هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد تعریف عدالت از منظر حضرت علی

اختصاصی از هایدی تحقیق در مورد تعریف عدالت از منظر حضرت علی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد تعریف عدالت از منظر حضرت علی


تحقیق در مورد تعریف عدالت از منظر حضرت علی

ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه3

 

فهرست مطالب

ندارد

امام علی درخصوص عدالت بیانی دارد که می توان مفهوم کامل و تعریف جامع این کلمه را از آن دریافت:
وَ سُئل علیه السلام، أیما اَفضلُ: العدلُ او الجود؟ فقال(ع): العدل یضع الامور مواضعها و الجود یخرجها عن جهتها، و العدل سائس عام و الجود عارض خاص، فالعدل اشرفهما و افضلهما؛ از امام(ع) سؤال شد: از عدل و جوُد (بخشش) کدام یک برتر و ارزشمندترند؟ فرمود: عدل امور را به جای خود می نهد اما جود امور را از جهت اصلی خارج می کند. عدل سیاست گری فراگیر همگان است و اداره کننده عموم است اما اثر جُود محدود، و عارضه ایی استثنایی است. بنابراین عدل شریف ترین و بافضیلت ترین آن دو است. این تعریف همان تعریف معروف است که از عدل شده است: وَضع کل شیء فی ما وضع له ، که معنای آن قرار دادن یا نهادن هر چیز در جای مناسب آن است. در جامعه انسانی افراد مختلف اند. صلاحیت ها، لیاقت ها، استعدادها، ارزش ها و پایه های علم، فضیلت، ایمان، اخلاق و درایت ها متفاوت است. حقوق انسان ها در زمینه های مختلف برحسب این موازین تعیین می گردد. اگر این ارزشیابی درست بود و طبق صلاحیت ها هر فردی از حقوق شایسته برخوردار گشت، عدالت اجتماعی تحقق یافته است. اما اگر پایه ها و مراتب اجتماعی را معیارهای واقعی تعیین نکند، این همان ظلم است که نظام جامعه را از هم می پاشد. امام(ع) در مقایسه عدل و جُود، عدل را ترجیح داده و استدلال نموده اند که جود و بخشش گرچه خصلتی ممدوح و قابل ستایش است، ولی همه جا کارسازی ندارد و همیشه نمی توان از صفت بخشندگی یاری جست. ای بسا که جود و بخشش، سبب برهم زدن نظام عدالت در اجتماع شود. در کنار جود، ممکن است حقی از افرادی دیگر تضییع گردد. اما در عدل چنین نیست. اگر حق واقعی هر انسانی داده شود به احدی ظلم نشده و حقی از کسی ضایع نگشته است. لذا عدل در سیاست، اجتماع، حکم و قضا و مسایل مالی حقوقی، کیفری و غیره، محوری است عام که همگان در پرتو آن در امان بوده و از تضییع حقوق خویش، احساس وحشت و اضطراب نمی نمایند. همچنین در تبیین مفهوم عدل در تفسیر آیه کریمه ان الله یامر بالعدل و الاحسان چنین می فرماید: العدلُ الانصاف و الاحسان التفضل؛ عدل انصاف دادن است، و احسان؛ کرم و بخشش نمودن .
...


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تعریف عدالت از منظر حضرت علی

دانلود مقاله نگاهی اجمالی به زندگی حضرت محمد مصطفی( ص) امام جعفر صادق (ع)

اختصاصی از هایدی دانلود مقاله نگاهی اجمالی به زندگی حضرت محمد مصطفی( ص) امام جعفر صادق (ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله نگاهی اجمالی به زندگی حضرت محمد مصطفی( ص) امام جعفر صادق (ع)


دانلود مقاله نگاهی اجمالی به زندگی حضرت محمد مصطفی( ص) امام جعفر صادق (ع)

فرمت فایل: ورد قابل ویرایش

تعداد صفحات: 10

 

 

نگاهی اجمالی به زندگی حضرت محمد مصطفی( ص)؛ پیامبر اعظم و امام جعفر صادق (ع)

میلاد برگزیده ترین رسول آسمانی

جناب عبدالمطلب، پدر بزرگ پیغمبر (ص)، پس از آن که به کمال رشد رسید و مناصب کعبه به او منتقل گردید، چیزی نگذشت که فوق العاده عظمت یافته بر مردم مکه و قریش امیر و مهتر شد، عبدالمطلب مردی چهار شانه، خوش سیما، اندکی چاق و پرتو جوانی در چهره اش میدرخشید و مع الوصف تمام موهای سرش سپید بود.

عبدالمطلب چنان بزرگی یافت که از بلاد و کشورهای دور، به نزد او تحف و هدایا میفرستادند، و هر که او را زنهار میداد در امان بود، و چون عرب را داهیه ای پیش می آمد، او را برداشته به کوه خثبیر برده قربانی میکردند، انجام حاجات خود را به بزرگواری او میشناختند، دیگران خون قربانی خود را بر پیشانی بتها میمالیدند، اما او جز خدای یگانه چیزی را مورد ستایش قرار نمیداد ...

عبدالمطلب در آن وقت که حفر زمزم میکرد، قریش او را استهزا نموده، گفتند: تو خوشبخت بودی اگر بیش از یک پسر داشتی. آنگاه عبد المطلب با خدای خود عهد بست که اگر او را 10 پسر آید، یک تن را که از همه برگزیده تر باشد در راه او قربانی کند.

چیزی نگذشت که این موهبت نیز نصیبش گشته دارای ده پسر و شش دختر شد!

این خزانه پسران بر افتخارات او افزود، وقتی که به صحن مسجد الحرام می آمد، ده پسر جوان او، که دنبالش بودند، هاله سر افرازی و جلال بر او انداخته، دیده ها به سویش دوخته میشد!! او کسی بود که تیر دعایش برای داشتن ده پسر به اجابت رسیده بود، اما از این طرف موقع آن رسیده بود که عبد المطلب به عهد خود وفا نموده، یکی از پسر ها را در راه خدا قربانی کند، ولی گاهی که فکر میکرد، دل از یکی برکند و مهر او را در نه پسر دیگر قرار دهد در موقع انتخاب عاجز میماند.

عبد المطلب یک شب تا صبح نخوابید، تمام آن ده نفر را مقابل نظر خود آورده، سبک و سنگین کرد، راه حلی که به نظرش رسید این بود: قرعه به میان آنها کشد و انتخاب را به خدا وا گذارد.

