دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه10 21
فهرست مطالب ندارد
السلام علیکِ یا زینب کبری، السلام علیکِ یا بنت رسول الله، السلام علیکِ یا بنت امیرالمومنین (سلام الله)
ای فروغ تابنده کوثر! ای پرستار شهادت! تو بانوی فصاحتی و اعجاز. نطق آتشین تو قلب سنگی کوفیان را ذوب کرد، اشک از چشمان آنها به راه انداخت و به سینه های کویری شان گسیل داشت. تو فرزند کوثری! تو جرعه ناب کوثری! نامت همیشه درس آموز عزت و یادت هماره الهام بخش شرف و مردانگی باد.
حضرت زینب کبرى علیها السلام در روز پنجم جمادى الاولى سال پنجم یا ششم هجرى قمرى در شهر مدینه منوّره متولّد گردیده و جهان را به قدوم خویش مزین فرمودند.
نام مبارک آن بزرگوار زینب، و کنیه گرامیشان ام الحسن و ام کلثوم و القاب آن حضرت عبارتند از: صدّیقة الصغرى، عصمة الصغرى، ولیة اللّه العظمى، ناموس الکبرى، شریکة الحسین علیهالسّلام و عالمه غیر معلّمه، فاضله، کامله و ... پدر بزرگوار آن حضرت، اوّلین پیشواى شیعیان حضرت امیرالمؤمنین على بن ابیطالب علیهماالسّلام، و مادر گرامى آن بزرگوار، حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه علیها می باشد.
در آن زمان که صدیقه کبری (علیها السلام) به این گوهر دریای عصمت و طهارت باردار بود، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در مدینه حضور نداشتند و به سفری رهسپار بودند. هنگامی که وجود مقدس زینب کبری (سلام الله علیها) متولد گشت، صدیقه طاهره (علیها السلام) به امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود که چون پدرم در سفر است و در مدینه حضور ندارد، شما این دختر را نام بگذارید. آن حضرت فرمود: من بر پدر شما سبقت نمی گیرم، صبر نما که به این زودی رسول خدا باز خواهد گشت و هر نامی که صلاح داند بر این کودک می نهد.
هنگامی که سه روز گذشت، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مراجعت نمود و و همانگونه که رسم و سیره رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) بود، نخست، به منزل حضرت زهرا (علیها سلام ) وارد گشتند.
امام علی (علیه السلام) خدمت آن حضرت عرض کرد: یا رسول الله! خداوند متعال دختری به دخترت عطا فرموده است، نامش را معین فرمایید. فرمود: اگر چه فرزندان فاطمه اولاد من می باشند، لکن امر ایشان با پروردگار عالم است و من منتظر وحی میباشم. در این حال جبرییل نازل شد عرض کرد: یا رسول الله! حق تو را سلام می رساند و می فرماید: نام این مولود را " زینب " بگذار، چرا که این را در لوح محفوظ نوشته ایم.
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) قنداقه آن مولود گرامی را طلبید و به سینه چسبانید، ببوسید و نامش را زینب نهاد و فرمود: به حاضرین و غایبین امت، وصیت می نمایم که حرمت این دختر را پاس بدارند. همانا که او به خدیجه کبری (علیها سلام) شبیه است.
هوش و ذکاوت:
صاحب کتاب اساور من ذهب درباره حافظه و ذکاوت آن بانوى بزرگوار چنین می نویسد:
در اهمیت هوش و ذکاوت آن بانوى بزرگوار همین بس که خطبه طولانى و بلندى را که حضرت صدیقه کبرى فاطمه زهرا صلوات اللّه و سلامه علیها در دفاع از حق امیرالمؤمنین علیهالسّلام و غصب فدک در حضور اصحاب پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ایراد فرمودند، حضرت زینب علیها السلام روایت فرموده است.
و ابن عباس با آن جلالت قدر و علو مرتبه در حدیث و علم، از آن حضرت روایت نموده و از آن حضرت به عقیله تعبیر می کند. چنانچه ابوالفرج اصفهانى در مقاتل می نویسد: ابن عباس خطبه حضرت فاطمه سلام اللّه علیها را از حضرت زینب سلام اللّه علیها روایت کرده و می گوید: حدثتنى عقیلتنا زینب بنت على علیهالسّلام..»
دقت کنیم که حضرت زینب علیها السلام با اینکه دخترى خردسال (یعنى هفت ساله و یا کمتر) بود، این خطبه عجیب و غرّاء که محتوى معارف اسلامى و فسلفه احکام و مطالب زیادى است را با یک مرتبه شنیدن حفظ کرده، و خود یکى از راویان این خطبه بلیغه و غراء می باشد.
