هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره تحلیل بلوم برگ و گرینفیلد دربارة مدیر مدرسه

اختصاصی از هایدی تحقیق درباره تحلیل بلوم برگ و گرینفیلد دربارة مدیر مدرسه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 95

 

ادبیات تحقیق

تحلیل بلوم برگ و گرینفیلد دربارة مدیر مدرسه نشان می دهد که اخلاص عمل مدیر، با اعتماد رابطة بسیار نزدیکی دارد. اوچی نیز بر این باور است که برای فراهم آوردن جوّ اعتماد، رهبر باید از خود خلوص نیت و آزادمنشی نشان دهد؛ رفتار خود را در لفافه پنهان نکند و قصد صدمه و آزار به کسی را نداشته باشد تا جو اعتماد و اطمینان ایجاد کند. اعتماد مفهوم ظریفی است و تنها در سایه اخلاص عمل و صدق گفتار و کردار حاصل می شود.

هندرسون و هوی بعد از مطالعة جامعی، سه ویژگی مهم را برای اخلاص عمل مدیر مشخص کردند: مسئولیت پذیری؛ آلت دست قرار ندادن دیگران؛ و چیره دستی در ایفای نقش.

فروم استدلال کرده است تا صاحبان قدرت دست از قدرت نمایی برندارند؛ مانند موجودات انسانی رفتار نکنند؛ و پایه های ترس و تهدید را فرو نریزند، جو اعتماد و اطمینان بر سازمان حاکم نخواهد شد.

از مدیرانی که مسئولیت کارهای خود را می پذیرند و از زیردستان بهره کشی و سوء استفاده نمی کنند، در حکم موجودات انسانی و نه قدرت شکنان یاد می شود. رفتار خالصانه و باز رهبر، جوی سرشار از اعتماد و صمیمیت به وجود می آورد.

در ایجاد اعتماد، چند عامل اثرگذار است: یک راه ایجاد اطمینان معلم به شایستگی مدیر یا مشاور، نشان دادن توانایی خود در فراهم آوردن بازخورد مفید و تشکیل جلسات تبادل نظر مستمر است. به باور اوچی، بدون وجود اعتماد، دقت عمل و صمیمیت، هیچ سازمانی قادر به بقا و رشد نیست. در مدرسه، اعتماد را می توان با افرادی برقرار کرد که بفهمند اهداف و مقاصد آنان با اهداف سازمان و همکاران در دارزمدت سازگار است. این عقیده بر پایة این فرض استوار است که اگر شما ندانید افراد دیگر چه می کنند؛ زبان آن ها را نفهمید و مشکلاتشان را درک نکنید؛ نمی توانید به آن ها اعتماد کنید. اعتماد از طریق برخوردها و تجارب صنفی، شامل برقراری روابط انسانی در بین دانش آموزان،‌ معلم با معلم، مدیر با معلم و مدیر با دانش آموز به طور صمیمانه برقرار می گردد.

مسئولان مجله ای در یکی از کشورهای خارجی، از 75 مدیر موفق و برجسته پرسیدند که یک مدیر قابل اعتماد، چه ویژگی هایی دارد؟ در پاسخ، 147 ویژگی برای مدیر قابل اعتماد مشخص شد، که از آن میان،‌25 ویژگی مهم استخراج گردید. پاره ای از این ویژگی ها عبارت بودند از: کمال؛ ثبات؛ استواری؛ استفاده از قضاوت درست و به هنگام در تصمیم گیری؛ امن و قابل اطمینان بودن؛‌ با وجدان و وفادار به قول خود بودن؛ در رفع مشکلات کوشا بودن؛ داشتن حس مسئولیت پذیری؛ داشتن رفتاری الهام بخش؛ داشتن حس تعاون و همکاری؛ و …

واقعیت ها حکایت از آن دارد که جوّ مدرسه، عاملی برای ایجاد اعتماد یا عاملی است که ایجاد اعتماد را با مشکل رو به رو می سازد. آزادانه و بی پروا سخن گفتن در فضای مدرسه و ارتباطات سالم بین فردی، سبب ایجاد جوّ و فضای اعتماد می شود. روابط سالم فردی با مشارکت در تصمیم گیری مدرسه ارتباط دارد. یک مدیر به وجود آورندة جو مدرسه است و ارزش ها،‌ ادراکات و اقدامات او بر رفتار کارکنان اثر می گذارد. ممکن است یک مدیر نبوغ و خلاقیت را تشویق کند یا مدرسه را همچون کارخانه ای اداره کند و با قطع روابط؛ نادیده گرفتن و انکار مشکلات؛ و بی توجهی و بی احترامی به اعتقادات و علایق و احساسات، در جهات ایجاد جو سازمانی نامطلوب گام بردارد. شارما به نقل از برست بیان می کند که از نظر آماری،‌ ارتباط معناداری بین نمره های اعتماد به نفس معلمان و جوهای باز، آشنا و آزاد وجود دارد. این همبستگی در جوهای حمایتی نیز دیده می شود.