صبح روز بعد عبدالمطلب پسرها را داخل خانه کعبه نمود و بین آنها قرعه زد. قرعه به نام عبدالله درآمد، پس عبدالله را خوابانید تا ذبح کند، قریش مانع گشتند، و زنهای عبدالمطلب شروع به گریه و ناله نمودند، (عاتکه) دختر عبدالمطلب، عرض کرد: پدر، بین شترهایی که در حرم داری و بین عبدالله قرعه بزن، پس او شروع به قرعه زدن نمود، و ده ده زیاد کرد، تا به صد شتر که رسید قرعه به نام شترها برآمد، و بعد عبدالمطلب این کار را سه بار تکرار کرد، و هر سه بار قرعه به نام شترها افتاد و عبدالله به سلامت ماند.

ودیعه الهی را به آمنه سپرد

پس از آنکه جناب عبدالمطلب با قربانی صد شتر، حیات عبدالله را خرید، چند روزی بیش نگذشت که او را با خود به منزل (وهب) برد، خواست تلخ ترین احساسات چند روز خود، و فرزندش عبد الله را با شیرین ترین کارها جبران کند.

جناب آمنه را برای عبدالله خواستگاری کرد. وهب و خانواده او به شرافت و سخاوت مشهور بودند، و آمنه به حجب و حیا، عبدالمطلب گفت: پسر من از یک خانواده قدیمی است که به اصالت معروفند، شمشیر و اسب، دشت و کوه، با شجاعت و قدرت و قوت او را میشناسند.

وهب گفت: دختر من در تقوی بی نظیر است.

عبدالمطلب: پسر من، برای مهر هشت شتر میاورد، و شب عروسی را من تعیین مینمایم، بدین گونه آمنه خطبه خوانده شد.

از این طرف نزدیک شده بود که کاروان قریش برای سفر شام حرکت کند، عبدالله از طرف عبدالمطلب کاندیدای این سفر بود، از این جهت چیزی نگذشت که عبدالمطلب، اسباب عروسی را فراهم ساخت تا عبدالله بتواند با کاروان رهسپار گردد.

جشن مفصلی گرفته شد، بزرگان قریش دعوت شدند، چند شتر برای میهمانان کشتند، آمنه را به خانه عبدالله آوردند، عبدالله که حامل نور نبوت الهی بود آن ودیعه الهی را به آمنه سپرد ....آمنه در پاره ای از شبها صدائی میشنید، که ای آمنه تو مادر شده ای و بهترین پسر را می آوری.

مرگ عبدال...

چند ماهی بیش نگذشت که یک روز صبح صدای طبل بلند شد، مردم مکه به یکدیگر بشارت میدادند که کاروان نزدیک شهر رسیده است، مردم به جنبش آمده و به سوی کاروان حرکت کردند، در پیشاپیش آنها پسران عبدالمطلب سوار اسبهای طلایی رنگ، به استقبال کاروان و برادرانشان شتافتند!

عبدالله در کاروان نبود! خاک یثرب عبدالله را در کام خود کشیده بود، افسوس که آخر الامر هم، عبدالله در جوانی درگذشت. تنها دلخوشی آمنه پس از مرگ شوهر، فرزندی بود که انتظار او را میکشید و آرزو میکرد پسر باشد، یک عبدالله کوچک باشد.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نگاهی اجمالی به زندگی حضرت محمد مصطفی( ص) امام جعفر صادق (ع)

تحقیق در مورد حضرت فاطمه زهرا

اختصاصی از هایدی تحقیق در مورد حضرت فاطمه زهرا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد حضرت فاطمه زهرا


تحقیق در مورد حضرت فاطمه زهرا

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه23

 

فهرست مطالب ندارد

 حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

مقدمه

فاطمه (علیها السلام) در نزد مسلمانان برترین و والامقام ترین بانوی جهان در تمام قرون و اعصار می‌باشد. این عقیده بر گرفته از مضامین احادیث نبوی است. این طایفه از احادیث، اگر چه از لحاظ لفظی دارای تفاوت هستند، اما دارای مضمونی واحد می‌باشند. در یکی از این گفتارها (که البته مورد اتفاق مسلمانان، اعم از شیعه و سنی است)، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: "فاطمه سرور زنان جهانیان است". اگر چه بنابر نص آیه شریفه قرآن، حضرت مریم برگزیده زنان جهانیان معرفی گردیده و در نزد مسلمانان دارای مقامی بلند و عفت و پاکدامنی مثال‌زدنی می‌باشد و از زنان برتر جهان معرفی گشته است، اما او برگزیده‌ی زنان عصر خویش بوده است. ولی علو مقام حضرت زهرا (علیها السلام) تنها محدود به عصر حیات آن بزرگوار نمی‌باشد و در تمامی اعصار جریان دارد. لذا است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در کلامی دیگر صراحتاً فاطمه (علیها السلام) را سرور زنان اولین و آخرین ذکر می‌نمایند. اما نکته‌ای دیگر نیز در این دو حدیث نبوی و احادیث مشابه دریافت می‌شود و آن اینست که اگر فاطمه (علیها السلام) برترین بانوی جهانیان است و در بین زنان از هر جهت، کسی دارای مقامی والاتر از او نیست، پس شناخت سراسر زندگانی و تمامی لحظات حیات او، از ارزش فوق العاده برخوردار می‌باشد. چرا که آدمی با دقت و تأمل در آن می‌تواند به عالیترین رتبه‌های روحانی نائل گردد. از سوی دیگر با مراجعه به قرآن کریم درمی‌یابیم که آیات متعددی در بیان شأن و مقام حضرتش نازل گردیده است که از آن جمله می‌توان به آیه‌ی تطهیر، آیه مباهله، آیات آغازین سوره دهر، سوره کوثر، آیه اعطای حق ذی القربی و... اشاره نمود که خود تأکیدی بر مقام عمیق آن حضرت در نزد خداوند است. این آیات با تکیه بر توفیق الهی، در مقالات دیگر مورد بررسی قرار خواهد گرفت. ما در این قسمت به طور مختصر و با رعایت اختصار، به مطالعه شخصیت و زندگانی آن بزرگوار خواهیم پرداخت.

 نام، القاب، کنیه‌ها

 نام مبارک آن حضرت، فاطمه (علیها السلام) است و از برای ایشان القاب و صفات متعددی همچون زهرا، صدیقه، طاهره، مبارکه، بتول، راضیه، مرضیه، نیز ذکر شده است.

فاطمه، در لغت به معنی بریده شده و جدا شده می‌باشد و علت این نامگذاری بر طبق احادیث نبوی، آنست که: پیروان فاطمه (علیها السلام) به سبب او از آتش دوزخ بریده، جدا شده و برکنارند.

