هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله روش تحقیق بررسی تاثیر آموزش مهارت های زندگی

اختصاصی از هایدی دانلودمقاله روش تحقیق بررسی تاثیر آموزش مهارت های زندگی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

روش تحقیق بررسی تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر عزت نفس، سازگاری اجتماعی، پیشرفت تحصیلی، اضطراب
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر عزت نفس، سازگاری اجتماعی، پیشرفت تحصیلی، اضطراب حالت و اضطراب صفت دانش آموزان دختر سال اول دوره دبیرستان است.
فرضیات پژوهش عبارتند از:
1- گذراندن درس مهارت های زندگی، عزت نفس دانش آموزان را افزایش می دهد.
2- گذراندن درس مهارت های زندگی، سازگاری اجتماعی دانش آموزان را سبب می‌شود.
3- گذراندن درس مهارت های زندگی، موجب پیشرفت تحصیلی دانش آموزان می‌شود.
4- گذراندن درس مهارت های زندگی، سطح اضطراب حالت دانش آموزان را کاهش می دهد.
5- گذراندن درس مهارت های زندگی، سطح اضطراب صفت دانش آموزان را کاهش می دهد.
به همین منظور از بین 360 نفر دانش آموز دختر سال اول دوره دبیرستان، 60 نفر دانش آموز، بطور تصادفی، انتخاب شدند. سپس با آرایش تصادفی به دو گروه آزمایشی و کنترل تقسیم شدند.
پس از این که، پیش در گروه آزمایشی و کنترل اجراء شد. گروه آزمایشی، آموزش مهارت های زندگی را به مدت 16 هفته و هفته ای یک جلسه دریافت نمود. پس از اتمام دوره آموزش، پس آزمون در دو گروه آزمایشی و کنترل اجرا گردید.
نتایج پژوهش حاضر به شرح زیر است:
1- پس از گذراندن درس مهارت های زندگی، عزت نفس دانش آموزان، بطور معنادار افزایش پیدا کرده است.
2- پس از گذراندن درس مهارت های زندگی، سازگاری اجتماعی دانش آموزان بطور معنادار افزایش پیدا کرده است.
3- پس از گذراندن درس مهارت های زندگی، پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بطور معنادار بیشتر شده است.
4- پس از گذراندن درس مهارت های زندگی، سطح اضطراب حالت دانش آموزان بطور معنادار کاهش پیدا کرده است.
5- پس از گذراندن درس مهارت های زندگی، سطح اضطراب صفت دانش آموزان بطور معنادار کاهش پیدا کرده است.
6- بین وضعیت اشتغال پدران با اضطراب حالت و عزت نفس دانش آموزان ارتباط معنادار وجود دارد.
7- بین سطح تحصیلات والدین با عزت نفس دانش آموزان ارتباط معنادار وجود دارد.
8- بین ترتیب تولد دانش ، اضطراب حالت، اضطراب صفت و عزت نفس دانش آموزان ارتباط معنادار وجود دارد.
مقدمه:
زندگی بشر تحت تاثیر تغییرات وسیع صنعتی، اجتماعی، فرهنگی، دچار تحول شده است. شمار زیادی از افراد قادر نیستند بین محرکهای متنوع بیرونی ونیروهای متعارض درونی توازون ایجادکنند ودر فرایند رشد موزون و همه جانبه که همانا هدف اصلی تعالی انسان است، دچار مشکل می شوند. بدیهی است که کودکان ونوجوانان به سبب بی تجربگی و نا آگاهی از مهارتهای بازدارنده و تسهیل کننده، اصلاحی، بیشتر در معرض آسیبهای جدی درونی و اجتماعی هستند. دانش آموزانی که مهارتهای مقابله با موقعیتهای تنش زا را ندارند، به نوعی مقهور آنها خواهند شد و بدین ترتیب مستعد اختلالات روانی، عاطفی، افسردگی، اضطراب و احتمالاً مصرف مواد مخدر و رفتارهای ضد اجتماعی خواهند شد این دانش آموزان در فرایند تصمیم گیری نیز دچار مشکل می‌شوند.
بنابراین با توجه به نقش مهم مدارس در تامین بهداشت روانی دانش آموزان، برنامه آموزش مهارتهای زندگی، روش موثری در جهت رشد شخصیت سالم دانش آموزان و تامین بهداشت روانی دانش آموزان است.
آموزش مهارتهای زندگی، نوعی کوشش است که در سایه آن نوجوانان ترغیب می شوند تا خلاقیت خود را به کار گیرند و به طور خود جوش راههای موثر را برای حل تعارضات و مشکلات زندگی خود بیابند.
به نظر می رسد آموزش مهارت‌های زندگی گام موثری در این جهت باشد که استعدادها و توانمندیهای دانش آموزان بکار گرفته شود تا خود فعالانه سر نوشت خویش را بدست گیرند و انتخاب گر باشند. ضمناً فرایند خود باوری در نوجوانان مسیر درست خود را طی کرده و نوجوان ضمن استفادة درست از مهارت ها، مسئولیت اعمال و احساسات خود را می پذیرد و مهارتهای لازم را برای اتخاذ تصمیم های مهم زندگی کسب می کند.
بیان مسئله
کودکان و نوجوانان به دلیل تجربه ناکافی وعدم آگاهی از مهارتهای لازم از جمله آسیب پذیرترین قشر از اقشار اجتماعی هستند و به رغم انرژی واستعدادهای بالقوه و سرشار، آنها از چگونگی بکار بردن توانمندیهای خود در مواجهه با مسائل و مشکلات زندگی آگاه نیستند.
آموزش و پرورش بهترین بستر برای ارائه این آگاهی به نوجوانان است. بنظر می رسد آموزش مهارتهای زندگی می تواند توانمندی افراد را برای مقابله موفق با چالشهای زندگی، افزایش دهد. عزت نفس آنها را بالا ببرد و به آنها یاد بدهد که چطور بتوانند خشم خود را مهار نموده و برای برخورد با ناکامیها روش درستی را اتخاذ نمایند دانش آموزان می توانند با استفاده از مهارت حل مساله تصمیمات مهم زندگی را بگیرند ومشکلات خود را درست تحلیل نمایند.
به همین جهت با توجه به اهمیت موضوع، سازمان بهداشت جهانی (WHO) به منظور افزاش سطح بهداشت روانی و پیشگیری از آسیبهای روانی – اجتماعی، برنامه‏ای تحت عنوان آموزش مهارتهای زندگی تدارک دیده و در سال (1993) در یونیسف «صندوق کودکان سازمان ملل متحد» پیشنهاد کرد. از آن سال به بعد، این برنامه در بسیاری از کشورها مورد آزمایش واجرا قرار گرفته است (سازمان بهداشت جهانی، ترجمه نوری قاسم آبادی، محمد خانی،1377). در این ارتباط تحقیقات نشان داده اند که فشارهای ناشی از مسائل روز مره، برای افرادی که دارای عزت نفس بالا هستند و از سیستم حمایتی خوبی برخوردارند کمتر است. بنابراین به نظر می رسد با استفاده از آموزش مهارتهای لازم میتوان حس کنترل درونی را فعال نموده و حالت خود کار آمدی و عزت نفس را تقویت نمود. با آموزش همین مهارت و در نتیجه افزایش سطح عزت نفس و کاهش تاثیرات منفی استرسهای روزمره، می توان به سلامت روان فرد کمک کرد.
کودکان در فرآیند رشد و بالندگی خود، مهارتهای ارتباطی و نحوه مقابله با چالشهای زندگی را یاد می گیرند. این آموزش بصورت الگو برداری از طریق خانواده، مدرسه، جامعه و حتی دوستان، به شکل غیر منظم و اتفاقی فرا گرفته می‌شود. به نظر می رسد فرزندان خانواده های توانمند (از نظر بکارگیری مهارتهای مقابله ای) در بکارگیری مهارتهای مقابله ای مثبت، موفق ترند و بر عکس فرزندان فاقد و والدین توانمند از این امر محروم می‌باشند. بدیهی است که نهاد آموزش و پرورش بعنوان یکی از نهادهای زیربنایی جامعه می تواند در این خصوص نقش مهم و ارزنده ای را ایفا نماید. کشورهای توسعه یافته مدتها است در این ارتباط اقدام موثر داشته اند و به دنبال تحقیقات گسترده آموزش مهارت‌های زندگی به صورت رسمی و مدون در برنامه ریزی آموزشی آنان گنجانیده شده است. در کشور ایران نیز در سالهای اخیر آموزش مهارتهای زندگی در برخی مدارس به صورت مقدماتی (ضعیف از نظر محتوی) به اجرا درآمده است.
1- همچنین به نظر می رسد که انجام پژوهشهای متعدد به ویژه به صورت آزمایشی توجه مسئولین را بدین امر مهم معطوف می‌کند.
اهمیت و ضرورت پژوهش
با شیوع روز افزون ابتلا به انواع اختلالات روانی در سطح جهان از یک طرف و اهمیت جهانی مفهوم بهداشت روانی از طرف دیگر، روز به روز لزوم انجام تحقیقات گسترده و متنوع و اهمیت و نقش آن در زندگی فردی و اجتماعی آشکارتر می شود. اساس پیشگیری اولیه همانا آموزش است. مطالعات نشانگر این امر است که آموزش مهارت های مقابله ای، سطح بهداشت روانی کودکان و نوجوانان را ارتقاء می بخشد.
سه عامل مرتبط با مصرف مشروبات الکلی و مواد مخدر عبارتند از عزت نفس ضعیف، ناتوانی در بیان احساسات و فقدان مهارتهای ارتباطی، همچنین پژوهش ها نشان داده‌اند که بین خود کار آمدی ضعیف و مصرف سیگار و الکل، مصرف مواد مخدر، رفتارهای مخاطره آمیز و ضعف عملکرد شناختی رابطه معناداری وجود دارد. مطالعان نشان داده اند که ارتقا مهارت های مقابله‌ای و توانایی های روانی اجتماعی در بهبود زندگی بسیار موثر است. توانایی های روانی- اجتماعی عبارتند از آن گروه توانایی هایی که فرد را برای مقابله موثر و پرداختن به کشمکش ها و موقعیت های زندگی یاری می کنند. این تواناییها فرد را قادر می سازند تا در رابطه با سایر انسانها، جامعه و فرهنگ مثبت و سازگارانه عمل کند و سلامت روانی فرد را تأمین می‌کنند.‌(کلینکه، ترجمه محمدخانی،1380)
براساس تحیقیات مهمترین و موثرترین دوره سنی جهت آموزش پیشگیرانه دوره نوجوانی است، لذا با توجه به مطالب فوق و اهمیت و نقش ارزنده آموزش مهارتهای زندگی بر عزت نفس افراد بخصوص نوجوانان و با توجه به تاثیر مثبت برنامه های پیشگیرانه در مدارس، پژوهش حاضر به بررسی تاثیر آموزش مهارت های زندگی، بر عزت نفس، سازگاری اجتماعی، پیشرفت تحصیلی، اضطراب حالت و اضطراب صفت دانش آموزان سال اول دوری دبیرستان می پردازد. و همچنین رابطه اشتغال پدران، سطح تحصیلات والدین و ترتیب تولد دانش آموزان با عزت نفس، سازگاری اجتماعی، پیشرفت تحصیلی، اضطراب حالت و اضطراب صفت آنها نیز در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرند.
اهداف تحقیق
هدف کلی این تحقیق، گردآوری اطلاعات در مورد اثرات آموزش مهارتهای زندگی بر عزت نفس و وضعیت رفتاری نوجوانان است. همچنین نشان دادن درستی این نظریه است که استفاده از آموزش مهارت‌های زندگی سبب پرورش مهارت‌های روانی، اجتماعی و رفتاری می گردد، زیرا افراد بالغ برای حضور در صحنه روابط بین فردی، مدرسه، محل کار و به طور کلی اجتماع به این مهارتها نیاز دارند.
فرضیه‌های اصلی تحقیق:
در جامعه دانش آموزان دختر در سال اول دوره دبیرستان در شهرستان کرج:
1- گذراندن درس مهارت های زندگی، عزت نفس دانش آموزان را افزایش می دهد.
2- گذراندن درس مهارت های زندگی، سازگاری اجتماعی دانش آموزان را سبب می شود.
3- گذران درس مهارت های زندگی، موجب پیشرفت تحصیلی دانش آموزان می شود.
4- گذراندن درس مهارت های زندگی سطح اضطراب حالت دانش آموزان را کاهش می دهد.
5- گذراندن درس مهارت های زندگی، سطح اضطراب صفت دانش آموزان را کاهش می دهد.

