
وزن جسم :
- طول و حجم :
- چگالی:
مناسب برای دانش آموزان و دبیران و اولیا
برای دانلود کل پاورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:
دانلود پاورپوینت فیزیک پایه هفتم مبحث اندازه گیری در علوم و ابزارهای آن - 4 اسلاید
وزن جسم :
- طول و حجم :
- چگالی:
مناسب برای دانش آموزان و دبیران و اولیا
برای دانلود کل پاورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:
آزمایشگاه مجازی فیزیک Crocodile Physics 6.05
نمونه سوال فیزیک 2 از سال های 83،79 و 85 تا 94 اکثرا با پاسخ از دانشگاه تهران جنوب
همچنین برای دریافت شارژ و اینترنت رایگان به کانال ما بپیوندید:
گرد آوری شده در 41 صفحه با فرمت ورد قابل ویرایش+فرم تکمیل شده شماره 2 جهت ارائه به اداره آموزش و پرورش
مقدمه
فیزیک به عنوان علم یافتن قوانین حاکم بر طبیعتی است که انسان از بدو خلقت در تعامل با آن بوده و در خصوص آن تفکر می کرده است و بی شک برای تمام رخدادها و مسائل موجود در طبیعت در ذهن خودش راه حل هایی ارائه کرده است که اکثر آنها نادرست است .
هرگاه حل درست یک مسله علمی از ذهن عامه مردم دور باشد , جواب غلط ولی نزدیک به ذهن بیشترمورد پذیرش قرار می گیرد .
اینکه آیا خورشید به دور زمین می گردد یا زمین به دور خورشید ، مسأله ای نیست که در زمان خودش حتی در زمان فعلی راه حل درستش قابل فهم تراز جواب غلط آن باشد، تدریس فیزیک از آنجا با دشواری روبروست که بشربه دلیل ذات جستجو گر خویش برای تمام واقعیت ها ، درست یا غلط راه حل هایی ارائه کرده است . گاهی ستاره ها را ارابه های آتشین خدایان می داند که روزها در استراحت وشب ها در حل جنگ و ستیزند و زمین را بر شاخ گاو ، گاو را بر پشت ماهی تصور ,و کوچکترین قسمت اجسام را مولکول فرض می کند علت سقوط اجسام و بالارفتن دود را اینگونه فرض می کند که اجسام از زمین منشأ گرفته و آتش از آسمان .اگر چه امروزه این تفکرات برای ما نابخردانه است ، ولی واقعیت اینست که وجود داشته و امروز هم به نوبه خود ذهن دانش آموزان پر از جوابهای غیر منطقی است به خصوص در محدوده فیزیک کلاسیک . شما اگر 10 بار تکرار کنید که پرتاب در راستای قائم یک حرکت با شتاب ثابت است ، باز هم بیش از 70 درصد دانش آموزان در مورد اینکه شتاب اجسام هنگام بالارفتن بیشتر است یا پائین آمدن جواب غلط می دهند .
اگر بارها بیان کنید که در شلیک گلوله به مقوا اندازه نیروی گلوله به مقوا بیشتر است یا مقوا به گلوله ، باز جوابشان غلط است . در مبحث الکتریسیته, فشارو.... نیزکم وبیش همین مشکلات وجود دارد .
پس دبیران فیزیک ب دو کاررا باید انجام دهند . اول اینکه ذهن دانش آموزان را از آموخته های غلط خالی کنند و سپس واقعیتهای موجود را جانشین سازند. این کار در واقع به منزله ی تغییر جهت رودخانه است از سراریزی به سر بالایی . در فیزیک جدید به دلیل اینکه ذهن دانش آموزان تقریباً خالی از اطلاعات است کار راحت تر به نظر می رسد ولی مشکل این است که در این خصوص ما معلمان نیز به اندازه کافی اطلاعات نداریم وهنوز به درک کاملی از مطلب نرسیدیم تا بتوانیم آن را به خوبی بیان کنیم هرگز با حوصله در آزمایشگاه پدیده فوتوالکتریک ، تابش جسم سیاه ، و کار با نیم رسانا را تمرین نکردیم به همین دلیل به سرعت از آنها می گذریم .
مشکل بعدی عدم استفاده از آزمایشگاه به هر دلیلی است ,که یادگیری را مشکل می کند گاهی مطلبی که در ساعت های متمادی تدریس برای دانش آموزان قابل فهم نیست ، با یک جلسه آزمایش کاملاً درک می شود .
ولی کمتربه این موضوع توجه میشود.