زهرا به معنای درخشنده است و از امام ششم، امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که: "چون دخت پیامبر در محرابش می‌ایستاد (مشغول عبادت می‌شد)، نورش برای اهل آسمان می‌درخشید؛ همانطور که نور ستارگان برای اهل زمین می‌درخشد."

صدّیقه به معنی کسی است که به جز راستی چیزی از او صادر نمی شود. طاهره به معنای پاک و پاکیزه، مبارکه به معنای با خیر و برکت، بتول به معنای بریده و دور از ناپاکی، راضیه به معنای راضی به قضا و قدر الهی و مرضیه یعنی مورد رضایت الهی.

کنیه‌های فاطمه (علیها السلام) نیز عبارتند از ام الحسین، ام الحسن، ام الائمه، ام ابیها و...

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد حضرت فاطمه زهرا

تحقیق در مورد حضرت زینب

اختصاصی از هایدی تحقیق در مورد حضرت زینب دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد حضرت زینب


 تحقیق در مورد حضرت زینب

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه10 21

 

فهرست مطالب ندارد 

السلام علیکِ یا زینب کبری، السلام علیکِ یا بنت رسول الله، السلام علیکِ یا بنت امیرالمومنین (سلام الله)

ای فروغ تابنده کوثر! ای پرستار شهادت! تو بانوی فصاحتی و اعجاز. نطق آتشین تو قلب سنگی کوفیان را ذوب کرد، اشک از چشمان آنها به راه انداخت و به سینه های کویری شان گسیل داشت. تو فرزند کوثری! تو جرعه ناب کوثری! نامت همیشه درس آموز عزت و یادت هماره الهام بخش شرف و مردانگی باد.

 

 

حضرت زینب کبرى علیها السلام در روز پنجم جمادى الاولى سال پنجم یا ششم هجرى قمرى در شهر مدینه منوّره متولّد گردیده و جهان را به قدوم خویش مزین فرمودند.

نام مبارک آن بزرگوار زینب، و کنیه گرامیشان ام الحسن و ام کلثوم و القاب آن حضرت عبارتند از: صدّیقة الصغرى، عصمة الصغرى، ولیة اللّه العظمى، ناموس الکبرى، شریکة الحسین علیهالسّلام و عالمه غیر معلّمه، فاضله، کامله و ... پدر بزرگوار آن حضرت، اوّلین پیشواى شیعیان حضرت امیرالمؤمنین على بن ابیطالب علیهماالسّلام، و مادر گرامى آن بزرگوار، حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه علیها می باشد.

در آن زمان که صدیقه کبری (علیها السلام) به این گوهر دریای عصمت و طهارت باردار بود، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در مدینه حضور نداشتند و به سفری رهسپار بودند. هنگامی که وجود مقدس زینب کبری (سلام الله علیها) متولد گشت، صدیقه طاهره (علیها السلام) به امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود که چون پدرم در سفر است و در مدینه حضور ندارد، شما این دختر را نام بگذارید. آن حضرت فرمود: من بر پدر شما سبقت نمی گیرم، صبر نما که به این زودی رسول خدا باز خواهد گشت و هر نامی که صلاح داند بر این کودک می نهد.

هنگامی که  سه روز گذشت، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مراجعت نمود و و همانگونه که رسم و سیره رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) بود، نخست، به منزل حضرت زهرا (علیها سلام ) وارد گشتند.

امام علی (علیه السلام) خدمت آن حضرت عرض کرد: یا رسول الله! خداوند متعال دختری به دخترت عطا فرموده است، نامش را معین فرمایید. فرمود: اگر چه فرزندان فاطمه اولاد من می باشند، لکن امر ایشان با پروردگار عالم است و من منتظر وحی میباشم. در این حال جبرییل نازل شد عرض کرد: یا رسول الله! حق تو را سلام می رساند و می فرماید: نام این مولود را " زینب " بگذار، چرا که  این را در لوح محفوظ نوشته ایم.

رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) قنداقه آن مولود گرامی را طلبید و به سینه چسبانید، ببوسید و نامش را زینب نهاد و فرمود:  به حاضرین و غایبین امت، وصیت می نمایم  که حرمت این دختر را پاس بدارند. همانا که او به خدیجه کبری (علیها سلام) شبیه است.

 

هوش و ذکاوت:

صاحب کتاب اساور من ذهب درباره حافظه و ذکاوت آن بانوى بزرگوار چنین می نویسد:

در اهمیت هوش و ذکاوت آن بانوى بزرگوار همین بس که خطبه طولانى و بلندى را که حضرت صدیقه کبرى فاطمه زهرا صلوات اللّه و سلامه علیها در دفاع از حق امیرالمؤمنین علیهالسّلام و غصب فدک در حضور اصحاب پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ایراد فرمودند، حضرت زینب علیها السلام روایت فرموده است.

و ابن عباس با آن جلالت قدر و علو مرتبه در حدیث و علم، از آن حضرت روایت نموده و از آن حضرت به عقیله تعبیر می کند. چنانچه ابوالفرج اصفهانى در مقاتل می نویسد: ابن عباس خطبه حضرت فاطمه سلام اللّه علیها را از حضرت زینب سلام اللّه علیها روایت کرده و می گوید: حدثتنى عقیلتنا زینب بنت على علیهالسّلام..»

دقت کنیم که حضرت زینب علیها السلام با اینکه دخترى خردسال (یعنى هفت ساله و یا کمتر) بود، این خطبه عجیب و غرّاء که محتوى معارف اسلامى و فسلفه احکام و مطالب زیادى است را با یک مرتبه شنیدن حفظ کرده، و خود یکى از راویان این خطبه بلیغه و غراء می باشد.

 

فصاحت و بلاغت:

کلمات و فرمایشات گهربار آن حضرت در خطبه هایى که از آن حضرت روایت شده، خود قوی ترین دلیل بر کمال فصاحت و بلاغت آن بانوى بزرگوار می باشد. همان بانویى که امام سجاد علیهالسّلام در حق ایشان فرمودند: «اَنْتِ بِحَمدِ اللّهِ عالِمَةٌ غَیرَ مُعَلَّمَة وَ فَهِمَةٌ غَیرَ مُفَهَّمَة» یعنى:

«اى عمّه! شما الحمد للّه بانوى دانشمندى هستید که تعلیم ندیده، و بانوى فهمیده اى هستى که بشرى تو را تفهیم ننموده است».

