هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله زندگینامه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

اختصاصی از هایدی دانلود مقاله زندگینامه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 فاطمه (علیها السلام) در نزد مسلمانان برترین و والامقام ترین بانوى جهان در تمام قرون و اعصار مى باشد. این عقیده بر گرفته از مضامین احادیث نبوی است. این طایفه از احادیث ، اگر چه از لحاظ لفظی دارای تفاوت هستند ، اما دارای مضمونی واحد می باشند. در یکی از این گفتار ها ( که البته مورد اتفاق مسلمانان ، اعم از شیعه و سنی است) ، رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) می فرمایند: " فاطمه سرور زنان جهانیان است" . اگر چه بنابر نص آیه شریفه قرآن ، حضرت مریم برگزیده زنان جهانیان معرفی گردیده و در نزد مسلمانان دارای مقامی بلند و عفت و پاکدامنی مثال زدنی می باشد و از زنان برتر جهان معرفی گشته است ، اما او برگزیده ی زنان عصر خویش بوده است. ولی علو مقام حضرت زهرا (علیها السلام) تنها محدود به عصر حیات آن بزرگوار نمی باشد و در تمامی اعصار جریان دارد . لذا است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) در کلامی دیگر صراحتاً فاطمه (علیها السلام) را سرور زنان اولین و آخرین ذکر می نمایند. اما نکته ای دیگر نیز در این دو حدیث نبوی و احادیث مشابه دریافت می شود و آن اینست که اگر فاطمه (علیها السلام) برترین بانوی جهانیان است و در بین زنان از هر جهت ، کسی دارای مقامی والاتر از او نیست ، پس شناخت سراسر زندگانی و تمامی لحظات حیات او ، از ارزش فوق العاده برخوردار می باشد. چرا که آدمی با دقت و تأمل در آن می تواند به عالی ترین رتبه های روحانی نائل گردد. از سوی دیگر با مراجعه به قرآن کریم درمی یابیم که آیات متعددی در بیان شأن و مقام حضرتش نازل گردیده است که از آن جمله می توان به آیه ی تطهیر، آیه مباهله ، آیات آغازین سوره دهر، سوره کوثر ، آیه اعطای حق ذی القربی و ... اشاره نمود که خود تأکیدی بر مقام عمیق آن حضرت در نزد خداوند است. این آیات بال تکیه بر توفیق الهی ، در مقالات دیگر مورد بررسی قرار خواهد گرفت. ما در این قسمت به طور مختصر و با رعایت اختصار ، به مطالعه شخصیت و زندگانی آن بزرگوار خواهیم پرداخت.

نام، القاب، کنیه ها:

نام مبارک آن حضرت ، فاطمه (علیها السلام) است و از برای ایشان القاب و صفات متعددی همچون زهرا، صدیقه، طاهره، مبارکه، بتول، راضیه، مرضیه ، نیز ذکر شده است.
فاطمه ، در لغت به معنی بریده شده و جدا شده می باشد و علت این نامگذاری بر طبق احادیث نبوی ، آنست که: پیـروان فاطمه (علیها السلام) به سبب او از آتش دوزخ بریده ، جدا شده و برکنارند.
زهرا به معنای درخشنده است و از امام ششم ، امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که: " چون دخت پیامبر در محرابش می ایستاد ( مشغول عبادت می شد) ، نورش برای اهل آسمان می درخشید؛ همانطور که نور ستارگان برای اهل زمین می درخشد . "
صدّیقه به معنی کسی است که به جز راستی چیزی از او صادر نمی شود. طاهره به معنای پاک و پاکیزه ، مبارکه به معنای باخیر و برکت ، بتول به معنای بریده و دور از نا پاکی ، راضیه به معنای راضی به قضا و قدر الهی و مرضیه یعنی مورد رضایت الهی. (1)
کنیه های فاطمه (علیها السلام ) نیز عبارتند از ام الحسین، ام الحسن، ام الائمه، ام ابیها و...
ام ابیها به معنای مادر پدر می باشد و رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) دخترش را با این وصف می ستود؛ این امر حکایت از آن دارد که فاطمه (علیها السلام) بسان مادری برای رسول خدا بوده است. تاریخ نیز گواه خوبی بر این معناست ؛ چه هنگامی که فاطمه در خانه پدر حضور داشت و پس از وفات خدیجه (سلام الله علیها ) غمخوار پدر و مایه پشت گرمی و آرامش رسول خدا بود و در این راه از هیچ اقدامی مضایقه نمی نمود ، چه در جنگها که فاطمه بر جراحات پدر مرهم می گذاشت و چه در تمامی مواقف دیگر حیات رسول خدا .
مادر و پدر:
همانگونه که می دانیم ، نام پدر فاطمه (علیها السلام) محمد بن عبدالله (صلی الله علیه وآله وسلم) است که او رسول گرامی اسلام ، خاتم پیامبران الهی و برترین مخلوق خداوند می باشد. مادر حضرتش خدیجه دختر خویلد ، از زنان بزرگ و شریف قریش بوده است . او نخستین بانوئی است که به اسلام گرویده است و پس از پذیرش اسلام ، تمامی ثروت و دارائی خود را در خدمت به اسلام و مسلمانان مصرف نمود . خدیجه در دوران جاهلیت و دوران پیش از ظهوراسلام نیز به پاکدامنی مشهور بود ؛ تا جائی که از او به طاهره (پاکیزه) یاد می شد و او را بزرگ زنان قریش می نامیدند .

ولادت:

فاطمه (علیها السلام) در سال پنجم پس از بعثت (2) و در روز 20 جمادی الثانی در مکه به دنیا آمد. چون به دنیا پانهاد، به قدرت الهی لب به سخن گشود و گفت : " شهادت می دهم که جز خدا ، الهی نیست و پدرم رسول خدا و آقای پیامبران است و شوهرم سرور اوصیاء و فرزندانم ( دو فرزندم ) سرور نوادگان می باشند" . اکثر مفسران شیعی و عده ای از مفسران بزرگ اهل تسنن نظیر فخر رازی ، آیه آغازین سورة کوثر را به فاطمه (علیها السلام) تطبیق نموده اند و او را خیر کثیر و باعث بقا و گسترش نسل و ذریه پیامبر اکرم ذکر نموده اند. شایان ذکر است که آیه انتهایی این سوره نیز قرینه خوبی براین مدعاست که در آن خداوند به پیامبر خطاب می کند و می فرماید همانا دشمن تو ابتر و بدون نسل است.

مکارم اخلاق :

