هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پاورپوینت زندگینامه و آثار رابرت چارلز ونتوری

اختصاصی از هایدی پاورپوینت زندگینامه و آثار رابرت چارلز ونتوری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پاورپوینت زندگینامه و آثار رابرت چارلز ونتوری


پاورپوینت زندگینامه و آثار رابرت چارلز ونتوری

زندگینامه

جوایز

معماری مدرن و معماری پست مدرن

مدرنیستها

پست مدرنیستها

جدول تمایز مدرنیسم و پست مدرنیسم از دیدگاه ایهاب حسن

دوره های معماری مدرن

معماری مدرن

فرانک لوید رایت

لوکوربوزیه

پایان معماری مدرن

جزئیات پایان معماری مدرن

نظریات پست مدرنیسم و نقد آن از مدرنیسم

رابرت ونتوری معماری پست مدرن

خانه

لوکوربوزیه

ونتوری

مسائل تعیین کننده فرم ساختمان از نظر معماری پست مدرن

اندیشه

معنا

آثار

خانه پیرسن

شرح

پروژه برای یک خانه ساحلی

خانه سالمندان

خانه وانا ونتوری

برخی از کارهای رابرت ونتوری

منابع


دانلود با لینک مستقیم


پاورپوینت زندگینامه و آثار رابرت چارلز ونتوری

دانلود تحقیق:زندگینامه آلبرت انیشتین

اختصاصی از هایدی دانلود تحقیق:زندگینامه آلبرت انیشتین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق:زندگینامه آلبرت انیشتین


دانلود تحقیق:زندگینامه آلبرت انیشتین

موضوع تحقیق:زندگینامه انیشتین

فرمت:WORD

28 صفحه

زندگی نامه انیشتین

سالشمار زندگى اینشتین

۱۸۷۹- تولد: ۱۴ مارس اولم (آلمان)

۱۸۹۴- ترک تحصیل بعد از گذراندن یک ترم در دبیرستان مونیخ، اقامت در ایتالیا و ترک تابعیت آلمانى.

۱۸۹۶- ادامه تحصیل در دبیرستانى در سوئیس و آغاز تحصیلات دانشگاهى در مدرسه پلى تکنیک زوریخ

۱۹۰۰- اخذ مدرک از مدرسه پلى تکنیک زوریخ

۱۹۰۱- اخذ تابعیت سوئیس

۱۹۰۳- ازدواج با میلوا ماریک (همکلاسى اش)

۱۹۰۵- چاپ چند مقاله معروف در «آنالن در فیزیک» (از جمله مقاله هاى مربوط به نظریه نسبیت خاص و توضیح اثر فتوالکتریک)

۱۹۱۴- تدریس در دانشگاه برلین (استاد فیزیک نظرى)

۱۹۱۶- تکمیل نظریه نسبیت عام

۱۹۱۹- جدایى از میلوا و ازدواج با دختر عمویش الزا

۱۹۲۱- اخذ جایزه نوبل به خاطر خدماتش به فیزیک نظرى

۱۹۲۷- مطالعه در باب مبانى فلسفى مکانیک کوآنتومى

۱۹۳۳- خروج از آلمان و اقامت در پرینستون آمریکا به خاطر فشار نازى ها
۱۹۳۹- نامه به روزولت درباره خطر دستیابى نازى ها به بمب هسته اى
۱۹۵۳- طرح نظریه وحدت نیروها

۱۹۵۵- مرگ بر اثر حمله قلبى، ۱۸ آوریل

 اینشتین که بود

 آلبرت اینشتین در ۱۴ مارس ۱۸۷۹ برابر با ۲۴ اسفند ۱۲۵۷ در شهر اولم آلمان به دنیا آمد. یک سال بعد با خانواده اش به مونیخ رفت. تحصیلات خود را در مونیخ آغاز و در سوئیس دنبال کرد. دوره دبیرستان را در آراو در سوئیس به پایان رسانید و در دارالفنون زوریخ به تحصیل فیزیک و ریاضى ادامه داد تا آنکه در ۱۹۰۵ دکتراى خود را گرفت. اینشتین به معلمى علاقه داشت اما تا مدت دو سال نتوانست شغل ثابتى به دست آورد و با تدریس خصوصى و جانشینى معلمان دیگر زندگى خود را مى گذراند. سرانجام به عنوان بازرس در دفتر ثبت علائم و اختراعات سوئیس استخدام شد. هفت سال در آنجا ماند و فرصت خوبى براى ادامه مطالعات و تکمیل نظرات خود داشت و توانست مقاله هاى تاریخى و به یادماندنى خود را در مجله آلمانى رویدادهاى فیزیکى سال منتشر کند و به شهرت دست یابد. آلبرت در سال ۱۹۰۹ به دانشگاه زوریخ دعوت شد و به استادى دانشگاه آلمانى پراگ و استادى دارالفنون زوریخ برگزیده شد. در ۱۹۱۴ عضویت فرهنگستان علوم پزشکى و ریاست مؤسسه وریک کایزر ویلهلم را پذیرفت و همکار ماکس پلانک، والتر نرنست، اروین شرودینگر و ماکس فون لاوه شد. شهرت آلبرت با اعلام نظریه نسبیت عام در سال ۱۹۱۶ به اوج خود رسید و پس از تائید آن در کسوف سال ۱۹۱۹ (۱۲۹۸ ش) شهرت جهانى یافت. با روى کار آمدن هیتلر در آلمان اینشتین که یهودى بود، مورد آزار و بى حرمتى قرار گرفت و به آمریکا مهاجرت کرد و در آن جا به عضویت مؤسسه مطالعات پیشرفته پرینستون درآمد.

.
.
.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق:زندگینامه آلبرت انیشتین

دانلود پاورپوینت زندگینامه کوروش کبیر - 72 اسلاید

اختصاصی از هایدی دانلود پاورپوینت زندگینامه کوروش کبیر - 72 اسلاید دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پاورپوینت زندگینامه کوروش کبیر - 72 اسلاید


دانلود پاورپوینت زندگینامه کوروش کبیر - 72 اسلاید

 

 

 

 

 

نمونه ای از اسلایدهای این پاورپوینت را در زیر می بینید:

 مردم ماد همواره پارسیان را به دیده ی تحقیر نگریسته اند و چنین نگرشی استیاگ را مطمئن می ساخت که فرزند ماندانا ، به واسطه ی پارسی بودنش ، هرگز به چنان مقام و موقعیتی نخواهد رسید که در اندیشه ی تسخیر سلطنت برآید و تهدیدی متوجه تاج و تختش کند. ولی این اطمینان چندان دوام نمی آورد. درست در همان روزی که فرزند ماندانا دیده می گشاید ، استیاگ را وحشت یک کابوس متلاطم می سازد. او در خواب ، ماندانا را می بیند که به جای فرزند بوته ی تاکی زاییده است که شاخ و برگهایش سرتاسر خاک آسیا را می پوشاند. معبرین درباره ی در تعبیر این خواب می گویند کودکی که ماندانا زاییده است امپراتوری ماد را نابود خواهد کرد، بر سراسر آسیا مسلط گشته و قوم ماد را به بندگی خواهد کشاند.
 