در اینجا مرورى کوتاه به قسمتى از خطبه آن حضرت در مجلس یزید که یکى از بزرگترین حرکتهاى آن حضرت، در واقعه کربلا بود که دستگاه حکومت بنى امیه را به شدّت لرزاند می کنیم:

«به خدا قسم اى یزید، هر چه کردى بازگشت آن به سوى خودت خواهد بود، چرا که تو جز پوست خود نشکافتى و جز گوشت خود ندریدى.

اى یزید! در آن روزى که خداوند بدنهاى پاک شهیدانمان را حاضر می کند تا حقوق خود را از ستمگر بستاند، تو بر رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم وارد خواهى شد، امّا می دانى در چه حالى؟ در حالیکه خون عزیزان او را ریخته و حرمت ذرّیه او را از بین برده اى. آرى اى یزید! از این پیروزى ظاهرى که به دست آورده اى، غرق شادى مشو، و آن عزیزان را که در کربلا به خاک و خون کشیده اى، مغلوب و مرده مپندار. که خداوند می فرماید: (کسانى را که در راه خدا شهید شده اند مرده مپندارید. بلکه آنان زنده اند و در نزد خداى خود روزى می خورند). آل عمران: 169

و اى یزید! براى تو همین بس که حاکم در آن روز خداوند، و دشمن تو پیامبر خدا، و یاور و پشتیبان اهل بیت جبرئیل باشد. و به زودى کسى که این مقام را براى تو زینت داده و تو را بر گردن مسلمین سوار کرده است (یعنى معاویه)، خواهد دانست که چه جانشین بدى براى خود تعیین کرده و در روز جزا درخواهید یافت که بدترین مکان از آنِ کیست؟ و بدبختى و ضعف و زبونى شامل چه افرادى خواهد شد.

حضرت زینب (س) بزرگ بانوی جهان اسلام، بیدادگر  و ادامه دهنده حادثه عاشورا و دارنده دانشهای دو جهان و به گفته امام سجاد (ع): " دانای بدون آموزگار و فهمیده بدون فهماننده " بود. الگوی راستین وی، بانوی دو جهان, حضرت فاطمه (س) مادر وی بوده است. زینب (س) در دامان پرمهر و معنویت فاطمه (س) از سرچشمه معارف اسلامی و قرآنی سیراب گشت. رسالت راستین زینب هنگامی آغاز گردید که پس از به شهادت رسیدن امام حسین (ع) و هفتاد و دو تن از یارانش با ایراد سخنان آتشین به بیدارگری مردم کوفه و ستیز با ستمکاران و یزیدیان پرداخت.

پس از واقعه خونبار کربلا نقش ایشان روند تازه تری یافت. آن حضرت در این دوران ضمن حضور در کاروان اسرای کربلا در برابر حکام جور قرار گرفتند و به افشاگری ظلم و ستم وارد بر آل طه از سوی خاندان امیه پرداختند. آن حضرت در این دوران سخت با حضور در کاخ برخی حکمرانان جور زمان مانند یزید و ابن زیاد، با تاکید برحقانیت طریق آل محمد بر سخنان و تبلیغات مسموم خاندان امیه درباره بنی هاشم خط بطلان کشیدند.

صدیقه توانا، عقلیه دودمان وحی، تربیت شده خاندان نبوت، حضرت زینب کبری(س) است. همو که در بزرگواری و کرامتش بسیار سخن ها گفته و نوشته اند.

او نمودار حق و جهاد در راه خدا و نگهدارنده ایمان و عقیده، قهرمان دلیری و شجاعت، جلوه فصاحت و بلاغت، شعله ستیزه جوی باطل و آتش افشان حق در برابر نیروهای ستمگر و کوبنده دژخیمان زورگو است.
زینب(س) تجسم زهد، ورع، علم، عفاف و شهامت و عقیله طاهره، متعلق به اخلاق الهی است.
این بزرگوار (س) راه مقاومت در برابر باطل را به امت نشان داد و فداکاری در راه خدا و چشم پوشی از همه چیز را در راه برافراشتن پرچم حق به همه یاد داد.

ایثار، فداکاری، وزانت عقل، صبر و بردباری، علم وسیع و دانش وافر، سخنان سنجیده و منطقی او در فرصت های حساس توأم با آن مظلومیت و ستم های جانکاهی که به او وارد آمده است، از او چهره یک شخصیت بی نظیر، رزم آور شجاع، جهادگر بی باک و سخنور توانا را در قلوب و اذهان ترسیم نموده است که تا چرخ زمان حرکت دارد، تا نسل ها در روی زمین حیات دارند و تا زمین دور خورشید می گردد این چراغ فروزان، نورافکن جهانیان و نسل های آینده خواهد بود.

 

کرامات

به غیر از انوار مقدسه چهارده معصوم علیهمالسّلام، در میان خاندان رسالت و اهل بیت گرامى پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم، افرادى هستند که در نزد خداوند متعال داراى رتبه و منزلت رفیع و والایى می باشند و توسل به ایشان، موجب گشایش مشکلات و معضلات امور دیگران است. مانند حضرت اباالفضل علیه السلام که حتى در موارد زیادى مسیحیان به آن حضرت متوسل شده و به برکت توسل به آن حضرت مشکلاتشان حل گردیده و به حوائج و خواسته هاى خویش نائل گردیده اند.

حضرت زینب سلام اللّه علیها نیز بانویى بزرگوار از این دودمان پاک است که توسل به آن حضرت براى حل مشکلات بزرگ بسیار تجربه شده است و کرامات بسیارى از آن بانوى گرامى نقل شده است.

به عنوان مثال شبلنجى یکى از علماى اهل تسنّن در نورالابصار می نویسد:

«شیخ عبدالرحمن اجهورى مقرى در کتابش مشارق الانوار می گوید: در سال هزار و صد و هفتاد دجار مشکلى بسیار سختى شدم و به روضه (قبر مطهر و نوراین) حضرت زینب علیها السلام متوسل شدم و قصیده اى در مدح آن حضرت سرودم که مطلع آن چنین بود:

آلِ طاها لَکُمْ عَلَینَا الْوِلاءُ لا سِواکُمْ بِما لَکُمْ آلآء

و خدا به برکت آن بانوى گرامى مشکل مرا حل کرد.

 

شهادت آن حضرت:

حضرت زینب سلام ا... علیها، شیرزن دشت کربلا سرانجام پس از عمری دفاع از طریق حقه ولایت و امامت در 15 رجب سال 63 هجرى قمرى در ضمن سفرى که به همراه همسر گرامیشان عبداللّه بن جعفر به شام رفته بودند، شهادت رسیده و بدن مطهر آن بانوى بزرگوار در همانجا دفن گردید.

