هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق و بررسی در مورد حقوق‌بشر و تنوع فرهنگی 5 ص

اختصاصی از هایدی تحقیق و بررسی در مورد حقوق‌بشر و تنوع فرهنگی 5 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

حقوق‌بشر و تنوع فرهنگی

نسبت میان حقوق‌بشر و تنوع فرهنگی از مباحث مهم حوزه علوم انسانی در محافل علمی و سیاسی خصوصاً در دهه‌های گذشته بوده است. در این خصوص دیدگاه‌های متنوعی ابراز شده که می‌توان خلاصه آنها را به شرح زیر برشمرد:

1- در دیدگاه اول که عمدتاً از سوی کشورهای غربی دنبال می‌شود تأکید بر این است که حقوق‌بشر جهان‌شمول است و گوناگونی‌های فرهنگی نمی‌توانند تأثیری بر هنجارهای حقوق‌بشر داشته باشند. این طیف اعلامیه جهانی حقوق‌بشر و سایر معاهدات موجود بین‌المللی را مبنائی برای تعریف حقوق‌بشر جهان‌شمول تلقی می‌کنند.

2- طیف دوم که می‌توان از آنها تحت عنوان نسبیت‌گرایان یاد کرد معتقدند حقوق‌بشر نسبی است و هنجارهای آن با توجه به ویژگی‌های فرهنگی، منطقه‌ای و جغرافیائی تعریف می‌گردد. این گروه معتقدند که تعریفی جهان‌شمول از حقوق‌بشر وجود ندارد و هر کشور حق دارد با در نظر گرفتن ویژگی‌های فرهنگی خود تعریفی اختصاصی از موازین حقوق‌بشر ارائه داده و آن را مبنای عمل قرار دهد.

3- گروه سوم بر این باورند که حقوق‌بشر فی نفسه جهان‌شمول است اما تعاریف موجود از هنجارهای حقوق‌بشری ضرورتاً جهان‌شمول نیستند. سیستم‌های حقوقی مختلف تعاریفی از حقوق‌بشر ارائه می‌دهند که ممکن است متفاوت باشند اما گفت‌وگوهای بین فرهنگی در زمینه حقوق‌بشر می‌تواند به درک‌های مشترک در زمینه حقوق‌بشر جهان‌شمول کمک کند.

دیدگاه‌های فوق‌الذکر باعث شکل‌گیری گروه‌بندی‌هائی در عرصه سیاست بین‌الملل نیز شده است. به طوری که تعدادی از کشورها (عمدتاً کشورهای غربی) تلاش مضاعفی را در جهت ترویج تعریف غربی از حقوق‌بشر بر اساس اعلامیه جهانی حقوق‌بشر، میثاقین حقوق‌مدنی و سیاسی و حقوق‌اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و نیز سایر ابزارهای بین‌المللی از قبیل کنوانسیون منع شکنجه، کنوانسیون حقوق زنان و کنوانسیون حقوق کودک به عنوان موازینی جهان شمول در زمینه حقوق بشر انجام می‌دهند.

در سوی دیگر طیفی از کشورها هستند که با توسل به موضوع تنوع فرهنگی هیچ گونه معیار بین‌المللی را برای حقوق بشر نمی‌پذیرند و از این طریق سعی می‌کنند عملکردهای عمدتاً ضعیف خود را تحت پوشش تعاریف ملی از حقوق بشر توجیه کنند.

آنچه که بیشتر در صحنه بین‌المللی ظهور داشته است تقابل فکری و سیاسی این دو طیف بوده است. متأسفانه غلبه این نگرش‌ها در حوزه مباحث فکری مربوط به حقوق بشر باعث شده تا دیدگاه‌های علمی و غیر سیاسی مجال بروز کافی پیدا نکنند. این امر باعث شده تا تصویر ارائه شده از نسبت میان حقوق بشر و تنوع فرهنگی تک بعدی و نامتوازن جلوه کند. در اثر هژمونی طرفداران طیف اول در عرصه‌های رسانه‌ای و دانشگاهی این گونه وانمود شده است که هرگاه بحث از تنوع فرهنگی مطرح می‌شود، هدف یافتن پوششی برای توجیه نقض حقوق بشر برای کشورهای در حال توسعه است. این ابهامات مفهومی باعث شده تا برخی محافل، تنوع فرهنگی را به عنوان گفتمان مجادله آمیز «نسبیت فرهنگی در مقابل جهان‌شمولی» و حتی سفسطه‌ای برای فرسایش جهان‌شمولی حقوق بشر بپندارند.