مطالعات اولیه (OCDQ) نشان داد که باز بودن جو مدارس به طور قابل ملاحظه ای به وضعیت عاطفی مدرسه مربوط است. در مدارسی که جو بازی دارند، دانش آموزان و کادر آموزشی، دارای از خودبیگانگی کمتری هستند، تا مدارسی که جو بسته دارند. در مقایسه، مدارس باز نسبت به مدارس بسته، مدیران قوی تری


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره تحلیل بلوم برگ و گرینفیلد دربارة مدیر مدرسه

تحقیق درباره تحلیل بلوم برگ و گرینفیلد دربارة مدیر مدرسه

اختصاصی از هایدی تحقیق درباره تحلیل بلوم برگ و گرینفیلد دربارة مدیر مدرسه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 60

 

ادبیات تحقیق

تحلیل بلوم برگ و گرینفیلد دربارة مدیر مدرسه نشان می دهد که اخلاص عمل مدیر، با اعتماد رابطة بسیار نزدیکی دارد. اوچی نیز بر این باور است که برای فراهم آوردن جوّ اعتماد، رهبر باید از خود خلوص نیت و آزادمنشی نشان دهد؛ رفتار خود را در لفافه پنهان نکند و قصد صدمه و آزار به کسی را نداشته باشد تا جو اعتماد و اطمینان ایجاد کند. اعتماد مفهوم ظریفی است و تنها در سایه اخلاص عمل و صدق گفتار و کردار حاصل می شود.

هندرسون و هوی بعد از مطالعة جامعی، سه ویژگی مهم را برای اخلاص عمل مدیر مشخص کردند: مسئولیت پذیری؛ آلت دست قرار ندادن دیگران؛ و چیره دستی در ایفای نقش.

فروم استدلال کرده است تا صاحبان قدرت دست از قدرت نمایی برندارند؛ مانند موجودات انسانی رفتار نکنند؛ و پایه های ترس و تهدید را فرو نریزند، جو اعتماد و اطمینان بر سازمان حاکم نخواهد شد.

از مدیرانی که مسئولیت کارهای خود را می پذیرند و از زیردستان بهره کشی و سوء استفاده نمی کنند، در حکم موجودات انسانی و نه قدرت شکنان یاد می شود. رفتار خالصانه و باز رهبر، جوی سرشار از اعتماد و صمیمیت به وجود می آورد.

در ایجاد اعتماد، چند عامل اثرگذار است: یک راه ایجاد اطمینان معلم به شایستگی مدیر یا مشاور، نشان دادن توانایی خود در فراهم آوردن بازخورد مفید و تشکیل جلسات تبادل نظر مستمر است. به باور اوچی، بدون وجود اعتماد، دقت عمل و صمیمیت، هیچ سازمانی قادر به بقا و رشد نیست. در مدرسه، اعتماد را می توان با افرادی برقرار کرد که بفهمند اهداف و مقاصد آنان با اهداف سازمان و همکاران در دارزمدت سازگار است. این عقیده بر پایة این فرض استوار است که اگر شما ندانید افراد دیگر چه می کنند؛ زبان آن ها را نفهمید و مشکلاتشان را درک نکنید؛ نمی توانید به آن ها اعتماد کنید. اعتماد از طریق برخوردها و تجارب صنفی، شامل برقراری روابط انسانی در بین دانش آموزان،‌ معلم با معلم، مدیر با معلم و مدیر با دانش آموز به طور صمیمانه برقرار می گردد.

مسئولان مجله ای در یکی از کشورهای خارجی، از 75 مدیر موفق و برجسته پرسیدند که یک مدیر قابل اعتماد، چه ویژگی هایی دارد؟ در پاسخ، 147 ویژگی برای مدیر قابل اعتماد مشخص شد، که از آن میان،‌25 ویژگی مهم استخراج گردید. پاره ای از این ویژگی ها عبارت بودند از: کمال؛ ثبات؛ استواری؛ استفاده از قضاوت درست و به هنگام در تصمیم گیری؛ امن و قابل اطمینان بودن؛‌ با وجدان و وفادار به قول خود بودن؛ در رفع مشکلات کوشا بودن؛ داشتن حس مسئولیت پذیری؛ داشتن رفتاری الهام بخش؛ داشتن حس تعاون و همکاری؛ و …