مزار ملکوتى آن حضرت (دمشق/سوریه)، اینک زیارتگاه عاشقان و ارادتمندان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السّلام مى باشد

سومین فرزند ارجمند خاندان وحى و رسالت و دودمان پاک و بلندآوازه‏ى امامت بود. نگارنده او را بسیار بى‏نیاز از تعریف و تمجید مى‏نگرد چرا که در وصف بانویى گرانقدر که پدرش امیر مؤمنان و مادرش سالار بانوان جهان «فاطمه» پاره‏ى تن پیامبر و دو برادرش «حسن» و «حسین» سالار جوانان بهشت هستند، چه چیزى مى‏تواند بنویسد؟
راستى که او میوه‏ى فضیلت‏ها و ثمره‏ى عظمت‏هایى بود که هاله‏اى از شرف و پاکى و قداست و شکوه از هر سو او را در میان گرفته بود.
با این بیان شما خواننده‏ى عزیز دیگر از سینه‏ى پربار و آکنده از عشق و ایمانى که او را شیر داد و از دامان پاکى که او را بسان گل پرورید، و از تربیت و پرورشى که همواره در مورد او بکار رفت، و از بیت رفیعى که او در آنجا دیده به جهان گشود، و از عامل وراثت و آنچه از این راه به او ارزانى گردید، و نیز عکس‏العمل و بازتاب شیوه‏هاى تربیتى و تأثیر جو مقدس خانوادگى که روح بزرگ او اثر نهاد، و نیز از ارزشهاى اخلاقى و مواهب بى‏شمارى که به او ارزانى داشت و در مزرعه‏ى پربار وجود او به گل نشست و شکوفا گردید، چیزى مپرس و مگو که وصف‏ناپذیر است!
اما راستى چقدر دردناک است که بگوییم تاریخ در مورد او ستم و بیداد روا داشت، همانگونه که در مورد پدر و مادر گرانمایه‏اش، چرا که تاریخ آنسان که شایسته و بایسته است زندگى او را پى نگرفت و آنگونه که زیبنده‏ى شخصیت بانوى اندیشمند و فرزانه‏ى «بنى‏هاشم» و نواده‏ى پیامبر خدا و قهرمان بزرگ ایمان و شجاعتى چون «زینب» باشد، زندگى او را ترسیم ننموده است.

هدیه آسمان
به هر حال آنگاه که او دیده به جهان گشود، نیاى گرانقدرش پیامبر نام او را «زینب» نهاد. واژه‏ى مقدس و جانبخشى که از «زین» و «اب» شکل گرفته است و به مفهوم زینت و آراستگى پدر مى‏باشد.
نویسنده‏ى کتاب «الحسین و بطلة کربلا» مقاله‏اى را از یک روزنامه‏ى پر تیراژ مصرى که پیرامون شخصیت والاى این بانوى بزرگ نوشته شده است در کتاب خویش مى‏آورد که ما در اینجا فرازهایى از آن را مى‏آوریم و مى‏گذریم:
زینب دخت امیر مؤمنان در ماه شعبان به سال پنجم از هجرت دیده به جهان گشود. مادرش او را نزد پدر والامقامش على علیه‏السلام آورد و گفت: على جان! این نوزاد را بگیر و براى او نامى شایسته برگزین.
على علیه‏السلام فرمود: من در نامگذارى فرزندم بر پیامبر خدا پیشى نمى‏گیرم.
آن روز پیامبر در سفر بود. هنگامى که آمد، به خانه‏ى «فاطمه» وارد شد. از او خواستند تا نامى بر نوزاد خاندان رسالت برگزیند که فرمود: «من بر پروردگارم سبقت نمى‏جویم.»
در این لحظات بود که فرشته‏ى وحى فرود آمد و با تقدیم سلام و تهنیت خدا به پیامبرش گفت: «اى پیامبر خدا! نام این نوزاد مبارک «زینب» است، چرا که خدا این نام زیبا و شایسته را براى او برگزیده است.»

سمبل پایدارى
آرى این بانوى بزرگ، هم داراى زندگى درخشان و تاریخ سرشار از فضایل انسانى و ارزشهاى اخلاقى است و هم همه‏ى مراحل زندگى الهام‏بخش و درس‏آموزش با حوادث اندوهبار و درد و رنج آمیخته بود.
در بخش مهمى از عمرش به طول ربع قرن با فاجعه‏ى جانسوز رحلت نیاى گرانقدرش پیامبر و مام شایسته‏اش «فاطمه» و رخدادهاى سخت دیگرى، روبرو گردید. آنگاه با روزگار سختى روبرو شد که پدرش امیر مؤمنان خانه‏نشین گردید و آزادى و امنیت و همه‏ى امکانات از او سلب شد.
سپس هجرت پدرش از مدینه به کوفه که مرکز حکومت پدرش گردید، پیش آمد و از پى آن اراده‏ى حکیمانه‏ى الهى او را با شهادت پدر- یعنى حادثه‏ى دردناک و فاجعه‏ى تکاندهنده‏اى که آسمانها را به لرزه درآورد- داغدار ساخت. به دنبال آن شاهد و ناظر جنگ ظالمانه‏اى بود که معاویه بر ضد برادرش، حضرت مجتبى علیه‏السلام و شیعیان او شعله‏ور ساخت و پس از آن هم با نقشه‏ى ابلیسى خویش آن حضرت را با سم خیانت به شهادت رسانید و سیطره‏ى استبدادى خویش را به ضرب زور و فریب و خیانت و تطمیع به جهان اسلام تحمیل کرد. پس از سالیانى چند ناگهان آن بانوى قهرمان با رخداد دیگرى که براستى بزرگترین فاجعه‏ى تاریخ بود، روبرو گردید. فاجعه‏ى تکان‏دهنده و خونبارى که داراى ابعاد گوناگون و مسیرى طولانى بود. اما شگفت اینجاست که این بانوى قهرمان در برابر این حوادث سخت و شکننده، قهرمانانه و نستوه، پایدارى ورزید و بى‏آنکه احساس شکست یا پریشانى نماید و یا اعصاب پولادین خویش را از دست بدهد و یا بر هوشمندى و آگاهى و درایت‏اش خدشه‏اى وارد آید، رسالت سترگ و پرشکوه خویش را از آغاز تا انجام به شایستگى انجام داد و پا به پاى انجام وظیفه و رساندن پیام، به مدینه بازگشت.
پس از این پایدارى شگرف در راه حق و عدالت، استبداد حاکم او را تبعید ساخت و آن بانوى بزرگ به «مصر» رفت و خدا چنین مقرر فرمود که آن حضرت در همانجا جهان را بدرود گوید و پرونده‏ى سراسر افتخار زندگى شگفت‏انگیز و الهام‏بخش او در سرزمین «نیل» گشوده بماند و آرامگاهش پناهگاه و نقطه‏ى امید میلیونها قلب و دل در طول عصرها و نسلها... گردد.