فرضیه های فرعی پژوهش:
در جامعه دانش آموزان دختر سال اول دوره دبیرستان در شهرستان کرج
1- بین وضعیت اشتغال پدران و عزت نفس دانش آموزان، رابطه وجود دارد.
2- بین وضعیت اشتغال پدران و سازگاری اجتماعی دانش آموزان، رابطه وجود دارد.
3- بین وضعیت اشتغال پدران و پیشرفت تحصیل دانش آموزان رابطه وجود دارد.
4- بین وضعیت اشتغال پدران و اضطراب حالت دانش آموزان، رابطه وجود دارد.
5- بین وضعیت اشتغال پدران و اضطراب صفت دانش آموزان، رابطه وجود دارد.
6- بین سطح تحصیلات والدین و عزت نفس دانش آموزان، رابطه وجود دارد.
7- بین سطح تحصیلات والدین و سازگاری اجتماعی دانش آموزان، رابطه وجود دارد.
8- بین سطح تحصیلات والدین و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد.
9- بین سطح تحصیلات والدین و سطح اضطراب حالت دانش آموزان رابطه وجود دارد.
10-بین سطح تحصیلات والدین و سطح اضطراب صفت دانش آموزان رابطه وجود دارد.
11-بین ترتیب تولد و عزت نفس دانش آموزان، رابطه وجود دارد.
12-بین ترتیب تولد و سازگاری اجتماعی دانش آموزان، رابطه وجود دارد.
13-بین ترتیب تولد و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان، رابطه وجود دارد.
14-بین ترتیب تولد و سطح اضطراب حالت دانش آموزان، رابطه وجود دارد.
15-بین ترتیب تولد و سطح اضطراب صفت دانش آموزان، رابطه وجود دارد.
متغیرهای پژوهش
پژوهش حاضر به بررسی تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر عزت نفس، سازگاری اجتماعی، پیشرفت تحصیلی با اضطراب حالت و اضطراب صفت دانش آموزان دختر سال اول دوره دبیرستان شهر کرج می پردازد، بنابراین متغیرهای پژوهش عبارتند از:
1- متغیر مستقل:
در این پژوهش، آموزش مهارت های زندگی متغیر، مستقل است که تاثیر آن بر متغیرهای وابسته‌ی پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است.
2- متغیرهای وابسته:
در این پژوهش متغیرهای وابسته عبارتند از عزت نفس، سازگاری اجتماعی، پیشرفت تحصیلی، اضطراب حالت و اضطراب صفت که تاثیر مستقل بر آنها مورد بررسی قرار گرفته است.
3- متغیرهای مداخله گر (تعدیل کننده):
سطح تحصیلات والدین، وضعیت اشتغال پدران و ترتیب تولد دانش آموزان به عنوان متغیرهای مداخله گر پژوهش هستند که در بررسی یافته های جانبی پژوهش، ارتباط متغیرهای مذکور یا متغیرهای وابسته مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.

4-متغیرهای کنترل:
سن، جسن و پایه تحصیلی از متغیرهای کنترل پژوهش هستند، به این صورت که دانش آموزان دختر سال اول دبیرستان با حدود سنی 16-15 ساله جهت جامعه و نمونه پژوهشی انتخاب شدند.
تعریف عملیاتی عزت نفس:
در این پژوهش عزت نفس، نمره ای است که فرد در آزمون عزت نفس کوپر اسمیت بدست می آورد.
تعریف عملیاتی مهارت های زندگی:
در پژوهش حاضر مهارتهای زندگی عبارت است از تمرین عملی کردن پس از ارائه اطلاعات در مورد هر یک از مهارت‌های حل مسأله، استفاده از سیستمهای حمایتی، آشنایی با برنامه ریزی و تعیین هدف، مشارکت جویی و آموزش مهارتهای اجتماعی، همدلی و برقراری تعامل درست، حفظ کنترل درونی، حرف زدن با خود در هنگام چالشها، استفاده از شوخ طبعی، ورزش کردن، آشنایی با مفهوم خشونت و روشهای مهار آن آشنایی با سلامت جسمانی، مهارت جرأت ورزی و اظهار وجود (نه گفتن)، پاداش دادن به موفقیتهای خود و تمرین تفکر مثبت.
جهت آموزش مهارت‌های زندگی از ‍(کتاب مهارت‌های زندگی) و نیز (راهنمایی آموزش مهارتهای زندگی) استفاده شده است، مبنای این آموزش به صورت فعالیتهای گروهی آزمودنیها و تشکیل کارگاه آموزشی بوده است و برای هر جلسه تمرین عملی ارائه شده است.
تعریف عملیاتی سازگاری اجتماعی:
در این پژوهش سازگاری اجتماعی، نمره ای است که فرد در آزمون سازگاری اجتماعی واینلند به دست می آورد.
تعریف عملیاتی پیشرفت تحصیلی:
در این پژوهش پیشرفت تحصیلی عبارت است از میانگین نمره های امتحانی در یک دوره تحصیلی.
تعریف عملیاتی اضطراب حالت:
در این پژوهش اضطراب حالت، نمره ای است که آزمودنی از تست اضطراب حالت STAI کسب می‌کند.
تعریف عملیاتی اضطراب صفت:
در این پژوهش اضطراب صفت نمره ای است که آزمودنی از تست اضطراب صفت STAI کسب می‌کند.

فصل دوم: (مروری بر پیشینه پژوهش)
مقدمه:
امروره در سراسر دنیا، آموزش و پرورش، صرفاً تدریس کتابهای درسی و انباشتن اطلاعات را بر عهده ندارد، بلکه آموزش در جهت تغییر در نگرش و رفتار دانش آموز و برانگیختن آنان برای استفاده از قدرت تفکر و خلاقیت خویش مدنظر می باشد. دانش آموزان باید در سایه تعلیم و تربیتی که می یابند قادر باشند مشکلات خود را در زندگی اجتماعی حل کنند و با کسب مهارتهای مختلف و مناسب با شرایط اجتماعی و فرهنگی، افرادی موثر و مفید به حال خود و دیگران باشند.
پیشرفت علم و تکنولوژی در سالهای اخیر، انسان ها را به انبوهی از مسائل گوناگون مواجه نموده است. اغلب نوجوانان با مشکلات عدیده ای همچون احراز شغل، ادامه تحصیل و تعارضات مختلف اجتماعی و انواع تصمیم گیری ها در زندگی روبرو هستند. توانایی حل موثر مسائل و مشکلات شخصی و اجتماعی مستلزم مهارتهای مهم و مفیدی است که نقش تعیین کننده ای در تامین سلامت روانی فرد دارد. همه انسانها به طور فطری و بالقوه توانایی حل مشکلات زندگی را دارند. بدیهی است که این توانایی بالقوه، باید مطابق شرایط و موقعیت فرد، پرورش یابد.
آموزش مهارت های زندگی به عنوان یک طرح پیشگیرانه مورد تأیید و توجه خاص بسیاری از کشورهای جهان و بخصوص «سازمان بهداشت جهانی» است، زیرا براساس برنامه های بهداشت مدارس، مداخلات پیشگیرانه در مدرسه می تواند موجب اشاعه‌ی رفتار درست و افزایش آگاهی دانش آموزان در رابطه با به کار بردن راه حل های متمرکز بر مشکل در مقابله با چالش های زندگی باشد. به وسیله آموزش مهارتهای زندگی به شکل فعال، دانش آموزان با مشارکت جویی در امور اجتماعی، فرهنگی و علمی آشنا می‌شوند.
انسان معاصر درگیر مسائل و مشکلات زیادی است که برای از بین بردن یا کاهش آنها، باید از ابزارهای مختلفی بهره گیرند.
دوره های حساسی در زندگی انسانها وجود دارد که طی آن افراد، مستعد فراگیری موضوعات معینی می باشند. بلوم دوره کسب مهارتهای لازم در آموزش و پرورش افراد را (دوره حساس) نامیده است و اعتقاد دارد که باید حداکثر استفاده از دوره حساس آموزش و پرورش افراد به عمل آید. تا آنان بتوانند به صلاحیت های مورد نیاز برای زندگی اجتماعی نائل آیند. اگر برنامه ریزی آموزش و پرورش برای کودکان و نوجوانان بر این اساس باشد که آنان وظایف و تکالیف خود را در ابعاد جسمانی عاطفی و اجتماعی به خوبی یاد بگیرند و بتوانند به طور موثر و مناسب در دوره های سنی معین به کار ببرند، به نظر می رسد اینگونه برنامه ریزی موجبات رشد شخصیت افراد را فراهم آورد.
بنابراین، دوره تحصیل عمومی که همزان با دوره حساس یادگیری افراد است، می تواند دوره آموزش مهارتهای لازم در جهت احراز صلاحیت های فردی و اجتماعی باشد. با استفاده از آموزشهای مناسب مهارتهای زندگی و ایجاد عادت مثبت و مطلوب در افراد، بی تفاوتی، منفی گرایی و بی انگیزگی جای خود را به نشاط مشارکت و مثبت اندیشی می دهد.
تعریف عزت نفس
سیف (1368) عزت نفس را به معنی نیاز به احترام یا کسب موفقیت، تأیید، یا نیاز فرد به ایجاد تصور مثبت در مورد خود و دیگران و اینکه او را فردی قابل احترام بدانند تعریف کرده است.
شاملو (1368) عزت نفس را به عنوان درجه تصویب، تأیید، پذیرش و ارزشمندی آن فرد نسبت به خویشتن احساس می‌کند، تعریف نموده است. این احساس ممکن است در مقایسه با دیگران و یا مستقل از آنان باشد، ما ا در اکثریت قاطع موارد، گروه مرجع برای فرد، همگنان، همدرسان یا همسالان اوست.
عزت نفس، از تفاوت بین خود ادراک شده یا خود پنداره (یک نظر عینی از خود) و خود ایده آل (آنچه که شخص با ارزش می داند یا می خواهد که دوست داشته باشد) نشأت می گیرد، به طوری که تفاوت و فاصله زیاد این دو منجر به عزت نفس پایین می شود. «این تناسب منطقی» با توجه به انواع علائق و سعی و کوششهایی که یک فرد در زمینه های مختلف زندگی از خود نشان می دهد، به وجود می آید (بیابانگرد 1378).
عزت نفس به این معناست که ما در مجموع چگونه خود را ارزشیابی کنیم، یا چه احساسی در خود داریم. آزمونهای روان شناختی، عزت نفس را به طور کلی اندازه گیری می کنند (بیابانگرد 1379).
شکل گیری عزت نفس:
عزت نفس هر فرد براساس ترکیبی از اطلاعاتی در مورد خودش و ارزشهای ذهنی برای آن اطلاعات، قائل است، بنا نهاده می شود. در بررسی عزت نفس، اولین کار توسط ویلیام جیمز (1980) انجام شده است وی به توضیح و تمیز بین «خود شناخته» و «خوشناسانده» پرداخته است و آن را به سه عنصر مادی (بدن، خانواده، خانه)، اجتماعی (فرد در عین داشتن سطوح مختلف اجتماعی، برای سایر افراد قابل شناخت است) و روحانی (حالات هوشیاری و تمایلات) تقسیم کرد. او معتقد بود که تصور فرد از خود در حین تعاملات اجتماعی، یعنی از زمانی که متولد شده است مورد شناسایی دیگران واقع می شود، شکل می گیرند.
جرج کلی (1902) به گسترش این عقیده، «یعنی توجه به خود» پرداخت و اهمیت واکنش‌های در افراد دذیگر در شکل دادن به عزت نفس، مورد تایید قرار داد. استور (1379) . مکتب روان پویایی در تعریف عزت نفس بیان می دارئ که نوزاد پس از تولد، به تدریج از نیاز به بزرگسالان و ناتوانی خود آگاه می گردد. حال اگر در خانواده ای متولد شده باشد که مورد پذیرش و توجه و محبت باشد، پس در طی رشد و تکامل خود احساس ارزشمندی می‌کند و حس ارزشمندی در فرد درونی می شود. در غیر این صورت اگر در خانواده ای به دنیا آمده باشد که مورد پذیرش، توجه و محبت نباشد دچار احساس فقدان ارزشمندی می شود. این نقیصه در طی فرایندهای رشد روانی به طرق مختلف بر رفتار فرد تاثیر می گذارد.
اهمیت عزت نفس
گرینبرگ در نظریه (مدیریت وحشی) بیان می دارد، چون عزت نفس، ما را از اضطراب محافظت می‌کند به آن نیاز داریم (گرینبرگ 1992). وی در توضیح این مطلب اظهار می دارد: از بدو تولد تا اوایل کودکی، تنها اساس سلامتی و امنیت، مراقبتی است که از جانب والدین اعمال می شود. پس از مرحله نوزادی کودکان برای دریافت محبت و مراقبت بایستی خوب و ارزشمند جلوه کنند و تا زمانیکه کودک خوبی باشند، پاداش دریافت می کنند. در غیر این صورت خطر عدم مراقبت و پشتیبانی والدین، آنها را تهدید خواهد کرد. در نتیجه احساس امنیت با «خود مثبت» و احساس اضطراب و وحشت، با «خود منفی»، همراه می شود. از این زمان به بعد افراد برای خودداری از احساس اضطراب و وحشت باید باور داشته باشند که خوب و ارزشمند هستند. یعنی انسان برای مقابله با اضطراب به عزت نفس نیاز دارد.
با افزایش تواناییهای شناختی کودک، او می بیند، گاهی حتی والدین نیز نمی توانند وی را از پیامدهای خاص محافظت کنند. بدین ترتیب برای رهایی از اضطرابِ نابودی، اساس بالاتری از ارزش و حمایت بوجود می آید. خوشبختانه فرهنگ از طریق ارائه ارزش ها، نقش ها، تصور منصفانه نسبت به دنیا و امکان جاودانگی، چنین اساسی را فراهم می آورد. کودک به تدریج در می یابد که درون بافت فرهنگی که نسبت به آن متعهد است، دارای ارزش و شایستگی است، به این ترتیب، برای فرد بزرگسال، عزت نفس، سپری در برابر اضطراب فرهنگی است (بامیسر 1396) .

