام حسین(ع) منبع الهام بخشی برای به ثمر رساندن حق و عدالت در جهان است. عظمت روح، همت مردانه، نظر بلند، فداکاری بی‌دریغ و جانبازی بزرگ سالار شهیدان را هرگز نمی‌توان بیان کرد و یا به قلم آورد. با آنکه در هر عصر و زمانی باطل پرستان تلاش کردند تا نام حسین (ع) را از سر زبانها بردارند، اما هرگز موفق به انجام این کار نشدند. تاریخ، هرگز حسین(ع) را فراموش نمی‌کند. پیامبر گرامی اسلام در این رابطه می‌فرمایند. حرارت محبت حسین‌(ع) در دل‌های مردان با ایمان آنچنان نفوذ کرده است که هرگز به سردی تبدیل نمی‌شود.

عظمت قیام و اوج فداکاری و ویژگیهای دیگر امام و یارانش سبب شده که اظهار نظرهای بسیاری درباره این نهضت و حماسه آفرینان عاشورا داشته باشند . در اینجا تعدادی اندک از اظهار نظرهای مسلمان و غیر مسلمان در این باره اورده می‌شود :

بیش از دو تن از دانشمندان اهل سنت به سندهای مختلف از جابر بن عبدالله روایت کرده‌اند که از رسول خدا(ص) درباره حسین‌(ع) شنیدیم که می‌فرمود: هرکس دوست دارد به آقای جوانان اهل بهشت نگاه کند به حسین بن علی(ع) نظر افکند .

فاروق احمد خان لغاری(رئیس جمهور اسبق پاکستان):زندگانی مبارک حضرت امام حسین (ع)برای ما راه هدایت است . با پیروی از این راه، ما می‌توانیم توطئه‌های دشمنان را خنثی کنیم .

بی نظیر بوتو(نخست وزیر اسبق پاکستان): مسلمانان فلسطین ، کشمیر و بوسنی باید بر سیره امام حسین (ع) عمل کنند .

چوهدری الطاف حسین (استاندار ایالت پنجاب پاکستان): بهترین راه برگزاری عاشورا این است که ما نقش امام حسین(ع) را بشناسیم و فلسفه شهادت را در پرتو قرآن و سنت ببینیم . ما باید در روز عاشورا پیمان ببندیم که طبق اصول راستی ، عدل ، مساوات ، صبر ، برادری و تمیز حق از باطل ، زندگی خود را اداره کنیم .

مهاتما گاندی (رهبر استقلال هند): من زندگی امام حسین‌(ع) آن شهید بزرگ اسلام را به دقت خوانده‌ام و توجه کافی به صفحات کربلا نموده‌ام. بر من روشن است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد، بایستی از امام حسین‌(ع) پیروی کند و راه او را در پیش گیرد .محمدعلی جناح (قائد اعظم پاکستان): هیچ نمونه‌ای از شجاعت را، بهتر از امام حسین‌(ع) به لحاظ فداکاری و تهورش در عالم نمی‌توان یافت. به عقیده من تمام مسلمین باید از این شهید‌ی که خود را در سرزمین عراق قربان کرد، سرمشق بگیرند و از آن پیروی نمایند.
چارلز دیکنز (نویسنده نامدار انگلیس): من نمی‌فهم! اگر منظور امام حسین‌(ع) جنگ در راه خواسته‌های دنیایی بود،‌ چرا خواهران، زنان و اطفالش به همراه او بودند؟ پس عقل چنین حکم می‌نماید که او فقط به خاطر اسلام فداکاری کرد.

توماس کارلایل (فیلسوف و مورخ انگلیسی): مهمترین درسی که از تراژدی کربلا می‌گیریم، این است که حسین (ع) و یارانش ایمان استوار به خدا داشتند. آنها با عمل خود ثابت کردند که تفوق عددی در جایی که حق با باطل روبرو می‌‌شود، اهمیت ندارد و پیروزی حسین‌(ع) با وجود اقلیتی که داشت باعث شگفتی من است ادوارد براون (شرق شناس مشهور انگلیس): آیا قلبی پیدا می‌شود که سخن کربلا را بشنود و آغشته با حزن و اندوه نگردد؟ حتی غیر مسلمانان نیز نمی‌توانند پاکی و صداقت روحی را در این جنگ اسلامی انکار کنند.
فردریک چمس: درس امام حسین‌(ع) و هر قهرمان شهید دیگری این است که، در دنیا اصول ابدی عدالت، ترحم و محبت وجود دارد. هرگاه کسی برای این صفات مقاومت کند، آن اصول همیشه در دنیا پایدار خواهد ماند.

ل. م. بوید: من مسرورم پاک نی که این فداکار عظیم (امام حسین‌(ع) ) را از جان و دل ثنا می‌گویند شریک هستم،‌هر چند که 1300 سال از تاریخ آن گذشته است.
واشنگتن ایرونیگ (مورخ مشهور آمریکایی): برای امام حسین‌(ع) ممکن بود ،که زندگی خود را با تسلیم شدن به ارادة‌ یزید نجات بخشد، لیکن مسئولیت پیشوای انقلابی اسلام اجازه نمی‌داد که او ،‌ یزید را به عنوان خلیفه بشناسد. او خود را برای پذیرش هر ناراحتی و فشاری به منظور رها ساختن اسلام از چنگال بنی امیه آماده ساخت.

توماس ماساریک: گرچه کشیشان ما هم از ذکر مصائب حضرت مسیح، مردم را متأثر می‌سازند، ولی آن شور و هیجانی که در پیروان حسین یافت می‌شود در پیروان مسیح یافت نخواهد شد، گویا سبب این باشد که مصائب مسیح در برابر مصائب حسین مانند پر کاهی است در مقابل یک کوه عظیم پیکر.

موریس دو کبری:‌در مجالس عزاداری گفته می شود که حسین، برای حفظ شرف و ناموس مردم و بزرگی مقام و مرتبة اسلام، از جان و مال و فرزند گذشت و زیر بار استعمار و ماجراجویی یزید نرفت. پس بیایید ما هم شیوة او را سرمشق قرار داده، از زیر دستی استعمارگران خلاصی یابیم و مرگ با عزت را بر زندگی با ذلت ترجیح دهیم.
ماربین آلمانی (خاورشناس): حسین با قربانی کردن عزیزترین افراد خود و با اثبات مظلومیت و حقانیت خویش، به دنیا درس فداکاری و جانبازی آموخت و نام اسلام و اسلامیان را در تاریخ ثبت و در عالم بلند آوازه ساخت. این سرباز رشید عالم اسلام به مردم دنیا نشان داد که ظلم و بیداد و ستمگری پایدار نیست و بنای ستم هر چه ظاهرا عظیم و استوار باشد، در برابر حق و حقیقت چون پر کاهی بر باد خواهد رفت.

بنت الشاطی: زینب، خواهر حسین بن علی، لذت پیروزی را در کام ابن زیاد و بنی امیه خراب کرد و در جام پیروزی آنان قطرات زهر ریخت. در همة حوادث سیاسی پس از عاشورا، همچون قیام مختار و عبدالله بن زبیر و سقوط دولت امویان و بر پایی حکومت عباسیان و ریشه دواندن مذهب تشیع، زینب قهرمان کربلا نقش برانگیزنده داشت.

لیاقت علی خان (نخست وزیر پاکستان): این روز محرمبرای مسلمانان سراسر جهان معنی بزرگ دارد. در این روز، یکی از حزن آورترین و تراژدیک ترین وقایع اسلام اتفاق افتاد. شهادت حضرت امام حسین‌(ع) در عین حزن، نشانة فتح نهایی روح واقعی اسلامی بود. زیرا تسلیم کامل به ارادة الهی به شمار می‌رفت. این حادثه به ما می‌آموزد که مشکلات و خطرات هر چه باشد، نبایستی بی‌پروا از راه حق و عدالت منحرف شویم.

جرج جرداق (دانشمند و ادیب مسیحی): وقتی یزید، مردم را تشویق به قتل حسین و مأمور به خونریزی می‌کرد، آنها می‌گفتند: «چه مبلغ می‌دهی؟» اما انصار حسین به او گفتند: ما با تو هستیم. اگر هفتاد بار کشته شویم، باز می‌خواهیم در رکابت جنگ کنیم و کشته شویم.
عباس محمود عقاد (نویسنده و ادیب مصری): جنبش حسین، یکی از بی‌نظیرترین جنبشهای تاریخی است که تا کنون در زمینه دعوت‌های دینی یا نهضت‌های سیاسی پدیدار گشته است. دولت اموی پس از این جنبش، به قدر عمر یک انسان طبیعی دوام نداشت. از شهادت حسین تا انقراض آنان بیش از شصت و اندی سال نگذشت.

احمد محمود صبحی: اگر چه حسین بن علی، در میدان نظامی یا سیاسی شکست خورد، اما تاریخ، هرگز شکستی را سراغ ندارد که مثل خون حسین به نفع شکست خوردگان تمام شده باشد. خون حسین، فریادی شد که آن تخت‌ها و حکومت‌ها را به لرزه در آورد.
آنطون بارا (مسیحی): اگر حسین از آن ما بود، در هر سرزمینی برای او بیرقی بر می‌افراشتیم و در هر روستایی برای او منبری برپا می‌نمودیم و مردم را با نام حسین به مسیحیت فرا می‌خواندیم.

گیبون (مورخ انگلیسی): با آنکه مدتی از واقعة کربلا گذشته و ما هم با صاحب واقعه هم وطن نیستیم، معذالک مشقات و مشکلاتی که حضرت حسین تحمل نموده، احساسات سنگین دل ترین خواننده را بر می‌انگیزد، چندانکه یک نوع عطوفت و مهربانی نسبت به آن حضرت در خود می‌یابد.

نیکلسون(خاورشناس معروف): بنی امیه، سرکش و مستبد بودند. قوانین اسلامی را نادیده انگاشتند و مسلمین را خوار نمودند و چون تاریخ را بررسی کنیم، گوید: دین بر ضد فرمانروایی تشریفاتی قیام کرد و حکومت دینی در مقابل امپراتوری ایستادگی نمود. بنابراین، تاریخ از روی انصاف حکم می‌کند که خون حسین به گردن بنی‌امیه است.
سرپرسی سایکس (خاور شناس انگلیسی): حقیقتا آن شجاعت و دلاوری که این عده قلیل از خود بروز دادند، به درجه‌ای بوده است که در تمام این قرون متمادی هرکسی آن را شنید، بی‌اختیار زبان به تحسین و آفرین گشود. این جمع دلیر غیرتمند، مانند مدافعان ترموپیل، نامی بلند‌ غیر قابل زوال برای خود تا ابد باقی گذاشتند.

تا ملاس توندون (هندو، رییس سابق کنگره ملی هندوستان): این فداکاریهای عالی از قبیل شهادت امام حسین‌، سطح فکر بشریت را ارتقا بخشیده است و خاطرة آن شایسته است که همیشه باقی بماند و یادآوری شود.

محمد زغلول پاشا: حسین، در این کار، به واجب دینی و سیاسی خود قیام کرده و اینگونه مجالس عزاداری، روح شهادت را در مردم پرورش می‌دهد و مایة قوت ارادة آنها در راه حق و حقیقت می‌گردد.

عبدالرحمان شرقاوی (نویسنده مصری): حسین برای به دست آوردن فرصت و از سر گرفتن جهاد و دنبال کردن از جایی که پدرش رها کرده بود،‌ در آتش شوق می‌سوخت. او زبان را دربارة معاویه و عمالش آزاد کرد، تا به حدی که معاویه تهدیدش نمود. اما حسین ، حزب خود را وادار کرد که در طرفداری حق سختگیر باشند.