زینب«ع»

زینب کبرى سلام الله علیها،پیامبر خون شهداى کربلا و همراه حسین«ع»در نهضت خونین عاشورا .حضرت زینب،دختر امیر المؤمنین و فاطمه زهرا«ع»در سال پنجم هجرى،روز 5 جمادى الأولى در مدینه،پس از امام حسین«ع»به دنیا آمد.از القاب اوست:عقیله بنى هاشم،عقیله طالبیین،موثقه،عارفه،عالمه،محدثه،فاضله،کامله،عابده آل على.زینب را مخفف«زین اب»دانسته‏اند،یعنى زینت پدر.

امام حسین«ع»هنگام دیدار،به احترامش از جا برمى‏خاست.زینب کبرى،از جدش رسول خدا و پدرش امیر المؤمنین و مادرش فاطمه زهرا«ع»حدیث روایت کرده است.(1)این بانوى بزرگ،داراى قوت قلب،فصاحت زبان،شجاعت،زهد و ورع،عفاف و شهامت فوق العاده بود.(2) شوهرش،عبد الله بن جعفر(پسر عموى خودش)بود.از این ازدواج،دو پسر حضرت زینب به نامهاى محمد و عون،در کربلا به شهادت رسیدند.

وقتى امام حسین«ع»پس از امتناع از بیعت با یزید،از مدینه به قصد مکه خارج شد، زینب نیز با این دو فرزند،همراه برادر گشت.در طول نهضت عاشورا،نقش فداکاریهاى عظیم زینب،بسیار بود.سرپرست کاروان اسیران اهل بیت و مراقبت کننده از امام زین العابدین«ع»و افشاگر ستمگرى‏هاى حکام اموى با خطبه‏هاى آتشین بود.زینب،هم دختر شهید بود،هم خواهر شهید،هم مادر شهید،هم عمه شهید.پس از عاشورا و در سفر اسارت،در کوفه و دمشق،خطابه‏هاى آتشینى ایراد کرد و رمز بقاى حماسه کربلا و بیدارى مردم گشت.پس از بازگشت به مدینه نیز،در مجالس ذکرى که براى شهداى کربلا داشت،به سخنورى و افشاگرى مى‏پرداخت.وى به«قهرمان صبر»شهرت یافت.

در سال 63 و به نقلى 65 هجرى درگذشت.قبرش در زینبیه(در سوریه کنونى)است.

برخى نیز معتقدند مدفن او در مصر است.در کتاب«خیرات الحسان»آمده است:در مدینه قحطى پیش آمد.زینب همراه شوهرش عبد الله بن جعفر به شام کوچ کردند و قطعه زمینى داشتند.زینب در همانجا در سال 65 هجرى در گذشت و در همان مکان دفن شد.(3)

صبح ازل طلیعه ایام زینب است‏

پاینده تا به شام ابد نام زینب است‏

در راه دین لباس شهامت چو دوختند

زیبنده آن لباس بر اندام زینب است‏

بارزترین بعد زندگى حضرت زینب،همان پاسدارى از فرهنگ عاشورا بود که با خطابه‏هایش،پیام خون حسین«ع»را به جهانیان رساند.در این زمینه،نوشته‏ها و سروده‏هاى بسیارى است،از جمله این شعر:

سر نى در نینوا مى‏ماند اگر زینب نبود

کربلا در کربلا مى‏ماند اگر زینب نبود

چهره سرخ حقیقت بعد از آن طوفان رنگ‏

پشت ابرى از ریا مى‏ماند اگر زینب نبود

چشمه فریاد مظلومیت لب تشنگان‏

در کویر تفته جا مى‏ماند اگر زینب نبود

زخمه زخمى‏ترین فریاد،در چنگ سکوت‏

از طراز نغمه وا مى‏ماند اگر زینب نبود

در طلوع داغ اصغر،استخوان اشگ سرخ‏

در گلوى چشمها مى‏ماند اگر زینب نبود

ذو الجناح داد خواهى،بى‏سوار و بى‏لگام‏

در بیابانها رها مى‏ماند اگر زینب نبود

در عبور از بستر تاریخ،سیل انقلاب‏

پشت کوه فتنه‏ها مى‏ماند اگر زینب نبود(4)

خود زینب نیز از فصاحت و ادب برخوردار بود.در هنگام دیدن سر بریده برادر، خطاب به او چنین سرود:«یا هلالا لما استتم کمالا...»بعدها هم در سوگ حسین«ع»

اشعارى سرود،با این مطلع:«على الطف السلام و ساکنیه...»:سلام بر کربلا و برآرمیدگان آن دشت،که روح خدا در آن قبه‏ها و بارگاههاست.جانهاى افلاکى و پاکى که در زمین خاکى،مقدس و متعالى شدند،آرامگاه جوانمردانى که خدا را پرستیدند و در آن دشتها و هامونها خفتند .سرانجام،گورهاى خاموششان را قبه‏هایى افراشته در برخواهد گرفت،و بارگاهى خواهد شد،داراى صحنهاى گسترده و باز...

نقش تربیتی حضرت زینب(س)بعد از عاشورا

گروه گزارش: یکی از چهره‌هائی که در حادثه کربلا نقش تعیین کننده‌ و محوری در پیام رسانی نهضت حسینی و زنده‌نگه داشتن پیام عاشورا داشت، حضرت زینب(س)بود. هرچند بیشترین نقش این بانوی بزرگ، رهبری اسراء بود؛ اما توجه ایشان به مباحث تربیتی به عنوان عمده‌ترین نقش زن در عالم هستی، با آن همه مصائب و مشکلات، بسیار قابل تأمل است.

 

حرم حضرت زینب(س)

«مریم معین الاسلام»، روان شناس و مدیر دفتر پژوهش فرهنگی بانوان درباره نقش تربیتی حضرت زینب(س) می‌گوید: «یکی از درس‌های تربیتی زینب(س)توجه کامل ایشان در ارتباط با تربیت افراد تحت مدیریت ایشان در جریان ارسات است. ایشان به گونه‌ای عمل می‌کردند که دیگرانی که شاهد رفتار ایشان بودند از رفتار ایشان درس گرفتند و تربیت می‌شدند.

