دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 17 صفحه
قسمتی از متن .doc :
چکیده
امروزه در بازارهای گوناگون کسب و کار، تمرکز زیادی بر بهبود کارایی و اثربخشی تلاشهای بازاریابی وجوددارد. شرکتها در جستجوی روشهایی نوین برای انجام بهینه این وظایف خطیر در راستای کاهش هزینه ها و افزودن ارزش به محصولات و خدمات خویش هستند. حتی در بازارهایی که با فشارها و مسائل درآمد و هزینه در مراحل گوناگون چرخه عمر محصول نهایی مواجه نیستند، تحولات سریع مسائل تکنولوژیک، مسائل و اقدامات تجاری شرایط اقتصادی، جستجوی روشهای جدیدی را برای بیان مشکلات قدیمی می طلبند. ضمن آنکه با توجه به تحولات مذکور، امروزه دیگر رویکرد بازاریابی سنتی پاسخگوی شرایط متغیر کنونی در حوزه های تجاری گوناگون نیست و شناسایی رویکردهای جدیدی برای مواجهه با این تحولات لازم و ضروری است.
بسیاری از سازمانها و شرکتها با محدودیتهای بودجه ای بسیاری در عرصه تجارت مواجهند و باید قابلیت آن را بیابند تا با حداقل منابع و سرمایه گذاری، حداکثر سود لازم را جهت بقا و ثبات خویش در بلندمدت کسب کنند.
بازاریابی پارتیزانی، مفهومی است که اول بار توسط جی کنراد لوینسون در کتابی با عنوان "بازاریابی پارتیزانی" در سال 1982 تشریح شد؛ روشی نامنظم و غیرمعمول در انجام فعالیتهای ترفیعی بر مبنای یک بودجه بسیار کم. در واقع بازاریابی پارتیزانی نوعی بازاریابی نامنظم جهت کسب حداکثر نتایج با بکارگیری حداقل منابع است و درگیر ابتکارات، نوآوری، شکستن قوانین و جستجوی راهکارهای بدیل برای روشهای بازاریابی سنتی است.
در این مقاله سعی می شود تا مفاهیم، اصول، تکنیک ها و مراحل بازاریابی پارتیزانی مطرح شود و تحلیل قیاسی میان بازاریابی سنتی و پارتیزانی صورت گیرد.
امید است مرور اجمالی این مقاله بتواند سازمانها و شرکتها را در برگزیدن رویکردهای بازاریابی بهینه یاری کند و گامی در جهت افزایش سودآوری سازمانها با توجه به تحولات پرشتاب در عرصه های تجاری امروز باشد.
بازاریابی موفق
این اتفاقی است که روزانه می افتد: دو کسب و کار با بودجه بازاریابی مشابه شروع به فعالیت می کنند. یکی در کار خود موفق می شود ولی دیگری موفقیت چندانی کسب نمی کند.
حال باید پرسید که چرا این موضوع اتفاق می افتد؟ چرا بـــــرخی شرکتها در تلاشهای بـــــازاریابی خود موفق عمل میکنند ولی تعـداد دیگری مــــــوفق نمی شوند؟ آنهایی که موفق می شونــــد می دانند که چگونه از ابزارها و منابع موجود به نحو احسن استفاده کنند. رعایت مؤلفه های ذیل می تواند به مدیران برای کسب موفقیت در بازاریابی کمک کند:
1 – رهبری: برای موفق شدن، برنامه های بازاریابی که کارکنان یا سازمان مشخص کرده می باید درراستای چشمانداز آینده شرکت باشد. این وظیفه مسئولان سازمان است که به طور مشخص اهداف را مشخص سازند. واقعا این اهداف روشن نباشد نمی توان از کارکنان انتظار داشت که انتظارات مسئولان را تامین کنند.
2 – گوش دادن: مشتریان آنچــــه را که می خواهند و حاضرند بابت آن پول پرداخت کنند، به شما می گویند. آنها حتی این نکته را هم یادآوری می کنند که چه رویکرد بازاریابی را ترجیح می دهند. فقط راهش این است که از آنها سوال کنید و به دقت به پاسخ آنها گوش فرادهید. باور داشته باشید که بهترین برنامه های بازاریابی آن برنامههایی هستند که برپایه توصیه های مشتریان و ترجیحات آنها شکل گرفته باشد.
3 – تیم کاری: قطعا بازاریابی موثر با شما و دست اندرکاران تیم بازاریابی شما شروع و پایان نمی یابد. همه در موفقیت بازاریابی دخیل هستند. راه درست این است که به ایده های آنها گوش دهید، برنامه های بازاریابی خود را دراختیار آنها قرار دهید و اعضای تیم را درمورد پیشرفت کار در جریان قرار دهید.
