پایان نامه کارشناسی ارشد شخصیت برند
پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی درباره شخصیت برند
پایان نامه کارشناسی ارشد شخصیت برند
عنوان مقاله : بررسی مدل سایمون آنهولت و برند سازی
قالب بندی : Word
شرح مختصر : اغلب مردم و حتی شرکت های تجاری فکر می کنند که پدیده برندینگ ، یک پدیده جدید و مدرن است ، در اواخر سال ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۰ عنوان برندینگ نه تنها برای کمپانی ها و محصولات آنها به گسترش یافت بلکه این پدیده به شهرداری ها ، دانشگاه ها ، سازمان های غیرانتقاعی و حتی افراد نیز کشیده شد ، و در آن زمان برندینگ آغاز پیشرفت خود را شروع کرد ولی پدیده برندینگ به بسیار قبل تر بر می گردد . هر چیزی نیاز به یک نام و یا یک نام تجاری دارد ، با این نام می توان از صداقت ، ارائه خدمات درست ، ارائه تضمین کیفیت و دیگر موارد اطمینان حاصل کرد . برندینگ ، بخشی از بازاریابی است ، اصطلاحا یک استراتژی یا یک تکنیک نام دارد که عنوان یک تجارت را مشخص می کند ، در اصل محبوبیت یک نام تجاری است . برای هر شرکت حقوقی و یا هر نوع شرکتی دیگر که خدماتی را ارائه می دهد ، عنوان تجاری بسیار مهم است ، برای کسب محبوبیت این عنوان باید عناصری را رعایت نماید :
ارائه ی پیغام متمرکز و متحد الشکل برای شرکت تجاری خود در امر جذب مشتریان جدید
استخدام فارغ التحصیلات با استعداد برای ساخت شهرتی بهتر
جذب مخاطبان وفادار به شرکت و ارائه دخامت خوب به آنها
برندینگ ( برند سازی ) یکی از مهمترین جنبه های هر نوع تجارتی از نوع بزرگ یا کوچک و یا خرده فروشی می باشد. استراتژی های موثر برندینگ ، رقابت شما را در بین رقبای خود افزایش می دهد . عنوان تجاری ( برند ) نشان دهنده این است که ، مشتریان چه انتظاراتی از نوع خدمات و محصولات ما دارند ، همچنین یک برند ما را از رقبای خود متمایز می کند . آیا محصولات تجاری خود را با کیفیت و هزینه کم ارائه می دهید؟ آیا با مشتریان خود تعامل دارید؟ یا هدف شما ، ایجاد رضایت کاربران می باشد؟ همه ی این آیا ها ، در برندینگ به شدت تاثیر گذار هستند ، تنها ویژگی در برندینگ دقیقا همین مسئله می باشد ، که کاری کنید مخاطبان همواره شما را به یاد داشته باشند.
فهرست :
برندینگ و اصول آن
سایمون آنهولد
نظریه برند ملی
گردشگری
سرمایه گذاری
بازاریابی میراث جهانی ، چالش ها و فرصت ها تاج محل هندوستان
بازاریابی مکان های دیدنی میراث جهانی
گردشگری در آگرا و تاج محل
شگفتی های هندوستان
بازاریابی تاج محل ، مسائل آتی و چالش ها
ارزیابی چشم انداز هوش تجاری (BI) در موفقیت مدیریت برند در سازمان ها
16 صفحه در قالب word
چکیده:
در دنیای به شدت رقابتی امروز، مدیران برای پیشبرد محصول و خدمات سازمان ها در میدان رقابت، نیازمند راهبردی جهت منحصربفرد شدن هستند. بسخنی دیگر، داشتن ابزاری جهت متمایز سازی سازمان و محصولات از رقبا و محصولاتشان. برند و مدیریت آن این نیاز را رفع می سازد. از تکنیک ها و ابزارهای حمایت گر مدیران ارشد و مدیران برند، جهت اخذ تصمیم به موقع و سریع در میان انبوه اطلاعات و داده های گوناگون، سیستم هوش تجاری (BI) است. هدف از این پژوهش ارزیابی و بررسی چشم انداز هوش تجاری بر موفقیت مدیریت برند در سازمان ها می باشد. پژوهش حاضر از نوع کاربردی بوده و تحلیلی-توصیفی می باشد. ابزار جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای است. یافته ها نشان می دهد ارائه ی تحلیل یافته ی داده ها در پاسخ به نیازهای مشتری و حفظ آن ها که از عناصر اصلی ماندگاری یک برند می باشد از ابزارهای هوش تجاری است. بکارگیری سیستم هوش تجاری در یک سازمان جهت تحلیل و پیش بینی سریع حجم وسیع اطلاعات و تبدیل آن ها به دانش، به مدیران برند امکان دستیابی به اهداف سازمان نظیر داشتن مزیت رقابتی، حفظ عملکردی مثبت و مستمر و تصمیم گیری بهنگام و صحیح را می دهد. گرفتن تصمیمات صحیح و به موقع در سازمان می تواند موفقیت آن را در عرصه ی رقابت تضمین نماید. با ضمانت بقا و حفظ ارزش سازمان و نام تجاری آن، اهداف مدیریت برند محقق می شود.