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   156 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله روش تحقیق بررسی تاثیر آموزش مهارت های زندگی

دانلودمقاله بررسی ناسازگاری کودکان پیش‌دبستانی دارای مادر شاغل و خانه‌دار

اختصاصی از هایدی دانلودمقاله بررسی ناسازگاری کودکان پیش‌دبستانی دارای مادر شاغل و خانه‌دار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

چکیده :
هدف از پژوهش حاضر، بررسی مقایسه رفتار ناسازگار کودکان پیش دبستانی دارای مادر شاغل و خانه‌دار بود. جامعه پژوهش شامل دو مهد کودرک خصوصی و دولتی است. نمونه این تحقیق 30 کودک دارای مادر خانه‌دار ( 60 = n ) می‌باشد که مادران آنها بصورت داوطلبانه در تحقیق شرکت نمودند. برای جمع‌آوری داده‌های پژوهش ، ازچک لیست رفتار ناسازگار کودکان (خودساخته) و پرسشنامه مشخصات عمومی استفاده شد. داده‌ها نیز با آزمون t مورد تحلیل قرار گرفت.
نتایج پژوهش نشان می‌دهد که بین رفتار ناسازگار کودکان پیش‌دبستانی ( مهدکودک) دارای مادر شاغل و خانه‌دار تفاوتی وجود ندارد. اما بین رفتار ناسازگار کودکان پیش‌دبستانی پسر و دختر تفاوت معناداری (P<0/01) بدست آمد. به عبارتی در این پژوهش میانگین رفتار ناسازگار در پسران بیشتر از دختران است .

 

مقدمـه :
نگرش نسبت به کودک و تربیت او در طی قرون گذشته دچار فراز و نشیب‌های زیادی شده است افلاطون به اهمیت آموزش و پرورش در دوران کودکی اشاره نموده است و این مسئله را در سازگاری و علاقه حرفه‌ای بعدی کودک مهم می‌دانست . ولی در قرون وسطی این اندیشه از میان رفت و کودک را همچون بالغین ناپخته تلقی می‌کردند. کودکان را همچون بزرگان لباس می‌پوشاندند و از آنان انتظار رفتار بزرگسالان را داشتند. در مدارس قرون وسطی دروس به ترتیب سختی و آسانی ارائه نمی‌شد و کودکان را موجودات بی‌گناه نمی‌دانستند و آنان را از تجاوزات وحشیانه محافظت نمی‌کردند.
در قرون هفدهم تحولات عمیقی در نگرش نسبت به کودک بوجود آمد.مربیان سعی داشتند کودکان را از بزرگسالان و حتی نوجوانان جدا سازند. روش جدیدی در تعلیم و تربیت آغاز شد و مردم احساس منفی اخلاقی را به نگرشی مثبت، نسبت به کودکان تغییر دادند و کوشش همه‌جانبه‌ای برای حفظ و حراست کودکان از خشونت و فساد اخلاقی به عمل آوردند (کرین ، ترجمه فدایی ، 1367). روسو در قرون هفدهم مقالات متعددی در زمینه مسائل کودکان ارائه نمود و عنوان کرد که کودکان زمینه ذاتی تشخیص درست از نادرست را دارا هستند ولی تحت تاثیر قیود اجتماعی قرار گرفته‌اند. وی معتقد بود که کودک ماهیتاً کاوشگر فعالی است که تواناییهای بیشماری دارد و اگر بزرگسالان زیاد دخالت نکنند توانائیهایش شکوفا خواهد شد. (دبس ، ترجمه کاردان ، 1353) نظرات افرادی مانند فروید، تغییرات اجتماعی حاصل شده در قرون بیستم ، آسانگیری در تربیت را دوباره مطرح کرد. بطور خلاصه برخی از علما معتقدند کودک موجودی گیرنده و دارای مغز انفعالی است که صرفاً به عوامل محیطی مانند تشویق و تنبیه پاسخ داده و رفتارش را بر این اساس پایه‌گذاری می‌کند. برخی دیگر تصور می‌کنند که رشد و نمو کودک در اثر یادگیری فعالانه او با محیط است و به واسطه این کار و فعالیت به تجارب خودش شکل داده و مشکلاتش را حل می‌کند.
امروزه پژوهشگران و دانشمندان مطالعات گسترده‌ای را در مورد نحوه رشد و پرورش کودکان دنبال می‌کنند. اغلب متخصصین دوران کودکی بویژه از تولد تا 5-6 سالگی را دوران پی‌ریزی شخصیت و اساسی برای رفتارهای آتی خود می‌دانند . آنان معتقدند که شخصیت پدر و مادر و کیفیت رفتار آنان بیش از هر عامل دیگری در تربیت و تکوین شخصیت طفل اثر می‌گذارد.
والدین اولین کسانی هستند که در آینه حساس ضمیر کودک نقش می‌بندند. البته افراد دیگری به غیر از پدر و مادر در شکل‌گیری عادت و رفتارهای کودک مؤثر هستند. ولی کیفیت تأثیرپذیری نسبت به مادر و دوران اولیه زندگی ضعیف می‌باشد.
مطالعات نشان داده است که اختلافات خانوادگی و اشتباهات تربیتی و نیز بی‌اطلاعی والدین از تأثیر رفتار خود، عوامل مؤثری هستند که در سرنوشت آتی کودک، سازگاریها و ناسازگاریها ، خوشبختی و یا بدبختی او مؤثر هستند( قاسمی ، 1357).
روان‌شناسان در بیشتر سالهای قرن حاضر، بر روابط کودکان با کسانی که مراقبت از آنها را به عهده دارند تأکید کرده‌اند و این کنشهای متقابل را اساس عمده رشد عاطفی و شناختی دانسته‌اند ( ماسن ، و هنکاران ـ ترجمه یاسائی ، 1368).
نخستین تماسهای جسمی و روانی نوزاد در دوران شیرخوارگی با مادر است. روشی که مادران در مقابل پاسخگویی به نیازهای نوزادان اتخاذ می‌کنند متفاوت است. ممکن است صبورانه و گرم ، تند و خشن و عاری از حساسیت و بی‌تفاوتی باشند. از نظر تعلیم و تربیت برخوردهای اولیه مادر و کودک به هر کیفیتی که باشد نقطه‌ای است که تولد روانی و عاطفی کودک از آنجا آغاز می‌شود.(ماسن و همکاران)
در گذشته عقیده بر این بود که والدین بطور یکطرفه کودکان خود را تربیت می‌کنند. اما پژوهشهایی که با نوزادان صورت گرفته بطور فزاینده‌ای حاکی از آن است که چنین تأثیری جنبه متقابل دارد، یعنی رفتار نوزاد نیز پاسخهای والدین را شکل می‌دهد. بطور مثال نوزادی که با قرار گرفتن در آغوش مادر آرامی می‌گیرد احساس بسندگی را در مادر ازدیاد می‌بخشد . (اکینسون ـ ترجمه براهنی و همکاران 1368 ـ ص 22).
ماسن و همکاران ذکر می‌کنند که بر طبق نظر بالینی نتیجه عمده کنش متقابل بین مادر و کودک بوجود آمدن نوعی وابستگی عاطفی است. این ارتباطات عاطفی سبب می‌شود که کودک به دنبال آسایش حاصل از وجود مادر باشد بخضوص هنگامیکه احساس ترس و ناامنی می‌کند. این وابستگی به مادر ، نتایج طولانی دارد. این نتایج عبارت است از فراهم آمدن سرمایه‌ای از امنیت عاطفی برای کودک و پی‌ریزی شالوه رابطه بعدی کودک با والدینش و نیز نفوذی که آنها بعداً می‌توانند در او داشته باشند(یاسائی، 1368).
هر چند که کودک انسان ، ظاهراً تمایلی فطری برای دلبستگی به دیگران دارد. اینک کودک به کدامیک از والدین وابسته شود. و نیز شدت و کیفیت وابستگی او تا حد زیادی به رابطه فردی والدین با کودک دارد . مطالعات نشان داده است که در اغلب خانواده‌ها تاثیر مادران در خلق و خوی کودکان بیشتر از پدران است. البته دلیل این امر شاید ناشی از آن باشد که قسمت اعظم مسئولیت پرورش فرزند به مادر محول می‌شود. این تأثیر مادری در صورتی که به حد افراط نباشد هیچگونه اثر سوئی به شخصیت کودکان به جای نمی‌گذارد.( راجرز ـ ترجمه سروری، 1357) اتکینسون و همکاران (ترجمه براهنی و همکاران 1368) ذکر می‌کنند که با وجود این ملاحظه شده است که کودکانی که علاوه بر مادر، پدرانشان نیز در مراقبت از آنها نقش فعالانه‌ای به دنبال دارند به هنگام مواجهه با افراد غریبه اضطراب و پریشان کمتری از خود نشان داده‌اند و در مقایسه با کودکانی که مراقیت از آنها صرفاً به عهده مادرانشان است تحمل جدایی بیشتری دارند.
برخی اعتقاد دارند که کودکان در صورتی که بطور گروهی نگهداری شوند آسیب می‌بینند. دلیل اول اینکه برای ایجاد احساس دلبستگی در کودک باید صرفاً یک نفر از او مراقبت کند. و در صورتیکه چند نفر از او مراقبت کنند در فرآیند ایجاد دلبستگی خلل ایجاد می‌شود و کودک دچار اضطراب می‌گردد این فرضیه را فرضیه (( تک مادری )) نامیده‌اند.
دلیل دوم اینکه کودکان بصورت گروهی از علاقه ، توجه و انگیزش کمتری برخوردار می‌شوند و در نتیجه ممکن است رشد اجتماعی و شناختیشان کند شود. ( ماسن و همکران ترجمه یاسایی ـ 1368 ص 158). اندرسون ، نیکل ، رابرتز و اسمیت (1981) در تحقیق خودشن ذکر کرده‌اند که مراقبت گروهی که سلات روانی کودک را در نظر گرفته باشند همانند برخی محیطهای خانوادگی می‌توانند شرایط رشد سالم کودک را فراهم کنند.
در سابق روانشناسان تصور می‌کردند که وابستگی کودک به مادرش از آن جهت است که مادر به عنوان منبع تغذیه یکی از اساسی‌ترین نیازهای کودک را فراهم می‌کند ، اما این نظریه پاسخگوی برخی واقعیات نبود بعنوان مثال جوجه‌ها و بچه اردک‌ها اگر چه از بدو تولد خودشان غذا را تأمین می‌کنند اما به دنبال مادر خود می‌روند و وقت زیادی را در کنار او صرف می‌کنند. پس آرامشی را که آنها از بودن در کنار مادرشان احساس می‌کنند نمی‌تواند صرفاً از نقش مادر در تغذیه آنها سرچشمه بگیرد.
سلسله آزمایشات معروفی که توسط (هارلو ، 1971) بر روی میمونها انجام گرفت نشان دهنده آن است که در وابستگی مادر ـ فرزند چیزی بیش از نیاز به غذا در کار است. اتکینسون در تحقیقات دیگری نشان داده است که کودک تنها به سبب کارهایی که والدینش برای ارضاء نیازهایش به آب و غذا و گرما و آسودگی از درد انجام می‌دهند به آنان دلبستگی پیدا نمی‌کنند. مدت زمانی نیز که کودک با هر یک از والدینش می‌گذارند تعیین کننده کیفیت رابطه کودک با والدینش نخواهد بود. ( فرودی و فرودی، 1982 ، ترجمه براهنی و همکاران).
بحث در مورد اشتغال مادر با فراز و نشیب‌های بسیاری همراه بوده است و دیدگاههای مخالف و موافق بسیاری درباره آن مطرح شده است. تحقیقات انجام شده در این زمینه به نتایج متفاوت (گاه همسو با یکدیگر و گاه متضاد هم) رسیده است. برخی اظهار کرده‌اند که مادران به علت اشتغال در خرج از منزل از همان هفته‌های نخست که فرزندشان نیازمند برقراری ارتباطات حسی با آنان است، ساعتها و گاه روزها او را از تماسها و مهر و محبت خود محروم می‌سازند و یا حضورشان فاقد کیفی لازم است. و کودکانشان در یافتن حیات عاطفی متعادل دچار مشکل می‌شوند ( موئل ، ترجمه رضوی، 1367 ص 7). اشتغال تمام وقت مادر در خارج از منزل خستگی مفرط اولیاء در اثر فشار کار بیحوصلگی آنان در اثر مشغله زیاد و مشکلات رفت و آمد سبب واکنشهای عادی در برابر سروصدا و جنب و جوش فرزندان می‌شود. مضافاً به اینکه حضور در خانه نیز بدون ارتباط با فرزندان سپری می‌شود.
تحقیقاتی نیز نشان می‌دهد که اشتغال مدر اثرات مثبتی به همراه دارد. کودکی که در خانواده‌ای زندگی می‌کند که مادر شاغل است شاهد روابط مثبتی بر بربری بیشتری میان والدین خواهد بود. از افراد خارج از خانه توجه بیشتری می‌بیند و در خانه در مقایسه با سایر کودکان مسئولیتهای بیشتری خواهد داشت. (هافمن و نای در مقایسه با سایر کودکان مادران خانه‌دار غالباً از سازگاری شخصیتی اجتماعی بهتری در مدرسه برخوردارند، در مفهوم جنسیت عقاید معقولانه‌تری دارند و در مورد فعالیتهای زن و مرد عقاید غالبی کمتری دارند ( هافمن ، 1979، هوستون 1983) .
هاک ، (1980) در نتیجه تحقیقی که در ایران به منظور بررسی عوامل مؤثر در سازگاری پسران انجام شده است نیز نشان داده که بین اشتغال مادر و سازگاری پسران رابطه معناداری وجود ندارد. اما بین وضعیت اشتغال مادر و رضایت مادر از کار خود با سازگاری پسران رابطه معناداری وجود دارد.(احمدی 1369)
از شواهد چنین برمی‌آید که اثرات مثبت اشتغال، بیشتر متوجه دختران است . دختران مادرانی که اهداف بالایی دارند، اهداف بالایی خواهند داشت زیرا مادرانشان سرمشق خوبی برای تشویق حس استقلال در آنان خواهند بود.
به هر حال اشتغال مادر با به همراه داشتن درآمد بیشتر برای خانواده ، عزت نفس بالاتر برای مادر و عقاید قالبی کمتر در مورد نقش زن و مرد و الگوی نقش مثبت، بیشتر فوایدی را هم برای پسران و هم دختران در سالهای بعدی زندگیشان خواهد داشت (اسکار، فیلیپس و مک‌کاتنی ، 1989). بنابرانی با توجه به رشد روز‌افزون اشتغال زنان به کار خارج از منزل بویژه در کشور ما که این مسئله امری نسبتاً تازه است لازم است تا هر چه بیشتر تاثیرات مختلف اشتغال زنان بر روی ساخت و کارکرد خانواده، روابط والدین با یکدیگر، روابط والدین با کودکان و ابعاد مختلف رشدکودکان بررسی شود.
همانطور که گفته شد یکی از جنبه‌های مهم رشد کودکان سازگاری است و تحقیقات بسیاری در خارج از شکور در زمینه تأثیر اشتغال مادر بر سازگاری کودک انجام شده است و به نتایج همسو و گاهی متفاوت رسیده‌اند. محقق نیز بر آن شده است تا سازگاری اجتماعی کودکان دارای مادر شاغل را بررسی کند و راهبردهای لازم را به خانواده‌ها ارائه نماید.