سراسر زندگانی صدیقه طاهره (علیها السلام) ، مملو از مکارم اخلاق و رفتارهای نمونه و انسانی است. ما در این مجال جهت رعایت اختصار تنها به ه مورد اشاره می نمائیم . اما دوباره تأکید می کنیم که این موارد، تنها بخش کوچکى از مکارم اخلاقی آن حضرت است.
1ـ از جابربن عبدالله انصاری ، صحابی پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) منقول است که: مردی از اعراب مهاجر که فردی فقیر مستمند بود ، پس از نماز عصر از رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) طلب کمک و مساعدت نمود. حضرت فرمود که من چیزی ندارم . سپس او را به خانه فاطمه (سلام الله علیها ) که در کنار مسجد و در نزدیکی خانه رسول خدا قرار داشت ، راهنمائی نمودند . آن شخص به همراه بلال (صحابی و مؤذن رسول خدا ) به در خانه حضرت فاطمه (علیها السلام) آمد و بر اهل بیت رسول خدا سلام گفت و سپس عرض حال نمود. حضرت فاطمه (علیها السلام) با وجود اینکه سه روز بود خود و پدر و همسرش در نهایت گرسنگی به سر می بردند، چون از حال فقیر آگاه شد، گردن بندی را که فرزند حمزه دختر عموی حضرت به ایشان هدیه داده بود ، ودر نزد آن بزرگوار یادگاری ارزشمند محسوب می شد ، از گردن باز نمود و به اعرابی فرمود: این را بگیر و بفروش ؛ امید است که خداوند بهتر از آن را نصیب تو نماید. اعرابی گردن بند را گرفت و به نزد پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) بازگشت و شرح حال را گفت . رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) از شنیدن ماجرا ، متأثر گشت و اشک از چشمان مبارکش فرو ریخت و به حال اعرابی دعا فرمود. عمار یاسر (از اصحاب پیامبر) برخاست و اجازه گرفت و در برابر اعطای غذا ، لباس ، مرکب و هزینه سفر به اعرابی ، آن گردن بند را از او خریداری نمود . پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) از اعرابی پرسید : آیا راضی شدی؟ او در مقابل ، اظهار شرمندگی و تشکر نمود. عمار گردن بند را در پارچه ای یمانی پیچیده و آنرا معطر نمود و به همراه غلامش به پیامبر هدیه داد. غلام به نزد پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) آمد و جریان را باز گفت. حضرت رسول (صلی الله علیه وآله وسلم) غلام و گردن بند را به فاطمه (علیها السلام) بخشید. غلام به خانه ی صدیقه اطهر آمد. زهرا (علیها السلام) ، گردن بند را گرفت و غلام را در راه خدا آزاد نمود.
گویند غلام در این هنگام تبسم نمود. هنگامی که علت را جویا شدند ، گفت: چه گردن بند با برکتی بود ، گرسنه ای را سیر کرد و برهنه ای را پوشانید، پیاده ای را صاحب مرکب و فقیری را بی نیاز کرد و غلامی را آزاد نمود و سرانجام به نزد صاحب خویش بازگشت.
2 ـ رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) در شب زفاف پیراهن نویی را برای دختر خویش تهیه نمود. فاطمه (علیها السلام) پیراهن وصله داری نیز داشت. سائلی بر در خانه حاضر شد و گفت: من از خاندان نبوت پیراهن کهنه می خواهم. حضرت زهرا(علیها السلام) خواست پیراهن وصله دار را مطابق خواست سائل به او بدهد که به یاد آیه شریفه " هرگز به نپکی دست نمی یابید مگر آنکه از آنچه دوست دارید انفاق نمائید" ، افتاد . در این هنگام فاطمه (علیها السلام) پیراهن نو را در راه خدا انفاق نمود.
3- امام حسن مجتبی در ضمن بیانی ،عبادت فاطمه (علیها سلام ) ، توجه او به مردم و مقدم داشتن آنان بر خویشتن ، در عالی ترین ساعات راز و نیاز با پروردگار را این گونه توصیف می نمایند : " مادرم فاطمه را دیدم که در شب جمعه ای در محراب عبادت خویش ایستاده بود و تا صبحگاهان ، پیوسته به رکوع و سجود می پرداخت . و شنیدم که بر مردان و زنان مؤمن دعا می کرد ، آنان را نام می برد و بسیار برایشان دعا می نمود اما برای خویشتن هیچ دعائی نکرد . پس به او گفتم : ای مادر ، چرا برای خویش همانگونه که برای غیر ، دعا می نمودی ، دعا نکردی ؟ فاطمه (علیها سلام ) گفت : پسرم ! اول همسایه و سپس خانه ".

ازدواج و فرزندان آن حضرت :

صدیقه کبری خواستگاران فراوانی داشت. نقل است که عده ای از نامداران صحابه ازاو خواستگاری کردند . رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) به آنها فرمود که اختیار فاطمه در دست خداست. بنا بر آنچه که انس بن مالک نقل نموده است ، عده ای دیگر از میان نامداران مهاجرین ، برای خواستگاری فاطمه (علیها السلام) به نزد پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) رفتند و گفتند حاضریم برای این وصلت ، مهر سنگینی را تقبل نمائیم . رسول خدا همچنان مسأله را به نظر خداوند موکول می نمود تا سرانجام جبرئیل بر پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) نازل شد و گفت: " ای محمد ! خدا بر تو سلام می رساند و می فرماید فاطمه را به عقد علی در آور ، خداوند علی برای فاطمه و فاطمه را برای علی پسندیده است ". امام علی (علیه السلام) نیز از خواستگاران فاطمه (علیها السلام) بود و حضرت رسول بنا بر آنچه که ذکر گردید ، به امر الهی با این وصلت موافقت نمود. در روایات متعددی نقل گشته است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: اگر علی نبود ، فاطمه همتایی نداشت . بدین ترتیب بود که مقدمات زفاف فراهم شد . حضرت فاطمه (علیها السلام) با مهری اندک (بر خلاف رسوم جاهلی که مهر بزرگان بسیار بود) به خانه امام علی (علیه السلام) قدم گذارد . (3) ثمره این ازدواج مبارک ، 5 فرزند به نامهای حسن ، حسین ، زینب ، ام کلثوم و محسن (که در جریان وقایع پس از پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) سقط شد) ، بود . امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) از امامان 12 گانه می باشند که در دامان چنین مادری تربیت یافته اند و 9 امام دیگر (بغیر از امام علی(علیه السلام) و امام حسن(علیه السلام)) از ذریه امام حسین (علیه السلام) می باشند و بدین ترتیب و از طریق فاطمه (علیها السلام) به رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) منتسب می گردند و از ذریه ایشان به شمار می روند. (4) و به خاطر منسوب بودن ائمه طاهرین (بغیر از امیر مؤمنان(علیه السلام)) به آن حضرت ، فاطمه (علیها السلام) را " ام الائمه " ( مادر امامان ) گویند.
زینب (سلام الله علیها) که بزرگترین دختر فاطمه (علیها السلام) به شمار می آید ، بانویی عابد و پاکدامن و عالم بود. او پس از واقعه عاشورا ، و در امتداد حرکت امام حسین (علیه السلام) ، آن چنان قیام حسینی را نیکو تبیین نمود ، که پایه های حکومت فاسق اموی به لرزه افتاد و صدای اعتراض مردم نسبت به ظلم و جور یزید بارها و بارها بلند شد. تا جایی که حرکتهای گسترده ای بر ضد ظلم و ستم او سازمان گرفت . آنچه از جای جای تاریخ درباره عبادت زینب کبری (علیها السلام ) بدست می آید ، آنست که حتی در سخت ترین شرایط و طاقت فرسا ترین لحظات نیز راز و نیاز خویش با پروردگار خود را ترک ننمود و این عبادت و راز و نیاز او نیز ریشه در شناخت و معرفت او نسبت به ذات مقدس ربوبی داشت.
ام کلثوم نیز که در دامان چنین مادری پرورش یافته بود ، بانویی جلیل القدر و خردمند و سخنور بود که او نیز پس از عاشورا به همراه زینب (سلام الله علیها) حضور داشت و نقشی عمده در آگاهی دادن به مردم ایفا نمود.

فاطمه (علیها السلام) در خانه:

فاطمه (علیها السلام) با آن همه فضیلت ، همسری نیکو برای امیر مؤمنان بود. تا جایی که روایت شده هنگامی که علی (علیه السلام) به فاطمه (علیها السلام) می نگریست ، غم واندوهش زدوده می شد. فاطمه (علیها السلام) هیچگاه حتی اموری را که می پنداشت امام علی (علیه السلام) قادر به تدارک آنها نیست ، از او طلب نمی نمود. اگر بخواهیم هر چه بهتر رابطه زناشویی آن دو نور آسمان فضیلت را بررسی نمائیم ، نیکوست از امام علی (علیه السلام) بشنویم ؛ چه آن هنگام که در ذیل خطبه ای به فاطمه (علیها السلام) با عنوان بهترین بانوی جهانیان مباهات می نماید و او را از افتخارات خویش بر می شمرد و یا آن هنگام که می فرماید: " بخدا سوگند که او را به خشم در نیاورم و تا هنگامی که زنده بود ، او را وادار به کاری که خوشش نیاید ننمودم ؛ او نیز مرا به خشم نیاورد و نا فرمانی هم ننمود ".

مقام حضرت زهرا (علیها السلام) و جایگاه علمى ایشان:

فاطمه زهرا (علیها السلام) در نزد شیعیان اگر چه امام نیست ، اما مقام و منزلت او در نزد خداوند و در بین مسلمانان به خصوص شیعیان ، نه تنها کمتر از سایر ائمه نیست ، بلکه آن حضرت همتای امیر المؤمنین و دارای منزلتی عظیم تر از سایر ائمه طاهرین (علیهم السلام ) می باشد .
اگر بخواهیم مقام علمی فاطمه (علیها السلام) را درک کنیم و به گوشه ای از آن پی ببریم ، شایسته است به گفتار او در خطبه فدکیه بنگریم ؛ چه آنجا که استوار ترین جملات را در توحید ذات اقدس ربوبی بر زبان جاری می کند ، یا آن هنگام که معرفت و بینش خود را نسبت به رسول اکرم آشکار می سازد و یا در مجالی که در آن خطبه ، امامت را شرح مختصری می دهد. جای جای این خطبه و احتجاجات این بانوی بزرگوار به قرآن کریم و بیان علت تشریع احکام ، خود سندی محکم بر اقیانوس بی کران علم اوست که متصل به مجرای وحی است.( قسمتی از این خطبه در فراز آخر مقاله خواهد آمد) . از دیگر شواهدی که به آن وسیله می توان گوشه ای از علو مقام فاطمه (علیها السلام) را درک نمود ، مراجعه زنان و یا حتی مردان مدینه در مسائل دینی و اعتقادی به آن بزرگوار می باشد که در فرازهای گوناگون تاریخ نقل شده است. همچنین استدلالهای عمیق فقهی فاطمه ( علیها سلام ) در جریان فدک (که مقداری از آن در ادامه ذکر خواهد گردید ) ، به روشنی بر احاطه فاطمه ( علیها سلام ) بر سراسر قرآن کریم و شرایع اسلامی دلالت می نماید .