این وضعیت علاوه بر اینکه باعث شده که رابطه میان حقوق بشر و تنوع فرهنگی به خوبی تبیین نشود از سوی دیگر باعث تضعیف جایگاه حقوق فرهنگی در ادبیات بین‌المللی و نیز در عرصه اجرا شده است. یکی از پیامدهای این ماجرا عدم تعریف و تدوین مقررات لازم برای شناسائی حقوق جمعی فرهنگی است. میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که از اولین معاهدات بین‌المللی در زمینه حقوق بشر است تنها به جنبه‌های فردی حقوق فرهنگی پرداخته است و تصریحی در زمینه شناسائی ابعاد جمعی حقوق فرهنگی ندارد. مدافعان حقوق جمعی فرهنگی تنها به تفسیر «حق تعیین سرنوشت» که در منشور ملل متحد و نیز در میثاقین حقوق بشر مورد تصریح قرار گرفته برای تبیین مبانی حقوق «حق جمعی فرهنگی» استناد می‌کنند. وضعیت فوق‌الذکر ضرورت تلاش برای تبیین صحیح رابطه حقوق بشر و تنوع فرهنگی و نیز شناسائی حقوق فرهنگی در ابعاد فردی و جمعی آن را اجتناب ناپذیر می‌کند. در راستای این ضرورت در عرصه سازمان ملل متحد جمهوری اسلامی ایران از سال 1999 میلادی قطعنامه‌ای تحت عنوان «حقوق بشر و تنوع فرهنگی» طراحی و ارائه کرد که پس از مباحث و مذاکرات صورت گرفته میان نمایندگان کشورهای مختلف در نشست مجمع عمومی سازمان ملل با اجماع به تصویب رسید. در این قطعنامه ایده تنوع فرهنگی به صورتی گسترده با مفاهیمی اساسی همچون حق تعیین سرنوشت، احترام به همگان، بردباری، گفت‌وگوهای میان فرهنگی، و غنی بخشی به جهان‌شمولی حقوق بشر ارتباط پیدا کرده است. چنین عناصر کلیدی عمیقاً به لحاظ درونی با یکدیگر مرتبط و تقویت کننده یکدیگرند.

در قطعنامه حقوق بشر و تنوع فرهنگی هدف تبیین این نکته است که در جهان پر تنش و تنازع‌آمیز کنونی چگونه می‌توان بین فرهنگ‌های متنوع و حقوق بشر سازش برقرار کرد؟ تأثیرات همسانی و تطابق فرهنگی در بهره‌مندی از حقوق بشر چگونه است؟ چگونه می‌توان ضمن ارج نهادن جامعه بین‌المللی به تنوع فرهنگی، از حقوق بشر صیانت نمود؟ آیا دولت‌ها نسبت به ایجاد نظامی بین‌المللی که در آن تنوع فرهنگی محترم شمرده شود، مسئولیتی دارند یا خیر؟

در دیدگاه جمهوری اسلامی ایران تمامی ملل و جوامع در سراسر جهان با سوابق فرهنگی، تاریخی و مذهبی گوناگون، همزمان ضمن تأکید بر مختصات و ویژگی‌های مربوط به خود و با رعایت ارزش‌های فرهنگی و مذهبی خویش، در مفهوم کلان جهان‌شمولی حقوق بشر سهیم هستند. از این رو لازم به تأکید است که استدلال اصلی در مفهوم تنوع فرهنگی به هیچ وجه تقویت سفسطه نسبیت‌گرایی فرهنگی نیست.

آنچه در خط مشی جمهوری اسلامی ایران اولویت دارد تقویت گفت‌وگوی بین فرهنگی برای رسیدن به تعاریف جهان‌شمول از حقوق بشر است که مقدمه چنین رویکردی احترام به تنوع فرهنگی است تا زمینه گفت‌وگو را فراهم آورد. در این رابطه تجربه تاریخی نیز پشتوانه لازم را


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد حقوق‌بشر و تنوع فرهنگی 5 ص

تحقیق و بررسی در مورد حقوق‌بشر و تنوع فرهنگی 5 ص

اختصاصی از هایدی تحقیق و بررسی در مورد حقوق‌بشر و تنوع فرهنگی 5 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

حقوق‌بشر و تنوع فرهنگی

نسبت میان حقوق‌بشر و تنوع فرهنگی از مباحث مهم حوزه علوم انسانی در محافل علمی و سیاسی خصوصاً در دهه‌های گذشته بوده است. در این خصوص دیدگاه‌های متنوعی ابراز شده که می‌توان خلاصه آنها را به شرح زیر برشمرد:

1- در دیدگاه اول که عمدتاً از سوی کشورهای غربی دنبال می‌شود تأکید بر این است که حقوق‌بشر جهان‌شمول است و گوناگونی‌های فرهنگی نمی‌توانند تأثیری بر هنجارهای حقوق‌بشر داشته باشند. این طیف اعلامیه جهانی حقوق‌بشر و سایر معاهدات موجود بین‌المللی را مبنائی برای تعریف حقوق‌بشر جهان‌شمول تلقی می‌کنند.