فصاحت و بلاغت:
کلمات و فرمایشات گهربار آن حضرت در خطبه هایى که از آن حضرت روایت شده، خود قوی ترین دلیل بر کمال فصاحت و بلاغت آن بانوى بزرگوار می باشد. همان بانویى که امام سجاد علیهالسّلام در حق ایشان فرمودند: «اَنْتِ بِحَمدِ اللّهِ عالِمَةٌ غَیرَ مُعَلَّمَة وَ فَهِمَةٌ غَیرَ مُفَهَّمَة» یعنى:
«اى عمّه! شما الحمد للّه بانوى دانشمندى هستید که تعلیم ندیده، و بانوى فهمیده اى هستى که بشرى تو را تفهیم ننموده است».
در اینجا مرورى کوتاه به قسمتى از خطبه آن حضرت در مجلس یزید که یکى از بزرگترین حرکتهاى آن حضرت، در واقعه کربلا بود که دستگاه حکومت بنى امیه را به شدّت لرزاند می کنیم:
«به خدا قسم اى یزید، هر چه کردى بازگشت آن به سوى خودت خواهد بود، چرا که تو جز پوست خود نشکافتى و جز گوشت خود ندریدى.
اى یزید! در آن روزى که خداوند بدنهاى پاک شهیدانمان را حاضر می کند تا حقوق خود را از ستمگر بستاند، تو بر رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم وارد خواهى شد، امّا می دانى در چه حالى؟ در حالیکه خون عزیزان او را ریخته و حرمت ذرّیه او را از بین برده اى. آرى اى یزید! از این پیروزى ظاهرى که به دست آورده اى، غرق شادى مشو، و آن عزیزان را که در کربلا به خاک و خون کشیده اى، مغلوب و مرده مپندار. که خداوند می فرماید: (کسانى را که در راه خدا شهید شده اند مرده مپندارید. بلکه آنان زنده اند و در نزد خداى خود روزى می خورند). آل عمران: 169
و اى یزید! براى تو همین بس که حاکم در آن روز خداوند، و دشمن تو پیامبر خدا، و یاور و پشتیبان اهل بیت جبرئیل باشد. و به زودى کسى که این مقام را براى تو زینت داده و تو را بر گردن مسلمین سوار کرده است (یعنى معاویه)، خواهد دانست که چه جانشین بدى براى خود تعیین کرده و در روز جزا درخواهید یافت که بدترین مکان از آنِ کیست؟ و بدبختى و ضعف و زبونى شامل چه افرادى خواهد شد.
حضرت زینب (س) بزرگ بانوی جهان اسلام، بیدادگر و ادامه دهنده حادثه عاشورا و دارنده دانشهای دو جهان و به گفته امام سجاد (ع): " دانای بدون آموزگار و فهمیده بدون فهماننده " بود. الگوی راستین وی، بانوی دو جهان, حضرت فاطمه (س) مادر وی بوده است. زینب (س) در دامان پرمهر و معنویت فاطمه (س) از سرچشمه معارف اسلامی و قرآنی سیراب گشت. رسالت راستین زینب هنگامی آغاز گردید که پس از به شهادت رسیدن امام حسین (ع) و هفتاد و دو تن از یارانش با ایراد سخنان آتشین به بیدارگری مردم کوفه و ستیز با ستمکاران و یزیدیان پرداخت.
پس از واقعه خونبار کربلا نقش ایشان روند تازه تری یافت. آن حضرت در این دوران ضمن حضور در کاروان اسرای کربلا در برابر حکام جور قرار گرفتند و به افشاگری ظلم و ستم وارد بر آل طه از سوی خاندان امیه پرداختند. آن حضرت در این دوران سخت با حضور در کاخ برخی حکمرانان جور زمان مانند یزید و ابن زیاد، با تاکید برحقانیت طریق آل محمد بر سخنان و تبلیغات مسموم خاندان امیه درباره بنی هاشم خط بطلان کشیدند.
صدیقه توانا، عقلیه دودمان وحی، تربیت شده خاندان نبوت، حضرت زینب کبری(س) است. همو که در بزرگواری و کرامتش بسیار سخن ها گفته و نوشته اند.
او نمودار حق و جهاد در راه خدا و نگهدارنده ایمان و عقیده، قهرمان دلیری و شجاعت، جلوه فصاحت و بلاغت، شعله ستیزه جوی باطل و آتش افشان حق در برابر نیروهای ستمگر و کوبنده دژخیمان زورگو است.
