![اپلکیشن جشن تکلیف](../prod-images/997510.jpg)
اپلکیشن جشن تکلیف
-مسابقه و بازی
-اشعار و ترانه
-دکلمه ، متن ادبی
- لوح یادبود
- نمایشنامه
- متن مجری
- و هر آنچه که در مراسم جشن تکلیف نیاز است
اپلکیشن جشن تکلیف
اپلکیشن جشن تکلیف
-مسابقه و بازی
-اشعار و ترانه
-دکلمه ، متن ادبی
- لوح یادبود
- نمایشنامه
- متن مجری
- و هر آنچه که در مراسم جشن تکلیف نیاز است
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
مقدمه:
روزی که معلم موضوعاتی داد و گفت باید تحقیقی ارائه دهید من با توجه به علاقه به ایران عزیز، وطنم، بر آن شرح تا در این رابطه مقاله ای جمع آوری کنم پس گشتم و مطالبی در این باره یافتم که تا حدودی توانست به سوال های درون ذهنم پاسخی دهد و نیز اطلاعات خودم را افزایش دهد.
همچنین جا دارد از دبیر محترممان استاد کاظمی تشکر کنم که دریچه ای به روی تحقیق و پژوهش در ذهن ما باز کردند.
تحقیقی که اکنون پیش روی شماست مطالبی است در مورد جشن های ایران باستان البته بیشتر سعی بر آن شد تا افکار و عقاید مردم و آداب و رسوم آنان توضیح داده شود و همچنین راجع پیرایش جشن ها و نیز مراسمی که در آن انجام می شده و انگیزه های آنان.
جشن های سالیانه عهد ساسانیان عموما دارای صورت دهقانی و روستایی بوده و در اصل با امور کشاورزی بستگی داشته است. چون این رسمی ساسانیان این اعیاد را پذیرفته بود، هنگام جشن از یک طرف دیگر تشریفات و اعمال خاصی انجام می شد. مبدا این اعمال اخیر، اعتقاد به سحر و جادو بوده، اما رفته رفته مبدل به مراسم عادی گشته، تفریحات عامه نیز از هر قبیل در آن وارد شده بود. چنان که رسم عوام الناس است و محققان رسوم عامیانه عامل به خوبی از آن اطلاع دارند، اکثر این جشن های سالیانه را مردمان با یکی از حوادث تاریخ داستانی مربوط می کرده اند. مثلا فلان عید را یادگار فلان واقعه می دانستند، که در عهد جمشید یا فریدون یا پهلوانی داستانی رخ داده بود.
نسل زردشتیان دوازده ماه دارد، که هر یک را نام یکی از ایزدان بزرگ نهاده اند و ترتیب با آن ها از این قرار است:
1- فروردین (فروشی ها) 7- مهر (میثر)
2- اردوهشت (اش و هشت) 8- آبان («آب ها»آناهیتا)
3- خورداد (هورتات) 9- آذر (آتر، آتش)
4- تیر (تشتری) 10- دذو (خالق، اوهرمزد)
5- امرداد (امرتات) 11- وهمن (وهومنه)
6- شهریور (خشترویری) 12- اسپندارمند(اسپنت ارمیتی)
ظاهرا در عید قدیم پیش از ساسانیان، سال از مهرماه شروع می شده و عید مهرگان که جشن پاییزی است، در آن اوقات اول سال به شمار می رفته است، اما از علائمی که در تقویم هست، می توان حدس زد، که در روزگار بعد، وقتی که آغاز سال را در ابتدای فصل بهار قرار دادند، یک سال با ماه دذو(ماه اوهرفرد) شروع شده است.
تاریخ بعضی اعیاد، که بیرونی شرح داده است ما با حوادث طبیعی فصول مربوطه متضاد است و از این جا معلوم می شود چند قسم سال شماری متداول بوده و در حساب افزایش ایام زائده بی نظمی واقع می شده است.