واقعیت ها حکایت از آن دارد که جوّ مدرسه، عاملی برای ایجاد اعتماد یا عاملی است که ایجاد اعتماد را با مشکل رو به رو می سازد. آزادانه و بی پروا سخن گفتن در فضای مدرسه و ارتباطات سالم بین فردی، سبب ایجاد جوّ و فضای اعتماد می شود. روابط سالم فردی با مشارکت در تصمیم گیری مدرسه ارتباط دارد. یک مدیر به وجود آورندة جو مدرسه است و ارزش ها،‌ ادراکات و اقدامات او بر رفتار کارکنان اثر می گذارد. ممکن است یک مدیر نبوغ و خلاقیت را تشویق کند یا مدرسه را همچون کارخانه ای اداره کند و با قطع روابط؛ نادیده گرفتن و انکار مشکلات؛ و بی توجهی و بی احترامی به اعتقادات و علایق و احساسات، در جهات ایجاد جو سازمانی نامطلوب گام بردارد. شارما به نقل از برست بیان می کند که از نظر آماری،‌ ارتباط معناداری بین نمره های اعتماد به نفس معلمان و جوهای باز، آشنا و آزاد وجود دارد. این همبستگی در جوهای حمایتی نیز دیده می شود.

مطالعات اولیه (OCDQ) نشان داد که باز بودن جو مدارس به طور قابل ملاحظه ای به وضعیت عاطفی مدرسه مربوط است. در مدارسی که جو بازی دارند، دانش آموزان و کادر آموزشی، دارای از خودبیگانگی کمتری هستند، تا مدارسی که جو بسته دارند. در مقایسه، مدارس باز نسبت به مدارس بسته، مدیران قوی تری دارند. این مدیران اعتماد به نفس بیشتری دارند و بشاش، اجتماعی و آگاه اند. کادر آموزشی مدارس باز به اثربخشی خود و مدرسه اعتماد بیشتری دارند و نسبت به مدرسه وفاداری و تعهد بیشتری از خود نشان می دهند. آندرسون در مطالعه ای دریافت و تعهد بیشتری از خود نشان می دهند.

آندرسون در مطالعه ای دریافت که مدیران و معلمان مدارسی که دارای جو بسته اند، در مقایسه با مدارسی که جو بازتری دارند، به طور محسوسی در زمینه های تحقیر و ستیزه جویی نمره های بیشتری گرفته اند. این بدان معنی است که در مدارسی که جو بسته دارند، مدیران و ملعمان احساس تحقیر بیشتری می کنند و کشمکش و تضاد بیشتری در آن ها وجود دارد. نیکلاس در تحققات خود در سال 1965 دریافت که مدارس باز در مقایسه با مدارس بسته، به طور مشخص با مشکلات رفتاری کمتری مواجه هستند.

برای پاسخ گویی به نیازهای گوناگون دانش آموزان، معلمان فقط به آزادی عمل و اختیار نیاز ندارند. پر واضح است که اعتماد، در میزان کارایی سازمانی مدارس سهیم است. مالینز و همکاران در سال 1998، پیوند میان کارکنان و کارایی را مشخص کرده اند و خاطرنشان ساخته اند که اعتماد معلمان به مدیر خود به اندازة سایر همکارانشان، به میزان کارایی مدارس مرتبط است. اعتماد به همکاران، تأثیر شدید و چشم گیری بر موفقیت دانش آموزان مدارس دورة ابتدایی داشته است.

با توجه به مطالعات اخیر در زمینة اعتماد، می توان اذعان داشت که مقولة جلب اعتماد و نهادینه کردن آن در جو و فرهنگ سازمانی، نیازمند توجه و دقت به چند امر اساسی است: فردی که می خواهد امین و قابل اعتماد باشد، باید از خود حسن نیت، شایستگی و درستکاری نشان دهد.

شخص باید تا آن جا که ممکن است، قابل پیش بینی باشد؛ با دقت صحبت کند؛ به طور جدی به تعهد خود پای بند باشد؛ و هرگز فریب کاری نکند.

صحت و درستی رفتار به پذیرش مسئولیت اعمال و اجتناب از تحریف حقیقت، سبب ایجاد اعتماد می شود. درستی رفتار به اعتماد مدیر بستگی دارد.

زند اظهار می دارد که ایجاد اعتماد نیازمند یک دورة تعهد و وفاداری است که در آن، هر شرکت کننده از فرصت ها و موقعیت ها و بهره برداری از امکانات برای منافع خود،‌ چشم پوشی می کند. به وجود آوردن جو اعتماد،‌ امتیازهای مهمی برای مدرسه به ارمغان می آورد. کارایی و اثربخشی پیشرفته؛ ارتباط و تابعیت تشکیلاتی؛ و پیشرفت دانش آموز، امتیازات و اهداف با ارزشی هستند و ممکن است فایدة دیگر، توانایی به وجود آوردن شکل های اصیل و واقعی مشارکت بین مدیر و معلمان، همکاران، والدین و مدرسه باشد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره تحلیل بلوم برگ و گرینفیلد دربارة مدیر مدرسه

تحقیق درمورد نظرات مختلف دربارة انسان شناسی

اختصاصی از هایدی تحقیق درمورد نظرات مختلف دربارة انسان شناسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

فرمت فایل:  ورد ( قابلیت ویرایش ) 


قسمتی از محتوی متن ...