فصـــل اول

موضوع تحقیق

 

موضوع مورد بررسی در این پژوهش بررسی ناسازگاری کودکان پیش دبستانی دارای مادر شاغل و خانه‌دار تهرانی می‌باشد.
در این پژوهش محقق درصدد است مشخص کند که آیا کودکان پیش‌دبستانی دارای مادر شاغل نسبت به خانه‌دار ناسازگارترند؟ و آیا پسران نبت به دختران از ناسازگاری بیشتری برخوردار هستند؟

 

بیان مسئله
اهمیت خانواده در تربیت و ایجاد ساختار شخصیت و اجتماعی شدن کودک بر کسی پوشیده نیست، رفتار اجتماعی مناسب و درست بطور طبیعی حاصل نمی‌شود بلکه مثل هر مهارت دیگری باید آموخته شود، و مرتباً تکرار و تمرین گردد و بوسیله افراد با تجربه تصحیح گردد. موفقیت در این زمینه بیشتر از همه به کوشش و خواست خود انسان بستگی دارد. عوامل مؤثر در آن پدر، مادر، خانواده ، دوستان و غیره می‌باشند. در اجتماعی شدن کودک اولین و مهمترین عامل خانواده می‌باشد. صاحبنظران معتقدند که از بین اعضای خانواده در تربیت و تکوین شخصیت کودک، مادر از نقش حساس‌تری برخوردار است. علت این امر شاید این باشد که از همان ابتدای تولد، کودک بیشترین کنش و واکنشهای عاطفی خود را با مادر برقرار می‌کند. رابطة اولیه مادر و کودک بوجود آورنده هسته اصلی امنیت یا عدم امنیت در کودک است. اگر این روابط نادرست باشد احساس ناامنی و عدم اعتماد بر زندگی کودک سایه می‌افکند. بی‌توجهی‌های طولانی، بدرفتاری و محرومیت از محبت از ابتدای زندگی منجر به ناسازگاریهای موقت و گاه طولانی در کودک می‌شود.
نحوه سازگاری در سنین مختلف تحت تأثیر عوامل زیادی قرار می‌گرد که هر کدام از این عوامل بسته به شرایط خاص کودک می‌تواند تأثیرات مختلفی در سازگاری کودکان درخانواده و مدرسه داشته باشد.
همچنین از جمله ارتباط بین والدین با یکدیگر ، ارتباط والدین با کودک، وضعیت و موقعیت اجتماعی خانواده ، شیوه‌های انطباقی حاکم در خانواده و اشتغال مادر و عدم حضور تمام وقت مادر در خانواده جزء مهمترین عوامل مؤهر در سازگاری کودک هستند. امروزه تعداد زیادی از زنانی که کودکان خردسال دارند، در خارج از منزل کار می‌کنند در آمریکا تا سال 1980 بیش از یک سوم مادرانی که سه کودک یا کمتر داشتند در خارج از منزل کار می‌کردند و هر ساله تعداد زیادتری از مادران به کار خارج از خانه اشتغال می‌ورزند. به خاطر کاهش درآمد خانواده‌ها در سالهای 1973 تا 1988 بسیاری از خانواده‌ها لازم دیدند که هر دو والد به کار مشغول باشند تا خانواده دچار فقر نشود (ماسن و همکاران 1369). در کشور ما نیز همزمان با تغییرات اجتماعی قرن حاضر شکل ساختاری خانواده تغییر پیدا کرده و نقشهای والدین دچار تحول شده است، و زنان بیشتری وارد فعالیتهای اجتماعی شده‌اند.
طبق سرشماری عمومی کشور در سال 1372 بیشتر از 11% زنان بیش از ده سال کشور شاغل هستند و در مقایسه با جمعیت سابق فعال کشور بیش از 14% این جمعیت را زنان تشکیل می‌دهند (سالنامه آماری کشور، 1373 ، مرکز آمار ایران).
بنابراین این سئوالی که امروزه طرح آن اهمیت بیشتری پیدا کرده این است که اشتغال مادر چه تأثیری می‌تواند روی رفتار کودکان داشته باشد؟ آیا این اشتغال و انجام فعالیتهای بیرون از منزل باعث قصور در انجام فعالیتهای مربوط به رسیدگی کردن به کودکان می‌شود و اثر سوء روی فرزندان خواهد داشت یا اینکه انجام فعالیتهای اجتماعی با ایجاد یک الگوی جدید از زن و مادر اثر مثبتی به همراه خواهد داشت؟

 

ضرورت و اهمیت تحقیق
دوران کودکی سرآغاز زندگی و زمان پایه‌ریزی شخصیت بزرگسالی است. همه روانشناسان نقش مهم و سرنوشت‌ساز این مرحله را در چگونگی پی‌ریزی مراحل بعدی رشد تاکید کرده‌اند. توجه به بهداشت روانی و مطالعه در نحوه سازگاری کودکان در اولنین سالهای زندگی ، کمک به رشد و باروری آنها در زمان بزرگسالی خواهد بود و غفلت از دوره کودکی و عدم توجه به شرایط رشدی دوران کودکی لطمات جبران‌ناپذیری را بر سلامت روانی جامعه وارد خواهد کرد. چرا که کودک در عالی‌ترین شرایط متولد می‌شود و آمادگی برای پرورش شایسته و مطلوب را دارد.
عوامل بسیاری را می‌توان در تعادل عاطفی و نحوه سازگاری کودکان دخیل دانست که مطالعات متعدد تأثیر هر یک را بر نحوه سازگاری کودکان شنان داده است. وضعیت اقتصادی ـ اجتماعی خانواده، فقدان یک مادر تمام وقت به علت اشتغال از جمله عواملی هستند که این فرایند تدریجی را شکل میدهند.
هر روز به مادرانی که به اشتغال در بیرون از منزل روی می‌آورند افزوده می‌شود و اکثر این زنان دارای فرزندان خردسال هستند. وضع خانواده و رابط خانوادگی از این وضعیت جدید متأثر می‌شود و آثار خود را بر روی رفتارهای کودکان آشکار می‌کند. بنابراین لازم است مسئله اشتغال مادران با توجه به سایر جنبه‌های مؤهر در سازگاری کودکان بطور دقیق مورد بررسی قرار گیرد تا تأثیرات مثبت یا منفی آن آشکار گردد. افزایش مراقبتهای مربوط به بهداشت روانی و تعلیم و تربیت کودکان پیش‌دبستانی در خانواده و مهدکودک حاصل نتایج ارزشمند تحقیقات گذشته می‌باشند.
بطور کلی سازگاری نقش عده‌ای در پیشرفت تحصیلی، اجتماعی و شخصیتی کودکان دارد. بهبود و افزایش هر کدام از آنها موجب احساس شایستگی ، کارایی، تعهد و مسئولیت درکودکان خواهد شد. به همین جهت برنامه‌ریزی برای پیشگیری از ناسازگاری و آگاه سازی خانواده‌ها می‌تواند موجب رشد سلامت روانی کودکان در جامعه گردد. به دلیل اینکه درصد زیادی از افراد جامعه را کودکان تشکیل می‌دهند و موقعیت اجتماعاز هر لحاظ ، در گرو سلامت و بهداشت روانی و اجتماعی آنان می‌باشد. با توجه به مهم بودن مسئله ، پژوهش راجع به ناسازگاری کودکان دارای مادر شاغل و خانه‌دار ضروری بنظر می‌رسد تا بر این اساس بتوان این کودکان را شناسایی کرد و اقدامات لازم را در جهت پیشگیری به عمل آورد و راهبردهای آموزشی و تربیتی لازم را به خانواده و والدین ارائه نمود و از به انحراف کشیده شدن کودکان در آینده و همچنین از به هدر رفتن سرمایه ملی کشور جلوگیری کرد.
این پژوهش روشن ، واضح و عملی است زمان پژوهش کوتاه و هزینه اجرا و انجام پژوهش کم و محدود است انجام این پژوهش شاید بتواند راههای مناسب‌تری برای پیشگیری از ناسازگاری ارائه دهد و راهگشای پژوهش‌های مفید باشد.

 

اهداف تحقیق
هدف از پژوهش حاضر عبارتست از :
- تعیین میزان ناسازگاری کودکان پیش‌دبستانی دارای مادر شاغل و غیرشاغل
- مقایسه ناسازگاری کودکان پیش‌دبستانی دارای مادران شاغل و غیرشاغل
- ارائه راهبردای عملی و تربیتی به منظور پیش‌گیری از مسائل و مشکلات عاطفی ، رفتاری ، روانی و اجتماعی به والدین

 

فرضیه‌های تحقیق :
1- کودکان پیش‌دبستانی دارای مادر شاغل نسبت به خانه‌دار از ناسازگاری بیشتری برخوردار هستند.
2- کودکان پیش‌دبستانی پسر نسبت به دختر از ناسازگاری بیشتری برخوردار هستند.

 

متغیر تحقیق :
در این پژوهش متغیر مورد بررسی ناسازگاری کودکان می‌باشد.
تعریف نظری و عملیاتی متغیر مورد نظر در ذیل می‌آید.

 

تعریف نظری متغیر :
ناسازگاری :
میلانی‌فرد (1356) ناسازگاری را اینگونه تعریف کرده است:
" کودکان ناسازگار به افرادی اطلاق می‌شود که معمولاً از هوش عادی یا حتی بالاتر برخوردارند ولی داری رفتار غیرعادی و نابهنجار و یا به اصطلاح مبتلا به اختلالات رفتاری می‌باشند." (ص 121).
منصور و دادستان (1356) سازش نایافتگی را بدین صورت تعریف کرده‌اند :
" حالتی است که فرد نمی‌تواند خود ار با محیط تطبیق دهد و از تعالیم آن استفاده کند. این سازش نایافتگی ممکن است مربوط به محیط خانوادگی، محیط آموزشگاهی، محیط کار و ... باشد.