مقام عصمت:

در بیان عصمت فاطمه (علیها السلام) و مصونیت او نه تنها از گناه و لغزش بلکه از سهو و خطا ، استدلال به آیه تطهیر ما را بی نیاز می کند. ما در این قسمت جهت جلوگیری از طولانی شدن بحث ، تنها اشاره می نمائیم که عصمت فاطمه (علیها السلام) از لحاظ کیفیت و ادله اثبات همانند عصمت سایر ائمه و پیامبر است که در قسمت مربوطه در سایت بحث خواهد شد .

بیان عظمت فاطمه از زبان پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) :

رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) ، بارها و بارها فاطمه (علیها السلام) را ستود و از او تجلیل نمود . در مواقع بسیاری می فرمود: " پدرش به فدایش باد " و گاه خم می شد و دست او را می بوسید. به هنگام سفر از آخرین کسی که خداحافظی می نمود ، فاطمه (علیها السلام) بود و به هنگام بازگشت به اولین محلی که وارد می شد ، خانه او بود.
عامه محدثین و مسلمانان از هر مذهب و با هر عقیده ای ،این کلام را نقل نموده اند که حضرت رسول می فرمود: " فاطمه پاره تن من است هر کس او را بیازارد مرا آزرده است " . از طرفی دیگر ، قرآن کریم پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) را از هر سخنی که منشأ آن هوای نفسانی باشد ، بدور دانسته و صراحتاً بیان می دارد که هر چه پیامبر می فرماید ، سخن وحی ست. پس می توان دریافت که این همه تجلیل و ستایش از فاطمه (علیها السلام) ، علتی ماورای روابط عاطفی مابین پدر و فرزند دارد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) نیز خود به این مطلب اشاره می فرمود. گاه در جواب خرده گیران ، لب به سخن می گشود که خداوند مرا به این کار امر نموده و یا می فرمود : " من بوی بهشت را از او استشمام می کنم ".
اما اگر از زوایای دیگر به بحث بنگریم و حدیث نبوی را در کنار آیات شریفه قرآن کریم قرار دهیم ، مشاهده می نمائیم قرآن کریم عقوبت کسانی که رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) را اذیت نمایند، عذابی دردناک ذکر می کند. و یا می فرماید کسانی که خدا و رسول را اذیت نمایند ، خدا آنان را در دنیا از رحمت خویش دور می دارد و برای آنان عذابی خوار کننده آماده می نماید. پس به نیکی مشخص می شود که رضا و خشنودی فاطمه (علیها السلام)، رضا و خشنودی خداوند است و غضب او نیز باعث غضب خداست. به بیانی دقیق تر ، او مظهر رضا و غضب الهی است. چرا که نمی توان فرض نمود ، شخصی عملی را انجام دهد و بدان وسیله فاطمه (علیها السلام) را بیازارد و موجب آزردگی پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) گردد و بدین سبب مستوجب عقوبت الهی شود ، اما خداوند از آن شخص راضی و به عمل او خشنود باشد و در عین رضایت ، او را مورد عقوبتی سنگین قرار دهد.
نکته ای دیگر که از قرار دادن این حدیث در کنار آیات قرآن کریم بدست می آید ، آنست که رضای فاطمه (علیها السلام) ، تنها در مسیر حق بدست می آید و غضب او فقط در انحراف از حق و عدول از اوامر الهی حاصل می شود و در این امر حتی ذره ای تمایلات نفسانی و یا انگیزه های احساسی مؤثر نیست. چرا که از مقام عدل الهی، بدور است شخصی را به خاطر غضب دیگری که برخواسته از تمایل نفسانی و یا عوامل احساسی مؤثر بر اراده اوست ، عقوبت نماید.

فاطمه (علیها السلام) پس از پیامبر:

با وفات پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) ، فاطمه (علیها السلام) غرق در سوگ و ماتم شد. از یک طرف نه تنها پدر او بلکه آخرین فرستاده خداوند و ممتازترین مخلوق او، از میان بندگان به سوی خداوند ، بار سفر بسته بود. هم او که در وجود خویش برترین مکارم اخلاقی را جمع نموده و با وصف صاحب خلق عظیم ، توسط خداوند ستوده شده بود. هم او که با وفاتش باب وحی تشریعی بسته شد ؛ از طرفی دیگر حق وصی او غصب گشته بود. و بدین ترتیب دین از مجرای صحیح خود، در حال انحراف بود. فاطمه (علیها السلام) هیچگاه غم و اندوه خویش را در این زمینه کتمان نمی نمود. گاه بر مزار پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) حاضر می شد و به سوگواری می پرداخت و گاه تربت شهیدان احد و مزار حمزه عموی پیامبر را برمی گزید و درد دل خویش را در آنجا بازگو می نمود. حتی آن هنگام که زنان مدینه علت غم و اندوه او را جویا شدند ، در جواب آنان صراحتاً اعلام نمود که محزون فقدان رسول خدا و مغموم غصب حق وصی اوست.
هنوز چیزی از وفات رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) نگذشته بود که سفارش رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) و ابلاغ فرمان الهی توسط ایشان در روز غدیر ، مبنی بر نصب امام علی (علیه السلام) به عنوان حاکم و ولی مسلمین پس از پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) ، توسط عده ای نادیده گرفته شد و آنان در محلی به نام سقیفه جمع گشتند و از میان خود فردی را به عنوان حاکم برگزیدند و شروع به جمع آوری بیعت از سایرین برای او نمودند . به همین منظور بود که عده ای از مسلمانان به نشانه اعتراض به غصب حکومت و نادیده گرفتن فرمان الهی در نصب امام علی ( علیه السلام ) به عنوان ولی و حاکم اسلامی پس از پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) در خانه فاطمه (علیها السلام) جمع گشتند. هنگامی که ابوبکر - منتخب سقیفه - ، که تنها توسط حاضرین در سقیفه انتخاب شده بود ، از اجتماع آنان و عدم بیعت با وی مطلع شد ؛ عمر را روانه خانه فاطمه (علیها السلام) نمود تا امام علی (علیه السلام) و سایرین را به زور برای بیعت در مسجد حاضر نماید. عمر نیز با عده ای به همراه پاره آتش ، روانه خانه فاطمه (علیها السلام) شد. هنگامی که بر در خانه حاضر شد ، فاطمه (علیها السلام) به پشت در آمد و علت حضور آنان را جویا شد . عمر علت را حاضر نمودن امام علی (علیه السلام) و دیگران در مسجد برای بیعت با ابوبکر عنوان نمود. فاطمه (علیها السلام) آنان را از این امر منع نمود وآنان را مورد توبیخ قرار داد. در نتیجه عده ای از همراهیان او متفرق گشتند. اما در این هنگام او که از عدم خروج متعرضین آگاهی یافت ، تهدید نمود در صورتی که امام علی (علیه السلام) و سایرین برای بیعت از خانه خارج نشوند ، خانه را با اهلش به آتش خواهد کشید. و این در حالی بود که می دانست حضرت فاطمه (علیها السلام) در خانه حضور دارد. در این موقع عده ای از متعرضین از خانه خارج شدند که مورد برخورد شدید عمر قرار گرفتند و شمشیر برخی از آنان نیز توسط او شکسته شد. اما همچنان امیر مومنان ، فاطمه و کودکان آنان در خانه حضور داشتند. بدین ترتیب عمر دستور داد تا هیزم حاضر کنند و به وسیله پاره آتشی که با خود همراه داشت و هیزمها گرد آوری شده ، درب خانه را به آتش کشیدند و به زور وارد خانه شدند و به همراه عده ای از همراهانش خانه را مورد تفتیش قرار داده و امام علی را به زور و با اکراه به سمت مسجد کشان کشان بردند. در حین این عمل، فاطمه (علیها السلام) بسیار صدمه دید و لطمات فراوانی را تحمل نمود اما باز از پا ننشست و بنا بر احساس وظیفه و تکلیف الهی خویش در دفاع از ولی زمان و امام خود به مسجد آمد. عمر و ابوبکر و همراهان آنان را در مسجد رسول خدا مورد خطاب قرار داد و آنان را از غضب الهی و نزول عذاب بر حذر داشت. اما آنان اعمال خویش راادامه دادند.
فاطمه (علیها السلام ) و فدک :
ازدیگر ستمهایی که پس ازارتحال پیامبر در حق فاطمه (علیها السلام) روا داشته شد، مسأله فدک بود. فدک قریه ای است که تا مدینه حدود 165 کیلومتر فاصله دارد و دارای چشمه جوشان و نخلهای فراوان خرماست و خطه ای حاصلخیز می باشد. این قریه متعلق به یهودیان بود و آن را بدون هیچ جنگی به پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) بخشیدند ؛ لذا مشمول اصطلاح انفال می گردد و بر طبق صریح قرآن ، تنها اختصاص به خداوند و پیامبر اسلام دارد. پس از این جریان و با نزول آیه « و ات ذا القربی حقه » ، پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) بر طبق دستور الهی آن را به فاطمه (علیها السلام) بخشید. فاطمه (علیها السلام) و امیر مومنان (علیه السلام) در فدک عاملانی داشتند که در آبادانی آن می کوشیدند و پس از برداشت محصول ، درآمد آن را برای فاطمه (علیها السلام) می فرستادند. فاطمه (علیها السلام) نیز ابتدا حقوق عاملان خویش را می پرداخت و سپس مابقی را در میان فقرا تقسیم می نمود ؛ و این در حالی بود که وضع معیشت آن حضرت و امام علی (علیه السلام) در ساده ترین وضع به سر می برد. گاه آنان قوت روز خویش را هم در راه خدا انفاق می نمودند و در نتیجه گرسنه سر به بالین می نهادند. اما در عین حال فقرا را بر خویش مقدم می داشتند و در این عمل خویش ، تنها خدا را منظور نظر قرار می دادند . ( چنانچه در آیات آغازین سوره دهر آمده است). پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) ، ابابکر با منتسب نمودن حدیثی به پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) با این مضمون که ما انبیا از خویش ارثی باقی نمی گذاریم ، ادعا نمود آنچه از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) باقی مانده ، متعلق به تمامی مسلمین است.
فاطمه در مقام دفاع از حق مسلم خویش دو گونه عمل نمود. ابتدا افرادی را به عنوان شاهد معرفی نمود که گواهی دهند پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) در زمان حیات خویش فدک را به او بخشیده است و در نتیجه فدک چیزی نبوده که به صورت ارث به او رسیده باشد. در مرحله بعد حضرت خطبه ای را در مسجد پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) ایراد نمود که همانگونه که قبلاً نیز ذکر شد ، حاوی مطالب عمیق در توحید و رسالت و امامت است. در این خطبه که در نهایت فصاحت و بلاغت ایراد گردیده است ، بطلان ادعای ابا بکر را ثابت نمود. فاطمه به ابو بکر خطاب نمود که چگونه خلاف کتاب خدا سخن می گویی؟! سپس حضرت به شواهدی از آیات قرآن اشاره نمود که در آنها سلیمان ، وارث داود ذکر گردیده و یا زکریا از خداوند تقاضای فرزندی را می نماید که وارث او و وارث آل یعقوب باشد. از استدلال فاطمه (علیها السلام) به نیکی اثبات می گردد بر فرض که فدک در زمان حیات پیامبر به فاطمه (علیها السلام) بخشیده نشده باشد ، پس از پیامبر به او به ارث می رسد و در این صورت باز هم مالک آن فاطمه است و ادعای اینکه پیامبران از خویش ارث باقی نمی گذارند ، ادعایی است خلاف حقیقت ، و نسبت دادن این کلام به پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) امری است دروغ ؛ چرا که محال است آن حضرت بر خلاف کلام الهی سخن بگوید و خداوند نیز بارها در قرآن کریم این امر را تائید نموده و بر آن تاکید کرده است. اما با تمام این وجود ، همچنان غصب فدک ادامه یافت وبه مالک حقیقی اش باز گردانده نشد.
باید توجه داشت صحت ادعای فاطمه (علیها السلام) چنان واضح و روشن بود و استدلالهای او آنچنان متین و استوار بیان گردید که دیگربرای کسی جای شک باقی نمی ماند و بسیاری از منکرین در درون خود به وضوح آنرا پذیرفته بودند. دلیل این معنا است که عمر خلیفه دوم هنگامی که فتوحات اسلامی گسترش یافت و نیاز دستگاه خلافت به در آمد حاصل از آن بر طرف گردید، فدک را به امیر مؤمنان (علیه السلام) و اولاد فاطمه (علیها السلام) باز گرداند. اما بار دیگر در زمان عثمان فدک غصب گردید.

بیمارى فاطمه (علیها السلام) و عیادت از او:

سرانجام فاطمه بر اثر شدت ضربات و لطماتی که به او بر اثر هجوم به خانه اش و وقایع پس از آن وارد گشته بود ، بیمار گشت و در بستر بیماری افتاد. گاه به زحمت از بستر بر می خاست و کارهای خانه را انجام می داد و گاه به سختی و با همراهی اطفال کوچکش ، خود را کنار تربت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) می رساند و یا کنار مزار حمزه عموی پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) و دیگر شهدای احد حاضر می گشت و غم و اندوه خود را بازگو می نمود.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 38   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله زندگینامه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

دانلود مقاله فاطمه مولود بهشتی

اختصاصی از هایدی دانلود مقاله فاطمه مولود بهشتی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه:
))فاطمه زهرا(ع)زنی بود که در حجره ای کوچک وخانه ای محقر،انسانهایی تربیت کردند که نورشان از بسیط خاک تا آن سوی افلاک واز عالم ملک تا ان سوی ملکوت اعلی می در خشد)).
امام خمینی(ره)
تاریخ بشریت گواه بر این حقیقت است که همواره دو گروه ((حق و باطل))،((مؤمن و مشرک)) و ((مظلوم و ظالم)) در مقابل هم قرار داشته اند؛ سلاح و ابزار گروه حق،((ایمان،حقیقت و صداقت))و سلاح و ابزار گروه باطل،((تهدید،تطمیع و فریب)) بوده است. نمونه های بارز از صف آرایی این دو گروه ،در تاریخ یکهزار و چهارصد ساله اسلام به چشم می خورد؛ زر اندوزان و دنیا طلبان که گسترش اسلام را به زیان خود می دیدند، با تمام توان و با تمسک به زور و فریب، در مقابل عده ای خدا پرست که جز خدا نمی گفتند و جز او سر تسلیم بر دیگران فرود نمی آوردند، قد علم کرده و با شکنجه و آزار مسلمانان و حتی شخص پیامبر(ص) مانع ادامه راه ایشان می شدند؛ اما اراده الهی بر این قرار گرفته بود که آنان طرفی نبسته و بالاخره گروه حق پیروز شود.
نگاهی گذرا به تاریخ صدر اسلام نشان میدهد که چگونه همانانی که سد راه اسلام و گسترش آن بودند و با مسلمانان و پیامبر(ص) دشمنی دیرینه داشتند، به سرعت رنگ عوض کرده و جبهه ای جدید در مقابل پیش کسوتان اسلام و مبارزه تشکیل دادند؛ آنان این بار به نام اسلام و با تمسک به قرآن و پیامبر(ص) تیشه به ریشه و اصل اسلام می زدند و بنای انحرافی را پایه ریزی کردند که تا قرنها، مسلمانان چوب آن را خوردند و می خوردند؛ و اینها همه نشأت گرفته از حوادثی است که پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) اتفاق افتاد.
وظیفه مؤمنین و مسلمانان خالص در مقابل این جبهه گیری جدید، ارشاد مردم و امر به معروف و نهی از منکر در حد توان و نیز دفاع از حریم امامت و ولایت بود که در این مهم، فاطمه زهرا(ع) بیشترین نقش را ایفاء نمود.
پشتیبانی از امیر مومنان (ع) دز مقاطع حساس،ارائه خطبه های غرّاء و آتشین، افشای چهره نفاق و دورویی، یادآوری مسلمانان به آیات قرآن و سفارشات پیامبر(ص) و.... همه وهمه از تلاشهای بانوی بزرگ اسلام در مقابله با این انحراف عظیم بوده است. آشنایی و اشنا نمودن افراد با روش و سیره عملیاهل بیت عصمت و طهارت (ع) وظیفه ای است که بر عهده علماء و محققین گذارده شده و آنان باید در رساندن پیام عدالتخواهی آن
آن بزرگواران به همگان، تمام سعی و کوشش خود را مبذمل دارند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