عبدالمجید جوده السمار (نویسنده مصری): حسین نمی‌توانست با یزید بیعت کند و به حکومت او تن بدهد، زیرا در آن صورت، بر فسق و فجور، صحه می‌گذاشت و ارکان ظلم و طغیان را محکم می‌کرد و بر فرمانروایی باطل تمکین می‌نمود. امام حسین‌ به این کارها راضی نمی‌شد، گرچه اهل و عیالش به اسارت افتند و خود و یارانش کشته شوند.
علامه طنطاوی (دانشمند و فیلسوف مصری): «داستان حسینی» عشق آزادگان را به فداکاری در راه خدا بر می‌انگیزد و استقبال مرگ را بهترین آرزوها به شمار می‌آورد،‌چندانکه برای شتاب به قربانگاه، بر یکدیگر پیشی جویند.

العبیدی (مفتی موصل): فاجعة کربلا در تاریخ بشر نادره‌ای است، همچنان که مسببین آن نیز نادره‌اند حسین بن علی سنت دفاع از حق مظلوم و مصالح عموم را بنا بر فرمان خداوند در قرآن به زبان پیغمبر اکرم وظیفة خویش دید و از اقدام به آن تسامحی نورزید. هستی خود را در آن قربانگاه بزرگ فدا کرد و بدین سبب نزد پروردگار، «سرور شهیدان» محسوب شد و در تاریخ ایام ، «پیشوای اصلاح طلبان» به شمار رفت. آری، به آنچه خواسته بود و بلکه برتر از آن، کامیاب گردید.

ابن ابی الحدید (دانشمند مصری): مانند حسین، چه کسی را سراغ دارید که درباره اش گفته اند: روز عاشورا هنگامی که تمام یاران و برادران و فرزندان خود را از دست داده و دشمن از همه سو او را احاطه کرده بود، چون شیر می‌غرید و جنگاوران دلیر را از پای در می‌آورد.
هلال بن نافع (یکی از سپاهیان ابن زیاد): من در نزدیکی حسین ایستاده بودم که او جان می‌داد. سوگند به خدا که من در تمام مدت عمرم هیچ کشته ای را ندیدم که تمام پیکرش بخون خودآلوده باشد و چون حسین صورتش نیکو و چهر‌ه‌اش نورانی باشد، به خدا سوگند درخشش نور چهرة او مرا از تفکر در کشتن او باز می‌داشت.
شیخ جعفر شوشتری: از عظمت بلکه معجزه قرآن آن است که بر خلاف دیگر کتابها تکرارش ملال آور نیست،‌بلکه لطفش بیشتر می گردد، مصیبت امام حسین‌(ع) هم همینطور است . هر چه خوانده یا شنیده شود باز تازه است. دیگر آنکه نگاه کردن به خط قرآن عبادتست، تلاوت و گوش دادن به آن عبادتست،‌مرثیه امام حسین‌(ع) هم چنین است، خواندنش و گوش دادنش عبادتست، گریاندنش و گریه کردنش نیز عبادتست «من بکی او ابکی او تباکی وجبت له الجنه» از جمله آنکه قرآن مجید به جمیع شئون معجزه است و
و امام حسین‌(ع) هم به سر بریده‌اش، به اعضایش، به بدنش همه معجزه است.
شهید آیت الله سید محمد حسین بهشتی: دوستان حسین، هواداران حسین،‌ شیفتگان حسین،‌پیروان مکتب توحید و یکتاپرستی باید بدانند، مبارزه در زندگی امری است اجتناب‌ناپذیر، از کسالت و کاهلی و از گوشه‌نشینی بیرون بیایند. بدانند تا بشری در دنیا زندگی می‌کند باید همواره مبارزه داشته باشد،‌ شیرین مبارزات، مبارزه له حق و علیه باطل است، مبارزه برای زنده نگهداشتن فکر حق،‌ مبارزه برای اجرای قانون حق «گفتار عاشورا ، ص 54»شهید آیت الله سید عبدالحسین دستغیب: راه حسین، راه دل است. هر چیزی را بهاری است و بهار عزای حسین عشر عاشوراست. اسم حسین و قبر حسین موجب شکستن دل است . راه حسین راه قلب، بلکه راه خداست. اگر کسی با دل متوجه حسین شود مصائب و حالاتش را به خصوص در این ایام متذکر شود، به طور حتم دلش خواهد شکست، قیمتش کم می‌شود، مگر قلب که قیمتش علاوه می‌گردد. «بخشی از کتاب سیدالشهدا»
شهید آیت الله شیخ مرتضی مطهری: حسین فرزند پیغمبر است، او ایمان خود را به تعلیمات پیغمبر نشان می‌دهد. پیغمبر جلوه می‌کند، پیغمبر متجلی می‌شود،‌در وجود حسین دیده می‌شود. چطور روح بشر، این مقدار شکست ناپذیر می‌شود؟

سبحان الله، بشر به کجا می‌رسد، روح بشر چقدر شکست ناپذیر باید باشد، که بدنش قطعه قطعه می‌شود، جوانانش جلوی چشمش قلم قلم می‌شوند، در منتهی درجه تشنه می‌شود، و حتی به آسمان که نگاه می‌کند، به نظرش تیره و تار است، خاندانش اسیر می‌شوند، هر چه دارد از دست داده است، ولی یک چیز برای او باقی مانده و آن روحش است. هرگز روحش شکست نمی‌خورد. شما یک چنین صحنة نمایشی از فضایل انسانیت در غیر حادثه کربلا نشان دهید، تا به جای کربلا از آن حادثه یاد کنیم؟ پس چنین حادثه‌ای را باید زنده نگهداریم، «حماسه حسین،‌ ج 1، ص 169 الی 70»امام خمینی (ره): روز مبارک سوم شعبان المعظم، روز پاسدار است، و روز تحقق پاسداری از اسلام و حقیقت از مکتب الهی، روز تولد بزرگ پاسداری که با خون خود و فرزندان و اصحابش مکتب را زنده کرد، مکتبی که می‌رفت با کج روی‌های تفالی جاهلیت و برنامه‌های حساب شده، احیای ملی گرایی عروبت با شعار «لاخبر جاء و لاحی نزل»‌ محول و نابود شود و از حکومت عدل اسلامی یک رژیم شاهنشاهی بسازد و اسلام و وحی را به انزوا بکشاند، که ناگهان شخصیت عظیم که از عصاره وحی الهی تغذیه و در خاندان سید رسل محمد مصطفی(ص) و سید اولیاء علی مرتضی تربیت و در دامن صدیقه طاهره بزرگ شده بود قیام کرد و با فداکاری بی‌نظیر و نهضت الهی خود،‌ واقعه بزرگی را به وجود آورد،‌کاخ ستمگران را فرو ریخت و مکتب اسلام را نجات بخشید، اقتباس از کتاب پیام امام خمینی، مورخ 26/3/59ل . م . بوید : در طی قرون ، افراد بشر همیشه جرات و پردلی و عظمت روح ، بزرگی قلب و شهامت روانی را دوست داشته‌اند و در همین‌هاست که آزادی و عدالت هرگز به نیروی ظلم و فساد تسلیم نمی‌شود . این بود شهامت و این بود عظمت امام حسین . من مسرورم که با کسانی که این فداکاری عظیم را از جان و دل ثنا می‌گویند شرکت کرده‌ام ، هر چند که 1300 سال از تاریخ ‌آن گذشته است .
طه حسین (دانشمند و ادیب مصری) : حسین (ع) برای به دست آوردن فرصت و از سرگرفتن جهاد و دنبال‌کردن از جایی که پدرش رها کرده بود ، در آتش شوق می‌سوخت . او زبان را درباره معاویه و عمالش آزاد کرد ، تا به حدی که معاویه تهدیدش نمود . اما حسین ، حزب خود را وادار کرد که در طرفداری حق سختگیر باشند .
استاد محمدرضا حکیمی: و عاشورا یک «ایست بزرگ» است، در برابر سیل بنیانکن جاهلیت در عصر تمدن، در برابر این سقوط‌ها و انحطاط‌ها، این الحادها و ضلالتها، این ستم‌ها و بیدادها، در برابر این بشریت فرو رفته در تباهی، و این روزگار سراسر سیاهی ، در برابر پذیرش ذلت و بندگی و وداع با عزت و آزادگی.

هنگامی که می‌نگریم در «خطبه عاشورا» سخن از عدل می‌رود و از اینکه عدالت از میان رفته است.. می‌فهمیم که ما نیز باید با دفاع از «عدالت» فلسفة عاشورا را زنده نگاه بداریم، و با قیام برای عدالت از عاشورا دم بزنیم و خود را وارث عاشورا بدانیم. «بخش‌هایی از کتاب قایم جاودانه»‌دکتر شریعتی:حضرت امام حسین علیه السّلام بزرگ ترین شهید دین در تاریخ است.

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد حسین (ع) و عاشورا در اندیشه بزرگان

پایان نامه نحوه ی تجلی افکا رو اندیشه های رضی در دیوان-- 270 صفحه

اختصاصی از هایدی پایان نامه نحوه ی تجلی افکا رو اندیشه های رضی در دیوان-- 270 صفحه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه نحوه ی تجلی افکا رو اندیشه های رضی در دیوان-- 270 صفحه


پایان نامه نحوه ی تجلی افکا رو اندیشه های رضی در دیوان-- 270 صفحه

مقدمه

  موضوع: برای شناخت و شناساندن شخصیتهای برجسته علمی، یکی از بهترین روشها بررسی آثار مکتوب آنان است که بازتاب آرا و اندیشه ها و تجلیگاه علم و دانش آنهاست از آنجائیکه شناخت دقیق افکار و اندیشه های هر یک از بزرگان می تواند چراغ روشنگری فراروی نسل جوان باشد ما را بر آن داشت تا برای تحقق این آرمان مقدس، دست به دامن آسمان پرستاره ی علم ادب ببریم تا چراغی برگیریم.

لذا در این کهکشان، ستاره ای را رصد کردیم که هرچند غبار غرض ورزی وجهل آمیخته با گذشت زمان، چهره ی عالمتاب او را تا حدودی پوشانده است و آنگونه که شایسته شخصیت او بوده برای جهان علم و ادب شناخته نشده است.

وی شخصیت بی نظیری است که با داشتن مناصب فقاهت و زعامت و نقابت علویان و مناصب مختلف سیاسی، هیچگاه شیفته مظاهر و زخارف دنیوی نشد و لذا بواسطه ی اتصال به حقیقت هستی، اهل دل بود. عاطفه ی سرشار، روحیه ی حساس، وقریحه ی وقاد او باعث گردید که برای بیان حقایق و ثبت وقایع سلاح قدرتمند خود را بکار گیرد و در جهت تحقق اهداف و آرمانهایش گوش به ندای دل دهد که نتیجه آن اشعار نغز و دلنشین و سخنان زیبای اوست که دیوان شعری با چنین گلهایی فراهم آورد. با توجه به اینکه دیوان اشعار این نادره ی دوران بازتاب اندیشه های عمیق و آئینه ی تمام نمای سلوک عرفانی اوست ایجاب می کند که برای شناسایی اندیشمند فرزانه و شاعر گرانمایه، دیوان اشعار او را درکنار آثار گرانبها و ارزشمند فقهی و کلامی اش کاملاً مورد نقد و بررسی علمی و ادبی قرار گیرد.