 

تعریف عملیاتی متغیر:
ناسازگاری :
منظور از ناسازگاری در این پژوهش میزان نمره یا کمیتی است که کودکان دختر و پسر دارای مادر شاغل و خانه‌دار با توجه به پاسخ‌هایشان به چک لیست رفتار ناسازگار کودکان (خودساخته) کسب می‌کنند در این نمره شاخص عددی برای سنجش میزان ناسازگاری آنان می‌باشد.

 


فصــل دوم

 

چـارچـوب نظــری تحقیــق

 

سازگاری
انسان وقتی از نظر رشد اجتماعی رشد یافته محسوب می‌شود که در زمینه مهارتهای اجتماعی به رشد و شکوفایی رسیده باشد یعنی به سطحی از مهارت در روابط اجتماعی دست یافته باشد که بتواند با مردم راحت زندگی کند و سازگاری داشته باشد، شاید بتوان گفت که مهمترین جنبه رشد وجود هر شخص، رشد اجتماعی اوست. معیار اندازه‌گیری رشد اجتماعی هر کس میزان سازگاری او با دیگران است یعنی با دوستان ، معلمان ، افراد خانواده ، بستگان ، همسایگان و حتی افرادیکه برای نخستین بار با آنها برخورد می‌کند. رشد اجتماعی نه تنها در میزان موفقیت کنونی و سازگاری با اطرافیانی که هم با انسان سرو کار دارند، بلکه در موقعیاتهای شغلی و پیشرفتهای آینده نیز مؤثر است.
رشد اجتماعی هم مانند رشد جسمی و ذهنی یک کمیت پیوسته است و بتدریج به کمال می‌رسد. یک نوجوان در هر سال به میزان قابل توجهی از هر نظر رشد می‌کند. اما این به آن معنا نیست که همه جنبه‌های رشد او دقیقاً هماهنگ پیش روند. بسیارند افرادی که رشد جسمی آنها چشمگیر است اما رشد ذهنیشان کند است. یا بالعکس ، یا کسانی که از نظر جسمی و ذهنی سرآمد هستند اما هرگز به بلوغ اجتماعی نمی‌رسند.
رفتار اجتماعی مناسب و درست بطور طبیعی حاصل نمی‌شود بلکه مثل هر مهارت دیگری باید آموخته شود و مرتباً تکرار و تمرین گردد و بوسیله افراد با تجربه تصحیح شود. موفقیت در این زمینه بیشتر ازهمه به کوشش و خواست انسان بستگی دارد. عواملی که بطور قطع در آن تأثیر دارند عبارتند از : پدر و مادر و خانواده و دوستان او و ....
سازگاری اجتماعی به عنوان مهمترین نشانه سلامت روان از مباحث مهمی است که توجه جامعه‌شناسان ، روان‌شناسان و روان‌کاوان و بویژه مربیان را در دهه‌های اخیر جلب کرده است. پیش از آنکه روان‌شناسی و روان‌کاوری ، دنیای ناشناخته درون انسان به کاوش بپردازند و پیش از آنکه بهداشت روانی و نقش آن در حفظ سلامت ارتباطهای اجتماعی شناخته شود، اغلب ناسازگاریها و رفتارهای غیراجتماعی و ضداجتماعی به علتهای نامعلوم نسبت داده می‌شد و به جای هر نوع درمان و کمکی به فرد، صرفاً از راه مجازاتهای غیرعادلانه ظلمی مضاعف بر او روا می‌داشتند. تردیدی نیست که انواع بزهکاریها و جرایم اجتماعی ریشه در نابسامانیهای روانی دارد که آن نیز اگر علل بیولوژیک نداشته باشد معلول محیط ناسالم اجتماعی است.
مطالعه نهاد خانواده و بررسی تغییر و تحولات آن از جمله مسائلی است که طی قرون و اعصار مورد توجه محققان و عالمان بوده و در دهه‌های اخیر نیز از دید دو مکتب کارکرد گرای‌ساختی و کنش متقابل گرای نمادی برکنار نبوده است.
مکتب گارکردگرای ساختی معتقد است که اجزاء متشکل یک نظام اجتماعی مرتبط با هم و وابسته به یکدیگرند و عملکرد هر یک از اجزاء دوام و بقای جامعه را موجب می‌شود. در این دیدگاه خانواده سازمانی است اجتماعی و متشکل از افرادی که در رابطه با یکدیگرند. این سازمان کارکردهایی دارد که به بقای نظام اجتماعی کمک می‌کند ( ادیبی ، 1358).
بارسنز که یکی از طرفداران این مکتب است اعتقاد دارد که جوامع انسانی به سمت و سویی حرکت می‌کنند که در آن خانواده دارای 2 کارکرد اساسی است. که یکی اجتماعی کردن کودکان بدانسان که بتوانند به عضویت جامعه‌ای که در آن به دنیا آمده‌اند، درآیند. و دیگری تثبیت شخصیت افرادی که بتوانند به صورت افراد بزرگسال در جامعه ایفای نقش کنند( میشل ، 1354).
نظریه کنش متقابل گرای‌نمادی نیز خانواده را با توجه به نقش و اهمیت آن در جریان اجتماعی‌ شدن مورد مطالعه قرار داده است. اگر اجتماعی شدن را با جریانی که طی آن انسان با الگوهای فرهنگی جامعه یا گروه خود می‌آموزد و آنها را بعنوان جزئی از نظام رفتاری خویش قرار می‌دهد تقویت کنیم، در این صورت فرد برای آنکه بتواند با افراد دیگر جامعه رابطه ارگانیک برقرار کند، لازم است تا نقشهای اجتماعی گوناگون را فراگیرد، این فراگیری از طریق کنش متقابل با دیگران صورت می‌گیرد.
در اجتماعی شدن کودک چند عامل مؤثرند که اولین و مهمترین آن خانواده می‌باشد.
صاحبنظران بر این باورند که از بین اعضای خانواده در تربیت و ایجاد ساختار شخصیت طفل، مادر از نقش حساس و ظریفتری برخوردار است، علت این امر شاید این باشد که از همان ابتدای تولد طفل بیشترین کنش و واکنشهای عاطفی خود را با مادر برقرار می‌کند. در واقع هسته اصلی احساس امنیت و اعتماد و عدم امنیت و بی‌اعتمادی در کودک از رابطه اولیه وی و مادرش سرچشمه می‌گیرد. در صورتی که این رابطه ناسالم و نادرست باشد احساس ناامنی و عدم اعتماد بر زندگی او سایه می‌افکند. بی‌توجهی طولانی، بدرفتاری و محرومیت از محبت در ابتدای زندگی منجر به ناسازگاریهای موقت و گاهاً طولانی در کودک می‌شود. (ماسن ، مترجم یاسائی و همکاران ، 1367) سازگاری مسئله‌ای است که مخصوص انسان نمی‌باشد. هر موجود زنده‌ای به فراخور حال خود و به اقتضای طبیعت و مرحله تکاملی که بدان دست یافته است ، ناچار است به طریقی که متضمن حفظ حیات و بقای اوست ، خود را با محیط پیرامونش ساگار کند. به دلیل اینکه در فرایند سازگاری وجوه اشتراک زیادی بین انسان و حیوان وجود دارد، بخش عمده‌ای از دانش‌ها درباره فرایند سازگاری در انسان به تحقیقاتی که درباره حیوانات به عمل آمده است ، مبتنی می‌باشد.
هر چه از نردبان تکامل بالاتر می‌رویم قابلیت انعطاف و یادگیری در موجودات زنده بارزتر می‌شود. حیوانات پست عمدتاً به اتکال غرایز و مکانیزمهای رفتاری ذاتی با محیط خود سازگاری پیدا می‌کنند. ولی در انسان انعطاف‌پذیری، قدرت تفکر و یادگیری ، واکنش‌های غریزی او را کاملاً تحت‌الشعاع قرار داده است. انسان باید به استثنای وانشهای بازتابی اولیه همه چیز را بیاموزد. بویژه اعمال و رفتاری که وی را در سازگاری با محیط اجتماعی به کار خواهد آمد ( والی‌پور ، 1367) انسان در بسیاری از شئون زندگی اجتماعی خود با سایر افراد جامعه در رابطه و فعل و انفعال مداوم قرار دارد. او باید برای ادامه حیات و تأمین حوائج خود به زندگی گروهی تن دردهد و با دیگران برای رسیدن به هدفهای مشترک تشریک مساعی کند. در چنین شرایط و در رابطه با سایر افراد جامعه است که هر کس ناگزیر باید به نوعی سازگاری رضایت‌بخش دست یابد و به همین دلیل است که مشکلات و موانع سازگاری آدمی از حیات اجتماعی او مایه می‌گیرد. بدینسان مفهوم سازگاری از نظر آدمی یعنی سازگری اجتماعی ، حتی برای ارضاء نیازهای زیستی، انسان خود را با وضع اجتماعی و شرایطی که ساخته ، دست انسان است روبه‌رو می‌بیند. مقررات، توقعات ، معتقدات ، ارزشها ، رقابتها ، همکاریها ، کارشکنی‌ها ، موانع و عوامل و واقعیاتی از این نوع که او را در راه تأمین خواسته‌هایش هیچگاه تنها نخواهد گذاشت.
گرچه بدرستی بین سازگاری و ناسازگاری حد و مرز مشخص و معینی نمی‌توان یافت و حالات بینابین این دو حالت بسیار زیاد است . فرایند سازگاری و ناسازگاری را باید خط پیوسته طولانی و مدرج تجسم نمود که هر نقطه‌ آن در جدایی از سازگاری را بیان می‌کندو در این خط مفروض از ناسازگاری مطلق شروع نمود. و درجات میانه‌ای از آن و سپس در پایان خط به سازگاری کامل با محیط می‌رسیم که مقصود و غایت زندگی همه افراد بشر است. با توسعه شهرنشینی و ازدیاد جمعیت و پیچیدگی شرایط زندگی، مسئله ناسازگاری ابعاد وسیع‌تری به خود گرفته است ( والی ‌پور ، 1363) .
مان ( ساعتچی ، 1364) سازگاری را تطبیق یا وفق دادن شخص نسبت به محیط می‌گوید آن دسته از پاسخهای موجود زنده که باعث سازگاری مؤثر و هماهنگ او با موقعیتی که با آن قرار گرفته است ، می‌شود . ( ساعتچی ، 1356)

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  65  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله بررسی ناسازگاری کودکان پیش‌دبستانی دارای مادر شاغل و خانه‌دار

دانلودمقاله اندازه گیری سر وصدای محیط کار

اختصاصی از هایدی دانلودمقاله اندازه گیری سر وصدای محیط کار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

«هدف از انداره گیری سر و صدا»
مناسب ترین روش برای کنترل صدا، اندازه گیری سر و صدا و میزان مراجهه با آن
می باشد. بدین طریق می توان محل های پر سر و صدا و افراد در معرض آلودگی صوتی را شناسایی نمود.

 

«روش اندازه گیری سر و صدا»
جهت تعیین تماس صوتی مطابق با اهداف بهداشت حرفه ای تراز فشار صوت
اندازه گیری می شود. برای این منظور از روش ها و تجهیزات مختلفی استفاده می شود که انتخاب آنها بستگی به سر و صدای محیط و میزان اطلاعات مورد نیاز دارد. اولین قدم در این راه مشخص کردن وجود یا عدم وجود مشکل سر و صدا در محیط کار می باشد.
در این مقاله مراحل اندازه گیری سر و صدا بطور مختصر شرح داده شده است. (جهت کسب اطلاعات بیشتر به استاندارد 56/107 CSA و استاندارد تأئید شده کشور خود مراجعه نمایند.)

 

«چگونگی تشخیص مشکل سر و صدا»
اولین قدم در اندازه گیری تشخیص مشکل سر و صدا می باشد که بازدید مقدماتی در این رابطه بما کمک می کند. در زیر شاخص های تعیین سر و صدای مخاطره آمیز عنوان گردیده است.
• سر و صدا بیشتر از صدای ترافیک شهر شلوغ می باشد.
• افراد باید با کسانی که در فاصله 3 متری قرار دارند با صدای بلند صحبت کنند.
• افراد جهت استفاده از رادیو و تلویزیون (در مواقع عادی) مجبورند صدای این
وسایل را بلند کنند.
• بعد از چنین سال کار، در محیط پر سر و صدا در مکان های شلوغ و اجتماعات
دچار مشکلات ارتباطی می شوند.

 

«مواردی که در زمان اندازه گیری باید مورد بررسی قرار گیرد»
قبل از اقدام به اندازه گیری باید اطلاعات مورد نیاز را جمع آوری نموده و از موارد زیر آگاهی داشته باشیم.
• هدف اندازه گیری: کنترل صدا، جلوگیری از افت شنوائی، اجرای آئین نامه
صوتی و ....
• منابع تولید صدا وزمان فعالیت آنها.
• نوع صدا: یکنواخت، متناوب، ضربه ای.
• موقعیت افرادی که در محیط های پر سر و صدا کار می کنند.