برای دانلود کل پاپورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پاورپوینت زندگینامه کوروش کبیر - 72 اسلاید

دانلود مقاله زندگینامه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

اختصاصی از هایدی دانلود مقاله زندگینامه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 فاطمه (علیها السلام) در نزد مسلمانان برترین و والامقام ترین بانوى جهان در تمام قرون و اعصار مى باشد. این عقیده بر گرفته از مضامین احادیث نبوی است. این طایفه از احادیث ، اگر چه از لحاظ لفظی دارای تفاوت هستند ، اما دارای مضمونی واحد می باشند. در یکی از این گفتار ها ( که البته مورد اتفاق مسلمانان ، اعم از شیعه و سنی است) ، رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) می فرمایند: " فاطمه سرور زنان جهانیان است" . اگر چه بنابر نص آیه شریفه قرآن ، حضرت مریم برگزیده زنان جهانیان معرفی گردیده و در نزد مسلمانان دارای مقامی بلند و عفت و پاکدامنی مثال زدنی می باشد و از زنان برتر جهان معرفی گشته است ، اما او برگزیده ی زنان عصر خویش بوده است. ولی علو مقام حضرت زهرا (علیها السلام) تنها محدود به عصر حیات آن بزرگوار نمی باشد و در تمامی اعصار جریان دارد . لذا است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) در کلامی دیگر صراحتاً فاطمه (علیها السلام) را سرور زنان اولین و آخرین ذکر می نمایند. اما نکته ای دیگر نیز در این دو حدیث نبوی و احادیث مشابه دریافت می شود و آن اینست که اگر فاطمه (علیها السلام) برترین بانوی جهانیان است و در بین زنان از هر جهت ، کسی دارای مقامی والاتر از او نیست ، پس شناخت سراسر زندگانی و تمامی لحظات حیات او ، از ارزش فوق العاده برخوردار می باشد. چرا که آدمی با دقت و تأمل در آن می تواند به عالی ترین رتبه های روحانی نائل گردد. از سوی دیگر با مراجعه به قرآن کریم درمی یابیم که آیات متعددی در بیان شأن و مقام حضرتش نازل گردیده است که از آن جمله می توان به آیه ی تطهیر، آیه مباهله ، آیات آغازین سوره دهر، سوره کوثر ، آیه اعطای حق ذی القربی و ... اشاره نمود که خود تأکیدی بر مقام عمیق آن حضرت در نزد خداوند است. این آیات بال تکیه بر توفیق الهی ، در مقالات دیگر مورد بررسی قرار خواهد گرفت. ما در این قسمت به طور مختصر و با رعایت اختصار ، به مطالعه شخصیت و زندگانی آن بزرگوار خواهیم پرداخت.

نام، القاب، کنیه ها:

نام مبارک آن حضرت ، فاطمه (علیها السلام) است و از برای ایشان القاب و صفات متعددی همچون زهرا، صدیقه، طاهره، مبارکه، بتول، راضیه، مرضیه ، نیز ذکر شده است.
فاطمه ، در لغت به معنی بریده شده و جدا شده می باشد و علت این نامگذاری بر طبق احادیث نبوی ، آنست که: پیـروان فاطمه (علیها السلام) به سبب او از آتش دوزخ بریده ، جدا شده و برکنارند.
زهرا به معنای درخشنده است و از امام ششم ، امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که: " چون دخت پیامبر در محرابش می ایستاد ( مشغول عبادت می شد) ، نورش برای اهل آسمان می درخشید؛ همانطور که نور ستارگان برای اهل زمین می درخشد . "
صدّیقه به معنی کسی است که به جز راستی چیزی از او صادر نمی شود. طاهره به معنای پاک و پاکیزه ، مبارکه به معنای باخیر و برکت ، بتول به معنای بریده و دور از نا پاکی ، راضیه به معنای راضی به قضا و قدر الهی و مرضیه یعنی مورد رضایت الهی. (1)
کنیه های فاطمه (علیها السلام ) نیز عبارتند از ام الحسین، ام الحسن، ام الائمه، ام ابیها و...
ام ابیها به معنای مادر پدر می باشد و رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) دخترش را با این وصف می ستود؛ این امر حکایت از آن دارد که فاطمه (علیها السلام) بسان مادری برای رسول خدا بوده است. تاریخ نیز گواه خوبی بر این معناست ؛ چه هنگامی که فاطمه در خانه پدر حضور داشت و پس از وفات خدیجه (سلام الله علیها ) غمخوار پدر و مایه پشت گرمی و آرامش رسول خدا بود و در این راه از هیچ اقدامی مضایقه نمی نمود ، چه در جنگها که فاطمه بر جراحات پدر مرهم می گذاشت و چه در تمامی مواقف دیگر حیات رسول خدا .
مادر و پدر:
همانگونه که می دانیم ، نام پدر فاطمه (علیها السلام) محمد بن عبدالله (صلی الله علیه وآله وسلم) است که او رسول گرامی اسلام ، خاتم پیامبران الهی و برترین مخلوق خداوند می باشد. مادر حضرتش خدیجه دختر خویلد ، از زنان بزرگ و شریف قریش بوده است . او نخستین بانوئی است که به اسلام گرویده است و پس از پذیرش اسلام ، تمامی ثروت و دارائی خود را در خدمت به اسلام و مسلمانان مصرف نمود . خدیجه در دوران جاهلیت و دوران پیش از ظهوراسلام نیز به پاکدامنی مشهور بود ؛ تا جائی که از او به طاهره (پاکیزه) یاد می شد و او را بزرگ زنان قریش می نامیدند .

ولادت:

فاطمه (علیها السلام) در سال پنجم پس از بعثت (2) و در روز 20 جمادی الثانی در مکه به دنیا آمد. چون به دنیا پانهاد، به قدرت الهی لب به سخن گشود و گفت : " شهادت می دهم که جز خدا ، الهی نیست و پدرم رسول خدا و آقای پیامبران است و شوهرم سرور اوصیاء و فرزندانم ( دو فرزندم ) سرور نوادگان می باشند" . اکثر مفسران شیعی و عده ای از مفسران بزرگ اهل تسنن نظیر فخر رازی ، آیه آغازین سورة کوثر را به فاطمه (علیها السلام) تطبیق نموده اند و او را خیر کثیر و باعث بقا و گسترش نسل و ذریه پیامبر اکرم ذکر نموده اند. شایان ذکر است که آیه انتهایی این سوره نیز قرینه خوبی براین مدعاست که در آن خداوند به پیامبر خطاب می کند و می فرماید همانا دشمن تو ابتر و بدون نسل است.

مکارم اخلاق :