اهداف: لذا در این کار تحقیقی هدف ما بر آن بوده است که آرا و اندیشه های یگانه ی دوران را از میان اثر ارزنده ی ادبی اش( دیوان اشعار) مورد ارزیابی و نقد بررسی قرار داد تا از میان اشعار به بازخوانی نظریات و افکار عالمانه ی   « شاعر فقیه» بپردازیم. بنابراین در شناخت ابعاد شخصیتی این ادیب گرانقدر نیازمند آن هستیم که پاسخ های قانع کننده ای در قبال پرسش های زیر داشته باشیم:

  • نحوه ی تجلی افکا رو اندیشه های رضی در دیوان چگونه بوده است؟
  • تأثیر شریف رضی بر ادبای پس از خود و ادبیات عرب به چه میزان بوده است؟
  • جلوه های انتساب به دودمان علوی و میزان تأثیر آن بر شخصیت وی چقدر می باشد؟
  • گردآورنده نهج البلاغه واقعاً کیست؟ و تأثیر آن بر ادبیات عرب چگونه و تا چه اندازه ای بوده است؟

فرضیه ها:

با توجه به اینک رضی یک فقیه برجسته و آشنا به ظرایف علوم اسلامی است ولی اشعار خود را مرکب اندیشه های علمی و ادبی و مباحث فلسفی قرارداده و برای بیان مقاصد وتشریح مسائل علمی و عملی بهره های فراوان از آن برده است و در هر جائی که نیاز بوده به طرح مباحث اخلاقی و مبانی فلسفی انسان شناسی و معادشناسی پرداخته است. سبک منحصربه فرد او در هجویات نمونه ی بازر اخلاق اسلامی است. و یا غزلهای عاری از وصف« می» و توصیف نوازندگان و خوانندگان زیباروی، حاکی از محتوای مکتب و تعالیم عرفانی وی است.

وی با تأسیس اولین دانشگاه مدرن علوم اسلامی و تربیت شاگردان فاضل و فقهای نامداری چون شیخ طوسی(ره) و نگارش و گردآوری کتاب گوهربار

« نهج البلاغه» تأثیر انکارناپذیری بر ادبیات جهان اسلام و عرب و ادبای پس از خود برجای گذاشت. لذا او با این اقدام خدمت ارزنده ای به جهان ادبیات و علم و اندیشه ی بشری نمود. ولی کار پرثمر او دچار تردید واقع شده و در برخی از محافل سخن از گردآورنده و یا نگارنده نهج البلاغه به میان می آید که او واقعاً کیست؟

ما نیز د راین مجموعه با توجه به اسلوب نگارش نهج البلاغه و تطبیق آن با سبک نوشتاری رضی در کتابهای ماندگارش و با بیان دلایل وشواهد و قرائن ثابت نمودیم که افتخار گردآوری نهج البلاغه همچنان برای رضی بوده و خواهد بود.

انتساب رضی به خاندان علوی وشرافت ذاتی این خاندان باعث گردید که نیروی عجیبی در رضی بوجود آید و چنان مقتدرانه پا به عرصه گذاشت ک در مطالبه ی علنی حقوق خانوادگی خویش در امر خلافت از هیچ مقامی و منصبی هراس به دل نداشت و لذا جسورانه خلیفه ی عباسی را مورد خطاب قرار می دهد و گاهی هم خواسته های قلبی خود را در قالب ستایش پدر به منصه ی ظهور می رساند.حتی برای ابراز انزجار از خلافت عباسی به خلیفه ی فاطمی که در جد و مرام تا اندازه ای با او مشترک بوده اظهار علاقه و محبت می کند.

مرثیه های رضی هم از این خواسته ی او خالی نیست و شاید اوج قدرت او در نکوهش خلافت اموی و عباسی باشد. وی در ضمن سوگنامه های حضرت سیدالشهداء(ع) با شیوه ای نو، به بیان وقایع تاریخی و ستم های قدرتمندان غاصب می پردازد.

محتوا:

پایان نامه ی حاضر در قالب دو باب تدوین شده است که در باب اول به بررسی اوضاع اجتماعی و ادبی قرن چهارم پرداخته که در این فصل علاوه بر بررسی اوضاع سیاسی و اجتماعی، به نقش آل بویه در حرکت فکری و فرهنگی قرن چهارم و مظاهر فرهنگی و ادبی این قرن در قالب محصولات فرهنگی نظیر: شعر، نثر، نقد و علم لغت می پردازد.

در فصل دوم این باب به بررسی زندگی نامه ی سیدرضی از ولادت تا وفات می پرازد که در این میان به شجره نامه ی او ، پدر، مادر، و فرزندان بطور کامل توجه شده است و مطالب مفصلی را در باره مقام و منزلت پدرش سیدابواحمد موسوی و نقش اصلاح گرانه ی او در جامعه آن روز و وساطت میان خلفا و سلاطین و بزرگان آورده ایم و در ضمن نکاتی هم درقالب همین بحث درباره ی خصوصیات اخلاقی او بیان کردیم.

در ادامه ی سخن از اساتید و مشایخ رضی و تربیت یافتگان مکتب او و نقش مجتمع عظیم علمی، فرهنگی «دارالعلم» در نهضت فکری و تأسیس مجامع شبیه به آن بطور مفصل بحث شده است. رضی در کنار مناصب و مشاغل رسمی و اشتغال کامل، دست از تدریس و تألیف برنداشت و لذا علاوه بر بیان اسامی تألیفات و فعالیتهای علمی و بررسی شاگردان از اثربسیار ارزشمند او« نهج البلاغه» هم غافل نشده و لذا به بررسی نگاره ها و پژوهش های صورت گرفته در زمینه ی نهج البلاغه و پاسخ به شبهات مطرح شده درباره ی متن و گردآورنده آن نیز پرداخته ایم.

در باب دوم که به موضوع اصلی تحقیق مرتبط می شود به بررسی ونقد دیوان اشعار رضی و نسخه های خطی کتابخانه های ایران و جهان می پردازد و دیوان اشعار او را از جهت محتوایی با استفاده از مفاهیم و مضامین وموضوعات قصاید مورد نقد کامل قرار می دهد.

این باب از شش فصل به ترتیب موضوعات شعری و حجم آنها تدوین یافته است که در هرکدام از این فصول، با طرح مباحثی به بیان ابعاد و ویژگی ها و ساختار و موضوع و مضامین قصاید دیوان و قالبهای شعری پرداخته ایم که عبارتند از: مدایح، رثا و سوگنامه ها، فخرو حماسه، غزلیات و حجازیات، هجویه ها و پند و اندرزهای حکیمانه.

لازم به یادآوری است که در هر فصل به تناسب نیاز به شرح و ترجمه ی برخی قصاید و غزلیات نیز اهتمام تمام صورت گرفته است.

رضی با سرودن ترانه های سرزمین یار(حجازیات) به همه ی دلسوختگان عاشق و عاشقان دلسوخته فهماند و نشان داد که می توان بی آنکه آلوده ی ناپاکی و فساد شوند در مسیر عشق الهی قدم بردارند؛ و در حقیقت از عشق زمینی راهی به وسعت هستی بسوی معشوق اصلی گشود. او ثابت کرد که می توان شب را درکنار محبوب بسر برد بی آنکه به گناه آلوده شد. رضی با طرحی ابتکاری در هجویات بی آنکه متعرض عیوبی شود که احساسات را جریحه دار می سازد، دست به روشی زد که در آن از روش هجویات برای اصلاح اخلاق ناپسند و رفتار زشت مخاطب استفاده نمود. وی عیبهای اشخاص را متذکر می شود نه اینکه متعرض آبروی او شود بلکه وضعیتی پیش آید که خود شخص به اصلاح خویش بپردازد.

رضی که خود حکیم وارسته است لذا در انتظار فرصتهایی است که درهای حکمت را نثار افراد ومخاطب خویش کند. به حق باید گفت که رضی شایسته ی القابی چون« اشعر قریش» و« رائدالعفاف» است.

پیشینه ی بحث:

هر چند که در زمینه ی آثار علمی و ادبی رضی تحقیقاتی صورت گرفته است ولی در مقایسه با شعرای همردیف و همطراز او بسیار اندک است. و شاید یکی از دلایل اصلی آن نبودن منابع کافی در زمینه ی نقد آثار ادبی وی و یا عدم دسترسی آسان به کتابهای اوست و شاید هم مفقود بودن خیلی از آثار وی باشد. ولی با وجود همه ی کمبودها، کارهای قابل توجهی انجام شده است که در جای خود قابل تقدیر و امتنان می باشد. از جمله ی کارهای صورت گرفته، پایان نامه های دانشگاهی است که با وجود همه مشکلات در راه شناخت و نقد زندگی سیدرضی، تلاشهای پسندیده ای کرده اند. ولی به تناسب موضوع تحقیق به بررسی بخشی از زوایای علمی و ادبی پرداخته شده و غالب تألیفات حوزوی نیز با بررسی محوریت نهج البلاغه موضوعات گوناگون با جنبه های فقهی و کلامی او را مورد توجه قرار داده اند.

با سپاس از تلاش همه کسانی که در این راه زحتمهای فراوانی را متحمل شده اند، ما نیز در حد توان وضرروت شناساندن این چهره برجسته اسلامی، به محافل علمی و ادبی و محققان و پژوهشگران فارسی زبان، برای تحقق این آرمان مقدس، در پرتو توجهات خداوند متعال قلم فرسایی نمودیم باشد که مورد رضایت حق تعالی قرار گیرد. 

متن کامل را می توانید دانلود نمائید چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

موجود است


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه نحوه ی تجلی افکا رو اندیشه های رضی در دیوان-- 270 صفحه

با معماران عصر دیجیتال اندیشه های فیلیپ کاتلر

اختصاصی از هایدی با معماران عصر دیجیتال اندیشه های فیلیپ کاتلر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

با معماران عصر دیجیتال اندیشه های فیلیپ کاتلر


با معماران عصر دیجیتال اندیشه های فیلیپ کاتلر

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:25

شما را پدر بازاریابی می نامند. نظر خودتان چیست؟

بازاریابی به چه معناست؟

بسیاری از مردم، بازاریابی را به معنای فروش و تبلیغات درنظرمی گیرند. نسبت فروش و بازاریابی چیست؟

شما تعبیربازاریابی نئاندرتالی را برای توصیف بازاریابی غیرواقعی به کار برده اید. چه خطاها و اشتباهاتی می تواند بازاریابی را از مسیر صحیح خود دور سازد؟

مدیریت بازاریابی چه وظایفی بر دوش دارد؟

گامهای بنیادین در فرایند بازاریابی کدام است؟

به آمیزه بازاریابی اشاره کردید. مفهوم و جایگاه این آمیزه در بازاریابی را توضیح دهید.