- فاطمه مولود بهشتی :
حضرت فاطمه (ع) هدیه ای است الهی که خداوند متعال بر بشریت ارزانی داشته است. در روایات علمای بزرگ شیعه و اهل سنت آمده است که انعقاد نطفه ی حضرت زهرا به فرمان خداوند تبارک و تعالی و با میوه ای بهشتی انجام افته است.در اینجا به پاره ای از این روایات اشاره می کنیم:
عایشه نقل کرده است که رسول خدا می فرماید )) :هنگامی که به آسمانها بالا رفتم داخل بهشت شده و در برابر درختی از درختهای بهشت رسیدم که بهتر از آن درختی در آنجا ندیده بودم و برگهایش از هر درختی زیباتر و میوه اش بهتر بود،پس میوه های آن درخت را چیده و خوردم وآن میوه به صورت نطفه ای در صلب من قرار گرفت و فاطمه ثمره ی آن است)).
حضرت رسول اکرم می فرماید: جبرئیل سیبی از بهشت برای من آورد و من آن را خوردم و با خدیجه همبستر شدم و خدیجه به فاطمه حامله شد.
عایشه می گوید که به رسول خدا عرض کردم :((ای رسول خدا! چگونه است که هروقت فاطمه پیش تومی آید او را چنان می بوسی، زبان در دهانش می نهی که گویا می خواهی عسلی را بخوری؟))
فرمود: ((آری ای عایشه! هنگامی که مرا به آسمان بالا بردند جبرئیل مرا وارد بهشت کرد و سیبی به من داد و من آن را خوردم و همان به صورت نطفه ای در صلب من قرار گرفت و چون به زمین آمدم با خدیجه نزدیک شدم ، فاطمه پدیدار گشت. و به همین خاطر او (حوراء انسیه) است و هرگاه اشتیاق به بهشت پیدا می کنم ، فاطمه را می بوسم.))
علی بن ابراهیم قمی نیز در تفسیر خود از امام صادق روایت کرده است که : رسول خدا فاطمه را بسیار می بوسید، عایشه از این کار ناراحت شده و بر حضرت ایراد کرد، رسول خدا فرمود: (( ای عایشه !هنگامی که به معراج رفتم داخل بهشت شده و جبرئیل مرا نزدیک درخت طوبی برد و از میوه ان به من داد و من از آن خوردم و به صورت نطفه ای در پشتم قرار گرفت و چون به زمین آمدم و با خدیجه مواقعه کردم و او به فاطمه حامله شد و من هر زمان فاطمه را می بوسم بوی درخت طوبی را استشمام می کنم)).

 

سخنان حضرت زهرا (ع) در بستر مرگ
چون بیماری بر زهرا سخت کارگر شد ، روزی ، بانوان مهاجر و انصار به رسم عیادت ،به دیدن او آمدند و از حالش پرسش کردند . زهرا در پاسخ ایشان گفت : (( از حالم می پرسید ؟ بدانید در حالی اوفتاده ام که از دنیای شما سخت بیزار و از مردانتان بسیار متنفرم ؛ زیرا که ایشان را به آزمایش ها بیازمودم و چون شایستگی از آنان ندیدم ، به دورشان افکندم و امید از آنان ببریدم و پس از کاوشی که در اعماقشان کردم ، نفرتشان را به دل گرفتم که چه زشت است ، آدمی ، چونان شمشیری دم شکسته ، نابرا و بی حاصل شود و پس از آن همه کوشش و تلاش جدی ، به بازیچه نشیند . آن کس که وجودش بیهوده و بی اثر شود و از نوک نیزه ی خویش ، در پریشان کردن دشمنان کار نگیرد ، به تلون مزاج و عقیدت دچار آمده و از هوی و هوس ، به لغزش درافتد ؛ که چه بدآینده ای برای خود پایه ریزی کرده اند که خداوند برایشان خشمگین شده و در شکنجه و عذاب بی پایان گرفتار خواهند آمد . چون چنین دیدم ، به ناچار زمام کار را به گردن خودشان رها کردم و بال این امر را به دوش خودشان نهادم و ننگ و عار آن را بر دامن خودشان گذاشتم که به مجازات اعمال بد و کردار تباهشان ، گوش و بینی بریده شوند و جزا و پاداش بد کرداری خویش ببینند و از رحمت حق ، دور و مهجور شوند .
وای بر این مردمان که چگونه رهبری و زمامداری را ، از آن کس که شایسته ی این مفام و سزاور این امر بود و چونان کوهی استوار پایگاه رسالت و پایه های مستحکم نبوت و هدایت محسوب می شود ، منحرف کردند و آن را از مهبط روح الامین و دانای به مسائل دنیا و دین باز گردانده و دور ساختند . لیکن بدانید که این کار ، زیانی آشکار و خسرانی جبران ناپذیر به بار خواهد آورد .
آخر ، چرا از ابوالحسن ناراحت و دلزده شده اند ؟ از شمشیر آخته اش ، یا از بی باکی ها و بی پروایی ها که نسبت به جان و زندگی خویش داشت یا ازآن یورش های سهمگین که بر صفوف تبهکاران می برد و یا از آن پایداری ها و پافشاری ها که در زاه حق می کرد ، که در کار خدا در برابر هیچ نیرویی سر تمکین فرود نمی آورد ؟ از کدام اینها و به چه سبب ، دست از او برداشتند ؟ به خدا سوگند ! اگر زعامت را در دست علی رها می کردند و او را بر خویشتن امیر و فرمانروا می ساختند ، هر کس که در برابر حق آشکار ، سر تسلیم نداشت ، به راه می آورد و به تمکین از صواب و مصلحت وادراش می کرد . به خدا که اگر مانع نمی شدند ، زمانی که پیامبر خدا(ع) به پیش علی افکنده بود ، بردارد و اختیار امر را در دست گیرد ملت را هم چون کاروانی نرم و سبکبار به پیش می راند ، آن سان که نه بر مرکوب صدمه رساند و نه رونده به زحمت درافتد و نه راکب قدم منحرف نهد . مردم را به چشمه های آب خوشگوار و زلال و فراوان رهبری می کرد . چشمه هایی که جویباران آن لبریز و سرشار و کرانه هایش پاک و پاکیزه باشد و پس از سیرابی ، بازشان می گردانید ؛ در آشکارا و نهان پندش می داد و موعظتشان می کرد . بی آنکه در برابر کار خود کم و یا زیاد به کسی چشم انتظاری داشته باشد و یا از نعم این جهان بهره خواهد ، مگر به همان قدر که تشنه ای عطش خود فرو نشاند و یا گرسنه ای سد جوع از خود کند . آن گاه بود که زاهد از ریاکار و راستگو از دروغپرداز از ممتاز می شد . و اگز شهرنشینان و ساکنان قریه ها ایمان می آوردند و تقوی پیشه می کردند ، ما نیز درهای برکات آسمان و زمین را به روی ایشان می گشودیم ، لیکن حقایق را دروغ شمردند و ما هم ایشان را فرو گرفتیم و دربرابر آنچه که از بدی ها کسب کرده اند مواخذه کردیم .
از این گروه ، آنها که ستم پیشه کردند ، نتایج بد آنچا کردند ، به ایشان خواهد رسید و از تحت قدرت خداوند ، توانایی بیرون شد نشان نیست .
بیایید و بشنوید ، بشتابید و بنیوشید که اگر در جهان دیرمانی ، شگفتی ها خواهی دید . لیکن از همه شگفت انگیزتر ، کار و گفتار این مردم است . کاش می دانستم که به کجا پناهنده شده اند و به چه دلیلی استناد و استدلال دارند و بر چه پایه ای تکیه گاه ساخته وبه کدام رشته چنگ زده اند و از کدام ذریه ، پیش افتاده و نزد ایشان ، اظهار خبر و تجربه داری می کنند ؟(( چه بدمولا و رهنمایی برای خود برگزیده و چه بدیار و مددکاری انتخاب کرده اند و چه بد معاوضه و مبادله ای ستمکاران راست !
عقب افتادگان را بر پیشروان مقدم داشته و ناتوان را بر نیرومندان برگزیده اند . با این کار ، دماغ خود را به خاک بدبختی و مذلت ساییده اند ، آنها که بد کرده و به تصور خود ، کار نیک انجام داده اند : آگاه باشید که اینان مفسدان و تبهکاران ولیکن شعور تشخیص خویش از دست داده اند . وای بر آنها ! آیا آن کس که به حق ، راهنما و راهب است ، کار رهبری و پیروی را سزاوارتر ، یا آن کس که تا راهش ننمایند ، خود راه نمی شناسد ؟شما را چه شده و چگونه چنین داوری می کنید ؟
اما به جان خودم که نطفه ی فتنه در خاطرها منعقد شده ، اندکی بباید تا این آبستن فرزند آرد ؛ آن گاه ، وقت آن است که به جای شیر ، از پستان روزگار خون بدوشید و قدح ها لبریز از خون تازه و زهر کشنده کنید ، آن جاست که بدکاران و خرابکاران را جز از زیان ، سودی نباشد . و آن گاه است که آیندگان ، سرانجام شومی که پیشینیان طرح و اجرا کرده اند بیابند ، اینک دل خود به دنیایی که دارید ، خوش کنید و به نزول بلاها و فتنه ها مطمئن سازید که شما را به شمشیرهای بران بشارت و به قدرت های جبار و متجاوز حوالت باد . که هرج و مرج کامل بر جامعه سایه اندازد و استبداد و خود سری بر مردم حکومت کند وبیت المالتان را بجز اندکی ، غارت کنند و کشته هاتان را به ستم بدروند . دریغا بر شما ! به کجا افتادید ؟ که دیده هاتان از دیدار حقایق نابینا مانده است و آیا ما را توانایی آن هست که شما را به آنچه باید واداریم . در حالیکه شما ، خود در آن ، به کراهت می نگرید ؟))