 

تعداد صفحات : 75 صفحه

فهرست عنوان صفحه چکیده مقدمه واژه شناسی خودشناسی و اصطلاحات آن تفسیر از خود بیگانگی و انواع آن آشنا ساختن انسان با خویشتن اهمیت خودشناسی در قرآن کریم انسان و شناخت های کاذب و فریبنده انسان و خداشناسی ارزش و مقام انسان ویژگی‌های انسان کامل در قرآن خداشناسی در کلام حضرت علی (ع) نگاهی به سیمای انسان کامل و ویژگیهای او از دیدگاه نهج البلاغه انسان و دشمن شناسی دشمن داخلی ناکثین و شیوه حضرت علی (ع) در برخورد با آنان سیمای ناکثین نتیجه گیری پی نوشتها فهرست منابع تقدیم به استاد عزیزم با سپاس فراوان و ستایش بی‌پایان به درگاه ذات احدیت و درود بی‌کران بر فرستاده برحق او ، حضرت محمد (ص) تحقیقی را درباره خدا ، انسان ، عدو با راهنمایی استاد عزیزم سرکار خانم الهه وکیلی انتخاب نموده‌ام.
بدین وسیله از زحمات و راهنمایی‌های فراوان استادان ارجمندم سرکار خانم‌ها الهه وکیلی در مقام استاد راهنما و سرکار خانم‌ها میرزائی و علینژاد که تلاش فراوان نموده و همواره مشوق ما بوده‌اند ، تشکر می‌نماییم.
تقدیم به مادرم آنکه مهربان همچون دریاست و با صداقت همچون آبی آسمان ، آنکه تمام هستی مرا با عصاره وجودش آبیاری کرد .
آنکه به من زندگی بخشید.
تقدیم به … ای همه هستی ، اگر تنها شدی من با توام.
خسته دل از هر که و هرجا شدی من با توام.
گر به کنج بی‌کسی آمیختی با درد خویش دلگران از مردم دنیا شدی من با توام واژه شناسی درباره واژه نفس آمده است.
نفس (بر وزن فلس) در اصل به معنی ذات است.
طبرسی ذیل “و ما یخدعون الا انفسهم” بقره : 9 فرموده : نفس سه معنی دارد یکی بمعنی روح ، دیگری به معنی تاکید مثل “جائنی زید نفسه” سوم بمعنی ذات و اصل همان است.
نفس در قرآن مجید نیز به چند معنی به کار رفته است .
روح مثل “الله یتوفی النفس الا نفس حین موتها” خدا ارواج را در حین موت از ابدان می‌گیرد و روحی را که بدنش نمرده در وقت خواب قبض می‌کند ، آنگاه روحی را که در خواب گرفته نگاه می‌دارد.
اگر مرگ را بر صاحب آن نوشته باشند و دیگری را تا وقتی معین به بدن می‌فرستد.
ذات و شخص .
مثل “واتقو یوما لا تجزی نفس عن نفس شیئا” بقره : 48 بترسید از روزیکه کسی از کسی کفایت نمیکند.
در آیاتی نظیر “و ما ابری نفسی ان النفس لاماره بالسوء الا ما رحم ربی” یوسف : 53 .
“و نفس و ما سواها .
فالهمها فجورها و تقویها” شمس: 7و8 .
میشود منظور تمایلات نفسانی و خواهشهای وجود انسان و غرائز او باشد که با اختیاری که داده شده میتواند آنها را در مسیر حق یا باطل قرار دهد.
قلوب و باطن .
در آیاتی نظیر “واذکر ربک فی نفسک تضرعا وخیفه” اعراف : 205.
و تخفی فی نفسک مالله مبدیه احزاب : 37 .
مراد از نفس و نفوس در این آیات باید قلوب و باطن انسانها باشد.
نفس به معنی بشر اولی در آیاتی مانند “یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحده و خلق منها زوجها و بث منهما رجالا کثیرا و نساء” سوره نساء : آیه 98 : انعام – 189 : اعراف واژه الله الله : ] ال لا[ (اخ) خدای سزای پرستش (مهذب الاسماء) (ترجمان علامه تهذیب عادل) .
علم است برای ذات واجب الوجود.
(متن الفه) نام خداوند

متن بالا فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.شما بعد از پرداخت آنلاین فایل را فورا دانلود نمایید

بعد از پرداخت ، لینک دانلود را دریافت می کنید و ۱ لینک هم برای ایمیل شما به صورت اتوماتیک ارسال خواهد شد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد نظرات مختلف دربارة انسان شناسی

مقاله اندیشه های باستانی دربارة آتشفشانها

اختصاصی از هایدی مقاله اندیشه های باستانی دربارة آتشفشانها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله اندیشه های باستانی دربارة آتشفشانها