شما اخیراً عامل سیاست و باور همگانی را به ایـن عــوامل افزوده و عدد آن را به شش رسانیده اید. این نظر فروشندگان است. نظر خریداران کجا جای دارد؟

بخش بندی و تقسیم بازار به چه معناست؟

می توانید نمونه هایی از رویکرد تقسیم بندی بازار را بیان کنید؟

معنای هدف گیری و جایگاه یابی در بازار چیست؟

جایگاه تحقیقات بازاریابی در فرایند بازاریابی کجاست؟

زمینه های معمول و متداول تحقیقات بازاریابی کدام

به بازار هدف و بازاریابی هدف اشاره کردید. منظور از بازار هدف چیست؟

آیا این صحت دارد که میانگین زمان خدمت مدیران بازاریابی در شرکتها 16 تا 18 ماه است؟

آیا وظیفه بازاریابی تنها برعهده یکی از واحدهای مشخص سازمانی است؟

گذار از وظیفه گرایی به سوی فرایندگرایی در سازمانها چه میزان بر این تغییر جایگاه واحدهای بازاریابی اثر می گذارد؟

به این ترتیب ممکن است دگرگونیهای زیادی در واحد بازاریابی پدید آید؟

یک شرکت چگونه می تواند مشتریان سودآور را یافته،

آیا واقعاً همه مشتریان را باید نگه داشت؟

اشاره کردید که بازاریابی هنر است. چگونه هنری است؟

نشان تجــــــاری چگونه به یک کالا اعتبار می بخشد؟

از چه راههایی می توان امتیاز رقابتی به دست آورد

آیا راهبرد ارزان فروشی به عنوان راهبرد رقابتی معایبی هم دارد؟

بازاریابی چه نقشی در برنامه راهبردی شرکت دارد و اصولاً نسبت بازاریابی و برنامه ریزی راهبردی چیست؟

آیا می توانید راهکارها و فرمولهای یک سطری برای پیروزی و موفقیت در امر بازاریابی بیان کنید؟

شما بازاریابی را دارای مـــــاهیت آموزشی می دانید. منظورتان چیست؟

چه اصولی باید راهنمای شرکت و مدیران بازاریابی در زمینه مقوله های اخلاقی و تعهد اجتماعی باشد؟

به نظر شما آیا در دو دهه اخیر که جنبش بازاریابی مطرح بوده، شرکتها از محصول محور به بازار محور تبدیل شده اند؟

آینده بازاریابی را چگونه می بینید؟

منظورتان از خرید و فروش خانگی چیست؟

می توانید نمونه هایی در این مورد ذکر کنید؟

موارد دیگری هم هست؟

چه چیزهایی را باید برون سپاری کرد؟

منابع

 فیلیپ کاتلر (PHILIP KOTLER) در سال 1931 در شیکاگو متولد شد. لیسانس را از دانشگاه دی پل، فوق لیسانس را در رشته اقتصاد از دانشگاه شیکاگو، دکتری را در همان رشته از MIT و فوق دکتری ریاضی را از هاروارد و فوق دکتری علم و فناوری را از دانشگاه شیکاگو اخذ کرد. او از سال 1969 استاد رشته بازاریابی بین المللی دانشگاه نورث وسترن است. این دانشگاه از اولین مراکزی بود که در آن بازاریابی تدریس می شد. نام کاتلر با واژه بازاریابی عجین شده است. او را بی هیچ تردید پدر بازاریابی می خوانند. از دهه 1970 که اندیشه بازاریابی پس از دو دهه دوران شکوفایی اقتصادی در غرب و همزمان با رکود ناشی از شوک نفتی و مسائل اقتصادی مطرح و به رسمیت شناخته شد، نام او بیش از دیگران در این زمینه به گوش خورده است. کارنامه پررنگ و بار او در زمینه بازاریابی منحصر به فرد است. تألیف 34 کتاب و بیش از 100 مقاله که در مجلات معتبری نظیر مجله هاروارد بیزینس ریویو منتشر شده گواه مطلب است. کتـــــاب اصول بازاریابی او کتاب مرجع بی بدیل همه دانش پژوهان و پژوهشگران در این زمینه است. کتابهای او به بیش از 30 زبان دنیا ترجمه شده است. کاتلر به راستی بنیانگذار مدیریت نوین بازاریابی است و بیش از هر نویسنده یا متفکر دیگر درگسترش اهمیت بازاریابی و تغییر نگرش به آن از یک فعالت جنبی به فعالیت مهم و اصلی نقش ایفا کرده است. او مـــدرس، نویسنده و سخنران برجسته ای است که مسافرتهای بسیار به اروپا، آسیا و آمریکای جنوبی برای سخنرانی و مشاوره داشته و از دانشگاههای معتبر دنیا دکترای افتخاری دریافت داشته است. کاتلر سالهای متمادی مشاور شرکتهای بزرگی همچون AT&T, IBM ،جنرال الکتریک، فورد، موتورولا، مرک، بــانک آمریکا و... بوده و دانسته های خود را در زمینه برنامه ریزی و سازماندهی بین المللی بازاریابی به این شرکتها منتقل کرده است. او عضو هیئت مشورتی بنیاد دراکر، رئیس هیئت مدیره دانشکده بازاریابی موسسه علوم مدیریت و مدیرعامل انجمن بازاریابی آمریکا (IMR) است. انجمن مدیریت آمریکا (AMA) او را تاثیرگذارترین بازاریاب تمام دوران لقب داده است. کاتلر نه تنها در بازاریابی کلاسیک شهره است بلکه یک پیشرو در تئوری و عمل ارتباط کسب وکار الکترونیک و بازاریابی سازمان محسوب می شود. هیچ پژوهشگری در عرصه بازاریابی نمی تواند خود را بی نیاز از آثار عمیق و دقیق او بداند. تحقیقات و نوشته های او بر مقوله هایی همچون گسترش و کاربرد اصول بازاریابی، تجزیه وتحلیل بازار، توسعه محصول جدید، راهبرد رقابتی، برنامه ریزی راهبردی و سیستم های اطلاعاتی متمرکز است. نگرش فیلسوفانه او به مفاهیم بازاریابی، جایگاه این حوزه خطیر مدیریتی را دگرگون ساخته است. او مقوله بازاریابی اجتماعی را طرح کرد و با تاکید بر اینکه بازاریابی برمبنای ارتباطی است ناشی از نیازها، خواسته ها، پیشنهادها، قیمت و... که تمامی آنها زیربنای ارزشی دارند، اهمیت بازاریابی را از حوزه قیمت و فروش و فعالیتهای توزیع به نیاز مشتری و ارزش آفرینی سوق داد. او سازمانها را واداشت که با مدل مشتری مداری فکر کنند و نیازهای مشتری را محور قرار دهند، وفاداری مشتری را به دست آورند و با نوآوری؛ خواسته های درحال تغییر مشتری همگام شوند. کاتلر بازاریابی را بخشی از فلسفه مدیریت همه مدیران می داند که براساس آن باید نیازها و خواسته های مشتری را بشناسند و شرایط را درجهت رضایت مندی آنان فراهم سازند. رضایتمندی مشتری در نگاه او هنگامی محقق می شود که ارزش واقعی فراورده یا خدمت برابر یا بیشتر از ارزش موردانتظار مشتری باشد. کاتلر بر این باور است که گرچه بازاریابی مفهومی ساده دارد اما اجرای آن بسیار پیچیده است و برای استادشدن در آن یک عمر وقت لازم است. گرچه هیچ متفکری درجهان به اندازه او درگسترش پیام بازاریابی سهم نداشته است اما در هزاره جدید، او همه را به تفکر مجدد در این مقوله فرامی خواند و ندا در می دهد که راهبرد پیروزمند سال پیش ممکن است امسال ناکارآمد از آب درآید.

 


دانلود با لینک مستقیم


با معماران عصر دیجیتال اندیشه های فیلیپ کاتلر

تحقیق در مورد ترور با رویکردی بر اندیشه امام خمینی

اختصاصی از هایدی تحقیق در مورد ترور با رویکردی بر اندیشه امام خمینی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد ترور با رویکردی بر اندیشه امام خمینی


تحقیق در مورد ترور با رویکردی بر اندیشه امام خمینی

َلینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:40

فهرست مطالب

اسلام و صلح ارزش های انسانی در جنگ و

جهاد دعوت به اسلام قبل از جنگ

پذیرش تقاضای پناهندگی ممنوعیت

اعمال ضد انسانی ممنوعیت پیمان شکنی

 

اسلام و صلح

اسلام، دین صلح و آرامش است و همیشه در اسلام، صلح و آرامش، بر جنگ و قتال برتری داشته است. و پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین (ع) همواره قبل از شروع جنگ، دشمنان را دعوت به صلح و گفتگو می کردند. در قرآن نیز دستورات صریحی مبنی بر پذیرش صلح و اولویت آن وجود دارد.

«ان جَنِحوا لِلسلم فَاجنح لها و توکل علی الله اِنّه هو السمیع العلیم و اِن یرید و اَن یَخدعوک فان حسبک الله هو الَّذی ایدک بنصره و بالمؤمنین».[1]

و اگر آنان تمایل به صلح نشان دادند تو نیز به آن متمایل شو و بر خدا تکیه کن که او شنوا و داناست و اگر بخواهند تو را فریب دهند، خدا برای تو کافی است و همان کسی است که تو را با یاری خود و یاری مؤمنان تقویت کرد. در آیۀ 90 سورۀ نساء نیز آمده است که اگر «کافران و ظالمان از جنگ کناره گرفتندو دست کشیدند و با شما طرح صلح انداختند، دیگر بر آن ها دست نگشایید و شما را برایشان در آن صورت راه و جنگی نیست.»

شیخ محمود شلتوت نیز در این باره با توجه به آیات سورۀ انفال می گوید، هر گاه دشمنی، دست از جنگ بکشد و از کشتار و خونریزی خودداری کند وپیشنهاد صلح دهد و در این پیشنهاد خدعه و حیله و نیرنگ به کار نبرده باشد، باید پذیرفت و نباید بی دلیل خون مسلمان را تباه ساخت.[2]

از نظر ایشان، جنگ فقط و فقط برای این است که دفع ظلم و تجاوز شود و در واقع جنگ به منظور تحکیم صلح و برقرار ساختن میزان عدالت است. ایشان ضمن تفسیری جالب از آیه 64 سوره انفال که می گوید: «و برای آنان هر چه نیرو می توانید جمع آوری کنید». تهیه ساز و برگ جنگ را تنها به خاطر دفع شر تجاوز کار و نوعی بازدارندگی در راستای برقراری صلح و امنیت می دانند. ایشان دلیل قرآن برای تاکید زیاد بر کلمه«سلام» را این می داند که در دل های مردم بذر صلح بپاشد، تا بر مبنای سازش عمل کنند.[3]

متفکر شهید مرتضی مطهری نیز به آیات صلح در قرآن اشاره می کند، از جمله به«والصلح خیر»، (نساء، 128) : صلح بهتر است و «یاایها الذین آمنوا و ادخلوا فی السلم کافه» (بقره، 208) و نیز به آیات سوره انفال و سوره نساء، ایشان نیز با توجه به این آیات، به ماهیت صلح آمیز اسلام تاکید دارند. البته ایشان ضمن تاکید بر صلح و دوری از جنگ، معتقدند که صلح غیر از تسلیم است و معنای صلح را همزیستی شرافتمندانه می دانند.[4]

البته ایشان تسلیم شدن و تحمل زور و زیر بار رفتن را صلح نمی دانند، از این رو، استدلال می کنند که اسلام هرگز تحمل ذلت را اجازه نمی دهد و ضمن تاکید بر دفاع در برابر متجاوز، در عین حال طرف دار صلح است. [5]

ارزش های انسانی در جنگ و جهاد

با تمام تأکیدات بر صلح و ممنوعیت کامل،هر نوع تجاوز و سلطه طلبی، اسلام در جنگ های ناگزیر بر رعایت ارزش های انسانی و حفظ حرمت انسان تأکید دارد. مقصود از ارزش‌های انسانی، عبارتست از اصول وقواعد اخلاقی که تمامی انسان‌ها با هر عقیده و مسلکی که دارند، در جنگ به آن پایبندندو می توان گفت این اصول، از فطرت الهی انسان‌ها ناشی می شود. آیین مقدس اسلام نیز این اصول و قواعد را محترم می‌داند و در جنگ به آن پایبند است. برای نمونه می‌توان به مواردی در این زمینه اشاره کرد: [6]

دعوت به اسلام قبل از جنگ

از آنجا که هدف از جهاد مقدس اسلامی دعوت انسان‌ها به توحیداست، لذا در جهاد باید ابتدا مشرکان را به اسلام دعوت کرد و اگر مسلمان شدند، جنگی در نخواهد گرفت. در روایتی، امیرمؤمنان علی(ع)، از پیامبر(ص) نقل کرده است که پیامبر اسلام(ص)در هنگام اعزام ایشان به یمن، به ایشان سفارش کرده اند که تا کسی را به اسلام دعوت نکرده با او جنگ نکند واگر خداوند به وسیلۀ وی، یکنفر را هدایت کند برای ایشان از تمام آنچه خورشید بر آن تابیده و غروب کرده (یعنی تمام دنیا) بهتر است. پس مشاهده می شود که دعوت و گفتگو از نظر اسلام، مقدم بر جنگ است.