4 – همکاری: بهترین برنامه های بازاریابی چنانچه موانع فروش داشته باشند، با موفقیت همراه نخواهدبود. پیششرط یک همکاری موثر و رفع کردن موانع فروش ارتباط صمیمانه بین همه قسمتها و افراد است. با این کار مشکلات نظیر کمبودها را می توان پیش بینی و درباره آن بحث کرد و به این ترتیب کارکنان به جای اختلال در کار می توانند از این برنامه حمایت کنند.
5 – پاسخگویی: درست مثل ساخت یک بنا که محصول گذاشتن آجر روی آجر است، یک برنامه موفق بازاریابی هم برنامه خوب دیگری را تولید می کند. برای شروع هر برنامه یا تاکتیک، اهداف قابل دسترسی را مشخص سازید. هر رویکرد بازاریابی را تست کنید و درنهایت آن رویکردی را که درعمل قابل اجراست به کار بندید.
6 – انعطاف پذیری: شرکتهای موفق به سرعت خود را با تغییرات ایجادشده در بازار، ترجیحات مشتری و فناوریهای جدید منطبق می سازند. وقتی می بینید یک روش بازاریابی جواب نمی دهد، برای تجدیدنظر در آن ماهها صبر نکنید. ریشه مشکل را پیدا کنید و به سرعت آن را برطرف سازید.
7 – تداوم: ارائه مداوم یک نام و یک تصویر، برای موفقیت بازاریابی در درازمدت ضروری است. درعین حال که استراتژی و تاکتیک ممکن است تغییر کند و یا تکامل یابد، ولی نام لوگو و حتی شعار می باید سنگ بنای برنامه بازاریابی شرکت شما باشد.
8 – بینش: برخی از کارآفرینان همیشه از یک بینش درونی برخوردارند. آنها به جای اینکه فقط به تحولات امروز پاسخ دهند، میدان رقابت را ارزیابی و گرایشهای آینده، محصولات و فناوری های جدید را پیش بینی می کنند. بازاریاب موفق کسی است که بتواند آینده نگر باشد.
9 – تمرکز: برخلاف بنگاههای بزرگ، کسب و کار شما می باید بر بازاریابی محصولات و خدمات خود برای مشتریان محدود تمرکز کند. غافل شدن از بازارهای گوناگون می تواند تلاشهای شرکت شما را بی اثر سازد و به نتایج کار لطمه وارد آورد.
فرمول موفقیت در بازاریابی بدین شرح است:
ایده معقول و علمی + طرحریزی استراتژیک قوی + اجرای قوی <= موفقیت
10. یک تیم کار آزموده تشکیل دهید:
نحوه برخورد و تعامل شما و همکارانتان با مشتری باعث اجرای ایده شما در زمینه بازاریابی میشود بر این اساس همیشه بکوشید تا پیام شما برای مشتریان حاوی دیدی مثبتگرایانه باشد. نباید مشتری را ناامید کنید زیرا در اینصورت علاوه بر از دست دادن اطمینان مشتریان، کسب و کار خود را نیز از دست میدهید
خلاصه : برای موفق شدن، برنامه های بازاریابی که کارکنان یا سازمان مشخص کرده می باید درراستای چشمانداز آینده شرکت باشد. این وظیفه مسئولان سازمان است که به طور مشخص اهداف را مشخص سازند.
این اتفاقی است که روزانه می افتد: دو کسب و کار با بودجه بازاریابی مشابه شروع به فعالیت می کنند. یکی در کار خود موفق می شود ولی دیگری موفقیت چندانی کسب نمی کند.
حال باید پرسید که چرا این موضوع اتفاق می افتد؟ چرا بـــــرخی شرکتها در تلاشهای بـــــازاریابی خود موفق عمل میکنند ولی تعـداد دیگری مــــــوفق نمی شوند؟ آنهایی که موفق می شونــــد می دانند که چگونه از ابزارها و منابع موجود به نحو احسن استفاده کنند. رعایت مؤلفه های ذیل می تواند به مدیران برای کسب موفقیت در بازاریابی کمک کند:
رهبری:
برای موفق شدن، برنامه های بازاریابی که کارکنان یا سازمان مشخص کرده می باید درراستای چشمانداز آینده شرکت باشد. این وظیفه مسئولان سازمان است که به طور مشخص اهداف را مشخص سازند. واقعا این اهداف روشن نباشد نمی توان از کارکنان انتظار داشت که انتظارات مسئولان را تامین کنند.
گوش دادن:
مشتریان آنچــــه را که می خواهند و حاضرند بابت آن پول پرداخت کنند، به شما می گویند. آنها حتی این نکته را هم یادآوری می کنند که چه رویکرد بازاریابی را ترجیح می دهند. فقط راهش این است که از آنها سوال کنید و به دقت به پاسخ آنها گوش فرادهید. باور داشته باشید که بهترین برنامه های بازاریابی آن برنامههایی هستند که برپایه توصیه های مشتریان و ترجیحات آنها شکل گرفته باشد.