2- طیف دوم که می‌توان از آنها تحت عنوان نسبیت‌گرایان یاد کرد معتقدند حقوق‌بشر نسبی است و هنجارهای آن با توجه به ویژگی‌های فرهنگی، منطقه‌ای و جغرافیائی تعریف می‌گردد. این گروه معتقدند که تعریفی جهان‌شمول از حقوق‌بشر وجود ندارد و هر کشور حق دارد با در نظر گرفتن ویژگی‌های فرهنگی خود تعریفی اختصاصی از موازین حقوق‌بشر ارائه داده و آن را مبنای عمل قرار دهد.

3- گروه سوم بر این باورند که حقوق‌بشر فی نفسه جهان‌شمول است اما تعاریف موجود از هنجارهای حقوق‌بشری ضرورتاً جهان‌شمول نیستند. سیستم‌های حقوقی مختلف تعاریفی از حقوق‌بشر ارائه می‌دهند که ممکن است متفاوت باشند اما گفت‌وگوهای بین فرهنگی در زمینه حقوق‌بشر می‌تواند به درک‌های مشترک در زمینه حقوق‌بشر جهان‌شمول کمک کند.

دیدگاه‌های فوق‌الذکر باعث شکل‌گیری گروه‌بندی‌هائی در عرصه سیاست بین‌الملل نیز شده است. به طوری که تعدادی از کشورها (عمدتاً کشورهای غربی) تلاش مضاعفی را در جهت ترویج تعریف غربی از حقوق‌بشر بر اساس اعلامیه جهانی حقوق‌بشر، میثاقین حقوق‌مدنی و سیاسی و حقوق‌اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و نیز سایر ابزارهای بین‌المللی از قبیل کنوانسیون منع شکنجه، کنوانسیون حقوق زنان و کنوانسیون حقوق کودک به عنوان موازینی جهان شمول در زمینه حقوق بشر انجام می‌دهند.

در سوی دیگر طیفی از کشورها هستند که با توسل به موضوع تنوع فرهنگی هیچ گونه معیار بین‌المللی را برای حقوق بشر نمی‌پذیرند و از این طریق سعی می‌کنند عملکردهای عمدتاً ضعیف خود را تحت پوشش تعاریف ملی از حقوق بشر توجیه کنند.

آنچه که بیشتر در صحنه بین‌المللی ظهور داشته است تقابل فکری و سیاسی این دو طیف بوده است. متأسفانه غلبه این نگرش‌ها در حوزه مباحث فکری مربوط به حقوق بشر باعث شده تا دیدگاه‌های علمی و غیر سیاسی مجال بروز کافی پیدا نکنند. این امر باعث شده تا تصویر ارائه شده از نسبت میان حقوق بشر و تنوع فرهنگی تک بعدی و نامتوازن جلوه کند. در اثر هژمونی طرفداران طیف اول در عرصه‌های رسانه‌ای و دانشگاهی این گونه وانمود شده است که هرگاه بحث از تنوع فرهنگی مطرح می‌شود، هدف یافتن پوششی برای توجیه نقض حقوق بشر برای کشورهای در حال توسعه است. این ابهامات مفهومی باعث شده تا برخی محافل، تنوع فرهنگی را به عنوان گفتمان مجادله آمیز «نسبیت فرهنگی در مقابل جهان‌شمولی» و حتی سفسطه‌ای برای فرسایش جهان‌شمولی حقوق بشر بپندارند.

این وضعیت علاوه بر اینکه باعث شده که رابطه میان حقوق بشر و تنوع فرهنگی به خوبی تبیین نشود از سوی دیگر باعث تضعیف جایگاه حقوق فرهنگی در ادبیات بین‌المللی و نیز در عرصه اجرا شده است. یکی از پیامدهای این ماجرا عدم تعریف و تدوین مقررات لازم برای شناسائی حقوق جمعی فرهنگی است. میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که از اولین معاهدات بین‌المللی در زمینه حقوق بشر است تنها به جنبه‌های فردی حقوق فرهنگی پرداخته است و تصریحی در زمینه شناسائی ابعاد جمعی حقوق فرهنگی ندارد. مدافعان حقوق جمعی فرهنگی تنها به تفسیر «حق تعیین سرنوشت» که در منشور ملل متحد و نیز در میثاقین حقوق بشر مورد تصریح قرار گرفته برای تبیین مبانی حقوق «حق جمعی فرهنگی» استناد می‌کنند. وضعیت فوق‌الذکر ضرورت تلاش برای تبیین صحیح رابطه حقوق بشر و تنوع فرهنگی و نیز شناسائی حقوق فرهنگی در ابعاد فردی و جمعی آن را اجتناب ناپذیر می‌کند. در راستای این ضرورت در عرصه سازمان ملل متحد جمهوری اسلامی ایران از سال 1999 میلادی قطعنامه‌ای تحت عنوان «حقوق بشر و تنوع فرهنگی» طراحی و ارائه کرد که پس از مباحث و مذاکرات صورت گرفته میان نمایندگان کشورهای مختلف در نشست مجمع عمومی سازمان ملل با اجماع به تصویب رسید. در این قطعنامه ایده تنوع فرهنگی به صورتی گسترده با مفاهیمی اساسی همچون حق تعیین سرنوشت، احترام به همگان، بردباری، گفت‌وگوهای میان فرهنگی، و غنی بخشی به جهان‌شمولی حقوق بشر ارتباط پیدا کرده است. چنین عناصر کلیدی عمیقاً به لحاظ درونی با یکدیگر مرتبط و تقویت کننده یکدیگرند.