زینب(س) تجسم زهد، ورع، علم، عفاف و شهامت و عقیله طاهره، متعلق به اخلاق الهی است. این بزرگوار (س) راه مقاومت در برابر باطل را به امت نشان داد و فداکاری در راه خدا و چشم پوشی از همه چیز را در راه برافراشتن پرچم حق به همه یاد داد.
ایثار، فداکاری، وزانت عقل، صبر و بردباری، علم وسیع و دانش وافر، سخنان سنجیده و منطقی او در فرصت های حساس توأم با آن مظلومیت و ستم های جانکاهی که به او وارد آمده است، از او چهره یک شخصیت بی نظیر، رزم آور شجاع، جهادگر بی باک و سخنور توانا را در قلوب و اذهان ترسیم نموده است که تا چرخ زمان حرکت دارد، تا نسل ها در روی زمین حیات دارند و تا زمین دور خورشید می گردد این چراغ فروزان، نورافکن جهانیان و نسل های آینده خواهد بود.
کرامات
به غیر از انوار مقدسه چهارده معصوم علیهمالسّلام، در میان خاندان رسالت و اهل بیت گرامى پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم، افرادى هستند که در نزد خداوند متعال داراى رتبه و منزلت رفیع و والایى می باشند و توسل به ایشان، موجب گشایش مشکلات و معضلات امور دیگران است. مانند حضرت اباالفضل علیه السلام که حتى در موارد زیادى مسیحیان به آن حضرت متوسل شده و به برکت توسل به آن حضرت مشکلاتشان حل گردیده و به حوائج و خواسته هاى خویش نائل گردیده اند.
حضرت زینب سلام اللّه علیها نیز بانویى بزرگوار از این دودمان پاک است که توسل به آن حضرت براى حل مشکلات بزرگ بسیار تجربه شده است و کرامات بسیارى از آن بانوى گرامى نقل شده است.
به عنوان مثال شبلنجى یکى از علماى اهل تسنّن در نورالابصار می نویسد:
«شیخ عبدالرحمن اجهورى مقرى در کتابش مشارق الانوار می گوید: در سال هزار و صد و هفتاد دجار مشکلى بسیار سختى شدم و به روضه (قبر مطهر و نوراین) حضرت زینب علیها السلام متوسل شدم و قصیده اى در مدح آن حضرت سرودم که مطلع آن چنین بود:
آلِ طاها لَکُمْ عَلَینَا الْوِلاءُ لا سِواکُمْ بِما لَکُمْ آلآء
و خدا به برکت آن بانوى گرامى مشکل مرا حل کرد.
شهادت آن حضرت:
حضرت زینب سلام ا... علیها، شیرزن دشت کربلا سرانجام پس از عمری دفاع از طریق حقه ولایت و امامت در 15 رجب سال 63 هجرى قمرى در ضمن سفرى که به همراه همسر گرامیشان عبداللّه بن جعفر به شام رفته بودند، شهادت رسیده و بدن مطهر آن بانوى بزرگوار در همانجا دفن گردید.
مزار ملکوتى آن حضرت (دمشق/سوریه)، اینک زیارتگاه عاشقان و ارادتمندان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السّلام مى باشد
سومین فرزند ارجمند خاندان وحى و رسالت و دودمان پاک و بلندآوازهى امامت بود. نگارنده او را بسیار بىنیاز از تعریف و تمجید مىنگرد چرا که در وصف بانویى گرانقدر که پدرش امیر مؤمنان و مادرش سالار بانوان جهان «فاطمه» پارهى تن پیامبر و دو برادرش «حسن» و «حسین» سالار جوانان بهشت هستند، چه چیزى مىتواند بنویسد؟
راستى که او میوهى فضیلتها و ثمرهى عظمتهایى بود که هالهاى از شرف و پاکى و قداست و شکوه از هر سو او را در میان گرفته بود.
با این بیان شما خوانندهى عزیز دیگر از سینهى پربار و آکنده از عشق و ایمانى که او را شیر داد و از دامان پاکى که او را بسان گل پرورید، و از تربیت و پرورشى که همواره در مورد او بکار رفت، و از بیت رفیعى که او در آنجا دیده به جهان گشود، و از عامل وراثت و آنچه از این راه به او ارزانى گردید، و نیز عکسالعمل و بازتاب شیوههاى تربیتى و تأثیر جو مقدس خانوادگى که روح بزرگ او اثر نهاد، و نیز از ارزشهاى اخلاقى و مواهب بىشمارى که به او ارزانى داشت و در مزرعهى پربار وجود او به گل نشست و شکوفا گردید، چیزى مپرس و مگو که وصفناپذیر است!