واژه های کلیدی: سیستم هوش تجاری، ابزار تصمیم گیری مدیریت، مزیت رقابتی، برند، مدیریت برند
مقدمه
سازمان ها از طلوع عصر سرمایه داری، اطلاعات مربوط به رقبایشان را گردآوری می کردند. امروزه نیز از نظر بسیاری از صاحبنظران انقلاب واقعی در عرصه ی کسب و کار در تلاش هایی نهفته است که فعالیت های اطلاعاتی را موقعیت یابی می کنند(گیلاد،1986 به نقل از حقیقت منفرد،1390). امروزه بیشتر سازمان ها، پی برده اند که اطلاعات، خون زندگی اقتصاد دیجیتال است و کلید موفقیت درعصر اطلاعات، اتخاذ تصمیماتی است که بدون تناقض، بهتر و سریعتر در عرصه ی رقابت پیش دستی نماید. تصمیمات تجاری نامناسب یعنی تصمیمات مبتنی بر اطلاعات حداقل یا ناقص، که می تواند زیان های بسیاری به بار آورد، شرکت را از بازار خارج کند و یا حتی شرکت را ورشکست نماید(محقر و همکاران،1387). واژه ی هوش تجاری نخستین بار در سال 1681 توسط ریچارد میلر در کتاب دانشنامه ی تجارت و کسب و کار استفاده شد. او این واژه را برای شخص بانکداری به کار برد که زودتر از رقبای خود، با دریافت و تحلیل اطلاعاتی در مورد محیط کسب و کار خود و سایر رخدادهای اجتماعی تاثیرگذار توانسته بود از سایر رقبای خود پیشی گرفته و سود قابل توجهی کسب نماید. سپس این واژه توسط پژوهشگران نهادهای مختلف استفاده و توسعه داده شد تا به شکل پیشرفته و دقیق امروزی خود برسد. در زمان حال نیز با شرایطی پیچیده تر از قبل، سازمان ها برای استمرار فعالیت های خود در زمینه های مختلف نیازمند بهبود مستمر هستند که این امر با بهبود عملکرد سازمان از طریق توسعه ی فناوری هوش تجاری امکانپذیر است. هوش تجاری یکی از شاخه های نسبتا جدید فناوری اطلاعات است که با دامنه ی وسیعی از تکنیک ها، ابزارها و برنامه های کاربردی در ارتباط است و هدف آن، تحلیل عملیات و ارتقای کیفیت است. هوش تجاری(BI) فرآیند افزایش سوددهی سازمان در بازار رقابتی با استفاده ی هوشمندانه از داده های موجود در فرآیند تصمیم گیری در سازمان است. در حقیقت در هوش تجاری، اطلاعات دریافت و به گونه ای استفاده می شود که ما را به هدف مطلوب در کسب و کار برساند. استفاده از آن تنها مختص یک صنعت و یا کسب و کار خاص نیست، بلکه درهر کسب و کاری می توان از اصول و روش های هوش تجاری استفاده نمود(علی پسادست، 1393). برندهای ابتدایی علامت های ساده ای بودند که برای تعیین مالکیت حیوانات اهلی و شناسایی تولید کنندگان کالاهای تجاری استفاده می شدند. با آغاز انقلاب صنعتی و ایجاد فاصله بین تولید کننده و مصرف کننده، نقش برندها در معرفی، شناسایی و رهگیری کالاها و خدمات اهمیت پیدا کرد. پس از جنگ جهانی دوم و گسترش وسایل ارتباط جمعی، افزایش سریع توان تولید و ایجاد تقاضا برای انواع کالاهای مصرفی، دانش برند به شیوه ی امروز پدید آمد و با معرفی ابزارهای ارتباطی نوین مثل اینترنت به اوج رسید. جهانی شدن اقتصاد، گسترش اینترنت و نقش آن در فعالیت های بازاریابی، قرابت سبک زندگی طبقه ی متوسط در اکثر کشورهای دنیا صرف نظر از فاصله های جغرافیایی و فرهنگی، تنوع بیش از حد کالاها و خدمات در بازارهای جهانی به همراه توقع روزافزون مشتریان، همگی عواملی هستند که بر نقش برند یا نام تجاری در توسعه ی بازارها و سودآوری شرکت ها در بازارهای رقابتی موجود صحه می گذارند(یعسوبی و حسین پور، 1389). نخستین برند ثبت شده در نیمکره ی غربی، به شکل سه صلیب لاتین متعلق به هرنان کورتز بود که در سال 1519 وارد مکزیک شد. برندها به عنوان الگوهایی بودند که به سادگی قابل تشخیص بوده و به منظور تعیین هویت استفاده می شدند. بکارگیری سیستم هوش تجاری در یک سازمان سبب مرتب سازی داده های لازم از میان انبوه داده های موجود درون سازمان و داده های آینده به سازمان می شود و آشفتگی ناشی از وجود داده های خام، ازدیاد داده های نامعتبر و فاقد ارزش، عدم تحلیل به موقع داده های صحیح و به کارگیری داده ها در زمان مناسب و در نتیجه عدم اخذ بهنگام یک تصمیم کارا را از بین می برد. به سخنی دیگر سازمانی با دانش لازم و صحیح، آگاهی مناسبی نسبت به سایر رقبا دارد و در نتیجه در میدان رقابت، فضای مناسب تری را برای بازاریابی و گسترش محصولات و اهداف برندینگ خواهد داشت.