پذیرش تقاضای پناهندگی

اگر کافری از مسلمانان یا از حاکم اسلامی،تقاضای پناهندگی یا «امان» کرد، مورد قبول قرار می‌گیرد، در این زمینه، فرد فرد مسلمانان و البته با محدودیت‌هایی حق امان دادن دارندوهیچ کس حق ندارد در مدت امان، فردپناهنده را اسیر کرده یا بکشد.

مصونیت پیران، کودکان، زنان و مجانین در جنگ

مصونیت گروه های مذکور، از جمله نمونه‌های احترام به ارزش‌های انسانی است و سپاه اسلام حق ندارد متعرض گروه‌های انسانی مذکور شود.

ممنوعیت پیمان شکنی

اسلام دستور می‌دهد که اگر با دشمن قراردادی بستید تا هنگامی که اوخیانت نکرده است، باید وفادار به پیمان باشید.[7] پیامبر(ص) و علی(ع) سخت به این اصل وفادار بودند.

ممنوعیت اعمال ضد انسانی

اسلام مثله کردن دشمن، (یعنی بریدن گوش و بینی و ...) را منع کرده است و پیامبر(ص) همواره قبل از اعزام نیرو به جهاد، این سفارش را به مسلمانان می کردند. اسلام بدین نحو هر گونه دست زدن به اعمال غیر انسانی را در جنگ، ممنوع اعلام کرده است.

برخورد انسانی با اسیران

هدف از اسیر گرفتن، تضعیف نیروی انسانی دشمن و آشنا کردن اسرا با اسلام است. اسلام ضمن دستور به برخورد  انسانی با اسرا، راه‌هایی برای آزادی آنان، تدارک دیده است.

جهاد و ترور

با بررسی مفهوم و معنای جهاد در اسلام و همچنین مطالعه و مشاهدۀ اولویت آن بر جنگ، به این نتیجه می رسیم که جهاد نمی تواند توجیهی برای دست زدن به ترور باشد. اول اینکه، جهاد از نظر اسلام، قبل از همه چیز امری دفاعی است. یعنی دفاع از کیان و ناموس اسلام و مسلمین ومملکت اسلامی در برابر تجاوزات عملی دشمنان اسلام. از سوی دیگر، سیرۀ پیامبر(ص) نشان میدهد که ایشان، ابتدا از جنگ، حتی دفاعی نیز منع می‌کردند تا اینکه آیات مربوط به جهاد نازل شد.سیره عملی دعوت ایشان، همواره با دعوت به گفتگو و صلح و سعی در دوری از جنگ، همراه بود. جهاد قبل از هر چیزی، امری فردی و عبادی است و به معنای مبارزه با هوا و هوس و خواهش های درونی و نفسانیات است و پس از آن در عرصۀ عمومی، برای دفاع و مقابله در برابر تجاوز، مشروعیت می یابد.

از سوی دیگر، اسلام دین صلح و سلام و آرامش است و بر صلح تأکید فراوانی دارد. در هنگام جنگ نیز اسلام همواره بر مراعات ارزش های انسانی تأکید داشته است. از نظر اسلام بایستی از کشته شدن و آسیب رساندن به افراد بی گناه، زنان و کودکان و غیر نظامیان، جلوگیری کرد. پس چگونه است که بعضی ها، ترورهای کور و بی هدف خود را که منجر به کشته و زخمی شدن بی گناهان، مردم عادی، زنان و کودکان می شود را با عنوان جهاد توجیح می کنند؟ مشاهده میشود که این امر، و دست زدن به ترور به عنوان جهاد به هیچ وجه قابل توجیه نیست و نمیتوان به هیچ عنوان، قتل و خونریزی، زخمی کردن و ترساندن افراد بی گناه، زنان و کودکان را با توسل به فریضه جهاد، جنبه شرعی و اسلامی بخشید.

از طرف دیگر، استفاده از عنوان جهاد ابتدایی نیز نمی تواند مشروعیت بخش ترور باشد. قران کریم در آیۀ نهم سورۀ تحریم خطاب به پیامبر(ص) چنین فرموده است:

«یا ایّها النبی جاهِد الکّفار والمنافِقین وَ اغلظ علیهم»: ای رسول گرامی، با کفار و منافقان به جهاد و کارزار بپرداز و بر آن‌ها شدت عمل و سخت گیری در پیش گیر.

از طرف دیگر، از پیامبراکرم(ص) نقل شده است که می فرمایند: من مأمور هستم که تا استقرار توحید همیشه با مشرکان پیکار کنم تا آنکه بگویند، خدایی به جز خدای یگانه نیست.

مضمون این آیات و روایات، با اینکه بر جهاد ابتدایی در اسلام دلالت دارد، ولی به هیچ وجه، اختیار راه اندازی جهاد ابتدایی را به فرد فرد مسلمانان نمی‌دهد، بلکه طرف خطاب در این آیات و روایات، شخص پیامبر(ص) هست که فردی معصوم و بری از هر گونه گناه و اشتباه هست، و تعمیم اختیارات اشرف مخلوقات به فرد فرد مسلمانان، جای بسی اشکال دارد. از آن جایی که پیامبر(ص) در تمامی مراتب انسانی و اخلاقی و الوهی، بالاترین و والاترین انسان هستند، از این رو اختیارات و تکالیف خاص خود را داشته اند که بسیاری از آن ها منحصر به شخص ایشان بوده است و شخص دیگری نمی تواند ادعای داشتن این اختیارات را داشته باشد. اختیار جنگ ابتدایی نیز یکی از اختیارات فرد معصوم بوده است و به نظر می رسد غیر معصومین را راهی به این اختیار نباشد. پس، حتی جهاد ابتدایی نیز مجوزی برای دست یازیدن به اعمال تروریستی نیست و با بررسی مسئله جهاد نیز متوجه می شویم که دین اسلام، ترور و اعمال تروریستی را به هر عنوان و تحت هر شرایطی محکوم می کند و از این رو، توسل به فریضۀ جهاد نیز مجوزی برای ترور و مبنایی نظری برای آن نیست.

اسلام و خشونت

خشونت جزو لاینفکی از یک عمل تروریستی و از عناصر اصلی تشکیل دهندۀ ترور و تروریسم است. با بررسی رویکرد اسلام نسبت به خشونت، می توان به نگرش اسلام به ترور و موضع اسلام در برابر آن، پرتوی دیگر افکند و از جنبه ای دیگر، پدیدۀ ترور را مورد مطالعه قرار داد. در این قسمت، پس از بررسی مفهوم خشونت،نظر ارزشی اسلام دربارۀ خشونت را نیز مورد بررسی قرار می دهیم.

معنای لغوی خشونت

خشونت از مادۀ «خشن» به معنای تندی در برابر نرمی و نیز به معنای زبری در برابر صافی و همواری است. صفت خشن گاهی برای توصیف اشخاص استفاده می شود ودر این صورت به معنای شدید و نیرومند است. [8] فرهنگ فارسیمعین در مقابل واژۀ خشونت این چنین نوشته است: درشتی، زبری، همواری، مقابل نرمی و .. تندخویی، درشت خویی.

خشونت،انزجار و خلاف فطرت است و لذا برخی خشونت را خلاف نرم معنی کرده اند و معتقدند خشونت دارای معنایی فلسفی است و در مقابل کلمۀ طبیعت قرار دارد و لذا خشونت، امری است که ضد مجری و مسیر طبیعی باشد و در آن عنصری از غضب و خشم نهفته است. [9]

تعریف اصطلاحی خشونت

خشونت مفهومی گسترده دارد و تعاریف اصطلاحی آن نیز متعدد است و از ابعاد مختلف می توان، تعاریف متعددی از آن به دست آورد. فلذا در تعریف آن مناقشه و مجادله وجود دارد و ارائۀ تعریفی دقیق از آن مشکل است و مهم ترین دلیل هم شاید کاربردهای لغوی، ادبی، اجتماعی و حقوقی گوناگون آن است. گاه خشونت به تندخویی و منش و کنش سخت گیرانه اطلاق می شود.در محاورات اجتماعی، گاه به معنای برخورد فیزیکی به کار می رود.خشونت، گاه به معنای قاطعیت و عدم چشم پوشی از خلاف و خطای متهمان و مجرمان به کار می رود. بدین مفهوم، خشونت در حوزۀ حقوق و قانونگذاری و اعمال قانون، به کار میرود. کاربرد دیگر واژۀ خشونت، معادل با نابردباری مذهبی و عدم مماشات با رقبای سیاسی است. این معنا معطوف به رفتار و روابط اجتماعی و سیاسی است. [10]

روان شناسان اجتماعی و پژوهشگران مسائل سیاسی و اجتماعی، تعاریف دیگری از واژه خشونت دارد که پاره ای از آن ها عبارتند از: پرخاشگری، تحمیل اراده خود به دیگران، پیشبرد هدف و قصد با توسل به زور، گفتار و رفتار آزار دهنده، حرکت قهرآمیز ناشی از اراده خاص (خارج از محدوده و قوانین و قواعد) و نیز اعمال نیروی جسمانی یا بدنی برای اینکه به شخص دیگری آزار و آسیب برسانیم یا مجروحش کنیم یا او را بکشیم یا در جهت هدفی که می خواهیم به کار گیریم.[11]

 اگر بخواهیم تنها مفهوم فیزیکی یا طبیعی خشونت را در نظر داشته باشیم، آن را می توان نوعی قدرت یا زور تعریف کرد که با تحمیل خودبه سایر پدیده ها اعم از انسانی یا غیر انسانی، حدود و قدرت آن پدیده ها را مشخص می کند. از سوی دیگر، خشونت را می توان به صورت یک کنش، یعنی نیرویی در جهت محدود کردن میل، اراده و آزادی و از سویی دیگر به صورت یک واکنش، یعنی نیرویی برای ایجادو بازگرداندن آن آزادی و نیل به هدف در اراده و میل در نظر گرفت . [12]

در مفهوم اجتماعی، خشونت را می توان به وارد آوردن نوعی فشار و زور فیزیکی از سوی یک نهاد، فرد یا گروه، به نهاد، فرد یا گروهی دانست که با هدف وادارکردن آن ها به انجام کاری بر خلاف میل و اراده شان انجام بگیرد. از این رو خشونت در برابر میل، اراده و آزادی قرار دارد. زمانی که موضوع خشونت، دستیابی به قدرت، اعتراض و نابود کردن آن یا حفظ و تداوم قدرت باشد. خشونت، سیاسی می شود. [13]

به طور کلی در خشونت، عنصر به کارگیری نوعی فشار و زور فیزیکی وجود دارد و می توان در حالت کلی خشونت را چنین تعریف کرد: کاربرد نیروی فیزیکی و تهدید ناشی از کاربرد نیروی فیزیکی که می تواند لطمات جسمی یا معنوی بر شخصی یا اشخاص بگذارد. با اینکه در این تعریف، بر خشونت فیزیکی تکیه شده، ولی مشهود است که امروزه برخی خشونت ها بدون اعمال فیزیکی عینی صورت می گیرد، مانند خشونت‌های کلامی و تحریم‌های اقتصادی یا خشونت‌های رسانه ای. به ضرورت تحقیق، هر جایی لازم باشد، این خشونت ها نیز مد نظر قرار خواهند گرفت. از سوی دیگر باید دانست که اقدامات قانونی و غیر قانونی که دارای این خصوصیات باشند، از آن جهت که اقدام علیه افراد بوده و در آنان ایجاد ترس می نمایند، می توانند از مصادیق خشونت باشند.