مشکل بعدی عدم برنامه ریزی درست در رعایت ارتباط منطقی بین دروس فیزیک در پایه های مختلف است به تمام این موارد عدم برگزاری دوره های ضمن خدمت بطور مرتب ، عدم آموزش نیروهای تازه استخدام ، استفاده از نیروهای شرکتی ، استفاده از دبیران رشته های غیر مرتبط با فیزیک و از همه مهمتر کاهش ساعت تدریس در طول هفته از جمله مشکلاتی است که به موارد قبل اضافه می شود .
مشکلات تدریس درس فیزیک ودانستنیها
فیزیک به عنوان علم یافتن قوانین حاکم بر طبیعتی است که انسان از بدو خلقت در تعامل با آن بوده و در خصوص آن تفکر می کرده است و بی شک برای تمام رخدادها و مسائل موجود در طبیعت در ذهن خودش راه حل هایی ارائه کرده است که اکثر آنها نادرست است . هرگاه حل درست یک مسأله علمی از ذهن عامه مردم دور باشد ، جواب غلط ولی نزدیک به ذهن بیشتر مورد پذیرش قرار می گیرد . اینکه آیا خورشید به دور زمین می گردد یا زمین به دور خورشید ، مسأله ای نیست که در زمان خودش حتی در زمان فعلی راه حل درستش قابل فهم تر از جواب غلط آن باشد؛ تدریس فیزیک از آنجا با دشواری روبروست که بشر به دلیل ذات جستجوگر خویش برای تمام واقعیت ها ، درست یا غلط راه حل هایی ارائه کرده است. گاهی ستاره ها را ارابه های آتشین خدایان می داند که روزها در استراحت و شب ها در حل جنگ و ستیزند و زمین را بر شاخ گاو ، گاو را بر پشت ماهی تصور و کوچکترین قسمت اجسام را مولکول فرض می کند علت سقوط اجسام و بالا رفتن دود را اینگونه فرض می کند که اجسام از زمین منشأ گرفته و آتش از آسمان؛ گرچه امروزه این تفکرات برای ما نابخردانه است، ولی واقعیت اینست که وجود داشته و امروز هم به نوبه ی خود، ذهن دانش آموزان پر از جوابهای غیر منطقی است به خصوص در محدوده ی فیزیک کلاسیک . شما اگر 10 بار تکرار کنید که پرتاب در راستای قائم، یک حرکت با شتاب ثابت است، باز هم بیش از 70 درصد دانش آموزان در مورد اینکه شتاب اجسام هنگام بالا رفتن بیشتر است یا پائین آمدن، جواب غلط می دهند . اگر بارها بیان کنید که در شلیک گلوله به مقوا اندازه ی نیروی گلوله به مقوا بیشتر است یا مقوا به گلوله، باز جوابشان غلط است. در مبحث الکتریسیته؛ فشار و .... نیز کم و بیش همین مشکلات وجود دارد . پس دبیران فیزیک دو کار را باید انجام دهند . اول اینکه ذهن دانش آموزان را از آموخته های غلط خالی کنند و سپس واقعیتهای موجود را جانشین سازند. این کار در واقع به منزله ی تغییر جهت رودخانه است از سرازیزی به سر بالایی . در فیزیک جدید به دلیل اینکه ذهن دانش آموزان تقریباً خالی از اطلاعات است کار، راحت تر به نظر می رسد ولی مشکل این است که در این خصوص ما معلمان نیز به اندازه کافی اطلاعات نداریم و هنوز به درک کاملی از مطلب نرسیدیم تا بتوانیم آن را به خوبی بیان کنیم، هرگز با حوصله در آزمایشگاه، پدیده فوتوالکتریک ، تابش جسم سیاه، و کار با نیم رسانا را تمرین نکردیم به همین دلیل به سرعت از آنها می گذریم .مشکل بعدی، عدم استفاده از آزمایشگاه به هر دلیلی است که یادگیری را مشکل می کند؛ گاهی مطلبی که در ساعت های متمادی تدریس برای دانش آموزان قابل فهم نیست ، با یک جلسه آزمایش کاملاً درک می شود ولی کمتر به این موضوع توجه می شود . مشکل بعدی عدم برنامه ریزی درست در رعایت ارتباط منطقی بین دروس فیزیک در پایه های مختلف است به تمام این موارد، عدم برگزاری دوره های ضمن خدمت بطور مرتب، عدم آموزش نیروهای تازه استخدام، استفاده از دبیران رشته های غیر مرتبط با فیزیک و از همه مهم تر کاهش ساعت تدریس فیزیک در طول هفته از جمله مشکلاتی است که به موارد قبل اضافه می شود شاید بهتر باشد تغییراتی اساسی در زمینه تدریس فیزیک ایجاد شود .