در قطعنامه حقوق بشر و تنوع فرهنگی هدف تبیین این نکته است که در جهان پر تنش و تنازع‌آمیز کنونی چگونه می‌توان بین فرهنگ‌های متنوع و حقوق بشر سازش برقرار کرد؟ تأثیرات همسانی و تطابق فرهنگی در بهره‌مندی از حقوق بشر چگونه است؟ چگونه می‌توان ضمن ارج نهادن جامعه بین‌المللی به تنوع فرهنگی، از حقوق بشر صیانت نمود؟ آیا دولت‌ها نسبت به ایجاد نظامی بین‌المللی که در آن تنوع فرهنگی محترم شمرده شود، مسئولیتی دارند یا خیر؟

در دیدگاه جمهوری اسلامی ایران تمامی ملل و جوامع در سراسر جهان با سوابق فرهنگی، تاریخی و مذهبی گوناگون، همزمان ضمن تأکید بر مختصات و ویژگی‌های مربوط به خود و با رعایت ارزش‌های فرهنگی و مذهبی خویش، در مفهوم کلان جهان‌شمولی حقوق بشر سهیم هستند. از این رو لازم به تأکید است که استدلال اصلی در مفهوم تنوع فرهنگی به هیچ وجه تقویت سفسطه نسبیت‌گرایی فرهنگی نیست.

آنچه در خط مشی جمهوری اسلامی ایران اولویت دارد تقویت گفت‌وگوی بین فرهنگی برای رسیدن به تعاریف جهان‌شمول از حقوق بشر است که مقدمه چنین رویکردی احترام به تنوع فرهنگی است تا زمینه گفت‌وگو را فراهم آورد. در این رابطه تجربه تاریخی نیز پشتوانه لازم را


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد حقوق‌بشر و تنوع فرهنگی 5 ص

سازمان اسلامی، آموزشی، علمی و فرهنگی

اختصاصی از هایدی سازمان اسلامی، آموزشی، علمی و فرهنگی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

مقدمهدر عصر حاضر با وجود مرزبندی‌های جغرافیایی، بیش از هر زمان دیگری، ارتباطات بین‌المللی و مناسبات فرهنگی میان ملتها اهمیت یافته و تاثیر آن در تحولات اجتماعی و پیشرفت و توسعه جوامع بیش از پیش آشکار گردیده است. مبادلات فرهنگی میان کشورها، نه تنها موجبات رشد و غنای فرهنگی جامعه را فراهم می‌آورد، بلکه زمینه را برای شناخت سایر ملتها و فرهنگ‌های گوناگون و ایجاد تفاهم و احترام نسبت به آنها مساعد می‌سازد. ملتها در سایه ارتباطات بین‌المللی، به نقاط قوت و ضعف خود پی برده و امکان می‌یابند تا از دستاوردها و تجربیات سایر ملت‌ها در زمینه‌های مختلف بهره‌مند شده و مراحل رشد و تکامل را طی کنند. آموزش و پرورش به عنوان مهمترین و فراگیرترین نهاد آموزشی- فرهنگی هر جامعه، تاثیر بسزائی در ایجاد شناخت و تفاهم بین ملتها از طریق گسترش مناسبات آموزشی و فرهنگی بین کشورها دارد. بدین جهت امروزه بخشی از فعالیتهای وزارت آموزش و پرورش کشورها به فعالیتهای برون مرزی و بین‌المللی اختصاص یافته است. بر همین اساس دفتر همکاری‌های علمی بین‌المللی به عنوان نهاد بین‌المللی وزارت آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران در سال 1374 آغاز به کار کرد.