خشونت، نیک یا بد

مسئلۀ مهمی که باید مورد توجه قرار گیرد، نیکی یا بدی خشونت است، آیا خشونت، فی نفسه ارزش است و یا ضد ارزش؟ به نظر می رسد که دیدگاه مطلق در این مورد، مشکلات بسیاری را به بار می آورد و منطقی ترین نگاه، رویکردی واقع بینانه و عقلانی به موضوع است. کمتر کسی خشونت را یک ارزش مطلق می داند، ولی از سوی دیگر ممکن است افراد زیادی در نگاهی سطحی به قضیه، خشونت را به طور مطلق نفی کنند.ولی این نگاه از تناقضی درونی رنج می برد، چراکه اگر اعمال خشونت برای جلوگیری از خود خشونت مجاز نباشد، همین نفی مطلق خشونت، بهترین شیوه برای گسترش آن خواهدبود.

پس به نظر می رسد که رویکرد واقع بینانه و خردمندانه این است که خشونت را با لذات ارزش یا ضد ارزش نپنداریم و آن را دارای ارزشی نسبی بدانیم. از این رو می توان خشونت های قابل قبول و مجاز را به شرح ذیل بر شمرد: خشونت به معنای قاطعیت و سرسختی در اجرای قانون و سخت گیری در تحقق عدالت و دفاع از حق خشونت قانونی و سخت گیری طبق قانون، زیرا اگر چنین نباشد نظم در جامعه پدید نمی‌آید، خشونت از سوی مقام مسئول، زیرا دخالت نابجا و بی جواز در کاربرد خشونت، نظم وامنیت عمومی را به مخاطره می اندازد، خشونت در مقابل حق ستیزان و متجاوزین به حقوق مردم، خشونت بازدارنده در برابر خشونت و علیه خائنان و فتنه گران، خشونت برای اهداف برین انسانی و احقاق حق، خشونت در دفاع از منافع ملی و حراست از مصالح بشریت، خشونت به عنوان واپسین چاره در برابر جرایم و جنایات.[14]

واضح است که نمی توان تمامی انواع خشونت را رد کرد، چرا که با رد مطلق خشونت، فساد، جرم و جنایت و بی عدالتی و به ویژه خود خشونت در جامعه نهادینه می شود و مجازات به عنوان خشونت قانونی، آخرین چاره و راه حل بسیاری از معضلات اجتماعی، ضروری به نظر می رسد. مجازات خود نوعی آزار و خشونت است که قاضی به علت ارتکاب جرم و به نشانه نفرت جامعه از عمل مجرمانه برای فرد مقصر، طبق قانون معین می کند و این نوع آزار و خشونت، به خودی خود هدف نیست، بلکه هدف، اصلاح مجرم و دفاع از عدالت و امنیت جامعه و بی گناهان و ستم دیدگان است. تصور مجازات بدون نوعی خشونت و آزار غیر ممکن به نظر می رسد و البته در این مورد، خشونت وسیله ای بیش نیست و حدود و مقررات آن کاملا طبق قانون تعیین می شود و در جهت حفظ مصالح و نظامات اجتماعی، به کار گرفته می شود.

رویکرد اسلام به خشونت

پس از آشنایی اجمالی با مفهوم خشونت در ادامه خواهیم کوشید تا رویکرد اسلام نسبت به خشونت را بررسی کنیم. آیا خشونت به طور کامل دراسلام رد شده است؟ حد و مرز خشونت در اسلام تا کجاست؟ خشونت های مشروع و قانونی در اسلام کدامند؟ و آیا در اسلام، خشونت یک ابزار عادی و روزمره است و یا اینکه به عنوان آخرین حربه و از سر ناچاری به آن توسل جسته می شود؟

سیرۀ نبوی

گذشت و بخشندگی، حسن خلق و معاشرت نیکو و اخلاق حسنه، از بارزترین ویژگی‌های پیامبر بزرگوار اسلام بوده است. قرآن کریم، پیامبر(ص) را دارای اخلاقی عظیم و تحسین برانگیز معرفی می کند.[15] همچنین از دیدگاه قرآن، یکی از رموز گسترش اسلام و گرایش شدید همگان به سوی آیین اسلام، همانا اخلاق نیکو و رفتار کریمانۀ نبی مکرم اسلام(ص) بوده است.[16]

پیامبر اسلام (ص) در تمام عمر شریف خود، هرگز به کسی دشنام نگفت و سخن بیهوده بر زبان نیاورد. سخن کسی را قطع نمی کرد و فکر آزاد را سرکوب نمی کرد، اما خطای اندیشه و کردار را با منطقی استوار و بیانی شیرین و دلنشین روشن می ساخت. تاریخ صدر اسلام و سیره عملی آن حضرت، گواهی روشن و گویا است بر مهر بی کران پیامبر (ص). اما در عین حال این لطف و نرم خویی به صورت انفعال ناشی از ضعف در نیامد. ایشان گرچه با دشمنان خود با سعه صدر و عطوفت برخورد می نمود، اما در برابر دشمنان خدا و مردم، با صلابت و استواری می ایستاد و برای پاسداری از حق، اندکی سازش روا نمی داشت.

ایشان در میدان نبرد و کارزار نیز از رعایت اخلاق کریمانه فاصله نمی گرفت. به عنوان نمونه هایی از سیره و اخلاق جنگی ایشان می توان به موارد ذیل اشاره کرد : بخشش و بازگرداندن اسیران و اموال آن ها در جنگ حنین- اعلام رحمت و عفو و آزادی عمومی دشمنان پس از فتح مکه- مخالفت با مسموم کردن یا بستن آب به روی یهودیان در محاصرۀ خیبر و نهی مسلمانان از استفاده کردن از سم در مقابل دشمنان به طور کلی، جلوگیری از مثله کردن کشته های دشمن و عدم اخذ مال جهت تحویل اجساد آنان، نهی از کشتن زنان، کودکان و پیران و جلوگیری از آتش زدن مزارع و باغستان ها، جلوگیری از عبور دادن زنان اسیر از کنار کشته ها.[17]

گرچه در اخلاق و سیرۀ پیامبر(ص) غلبه با مهر و عطوفت است، اما این مسئله مانع مبارزۀ قاطع با جریانات انحرافی و موجب کوتاه آمدن در اجرای عدالت و سازش با سران کفر و فساد و تباهی نبوده است. در تاریخ زندگی حضرت رسول(ص) مبارزه بی امان در برابر توطئه ها و دسیسه های محاربان و منافقان بسیار است. از این مختصر می توان نتیجه گرفت که از نظر پیامبر(ص)، اصل بر مهر و عطوفت و مدارا و رحمت است و ایشان تا حد ممکن از خشونت دوری می کردندوخشونت را آخرین راهکار و چاره ای برای مقابله با مفاسد و شرور اجتماعی می دیدند و فقط در مواقعی که کیان و حیثیت و اساس و بنیان جامعه و عدالت به خطر می افتاد، ناچاراً به خشونت قانونی در قالب مجازات و کیفر دست می زدند.

اسلام و خشونت‌های مجاز

اسلام دینی جامع و کامل و آیینی است که در پی کمال و سعادت جاودان انسان است و مسئله خشونت را نیز باید از این حیث بررسی کرد. از این رو، هر گاه به عللی تامین سعادت و کمال انسان در گروی اجرای احکام خشونت آمیز باشد، اسلام آن را روا می شمرد، و در غیر این صورت رد می نماید. نکته حائز اهمیت این است که اصالت رحمت در احکام اسلامی، موجب شده است تا اسلام تنها در حد ضرورت و لزوم، خشونت را تجویز کند و به عبارت دیگر راهبرد حداقل گرایی را دنبال کند. همچنین در مجازات های اسلامی نیز ابتدا باید سراغ مرحله ساده تر رفت و اگر کارساز شد نباید به مراحل شدیدتر روی آورد، و این نشان می دهد که اسلام، شدت عمل را فقط به مقدار ضرورت اجازه می دهد، و پرواضح است که هدف از اعمال مجازات در اسلام، اصلاح فرد و جامعه است و خشونت هیچ گاه هدف نبوده است. از این رو ملاک های خشونت مجاز از دیدگاه اسلام را چنین می توان برشمرد : خشونت مجاز خشونتی است که در جهت سعادت و کمال فرد یا جامعۀ بشری باشد، اعمال خشونت برای گشودن راه کمال و زدودن موانع آن، ضروری و تبدیل ناپذیر باشد، خشونت باید مطابق با عدالت باشد و از مرزهای آن تجاوز نکند.[18]

این ملاک ها، ملاک هایی کلی و اساسی است که به نظر می رسد، شارع مقدس اسلام در تشریع قوانین به ظاهر خشونت آمیز، رعایت کرده است، اما ملاک عمل نهایی در جامعۀ اسلامی، حدود و احکام جزایی اسلام و تعزیرات حاکم شرعی است. از سوی دیگر، در مقررات اسلامی، همواره بر ممنوعیت شکنجه و باطل بودن اقراری که از این طریق حاصل می شود، تاکید شده است. اصل برائت، در حقوق جزایی اسلامی و معین بودن ادله اثبات دعوی در سیستم حقوقی اسلام، حاکی از اهمیت این امر از دیدگاه اسلام است. در مورد ممنوعیت شکنجه از نظر اسلام، می توان از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، شاهد مثال عینی آورد. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که نشئت گرفته از قوانین شرع مقدس اسلام است، در اصل 38 چنین آورده است:

هرگونه شکنجه برای گرفتن اقرار و یا کسب اطلاع ممنوع است. اجبار شخص به شهادت، اقرار یا سوگند مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است. متخلف از این اصل طبق قانون مجازات می شود.

مشاهده می شود که حد و مرزهای کاربرد خشونت در اسلام کاملاً مشخص است.اسلام به خشونت، به صورت حداقلی و شر ضرور و آخرین حربه می نگرد و خشونت فقط در راه نیل به کمال انسانی، حفظ کیان وامنیت جامعه، حفظ مصالح اجتماعی، و مقابله با جرم و ناامنی و بزه کاری و خشونت، اعمال می گردد و تمامی مجازات ها و کاربرد خشونت، فقط بایستی طبق قانون مدوّن و احکام فقه جزایی اسلام، انجام پذیرد.

اسلام، خشونت و ترور

خشونت را اصطلاحاً به معنای کاربرد نیروی فیزیکی و تهدید ناشی از کاربرد نیروی فیزیکی که می تواند لطمات جسمی یا معنوی بر شخص یا اشخاص بگذارد، تعریف کردیم. از سوی دیگر، بیان شد که درباره خشونت نمی توان به طور قطعی و مطلق داوری کرد و آن را مطلقا رد و طرد نمود. خشونت فی نفسه نه ارزش است و نه ضد ارزش. گرچه در وهلۀ اول به نظر می سد که به محض شنیدن لفظ خشونت، حالت تنفر و انزجار نسبت به آن حادث شود، ولی بااندکی تعمق در امور ومسائل اجتماعی می‌توان دریافت که رد مطلق خشونت و عدم کاربرد آن از سوی مقامات قانونی، خود به گسترش خشونت و شیوع ناامنی و فساد و بزه کاری، منجر می شود.

اسلام نیز چنین رهیافتی به خشونت دارد. در اسلام، خشونت قبل از همه، جنبۀ دفاع و بازدارندگی دارد و تنها در شرایط تهدید آمیز جایز است. روح قالب در شریعت اسلام و سیره عملی و نظری پیشوایان اسلام، رحمت و عطوفت و مداراست و در نگرش اسلام، خشونت شر ضرور است و قهر نیز از سر مهر است. در جهان بینی اسلام، رحمت خدا بر غضب وی پیشی گرفته است،و در مواردی که از نظراسلام، مجازات و کیفرهایی برای جرم های خاص و مجرمان تعیین شده، باید در نظر داشت که این احکام جنبة انتقام جویی ازمجرم ندارد. بلکه جنبه ای کاملاً پیشگیرانه از تکرار جرم دارد و در وهلۀ دوم، این نوع خشونت،کاملاً مشروع و قانونی و از طریق مجاری قانونی اعمال می گردد. نتیجه گیری کلی این است که در اسلام، اصل، عدم خشونت است و خشونت آخرین راه و چاره در نظر گرفته می شودکه تنها بایستی به صورت قانونی و از طریق مجاری قانونی، به کار گرفته شود.

