فرمت فایل : Word ( قابل ویرایش) تعداد صفحات : 12 صفحه
در اینکه آیا اخلاق، آزادى انسان را محدود مىکند و این محدودیتبه سود یا زیان اوست؟ بحثهاى زیادى شده است، که به اعتقاد ما بسیارى از این بحثها ناشى از تفسیرهاى نادرستى است که براى معنى آزادى شده و مىشود، از جمله:
1 - گاه گفته مىشود: اخلاق از آن نظر که انسان را محدود مىکند مانع پرورش استعدادها است!
2- و گاه گفته مىشود: اخلاق غرائز را سرکوب مىنماید تا سعادت واقعى فرد محقق گردد، در حالى که اگر این غرائز لازم نبود، خدا آن را خلق نمىکرد!
3- و گاه مىگویند: برنامههاى اخلاقى با فلسفه اصالةاللذة مخالف است و مىدانیم هدف آفرینش همان «لذت» است که انسان باید به آن برسد!
4- و گاه در نقطه عکس آن گفته مىشود: اساسا بشر آزاد نیست و همیشه تحت عوامل جبرى گوناگونى قرار دارد; بنابراین، نوبتى به توصیههاى اخلاقى نمىرسد!
5- و بالاخره گاه مىگویند: بناى اخلاق دینى روى اطاعت فرمان خدا به خاطر ترس یا طمع است، و اینها جنبه ضد اخلاقى دارد!
این سخنان ضد و نقیض، از یک سو نشان مىدهد که ارزیابى صحیحى درباره اصل مفهوم آزادى نشده و از سوى دیگر، اخلاق دینى بویژه اخلاق اسلامى و پشتوانههاى آن بخوبى مورد دقت قرار نگرفته است.
به همین دلیل، باید نخستبه سراغ مساله آزادى برویم.
چرا انسان آزادى را با تمام وجودش مىطلبد؟ و چرا انسان باید آزاد باشد؟ اساسا آزادى چه نقشى در پرورش روح و جسم دارد؟ و در یک کلمه «فلسفه آزادى چیست»؟
پاسخ همه این سؤالات بطور خلاصه این است که: در درون وجود انسان، استعدادها و شایستگیها و نیروهاى بالقوهاى نهفته شده که بدون آزادى هرگز شکوفا نمىشود، به همان دلیل که انسان خواهان شکوفایى استعدادها و تکامل استخواهان آزادى که وسیله نیل به آن است مىباشد.
تحقیق درباره اخلاق و آزادی