در میان اعیاد، آنکه بیشتر قبول عام داشت، چنان که امروز نیز دارد، نوروز بود که آن را نوگ روز می گفتند. این جشن در آغاز سال بود و در سال دینی بلافاصله بعد از عید فروردیگان می آمد. به موجب روایت دینکرد، هر پادشاهی در این روز فرخنده، رعیت ممالک خویش را قرین شادی و خرمی می کرد و در این عید کسانی که کار می کرده اند، دست از کار کشیده، به استراحت و شادمانی می پرداخته اند. نوروز عید بهاری است و آثاری از گموک، که جشن با عیان بابلیان بود، در آن باقی است در این روز قانیات های وصول شده را به حضور شاه عرضه می داشتند و شاه به عزل و نصب حکام می پرداخت و نیز در نوروز سکه نو می زدند و آتشکده ها را پاک و طاهر می کردند و امثال این...
عید نوروز 6 روز متوالی دوام داشت و در این شش روز سلاطین ساسانی با رعام می دادند و نجبای بزرگ و اعضای خاندان خود را به ترتیب منظم می پذیرفتد که به حضار عیدی می دادند. روز ششم عید را سلاطین برای خود و محرومان جشن می گرفتند.(1)
روز ششم فروردین(خورداد فروردین ماه) روز تولد و نیز به پیامبری رسیدن دشورزتشت است. این روز که نزد مقام زرتشتیان عزیز و محترم است، در هر منطقه با مراسم ویژه خود تا امروز برگزار می شود.
در شهرلرکان، بیش از غروب آفتاب، همگی در«شاه ور هرام ایزد» گردهم می آمدند. هر کس زیباترین لباس خود را می پوشید. کودکان حتی لباس عید خود را نگه می داشتند، تا حد این روز، به تن کنند. با حضور موبد و اوستا خوانی، مراسم شروع می شد. بر سر سفره مقابل موبد، گل و شمشاد و عکس اشور زرتشت حتما وجود داشت.
نقل و شیرینی می گرداندند، رئیس انجمن زرتشتیان، خیرمقدم و تبریک سال نو و جشن ششم فروردین را می گفت و پس از آن اجرائی سرودها و نمایش های سنتی و مذهبی، شعرخوانی و موسیقی و... در این جشن مسلمانان نیز می توانستند
مقاله کامل بعد از پرداخت وجه
لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"
فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات: 13
در فرهنگ اصیل ایران باستان پنچ جشن با اهمیت وجود دارد که عبارتند از: نوروز، مهرگان، تیرگان، یلدا و سده. در تقویم ایران باستان که کوروش کبیر ایجاد کرده بود، هر روز از ماه دارای نامی است و روز شانزدهم هر ماه روز مهر نام دارد. در هر ماه مردم روزی را که نامش با نام ماه یکی می شد ، جشن می گرفتندو آن روز را گرامی می داشتند. روز مهر از ماه مهر ، روز جشن مهرگان نام دارد.
مهر در معنی لغوی، مهر، محبت و پیوستن معنا دارد و مهرگان نزد برخی اقوام کهن ایرانی از نوروز نیز مهمتر بود و دلایل این اهمیت، منسوب بودن مهرگان به الهه مهر (میترا) بود، که فرشته مهر و دوستی و عهد و پیمان و مظهر نور و روشنایی بود. و آنچنان تقدسی نزد آریایی ها داشت که کیش پرستش مهر بوجود آمد و از ایران به بابِل و سپس به اروپا رفت و آیین میترایسم شکل گرفت که منجر به شکل گیری برخی از طرق عرفانی شد. و در نهایت یکی از سرچشمه های مهم مسیحیت گردید. به عید میترا عید "بغ" نیز می گفتند. چرا که بغ به معنای خداوند است و بعد ها به میترا تبدیل شده است. جالب است بدانید که پایتخت کشور عراق که بغداد نام دارد، یک اسم کاملا پارسی است به معنای خداداد! مهر در اندیشه های کهن واسطه میان فروغ ازلی و فروغ پدید آمده (آفریدگار و آفریدگان) بود و چون مظهر نور بود، به مفهوم خورشید نیز به کار می رفت. مهر حامی صلح و صفا و ضامن عهد و پیمان و همچنین نگهبان کشتزارها و کاشتها و پاسدار مردم و بخشنده آرامش به سرزمین ایران بود. در دوران تسلط آیین زرتشت با اهمیت یافتن مقام اهورامزدا و عمومیت یافتن آیین یکتا پرستی از مقام مهر به تدریج کاسته شد و از آن پس مهر تنها به عنوان فرشته ای بلند پایه ستایش می شد و به ایزد مهر مشهور شد. و مقام او بر بالای کوه تلبرز تصور می شد که بر گردونه 4 اسبه خویش از کوه خاور به باختر می شتافت. و جهان را سرشار از نور و روشنایی و برکت می ساخت. مهرگان روز بزرگداشت ایزد مهر بود و این جشن ملی در سراسر ایران با شکوه و جلال خاصی برگزار می شد.