اهدافاهداف اصلی دفتر همکاری‌های علمی بین‌المللی عبارت از ایجاد و گسترش مناسبات علمی، آموزشی و فرهنگی بین وزارت آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران و سایر کشورهای جهان، تسهیل ارتباطات این وزارتخانه با سازمانهای تخصصی بین‌المللی،سازماندهی و ایجاد هماهنگی و همسوئی برنامه‌های بین‌المللی در وزارت آموزش و پرورش و انعکاس تحولات جهانی در عرصه آموزش و پرورش به این وزارتخانه است.

تشکیلات و فعالیت‌هادفتر همکاری‌های علمی بین‌المللی یکی از دفاتر تحت نظارت مقام عالی وزارت آموزش و پرورش است و در حال حاضر از شش واحد تشکیل شده که عبارتند از : 1- واحد سازمانهای بین‌المللی 2- واحد همکاری‌های علمی آموزشی بین‌المللی 3- واحد اتباع خارجی 4- واحد اطلاع‌رسانی بین‌المللی 5- واحد ترجمه 6- واحد تشریفات

واحد سازمانها بین‌المللیاین واحد از چهار بخش تشکیل شده که عبارتند از:بخش سازمانهای بین‌المللی، بخش سازمانهای منطقهای، بخش کنفرانسها و مجامع بین‌المللی، بخش کارگاههای منطقهای و بین‌المللی. فعالیت اصلی این واحد، انجام همکاری‌های دو جانبه با سازمانها و موسسات تخصصی بین‌المللی است. این واحد از بدو تاسیس تاکنون ارتباط بین وزارت آموزش وپرورش وبیش از 50 سازمان بین‌المللی را برقرار کرده و امور مربوط به حق عضویت این وزارتخانه در سازمانهای بین‌المللی را پیگیری و به اتجام رسانده است. درحال حاضر وزارت آموزش و پرورش در شش سازمان بین‌المللی عضویت دارد که عبارتند از : سازمان اسلامی، آموزشی، علمی و فرهنگی (آیسسکو)، کالج عالی طرح کلمبو، مرکز بین‌المللی فیل برای کودکان و نوجوانان، انجمن بین‌المللی تئاتر برای کودکان و نوجوانان سازمان دیپلم بنالمللی، انجمن بین‌المللی ارزشیابی پیشرفت تحصیلی ضمناً اقدامات لازم برای عضویت این وزارتخانه در فدراسیون بین‌المللی ورزش مدارس و فدراسیون بین‌المللی انجمنها و موسسات کتابداری (ایفلا) نیز فراهم آمده است . سایر فعالیتهای این واحد در زمینه بررسی بورسیهها و دورههای آموزشی سازمانهای بین‌المللی و انجام اقدامات لازم برای استفاده مسئولان و کارشناسان وزارت آموزش و پرورش از آنها است. برگزاری کارگاهها و دورههای آموزشی با همکاری سازمانهای بین‌المللی و انجام اقدامات اولیه برای شرکت مسئولان و کارشناسان وزارت آمورش و پرورش در کنفرانسها، سمینارها و سایر گردهماییهای بین‌المللی از جمله فعالیتهای این واحد است. قابل ذکر است که این واحد تاکنون تلاشهای بسیاری به منظور بکارگماردن کارشناسان و متخصصان ایرانی در پستهای پیشنهادی سازمانهای بین‌المللی انجام داده است. تهیه گزارش عملکرد وزارت آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران در خصوص برخی از مفاد


دانلود با لینک مستقیم


سازمان اسلامی، آموزشی، علمی و فرهنگی

روابط فرهنگی ایران و ترکیه

اختصاصی از هایدی روابط فرهنگی ایران و ترکیه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

روابط فرهنگی ایران و ترکیه


روابط فرهنگی ایران و ترکیه

مقاله کامل بعد از پرداخت وجه

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحات: 35

 

فهرست مطالب

عنوان:

مقدمه

تاریخچه روابط فرهنگی دوکشور

روابط فرهنگی دوکشور

منابع

 

مقدمه

دو کشور هم مرز ایران و ترکیه به رغم همسایگی و اشتراکات فراوان تاریخی، فرهنگی و دینی، به علت عدم شناخت دقیق و واقعی از یکدیگر، از گذشته‌های دور تا کنون امکان برقراری ارتباط نزدیک و در حد انتظار را بدست نیاورده‌ و همیشه بعنوان رقیب به هم نگریسته‌اند. در این میان کشورهای ثالث نیز در جهت حفظ منافع خویش، از عدم آگاهی دو کشور نسبت به یکدیگر سوء استفاده کرده و سعی در دور نگهداشتن این دو کشور را داشته‌اند و لذا بر جو عدم اعتماد حاکم بر روابط دو کشور دامن می‌زنند. جالب اینکه از زمان امضاء آخرین توافقات مرزی بین ایران و ترکیه (قرارداد مرزی قصر شیرین) مدت زمان زیادی سال می‌گذرد و در طول این مدت،‌ هر چند ارتباط مناسب و گرمی بین دو کشور وجود نداشته ولی هیچگونه اختلاف جدی و قابل تأملی نیز بین آنان بوجود نیامده است، که این امر خود نشانگر وجود پیوندهای عمیقی است که مانع بروز تنش می باشد و همچنین حاکی از ظرفیت و پتانسیل لازم در بهبود و گسترش روابط و مناسبات دو کشور است.