اما راستى چقدر دردناک است که بگوییم تاریخ در مورد او ستم و بیداد روا داشت، همانگونه که در مورد پدر و مادر گرانمایهاش، چرا که تاریخ آنسان که شایسته و بایسته است زندگى او را پى نگرفت و آنگونه که زیبندهى شخصیت بانوى اندیشمند و فرزانهى «بنىهاشم» و نوادهى پیامبر خدا و قهرمان بزرگ ایمان و شجاعتى چون «زینب» باشد، زندگى او را ترسیم ننموده است.
هدیه آسمان
به هر حال آنگاه که او دیده به جهان گشود، نیاى گرانقدرش پیامبر نام او را «زینب» نهاد. واژهى مقدس و جانبخشى که از «زین» و «اب» شکل گرفته است و به مفهوم زینت و آراستگى پدر مىباشد.
نویسندهى کتاب «الحسین و بطلة کربلا» مقالهاى را از یک روزنامهى پر تیراژ مصرى که پیرامون شخصیت والاى این بانوى بزرگ نوشته شده است در کتاب خویش مىآورد که ما در اینجا فرازهایى از آن را مىآوریم و مىگذریم:
زینب دخت امیر مؤمنان در ماه شعبان به سال پنجم از هجرت دیده به جهان گشود. مادرش او را نزد پدر والامقامش على علیهالسلام آورد و گفت: على جان! این نوزاد را بگیر و براى او نامى شایسته برگزین.
على علیهالسلام فرمود: من در نامگذارى فرزندم بر پیامبر خدا پیشى نمىگیرم.
آن روز پیامبر در سفر بود. هنگامى که آمد، به خانهى «فاطمه» وارد شد. از او خواستند تا نامى بر نوزاد خاندان رسالت برگزیند که فرمود: «من بر پروردگارم سبقت نمىجویم.»
در این لحظات بود که فرشتهى وحى فرود آمد و با تقدیم سلام و تهنیت خدا به پیامبرش گفت: «اى پیامبر خدا! نام این نوزاد مبارک «زینب» است، چرا که خدا این نام زیبا و شایسته را براى او برگزیده است.»
سمبل پایدارى
آرى این بانوى بزرگ، هم داراى زندگى درخشان و تاریخ سرشار از فضایل انسانى و ارزشهاى اخلاقى است و هم همهى مراحل زندگى الهامبخش و درسآموزش با حوادث اندوهبار و درد و رنج آمیخته بود.
در بخش مهمى از عمرش به طول ربع قرن با فاجعهى جانسوز رحلت نیاى گرانقدرش پیامبر و مام شایستهاش «فاطمه» و رخدادهاى سخت دیگرى، روبرو گردید. آنگاه با روزگار سختى روبرو شد که پدرش امیر مؤمنان خانهنشین گردید و آزادى و امنیت و همهى امکانات از او سلب شد.
سپس هجرت پدرش از مدینه به کوفه که مرکز حکومت پدرش گردید، پیش آمد و از پى آن ارادهى حکیمانهى الهى او را با شهادت پدر- یعنى حادثهى دردناک و فاجعهى تکاندهندهاى که آسمانها را به لرزه درآورد- داغدار ساخت. به دنبال آن شاهد و ناظر جنگ ظالمانهاى بود که معاویه بر ضد برادرش، حضرت مجتبى علیهالسلام و شیعیان او شعلهور ساخت و پس از آن هم با نقشهى ابلیسى خویش آن حضرت را با سم خیانت به شهادت رسانید و سیطرهى استبدادى خویش را به ضرب زور و فریب و خیانت و تطمیع به جهان اسلام تحمیل کرد. پس از سالیانى چند ناگهان آن بانوى قهرمان با رخداد دیگرى که براستى بزرگترین فاجعهى تاریخ بود، روبرو گردید. فاجعهى تکاندهنده و خونبارى که داراى ابعاد گوناگون و مسیرى طولانى بود. اما شگفت اینجاست که این بانوى قهرمان در برابر این حوادث سخت و شکننده، قهرمانانه و نستوه، پایدارى ورزید و بىآنکه احساس شکست یا پریشانى نماید و یا اعصاب پولادین خویش را از دست بدهد و یا بر هوشمندى و آگاهى و درایتاش خدشهاى وارد آید، رسالت سترگ و پرشکوه خویش را از آغاز تا انجام به شایستگى انجام داد و پا به پاى انجام وظیفه و رساندن پیام، به مدینه بازگشت.