مقاله اندیشه های باستانی دربارة آتشفشانها

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:15

مقدمه

به نام خدا

جهان آفرینش در خود شگفتیهای فراوانی جا داده است یکی از پدیده های فاجعه باری که انسانها از آن فرار می کنند آتشفشانها هستند که گاه گاه در بعضی از جاهای کرة زمین اتفاق می افتد،گدازه های آن همچون سیلی فروزان آن مخاطرات عظیمی ایجاد می کند.ذهن کنجکاو آدمی همواره در جستجوی علت به وجود آمدن این رویداد شگفت انگیز و امکان پیشگویی زمان و جتای وقوع آن بوده است.امروزه می دانیم که زمین به هنگام تشکیل توده ای گاز داغ بوده است.پوستة این تودة گاز پس از مدتی سرد و سخت شده اما مرکز آن هنوز داغ است.ضخامت و سختی این پوسته در همه جای زمین یکسان نیست و قطعات بزرگ آن همواره با حرکتی کند در حال تغییر و جا به جا شدن است.بنابراین گاه گاه شکافی در این پوسته ایجاد می شود و گازها و مواد مذاب بسیار داغ درون آن با فشار از این شکاف فوران می کند و آتشفشان ایجاد می شود.اما هنوز نمی توانیم زمان و جای این پدیده را پیشگویی کنیم.

اندیشه های باستانی دربارة آتشفشانها

مردم باستانی دربارة آتشفشانها فکرهای ساده ای می کردند آنها فوران آتش را خشم خدا می دانستند و به آن الهه آتش می گفتند آتشفشانها را لزوماً خدایان مهربان و خالقی نمی دانستند بلکه گاهی موجوداتی شیطان صفت و مخفف و ترسناک می دانستند.بعضی از مردم قدیم نیز کوههای آتشفشانی را با غولها و مخلوقات هیولایی که با زئوس و خدایان دیگر جنگیده اند توضیح می دادند جای هیچ گونه شگفتی نیست که مردم باستان پنداشته باشند موجدات فوق طبیعی درون آتشفشانها جای دارند خروچ گرما و گدازه و زلزله هایی که تقریباً همیشه همراه با فورانهای آتشفشانی بوده است که از نظر آنان فقط در نتیجة قدرتهای خداگونه ممکن می شده است.

حتی اسرائیل های باستان هم از احساس ترس از آتشفشانها به دور نماندند شرحی در کتاب مقدسی است مبنی بر اینکه چگونه قوم بنی اسرائیل پس از ترک مصر به کوه سینا رسیدند و در آنجا حضرت موسی قوانین الهی را دریافت کرد در کتاب مقدسی می خوانیم که صبح روز سوم رعد و برقها و ابر ضخیمی بر کوه پدید آمد و کوه سینا سراسر از دود پوشیده شد و همه کوه به شدت به لرزه درآمد می نمی توانیم بگوییم که در شرح کتاب مقدس دقیقاً کوه سینا کجا بوده اما احتمال می رود که کوهی آتشفشانی بوده است و اسرائیلیان اولیه احساس کرده اند که خدا در آنجا ساکن است.مردم یونان باستان متفکران زیادی داشت آنها نمی پذیرفتند که در این آتشفشانها غول یا الهه ای باشد.آنان در حدود یافتن علتهای منطقی تری بودند.ارسوط فیلسوف یونانی می پنداشت که در زیر این کوهها هوای گرم محبوس شده و این هوای گرم همواره در تکاپوی یافتن راهی برای خارج شدن از اعماق زمین است گاه گاه این هوا با فشار از یک محفظه زیر زمینی به یک محفظه دیگری می رود ارتعاشاتی ایجاد می شود که به صورت زمین لرزه احساس می شود و گرمای آن سبب سرازیر شدن گدازه ها می شود.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله اندیشه های باستانی دربارة آتشفشانها

بحث ما دربارة تعلیم و تربیت در اسلام است

اختصاصی از هایدی بحث ما دربارة تعلیم و تربیت در اسلام است دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

بسم الله الرحمن الرحیم

اینجانب به اسلام واولیای عظیم الشان و به ملت اسلام و خصوص ملت مبارز ایران ، ضایعة اسف انگیز شهید بزرگوار و متفکر و فیلسوف و فقیه عالی مقام مرحوم آقای شیخ مرتضی مطهری قدس سره را تسلیت و تبریک عرض می کنم . تسلیت در شهادت شخصیتی که عمر شریف و ارزندة خود را در راه اهداف مقدس اسلام صرف کرده و با کجرویها و انحرافات مبارزة سرسخناته کرده ، تسلیت در شهادت مردی که در اسلام شناسی و فنون مختلفة اسلام و قرآن کریم کم نظیر بوده . من فرزند بسیار عزیزی را از دست داده ام و در سوگ او نشستم که از شخصیتهایی بوده که حاصل عمرم محسوب می شد . در اسلام عزیز به شهادت این فرزند برومند و عالم جاودان ثُلمه أی وارد شد که هیچ چیز جایگزین آن نیست .