تاریخچه روابط فرهنگی دوکشور

روابط ایرانیان و ترکان پیشینه دیرینه ای دارد تا آنجا که قدمت موضوع به افسانه های ملی و حتی میتولوژیها می پیوندد، لیکن نشانه های مشخص و در عین حال پیوسته تاریخی این ارتباط را باید از اوایل اسلام جستجو کرد. نزدیکی هر چه بیشتر و ورود منظم اقوام ترک به محدوده سرزمینهای ایران از اوایل حکومت سامانیان و نفوذ نظامی آنان در قلمرو حاکمیتهای ایرانی و تشکیل سلسله پادشاهان و حتی امرای محلی بخصوص با پذیرش فرهنگ اسلامی ، ایرانی ، راه آمیزش نژادی و فرهنگی این دو قوم را هر چه بیشتر باز کرد. آنچنان که می توان ادعا کرد که همزیستی ترکان و ایرانیان در کنار یکدیگر هرگز رنگ و بوی بیگانگی نداشته است.

راه یابی این اقوام به سرزمینهای سرسبز آسیای صغیر و استقرار در آن سرزمین و حرکت تدریجی به سوی مرزهای غربی دنیایی تازه ای بود برای ارائه فرهنگ دیرپایی که در فلات ایران همه اقوام و قبایل ساکن در آنرا بگونه ای استوارترین عنصر وحدت و یکپارچگی بهم می پیوست. به همین جهت در سرزمین های جدید نیز دین مبین اسلام بعنوان بنیان معنوی تفکر و اندیشه و در کنار آن زبان و ادبیات فارسی بشکل زبان علمی و اداری مورد پذیرش قرار گرفتند و بنیان جامعه جدید را که در واقع مولود همان خانواده بود پی افکندند.

این یکپارچگی فرهنگی که صرفاً از طریق یک انتخاب طبیعی و نه از راه دخالت سیاسی صورت گرفته بود تا اوایل قرن حاضر ادامه داشت. با عنایت به وجوه تشابه بیشمار بین عناصر فرهنگی دو ملت، اولین موافقتنامه فرهنگی دو کشور در تاریخ ۹ بهمن ۱۳۳۷ برابر با ۲۹ ژانویه ۱۹۵۹ در تهران امضاء رسید. این موافقتنامه شامل یک مقدمه و18 ماده بود که در حال حاضر نیز دارای اعتبار می باشد. در این موافقتنامه تشکیل موسسات فرهنگی دو کشور، مبادله استاد و دانشجو، تدریس زبان و ادبیات و تاریخ و جغرافیای هر کشور در کشور متقابل، تسهیلات آموزشی، مبادلات فرهنگی ، علمی و هنری ، همکاری بین موسسات فرهنگی پیش بینی شده است. اسناد این موافقتنامه در 2 مهر 1345 در آنکارا مبادله و از تاریخ 17 مهر 1345 برابر با 9 اکتبر 1966 لازم الاجرا گردید. بعد از مبادله اسناد این موافقتنامه برای مدت سه سال تنظیم شده بود و در 30 شهریور 1351 برنامه مبادلات فرهنگی برای سال 1973- 1975 تنظیم گردید. همچنین برای سالهای 1977-1986 موافقتنامه دیگری تنظیم و بمورد اجرا گذاشته شد. قبل از انقلاب طرفین در جهت گسترش روابط فرهنگی خود اقدام به تاسیس موسساتی بشرح ذیل نمودند 


دانلود با لینک مستقیم


روابط فرهنگی ایران و ترکیه

تاثیر شیوه های فرزند پروریِ والدین بر شخصیتِ اجتماعی و فرهنگی جوانان 13ص

اختصاصی از هایدی تاثیر شیوه های فرزند پروریِ والدین بر شخصیتِ اجتماعی و فرهنگی جوانان 13ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

تاثیر شیوه های فرزند پروریِ والدین بر شخصیتِ اجتماعی و فرهنگی جوانان

شخصیتِ اجتماعی و فرهنگیِ فرزندان توسط : خانواده، مدرسه، رسانه ها و محیط های اجتماعی دیگر ساخته می شود.