پس از این پایدارى شگرف در راه حق و عدالت، استبداد حاکم او را تبعید ساخت و آن بانوى بزرگ به «مصر» رفت و خدا چنین مقرر فرمود که آن حضرت در همانجا جهان را بدرود گوید و پروندهى سراسر افتخار زندگى شگفتانگیز و الهامبخش او در سرزمین «نیل» گشوده بماند و آرامگاهش پناهگاه و نقطهى امید میلیونها قلب و دل در طول عصرها و نسلها... گردد.
زینب«ع»
زینب کبرى سلام الله علیها،پیامبر خون شهداى کربلا و همراه حسین«ع»در نهضت خونین عاشورا .حضرت زینب،دختر امیر المؤمنین و فاطمه زهرا«ع»در سال پنجم هجرى،روز 5 جمادى الأولى در مدینه،پس از امام حسین«ع»به دنیا آمد.از القاب اوست:عقیله بنى هاشم،عقیله طالبیین،موثقه،عارفه،عالمه،محدثه،فاضله،کامله،عابده آل على.زینب را مخفف«زین اب»دانستهاند،یعنى زینت پدر.
امام حسین«ع»هنگام دیدار،به احترامش از جا برمىخاست.زینب کبرى،از جدش رسول خدا و پدرش امیر المؤمنین و مادرش فاطمه زهرا«ع»حدیث روایت کرده است.(1)این بانوى بزرگ،داراى قوت قلب،فصاحت زبان،شجاعت،زهد و ورع،عفاف و شهامت فوق العاده بود.(2) شوهرش،عبد الله بن جعفر(پسر عموى خودش)بود.از این ازدواج،دو پسر حضرت زینب به نامهاى محمد و عون،در کربلا به شهادت رسیدند.
وقتى امام حسین«ع»پس از امتناع از بیعت با یزید،از مدینه به قصد مکه خارج شد، زینب نیز با این دو فرزند،همراه برادر گشت.در طول نهضت عاشورا،نقش فداکاریهاى عظیم زینب،بسیار بود.سرپرست کاروان اسیران اهل بیت و مراقبت کننده از امام زین العابدین«ع»و افشاگر ستمگرىهاى حکام اموى با خطبههاى آتشین بود.زینب،هم دختر شهید بود،هم خواهر شهید،هم مادر شهید،هم عمه شهید.پس از عاشورا و در سفر اسارت،در کوفه و دمشق،خطابههاى آتشینى ایراد کرد و رمز بقاى حماسه کربلا و بیدارى مردم گشت.پس از بازگشت به مدینه نیز،در مجالس ذکرى که براى شهداى کربلا داشت،به سخنورى و افشاگرى مىپرداخت.وى به«قهرمان صبر»شهرت یافت.
در سال 63 و به نقلى 65 هجرى درگذشت.قبرش در زینبیه(در سوریه کنونى)است.
برخى نیز معتقدند مدفن او در مصر است.در کتاب«خیرات الحسان»آمده است:در مدینه قحطى پیش آمد.زینب همراه شوهرش عبد الله بن جعفر به شام کوچ کردند و قطعه زمینى داشتند.زینب در همانجا در سال 65 هجرى در گذشت و در همان مکان دفن شد.(3)
صبح ازل طلیعه ایام زینب است
پاینده تا به شام ابد نام زینب است
در راه دین لباس شهامت چو دوختند
زیبنده آن لباس بر اندام زینب است
بارزترین بعد زندگى حضرت زینب،همان پاسدارى از فرهنگ عاشورا بود که با خطابههایش،پیام خون حسین«ع»را به جهانیان رساند.در این زمینه،نوشتهها و سرودههاى بسیارى است،از جمله این شعر:
سر نى در نینوا مىماند اگر زینب نبود
کربلا در کربلا مىماند اگر زینب نبود
چهره سرخ حقیقت بعد از آن طوفان رنگ
پشت ابرى از ریا مىماند اگر زینب نبود
چشمه فریاد مظلومیت لب تشنگان
در کویر تفته جا مىماند اگر زینب نبود
زخمه زخمىترین فریاد،در چنگ سکوت
از طراز نغمه وا مىماند اگر زینب نبود
در طلوع داغ اصغر،استخوان اشگ سرخ
در گلوى چشمها مىماند اگر زینب نبود
ذو الجناح داد خواهى،بىسوار و بىلگام
در بیابانها رها مىماند اگر زینب نبود
در عبور از بستر تاریخ،سیل انقلاب
پشت کوه فتنهها مىماند اگر زینب نبود(4)
خود زینب نیز از فصاحت و ادب برخوردار بود.در هنگام دیدن سر بریده برادر، خطاب به او چنین سرود:«یا هلالا لما استتم کمالا...»بعدها هم در سوگ حسین«ع»
اشعارى سرود،با این مطلع:«على الطف السلام و ساکنیه...»:سلام بر کربلا و برآرمیدگان آن دشت،که روح خدا در آن قبهها و بارگاههاست.جانهاى افلاکى و پاکى که در زمین خاکى،مقدس و متعالى شدند،آرامگاه جوانمردانى که خدا را پرستیدند و در آن دشتها و هامونها خفتند .سرانجام،گورهاى خاموششان را قبههایى افراشته در برخواهد گرفت،و بارگاهى خواهد شد،داراى صحنهاى گسترده و باز...