ضرورت و اهمیت تحقیق
هوش تجاری (BI) اطلاعات تجاری را بصورت روز آمد، قابل اطمینان و کافی عرضه می کند و توانایی استدلال و درک مفاهیم نهفته در اطلاعات تجاری را از طریق کشف و تجزیه و تحلیل اطلاعات امکان پذیر می سازد(آزوف و چارلزورث، 2004 به نقل از حقیقت منفرد، 1390). امروزه با تولد فن آوری های نوین در سطوح مختلف به ویژه تکنولوژی های هوشمند به مانند سیستم های پردازش تحلیلی برخط و سیستم های هوش تجاری، کمتر مدیری استفاده از این تکنولوژی ها را فراموش می کند به طوری که جهت گیری به سوی استفاده از هوش تجاری در هر بنگاه به عنوان استراتژی اصلی مدیران در عصر حاضر تلقی می شود(لاجوردی و رحیمی پور،1391). کاربردهای هوش تجاری، جانی تازه به استراتژی یک سازمان می بخشد. آن ها دقت و موفقیت اهداف و مقاصد شرکت را اندازه گیری می کنند(راگلاسکی، 2003 به نقل از حاجیپور شوشتری، 1393). با توجه به وجود فضای رقابتی پیچیده و شلوغ، مدیران سازمان ها باید بتوانند در شرایط اطمینان، تعارض و عدم اطمینان(ریسک) ، تصمیم های موثر را اتخاذ نمایند. این تصمیمات با توجه به گستردگی و حجم بسیار داده ها و اطلاعات و سرعت روز افزون رقابت مشکل می باشد. لذا استفاده از ابزارها و تکنیک های سیستم هوش تجاری در جهت پردازش داده های مناسب و با ارزش به دانش و اطلاعات صحیح، سازمان را در جهت تسریع یک تصمیم مناسب یاری می رساند. مدیر برند سازمانی که توانایی اخذ تصمیم بهنگام و مرتبط را داشته باشد، موفقیت خود را در فضای رقابتی کسب می نماید. موفقیت و خوش نامی این سازمان می تواند اهداف برندینگ را تضمین نماید از جمله، تاثیرگذاری بر انتخاب مشتریان، ایجاد تعهدی نانوشته با مصرف کنندگان مبنی بر ثبات و تکرارپذیری تجربه خوب حاصل از مصرف کالا یا خدمت و متمایز نمودن کالاها و خدمات نسبت به سایر محصولات رقبا.
ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است
متن کامل را می توانید در ادامه دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن برای نمونه در این صفحه درج شده است ولی در فایل دانلودی متن کامل همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند موجود است
پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی
گرایش بیمه
همراه با پرسش نامه
183 صفحه
چکیده:
صنعت غذا را می توان به جرات کلیدی ترین صنایع هر کشوری دانست . این صنعت با برطرف نمودن نیاز های اولیه خانواده ها نقش کلیدی را در اقتصاد بر عهده داشته و جزء سیستم های استراتژیک در کشور ها شناخته می شود . با توجه به اهمیت این صنعت در کشورمان و همچنین عطف به ظرفیت های موجود در آن ، امروزه شاهد افزایش ظرفیت های تولیدی در این بخش از صنعت در کشورمان می باشیم . این مساله به خودی خود منجر به افزایش سطح رقابت گشته و سازمان ها را به سمت استفاده از ظرفیت های علمی و عملی بازاریابی سوق داده است . از طرف دیگر جذب و نگاه داری مشتریان باعث شده است که در حال حاضر سازمان ها بودجه های سنگینی را در زمینه فعالیت های ترویجی خویش هزینه نمایند که اثر بخشی بهینه آن از دغدغه های مدیران است. بدین منظور شناسایی رفتار مصرف کننده به منظور بهبود فرایند ها از اولویت های عملکردی می باشد. یکی از مهمترین شاخصه های رفتار مصرف کننده الگوی درگیری مصرف کننده در فرایند خرید و تبعات آن به روی تصمیم گیری و رفتار پس از خرید وی می باشد . با توجه به اهمیت این موضوع بررسی رابطه بین درگیری و وفاداری به برند در دستور کار این تحقیق قرار گرفت .بدین منظور مدل درگیری با متغیر های ، علاقه ، لذت ، ابعاد نشانه ای ، احتمال ریسک و اهمیت ریسک در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفت .
در راستای جمع آوری اطلاعات در این تحقیق از از منابع کتابخانهای و پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق را مصرف کنندگان محصولات ماکارونی و پاستا تشکیل می دهند که از طریق نمونه گیری تصادفی از آنها نمونه گیری شده ؛ حجم نمونه تحقیق نیز برابر 384 نفر می باشد.پژوهش حاضر بر اساس نوع هدف تحقیق، کاربردی بوده و از نظر نحوه گردآوری داده ها ، توصیفی – پیمایشی می باشد. در این تحقیق ، جهت بررسی فرضیه تحقیق که عبارت است از" بین میزان درگیری مشتری و وفاداری به برند در محصولات ماکارونی و پاستا رابطه معنی داری وجود دارد" پرسشنامه ای متشکل از 25 سئوال بر مبنای طیف 5 گزینه ای لیکرت تدوین گردید و پس از آزمون روایی و پایایی آن، بین 400 نفر از مصرف کنندگان بالقوه محصولات ماکارونی و پاستا در سطح شهر تهران که به صورت تصادفی انتخاب شده بودند توزیع گردید و با توجه به ماهیت حضوری توزیع پرسشنامه 384 پرسشنامه بازگشت داده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پرسشنامه، روشهایی چون آزمون آلفای کرونباخ، آزمون کلموگروف – اسمیرنوف و آزمون نسبت و آزمون همبستگی و همچنین آزمون رتبه بندی فریدمن مورد استفاده قرار گرفت .
در جهت رد و یا تایید فرضیات تحقیق اطلاعات بدست آمده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و فرضیات تحقیق مورد تایید قرار گرفتند . بر اساس نتایج به دست آمده بین عناصر علاقه ، لذت ، ابعاد نشانه ای و اهمیت ریسک رابطه مستقیم و معنی داری با وفاداری به برند وجود دارد . در مورد متغیر احتمال ریسک نیز رابطه ای با وفاداری به اثبات رسیده است اما این رابطه از نوع معکوس و معنی دار می باشد .
واژگان کلیدی : بازاریابی، درگیری ، وفاداری ، برند
چکیده وفاداری مشتری از جمله مؤلفههایی است که بازاریابی رابطهمند به ویژه در بازار صنعتی امروزه به آن تأکید قابل توجهی میکند. یکی از عواملی که در شکلگیری این وفاداری نقش دارد علایم تجاری شرکتهاست. از اینرو پژوهش حاضر به بررسی رابطه وفاداری مشتریان با عوامل مؤثر از علایم تجاری پرداخته است. به منظور تحقق این هدف، بر اساس مدل مفهومی تحقیق رابطه رضایتمندی، ارزش، مقاومت برابر تغییر، احساس، اعتماد، و ارزش ویژه برند با وفاداری مشتری فرضیه سازی و اطلاعات لازم با استفاده از پرسشنامه به صورت تصادفی در جامعه آماری مراکز عرضه کننده خدمات زیراکس و چاپ در مناطق 22 گانه تهران با حجم نمونه 150 مرکز جمع آوری شد و با استفاده از آزمون ضریب همبستگی اسپیرمن و تحلیل معادلات ساختاری مورد آزمون قرار گرفت. نتایج حاکی از آن است که ارزش ویژه برند و اعتماد، مهمترین عامل اثر گذار درالگوهای رفتاری و نگرشی وفاداری مشتری را هستند. ضمن اینکه عوامل اثر گذار بین وفاداری رفتاری در مقابل وفاداری نگرشی ممکن است در زمینه های تحقیقاتی مختلف، متفاوت باشد.