 

اولین مرحل اندازه گیری بازدید مقدماتی جهت تعیین موارد زیر می باشد.
• وجود مشکل سر وصدا
• نیاز به اندازه گیری
دومین مرحله تعیین میزان تماس فردی با صدا می باشد یعنی میزان صدایی که شخص در زمان کاری با آن مواجه است.
اگر صدا یکنواخت باشد، اطلاعات گرفته شده از بازدید مقدماتی، جهت تعیین این میزان بکار می رود. ولی اگر صدا غیر یکنواخت باشد و یا فرد در موقعیتی ثابت کار نکند و در حال گردش باشد باید دزیمتری صدا انجام گیرد.

 

«تجهیزات مورد نیاز برای اندازه گیری سر وصدا»
متداول ترین وسیله جهت اندازه گیری صدا، دستگاه صدا سنج SLM و صدا سنج از نوع جمع شونده ISLM می باشد. آگاهی از نحوه کالیبراسیون، طرز استفاده و گرفتن اطلاعات لازم از دستگاه جهت انتخاب دستگاه مورد نیاز امری مهم می باشد.
جدول شماره 1 راهنما جهت انتخاب دستگاه می باشد (اطلاعات مذکور توسط کارخانه سازنده ارائه می گردد)

 

جدول شماره 1 – راهنمای انتخاب دستگاه

 

نوع اندازه گیری دستگاه اندازه گیری مناسب نتیجه توضیحات
میزان تماس فردی با صدا 1- دزیمتر صدا دز یا تراز معادل صدا بالاترین دقت برای تعیین میزان تماس فردی
2- ISLM تراز معادل صدا اگر کارگر موقعیت ثابت ندارد و در حال گردش است تعیین میزان تماس فردی مشکل می باشد مگر اینکه کار را بتوان به فعالیت های مشخص تقسیم کرد.
3- SLM dB(A) اگر تراز صدا متغیر بود تعیین میزان تماس میانگین مشکل می باشد. فقط زمان هایی مفید است که کار را بتوان براحتی به فعالیت های معین تقسیم کرد و تراز صدا در تمام وقت ثابت باشد.
میزان صدایی که بوسیله منبع تولید می شود. 1- SLM dB (A) اندازه گیری باید در فاصله 1 تا 3 متری انجام گیرد (نباید مستقیماً در منبع انجام شود)
2- ISLM تراز معادل صدا
dB (A) اگر صدا خیلی متغیر باشد این وسیله خیلی مفید است می توان تراز معادل صوت را در یک دوره زمانی کوتاه اندازه گیری (یک دقیقه) کرد.
بازدید مقدماتی SLM dB(A) تهیه نقشه و ثبت اندازه گیری ها روی آن
ISLM تراز معادل صدا
dB(A) برای صداهای خیلی متغیر
صدای ضربه ای SLM ضربه ای ماکزیمم تراز فشار صوت بر مبنای شبکه A اندازه گیری میزان ماکزیمم هر ضربه
SLM = صداسنج
ISLM = صداسنج از نوع جمع شونده

 


معرفی دستگاه صدا سنج «SLM»
SLM شامل میکروفن، مدار الکتریکی و نشانگر می باشد. میکروفن تغییرات جزئی فشار هوا ناشی از صدا را گرفته و آنها را به پیام های الکتریکی تبدیل می کند. این پیام ها توسط مدار الکتریکی تغییر یافته ودر نهایت بصورت تراز صوتی بر مبنای دسی بل نشان داده می شود.
SLM تراز فشار صوتی لحظه ای را در یک موقعیت خاص می دهد.
برای اندازه گیری، صدا سنج را در امتداد بازو در ارتفاع گوش قرار می دهیم. در بیشتر صدا سنج ها، موقعیت میکروفون نسبت به منبع صوت چندان مهم نیست. در دستورالعمل دستگاه در مورد چگونگی قرار گرفتن میکروفون توضیح داده شده است. صدا سنج را باید قبل و بعد از هر بار استفاده کالیبره کرد. در دستورالعمل دستگاه نحوه کالیبراسیون شرح داده شده است.
در بیشتر صدا سنج ها میزان صدا در وضعیت پاسخ سریع و کند قابل اندازه گیری است.
میزان پاسخ دهی، مدت زمانی است که دستگاه قبل از نمایش تراز صوت روی صفحه توانایی محاسبه میانگین را دارد. (پاسخ دهی کند و تند)
اندازه گیری تراز صوتی محیط کار باید در وضعیت پاسخ کند انجام گیرد.
صدا سنج نوع دوم برای اندازه گیری در صنعت طراحی شده است. صدا سنج نوع اول در کارهای مهندسی، آزمایشگاهی و تحقیقاتی بکار می رود و گران تر و دقیق تر است.
هیچگونه صدا سنجی با دقت کمتر از صدا سنج نوع دوم نباید جهت اندازه گیری صدای محیط کار بکار رود.
آنالیزور یا فیلتر وزنی که در صدا سنج ها موجود است با کلید روشن و خاموش بکار
می افتد. برخی از صدا سنج های نوع دوم فقط در وضعیت (A) اندازه گیری می کند. بدین معنی که فیلتر آنالیزور A دائماً در وضعیت روشن می باشد.
یک صدا سنج معمولی (SLM) فقط صدای لحظه ای را اندازه گیری می کند و برای محیط های کاری با تراز صدای یکنواخت مناسب می باشد. اما در محیط های کاری با صدای ضربه ای و غیر یکنواخت و دوره ای، استفاده از صدا سنج معمولی جهت تعیین میانگین تماس فردی با صدا در یک شیفت کاری اشتباه می باشد. دستگاه مناسب در
این گونه محیط ها دزیمتری صدا می باشد.

 

«معرفی دستگاه صدا سنج از نوع جمع شونده ISLM»
این دستگاه شبیه دزیمتر می باشد و تراز معادل صدا (ISLM) را در یک دوره زمانی
اندازه گیری می کند. اشکال این دستگاه در این است که تماس فردی را مشخص
نمی کند زیرا مثل SLM دستی می باشد و امکان اتصال به بدن را ندارد.
ISLM تراز معادل صدا را در موقعیت خاص اندازه گیری می کند حتی اگر تراز صدا مرتباً تغییر کند، دستگاه یک عدد بعنوان تراز معادل را نشان می دهد.

 

«معرفی دستگاه دزیمتر صدا»
دستگاه دزیمتر صدا، کوچک، سبک و قابل اتصال به فرد می باشد. (به کمر فرد متصل
می شود) و میکروفون آن به یقه در نزدیکی گوش متصل می گردد.
دزیمتر میزان تراز صوت را ذخیره کرده و میانگین می دهد. در صنایعی که میزان صدا در طول زمان کار مختلف می باشد و همچنین صنایعی که موقعیت افراد تغییر می کند مورد استفاده زیادی دارد.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  20  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله اندازه گیری سر وصدای محیط کار

دانلودمقاله فرهنگ‌ کار

اختصاصی از هایدی دانلودمقاله فرهنگ‌ کار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


وضعیت‌ فرهنگ‌ کار در کشور برای‌ توسعه‌ اقتصادی‌ و اجتماعی‌ مطلوب‌ نیست.

 

مجموعه‌ ارزشها، باورها و دانشهای‌ مشترک‌ و پذیرفته‌ شده‌ یک‌ گروه‌ کاری‌ را فرهنگ‌ کار می‌گویند.

 

فرهنگ‌ کاری‌ حاکم‌ بر سازمان‌ را ارزشها و نگرشهای‌ درونی‌ شده‌ و موردپذیرش‌ جمعی‌ تشکیل‌ می‌دهد.

 

چنانچه‌ فرهنگ‌ کار در سازمان‌ ضعیف‌ باشد به‌ این‌ معنی‌ است‌ که‌ کارکنان‌ تمایلی‌ به‌ انجام‌ کار مفید و مولد ندارند و درنتیجه‌ فعالیتهای‌ آنها فاقد اثربخشی‌ و بهره‌وری‌ است.

 

ارزشهای‌ درونی‌ و بیرونی‌ کار دوعامل‌ تعیین‌کننده‌ فرهنگ‌ کار در هر سازمانی‌ است.

 

تبعیض‌ و بی‌عدالتی‌ سازمانی‌ به‌ شدت‌ به‌ فرهنگ‌ کار آسیب‌ وارد می‌کند.
برای‌ تحول‌ در سازمانها بایستی‌ عوامل‌ بازدارنده‌ و پیش‌برنده‌ فرهنگ‌ کار موردتوجه‌ قرار گیرد و نگرش‌ به‌ کار و تولید ارتقا یابد.

 

مقدمه‌:
‌وضعیت‌ فرهنگ‌ کار در کشور ما برای‌ توسعه‌ اقتصادی‌ و اجتماعی‌ مطلوب‌ نیست‌ و از این‌رو بایستی‌ متحول‌ گردد. در مقایسه‌ با مفاهیمی‌ همچون‌ فرهنگ‌ سازمانی، فرهنگ‌ عمومی‌ و نظایر آن، مفهوم‌ فرهنگ‌ کار کمتر تعریف‌ شده‌ است. این‌ درحالی‌ است‌ که‌ درجهان‌ پیشرفته‌ صنعتی‌ با وقوف‌ بیشتر به‌ نقش‌ استراتژیک‌ نیروی‌ انسانی‌ و نگرشهای‌ آن‌ به‌ کار و تولید، مفهوم‌ فرهنگ‌ کار از اهمیت‌ فزاینده‌ای‌ برخوردار شده‌ است. این‌ امر در راستای‌ تحولات‌ دو دهه‌ اخیر در زمینه‌ تغییر نگرش‌ مدیران‌ نسبت‌ به‌ نیروی‌ انسانی‌ است‌ و این‌ تغییر در دو مرحله‌ صورت‌ گرفته‌ است.

 

‌در اولین‌ مرحله، مفهوم‌ مدیریت‌ پرسنل‌ به‌ مدیریت‌ منابع‌ انسانی‌ تغییر یافت. در این‌ فرایند روی‌ کارکنان‌ به‌ عنوان‌ دارائی‌ ارزشمندی‌ تاکید شده‌ است‌ که‌ می‌توان‌ آنها را به‌ صورت‌ نظام‌مند مدیریت‌ کرد. درمرحله‌ دوم‌ تغییر مفهوم‌ مدیریت‌ استراتژیک‌ منابع‌ انسانی‌ مطرح‌ گردید. بدین‌معنا که‌ ویژگیهای‌ نیروی‌ انسانی‌ بایستی‌ متناسب‌ با نیازهای‌ سازمان‌ بوده‌ و قابلیتها و نحوه‌ ساختاردهی‌ آنها و نیز ایجاد انگیزه‌ در آنان‌ بایستی‌ برمبنای‌ آینده‌ سازمان‌ و بازار باشد.(1) بر این‌ اساس، در نگاه‌ استراتژیک‌ به‌ منابع‌ انسانی‌ بحث‌ فرهنگ‌ کار از اهمیت‌ بالایی‌ برخوردار می‌شود.

 

مفهوم‌ فرهنگ‌:
‌اصطلاح‌ فرهنگ‌ کار(WORK CULTURE) ترکیبی‌ از دو مفهوم‌ فرهنگ‌ و کار است. هنگامی‌ که‌ سخن‌ از فرهنگ‌ به‌ میان‌ می‌آید. مراد روش‌ یا چگونگی‌ انجام‌ و عینیت‌ یافتن‌ موضوعی‌ مشخص‌ است.(2) چگونگی‌ کنش‌ یا رفتار در قلمرو مشخص‌ ریشه‌ در باورها، اعتقادات، دانش، معلومات‌ و درمجموع‌ پذیرفته‌شده‌های‌ مشترک‌ اعضای‌ یک‌ جامعه‌ یا گروه‌ دارد. به‌عنوان‌ مثال، هنگامی‌ که‌ از «فرهنگ‌ مصرف‌ موادغذایی» شهروندان‌ ایرانی‌ سخن‌ به‌ میان‌ می‌آید. منظور نوع‌ نگرش، دانش‌ و اعتقادات‌ درونی‌ شده‌ مردم‌ درمورد مصرف‌ مواد خوراکی‌ است. چنین‌ پنداشت‌هایی‌ - که‌ غالباً‌ نانوشته‌ است‌ - به‌ رفتارهای‌ خاصی‌ (مثلاً‌ افراط‌ یا بی‌توجهی‌ به‌ مقدار کافی‌ غذا در هنگام‌ رفع‌ گرسنگی‌ یا جشنها) منجر می‌گردد. ‌در رابطه‌ با مفهوم‌ فرهنگ، ادگار شاین‌ (1999) می‌گوید: فرهنگ‌ ساخته‌ یک‌ گروه‌ انسانی‌ است. هر کجا که‌ یک‌ گروه‌ دارای‌ حد کافی‌ از تجارب‌ مشترک‌ باشد فرهنگ‌ شکل‌ می‌گیرد. خانواده‌ و گروههای‌ کاری‌ اولین‌ محلهای‌ شکل‌گیری‌ یک‌ فرهنگ‌ است. ملیت، دین، مذهب، زبان، زمینه‌های‌ فنی‌ و علمی‌ مشترک‌ مربوط‌ به‌ یک‌ گروه‌ کوچک‌ یا بزرگ‌ (جامعه) عوامل‌ ایجاد فرهنگ‌ است.(3) ‌هنگامی‌ که‌ فرهنگ‌ یک‌ گروه‌ یا جامعه‌ شکل‌ گرفت‌ و به‌ تدریج‌ بهبودیافت. افراد آن‌ حوزه‌ فرهنگی، کیفیت‌ تمایلات، ذهنیات‌ و رفتارهای‌ خود را با آن‌ منطبق‌ ساخته‌ و به‌گونه‌ای‌ رفتار خواهندکرد که‌ هنجارها و ارزشهای‌ فرهنگی‌ شکسته‌ نشده‌ و فردی‌ غیرعادی‌(ABNORMAL) شناخته‌ نشوند.(4(