نقش تربیتی حضرت زینب(س)بعد از عاشورا
گروه گزارش: یکی از چهرههائی که در حادثه کربلا نقش تعیین کننده و محوری در پیام رسانی نهضت حسینی و زندهنگه داشتن پیام عاشورا داشت، حضرت زینب(س)بود. هرچند بیشترین نقش این بانوی بزرگ، رهبری اسراء بود؛ اما توجه ایشان به مباحث تربیتی به عنوان عمدهترین نقش زن در عالم هستی، با آن همه مصائب و مشکلات، بسیار قابل تأمل است.
«مریم معین الاسلام»، روان شناس و مدیر دفتر پژوهش فرهنگی بانوان درباره نقش تربیتی حضرت زینب(س) میگوید: «یکی از درسهای تربیتی زینب(س)توجه کامل ایشان در ارتباط با تربیت افراد تحت مدیریت ایشان در جریان ارسات است. ایشان به گونهای عمل میکردند که دیگرانی که شاهد رفتار ایشان بودند از رفتار ایشان درس گرفتند و تربیت میشدند.
یکی از درسهای تربیتی حضرت زینب(س)تقید به اصول در جریان سخت اسارت بود.
این جریان را همه شنیدیم که در هنگام عبور کاروان از کوفه، مردم کوچه و بازار، وقتی روی زرد و حالت ضعف بچهها را مشاهده میکردند به آنها نان و خوراکی میدادند. حضرت زینب(س) وقتی مشاهده کردند اهل کوفه به بچهها نان میدادند، آنها را از بچهها میگرفتند.
حضرت میدانستند که بچهها گرسنهاند و نیاز به غذا دارند، ولی چون صدقه بر اهل بیت حرام است، اجازهی خوردن آن را نمیدادند. ما میبینیم حضرت زینب(س)حتی در شرایطی که بچهها نیاز به غذا داشتند، روی اصول خود که نخوردن لقمه حرام و عدم ارتکاب به حرام است میایستند و اجازه نمیدهند از نان و خوراکی که به بچهها به عنوان صدقه داده شده بود، استفاده کنند که این برای ما بسیار درس آموز است.
در فرهنگ جامعه ما اینگونه جا افتاده که به عنوان مثال در شب عروسی، اگر حجاب ما از بین برود یا کار حرامی را انجام دهیم چون یک شب است، اشکالی ندارد؛ ولی حضرت با این کارشان به ما نشان دادند که نه تنها در لحظات شادی هیچ مجوزی برای ارتکاب به حرام نیست؛ بلکه در سختترین شرایط هم نباید انسان مرتکب عمل حرام شود.
«معصومه شریفی»، مدرس حوزه و دانشگاه به نقش انسان سازی زنان اشاره میکند و میگوید: «آن مادری که از ابتدای دوران بارداری خود مال شبهدار نمیخورد و بعد از به دنیا آمدن فرزند نیز همواره به حلال بودن خوراک و پوشش او توجه دارد، قطعاً این فرزند وقتی بزرگتر شد، یک انسان صالح و مفید برای جامعه خواهد بود و این واقعیتی است که از دامان زن، مرد به معراج میرود.»
توجه حضرت زینب (س)به مضامین تربیتی در سخنرانیهائی که در مجالس ابن زیاد و یزید داشتند نیز بسیار قابل توجه است. در این سخنرانی یکی از درسهای تربیتی که به همه میدهند این است که بدون امر به معروف و نهی از منکر تربیت امکان ندارد؛ ایشان در عین اسارت در مجلس خلیفه زمان، از امر به معروف و نهی از منکر یزید دست برنمیدارند و میگویند: آیا این نشانه عدل است که تو زنان رسول خدا را بدون حجاب نگه داری و زنان خود را در پشت پرده بگذاری؟
«معصومه شریفی»، نیز به تأثیر این نقش تربیتی حضرت زینب(س) اشاره میکند و میگوید: «زینب(س) با مدیریت خاص خود، مردم را به محاکمه درونی کشید و پیش از آنکه با اندیشهها سخن بگوید با قلبهای مردم سخن گفت تا آنجا که همه کسانی که به این خاندان اهانت کردند از امام سجاد(س) اجازه خواستند تا در رکابشان شمشیر بزنند. که حضرت سجاد(ع) فرمودند: هم اکنون دیر شده و حتی اگر بیایید باز هم شمشیرهایتان بر علیه ما خواهد بود. این بیدارگریها باعث شد تا عبیدالله دیگر نتواند تا آنها را در شام نگه دارد و آنها را به مدینه بزارگرداندند و در واقع میتوان گفت نقش زینب (س)و دیگر زنان در واقع عاشورا کمتر از مبارزات صحنه عاشورا و نقش حسین (ع) و یارانش نبود.