در ترور، عنصر خشونت جزئی لاینفک از این پدیده است. از سوی دیگر، خشونت ملحوظ در ترور، خشونتی کاملاً کور، بی هدف، غیر انسانی و غیر قانونی است و این نوع خشونت، از اصل و اساس، در تضاد با خشونت های قانونی مد نظر اسلام است، چرا که خشونت های تروریستی، خودسرانه، نابخردانه و بی هدف است، در حالی که خشونت‌های مجاز از نظر اسلام، کاملاً قانونی، مشروع و منطقی بوده و با هدف اصلاح و یا جلوگیری از ارتکاب جرم صورت می گیرد. پس گفتمان شرعی و اسلامی از خشونت، خشونت تروریسی را پس می زند و در چهارچوب گفتمان اسلامی از خشونت، خشونت تروریستی، قابلمفصل بندی نیست و جایگاهی در این گفتمان ندارد. نه تنها منطق درونی این گفتمان، بلکه حتی نگاهی بیرونی به مسئله، آشکار می سازد که در چارچوب گفتمان اسلامی از خشونت، نمی توان خشونت تروریستی را جای داد. پس، از بررسی مفهوم خشونت در اسلام و نیز خشونت تروریستی، می توان به راحتی نتیجه گرفت که اسلام، خشونت تروریستی را که خشونت کور، ناگهانی و غیر قانونی است را مطرود ومحکوم می داند و از این رو، برای توجیه خشونت‌های تروریستی، نمی توان به اسلام و آموزه‌های آن متوسل شد.

دفاع مشروع

یکی از مسائلی که به نظر می رسد لازم است تفاوت آن با ترور توضیح داده شود، دفاع مشروع است. البته دفاع مشروع، خود انواعی دارد و می توان آن را به صورت فردی و یا در حقوق بین الملل بررسی کرد. ولی با توجه به اینکه، بیشتر بر مفهوم فردی ترور تاکید شده است، تمرکز بحث دربارۀ دفاع مشروع نیز بر بعد فردی آن خواهد بود. پس از بررسی معانی لغوی و اصطلاحی دفاع مشروع، این پدیده را در حقوق جزای اسلام مورد بحث قرار داده و در انتها بین دفاع مشروع و ترور نسبت سنجی کرده و رابطۀ بین این دو را بازگو خواهیم نمود.

معنای لغوی

واژۀ دفاع مشروع از دو جزء تشکیل شده است: دفاع و مشروع. برای فهم بیشتر، بهتر است که هر دو جزء را جداگانه معنا کنیم و سپس دفاع مشروع راتعریف نماییم.در لغتنامه دهخدا، دفاع چنین معنا شده است: دفاع یعنی موج بزرگ از دریا، هر چیز بزرگ که بدان مثل وی دفع کرده شود، چیز عظیم وبزرگ که، مانند خودش را دفع کند و همچنین دفاع کردنبه معنای رفع تعرض است.

مشروع از مادۀ شرع، مشتق شده است. از جمله معانی شرع عبارتند از : دین و مذهب، راست و آشکار، آیینی که از سوی خداوند، توسط پیامبران بر بندگان آورده شده و آشکار کردن را هبه وسیلۀ خداوند بر ما. برخی از معانی مشروع عبارتند از : راست و درست، آنچه شرع روا دارد. آنچه بر طبق احکام شرع، مجاز و قانونی بوده و در برابر ممنوع و نامشروع قراردارد. همچنین مشروع به معنای انگیزۀ درست، در برابر غیر مشروع که به معنای ناروا و خلاف شرع است. نیز آمده است.[19]

تعریف اصطلاحی

در تعریف دفاع مشروع، کتاب ترمینولوژی حقوق، چنین آورده است: «شخص مورد تجاوز، در صورت نداشتن وقت برای توسل به قوای دولتی به منظور رفع تجاوز، حق دارد به نیروی شخصی از ناموس، جان و مال خود دفاع کند. این دفاع را دفاع مشروع می گویند»[20]

به نظر می رسد که منظور از دفاع مشروع در حالت کلی این است که مدافع در مقام دفاع، مرتکب اعمالی شود که در شرایط عادی جرم است. به عنوان تعریف نسبتاً جامعی از دفاع مشروع می توان تعریف زیر را مد نظر داشت:

دفاع مشروع، حقی است که قانون برای شخصی که مورد حملۀ ظالمانه قرار گرفته، مقرر کرده است تا در هنگام ضرورت و عدم دسترسی به قوای دولتی، آن شخص بتواند از وسایل متناسب برای دفع خطری که جان، مال وناموس خود او ویا دیگری را تهدید کرده است، با اعمال زور و ایراد صدمه به متجاوز اقدام کند.[21]

تعریف دفاع مشروع در حقوق اسلامی

گفته می شود که در کتب فهقی، تعریفی از دفاع مشروع نیامده است، البته آقای عبدالقادر عوده این تعریف را ارائه داده است: «دفاع مشروع وظیفۀ انسان در حمایت از نفس خود یا دیگری و حق او در حمایت از مال خود یا دیگری است که در برابر هر تجاوز غیرمشروع، با نیروی لازم، برای دفع تجاوز، دفاع کند.[22]

دکتر داودالعطار، دفاع مشروع را چنین تعریف نموده است: دفاع مشروع، قدرتی بازدارنده است که به موجب آن حق انجام عملی ـ که شرعاً ضروری است ـ برای شخص علیه دیگری وجود دارد، تا خطر حقیقی، حال و غیر مشروعی را دفع کند که حق محترم مسلمان یا کافر ذمی مستأمن اعم از نفس، مال یا عرض ناموس را مورد تهدید قرار داده است.[23]

با این وجود، با توجه به بیان فقها در مورد شرایط دفاع مشروع، تعریف زیر مناسب به نظر می اید: هر گاه انسانی در مقابل تهاجم ظالمانه ای که جان، مال و ناموس او یا شخص دیگری را تهدید می کند، مقاومت کند تا مهاجم را دفع کند، در صورتی که اعمال دفاعی او ضرورت داشته باشد و برای دفع مهاجم کافی باشد، مدافع در برابر اعمال دفاعی خود، حتی اگر منجر به ضرب وجرح یا قتل متجاوز شود، در صورت عدم تعدی از حد لازم، مسئولیتی ندارد و دفاع مذکور، بر حسب مورد، ممکن است واجب یا جاز باشد. [24]

به طور مختصر و فهرست وار، اموری که دفاع از آن ها مجاز است را می توان به این شرح بر شمرد: نفس، عرض و ناموس، مال و آزادی تن خود، نفس، عرض، ناموس، مال و آزادی تن دیگری.

شروط دفاع مشروع در فقه اسلام

تحت شرایطی خاص، می توان دفاع را مشروع دانست و بایستی این شرایط جمع باشد تا این عمل، جرم تلقی نگردد. شرط، عبارت از امری است که وجود حکم، متوقف به وجود آن است و عدم وجود آن، موجب عدم وجود حکم و خارج از حقیقت است. بنا به تعریفی که گذشت دفاع  مشروع، مستلزم وجود خطر و عملی است که برای دفع آن انجام می شود. این دو امر، دو عنصر اساسی دفاع مشروع است که هر یک باید دارای شرایطی باشد تا عمل دفاعی مشروع به شمار می رودو اثر دفاع بر آن مترتب باشد. فلذا در ادامه، شروط دو موضوع یاد شده را به ترتیب ذکر می کنیم.

شروط خطر

خطر در لغت به معنای مشرف شدن به هلاکت است و از نظر حقوقدانان، به معنای تجاوز احتمالی است، خطری که حق دفاع را توجیه می کند و دفع آن جایز است باید غیر مشروع، حال و حقیقی باشد.

غیر مشروع بودن خطر

دفاع مشروع تنها بر ضد خطراتی جایز است که غیر مشروع به شمار می روند. خطر زمانی غیر مشروع است که حق مورد حمایت شریعت را به ناحق مورد تهدید قرار دهد. فقهای اسلام بر حرمت خون، اموال و نوامیس اتفاق نظر دارند. خطر زمانی غیر مشروع است که تجاوزی به ناحق نسبت به نفس، مال یا ناموس انسانی که دارای حرمت است، صورت گیرد. [25]

حال بودن خطر

حال بودن، شرط دوم از شرایط سه گانۀ خطر است. حقوق اسلامی، دفاع را به منظور دفع تجاوز مقرر داشته است واز این رو استفاده از زور را زمانی جایز می داندکه دفع تجاوز متوقف بر آن باشد. بر این اساس، خطر آینده انسان را در حالتی قرار نمی دهد که دفع آن تنها با استفاده از زور و قدرت ممکن باشد، زیرا خطر آینده را می توان با توسل به قوای دولتی و حمایت آنان دفع کرد. در دو صورت، خطر، حال شمرده می شود . اول، زمانی است که وقوع خطر نزدیک است. در این صورت دفاع، دارای نقشی بازدارنده است که از وقوع خطر جلوگیری می کند و دوم، زمانی است که خطر آغاز شده، ولی پایان نیافته است و در این صورت، دفاع دارای نقشی بازدارنده از استمرار خطر و تداوم آن است. [26]

حقیقی بودن خطر

شرط سوم از شرایط خطر، حقیقی بودن خطر است. خطر زمانی حقیقی است که مدافع، علم یا ظن غالب و مطابق با واقع پیدا کند که با خطر جدی روبروست. مشروعیت دفاع نیز متکی بر خطر حقیقی است، و لازمۀ وجود حق دفاع مشروع، وجود خطر حقیقی است. اصولاً معیار ارزیابی کامل خطر غیرمشروع، معیار شخصی است. اگر شخص به اعتماد قابل قبول و معقول معتقد باشد که مورد تهدید خطر حال، غیر مشروع و حقیقی است، حق دفاع مشروع به او اعطا می شود. ولی دفاع در صورت موهوم بودن خطر، موجب مسئولیت جزائی ناشی از خطاست.

شروط عمل دفاعی

فقهای اسلامی، دفاع مشروع را محدود به عمل خاصی ندانسته اند، بلکه دو شرط برای کنترل اعمال دفاعی بدون تعیین نوع و درجۀ آن وضع کرده، به مدافع اجازه دادهاند تا عملی را که ضرورت و تناسب دارد را انتخاب کند. فقها، اعمالی را به عنوان اعمال دفاعی ذکر کرده‌اند، که به عنوان مثال می توان موارد ذیل را نام برد: کمک خواستن از مردم، فریاد کشیدن بر متجاوز، فرار کردن، سنگ زدن به متجاوز، مجروح کردن و زدن متجاوز به وسیلۀ سنگ، چوب دستی، پاره آهن یا اسلحه، هر چند که منجر به قتل متجاوز شود. فقها بالاجماع عقیده دارند، در صورت یکه خطر با همه شرایط آن تحقق یابد و رهایی از آن جز با عمل دفاعی ممکن نباشد، مدافع می تواند باکمترین عمل ممکن برای دفع خطر، از حقوق محترم خود یا دیگری همچون نفس، مال و ناموس دفاع کند. همانگونه که ذکر شد، شروط عمل دفاعی عبارتند از: ضرورت و تناسب. در سطور ذیل، به طور مختصر، به شرح هر کدام از این شروط می پردازیم.