روز مهر و ماه مهر و جشن فرخ مهرگان مهر بفزا ای نگارِ مهر چهرِ مهربان
گذشته از عقاید مذهبی قدرتمندی که در پس اینگونه جشن ها نهفته است، یک پیشینه تاریخی و پس زمینه فرهنگی نیز پشتوانه آن است.
ایرانیان در طول تاریخ خود راه درازی را پیموده اند، هم در این راه شکل گرفته اند و هم به این راه شکل داده اند. این شکل و شمایل نه چندان مایه فخر و مباهات است و نه چندان مایه سر شکستگی و خواری. هر چه هست تاریخ ملتی است که ساختار روانی و اجتماعی ویژه خود را دارد. تاریخ ملت ما با آیین مناسکی عجین شده است که به زندگی انسان ایرانی در طی قرون متمادی معنا بخشیده اند و اصولا از کارکردهای اسطوره ها هویت بخشی و معنا دادن به زندگی است. زبان اسطوره زبان راز و رمز است. ذهن انسان را از ظاهر به باطن معطوف می کند و از گذشته به حال و از حال به آینده توجه می دهد. گویی بیانگر آمال، آرزوها و آرمان های یک قوم است. اسطوره ها غایت آرزوهای اقوام را تعریف می کنند و به زندگی جهت می بخشند. یاد آوری این جشن ها می تواند تا حدودی معرفت به خود را سبب شود، به خصوص برای ملتی که ریشه در ژرفا دارد. در همه اعیاد و مناسک ایران باستان اندیشه و تفکری جاری و ساری است که به این جشن ها رنگ و بوی معنوی عجیبی می بخشد. آیین ها و مناسبت ها همه نمادی از حرکت هایی در تاریخ قوم ایرانی است. که در ادبیات این قوم نیز تجلی یافته است. مثلا تیرگان سالروز حرکت تاریخی آرش کمانگیر است بر علیه ظلم و جور حاکم. حرکت او یک حرکت چند بعدی به معنای کامل است که در قالب اسطوره و شعر هم به آن پرداخته شده است. در مورد فلسفه جشن مهرگان هم نظریه های بسیاری موجود است که در ذیل به برخی از آنها اشاره می کنم
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
جشنهای ایران باستان
عمر جشنهای ایران برخیشان با عمر این ملت و مردم برابر است. پارهای از جشنهای ایران چون نوروز و مهرگان و گاهنبارها که ریشهای طبیعی دارند، از یاد و تاریخ و رسوم و آداب و زندگی مردم ایران جدا نیست. همهٔ این معتقدات و آداب و رسوم، از جمله:
جشنهای بزرگ ایرانیان باستان عبارت بودند از: نوروز، مهرگان و جشنهای آتش و گاهنبارها و جشن فروردگان که در خلال هر یک از این جشنها مراسم و جشنهای وابستهای نیز برگزار میشدهاست.