● مقدمه و طرح مساله:

انسانها در بَدو تولد مانند کاغذ سفیدی هستند که هنوز چیزی بر روی آن نوشته نشده است. (راموز, ۱۹۷۶ : ۱۱۹) هر آنچه که ما بر روی آنها بنویسیم, در آینده همان را خواهیم خواند. به عبارت دیگر، شخصیتِ اجتماعی و فرهنگیِ فرزندان توسط : خانواده، مدرسه، رسانه ها و محیط های اجتماعی دیگر ساخته می شود. یعنی, قاعدتا شکل، فرم و محتویِ هر کدام از این منابع, نسبتا مشابه شکل, فرم و محتویِ شخصیتِ روانی، اجتماعی و هویت فرهنگی جوانان خواهد بود.

این منابع بطور یکسان عمل نکرده و تاثیر یکسانی بر روی افراد جامعه ندارند. در بعضی از افراد، خانواده و در افراد دیگر، مدرسه و در تعدادی دیگر, ممکن است رسانه ها بیشترین تاثیر را داشته باشند. اما، همانطوری که تحقیقات نشان می دهند، بیشترین تاثیر در روند جامعه پذیری و فرهنگ پذیری انسان، در نتیجه, شخصیت روانی و فرهنگی او تا قبل از ۶ سال پایه ریزی می شود و این زمان را انسان بیشتر در خانواده می گذراند. (دادسون, ۱۹۷۲)

در مواقعی که خانواده بتواند با روابط آموزشی صحیح، فرزند را به سمت خود جذب کند، تاثیر نیروهای دیگر حتی در صورتی که مخالف با فرهنگ رایج خانواده باشند, به حداقل خواهد رسید، و در صورت موافقت نیز تشدید خواهد شد. در صورتیکه خانواده با روابط نا صحیح خود نقش دافعه را نسبت به فرزند داشته باشد، طبیعتا, منابعِ دیگر که رابطه ای بهتر و آموزشی تر از خانواده ایجاد کنند، می توانند بر روی چگونگی شخصیتِ روانی، اجتماعی و فرهنگی فرزندان اثر بسزایی داشته باشند. از منظری دیگر، در صورتیکه رابطة خانواده، رابطه ای بر اساس دمکراسی و آزادی باشد، اولا, فرزند بیشتر به سمت خانواده تمایل نشان خواهد داد، ثانیا, جنبة اجتماعی شدن او بیشتر تقویت شده و وی نقش فعالتری را در جامعه ایفا می کند. در غیر اینصورت غالبا دیده شده که فرد منزوی بوده و با محیط اطراف خود منفعلانه بر خورد خواهد کرد.

وجود شخصیت سالم روانی و فرهنگی فرزندان در گروِ یک نکتة اساسی است که در اکثر خانواده های مورد مطالعة این پژوهش کیفی (لاپلانتین, ۲۰۰۰) که در سلامت روان بسر میبرند، مشترک به نظر می رسید، و این نکته, مسئلة حضور والدین در جمع خانواده بود. به عبارت دیگر، مدت زمانی است که والدین در خانه می باشند, و یا شکل فضایی که در خانه حاکم است. البته، وجود زمان و یا فضا به تنهایی کافی نبوده، بلکه در این مدت زمانِ حضورِ فیزیکی، داشتن رابطة آموزشی (هس و ویاند, ۱۹۹۴) و مسئلة وجود ارتباطات کلامی, (بودیشون, ۱۹۸۲) یعنی گفتگو در بین اعضاء خانواده لازم و مطرح است.

رابطة والدین با فرزندان یا شیوه های فرزند پروری, در گذر از اعمالی است که اهداف گوناگونی را در بر دارد. تربیت اخلاقی و روانی، شناسائی, رشد و پیشرفت استعدادهای فرزندان، آموزش مهارت ها، آشنا کردن با قوانین و هنجارهای جامعه از دید والدین، از جملة این اهداف می باشند. ’پارسنز نیز دو کارکرد اساسی یعنی اجتماعی کردن و شکوفایی شخصیت فرزند را برای خانواده در نظر می گیرد.‘ (اعزازی، ۱۳۷۶: ۱۶)