تبریک از داشتن این شخصیتهای فداکار که در زندگی و پس از آن با جلوة خود نور افشانی کرده و می کنند . من در تربیت چنین فرزندانی ، که با شعاع فروزان خود مردگان را حیات می بخشند و به ظلمتها نور می افشانند به اسلام بزرگ ، مربی انسانها و به امت اسلامی تبریک می گویم . من اگرچه فرزند عزیزی که پارة تنم بود از دست دادم ، لکن مفتخرم که چنین فرزندان فداکاری در اسلام وجود داشت و دارد.

«مطهری» که در طهارت روح و قوت ایمان و قدرت بیان کم نظیر بوده ، رفت و به ملأ اعلی پیوست ، لکن بدخواهان بدانند که با رفتن او شخصیت اسلامی و علمی و فلسفیش نمی رود . ترورها نمی توانند شخصیت اسلامی مردان اسلام را ترور کنند .آنان بدانند ه به خواست خدای توانا ملت ما با رفت اشخاص بزرگ ، در مبارزه علیه فساد و استبداد و استعمار مصممتر می شوند. ملت ما راه خود را یافته و در قطع ریشه های گندیدة رژیم سابق و طرفداران منحوس آن از پای نمی نشیند . اسلام عزیز با فداکاری و فدایی دادن عزیزان ، رشد نمود . برنامه اسلام از عصر وحی تاکنون بر شهادتِ توأم با شهامت بوده است . قتال در راه خدا و راه مستضعفین در رأس برنامه های اسلام است . اینان که شکست و مرگ خود را لمس نموده و با این رفتار غیر انسانی می خواهند انتقام بگیرند یا به خیال خام خود مجاهدین در راه اسلام را بترسانند بدگمان کرده اند ، از هر موی شهیدی از ما و از هر قطرة خونی که به زمنی می ریزد انسانهای مصمم و مبارزی به وجود می آید . شما مگر تمام افراد ملت شجاع را ترور کنید والا ترور فرد هرچه بزرگ باشد برای اعادة چپاولگری سودی ندارد. ملتی که با اعتماد به خدای بزرگ و برای احیای اسلام به پا خاسته با این تلاشهای مذبوحانه عقبگرد نمی کند. ما برای فداکاری حاض و برای شهادت در اره خدا مهیا هستیم . اینجانب روز 13 اردیبهشت 58 را برای بزرگداشت شخصیتی فداکار و مجاهد در راه اسلام و ملت «عزای عمومی» اعلام می کنم و خودم در مدرسة فیضیه ، روز پنجشنبه و جمعه به سوگ می نشینم . از خداوند متعال برای آن فرزند عزیز اسلام رحمت و غفران ، و برای اسلام عزیز عظمت و عزت مسئلت می نمایم . سلام بر شهدای راه حق و آزادی .

روح الله الموسوی الخمینی

بحث ما دربارة تعلیم و تربیت در اسلام است . بحت تعلیم و تربیت ، بحص ساختن افراد انسان است . یک مکتب که دارای هدفهای مشخصی است و مقررات همه جانبه أی دارد و به اصطلاح سیستم حقوقی ، سیستم اقتصادی و سیاسی دارد ، نمی تواند یک سیستم خاص آموزشی نداشته باشد. زیرا مکتبی که می خواهد در بین مردم یک طرح خاص اخلاقی یا اقتصادی و یا سیاسی را پیاده کند ، قطعاً اینها را برای انسانها می خواهد ، اعم از اینکه فرد اسنان هدف باشد و یا جامعة انسانی. البته این مسئلة اصلت فرد یا اصالت جامعه خود مسئله ایست که در همین جا باید بحث شود.

اگر هدف جامعه باشد بازهم این افراد هستند که بوسیلة آنها باید این طرحها پیاده بشود ، پس بناچار باید آموزش ببینند و طوری پرورش پیدا کنند که بتوانند همین طرحها را در اجتماع پیاده نمایند و اگر هم هدف خود فرد باشد بازهم می باید طرحی و برنامه أی برای ساختن فرد وجود داشته باشد. و اگر مکتبی مثل اسلام باشد که در آن هم اصالت فرد محفوظ استو هم اصالت اجتماع ، قطعاً می باید برنامه أی برای ساختن افراد در دست داته باشد ، هم از آن نظر که هدف بودن خود فرد (اصالت خود) تأمین گردد و هم از آن جهت که باید فرد مقدمه أی و ابزاری برای اجتماع باشد . با توجه به همین نکته است که ضرورت سرشت آدمی است و از خود انسان سرچشمه می گیرد ، معرفتی که از دیگری فرا گرفته نمی شود و منظور همان قوة ابتکار خود شخص است. بعد می فرماید : اگر علم مطبوع نباشد علم مسموع فایده ندارد و واقعاً هم چنین است . این را از تجربه ها یافته ایم . افرادی هستند که اصلاً علم مطبوع ندارند . جهل ایشان در این باب اغلب نتیجة سوء تعلیم و سوء تربیت است ، نه اینکه استعدادش را نداشته اند. بلکه تربیت و تعلیم به نحوی یافته اند که آن نیروی مطبوع به حرکت درنیامده و پرورش نیافته است . این افراد نسبت به آموخته های خویش حکم ضبط صوت را دارند. کسی کتابی را درس گرفته ، خیلی هم کار کرده ، بسیار هم دقت بخرج داده ، درس به درس آنرا نوشته و حفظ نموده و بعد ، مثلاً مدرس شده می خواهد همان مطالب را درس بدهد .