 

خطبه حضرت زهرا(ع) در مسجد النّبی(ع):
این خطبه ، گذشته از کتابهای شیعه در بسیاری از کتب اهل سنت خاصه کتاب بلاغات النساء احمد بن ابی طاهر بغدادی وشرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید و دیگر کتاب ها آمده است .
اهل حدیث و تاریخ این گونه نقل کرده اند که فاطمه (ع) جامه اش را پوشید در حالی که زنان بنی هاشم اطرافش را گرفته بودند از خانه بیرون آمد و با ابهت و شوکتی تمام گام برمی داشت همچنان که رسول خدا (ص) راه می رفت تا بر ابوبکر درآمد ، و اطراف ابوبکر را مهاجر و انصار گرفته بودند .
در این وقت پرده ای سفید آویختند و فاطمه پشت پرده قرار گرفت ، و در آغاز سخن ، فاطمه غرق در اندوه و مصیبت بود چنان ناله ی جانسوزی از دل برکشید که صدای مردم بی اختیار از شنیدن ناله ی فاطمه به گریه و شیون برخاست .
دختر رسول خدا (ص) که چنان دید مدتی دراز ساکت شد تا مردم آرام شوند آن گاه شروع به سخن کرد و چنین گفت :(( سخن خود را به حمد و ستایش کسی می آغازم که از هر موجودی به ستایش منتگزاری و مجد و عظمت سزاوارتر است ، خدای را به نعمت هایش ستایش می کنم و بر توفیقی که در زاه سپاس گوییش به ما عنایت فرمود سپاس ، می گویم و بر مواهبی که به ما ارزانی داشت ثنا می گویم .
ستایش بر همان نعمت های بی منتهایش که بر ما آغاز کرد و واهب کامله اش که بر ما احسان فرمود ؛ و منت های کریمانه اش که پی در پی بر ما ارزانی داشت .
نعمت هایی که به شماره در نیاید ، و از فزونی قابل جبران و تکرار نیست ، و پایان آن از ادراک بیرون ، از بندگان خواسته تا از طریق سپاسگزاری که خود سبب افزون شدن نعمت هاست آنها را برایشان مستدام دارد ؛ و حمد و ثنایش را کنند تا نعمت ها را بر آنان توسعه دهد ؛ و باز هم آنها را به دخواست همانند آن نعمت ها وادار کرده است .
گواهی می دهم که معبودی جز خدای یگانه نیست . یکتایی که شریکی ندارد ، یهنی همان کلمه ی مقدس که اخلاص ، روح و حقیقت آن قرار داه شده ، و دل ها به آن حقیقت پیوند خورده و گواهی دهد ، و با اندیشه و تفکر و خرد و عقل معنای صحیح آن را روشن سازد .
آن خدای یکتایی که با چشم دیده نشود و با زبان نتوان وصفش کرد و چگ.نگیش در وهم نگنجد . موجودات جهان را از عدم و بدون هیچ ماده ی اصلی به وجود آورد و به آنها جامه ی هستی پوشانید و بدون الگو و نمونه ای آفرید ، بلکه آن را به قدرت خویش هستی داد و مشیت خود خلق کرد ، بی آنکه نیازی به آفریدن آنها داشته باشد ، و یا فایده ای در تصویرشان برای خویش بجوید ، جز آنکه خواست تا حکمتش را آشکار سازد و اطاعتش را تذکر دهد ، و قدرتش را اظهار کند . بندگانش را به عبودیت وادارد ، و دعوت خود را عزیز و نیرومند گرداند .
آن گاه برای طاعت پاداش مقرر داشت و برای عصیان و نافرمانی کیفر وضع فرمود تا بندگان را از خشم و انتقام خود باز دارد و به سوی بهشت جاویدان سوق دهد .
و گواهی می دهم که پدرم محمد بنده و رسول خداست و او را پیش از آنکه به پیامبری بفرستد برگزید ، و قبل از آنکه او را بیافریند نامش را یاد کرد ، و پیش از بعثت انتخابش کرد ، در آن زمان که خلایق در عالم غیب پنهان ، و در پس پرده های هولناک ( ظلمت ) مستور ، و به آخرین سرحد عدم مقرون بودند .
و این به آن جهت بود که خدای تعالی به آیندۀ امور دانا بود ، و به پیشامدهای روزگار احاطۀ کامل داشت و به جایگاه های مقدور و عارف و آگاه است .
اراده فرمود تا محمد (ص) را مبعوث گرداند ، برای کامل کردن امر خود ، و به علت تصمیم قطعی برای اجرای حکم انفاذ مقدورات حتمی اش ، و چون بیامد مردم را مشاهده کرد که در دین پراکنده و به آتش کفر ( یا آتش پرستی ) دل بسته ، به پرستش بت ها کمر بسته اند ، خدای یکتا را انکار می کنند در صورتی که در دل معترف و گواهند .
در چنین وضعی بود که خداوند به برکت وجود پدرم ، محمد (ص) تاریکی ها را به روشنی مبدل فرموده ، و پرده های نادانی و جهل را از دل ها به یکسو افکند ، و ابرهای اشتباه و سرگردانی را از جلوی چشم ها برداشت و برای هدایت مردم ه پا خواست و آنان را از گمراهی نجات بخشید و از کوری بینا کرد ، و به آیین محکم اسلام راهنمایشان نمود و به راه راست دعوتشان فرمود .
آن گاه خدای تعالی با کمال رأفت و مهربانی و اختیار و رغبت او را از این جهان برد و به این ترتیب ، پدرم از رنج و تعب این دنیا آسوده شد ، و هم اکنون فرشتگان نیکوکار و رضوان پروردگار غفار او را در برگرفته ، و در مقام قرب ومجاورت خدای جبار به سر می برد .
درود خدا بر پدرم ، آن پیامبر بزرگوار الهی و امین و برگزیدۀ او از خلقش باد ! (( والسلام علیه و رحمّه الله و برکاته ! ))

 