این گونه اهداف والدین که شامل تمام فعالیت ها و اعمالی می شود که به صورت مستقیم یا غیر مستقیم ارتباط آنها را با فرزندان در رفتارهای روزمره نشان می دهد، هستة اصلی این پژوهش بوده، که تحت عنوان فرزند پروری یا رابطة آموزشی مطرح می باشد. این فعالیت ها برطبق نظریة عمل بوردیو جامعه شناس معاصر فرانسوی (بوردیو, ۱۹۸۹) توسط نیروهائی هدایت و یا کنترل می شوند، که این نیروها به صورت یکسان و به یک اندازه نزد انسانها از جمله والدین وجود ندارد. این نیروها در ارتباط با وضعیت اقتصادی اجتماعی و فرهنگی خانواده می باشند. همچنین تصوراتی که والدین از فرزندان خود دارند, تاثیر بر روی چگونگی نوع روابط یعنی شیوه های فرزند پروری نیز دارند. (منادی، ۱۳۷۸) تصورات نیز تحت تاثیر طبقة اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی فرد (یا سرمایه های فرهنگی) می باشند. تصورات و فرهنگ فرد، یعنی عادت واره (بوردیو، ۱۳۸۰) هر دو عامل به صورت مستقیم و غیر مستقیم اعمال فرد را هدایت و کنترل می کنند. در این پژوهش، فرهنگ و تصورات والدین و نقش فرزند، هدایت کنندة رفتارهای آنها از جمله نوع رابطه با فرزندانشان می باشند.

رابطة والدین اعم از آموزشی یا غیر آموزشی با فرزندان، رابطه ای یکسان و بر طبق یک الگو و مدل خاصی نیست. بر اساس تحقیقی در فرانسه، این مدلها در ارتباط با طبقة اجتماعی خانواده ها می باشند. (ژیفو لوواسور, ۱۹۹۵) به گفتة کاستلان ’یک مدل فرزند پروری در همة خانواده ها وجود ندارد. بلکه به تعداد خانواده ها, تعداد روش های فرزند پروری وجود دارد.‘ (کاستلان, ۱۹۸۶ : ۷)

یکی از نکاتی که در شیوه های فرزند پروری نقش مهمی دارند، مسئلة زمانِ حضور اعضاء خانواده در کنار یکدیگر و نوع فعالیت آنها یعنی فضاهای حاکم بر خانواده است. در این زمینه نیز تفاوت هائی بین خانواده ها وجود دارد. به این معنی که خانواده ها زمان های یکسانی را از نظر کار، تفریح، باهم بودن و چگونگی گذراندن ایام ندارند. عوامل تغییرات زمان و فعالیت ها، اولا، تصورات آنها از مسائل مختلف از جمله زندگی, ثانیا طبقة اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آنها می باشد.

هانری لوفور بنیانگذار نظریة زمان (لوفور, ۱۹۶۲ و ۱۹۸۹) بوده که به تفصیل این نظریه را معرفی کرده ایم. (منادی، ۱۳۷۹) به طور اختصار لوفور معتقد است، یکی از تفاوت های بین انسان و حیوان وجود زمان در نزد انسانها می باشد. بدین معنی که برای مثال حیوان هر زمانی گرسنه شود به دنبال شکار رفته، در حالیکه انسان برای غذای خود از قبل برنامه ریزی می کند و نه تنها مواد غذائی خود را تهیه کرده، بلکه تحولات و تغییراتی بر روی این مواد خام نیز انجام می دهد. و حتی ۲۴ ساعت خود را به چند زمان اصلی و فرعی از جمله: صبحانه، نهار و شام و برنامه های میانی آنها که بر اساس فرهنگهای مختلف متفاوت است تقسیم می کند. انسانها دارای زمانهای دیگری مثل زمان : کار، استراحت، تفریح، بازی، شادی، عشق ورزیدن, فعالیت های هنری و ورزشی نیز می باشند. در اصل می توان گفت تفاوت بین انسانها در انواع، اندازه و محتوای اینگونه زمانها هم می باشد. (لوفور, ۱۹۸۹)

در بین زمانهای یاد شده، انسان دارای زمان آموزشی نیز می باشد. (هس, ۱۹۹۴) که اولا، اندازه و محتوایِ آن در نزد همة خانواده ها یکسان نیست. ثانیا, آموزشی بودن رابطة والدین با فرزندان در درون این زمان آموزشی حائز اهمیت است. عوامل آموزشی بودن رابطة والدین با فرزندان در گِرو عناصری چون : زمان آموزشی، اعتماد متقابل، تحمیل نکردن، تعهد و قبول مسئولیت یعنی معنی سازی مشابه، برقراری ارتباط کلامی، همکاری و درک یکدیگر و تخصص یا تبحر یا شناخت می باشد. (منادی، ۱۳۷۷) در چنین شرایطی است که والدین می توانند در جامعه پذیری فرزندان و در انتقال فرهنگ و ارزش های مورد قبول خود و شخصیتِ مورد نظر خودشان موفق تر باشند.


دانلود با لینک مستقیم


تاثیر شیوه های فرزند پروریِ والدین بر شخصیتِ اجتماعی و فرهنگی جوانان 13ص