سراسر زندگانی صدیقه طاهره (علیها السلام) ، مملو از مکارم اخلاق و رفتارهای نمونه و انسانی است. ما در این مجال جهت رعایت اختصار تنها به ه مورد اشاره می نمائیم . اما دوباره تأکید می کنیم که این موارد، تنها بخش کوچکى از مکارم اخلاقی آن حضرت است.
1ـ از جابربن عبدالله انصاری ، صحابی پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) منقول است که: مردی از اعراب مهاجر که فردی فقیر مستمند بود ، پس از نماز عصر از رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) طلب کمک و مساعدت نمود. حضرت فرمود که من چیزی ندارم . سپس او را به خانه فاطمه (سلام الله علیها ) که در کنار مسجد و در نزدیکی خانه رسول خدا قرار داشت ، راهنمائی نمودند . آن شخص به همراه بلال (صحابی و مؤذن رسول خدا ) به در خانه حضرت فاطمه (علیها السلام) آمد و بر اهل بیت رسول خدا سلام گفت و سپس عرض حال نمود. حضرت فاطمه (علیها السلام) با وجود اینکه سه روز بود خود و پدر و همسرش در نهایت گرسنگی به سر می بردند، چون از حال فقیر آگاه شد، گردن بندی را که فرزند حمزه دختر عموی حضرت به ایشان هدیه داده بود ، ودر نزد آن بزرگوار یادگاری ارزشمند محسوب می شد ، از گردن باز نمود و به اعرابی فرمود: این را بگیر و بفروش ؛ امید است که خداوند بهتر از آن را نصیب تو نماید. اعرابی گردن بند را گرفت و به نزد پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) بازگشت و شرح حال را گفت . رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) از شنیدن ماجرا ، متأثر گشت و اشک از چشمان مبارکش فرو ریخت و به حال اعرابی دعا فرمود. عمار یاسر (از اصحاب پیامبر) برخاست و اجازه گرفت و در برابر اعطای غذا ، لباس ، مرکب و هزینه سفر به اعرابی ، آن گردن بند را از او خریداری نمود . پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) از اعرابی پرسید : آیا راضی شدی؟ او در مقابل ، اظهار شرمندگی و تشکر نمود. عمار گردن بند را در پارچه ای یمانی پیچیده و آنرا معطر نمود و به همراه غلامش به پیامبر هدیه داد. غلام به نزد پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) آمد و جریان را باز گفت. حضرت رسول (صلی الله علیه وآله وسلم) غلام و گردن بند را به فاطمه (علیها السلام) بخشید. غلام به خانه ی صدیقه اطهر آمد. زهرا (علیها السلام) ، گردن بند را گرفت و غلام را در راه خدا آزاد نمود.
گویند غلام در این هنگام تبسم نمود. هنگامی که علت را جویا شدند ، گفت: چه گردن بند با برکتی بود ، گرسنه ای را سیر کرد و برهنه ای را پوشانید، پیاده ای را صاحب مرکب و فقیری را بی نیاز کرد و غلامی را آزاد نمود و سرانجام به نزد صاحب خویش بازگشت.
2 ـ رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) در شب زفاف پیراهن نویی را برای دختر خویش تهیه نمود. فاطمه (علیها السلام) پیراهن وصله داری نیز داشت. سائلی بر در خانه حاضر شد و گفت: من از خاندان نبوت پیراهن کهنه می خواهم. حضرت زهرا(علیها السلام) خواست پیراهن وصله دار را مطابق خواست سائل به او بدهد که به یاد آیه شریفه " هرگز به نپکی دست نمی یابید مگر آنکه از آنچه دوست دارید انفاق نمائید" ، افتاد . در این هنگام فاطمه (علیها السلام) پیراهن نو را در راه خدا انفاق نمود.
3- امام حسن مجتبی در ضمن بیانی ،عبادت فاطمه (علیها سلام ) ، توجه او به مردم و مقدم داشتن آنان بر خویشتن ، در عالی ترین ساعات راز و نیاز با پروردگار را این گونه توصیف می نمایند : " مادرم فاطمه را دیدم که در شب جمعه ای در محراب عبادت خویش ایستاده بود و تا صبحگاهان ، پیوسته به رکوع و سجود می پرداخت . و شنیدم که بر مردان و زنان مؤمن دعا می کرد ، آنان را نام می برد و بسیار برایشان دعا می نمود اما برای خویشتن هیچ دعائی نکرد . پس به او گفتم : ای مادر ، چرا برای خویش همانگونه که برای غیر ، دعا می نمودی ، دعا نکردی ؟ فاطمه (علیها سلام ) گفت : پسرم ! اول همسایه و سپس خانه ".

ازدواج و فرزندان آن حضرت :

صدیقه کبری خواستگاران فراوانی داشت. نقل است که عده ای از نامداران صحابه ازاو خواستگاری کردند . رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) به آنها فرمود که اختیار فاطمه در دست خداست. بنا بر آنچه که انس بن مالک نقل نموده است ، عده ای دیگر از میان نامداران مهاجرین ، برای خواستگاری فاطمه (علیها السلام) به نزد پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) رفتند و گفتند حاضریم برای این وصلت ، مهر سنگینی را تقبل نمائیم . رسول خدا همچنان مسأله را به نظر خداوند موکول می نمود تا سرانجام جبرئیل بر پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) نازل شد و گفت: " ای محمد ! خدا بر تو سلام می رساند و می فرماید فاطمه را به عقد علی در آور ، خداوند علی برای فاطمه و فاطمه را برای علی پسندیده است ". امام علی (علیه السلام) نیز از خواستگاران فاطمه (علیها السلام) بود و حضرت رسول بنا بر آنچه که ذکر گردید ، به امر الهی با این وصلت موافقت نمود. در روایات متعددی نقل گشته است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: اگر علی نبود ، فاطمه همتایی نداشت . بدین ترتیب بود که مقدمات زفاف فراهم شد . حضرت فاطمه (علیها السلام) با مهری اندک (بر خلاف رسوم جاهلی که مهر بزرگان بسیار بود) به خانه امام علی (علیه السلام) قدم گذارد . (3) ثمره این ازدواج مبارک ، 5 فرزند به نامهای حسن ، حسین ، زینب ، ام کلثوم و محسن (که در جریان وقایع پس از پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) سقط شد) ، بود . امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) از امامان 12 گانه می باشند که در دامان چنین مادری تربیت یافته اند و 9 امام دیگر (بغیر از امام علی(علیه السلام) و امام حسن(علیه السلام)) از ذریه امام حسین (علیه السلام) می باشند و بدین ترتیب و از طریق فاطمه (علیها السلام) به رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) منتسب می گردند و از ذریه ایشان به شمار می روند. (4) و به خاطر منسوب بودن ائمه طاهرین (بغیر از امیر مؤمنان(علیه السلام)) به آن حضرت ، فاطمه (علیها السلام) را " ام الائمه " ( مادر امامان ) گویند.
زینب (سلام الله علیها) که بزرگترین دختر فاطمه (علیها السلام) به شمار می آید ، بانویی عابد و پاکدامن و عالم بود. او پس از واقعه عاشورا ، و در امتداد حرکت امام حسین (علیه السلام) ، آن چنان قیام حسینی را نیکو تبیین نمود ، که پایه های حکومت فاسق اموی به لرزه افتاد و صدای اعتراض مردم نسبت به ظلم و جور یزید بارها و بارها بلند شد. تا جایی که حرکتهای گسترده ای بر ضد ظلم و ستم او سازمان گرفت . آنچه از جای جای تاریخ درباره عبادت زینب کبری (علیها السلام ) بدست می آید ، آنست که حتی در سخت ترین شرایط و طاقت فرسا ترین لحظات نیز راز و نیاز خویش با پروردگار خود را ترک ننمود و این عبادت و راز و نیاز او نیز ریشه در شناخت و معرفت او نسبت به ذات مقدس ربوبی داشت.
ام کلثوم نیز که در دامان چنین مادری پرورش یافته بود ، بانویی جلیل القدر و خردمند و سخنور بود که او نیز پس از عاشورا به همراه زینب (سلام الله علیها) حضور داشت و نقشی عمده در آگاهی دادن به مردم ایفا نمود.

فاطمه (علیها السلام) در خانه:

فاطمه (علیها السلام) با آن همه فضیلت ، همسری نیکو برای امیر مؤمنان بود. تا جایی که روایت شده هنگامی که علی (علیه السلام) به فاطمه (علیها السلام) می نگریست ، غم واندوهش زدوده می شد. فاطمه (علیها السلام) هیچگاه حتی اموری را که می پنداشت امام علی (علیه السلام) قادر به تدارک آنها نیست ، از او طلب نمی نمود. اگر بخواهیم هر چه بهتر رابطه زناشویی آن دو نور آسمان فضیلت را بررسی نمائیم ، نیکوست از امام علی (علیه السلام) بشنویم ؛ چه آن هنگام که در ذیل خطبه ای به فاطمه (علیها السلام) با عنوان بهترین بانوی جهانیان مباهات می نماید و او را از افتخارات خویش بر می شمرد و یا آن هنگام که می فرماید: " بخدا سوگند که او را به خشم در نیاورم و تا هنگامی که زنده بود ، او را وادار به کاری که خوشش نیاید ننمودم ؛ او نیز مرا به خشم نیاورد و نا فرمانی هم ننمود ".