ضرورت عمل دفاعی

ضرورت در لغت، به معنای نیاز، حاجت و آنچه بدان محتاج باشند، اجبار، الزام و ناگزیری آمده است. در عمل دفاعی نیز، مدافع، تنها در صورتی حق استفاده از زور و قدرت را دارد که دفاع، منوط به آن باشد و راه دیگری برای دفع خطر وجود نداشته باشد. در این حالت، تنها راه جلوگیری از خطر، استفاده از زور و قدرت شخصی است و این، معنای ضرورت عمل دفاعی است. در این میان، اگر دفع خطر، باوسایل آسان تر ممکن است، مدافع نباید از وسایل شدیدتر استفاده کند. اگر عمل دفاعی، شرط ضرورت را داشته باشد، ضرورتاً باید متوجه منشأ خطر شود، زیرا استعمال قدرت، تنها برای دفع خطر جایز  است. یعنی اگر وسیلۀ دیگری وجودداشته باشد که فرد را بی نیاز از ارتکاب جرم می کند، باید از ارتکاب جرم، دوری جسته شود. [27]

تناسب عمل دفاعی

 عمل دفاعی بایستی با تجاوز و خطر متناسب باشد، و مدافع مجاز نیست برای دفع خطر، از هر گونه نیرو به هر اندازه استفاده کند. عمل دفاعی، زمانی متناسب است که از کمترین مقدار زور و قدرت لازم، برای دفع خطر استفاده شود. فقها درباره تناسب می گویند: انسان حق دارد با آنچه در توان اوست، از نفس، مال و ناموس خود دفاع کند، ولی باید به عمل آسان تر اکتفا کند. به عقیدۀ فقها، معیار تناسب، ظن غالب مدافع یا هر عملی است که به فکرش خطور می کند، که با توجه به شرایط روحی و شخصی خود وملاحظۀ متجاوز و حالت تجاوز، قادر به انجام آن است. در مورد شرط تناسب عمل دفاعی، دو نظریه ذکر شده است. بنابر یک نظریه، تناسب، همان تناسب در وسیله است، و برابر نظریۀ دیگر، معیار تناسب، تساوی زیان وارده از جانب متجاوز و مدافع است.

ترور یا دفاع مشروع

دفاع در برابر دشمن که امری فطری و غریزی است و ریشه در ذات و طبیعت انسان دارد، از دیرباز به عنوان یک امری حقوقی وارد قوانین کیفری کشورهای مختلف جهان شده است. در دین مقدس اسلام نیز، دفاع در برابر دشمن، امری پسندیده است و در منابع فقهی نیز دفاع، بر حسب موضوع مورددفاع، واجب یاجایز است.

با نگاهی عمیق و حتی گذرا و سطحی نیز می توان دریافت که دفاع مشروع با ترور تفاوت های بنیادین و اساسی دارد. همانطور که ذکر شد، تحقق دفاع مستلزم وجود دو عنصر اساسی، یعنی حمله و دفاع است، که هر کدام شرایط خاص خود را دارند. البته طبق منابع فقهی، مدافع در انتخاب وسیله آزاد است و می تواند از وسیله‌ای که انتظار دفع تجاوز به آن وجود دارد، استفاده کند.

هم ترور وهم دفاعمشروع، مستلزم کاربرد خشونت است. ولی بایستی در نظر داشت، کاربرد خشونت در ترور، ارادی، اولیه و اختیاری است و به صورت تهاجمی صورت می گیرد و دوماً، خشونتی غیر قانونی و خودسرانه می باشد. از طرف دیگر، کاربرد خشونت در ترور، اغلب حالتی مخفیانه و ناگهانی دارد ولی در دفاع مشروع، کاربرد خشونت، حتی اگر به قتل و خونریزی منجر شود، مخفیانه و ناگهانی نیست، بلکه در حالتی رودر رو و کاملاً آشکار، صورت می گیرد.

در ترور، فرد ترورگر، به دنبال ایجاد رعب و وحشت است، و در بیشتر موارد، ایجاد رعب و وحشت، به خودی خود، هدف محسوب می شود. ولی در دفاع مشروع، مدافع به دنبال ایجاد رعب و وحشت  در جامعه یا در دل افراد نیست، بلکه خود، مورد رعب و هراس واقع گردیده است و اگر هم بخواهد متجاوز را بترساند، به عنوان وسیله ای برای دفع تجاوز به آن نگریسته می شود، و مدافع از این رهگذر، به دنبال ایجاد جو وحشت وهراس عمومی نیست.

یکی دیگر از عناصر اساسی و مهم ترور و رفتار ترویستی، و به عبارت دیگر هدف از ترور، رسیدن به اهدافی به ویژه سیاسی است، یعنی به نوعی تلاش برای کسب، حفظ یا ادامۀ قدرت سیاسی. در حالی که، فرد مدافع در حین عمل دفاع مشروع، هیچ گونه هدف سیاسی در سر ندارد. بلکه هدف وی، کاملاً شخصی و فردی است و در پی دفاع از جان، مال و ناموس خود و یا فرد دیگری است و ازین رو، در اینجا تفاوتی عمده با عمل تروریستی مشاهده‌میگردد.

همان گونه که در سطور قبلی، به تفصیل ذکر گردید، دفاع مشروع تفاوت های بنیادینی با ترور و اقدامات تروریستی دارد، و از هر جنبه ای که این دو را با یکدیگر مقایسه کرده و مورد سنجش قرار دهیم، مشاهده می شود که تفاوت‌های ماهوی بین این دو پدیده وجود دارد. پس می توان به روشنی و صراحت نتیجه گرفت که دفاع مشروع، ترور محسوب نمی گردد، و نمی توان عمل دفاع مشروع را به عنوان یک اقدام تروریستی، طبقه بندی کرد. دفاع مشروع، حقی است که انسان، به طور ذاتی و طبیعی از آن برخوردار است، و در حقوق جزایی بسیاری از کشورها، قانونی بوده و فراتر از همه، در شرع مقدس اسلام و فقه اسلامی، به رسمیت شناخته شده است و شرایط آن به روشنی مشخص گردیده است و در صورت تحقیق این شرایط، حتی اگر دفاع به قتل متجاوز نگردد، به هیچ وجه نمی توان دفاع مشروع را یک اقدام تروریستی، قلمداد کرد.

 

مبانی اندیشۀ امام خمینی(ره)

در این فصل خواهیم کوشید تا پدیدۀ ترور را در اندیشۀ امام خمینی(ره)، مورد بررسی قراردهیم. هدف از بررسی، این است که بدانیم امام خمینی(ره) چه رویکردی به پدیدۀ ترور و تروریسمدارندو در برابر آن چه موضعی اتخاذ می کنند. در پی این هستیم که مفهوم ترور را دردیدگاه ایشان تعریف نماییم و سپس جهت گیری ارزش ایشان در برابر این پدیده را بررسی کرده و در صورت امکان، نظر قطعی  و صریح ایشان نسبت به این پدیده را مورد شناسایی قرار دهیم. از آنجایی که ترور در حالت کلی، پدیده ای سیاسی است، پس بهترین کار این است که در اندیشۀ سیاسی ایشان، به دنبال بررسی این پدیده باشیم، فلذا تمرکز اصلی ما در این پژوهش، بر روی اندیشۀ سیاسی ایشان خواهدبود.

بررسی پدیدۀ ترور در اندیشۀ امام خمینی، از جهاتی برای طرح کلی این پژوهش نیز سودمند خواهد بود. اولاً اینکه ایشان خود یک اندیشمند بزرگ مسلمان بودند و اندیشه های ایشان در تبیین نظر کلی اسلام، بسیار با ارزش است، از سوی دیگر، ایشان در حوزۀ سیاست و امور سیاسی جامعه، دارای آرا و دیدگاه های حائز اهمیتی هستند. همچنین، ایشان رهبر یک انقلاب بزرگ بودند. انقلابی که توانست یکی از رژیم‌های استبدادی و دست‌نشانده را سرنگون سازد و نظامی به نام جمهوری اسلامی جایگزین آن نماید. علاوه بر رهبری انقلاب و تأسیس نظام جمهوری اسلامی، ایشان به مدت ده سال به اداره، سرپرستی و راهبری این نظام همت گماشت، که ادارۀ جامعه و نظام سیاسی، و تجارب عملی و نظری وی در خلال این مدت نسبتاً طولانی، نظرات سیاسی ایشان را به عنوان یکی از مهمترین دیدگاه های اسلامی، مطرح می سازد.

نیاز به یادآوری نیست که امام خمینی(ره) از ابعاد شخصیتی مختلفی برخوردار بودند که ایشان را به حق در تاریخ معاصر ایران و اسلام، ماندگار ساخته است. ایشان عارف و فقیهی برجسته بودند که توانستند نخستین حکومت اسلامی را بر اساس یک نظریه دینی و فقهی بنیان نهند. ایشان آثار متعددی در حوزۀ مباحث عرفان، فقه، فلسفه، کلام و سیاست از خویش به یادگار گذاشته اند. امام، متفکری بزرگ بود که به حوزه‌های مختلف علمی اشراف داشت و همین ویژگی ها از ایشان شخصیتی جامع الاطراف ساخته است و اندیشۀ ایشان را از عمق و غنا و ماندگاری خاصی برخوردار کرده است. از طرف دیگر، امام خمینی، به عنوان یک مصلح دینی در جهان معاصر، الگویی برای مسلمانان محسوب می شوند، زیرا ایشان تلاش نمودند بین مذهب و سیاست در جهت معاصر، پیوندی مجدد برقرار سازند، و جایگاه معنویت و دین گرایی را در جهان معاصر احیا سازندو رابطۀ تخریب شدۀ دین و دنیا و عقل و دین را بازسازی کنند واز مدلی از توسعه و پیشرفت که بتواند انسانیت انسان را ارتقاء بخشد، و معنویت و پیشرفت را در کنار هم داشته باشند، حمایت نمودند.

از این رو، به فراخور بحث خود

دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد ترور با رویکردی بر اندیشه امام خمینی

پاورپوینت تحلیل آثار و اندیشه های سانتیاگو کالاتراوا( شرح زندگینامه و آثار و اندیشه ها)

اختصاصی از هایدی پاورپوینت تحلیل آثار و اندیشه های سانتیاگو کالاتراوا( شرح زندگینامه و آثار و اندیشه ها) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پاورپوینت تحلیل آثار و اندیشه های سانتیاگو کالاتراوا شامل زندگینامه مختصر و آثارو اندیشه های او با عکس های مربوطه می باشد.

 

مقدمه:

سانتیاگو کالاتراوا در 28جولای 1951در حومه ی شهر والنسیا در اسپانیا به دنیا آمد.

روند شکل گیری شیوه طراحی:

کالاتراوا در سنین پایین به طراحی علاقه زیادی نشان می‌داد. او همیشه مدادش را همراه داشت،اما در طراحی یک پارادوکس مسلم او را آزار  می داد.

در والنسیا، جایی که او بزرگ شده بود، نور شدید آفتاب مدیترانه‌ای، موضوعات مورد علاقه طراحی او را (صخره ها، درختان، ساختمان‌ها، مردم و ...) بسیار برجسته و نمایان نشان می‌داد. اما خطوط دور اشیا به آرامی در گذر روز، نرم تر می‌شدند. گویا هیچ‌کدام از طرح‌های او واقعا ایستا نبودند. هرچیز در مرحله‌ای از تغییر و حرکت بود. او چطور می‌توانست این حرکت را روی کاغذ بیاورد در صورتی که تصویر کاملا راکد بود؟...


دانلود با لینک مستقیم


پاورپوینت تحلیل آثار و اندیشه های سانتیاگو کالاتراوا( شرح زندگینامه و آثار و اندیشه ها)