تحقیقاً شخص مورد نظر آنچه را که از استاد فرا گرفته و در کتاب و یا حاشیه و شرح کتاب یافته به نیکوترین وجهی بازگو می کند و هرچه شما راجع به این متن و این شرح و حاشیه بپرسید بخوبی جواب می دهد ، اما یک قدم پایتان را آن طرف بگذارید ، گوینده کاملاً لنگ است . این فقط معلومتاش همان مسموعات است . اما اگر مطلب مشابهی را که در جای دیگر است خواسته باشد با تکیه بر این دانسته ها حل و فصل و استنتاج نماید ، بکلی عاجز است ، بلکه من دیده ام افرادی را که بر خلاف آنچه که اینجا آموخته اند آنجا قضاوت می نمایند و لهذا شما گاهی عالمی را می بینید که مغزش جاهل است . عالم است یعنی خیل چیزها را یادگرفته ، اطلاعاتش وسیع است ، اما به محض اینکه مسئله أی خارج از حدود مسموعات و محفوظاتش طرح می کنید او را صددرصد جاهل می یابید. آنجا که می رسد یک عوام مطلق از کار در می آید . افسانه أی سات که مثل شده و نزد همگان معروف است. می گویند که یک غیبگو یا رمال دانش خویش را به فرزندش آموخته بود . رمال در دربار شاه حقوق خوبی می گرفت ، و سپرده بود که پسرش پس از او این پست را اداره کند. روزی که او را معرفی نمود پادشاه خواست که آزمایشش کند . انگشتری در دست گرفت و پرسید که در مشت من چیست . رمال جوا گفت : آنچه در دست شماست گرد است . پادشاه گفت درست است . گفت سوراخی درمیان دارد گفت سوراخی در میان دارد گفت صحیح است ، حال بگو چیست ؟ پسر غیبگو فکری کرد و گفت خوب؛ سنگ آسیاب است . پادشاه به شدت ناراحت شد و به پدرش گفت : آخر این چه علمی است که به او آموخته أی ؟ مرد به او گفت : «من در آموختن علم کوتاهی نکرده ام ، کوتاهی عقل از اوست»

جوابهای نخستین او از روی علمش بود و ملاحظه فرمودید که درست درآمد ولیکن استنباط و استنتاجش به عقل او بستگی داشت ، در این مرحله گناه از من نیست . شعور او بایستی آنقدر باشد که دریابد سنگ آسیاب در دستجا نمی گیرد و او به دلیل قلت عقل از درک مسئله أی بدین آشکاری عاجز است . داستان معروف دیگری در همین زمینه نقل شده است که من تا به حال از چند نفر آنرا شنیده ام . می گویند و قتی یک خارجی به دهی رفته بود در آنجا با یک دهاتی روبرو می شود ، هر سوالی از او می کند این روستایی جوابهای خیلی نغز و پخته أی به او می دهد . خارجی می گوید : که تو اینها را از کجا می دانی ؟ جواب می شنود که ما چون سواد نداریم فکر می کنیم . این نکتة بسیار پر معنایی است . یعنی آنکه سواد دارد ، معلوماتش را بیان می کند ولی من فکر می کنم و پاسخ می دهم و فکر از سواد خیلی بهتر است .

این مسئله که رشد شخصیت فکری و عقلانی باید در افراد و در جامعه پیدا بشود یعنی قوة تجزیه و تحلیل در مسائل بالا برود ، یک مطلب اساسی است . حالا کار نداریم به اینکه اسلام به صراحت این را گفته یا نگفته است البته استنباط ما اینست که اسلام آنچه راجعه به عقل می گوید ، همین مطلب را بیان می کند.