خطبهها و سخنرانی زینب(س) در کاخ یزید، آنچنان فضا را دگرگون کرد که یزید مجبور شد، چهره عوض کند و همه تقصیرها را به گردن ابن زیاد بیندازد و اجازه عزاداری به اهل بیت بدهد.»
اینها نشان میدهد که حتی اگر شخص در آن شرایط قرار گرفته باشد و میخواهد کار تربیتی انجام دهد باید امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نکند.
مسأله بعدی، اقتدار مربی است. حضرت زینب(س) به عنوان مربی این کاروان آنچنان با اقتدار وارد مجلس ابن زیاد میشوند که اقتدار و هیبت ایشان همگان را تحت تأثیر قرار میدهد.
زینب(س)آنچنان با بیاعتنایی وارد مجلس یزید میشود که فضای مجلس بر علیه یزد رقم میخورد و میگوید: «من هذه المتکبرة»؛ این زن متکبر کیست که با این هیبت و بیاعتنایی وارد مجلس شد و به گوشهای رفت.»
زینبی که اسیر است و باید در بند یزید باشد و از موضع ضعف برخورد کند؛ با چنان اقتدار و بیاعتنایی با یزید برخورد میکند که پایههای کاخ او متزلزل میشود.
یعنی مربی باید با اقتدار باشد تا بتواند کار تربیتی او تأثیر داشته باشد و گرنه اگر فردی منفعل باشد و در مقابل حوادث کمر خم کند و از پا در آید و ضعف و انفعال خودش را به دیگران نشان دهد، نمیتواند کار تربیتی خود را انجام دهد.
حجة الاسلام «مهدی پیشوائی» نیز به جریان دفاع حضرت زینب(س)از امام سجاد(ع) در مجلس ابن زیاد اشاره میکند و میگوید: «وقتی عبیدالله بن زیاد، با امام سجاد(ع)درگیر لفظی شد و اهانتهای ابن زیاد را پاسخ داد. ابن زیاد عصبانی شد و جلاد خواست که گردن این جوان را بزند که حضرت زینب(س) خروش برآورد و گفت: «عبیدالله تو جوانان و مردان ما را کشتی و کسی از آنها باقی نگذاشتنی، فقط یک جوان برای ما باقی مانده و اگر بخواهی او را نیز بکشی، اول باید مرا بکشی و آن قدر با او محاجه کرد که عبیدالله کوتاه آمد. بعضی از حاضرین نیز وساطت کردند که امیر این یک زن داغ دیده است و ادب و عرف عرب ایجاب نمیکند که با یک زن اینگونه برخورد کنی. این از نقشهای بزرگ حضرت زینب(س) است و این نشان میدهد که این بانوی بزرگ، دارای روحیه بزرگی بوده است.»
مسأله بعد، بینش مربی است. ایشان آنچنان نسبت به مسائل دینی بینش دارند که تمام سخنرانیهای خود را مستند به آیات قرآن میکنند و این یکی از فعالیتهای تربیتی حضرت است. بنابراین حرفهای ما در صورتی تأثیر تربیتی دارد که بتواند مستند باشد و مخصوصاً مستند به آیات الهی باشد.»
حجة الاسلام «مهدی پیشوائی»، نیز با اشاره به آگاهی حضرت زینب(س)از میراثهای معنوی اهل بیت میگوید: «زمانیکه امام سجاد(ع)به عمهشان زینب(س)فرمودند، عمه جان میبینی حتی کسی نیست که کشته شدگان ما را دفن کند. حضرت زینب(س)حدیث ام ایمن را که رسول خدا(س)پیشگویی کرده بود، برای حضرت سجاد(ع) میخوانند که افرادی بعد از شهادت آنها به کربلا میآیند و این بدنها را به خاک میسپارند و بر هر مرقد علامتی نصب میکنند تا شناخته شوند و از راههای دور برای زیارت میآیند که اینها جزء حدیث ام ایمن بود. حضرت زینب(س) این حدیث را برای حضرت سجاد(ع) در قتلگاه خواند که این آگاهی حضرت ازمیراثهای معنوی اهل بیت بود.»