مقام حضرت زهرا (علیها السلام) و جایگاه علمى ایشان:

فاطمه زهرا (علیها السلام) در نزد شیعیان اگر چه امام نیست ، اما مقام و منزلت او در نزد خداوند و در بین مسلمانان به خصوص شیعیان ، نه تنها کمتر از سایر ائمه نیست ، بلکه آن حضرت همتای امیر المؤمنین و دارای منزلتی عظیم تر از سایر ائمه طاهرین (علیهم السلام ) می باشد .
اگر بخواهیم مقام علمی فاطمه (علیها السلام) را درک کنیم و به گوشه ای از آن پی ببریم ، شایسته است به گفتار او در خطبه فدکیه بنگریم ؛ چه آنجا که استوار ترین جملات را در توحید ذات اقدس ربوبی بر زبان جاری می کند ، یا آن هنگام که معرفت و بینش خود را نسبت به رسول اکرم آشکار می سازد و یا در مجالی که در آن خطبه ، امامت را شرح مختصری می دهد. جای جای این خطبه و احتجاجات این بانوی بزرگوار به قرآن کریم و بیان علت تشریع احکام ، خود سندی محکم بر اقیانوس بی کران علم اوست که متصل به مجرای وحی است.( قسمتی از این خطبه در فراز آخر مقاله خواهد آمد) . از دیگر شواهدی که به آن وسیله می توان گوشه ای از علو مقام فاطمه (علیها السلام) را درک نمود ، مراجعه زنان و یا حتی مردان مدینه در مسائل دینی و اعتقادی به آن بزرگوار می باشد که در فرازهای گوناگون تاریخ نقل شده است. همچنین استدلالهای عمیق فقهی فاطمه ( علیها سلام ) در جریان فدک (که مقداری از آن در ادامه ذکر خواهد گردید ) ، به روشنی بر احاطه فاطمه ( علیها سلام ) بر سراسر قرآن کریم و شرایع اسلامی دلالت می نماید .

مقام عصمت:

در بیان عصمت فاطمه (علیها السلام) و مصونیت او نه تنها از گناه و لغزش بلکه از سهو و خطا ، استدلال به آیه تطهیر ما را بی نیاز می کند. ما در این قسمت جهت جلوگیری از طولانی شدن بحث ، تنها اشاره می نمائیم که عصمت فاطمه (علیها السلام) از لحاظ کیفیت و ادله اثبات همانند عصمت سایر ائمه و پیامبر است که در قسمت مربوطه در سایت بحث خواهد شد .

بیان عظمت فاطمه از زبان پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) :

رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) ، بارها و بارها فاطمه (علیها السلام) را ستود و از او تجلیل نمود . در مواقع بسیاری می فرمود: " پدرش به فدایش باد " و گاه خم می شد و دست او را می بوسید. به هنگام سفر از آخرین کسی که خداحافظی می نمود ، فاطمه (علیها السلام) بود و به هنگام بازگشت به اولین محلی که وارد می شد ، خانه او بود.
عامه محدثین و مسلمانان از هر مذهب و با هر عقیده ای ،این کلام را نقل نموده اند که حضرت رسول می فرمود: " فاطمه پاره تن من است هر کس او را بیازارد مرا آزرده است " . از طرفی دیگر ، قرآن کریم پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) را از هر سخنی که منشأ آن هوای نفسانی باشد ، بدور دانسته و صراحتاً بیان می دارد که هر چه پیامبر می فرماید ، سخن وحی ست. پس می توان دریافت که این همه تجلیل و ستایش از فاطمه (علیها السلام) ، علتی ماورای روابط عاطفی مابین پدر و فرزند دارد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) نیز خود به این مطلب اشاره می فرمود. گاه در جواب خرده گیران ، لب به سخن می گشود که خداوند مرا به این کار امر نموده و یا می فرمود : " من بوی بهشت را از او استشمام می کنم ".
اما اگر از زوایای دیگر به بحث بنگریم و حدیث نبوی را در کنار آیات شریفه قرآن کریم قرار دهیم ، مشاهده می نمائیم قرآن کریم عقوبت کسانی که رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) را اذیت نمایند، عذابی دردناک ذکر می کند. و یا می فرماید کسانی که خدا و رسول را اذیت نمایند ، خدا آنان را در دنیا از رحمت خویش دور می دارد و برای آنان عذابی خوار کننده آماده می نماید. پس به نیکی مشخص می شود که رضا و خشنودی فاطمه (علیها السلام)، رضا و خشنودی خداوند است و غضب او نیز باعث غضب خداست. به بیانی دقیق تر ، او مظهر رضا و غضب الهی است. چرا که نمی توان فرض نمود ، شخصی عملی را انجام دهد و بدان وسیله فاطمه (علیها السلام) را بیازارد و موجب آزردگی پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) گردد و بدین سبب مستوجب عقوبت الهی شود ، اما خداوند از آن شخص راضی و به عمل او خشنود باشد و در عین رضایت ، او را مورد عقوبتی سنگین قرار دهد.
نکته ای دیگر که از قرار دادن این حدیث در کنار آیات قرآن کریم بدست می آید ، آنست که رضای فاطمه (علیها السلام) ، تنها در مسیر حق بدست می آید و غضب او فقط در انحراف از حق و عدول از اوامر الهی حاصل می شود و در این امر حتی ذره ای تمایلات نفسانی و یا انگیزه های احساسی مؤثر نیست. چرا که از مقام عدل الهی، بدور است شخصی را به خاطر غضب دیگری که برخواسته از تمایل نفسانی و یا عوامل احساسی مؤثر بر اراده اوست ، عقوبت نماید.

فاطمه (علیها السلام) پس از پیامبر:

با وفات پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) ، فاطمه (علیها السلام) غرق در سوگ و ماتم شد. از یک طرف نه تنها پدر او بلکه آخرین فرستاده خداوند و ممتازترین مخلوق او، از میان بندگان به سوی خداوند ، بار سفر بسته بود. هم او که در وجود خویش برترین مکارم اخلاقی را جمع نموده و با وصف صاحب خلق عظیم ، توسط خداوند ستوده شده بود. هم او که با وفاتش باب وحی تشریعی بسته شد ؛ از طرفی دیگر حق وصی او غصب گشته بود. و بدین ترتیب دین از مجرای صحیح خود، در حال انحراف بود. فاطمه (علیها السلام) هیچگاه غم و اندوه خویش را در این زمینه کتمان نمی نمود. گاه بر مزار پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) حاضر می شد و به سوگواری می پرداخت و گاه تربت شهیدان احد و مزار حمزه عموی پیامبر را برمی گزید و درد دل خویش را در آنجا بازگو می نمود. حتی آن هنگام که زنان مدینه علت غم و اندوه او را جویا شدند ، در جواب آنان صراحتاً اعلام نمود که محزون فقدان رسول خدا و مغموم غصب حق وصی اوست.
هنوز چیزی از وفات رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) نگذشته بود که سفارش رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) و ابلاغ فرمان الهی توسط ایشان در روز غدیر ، مبنی بر نصب امام علی (علیه السلام) به عنوان حاکم و ولی مسلمین پس از پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) ، توسط عده ای نادیده گرفته شد و آنان در محلی به نام سقیفه جمع گشتند و از میان خود فردی را به عنوان حاکم برگزیدند و شروع به جمع آوری بیعت از سایرین برای او نمودند . به همین منظور بود که عده ای از مسلمانان به نشانه اعتراض به غصب حکومت و نادیده گرفتن فرمان الهی در نصب امام علی ( علیه السلام ) به عنوان ولی و حاکم اسلامی پس از پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) در خانه فاطمه (علیها السلام) جمع گشتند. هنگامی که ابوبکر - منتخب سقیفه - ، که تنها توسط حاضرین در سقیفه انتخاب شده بود ، از اجتماع آنان و عدم بیعت با وی مطلع شد ؛ عمر را روانه خانه فاطمه (علیها السلام) نمود تا امام علی (علیه السلام) و سایرین را به زور برای بیعت در مسجد حاضر نماید. عمر نیز با عده ای به همراه پاره آتش ، روانه خانه فاطمه (علیها السلام) شد. هنگامی که بر در خانه حاضر شد ، فاطمه (علیها السلام) به پشت در آمد و علت حضور آنان را جویا شد . عمر علت را حاضر نمودن امام علی (علیه السلام) و دیگران در مسجد برای بیعت با ابوبکر عنوان نمود. فاطمه (علیها السلام) آنان را از این امر منع نمود وآنان را مورد توبیخ قرار داد. در نتیجه عده ای از همراهیان او متفرق گشتند. اما در این هنگام او که از عدم خروج متعرضین آگاهی یافت ، تهدید نمود در صورتی که امام علی (علیه السلام) و سایرین برای بیعت از خانه خارج نشوند ، خانه را با اهلش به آتش خواهد کشید. و این در حالی بود که می دانست حضرت فاطمه (علیها السلام) در خانه حضور دارد. در این موقع عده ای از متعرضین از خانه خارج شدند که مورد برخورد شدید عمر قرار گرفتند و شمشیر برخی از آنان نیز توسط او شکسته شد. اما همچنان امیر مومنان ، فاطمه و کودکان آنان در خانه حضور داشتند. بدین ترتیب عمر دستور داد تا هیزم حاضر کنند و به وسیله پاره آتشی که با خود همراه داشت و هیزمها گرد آوری شده ، درب خانه را به آتش کشیدند و به زور وارد خانه شدند و به همراه عده ای از همراهانش خانه را مورد تفتیش قرار داده و امام علی را به زور و با اکراه به سمت مسجد کشان کشان بردند. در حین این عمل، فاطمه (علیها السلام) بسیار صدمه دید و لطمات فراوانی را تحمل نمود اما باز از پا ننشست و بنا بر احساس وظیفه و تکلیف الهی خویش در دفاع از ولی زمان و امام خود به مسجد آمد. عمر و ابوبکر و همراهان آنان را در مسجد رسول خدا مورد خطاب قرار داد و آنان را از غضب الهی و نزول عذاب بر حذر داشت. اما آنان اعمال خویش راادامه دادند.
فاطمه (علیها السلام ) و فدک :
ازدیگر ستمهایی که پس ازارتحال پیامبر در حق فاطمه (علیها السلام) روا داشته شد، مسأله فدک بود. فدک قریه ای است که تا مدینه حدود 165 کیلومتر فاصله دارد و دارای چشمه جوشان و نخلهای فراوان خرماست و خطه ای حاصلخیز می باشد. این قریه متعلق به یهودیان بود و آن را بدون هیچ جنگی به پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) بخشیدند ؛ لذا مشمول اصطلاح انفال می گردد و بر طبق صریح قرآن ، تنها اختصاص به خداوند و پیامبر اسلام دارد. پس از این جریان و با نزول آیه « و ات ذا القربی حقه » ، پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) بر طبق دستور الهی آن را به فاطمه (علیها السلام) بخشید. فاطمه (علیها السلام) و امیر مومنان (علیه السلام) در فدک عاملانی داشتند که در آبادانی آن می کوشیدند و پس از برداشت محصول ، درآمد آن را برای فاطمه (علیها السلام) می فرستادند. فاطمه (علیها السلام) نیز ابتدا حقوق عاملان خویش را می پرداخت و سپس مابقی را در میان فقرا تقسیم می نمود ؛ و این در حالی بود که وضع معیشت آن حضرت و امام علی (علیه السلام) در ساده ترین وضع به سر می برد. گاه آنان قوت روز خویش را هم در راه خدا انفاق می نمودند و در نتیجه گرسنه سر به بالین می نهادند. اما در عین حال فقرا را بر خویش مقدم می داشتند و در این عمل خویش ، تنها خدا را منظور نظر قرار می دادند . ( چنانچه در آیات آغازین سوره دهر آمده است). پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) ، ابابکر با منتسب نمودن حدیثی به پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) با این مضمون که ما انبیا از خویش ارثی باقی نمی گذاریم ، ادعا نمود آنچه از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) باقی مانده ، متعلق به تمامی مسلمین است.
فاطمه در مقام دفاع از حق مسلم خویش دو گونه عمل نمود. ابتدا افرادی را به عنوان شاهد معرفی نمود که گواهی دهند پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) در زمان حیات خویش فدک را به او بخشیده است و در نتیجه فدک چیزی نبوده که به صورت ارث به او رسیده باشد. در مرحله بعد حضرت خطبه ای را در مسجد پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) ایراد نمود که همانگونه که قبلاً نیز ذکر شد ، حاوی مطالب عمیق در توحید و رسالت و امامت است. در این خطبه که در نهایت فصاحت و بلاغت ایراد گردیده است ، بطلان ادعای ابا بکر را ثابت نمود. فاطمه به ابو بکر خطاب نمود که چگونه خلاف کتاب خدا سخن می گویی؟! سپس حضرت به شواهدی از آیات قرآن اشاره نمود که در آنها سلیمان ، وارث داود ذکر گردیده و یا زکریا از خداوند تقاضای فرزندی را می نماید که وارث او و وارث آل یعقوب باشد. از استدلال فاطمه (علیها السلام) به نیکی اثبات می گردد بر فرض که فدک در زمان حیات پیامبر به فاطمه (علیها السلام) بخشیده نشده باشد ، پس از پیامبر به او به ارث می رسد و در این صورت باز هم مالک آن فاطمه است و ادعای اینکه پیامبران از خویش ارث باقی نمی گذارند ، ادعایی است خلاف حقیقت ، و نسبت دادن این کلام به پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) امری است دروغ ؛ چرا که محال است آن حضرت بر خلاف کلام الهی سخن بگوید و خداوند نیز بارها در قرآن کریم این امر را تائید نموده و بر آن تاکید کرده است. اما با تمام این وجود ، همچنان غصب فدک ادامه یافت وبه مالک حقیقی اش باز گردانده نشد.
باید توجه داشت صحت ادعای فاطمه (علیها السلام) چنان واضح و روشن بود و استدلالهای او آنچنان متین و استوار بیان گردید که دیگربرای کسی جای شک باقی نمی ماند و بسیاری از منکرین در درون خود به وضوح آنرا پذیرفته بودند. دلیل این معنا است که عمر خلیفه دوم هنگامی که فتوحات اسلامی گسترش یافت و نیاز دستگاه خلافت به در آمد حاصل از آن بر طرف گردید، فدک را به امیر مؤمنان (علیه السلام) و اولاد فاطمه (علیها السلام) باز گرداند. اما بار دیگر در زمان عثمان فدک غصب گردید.

بیمارى فاطمه (علیها السلام) و عیادت از او:

سرانجام فاطمه بر اثر شدت ضربات و لطماتی که به او بر اثر هجوم به خانه اش و وقایع پس از آن وارد گشته بود ، بیمار گشت و در بستر بیماری افتاد. گاه به زحمت از بستر بر می خاست و کارهای خانه را انجام می داد و گاه به سختی و با همراهی اطفال کوچکش ، خود را کنار تربت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) می رساند و یا کنار مزار حمزه عموی پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) و دیگر شهدای احد حاضر می گشت و غم و اندوه خود را بازگو می نمود.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 38   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله زندگینامه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