۱ جشنهای مربوط به روزها، ماهها، گاهنبارها
۱.۱ روزهای همنام با دوازده ماه و جشنهای ماهانه
۱.۲ جشنهای شش گانهٔ گاهنبار
۱.۳ جشن روزهای گاتها
۲ جشن سوری
۲.۱ جشن سده
۲.۲ جشن سوری پایان سال
۳ نوروز
۳.۱ جشن آبریزگان
۳.۲ نوروز کوچک
۳.۳ نوروز بزرگ
۴ جشن مهرگان
۵ یلدا
۶ جشنهای دیگر سال
۶.۱ جشن آبانگاه
۶.۲ سروش روز
۶.۳ جشن خزان
۶.۴ سیرسور
۶.۵ جشن دیبگان
۶.۶ جشن گاوگیل
۶.۷ جشن بادبره
جشنهای مربوط به روزها، ماهها، گاهنبارهاسال اوستایی شمسی است و از ۳۶۵ روز تشکیل میشود. هر سال دوازده ماه دارد و هر ماه درست سی روز. این سی روز دارای سی نام مشخص و ویژه میباشد که هر روز به نامی خوانده میشود. نامها از آن امشاسپندان و ایزدان است اما پنج روز باقی میماند. این پنج روز پس از آخرین روز از ماه اسفند یعنی روز سیصد و شصتم قرار دارد که پنجه، پنجهٔ دزدیده، خمسهٔ مسترقه یا اندرگاه خوانده میشود و هر روزی را نامی ویژه است. این پنج نام از پنج بخش گاتها یا سرودهای زرتشت برگزیده شده است. همچنین دوازده ماه اوستایی نیز دارای دوازده نام است، منتخب از نامهای امشاسپندان و ایزدان که با دوازده نام از سی اسم روزها مشترک است.
روزهای همنام با دوازده ماه و جشنهای ماهانهنامهای دوازدهگانه ماهها با دوازده نام از اسامی روزها مشترک هستند. در مثل فروردین نخستین ماه سال و آغاز بهار است در حالی که روز نوزدهم هر ماه نیر فروردین نامیده میشود یا اردیبهشت دومین ماه و سومین روز ماه نیز به شمار میرفتهاست. بدین شیوه هرگاه نام روز و ماهی موافق می افتاد، آن روز را جشن میگرفتند و از این رهگذر دوازده جشن در سال که بهتر است آنها را جشنهای ماهانه بنامیم، پدید میآمد. این جشنها در جدول زیر نمایان است:
نام ماه تاریخ روز و نام روز نام جشن
۱ فروردین روز نوزدهم، روز فروردین جشن فروردگان
۲ اردیبهشت روز سوم، روزاردیبهشت جشن اردیبهشتگان
۳ خرداد روز ششم، روز خرداد جشن خردادگان
۴ تیر روز سیزدهم، روز تیر جشن تیرگان
۵ امرداد روز هفتم، روز امرداد جشن امردادگان
۶ شهریور روز چهارم، روز شهریور جشن شهریورگان
۷ مهر روز شانزدهم، روز مهر جشن مهرگان
۸ آبان روز دهم، روز آبان جشن آبانگان
۹ آذر روز نهم، روز آذر جشن آذرگان
۱۰ دی روز یکم، روز هرمزد خرم روز
۱۱ بهمن روز دوم، روز بهمن جشن بهمنگان
۱۲ سپندارمذ روز پنجم، روز سپندارمذ جشن اسفندگان
اینها جشنهای دوازدهگانهٔ سال میباشد که در روزگار ساسانیان پیش از آن با آداب و تشریفاتی فراوان برگزار میشد]
جشنهای شش گانهٔ گاهنبارگاهنبار یا گاهبار این دو لغت یک معنی دارد و آن شش روزی است که خدای تعالی عالم را آفرید و مجوس در کتاب زند از زرتشت نقل میکنند که حق سبحانه و تعالی عالم را در شش گاه آفرید و اول هر گاهی نامی دارد و در اول هر گاهی جشنی سازند.
گاهنبار میدیوزرم نخستین گاهنبار روز پانزدهم اردیبهشت ماه، چهل و پنجمین روز از اول سال که در آن آسمان آفریده شد.
گاهنبار میدیوشـم روز پانزدهم تیر ماه صد و پنجمین روز سال که در این روز آب آفریده شد.
گاهنبار پـتیهشـهیم روز سی ام شهریور ماه صد و هشتادمین روز سال که در این روز زمین آفریده شد.