فاطمه اطهر(ع) در این وقت متوجه اهل مجلس شد و آنان را چنین مخاطب ساخت
اکنون شما ای بندگان خدا ! نمایندگان امر و نهی خدا و حاملان دین او و آنچه به پیغمبر (ص) وحی شده هستید و بر خودتان امین بودهخ ومأمور به رسانیدن این دین به امت ها و مردمان دیگر هستید .
رهبر واقعی شما پس از او که پیغمبر درباره اش با شما عهد بست و پس از خود به جای گذارد ، کتاب ناطق خدا و قرآن و صادق است ؛ و نوری است درخشنده و روشنایی فروزان ، بصیرتش روشن ، و آنچه در درون دارد ( از متشابهات برای اهلش ) منکشف و واضح ، و ظواهرش آشکار و هویداست .
پیروانش مورد غبطۀ دیگران اند و تابعان خود را به سوی بهشت رهبری می کند ، و گوش فرا دادن به دستوراتش انسان ها را به نجات و سعادت می کشاند .
حجت های نورانی حق به وسیلۀ او به دست آید و واجباتی که تفسیر شده و محرماتی که بندگان را از آن بر حذر داشته و براهین کافی و مستحبات و مباحات و دستورهای واجبی که مقرر فرموده همگی با یاری وی تحصیل شود .
خدای تعالی ایمان را برای شما وسیلۀ تطهیر از شرک قرار داده است و نماز را برای جلوگیری از تکبر ، و زکات را وسیله تزکیۀ نفس و زیادی روزی ، و روزه را برای به ثبوت رساندن مراتب اخلاص ، و حج را وسیله ای برای استوار ساختن بنیان دین ، و عدالت را سببی برای انتظام و نزدیکی دل ها ، و اطاعت و پیروی از ما خاندان را وسیلۀ نظام ملت ، و رهبری و امامت ما راسبب جلوگیری از اختلاف و پراکندگی ، و جهاد را وسیله ای برای عزت و سربلندی اسلام ، و صبر بردباری را مایۀ استحقاق پاداش .
امر به معروف را برای مصلحت حال عموم ، و نیکی به پدر و مادر را سپری برای جلوگیری از خشم الهی قرار داد .
صلۀ رحم را وسیلۀ به تأخیر افتادن عمر و تکثیر نفوس گردانید و قصاص را مقرر فرمود تا خون مردم محفوظ بماند .
وفا به نذر از وسایل آمرزش قرار داد و به منظور جلوگیری از کم فروشی دستور داد تا پیمانه و وزن را کامل دهند ، و از شرابخواری منع فرمود تا از پلیدی و آلودگی جلوگیری کند .
بندگان را وادار کرد تا از تهمت زدن و نسبت زنا دادن ( به زنان پاکدامن ) خودداری کنند که گرفتار لعنت و دوری از رحمت حق نگردند .
به ترک سرقت و دزدی دستور داد تا عفت نفس داشته باشند و برای ایجاد اخلاص در بندگی شرک را حرام کرد .
از خدای یکتا به آن گونه که شایسته اوست بترسید ، و به حال اسلام و تسلیم در برابر حق بمیرید و فرمان خدا را در امر و نهی او اطاعت کنید ، که تنها بندگان دانشمند و عالم خداوند هستند که از وی می ترسند .

 

آن گاه سخنان حکیمانه و آتشین خود را دنبال کرد و فرمود :
ای مردم نیک بدانید که من فاطمه ، و پدرم محمد (ص) است ، هرچه می گویم پایان و آغازش یکی است و به غلط سخنی نمی گویم ، و در کاری که انجام می دهم خطا نیست .
ببرای شما پیغمبری از خودتان آمد که از رنج بردنتان رنج می برد ، و به شما علاقمند ، و نسبت به مومنان دلسوز و مهربان بود .
ای مردم اگر نسبت آن پیغمبر را بجویید و بخواهید او را بشناسید او پدر من است نه پدر زنان شما ، و برادر و پسر عموی من است نه برادر شما ، و چه پرافتخار است این انتساب . درود خدا بر او و خاندانش باد !
پیغمبر خدا رسالت خویش را به خوبی انجام داد و مأموریت خود را در اندرز وبیم دادن کافران به وضوح ابلاغ فرمود ، و از طریقۀ مشرکان روی برتافت ، و ضربۀ محکمی بر پس گردن هاشان زد ، و گلوهاشان در هم فشرد ، و از طریق حکمت و اندرز نیکو ، مردم را به راه پروردکگار خود دعوت کرد .
بت ها را در هم شکست ، و سرهای متکبران را فرو افکند تا وقتی که گروه متشکل آنها پراکنده و متفرق شدند و تاریکی های شرک و جهل برطرف شد و حق آشکار گردید . زبان رهبر دین گویا شد و زمزمه های شیاطین خاموش گردید . پیروان نفاق نابود و گروه های کفر و اختلاف ( که بر گوهر ایمان بسته بود ) گشوده شد . و شما به همراهی جمعی از مردمان پاک و اهل تقوی و عبادت ، کلمۀ اخلاص ( وشهادتین ) را بر زبان جاری گردید .
در آن زمانی که بر لب پرتگاه آتش دوزخ بودید ، و ( از کمی افراد و نداشتن نیرو ) همانند جرعه ای برای شخص تشنه و لقمه ای برای انسانی گرسنه ، و پشتۀ آتشی بودید برای کسی که شتابان به ئنبال آتش بیاید ، و پوسته لگدکوب قبایل بودید .
( برای رفع عطش ) آب های متفعن را که به بول و سرگین شتران ممزوج بود می آشامیدید ، و ( برای سد جوع ) از پوست حیوانات قوت خود را تهیه می کردید ، پیوسته در حال ذلت و خواری به سر می بردید و ترس آن داشتید که مردم از اطراف ، به شما حمله ور شوند .
تا اینکه خدای تعالی پس از همۀ این بدبختی ها شما را به برکت ظهور محمد (ص) نجات بخشید با اینکه پدرم با شجاعان روزگار و گرگان عرب و سرکشان از اهل کتاب ( یهود و نصاری ) در گیر و گرفتار بود . و هرگاه آتشی برای جنگ روشن کردند خدای تعالی آن را خاموش کرد . هر گاه سرکرده ای از شیاطین سر بر می داشت و یا فتنه ای از سوی آنان دهان خود را باز می کرد . پدرم برادرش علی (ع) را به کام آنان می انداخت ( و به دفع و سرکوبی آنها می فرستاد ) و او نیز – یعنی علی – از ان مأموریت های خطرناک باز نمی گشت تا شعلۀ سوزان آن آتش را با آتش شمشیر برّان خود خاموش سازد .
در راه خدا آن همه رنج و تعب را بر خود هموار می ساخت ، و در انجام دادن فرمان الهی نهایت کوشش را داشت او از همه کس به پیغمبر نزدیکتر ، و سرور اولیای الهی بود ، کوشا و خیر خواه ، جدی ، ساعی و شما در همان احوال در آسایش و رفاه خوشحال و خندان و در کمال امنیت زندگی می کردید و انتظار برگشت کار ما را داشتید گوش به زنگ خبرهای ناگوار دربارۀ ما بودید . از روبه رو شدن با دشمنان خودارری کردید و از میدان کارزا گریختید .
این بود وضع رقتبار شما ، و این هم خدمتی بود که ما خاندان ، روی وظیفۀ الهی و انسانی نسبت به شما انجام دادیم ، و این همه عزت و شوکت از این راه نصیب شما شد .
اکنون که خدای تعالی پیغمبر خود را به منزلگاه پیامبران و جایگاه برگزیدگان ( و سرای جاویدان ) انتقال داد ناگهان کینه های درونی و دو رویی شما آشکار شد ؛ و جامۀ دین فرسوده شد ، گمراهان بی صدا به صدا درآمده و گمنامان فرومایه سربرداشتند ، و نعرۀ شتر اهل باطل بلند شد و دم بجنبانید .
شیطان سرش را از مخفیگاه بیرون آورد و شما را به سوی خویش دعوت کرد ؛ و دید که شما بلادرنگ دعئتش را پذیرفتید و چشم به راه فریبکاری او هستید .
حرکتی به شما داد و دید چه خوب به حرکت درآمدید و چه چالاک ، شما را به خشم واداشت خشمناک شدید .
و ( در نتیجه ) داغ ( ملکیت و تصرف ) بر شتری زدید که از آن شما نبود و در غیر آبشخور خود آن را فرود آوردید ، و با اینکه هنوز رحلت پیغمبر (ص) چیزی نگذشته بود و زخم دل ما بهبود نیافته و جراحت آن مصیبت بزرگ التیام نیافته بود ، و جنازۀ پیغمبر (ص) دفن نشده بود ، شما به بهانۀ ترس از وقوع در فتنه ، خلافت را غصب کردید .
در این هنگام ابوبکر فهمید اگر اقدامی به مقع انجام ندهد ، سخنان فاطمه تاثیر خود را خواهد گذاشت و بساط خلافت را در هم خواهد پیچید . بنابراین از حربۀ عوام فریبی استفاده کرد و ضمن احترام و تکریم دختر رسول خدا (ص) و جایگاه رفیع خاندان رسالت سوگند یاد کرد که قصد از تصرف اموال حضرت (فدک) اطاعت از دستور رسول اکرم (ص) است . زیرا از حضرت ختمی مرتبت شنیده است که پیامبران از خود چیزی به ارث نمی گذارند و آنچه به ارث می گذارند تنها کتاب حکمت و علم نبوت است . من کاری را انجام داده ام که حضرت رسول اکرم (ص) دستور داده است و تمام مسلمانان نیز با من هم عقیده و همراه بوده اند . در اینجا فاطمه (ع) با چند جملۀ دیگر خطبۀ قبلی را کامل می کند . و می فرماید : (( سبحان الله ! چه عجب تهمتی به پیغمبر می زنید و چه نسبت ناروایی به او می دهید ، مگر ممکن است پیغمبر خدا برخلاف قرآن سخن بگوید ؟ رسول خدا (ص) هیچ گاه از کتاب روگردان نشده و با احکام و قوانین قرآن مخالفت نخواهد کرد ، بلکه پیوسته پیرو آثار قرآن و تابع سور و آیات آن بود ؟ آیا به راستی شما اجماع کرده اید که زور بگویید و به پدرم تهمت و بهتان بزنید ؟ و این بهتان و توطئه پس از مرگ او ، نظیر همان نقشه هایی است که در زمان حیات برای او طرح می کردید !
نفس های سرکش و هوس آلود شما کاری را برای شما جلوه داد و صبری نیکو باید و خدا بر آنچه توصیف می کنید نیکو تکیه گاهی است .
در اینجا ابوبکر گفت : (( هم خدا راست گفته و هم رسول خدا و تو هم که دختر پیغمبر هستی ... اما چه کنم این مردم بار خلافت را بر دوش من گذاشتند و همانها باید قضاوت کنند )) .
فاطمه با مشاهدۀ جمعیت دنیا پرست و منافق مجلس را ترک کرد . ابن ابی الحدید می گوید : (( از علی بن فاروقی پرسیدم آیا فاطمه در این ادعایی که داشت صادق بود ؟ )).
گفت : (( آری ))
گفتم : (( پس چرا ابوبکر با اینکه می دانست فاطمه راست می گوید فدک را به او نداد ؟))
استاد در اینجا تبسمی کرد و گفت : (( اگر ابوبکر آن روز فاطمه را تصدیق می کرد و بدون شاهد فدک را به او می داد فردا می آمد و خلافت را برای شوهرش ادعا می کرد و ابوبکر را از کرسی خلافت به زیر می کشید )) .