مسأله دیگر ولایت مداری حضرت زینب(س) است. ایشان نشان دادند انسان اگر میخواهد تربیت شود، باید تحت ولایت معصوم باشد. لذا تا زمانی که امام حسین(ع) بودند خودشان را تحت ولایت حسین(ع) قرار میدادند و بدون اذن ایشان هیچ کاری را انجام نمیدادند و دقیقاً تابع امر امام خویش بودند و هرچه که امام میگفتند، عمل میکردند. بعد از اینکه امام حسین(ع) به شهادت رسیدند، خودشان را تحت ولایت امام سجاد(ع) قرار میدهند و هر کاری که میخواهند انجام دهند با اذن ولی خدا و امام زمانشان انجام میدهند.
بنابر این ما در صورتی به معنای واقعی، تربیت میشویم که تحت لوای ولایت معصوم قرار بگیریم. چرا که اگر تحت ولایت معصوم نباشیم، قطعاً تحت لوای شیطان قرار خواهیم گرفت و در این صورت تربیت ممکن نخواهد بود.»
صبر عارفانه حضرت زینب(س)از دیگر مسائل تربیتی است که «معصومه شریفی» به آن اشاره میکند.
او میگوید: «هیچ یک از مصائب و مشکلاتی که به حضرت زینب(س)وارد میشود، نتوانست زینب (س)را از پا در آورد و وقتی یزید از روی خشم و با تمام بیشرمی میگوید: «زینب! دیدی خدا چه به روز شما آورد؟ حضرت با نهایت صلابت میفرمایند: «من به جز زیبایی چیز دیگری ندیدم.» زینب(س)همه این مصائب را زیبائی میداند، چون در راه رضایت خدا و انجام وظیفه بوده است.
فکر این قضیه و اینکه اگر مصیبتی از اقوام و نزدیکان به ما برسد، چقدر ما را از پای در میآورد. اما چه باعث شد که زینب (س) همچون کوه استوار بایستد
حضرت ابا عبدالله در آخرین وداع خود و در صحنهای که هیچ یار و یاوری باقی نمانده و تمامی اصحاب شهید شده بودند، هنگامی که همه اهل بیت گرد ایشان جمع شده بودند، با جملاتی رسالت عظیم پس از واقعه عاشورا را به اهل بیتشان گوشزد و آنان را آماده مصائب کردند و فرمودند: «خود را آماده بلا کنید و بدانید شما پیروز هستید. آنچنان این سخنان، زینب(س) را مقام میسازد که او کاروان سالار آن کاروان میشود، به گونهای که همه مردان و ظالمین را از پای در میآورد و خطبههایی را در دربار یزید میخواند که پایههای حکومت 25 ساله او را متزلزل میکند.
زینب(س) سختیها را متحمل میشود چون آن را آغاز رسالت عظیمی میداند، چون انسانهای بزرگ پایان نمیشناسند و این فرهنگی است که زینب(س)آن را اینگونه بیان میکند که هرکس فکر کند که پایان است دیگر آغازی برای او وجود ندارد و فرهنگ زینب اینگونه است که پایان برای خود نمیشناسد.
او به نقش کلیدی و تأثیرگذار حضرت زینب(س)در پیامرسانی واقعه عاشورا اشاره میکند و میگوید: «اهل بیت امام حسین(ع)بعد از حادثه کربلا، رسالت عظیمی را به دوش داشتند و اگر در واقعه عاشورا حضور نداشتند، اهداف قیام اباعبدالله دگرگون میشد و به هدف نمیرسید.
آنها کسانی بودند که همه وقایع عاشورا با چشم خود دیدند و با تمام وجود لمس کردند و گویا فیلمبرداری کاملی از واقعه عاشورا انجام دادند و در مسیر این رسالت سخت و خطیر، شروع به تبلیغ و پیام رسانی واقعه عاشورا کردند که اگر این پیام رسانی نبود، رسالت ابا عبدالله و خون پاکش در کربلا مدفون میشد و در کشاکش تبلیغات روز مدارانه اموی گم میشد و به قول شاعر: «سرنی در نینوا میماند اگر زینب نبود، کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود»
در واقع میتوانیم بگوییم زینب، غدیر عاشورا است. به این معنا که همانطور که خداوند در صحنه غدیر فرمود: «یا ایهالرسول بلغ ما انزل الیک من ربک فان لم تفعل فما بلغت رسالته»، اگر زینب(س)نیز درحادثه عاشورا حضور نداشت، رسالت اباعبدالله ناقص و ناتمام میماند.»