دانلود مقاله زندگینامه مصدق

اختصاصی از هایدی دانلود مقاله زندگینامه مصدق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مصدق در سال ۱۲۶۱ هجری شمسی در تهران بدنیا آمد. وی در سال ۱۲۸۷ شمسی برای ادامه تحصیلات خود به فرانسه رفت و پس از خاتمه تحصیل در مدرسه علوم سیاسی پاریس به سویس رفت و درجه دکترای حقوق را در دانشگاه نوشاتل اخد کرد. دکتر مصدق در دوره پنجم و ششم مجلس شورای ملی به وکالت مردم تهران انتخاب شد. در همین زمان که با صحنه سازی سلطنت خاندان قاجار منقرض شد و رضا خان نخست وزیر وقت به شاهی رسید، مصدق با این انتخاب به مخالفت برخاست.
دکتر مصدق پس از شهریور ۲۰ و سقوط رضاشاه در انتخابات دوره ۱۴ مجلس بار دیگر در مقام وکیل اول تهران به نمایندگی مجلس انتخاب شد. در این مجلس برای مقابله با فشار شوروی برای گرفتن امتیاز نفت شمال ایران، او طرحی قانونی را به تصویب رساند که دولت از مذاکره در مورد امتیاز نفت تا زمانی که نیروهای خارجی در ایران هستند منع می‌شد. در انتخابات دوره ۱۵ مجلس با مداخلات قوام‌السلطنه (نخست وزیر) و شاه و ارتش، دکتر مصدق نتوانست به مجلس قدم بگذارد. گسترش فعالیت‌های سیاسی پس از شهریور ۱۳۲۰ سبب گسترش مبارزات مردم و به ویژه توجه آنان به وضع قراردادهای نفتی شده بود. دکتر مصدق در مجلس و بیرون از آن این جنبش را که به «نهضت ملی شدن نفت» معروف شد، هدایت می‌کرد. در انتخابات مجلس شانزدهم با همه تقلبات و مداخلات شاه و دربار، صندوقهای ساختگی آراء تهران باطل شد. عبدالحسین هژیر وزیر دربار بقتل رسید و در نوبت دوم انتخابات، دکتر مصدق به مجلس راه یافت. پس از کشته شدن نخست‌وزیر وقت سپهبد حاجیعلی رزم‌آرا، طرح ملی شدن صنایع نفت به رهبری دکتر مصدق در مجلس تصویب شد. پس از استعفای حسین علاء که بعد از رزم‌آرا نخست وزیر شده بود، در شور و اشتیاق عمومی دکتر مصدق به نخست وزیری رسید و برنامه خود را اصلاح قانون انتخابات و اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت اعلام کرد.
پس از ملی شدن صنعت نفت دولت انگلیس از ایران در شورای امنیت سازمان ملل شکایت کرد و دکتر مصدق عازم نیویورک شد و به دفاع از حقوق ایران پرداخت. سپس به دادگاه لاهه رفت و با توضیحاتی که در مورد قرارداد نفت و شیوه انعقاد و تمدید آن داد، دادگاه بین‌المللی خود را صالح به رسیدگی به شکایت بریتانیا ندانست و مصدق در احقاق حق ملت ایران به پیروزی دست یافت.
در ادامه دکتر مصدق برا ی جلوگیری از کارشکنیهای ارتش و دربار درخواست انتقال وزارت جنگ به دولت را از شاه نمود ولی این درخواست از طرف شاه رد شد. به همین دلیل دکتر مصدق در ۲۵ تیرماه ۱۳۳۱ از مقام نخست‌وزیری استعفا کرد. مجلس قوام السلطنه را به نخست‌وزیری انتخاب کرد و او با صدور بیانیه شدید الحنی نخست وزیری خود را اعلام نمود. مردم ایران که از برکناری دکتر مصدق خشمگین بودند، در پی چهار روز تظاهرات در حمایت از دکتر مصدق، که به کشته شدن چندین نفر انجامید، موفق به ساقط کردن دولت قوام گردیدند. در ۳۰ تیر ۱۳۳۱ دکتر مصدق بار دیگر به نخست‌وزیری ایران رسید. در ۹ اسفند ماه ۱۳۳۱ دربار با کمک عده‌ای از روحانیون، افسران اخراجی و اراذل و اوباش توطئه‌ای علیه مصدق کردند تا او را از بین ببرند. نقشه این بود که شاه در آن روز به عنوان سفر به اروپا از پایتخت خارج شود و اعلام دارد که این خواسته دکتر مصدق است. مصدق از نقشه اطلاع یافت و توانست جان بدر برد و توطئه شکست خورد. چند روز بعد عمال دربار و چند تن از افسران اخراجی سرتیپ افشارطوس رئیس شهربانی دکتر مصدق را ربودند و پس از شکنجه کشتند. اما با استعفای بسیاری از نمایندگان طرفدار مصدق، دولت اقدام به همه‌پرسی (رفراندم) در کشور کرد تا مردم به انحلال یا عدم انحلال مجلس رای دهند. در این همه‌پرسی که مورد انتقاد بسیاری قرار گرفت در حدود دو میلیون ایرانی به انحلال مجلس رای دادند و مجلس در روز ۲۳ مرداد ۱۳۳۲ منحل شد. در روز ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ طبق نقشه‌ سازمان‌های جاسوسی امریکا و انگلیس برای براندازی دولت مصدق، شاه فرمان عزل دکتر مصدق را امضا کرد و رئیس گارد سلطنتی، سرهنگ نصیری را موظف نمود تا با محاصره خانه نخست وزیر فرمان را به وی ابلاغ کند. همچنین نیروهایی از گارد سلطنتی مامور بازداشت عده‌ای از وزرای دکتر مصدق گشتند. ولی نیروهای محافظ نخست‌وزیری رئیس گارد سلطنتی و نیروهایش را خلع سلاح و بازداشت نمودند. به دنبال اعلام عمومی خبر شکست کودتا در ۲۵ مرداد ۱۳۳۲، شاه که به اتفاق ثریا در کلاردشت به سر می برد به سرعت راهی رامسر شد و از آنجا با هواپیمایی دو موتوره هراسان به بغداد فرار کرد و ضمن اینکه نشریات و برخی رجال دولت مصدق حملات و انتقادات تندی را متوجه او کرده بودند، پس از دو روز بغداد را به سوی رم پایتخت ایتالیا ترک کرد و در حالی که دوران سخت و پر دلهره ای را در رم سپری می کرد در کمال ناباوری در بعد از ظهر روز ۲۸ مرداد مطلع شد که دولت‌های امریکا و بریتانیا دست به کودتای دیگری زدند که این‌بار باعث سقوط دولت مصدق گشته است. در این روز سازمان سیا با خریدن فتوای برخی از روحانیون و همچنین دادن پول به ارتشیان، اراذل و اوباش تهران آنها را به خیابان‌ها کشانید. کودتاچیان توانستند به آسانی خود را به خانه دکتر مصدق برسانند و پس از چندین ساعت نبرد خونین گارد محافظ نخست وزیری را نابود کنند و خانه وی را پس از غارت کردن به آتش بکشانند. در روز ۲۹ مرداد دکتر مصدق و یارانش خود را به حکومت کودتا به رهبری سرلشکر زاهدی تسلیم کردند. محمد رضا شاه این کودتا را یک انقلاب راستین و پر افتخار خواند و در حالی که فضل الله زاهدی در مقام نخست وزیری کودتا منصوب شده بود، شاه آماده بازگشت به ایران بود. بدین ترتیب در صبح روز یکشنبه 1 شهریور شاه و ثریا وارد تهران شدند. دکتر مصدق پس از کودتای ۲۸ مرداد در یک دادگاه نظامی محاکمه شد. او در دادگاه از کارها و نظرات خود دفاع کرد ولی دادگاه وی را به سه سال زندان محکوم کرد. پس از گذراندن سه سال زندان، دکتر مصدق به ملک خود در احمد آباد تبعید شد و تا آخر عمر تحت نظارت شدید بود و در ۱۴ اسفند ماه ۱۳۴۵ بدلیل بیماری سرطان، در سن ۸۴ سالگی درگذشت. مصدق وصیت کرده بود او را کنار شهدای ۳۰ تیر در ابن بابویه دفن کنند، ولی با مخالفت شاه چنین نشد و او در یکی از اتاقهای خانه‌اش در احمد آباد به خاک سپرده شد.
بعدها شاه در ملاقاتش با روزولت طراح و مجری کودتا تصریح کرد که: « من تاج و تختم را مدیون خداوند، ملتم، ارتشم و شخص شما هستم.» و روزولت در پاسخ به شاه اطمینان داد که در قبال این خدمت، انگلیسیها و آمریکاییها جز تشکری مختصر چیز دیگری از او نمی خواهند و ادامه داد که: « آنچه ما انجام داده ایم در جهت منافع کلی و مشترکمان بود و نتیجه آن بهترین پاداش ماست.»
در ۱۸ مارس سال ۲۰۰۰ میلادی نیز مادلین آلبرایت وزیر وقت امورخارجه امریکا در یک سخنرانی گفت:
"در سال ۱۹۵۳ آمریکا نقش موثری در ترتیب دادن براندازی نخست‌وزیر محبوب ایران محمد مصدق داشت. دولت آمریکا معتقد بود که اقداماتش به دلایل استراتژیک موجه‌اند ولی آن کودتا آشکارا باعث پسرفت سیر تکامل سیاسی ایران شد و تعجبی ندارد که هنوز بسیاری از ایرانیان از این دخالت آمریکا در امور داخلی آنان ناراحت‌‌‌‌‌‌‌‌اند. علاوه براین در ربع قرن بعد از آن ایالات متحده و غرب پیوسته از رژیم شاه حمایت کردند. دولت شاه هرچند کارهای زیادی برای پیشرفت اقتصادی ایران انجام داد ولی مخالفان خود را بی‌رحمانه سرکوب کرد."
دعوای مصدق و کاشانی
به یاد بیاوریم روزهای سخت پنج ماهه نخست سال 1332 هجری شمسی را; زمانی که نیروها و احزاب و جریان های گوناگون و در راس آنها، مصدق و کاشانی و حامیان کاسه از آش داغترشان به جان یکدیگر افتادند و درست همان زمان - و تاکید می کنم - درست همان لحظه که مصدق گمان نمی کرد توطئه ای ضد او و دولتش صورت گیرد و در حالی که در آرامش کامل و دلگرم به پشتیبانی ملت بود، یک باره دشمنان با یکدیگر متحد شدند و نتیجه چندین و چند ساله ملت ایران را بر باد فنا دادند و بر سر سفره ایران، نعره مستانه سردادند و کار رهایی و نجات ملت را 25 سال دیگر به عقب انداختند.قطعا این هر دو شخصیت خدمات مهمی کردند، اما اکنون تاریخ به آنان می خندد یا می گرید که آن جماعت بر سر مجلس و دولت و وزارت با یکدیگر درافتاده بودند و ناگهان، دشمنان متحد بر سرشان تاختند و همه شان را به حاشیه تاریخ فرستادند و حالا دلشان خوش است که کسانی از آنان یادی می کنند.