گاهنبار ایاسرم سیام مهر ماه دویست و دهمین روز سال که در آن گیاه آفریده شد.
گاهنبار میدیارم بیستم دیماه دویست و نودمین روز سال که جانوران آفریده شدند.
گاهنبار همسپثمیدیه و جشن همسپثمیدیه در آخرین روز کبیسهٔ سال یعنی سیصد و شصت و پنجمین روز سال که مردمان آفریده شدند. این جشن را جشن فروردگان نیز مینامند.
قسمتی از محتوای متن Word
تعداد صفحات : 25 صفحه
جشن مهرگان مهر روز از مهرماه برابر با شانزدهم مهرماه در گاهشماری ایرانی "میستاییم مهرِ دارندهی دشتهای پهناور را،او که به همهی سرزمینهای ایرانی،خانمانی پُر از آشتی، پُر از آرامی و پُر از شادی میبخشد.
" «اوستا - مهریَشت» مقدمه «جشن مهرگان» که در گذشته آنرا «میتراکانا یا متراکانا (Metrakana)» مینامیدند و در نخستین روز از پاییز برگزار میشد(1)، پس از نوروز بزرگترین جشن ایرانی و هندی است در ستایش ایزد «میثرَه» یا «میترا» و بعدها «مهر» که از مهرروز آغاز شده تا رام روز به اندازهی شش روز ادامه دارد.
سنگنگارهی میترادر نمرود داغ، آناتولی خاوری سده یکم پیش از میلاد «مهریشت» نام بخش بزرگی در اوستا است که در بزرگداشت و ستایش این ایزد بزرگ و کهن ایرانی سروده شده است.
مهر یشت، دهمین یشت اوستا است و همچون فروردین یشت، از کهنترین بخشهای اوستا بشمار میآید.
مهر یشت از نگاه اشارههای نجومی و باورهای کیهانی از مهمترین و نابترین بخشهای اوستا است و کهنترین سند در بارهی آگاهی ایرانیان از کروی بودن زمین، بند 95 همین یشت میباشد.
از مهر یشت تا به امروز 69 بند کهن و 77 بند افزوده شده از دوران ساسانیان، به جا مانده است.
روز آغاز جشن مهرگان، مهرگان همگانی (عامه) و روز انجام، مهرگان ویژه (خاصه) نام دارد.
همانطور که میدانیم در گاهشماری باستانی ایران، سال به دو پاره (فصل) بخش میشد، تابستان (هَمَ - Hama) هفت ماهه و زمستان (زَیَنَ Zayana) پنج ماهه، که جشن نوروز جشن آغاز تابستان و مهرگان جشن آغاز زمستان بود و از این رو این دو جشن با هم برابری میکردهاند.
برج رادکان - برج رادک خواجه نصیر توسی آنچنان که ابوریحان بیرونی در «آثارالباقیه» از زبان «سلمان فارسی» آورده است: ما در عهد زرتشتی بودن میگفتیم، خداوند برای زینت بندگان خود یاقوت را در نوروز و زبرجد را در مهرگان بیرون آورد و فضل این دو روز بر روزهای دیگر مانند فضل یاقوت و زبرجد است بر جواهرهای دیگر .
.
.
» در برهان قاطع «خلف تبریزی» نیز دربارهی مهرگان میخوانیم: «نام روز شانزدهم از هرماه و نام ماه هفتم از سال شمسی باشد و آن بودن آفتاب عالم تاب است در برج میزان که ابتدای فصل خزان است و نزد فارسیان بعد از جشن و عید نوروز که روز اول آمدن آفتاب است به برج حمل از این بزرگتر جشنی نمیباشد و همچنان که نوروز را عامه و خاصه میباشد، مهرگان را نیز عامه و خاصه است و تا شش روز تعظیم این جشن کنند.
(توضیحات کامل در داخل فایل)
متن کامل را می توانید دانلود نمائید چون فقط تکه هایی از متن در این صفحه درج شده به صورت نمونه
ولی در فایل دانلودی بعد پرداخت، آنی فایل را دانلود نمایید