 

مفهوم‌ کار:
‌کار دارای‌ تعاریف‌ چندگانه‌ای‌ است. در فلسفه، کار به‌ معنای‌ هر فعلی‌ است‌ که‌ از فاعل‌ (به‌ معنای‌ عام‌ آن) سرزند. در این‌ حالت‌ تمام‌ موجودات‌ هستی‌ منجمله‌ خداوند، کار می‌کنند. در فیزیک‌ کار به‌ انرژی‌ در حرکت‌ اطلاق‌ می‌شود. در عرصه‌ کسب‌وکار، کار به‌ هر نوع‌ مصنوع‌ تکنولوژی‌ یا انسان‌ خطاب‌ می‌شود ولی‌ تعریف‌ موردنظر در فرهنگ‌ کار، بعد اقتصادی‌ آن‌ است‌ که‌ به‌ معنای‌ فعالیتهای‌ فکری‌ و یدی‌ انسان‌ است‌ که‌ موجب‌ ایجاد ارزش‌افزوده‌ در تولیدکالا یا خدمات‌ گردد. به‌عنوان‌ مثال، معلم‌ به‌ هنگام‌ انتقال‌ مطالب‌ به‌ فراگیران، داروساز به‌ هنگام‌ آزمایش‌ عناصر شیمیایی‌ برای‌ تولید دارو، کارگر در زمان‌ ساخت‌ یک‌ محصول‌ و... انجام‌دهنده‌ کار هستند. انجام‌ کار غالباً‌ دربردارنده‌ درآمد یا منافع‌ مادی‌ و معنوی‌ برای‌ انجام‌دهنده‌ آن‌ است.

 

فرهنگ‌ کار:
‌چنانچه‌ به‌ اختصار فرهنگ‌ را مجموعه‌ ارزشها، باورها و دانشهای‌ مشترک‌ و پذیرفته‌ شده‌ یک‌ گروه‌ دانسته‌ و کار را فعالیتهای‌ اقتصادی‌ منجر به‌ ارزش‌افزوده‌ درنظر بگیریم. «فرهنگ‌ کار» عبارت‌ است‌ از: «مجموعه‌ ارزشها، باورها و دانشهای‌ مشترک‌ و پذیرفته‌ شده‌ یک‌ گروه‌ کاری‌ در انجام‌ فعالیتهای‌ معطوف‌ به‌ تولید و یا ایجاد ارزش‌ افزوده». به‌ کلام‌ دیگر، اینکه‌ در وجود کارکنان‌ یک‌ سازمان‌ چه‌ ارزشها و نگرشهایی‌ درونی‌ شده‌ و موردپذیرش‌ جمعی‌ قرار گرفته‌ است. فرهنگ‌ کاری‌ حاکم‌ بر آن‌ سازمان‌ یا گروه‌ را تبیین‌ می‌کند. ‌براساس‌ این‌ رویکرد، می‌توان‌ «فرهنگ‌ سازمانی»ORGANIZATIONAL ) CULTURE) را به‌عنوان‌ پدیده‌ عام‌تری‌ درنظر گرفت‌ که‌ بخشی‌ از آن‌ مربوط‌ به‌ چگونگی‌ انجام‌ کار بوده‌ و به‌ آن‌ فرهنگ‌ کار گفته‌ می‌شود.(5( ‌براین‌ اساس، هنگامی‌ که‌ فرهنگ‌ کار در یک‌ سازمان‌ یا جامعه‌ ضعیف‌ ارزیابی‌ می‌شود. بدین‌معناست‌ که‌ کارکنان‌ به‌ انجام‌ کار مفید و مولد تمایل‌ نداشته‌ و درنتیجه‌ فعالیتهای‌ آنها از راندمان‌ و اثربخشی‌ کمتری‌ برخوردار است‌ و منابع‌ به‌ کار گرفته‌ شده‌ حداکثر بازده‌ ممکن‌ را نخواهند داشت.

 

آثار فرهنگ‌ کار:
‌مجموعه‌ نگرشها و ارزشهای‌ پذیرفته‌ شده‌ کارکنان‌ در مورد مقوله‌ کار می‌تواند به‌ آثاری‌ منجر گردد که‌ در دو وضعیت‌ مثبت‌ و منفی‌ (فرهنگ‌ کاری‌ ضعیف‌ و قوی) پیامدهای‌ زیر را به‌دنبال‌ خواهد داشت.

 

شکل‌ 1 - آثار فرهنگ‌ کار

‌در شکل‌ یک، درحالت‌ وجود فرهنگ‌ کاری‌ قوی‌ و مثبت‌ درمیان‌ کارکنان‌ یک‌ سازمان، انگیزه‌ و کیفیت‌ بالا و همکاری‌ و همدلی‌ و همفکری‌ امری‌ معنی‌دار است. به‌علاوه‌ محیط‌ بانشاط‌ است‌ از تغییرات‌ استقبال‌ می‌شود. کسی‌ درپی‌ دریافت‌ حق‌ بیش‌ از ضوابط‌ پذیرفته‌ شده‌ نیست‌ و سلامت‌ کارکنان‌ حفظ‌ می‌گردد. درحالت‌ عکس‌ چنین‌ شرایطی‌ (فرهنگ‌ کاری‌ ضعیف) افراد به‌دنبال‌ گریز ازکار، علیه‌ یکدیگر بودن‌ و حفظ‌ منافع‌ فردی‌ هستند. ازسوی‌ دیگر درنتیجه‌ کیفیت‌ و کمیت‌ تولیدات‌ پایین‌ و به‌ دلیل‌ روابط‌ کاری‌ نامناسب، انواع‌ استرسهای‌ مخرب‌ محیط‌ کاری‌ و بیماریهای‌ روحی‌ افزایش‌ یافته‌ و ایمنی‌ محیط‌ کار در اثر بی‌دقتی‌ها، کاهش‌ خواهدیافت.. ‌موارد فوق‌ و بسیاری‌ دیگر از آثار و پیامدهای‌ فرهنگ‌ کاری، حاکی‌ از اهمیت‌ موضوع‌ است. آنچه‌ بیش‌ از آثار بایستی‌ موردتوجه‌ قرار گیرد. عوامل‌ و شرایطی‌ است‌ که‌ فرهنگ‌ کاری‌ سازمان‌ را شکل‌ می‌دهند و یا در آن‌ ایجاد تغییر می‌کنند.

 

عوامل‌ و مؤ‌لفه‌ها:
‌پرسش‌ اساسی‌ این‌ است‌ که‌ چه‌ عوامل‌ یا مؤ‌لفه‌هایی‌ فرهنگ‌ کار یک‌ سازمان‌ را شکل‌ می‌دهند؟ در ادبیات‌ موضوع‌ به‌ مواردی‌ نظیر، میزان‌ آمادگی‌ و توان‌ کاری‌ پرسنل، تسلط‌ کارکنان‌ بر ماهیت‌ شغل، میزان‌ حمایت‌ سازمان‌ از کارکنان، میزان‌ انگیزه‌ و تعهد کارکنان‌ به‌ کارفرما و سازمان، کیفیت‌ ارائه‌ بازخورها، میزان‌ اعتبار و تطابق‌ تصمیمات‌ با قوانین‌ سازمانی، نگرشها و روحیه‌ کار جمعی، اخلاق‌ کاری‌ و... اشاره‌ شده‌ است. در این‌ راستا طی‌ پژوهشی‌ که‌ توسط‌ نگارندگان‌ انجام‌ شده‌ است‌ با جمع‌بندی‌ متغیرهای‌ مورداشاره‌ در منابع‌ مختلف، شش‌ دسته‌ عامل‌ شناخته‌ شده‌ است. این‌ عوامل‌ خود معلول‌ شرایط‌ اقتصادی‌ اجتماعی‌ و فرهنگی‌ حاکم، نظام‌ شخصیت‌ و نظام‌ مدیریت‌ و سازمان‌ کاری‌ است. در شکل‌ 2 این‌ مفهوم‌ منعکس‌ شده‌ است:

 

شکل‌ 2 - مدل‌ نظری‌ کلان‌ بررسی‌ فرهنگ‌ کار

 


آثار فرهنگ‌ کار‌ ‌‌ ‌ فرهنگ‌ کاری‌ قوی‌

 

فرهنگ‌ کاری‌ ضعیف‌ (به‌ درجات‌ مختلف(

 

عوامل‌ سازنده‌ فرهنگ‌ کار

 

1 - ارزشهای‌ کار (درونی‌ و بیرونی(

 

2 - تصویر ذهنی‌ از استعداد کاری‌ خود

 

3 - احساس‌ مفیدبودن‌ سازمانی‌

 

4 - میزان‌ عدالت‌ سازمانی‌

 

5 - میزان‌ وضوح‌ نقشها و روشهای‌ کار

 

6 - میزان‌ پذیرش‌ تغییرات‌ و روشهای‌ کاری‌ جدید

 

نظام‌ فرهنگی، اقتصادی‌ و اجتماعی‌ جامعه‌

 

نظام‌ مدیریت‌ و سازماندهی‌
نظام‌ شخصیت‌ افراد: ‌در شکل‌ شماره‌ 2 نخستین‌ عامل‌ تعیین‌کننده‌ فرهنگ‌ کار در یک‌ سازمان‌ میزان‌ ارزشمند دانستن‌ کار توسط‌ شاغلان‌ است. ارزشهای‌ کار(VALUE OF WORK) خود به‌ دو دسته‌ تقسیم‌ می‌گردند: بعد اول‌ ارزشهای‌ درونی‌ کار است‌ و مراد از آن‌ میزان‌ خیر، صحیح‌ و سازنده‌ بودن‌ کار برای‌ انسان، نزد شاغلان‌ است. در بعد دوم‌ ارزشهای‌ بیرونی‌ کار مدنظر قرار می‌گیرد و منظور از آن، میزان‌ دستیابی‌ به‌ مزایا و امکانات‌ اقتصادی‌ و اجتماعی‌ نظیر احترام، ثروت‌ و منزلت‌ اجتماعی، ازطریق‌ انجام‌ کار مفید و مولد است. بدیهی‌ است‌ که‌ ارزش‌ کارنزد شاغلان‌ در اثر تعامل‌ با محیط‌ و قرارگرفتن‌ افراد در فرایند اجتماعی‌ شدن، تعیین‌ شده‌ و درونی‌ می‌گردد. لیکن‌ در هر حال‌ وضعیت‌ این‌ عامل، چگونگی‌ فرهنگ‌ کاری‌ افراد را تاحدود زیادی‌ تعیین‌ می‌کند.. ‌عامل‌ دوم، پنداشت‌ یا تصویر ذهنی‌ فرد از توان‌ و قابلیتهای‌ خود برای‌ انجام‌ کار است. خروجی‌ نهایی‌ و ستانده‌ کار یک‌ فرد برابر با پنداشت‌ فرد نسبت‌ به‌ استعداد و قابلیتهای‌ خود است.(6) درواقع‌ اینکه‌ یک‌ شاغل‌ چقدر خود را ماهر، مجرب، دقیق‌ و مسلط‌ به‌ کار می‌داند، بر میزان‌ کار واقعی‌ او اثر گذارده‌ و از مجموع‌ چنین‌ پنداشتهایی‌ درنهایت‌ فرهنگ‌ کاری‌ حاکم‌ بر سازمان‌ متاثر می‌شود. 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  18  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله فرهنگ‌ کار

دانلودمقاله روشهای بیوتکنولوژی اصلاح گیاهان دارویی

اختصاصی از هایدی دانلودمقاله روشهای بیوتکنولوژی اصلاح گیاهان دارویی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 


مقدمه
اگرچه کاشت گیاهان دارویی به هزاران سال پیش باز می‌گردد ولی باید گفت که در مورد اصلاح آنها تاکنون پیشرفت قابل ملاحظه‌ای صورت نگرفته است و در حال حاضر، تعداد کالتیوارهای مفید به‌دست آمده بر اثر اصلاح گیاهان دارویی اندک است. هدف از اصلاح گیاهان دارویی، افزایش کمیت و کیفیت آن دسته از مواد مؤثره در این گیاهان است که در صنایع دارویی از اهمیت خاصی برخوردار هستند. در سال‌های اخیر توجه خاصی از جانب سازمان‌های مختلف در کشورهای جهان در ارتباط با اصلاح این گیاهان صورت گرفته است. در این راستا استفاده از تکنیکهای وابسته به کشت بافت و بیوتکنولوژی به منظور ارتقاء صفات کمی و کیفی و کاهش زمان اصلاح نباتات از اهمیت خاصی برخوردار است.