2- و درست پیش از آن، زمانی که احزاب مشروطه خواه و ضدمشروطه، از هر سمت و سو به جان همدیگر افتاده بودند و یکدیگر را با تیر و تفنگ و بمب ترور می کردند و شیخ خود را بر سر دار می بردند، روسیه تزاری و انگلیس امپراتوری با یکدیگر توافق کردند و بی خبر از ایرانیان، قرارداد 1907 را که اکنون در صد سالگی آن هستیم، تصویب کردند و ایران را بین خود تقسیم کردند.این قبیل کارها، چیزی جز غفلت از توطئه های بزرگ دشمن از یک سو و پایمال کردن حقوق یکدیگر و زیاده خواهی از سوی دیگر نیست.اگر برخی اشخاص، احزاب و گروه ها که از یک سو مدعی پیروی از قانون هستند و از سوی دیگر، سنگ رهبری را به سینه می زنند، اینچنین اتحاد ملی را زیر پای بگذارند، چه انتظاری از دیگران دارند که داخل در دایره اتحاد ملی شده و از منافع ملت در چنین لحظات حساسی دفاع کنند؟مگر گفته نمی شود که مسئله هسته ای، مسئله ملی ماست; پس آیا نباید این ملت متحد باشد؟ آیا نباید این اتحاد را از سران خویش فرا بگیرد؟ در چنین اوضاعی که برخی در جایگاه خاص قانونی خود، تنها رسالت خود را تاختن به دیگری می داند، آیا اساسا چنین اتحادی پا خواهد گرفت؟به نظر می رسد برخی رفتارهای جاری از بالاترین مقامات تا پایین ترین، چنان است که گویی کمترین باوری به اصل اتحاد ملی ندارند و تنها و تنها و حتی آن وقت که می خواهند از فواید انرژی هسته ای سخن بگویند، از آن ابزاری برای زدن بر سر دیگران استفاده می کنند.آیا پیروزی برابر دشمنان، آن هم در یکی از بحرانی ترین موضوعات و سخت ترین زمان ها، جز با اتحاد داخلی به دست می آید؟و اکنون پرسش این است: چه کسی باید در این باره پیشگام باشد؟
روزی که دکتر مصدق و یارانش بازداشت شدند
20 اوت 1953 یک روز پس از براندازی 28 مرداد 1332، دکتر مصدق و چند تن از یارانش از جمله دکتر صدیقی و دکتر شایگان در خانه ای در خیابان کاخ دستگیر و زندانی شدند. آنان عصر 28 مرداد هنگامی که خانه دکتر مصدق زیر گلوله بود از راه دیوار خانه خارج شده بودند.
در همین روز بسیاری از مقامات و هواداران دکتر مصدق دستگیر و به افسرانی که در عملیات براندازی شرکت کرده بودند یک درجه ترفیعی داده شد. دسته های شعار دهنده بر ضد دکتر مصدق در روز 28 مرداد روزی که با آرامش و مطابق معمول آغاز شده بود 200- 300 نفری بودند که عمدتا با کامیون حرکت می کردند، ولی ماموران انتظامی حاضر به جلوگیری از آنان نمی شدند و مانعی بر سر راهشان نبود. در آن روز ظرف چند ساعت سه بار روسای شهربانی کل تغییر یافته بودند و .... دکتر مصدق تا آخرین لحظه باور نمی کرد که تغییر دولت او با این عملیات ظاهرا کوچک عملی باشد. طبق مندرجات صفحه 341 خاطرات دکتر مصدق، وی رجال کشور و مقامات ارشد (آن زمان) را سه گروه می دانست: یک گروه را مخلوق سیاست خارجیان معرفی می کرد که با نظر خارجی وارد کار می شوند و مصالح خود را با مصالح خارجی توام می کنند و آنجا که برای خارجی نفعی نباشد، آنان نفعی ندارند و ... و دو دسته دیگر رجال و مقامات خیرخواه وطن و هموطنان هستند، منتها شماری از آنان خیرخواه غیر مبارز هستند که برای سربلندی، استقلال و آزادی عمل کشور و پیشرفت آن باید گروه اول را به حداقل و "صفر" رساند و خیرخواهان غیرفعال را تشویق و دلگرم به فعال شدن کرد و ....
در زمینه براندازی 19 اوت سال 1953 (28 مرداد 1332 خورشیدی) کتابهای متعدد و نظرات بسیار انتشار یافته است که هر کدام حاوی تاریخچه ای از این رویداد است. از جمله کتابی که خلاصه ای از یک فصل آن در زیر می آید:
MI – 6(اینتلیجنس سرویس انگلستان از درون) عنوان کتابی است که محقق و استاد انگلیسی، استیفن دوریل Dorril، آن را تالیف کرده و از کتب سال 2000 است. در این کتاب که یک فصل آن (فصل 28 از صفحه 558 تا 600) به ایران اختصاص یافته، مولف نوشته است که معمولا رسم و عادت نبوده است که درباره این سازمان که یکی از سرویسهای جمع آوری اطلاعات در جهان است عکس و مطلب انتشار یابد و رسانه ها قلمفرسایی کنند. به نوشته مولف کسانی که تاکنون درباره کارهای این سازمان نوشته اند از رقبای آن و یا از اعضای ناراضی بوده اند و پس از انتشار نیز از مزاحمت و ارعاب این سازمان مصون نمانده اند. بنابراین، کتاب 900 صفحه ای او منحصر به فرد است. در این کتاب آمده است با این که انگلستان، دیگر یک قدرت بزرگ جهانی نیست معذلک اینتلیجنس سرویس آن به همان روش دوران امپراتوری ادامه کار می دهد. این سازمان نقش مهمی در جریان جنگ سرد داشت و به عقیده "دوریل" وجود آن برای انگلستان ضرورت حیاتی دارد.
مولف درباره فعالیتهای اینتلیجنس سرویس در دوران حکومت مرحوم دکتر مصدق، نوشته است که دولت انگلستان در سال 1949 از طریق ایستگاه اینتلیجنس سرویس در تهران متوجه شده بود که سهم ایران از نفت (10 تا 12 درصد) بسیار ناچیز است و به تدریج صدای مردم را در می آورد. بنابراین یک ضمیمه به قرارداد 1933 تهیه شد که دکتر محمد مصدق مخالفت با استثمار نفت را آغاز و مردم عاطفی و احساساتی ایران را وارد یک مبارزه دامنه دار ناسیونالیستی کرد و در این شرایط کسی جرات نمی کرد بدون قبول خطر، این ضمیمه را به مجلس بدهد. در این زمان، آمریکا با کشور سعودی یک قرارداد نفتی 50 – 50 امضاء کرد و این وسیله بسیار خوبی برای دکتر مصدق بود که ایرانیان را پشت سر خود متحد سازد.
به توصیه میلن Milne رئیس ایستگاه اینتلیجنس سرویس در تهران که در مجلس عواملی داشت،
انگلیسی ها تصمیم گرفتند که بر ضمیمه قرارداد 1933، اصلاحیه ای بنویسند و سهم ایران را افزایش دهند و مبلغی نیز علی الحساب به دولت ایران بدهند تا حقوق کارمندان عقب نیفتد و مخالفت ها کمتر شود که دکتر مصدق روز 19 فوریه سال1951 طرح ملی شدن صنعت نفت ایران را به کمیسیون نفت مجلس داد. روز سوم مارس (12 روز بعد) سپهبد رزم آرا نخست وزیر وقت که شهرت به دوستی با انگلستان را داشت طی اعلامیه ای که در مجلس قرائت و از رادیو دولتی خوانده شد اقدام دکتر مصدق را به دلایل فنی غیرعملی خواند که چهار روز بعد ترور شد و مجلس طرح ملی شدن نفت را تصویب کرد و شاه که همواره کوشش داشت افراد ضعیفی را نخست وزیر کند تا قدرت در دست خودش باشد تحت تاثیر احساسات ناسیونالیستی ایرانیان که مقاومت در برابر آن امکان ناپذیر است، بر خلاف میل باطنی و از روی اجبار تمایل مجلس به نخست وزیر شدن دکتر مصدق را پذیرفت. مصدق که به صورت یک بت درآمده و رهبری ناسیونالیسم ایرانی را به دست گرفته بود روز دوم ماه مه شاه را وادار به امضای مصوبه مجلس کرد و انگلستان نه تنها نفت ایران بلکه درآمد قابل ملاحظه خود از مالیات نفت را از دست داد و هنگامی که دکتر مصدق اعلام کرد که ملی کردن صنعت نفت مقدمه پاک کردن ایران از هرگونه نفوذ خارجی است که از 1557 میلادی آغاز شده، قلمرو ایران را کوچک و ایرانیان را تحقیر کرده است، اینتلیجنس سرویس به دولت انگلستان هشدار داد که اگر دکتر مصدق و افکار او دوام یابد سایر کشورهای مشابه ایران چنین خواهند کرد و ... و از همان زمان طرح انواع نقشه برای از میان برداشتن دکتر مصدق و سرکوب کردن ناسیونالیسم ایرانی پیش از آن که جهان را همانند گذشته به دنبال خود بکشاند آغاز شد. سازمانهای اطلاعاتی آمریکا دکتر مصدق را مردی فوق العاده آگاه، با هوش، ولی یکدنده، دوست داشتنی و سخنور که مطلقا حاضر نمی شود بر سر منافع ایران و ایرانیان وارد معامله شود توصیف کردند و اینتلیجنس سرویس فقط صداقت و امانت و ایراندوستی او را قبول داشت و وی را در مسائل ملی بدون گذشت و تقریبا خشن گزارش کرده بود.
منابع آمریکایی محبوبیت فوق العاده دکتر مصدق را نتیجه خسته بودن ایرانیان از مقامات آزمند و خائن پیش از او، فساد اداری و موروثی شدن ادارات دولتی میان خاندانهای معین و ناامنی راهها و اجحاف سرمایه داران و فئودالها و نیز رقابت قدرتهای اروپائی با هم بر سر ایران می دانستند و معتقد بودند که ایرانیان دکتر مصدق را به صورت یک فرشته نجات می پندارند، که به همه این مسائل پایان خواهد داد.