*بررسی سند خطبه:
خطبه های حضرت زهرا که در مسجد النّبی ایراد فرموده اند، در کتابهای مختلف و به اسناد گوناگون نقل شده است که اجمالاً یادآور می شویم:

 

1. بحارالانوارعلاّمه مجلسی:
در این بحث فدک بحاالانوار، مرحوم مجلسی ضمن فصلی مستقل فرموده:
((این خطبه از خطبه های معروف و مشهور است که شیعه و سنی آن را با سندهای گوناگون نقل کرده اند.)) آنگاه ایشان یادآور شده که این خطبه با اندکی اختلاف در کتاب((بلاغات النساء)) تألیف احمد بن ابی طاهر ذکر شده و نویسنده کتاب در جواب شبهه بعضی نسبت به سند خطبه گفته است:((بزرگان و مشایخ آل ابی طالب این خطبه را از پدران خود نقل نموده و به اولاد خود تعلیم می داده اند)).

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله    30صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله فاطمه مولود بهشتی

پایانامه ولادت پرشکوه فاطمه

اختصاصی از هایدی پایانامه ولادت پرشکوه فاطمه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایانامه ولادت پرشکوه فاطمه


پایانامه ولادت پرشکوه فاطمه

شلینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:89

فهرست و توضیحات:

چکیده
مقدمه
فصل اول : کلیات تحقیق
پیشگفتار
بیان مسئله
سوالات تحقیق
اهداف تحقیق
فرضیات
تعریف نظری وعملیاتی
اهمیت وضرورت تحقیق
پیشینه تحقیق
فصل دوم : ادبیات نظری تحقیق
گزارش تحقیق
کلیات و مبانی نظری
اهداف پژوهش
روش کار تحقیق
فصل سوم: روش شناسی پژوهش
روش تحقیق و تحلیل داده ها
فصل چهارم: داده های آماری
داده های آماری
فصل پنجم : نتیجه گیری و پیشنهادات
جمع بندی و نتیجه گیری
پیشنهادات
منابع و ماخذ

من است و او حورى انسان صفت است».

پیامبر اسلام(ص) در آن سال که سال پنجم بعثتش بود در سختترین شرائط و حالات به سر مى‏برد.اسلام منزوى بود، و مسلمانان اندک نخستین، شدیداً تحت فشار.محیط مکه بر اثر شرک و بت پرستى و جهل و خرافات و جنگهاى قبایل عرب و حاکمیت زور و بینوائى توده‏هاى مردم، تیره و تار بود.پیامبر(ص) به آینده مى‏اندیشید، آینده‏اى درخشان از پشت این ابرهاى سیاه و ظلمانى، آینده‏اى که با توجه به اسباب عادى و ظاهرى بسیار دور دست و شاید غیر ممکن بود.در همین سال حادثه بزرگى در زندگى پیامبر رخ داد، به فرمان خدا براى مشاهده ملکوت آسمانها به معراج رفت، و به مصداق «لنریه من آیاتنا الکبرى» آیات عظیم پروردگار در پهنه بلند آسمان را با چشم خود دید، و روح بزرگش بزرگتر شد، و آماده پذیرش


دانلود با لینک مستقیم


پایانامه ولادت پرشکوه فاطمه

مقاله حضرت فاطمه (س)

اختصاصی از هایدی مقاله حضرت فاطمه (س) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله حضرت فاطمه (س)


مقاله حضرت فاطمه (س)

یکی از نکات برجسته و درخشان زندگی خدیجه داستان ازدواج او با پیغمبر (ص ) است . بعد از آنکه شوهر اول و دوم خدیجه وفات نمودند ، یک حالت استقلال و آزادی مخصوصی در آن بانوی بزرگ پیدا شد و همانند عاقل ترین و رشیدترین مردان به تجارت می پرداخت و تن به ازدواج نمی داد . با اینکه از جهت اصالت و نجابت خانوادگی و مال و ثروت فراوان ، خواستگاران زیادی داشت و حاضر بودند مهریه های سنگینی بدهند و با وی ازدواج کنند ، ولی او از قبول شوهر جدا" امتناع می ورزید . اما نکته جالب اینجاست که همین خدیجه ایکه حاضر نبود به هیچ قیمتی ، با سران و اشراف عرب و مردان ثروتمند ازدواج کند ، با کمال شوق و علاقه حاضر شد با محمد که شخص یتیم تتاریخ خبر می دهد که خواستگاران متشخص و آبرومندی حتی از ملوک و ثروتمندان برایش می آمدند ولی به ازدواج راضی نمی شد ، اما در مورد وصلت با محمد نه تنها راضی شد بلکه خودش با کمال اصرار و علاقه پیششنهاد ازدواج نمود و مهریه اش را نیز در مال خودش قرار داد ، به طوریکه این موضوع اسباب سخریه و سرزنش شد.

با توجه بدین مطلب که زنها معمولا" به ثروت و تجملات زندگی خیلی علاقه دارند و نهایت آرزویشان این است که شوهر ثروتمند و آبرومندی نصیبشان گردد تا در خانه اش به آرامش و تجمل و خوشگذرانی سرگرم باشند ، به خوبی روشن می شود که خدیجه در مورد ازدواج ، اندیشه و افکار عالیتری داشته و در انتظار شوهر فوق العاده و شخصیتی برجسته ای بوده است . معلوم می شود خدیجه شوهر ثروتمند و پولدار نمی خواسته بلکه درجستجوی شخصیت برجسته روحانی بوده که جهانی را از گرداب بدبختی و جهالت نجات دهد .
تاریخ به ما خبر می دهد که خدیجه از بعض دانشمندان عصر خویش شنیده بود که محمد ( ص) پیغمبر آخر الزمان است . و خودش بدان موضوع عقیده داشت . بعد از آنکه مدتی محمد را به عنوان کاروان تجارت انتحاب نمود
و شاید خود این عمل یک نوع آزمایشی بوده تا بدان وسیله در پیرامون اظهارات دانشمندان آزمایش کند- و « مسیره » غلام خودش را ناظر جریان سفر قررار داد و ان غلام وقایع و حوادث شگفت آوری را از محمد برای خدیجه تعریف کرد ، آن بانوی شریف و رشید ، شخص مطلوب و گمشده اش را یافت . آن حضرت را احضار نمود و گفت : ای محمد من چون تورا شریف و امانتدار و خوش خلق و راست گو یافته ام ، میل دارم با تو ازدواج کنم .

 

 

 

 

 

این مقاله به صورت  ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 41صفحه  آماده پرینت می باشد

چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد

مقالات را با ورژن  office2010  به بالا بازکنید


دانلود با لینک مستقیم


مقاله حضرت فاطمه (س)