 


کشت بافت
با تکنیک کشت بافت می توان از یک سلول به یک گیاه کامل دست یافت. در این تکنیک از روشهای جنین زایی ریزازدیادی و اندام زایی استفاده میگردد.استفاده از این تکنیک به همراه موتاسیون باعث سرعت بخشیدن به تکثیر انبوه تولید گیاهان عاری از بیماری انجام کار در تمام طول سال و کاهش هزینه خواهد شد.
اولین مرحله تکثیر قسمت مورد نظر در گیاه می باشد.پس از تعیین دز مناسب و انجام تیمار پرتوتابی و تکثیر دوباره گزینش درشرایط In-vitro با اعمال تیمار تنش صورت میگیرد .گیاهان گزینش شده بعد از انتقال به گلدان جهت سازگاری و تکثیر دوباره جهت سلکسیون انتهایی در مزرعه کشت شده و سپس مورد بررسی های تغییرات زنتیکی قرار خواهند گرفت.
یکی از بخش‌های مهم بیوتکنولوژی “کشت بافت” است که کاربردهای مختلف آن در زمینه گیاهان دارویی، از جنبه‌های مختلفی قابل بررسی است:
باززایی در شرایط آزمایشگاهی ( In-Vitro Regeneration )
تکثیر گیاهان در شرایط آزمایشگاهی، روشی بسیار مفید جهت تولید داروهای گیاهی باکیفیت است. روش‌های مختلفی برای تکثیر در آزمایشگاه وجود دارد که از جملة‌ آنها، ریزازدیادی است. ریزازدیادی فواید زیادی نسبت به روش‌های سنتی تکثیر دارد. با ریزازدیادی می‌توان نرخ تکثیر را بالا برد و مواد گیاهی عاری از پاتوژن تولید کرد. گزارش‌های زیادی در ارتباط با بکارگیری تکنیک ” کشت بافت ” جهت تکثیر گیاهان دارویی وجود دارد. با این روش برای ایجاد کلون‌های گیاهی از تیرة لاله در مدت 120 روز بیش از 400 گیاه کوچک همگن و یک شکل گرفته شد که 90 درصد آنها به رشد معمولی خود ادامه دادند. برای اصلاح گل انگشتانه، از نظر صفات ساختاری، مقدار بیوماس، میزان مواد مؤثره و غیره با مشکلات زیادی مواجه خواهیم شد ولی با تکثیر رویشی این گیاه از راه کشت بافت و سلول، می‌توان بر آن مشکلات غلبه نمود. چنان‌که مؤسسة گیاهان دارویی بوداکالاز در مجارستان از راه کشت بافت و سلول گل انگشتانه موسوم به آکسفورد، توانست پایه‌هایی کاملاٌ همگن و یک شکل از گیاه مذکور به‌دست آورد.
باززایی از طریق جنین‌‌زایی سوماتیک (غیرجنسی)
تولید و توسعة مؤثر جنین‌های سوماتیک، پیش‌نیازی برای تولید گیاهان در سطح تجاری است. جنین‌زایی سوماتیک فرآیندی است که طی آن گروهی از سلول‌ها یا بافت‌های سوماتیک، جنین‌های سوماتیک تشکیل می‌دهند. این جنین‌ها شبیه جنین‌های زیگوتی (جنین‌های حاصل از لقاح جنسی) هستند و در محیط کشت مناسب می‌توانند به نهال تبدیل شوند. باززایی گیاهان با استفاده از جنین‌زایی سوماتیک از یک سلول، در بسیاری از گونه‌های گیاهان دارویی به اثبات رسیده است. بنابراین در این حالت با توجه به پتانسیل متفاوت سلول‌های مختلف در تولید یک ترکیب دارویی، می‌توان گیاهانی با ویژگی برتر نسبت به گیاه اولیه تولید نمود.
حفاظت گونه‌های گیاهان دارویی از طریق نگهداری در سرما
با تکیه بر کشت بافت و سلول می‌توان برای نگهداری کالتیوارهای مورد نظر در بانک ژن یا برای نگهداری طولانی مدت اندام‌های تکثیر گیاه در محیط نیتروژن مایع، اقدام نمود. نگهداری در سرما، یک تکنیک مفید جهت حفاظت از کشت‌های سلولی در شرایط آزمایشگاهی است. در این روش با استفاده از نیتروژن مایع (196- درجه سانتی‌گراد) فرآیند تقسیم سلولی و سایر فرآیندهای متابولیکی و بیوشیمیایی متوقف شده و در نتیجه می‌توان بافت یا سلول گیاهی را مدت زمان بیشتری نگهداری و حفظ نمود. با توجه به اینکه می‌توان از کشت‌های نگهداری شده در سرما، گیاه کامل باززایی کرد، لذا این تکنیک می‌تواند روشی مفید جهت حفاظت از گیاهان دارویی در معرض انقراض باشد. مثلاً بر اساس گزارشات منتشر شده، روش نگهداری در سرما، روشی مؤثر جهت نگهداری کشت‌های سلولی گیاهان دارویی تولیدکنندة آلکالوئید همچون Rauvollfia serpentine , D. lanalta , A. belladonna , Hyoscyamus spp . است. این تکنیک، می‌تواند جهت نگهداری طیفی از بافت‌های گیاهی چون مریستم‌ها، بساک و دانة گرده، جنین، کالوس و پروتوپلاست به‌کار رود. تنها محدودیت این روش، مشکل دسترسی به نیتروژن مایع است.

 


تولید متابولیت‌های ثانویه از گیاهان دارویی
از لحاظ تاریخی، اگرچه تکنیک ” کشت بافت ” برای اولین بار، در سال‌های 1940-1939 در مورد گیاهان به‌کار گرفته‌شد، ولی در سال 1956 بود که یک شرکت دارویی در کشور آمریکا ( Pfizer Inc ) اولین پتنت را در مورد تولید متابولیت‌ها با استفاده از کشت توده‌ای سلول‌ها منتشر کرد. کول و استابو (1967) و هبل و همکاران (توانستند مقادیر بیشتری از ترکیبات ویسناجین ( Visnagin ) و دیوسجنین ( Diosgenin ) را با استفاده از کشت بافت نسبت به حالت طبیعی (استخراج از گیاه کامل) به‌‌دست آورند. گیاهان، منبع بسیاری از مواد شیمیایی هستند که به‌عنوان ترکیب دارویی مصرف می‌شوند. فرآورده‌های حاصل از متابولیسم ثانویه گیاهی ( Secondary Metabolite ) جزو گرانبهاترین ترکیب شیمیایی گیاهی ( Phytochemical ) هستند. با استفاد از کشت بافت می‌توان متابولیت‌های ثانویه را در شرایط آزمایشگاهی تولید نمود. لازم به‌ذکر است که متابولیت‌های ثانویه، دسته‌ای از مواد شامل اسیدهای پیچیده، لاکتون‌ها، فلاونوئیدها و آنتوسیانین‌ها هستند که به‌صورت عصاره یا پودرهای گیاهی در درمان بسیاری از بیماری‌های شایع به‌کار برده می‌شوند.

 


راهکارهای افزایش متابولیت‌های ثانویه گیاهی از طریق کشت بافت
1- استفاده از محرک‌های ( Elicitors ) زنده و غیر زنده‌ای که می‌توانند مسیرهای متابولیکی سنتز متابولیت‌های ثانویه را تحت تأثیر قرار داده و میزان تولید آنها را افزایش دهند. لازم به‌ذکر است که این محرک‌ها در شرایط طبیعی نیز بر گیاه تأثیر گذاشته و باعث تولید یک متابولیت خاص می‌شوند.
2- افزودن ترکیب اولیة ( Precursor ) مناسب به محیط‌کشت، با این دیدگاه که تولید محصول نهایی در نتیجه وجود این ترکیبات در محیط‌کشت، القاء شود.
3- افزایش تولید یک متابولیت ثانویه در اثر ایجاد ژنوتیپ‌های جدیدی که از طریق امتزاج پروتوپلاست یا مهندسی ژنتیک، به‌دست می‌آیند.
4- استفاده از مواد موتاژن جهت ایجاد واریته‌های پربازده
5- کشت بافت ریشة گیاهان دارویی (ریشه، نسبت به بافت‌های گیاهی دیگر، پتانسیل بیشتری جهت تولید متابولیت‌های ثانویه دارد)
مثال‌های قابل ذکر آنقدر زیاد است که تصور می‌شود هر ماده‌ای با منشاء گیاهی، از جمله، متابولیت‌های ثانویه را می‌توان به‌وسیلة کشت‌های سلولی تولید کرد: از جمله ترکیباتی که از طریق کشت سلولی و کشت بافت به تولید انبوه رسیده است،‌ داروی ضد سرطان تاکسول است. این دارو که در درمان سرطان‌های سینه و تخمدان به‌کار می‌رود از پوست تنه درخت سرخدار ( Taxus brevilifolia L. ) استخراج می‌گردد. از آنجایی‌که تولید تاکسول به‌دلیل وجود 10 هستة استروئیدی در ساختار شیمیایی آن بسیار مشکل است و جمعیت طبیعی درختان سرخدار نیز برای استخراج این ماده بسیار اندک است، لذا راهکار دیگری را برای تولید تاکسول باید به‌کار گرفت. در حال حاضر، برای تولید تاکسول از تکنیک کشت بافت و کشت قارچ‌هایی که بر روی درخت رشد کرده و تاکسول تولید می‌کنند،‌ استفاده می‌گردد.
سولاسودین ( Solasodine ) نیز از ترکیبات دیگری است که از طریق کشت سوسپانسیون سلولی گیاه Solanum eleganifoliu به‌دست می‌آید. از جمله متابولیت‌های دیگری که از طریق تکنیک کشت بافت و در مقیاس تجاری تولید می‌شود، شیکونین ( Shikonin ) (رنگی با خاصیت ضد حساسیت و ضد باکتری) است. مثال‌های زیر گویای کارایی تکنیک کشت بافت در تولید متابولیت‌های ثانویه است.
تولید آلکالوئید پیرولیزیدین ( Pyrolizidine ) از کشت بافت ریشة Senecio sp ، سفالین ( Cephaelin ) و امتین ( Emetine ) از کشت کالوس Cephaelis ipecacuanha ، آلکالوئید کوئینولین ( Quinoline ) از کشت سوسپانسیون سلولی Cinchona ledgerione و افزایش بیوسنتز آلکالوئیدهای ایندولی با استفاده از کشت سوسپانسیون سلولی گیاه Catharanthus roseus .

 


استفاده از بیورآکتورها در تولید صنعتی متابولیت‌های ثانویه
تولید متابولیت ثانویة گیاهی با خصوصیات دارویی در شرایط آزمایشگاهی، فواید زیادی در مقایسه با استخراج این ترکیبات از گیاهان، تحت شرایط طبیعی دارد. کنترل دقیق پارامترهای مختلف، سبب می‌شود که کیفیت مواد حاصل در طول زمان تغییر نکند. درحالی که در شرایط طبیعی مرتباٌ تحت تأثیر شرایط آب و هوایی و آفات است. تحقیقات زیادی در زمینة استفاده از کشت‌های سوسپانسیون و سلول گیاهی برای تولید متابولیت‌های ثانویه صورت گرفته است. از جمله ابزارهایی که برای کشت وسیع سلول‌های گیاهی به‌کار رفته‌اند، بیورآکتورها هستند. بیورآکتورها، مهمترین ابزار در تولید تجاری متابولیت‌های ثانویه از طریق روش‌های بیوتکنولوژیک، محسوب می‌شوند.
مزایای استفاده از بیورآکتورها در کشت انبوه سلول‌های گیاهی عبارتند از:
1- کنترل بهتر و دقیق‌تر شرایط خاص مورد نیاز برای تولید صنعتی ترکیبات فعال زیستی از طریق کشت سوسپانسیون سلولی
2- امکان تثبیت شرایط در طول مراحل مختلف کشت سلولی در بیورآکتور
3- جابجایی و حمل‌ونقل آسان‌تر کشت (مثلاً، برداشتن مایه‌کوبه در این حالت راحت است)
4- با توجه به اینکه در شرایط کشت سوسپانسیون، جذب مواد غذایی به‌وسیلة سلول‌ها افزایش می‌یابد، لذا نرخ تکثیر سلول‌ها زیاد شده و به‌تبع آن میزان محصول (ترکیب فعال زیستی) بیشتر می‌شود.
5- در این حال، گیاهچه‌ها به آسانی تولید و ازدیاد می‌شوند.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  28  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله روشهای بیوتکنولوژی اصلاح گیاهان دارویی