 

مولف نوشته است که تفاوت سیاست آمریکا و انگلستان از آغاز جنبش ناسیونالیستی دکتر مصدق سبب شد که هماهنگی 10 ساله (از زمان جنگ دوم) دو کشور بر سر ایران بر هم بخورد. با وجود این اینتلیجنس سرویس پی در پی مسائلی را برای آمریکائیان مطرح می ساخت تا آنها را وادار به سرنگون ساختن حکومت مصدق کند. اینتلیجنس سرویس ماموران تازه ای را که فارسی می دانستند در لباس روزنامه نگار، کارمند سفارت و یا استاد و محقق به ایران گسیل داشت که یکی از آنها بانو لامتون Lambton بود.
بررسی های این ماموران و تماس آنها با مقامات محلی در حوزه های نفتی باعث شد که در یک مورد، دولت انگلستان تصمیم به اعزام نیرو جهت تصرف مناطق نفت خیز ایران بگیرد، ولی از مداخله شوروی براساس قرارداد 1921 تهران و مسکو هراس داشت و در این زمینه با دولت آمریکا که در "کره" درگیر جنگ بود به مشورت پرداخت که رئیس جمهوری آمریکا زمان و مکان را برای این حمله مناسب و منطقی ندانست و گفت که روسها جبهه تازه ای خواهند گشود که مسیر تاریخ را عوض خواهد کرد. به علاوه، کنترل (ره گیری) مخابرات واحدهای ارتش ایران توسط ناو انگلیسی Urius نشان داد که در صورت حمله نظامی، مقاومت ارتش ایران شدید خواهد بود و صدها هزار ناسیونالیست داوطلب به صفوف ارتش خواهند پیوست و اگر آبادان هم تصرف شود نگهداری آن دشوار خواهد بود.
از آن پس، کار اینتلیجنس سرویس شده بود ترسانیدن آمریکائیان از کمونیست شدن ایران با این استدلال که دکتر مصدق دست به اصلاحات اجتماعی خواهد زد و مردم با سوسیالیسم خواهند شد و بسیاری از آنها از آن راه خواهند رفت و بالاخره ایران، "ایرانستان"! آشنا خواهد شد و از سوی دیگر به آمریکائیان نوید می دادند که در صورت حل مسئله نفت، چهل درصد آن را به شرکتهای آمریکایی خواهند داد. هدف انگلیسی ها آن بود که اگر حادثه ای رخ دهد آمریکا را در برابر شوروی قرار دهند که فقط آن دو دولت قادر به معارضه هم بودند.
اینتلیجنس سرویس از دوستان شاه نیز غافل نبود از جمله پرون Perron و شاپور پورتر که تابعیت ایران و هند – هر دو – را داشت. ماموران سرویس جاسوسی انگلستان حتی پی برده بودند که شاه با زنی از خانواده "د" رفاقت دارد. آنها برای برانداختن حکومت مصدق به گردآوری افراد پرداختند که دو برادر "رشیدیان" از آن جمله بودند. به نوشته مولف، ماموران انگلیسی به این دو برادر هرماه ده هزار لیره استرلینگ (در آن زمان هر لیره مساوی با چهار دلار آمریکا بود) می دادند و کار آنها در آغاز جمع آوری "رای" برای مخالفان دکتر مصدق در انتخابات بود تا از اکثریت نیافتند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 25   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله زندگینامه مصدق