یکی از درس‌های تربیتی حضرت زینب(س)تقید به اصول در جریان سخت اسارت بود.

این جریان را همه شنیدیم که در هنگام عبور کاروان از کوفه، مردم کوچه و بازار، وقتی روی زرد و حالت ضعف بچه‌ها را مشاهده می‌کردند به آنها نان و خوراکی می‌دادند. حضرت زینب(س) وقتی مشاهده کردند اهل کوفه به بچه‌ها نان می‌دادند، آنها را از بچه‌ها می‌گرفتند.

حضرت می‌دانستند که بچه‌ها گرسنه‌اند و نیاز به غذا دارند، ولی چون صدقه بر اهل بیت حرام است، اجازه‌ی خوردن آن را نمی‌دادند. ما می‌بینیم حضرت زینب(س)حتی در شرایطی که بچه‌ها نیاز به غذا داشتند، روی اصول خود که نخوردن لقمه حرام و عدم ارتکاب به حرام است می‌ایستند و اجازه نمی‌دهند از نان و خوراکی که به بچه‌ها به عنوان صدقه داده شده بود، استفاده کنند که این برای ما بسیار درس آموز است.

در فرهنگ جامعه ما اینگونه جا افتاده که به عنوان مثال در شب عروسی، اگر حجاب ما از بین برود یا کار حرامی را انجام دهیم چون یک شب است، اشکالی ندارد؛ ولی حضرت با این کارشان به ما نشان دادند که نه تنها در لحظات شادی هیچ مجوزی برای ارتکاب به حرام نیست؛ بلکه در سخت‌ترین شرایط هم نباید انسان مرتکب عمل حرام شود.

«معصومه شریفی»، مدرس حوزه و دانشگاه به نقش انسان سازی زنان اشاره می‌کند و می‌گوید: «آن مادری که از ابتدای دوران بارداری خود مال شبه‌دار نمی‌خورد و بعد از به دنیا آمدن فرزند نیز همواره به حلال بودن خوراک و پوشش او توجه دارد، قطعاً این فرزند وقتی بزرگتر شد، یک انسان صالح و مفید برای جامعه خواهد بود و این واقعیتی است که از دامان زن، مرد به معراج می‌رود.»

توجه حضرت زینب (س)به مضامین تربیتی در سخنرانی‌هائی که در مجالس ابن زیاد و یزید داشتند نیز بسیار قابل توجه است. در این سخنرانی‌ یکی از درس‌های تربیتی که به همه می‌دهند این است که بدون امر به معروف و نهی از منکر تربیت امکان ندارد؛ ایشان در عین اسارت در مجلس خلیفه زمان، از امر به معروف و نهی از منکر یزید دست برنمی‌دارند و می‌گویند: آیا این نشانه عدل است که تو زنان رسول خدا را بدون حجاب نگه داری و زنان خود را در پشت پرده بگذاری؟

«معصومه شریفی»، نیز به تأثیر این نقش تربیتی حضرت زینب(س) اشاره می‌کند و می‌گوید: «زینب(س) با مدیریت خاص خود، مردم را به محاکمه درونی کشید و پیش از آنکه با اندیشه‌ها سخن بگوید با قلب‌های مردم سخن گفت تا آنجا که همه کسانی که به این خاندان اهانت کردند از امام سجاد(س) اجازه خواستند تا در رکابشان شمشیر بزنند. که حضرت سجاد(ع) فرمودند: هم اکنون دیر شده و حتی اگر بیایید باز هم شمشیرهایتان بر علیه ما خواهد بود. این بیدارگری‌ها باعث شد تا عبیدالله دیگر نتواند تا آنها را در شام نگه دارد و آنها را به مدینه بزارگرداندند و در واقع می‌توان گفت نقش زینب (س)‌و دیگر زنان در واقع عاشورا کمتر از مبارزات صحنه عاشورا و نقش حسین (ع) و یارانش نبود.

خطبه‌ها و سخنرانی زینب(س) در کاخ یزید، آنچنان فضا را دگرگون کرد که یزید مجبور شد، چهره عوض کند و همه تقصیرها را به گردن ابن زیاد بیندازد و اجازه عزاداری به اهل بیت بدهد.»

این‌ها نشان می‌دهد که حتی اگر شخص در آن شرایط قرار گرفته باشد و می‌خواهد کار تربیتی انجام دهد باید امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نکند.

مسأله بعدی، اقتدار مربی است. حضرت زینب(س) به عنوان مربی این کاروان آنچنان با اقتدار وارد مجلس ابن زیاد می‌شوند که اقتدار و هیبت ایشان همگان را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

زینب(س)آنچنان با بی‌اعتنایی وارد مجلس یزید می‌شود که فضای مجلس بر علیه یزد رقم می‌خورد و می‌گوید: «من هذه المتکبرة»؛ این زن متکبر کیست که با این هیبت و بی‌اعتنایی وارد مجلس شد و به گوشه‌ای رفت.»

زینبی که اسیر است و باید در بند یزید باشد و از موضع ضعف برخورد کند؛ با چنان اقتدار و بی‌اعتنایی با یزید برخورد می‌کند که پایه‌های کاخ او متزلزل می‌شود.

یعنی مربی باید با اقتدار باشد تا بتواند کار تربیتی او تأثیر داشته باشد و گرنه اگر فردی منفعل باشد و در مقابل حوادث کمر خم کند و از پا در آید و ضعف و انفعال خودش را به دیگران نشان دهد، نمی‌تواند کار تربیتی خود را انجام دهد.

حجة الاسلام «مهدی پیشوائی» نیز به جریان دفاع حضرت زینب(س)از امام سجاد(ع) در مجلس ابن زیاد اشاره می‌کند و می‌گوید: «وقتی عبیدالله بن زیاد، با امام سجاد(ع)درگیر لفظی شد و اهانت‌های ابن زیاد را پاسخ داد. ابن زیاد عصبانی شد و جلاد خواست که گردن این جوان را بزند که حضرت زینب(س) خروش برآورد و گفت: «عبیدالله تو جوانان و مردان ما را کشتی و کسی از آنها باقی نگذاشتنی، فقط یک جوان برای ما باقی مانده و اگر بخواهی او را نیز بکشی، اول باید مرا بکشی و آن قدر با او محاجه کرد که عبیدالله کوتاه آمد. بعضی از حاضرین نیز وساطت کردند که امیر این یک زن داغ دیده است و ادب و عرف عرب ایجاب نمی‌کند که با یک زن اینگونه برخورد کنی. این از نقش‌های بزرگ حضرت زینب(س) است و این نشان می‌دهد که این بانوی بزرگ، دارای روحیه بزرگی بوده است.»