در بین علما اصلاً من به کسانی که خیلی معلم دیده اند ، خیلی استاد دیده اند و این را مایة افتخار خویش می شمردند ، اعتقادی ندارم . مثلاً می گویند فلان داشنمند سی سال به درس مرحوم « نائینی » رفته است ، بست و پنج سال در درس «آقاضیاء» حاضر شده است ، من می گویم کسی که پنجاه و پنج سال را یکسره صرف آموختن و تحصیل می نماید دیگر مجال فکر کردن ندارد، تمام نیرویش و عمرش به گرفتن گذشته است . فرصت و توانی برایش باقی نمانده تا خود به مطلبی برسد. فکر و مغز انسان درست به معدة او شباهت دارد . معده باید إذا را از خارج بگیرد و به کمک ترشجات درونی آنرا به اصطلاح بپرورد. برای این ساختن باید آنقدر جای خالی داشته باشد که به آسانی بتواند إذا را زیر و رو کند و بتواند اسیدها و شیره های لازم را ترشح نماید . معده أی که پی در پی إذا بر آن تحمیل می شود ، فراغت ووفرصت و امکان حرکت را برای درست عمل کردن از دست می دهد . آنوقت فعالیتهای گوارشی اختلال پیدا می کند و بر اثر آن عمل جذب در روده ها نیز درست انجام می گیرد. مغز انسان هم قطعاً چنین است. پس در تعلیم و تربیت بایستی به دانش آموز مجال اندیشه داد و او را ترغیب به تفکر کرد. ما در میان اساتید خودمان ، آنها را که کمتر معلم دیده و بیشتر فکر کرده بودند مبتکرتر می یافتیم .

شیخ انصاری که از مبتکرین فقهای صد و پنجاه ساله اخیر است ، دورة طلبگی و تحصیلش بسیار کم و کوتاه بوده است . وقتی تاریخچة زندگیش را ورق می زنید در می یابید کهپس از گذرانیدن مدت کوتاهی در خدمت علمانی نجف ، در طلب اساتید مختلف به مشهد می رود. آنجا را خیلی نمی پسندد ، به تهران سفر می کند و از تهران به اصفهان روی می آورد . در این شهر مدتی درنگ می کند در خدمت آقا سید محمدباقر که معلم رجال بود در فن رجال چیزهایی می آموزد ، سپس به کاشان رفته و سه سال آنجا می ماند ، در خدمت حضرات نراقیها. سکونت شیخ در کاشان از همه جا بیشتر طول می کشد ولی بهر صورت همة دوران تحصیل او و معلم دیدن های او از هفت هشت ده سال فزونی نمی یابد ، در صورتیکه دیگران لااقل بیست یا سی سال به درس گرفتن و معلم دیدن اشتغال می ورزند . اغلب نسبت به آیت الله بروجردی ایراد می گرفتند که استاد کم دیده است . از نظر ما حُسن آقای بروجردی همین بود. اگر چه آن مرحوم نیز بر خلاف عقیدة منتقدین ده دوازده سال استادهای در«ه اول دیده بود . هفت هشت سال در نجف و سه چهار سال در اصفهان . با اینحال حضرات «نجفی» قبولش نمی کردند و می گفتند مثلاً باید سی سال استاد دیده باشد! در حالیکه مرحوم بروجردی بهمین علت ابتکارش از اغلب علمای معاصرش بیشتر بود . چرا که فکر می کرد ، یعنی مجال فکر کردن داشت . بهر حال جای تردید نیست که در آموزش و پرورش ، رشد فکری دادن به متعلم ، به شاگرد ، به کودک به بزرگ و به جامعه بایستی هدف قرار بگیرد. اگر معلم است ، اگر استاد است ، اگر خطیب است یا واعظ هرکه در مسند تعلیم جای دارد باید بکوشد که رشد فکری یعنی قوة تجزیه و تخلیل به دانش آموز بدهد . اگر همش براین قرار گیرد که هی بیاموزد، هی فرا گیرد هی حفظ کند ، نتیجه أی نخواهد گرفت . آنچه که ما راجع به تعقل می بینیم ، می رساند که شخص به نیروی فکر کردن قادر می شود که استنباط بکند ، اجتهاد بکند ، رد فرع بر اصل بکند . مرحوم آیت الله حجت در تعریف اجتهاد می فرمودند که اجتهاد اصل معنایش این است که یک مسئله جدید که شخص نسبت به آن هیچ سابقة ذهنی ندارد و در هیچ کتابی هم طرح نشده است به او عرضه شود و این شخص بتواند فوراً آن مسئله را بر اساس اصولی که در داست دارد به طور صحیح تطبیق کرده و استنتاج نماید . اجتهاد واقعی این است ، والا آموختن مسائل جواهر و حفظ کردن مقدمه و صغری و کبری و نتیجة آن و اینکه مثلاً فهمیدم که صاحب جواهر چنین می گوید! و من هم نظر او را انتخاب کردم ، اینها اجتها نیست . اجتهاد ابتکار است، یعنی اینکه خودش رد فرع بر اصل بکند لهذا مجتهد واقعی در هر علمی به همین شکل قابل پذیرش


دانلود با لینک مستقیم


بحث ما دربارة تعلیم و تربیت در اسلام است