مسأله بعد، بینش مربی است. ایشان آنچنان نسبت به مسائل دینی بینش دارند که تمام سخنرانی‌های خود را مستند به آیات قرآن می‌کنند و این یکی از فعالیت‌های تربیتی حضرت است. بنابراین حرف‌های ما در صورتی تأثیر تربیتی دارد که بتواند مستند باشد و مخصوصاً مستند به آیات الهی باشد.»

حجة الاسلام «مهدی پیشوائی»، نیز با اشاره به آگاهی حضرت زینب(س)از میراث‌های معنوی اهل بیت می‌گوید: «زمانی‌که امام سجاد(ع)به عمه‌شان زینب(س)فرمودند، عمه جان می‌بینی حتی کسی نیست که کشته شدگان ما را دفن کند. حضرت زینب(س)حدیث ام ایمن را که رسول خدا(س)پیشگویی کرده بود، برای حضرت سجاد(ع) می‌خوانند که افرادی بعد از شهادت آنها به کربلا می‌آیند و این بدنها را به خاک می‌سپارند و بر هر مرقد علامتی نصب می‌کنند تا شناخته ‌شوند و از راه‌های دور برای زیارت می‌آیند که اینها جزء حدیث ام ایمن بود. حضرت زینب(س) این حدیث را برای حضرت سجاد(ع) در قتلگاه خواند که این آگاهی حضرت ازمیراث‌های معنوی اهل بیت بود.»

مسأله دیگر ولایت مداری حضرت زینب(س) است. ایشان نشان دادند انسان اگر می‌خواهد تربیت شود، باید تحت ولایت معصوم باشد. لذا تا زمانی که امام حسین(ع) بودند خودشان را تحت ولایت حسین(ع) قرار می‌دادند و بدون اذن ایشان هیچ کاری را انجام نمی‌دادند و دقیقاً تابع امر امام خویش بودند و هرچه که امام می‌گفتند، عمل می‌کردند. بعد از اینکه امام حسین(ع) به شهادت رسیدند، خودشان را تحت ولایت امام سجاد(ع) قرار می‌دهند و هر کاری که می‌خواهند انجام دهند با اذن ولی خدا و امام زمانشان انجام می‌دهند.

بنابر این ما در صورتی به معنای واقعی، تربیت می‌شویم که تحت لوای ولایت معصوم قرار بگیریم. چرا که اگر تحت ولایت معصوم نباشیم، قطعاً تحت لوای شیطان قرار خواهیم گرفت و در این صورت تربیت ممکن نخواهد بود.»

صبر عارفانه حضرت زینب(س)از دیگر مسائل تربیتی است که «معصومه شریفی» به آن اشاره می‌کند.

او می‌گوید: «هیچ یک از مصائب و مشکلاتی که به حضرت زینب(س)وارد می‌شود، نتوانست زینب (س)را از پا در آورد و وقتی یزید از روی خشم و با تمام بی‌شرمی می‌گوید: «زینب! دیدی خدا چه به روز شما آورد؟ حضرت با نهایت صلابت می‌فرمایند: «من به جز زیبایی چیز دیگری ندیدم.» زینب(س)همه این مصائب را زیبائی می‌داند، چون در راه رضایت خدا و انجام وظیفه بوده است.

فکر این قضیه و اینکه اگر مصیبتی از اقوام و نزدیکان به ما برسد، چقدر ما را از پای در می‌آورد. اما چه باعث شد که زینب (س) همچون کوه استوار بایستد

حضرت ابا عبدالله در آخرین وداع خود و در صحنه‌ای که هیچ یار و یاوری باقی نمانده و تمامی اصحاب شهید شده بودند، هنگامی که همه اهل بیت گرد ایشان جمع شده بودند، با جملاتی رسالت عظیم پس از واقعه عاشورا را به اهل بیتشان گوشزد و آنان را آماده مصائب کردند و فرمودند: «خود را آماده بلا کنید و بدانید شما پیروز هستید. آنچنان این سخنان، زینب(س) را مقام می‌سازد که او کاروان سالار آن کاروان می‌شود، به گونه‌ای که همه مردان و ظالمین را از پای در می‌آورد و خطبه‌هایی را در دربار یزید می‌خواند که پایه‌های حکومت 25 ساله او را متزلزل می‌کند.

زینب(س) سختی‌ها را متحمل می‌شود چون آن را آغاز رسالت عظیمی می‌داند، چون انسان‌های بزرگ پایان نمی‌شناسند و این فرهنگی است که زینب(س)آن را اینگونه بیان می‌کند که هرکس فکر کند که پایان است دیگر آغازی برای او وجود ندارد و فرهنگ زینب اینگونه است که پایان برای خود نمی‌شناسد.

او به نقش کلیدی و تأثیرگذار حضرت زینب(س)در پیام‌رسانی واقعه عاشورا اشاره می‌کند و می‌گوید: «اهل بیت امام حسین(ع)بعد از حادثه کربلا، رسالت عظیمی را به دوش داشتند و اگر در واقعه عاشورا حضور نداشتند، اهداف قیام اباعبدالله دگرگون می‌شد و به هدف نمی‌رسید.

آنها کسانی بودند که همه وقایع عاشورا با چشم خود دیدند و با تمام وجود لمس کردند و گویا فیلمبرداری کاملی از واقعه عاشورا انجام دادند و در مسیر این رسالت سخت و خطیر، شروع به تبلیغ و پیام رسانی واقعه عاشورا کردند که اگر این پیام رسانی نبود، رسالت ابا عبدالله و خون پاکش در کربلا مدفون می‌شد و در کشاکش تبلیغات روز مدارانه اموی گم می‌شد و به قول شاعر: «سرنی در نینوا می‌ماند اگر زینب نبود، کربلا در کربلا می‌ماند اگر زینب نبود»

در واقع می‌توانیم بگوییم زینب، غدیر عاشورا است. به این معنا که همانطور که خداوند در صحنه غدیر فرمود: «یا ایهالرسول بلغ ما انزل الیک من ربک فان لم تفعل فما بلغت رسالته»‌، اگر زینب(س)نیز درحادثه عاشورا حضور نداشت، رسالت اباعبدالله ناقص و ناتمام می‌ماند.»

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد حضرت زینب