الکترومغناطیس(به انگلیسی: Electromagnetism) شاخهای از علم فیزیک است که به مطالعهٔ پدیدههای الکتریکی و مغناطیسی و ارتباط این دو با هم میپردازد. از طرفی یکی از چهار نیروی بنیادی طبیعت است (سه نیروی دیگر نیروی هستهای قوی، نیروی هستهای ضعیف و گرانش هستند). در نظریهٔ الکترومغناطیس این نیروها بهوسیلهٔ میدانهای الکترومغناطیسی توصیف میشوند. الکترومغناطیس توصیفگر بیشتر پدیدههاییست (به جز گرانش) که در زندگی روزمره اتفاق میافتد. الکترومغناطیس همچنین نیروییست که الکترونها و پروتونها را در داخل اتمها پیش هم نگه میدارد. درحقیقت حامل همهٔ نیروهای درون مولکولی، نیروی الکترومغناطیسی است.
نیروی الکترومغناطیسی به دو صورت نیروی الکتریکی و نیروی مغناطیسی بروز میکند که این دو جنبههای مختلف از یک چیز (نیروی الکترومغناطیسی) هستند و از این رو ذاتاً یه یکدیگر مربوط اند. تغییر میدان الکتریکی تولید میدان مغناطیسی و برعکس تغییر میدان مغناطیسی تولید میدان الکتریکی میکند. این اثر به نام القای الکترومغناطیسی شناخته شده است و اساس کار ژنراتورهای الکتریکی، موتورهای القایی و ترانسفورمرها میباشد. میدانهای الکتریکی عامل چند پدیدهٔ الکتریکی معمول مانند پتانسیل الکتریکی (مانند ولتاژ باتری) و جریان الکتریکی (مانند جریان برق) و میدانهای مغناطیسی عامل نیروی مربوط با آهنرباها هستند. در الکترودینامیک کوانتومی ، نیروی الکترومغناطیسی بین ذرات باردار را میتوان از طریق روش نمودارهای فاینمن محاسبه کرد که در آن تصور میشود که ذرات پیامرسان به نام فوتن مجازی بین ذرات باردار مبادله میشود.
مفاهیم نظری الکترومغناطیس منجر به توسعه نسبیت خاص توسط آلبرت اینشتین در سال ۱۹۰۵ شدهاست.
در ابتدا تصور بر این بود که الکتریسیته و مغناطیس به عنوان دو نیروی جدا از هم عمل میکنند. با این حال این تغییر دیدگاه، با انتشار رساله الکتریسیته و مغناطیس جیمز کلارک ماکسول در تاریخ '۱۸۷۳ است که در آن نشان داده میشود تعامل بارهای مثبت و منفی توسط یک نیرو تنظیم میشود. چهار اثر عمده ناشی از این تداخلات وجود دارد که به وضوح توسط آزمایشها نشان داده شدهاند: ۱۱-نیروی الکتریکی جذب و یا دفع کننده بارها توسط یک دیگر متناسب با معکوس مربع فاصله بین آنها است. ۲-قطب مغناطیسی همیشه به صورت جفت توسط خطوط میدان مغناطیسی به هم متصل میشوند: قطب شمال مغناطیسی به قطب جنوب مغناطیسی متصل است. ۳-جریان الکتریکی در سیم حامل جریان، میدان مغناطیسی دایرهای اطراف سیم ایجاد میکند، که جهت آن بسته به جهت جریان است. ۴-هنگامی که حلقه سیم به سمت میدان مغناطیسی یا دور از میدان مغناطیسی حرکت کند و یا میدان مغناطیسی به سمت نزدیک شدن و یا دور شدن از آن نقل مکان کند، جهت آن بسته به جهت جریان در آن جنبش است. منابع-۱
زمانی که هانس کریستین اورستد در حال آماده شدن برای سخنرانی شب در ۱۸۲۰ آوریل ۲۱ بود، مشاهدات شگفتآوری کسب کرد. او متوجه شد که سوزن قطبنما زمانی که جریان الکتریکی حاصل از باتری روشن و خاموش میشد، از قطب مثیت منحرف میگردید. این انحراف او را متقاعد کرد که، میدانهای مغناطیسی از طرف یک سیم حامل جریان الکتریکی تأثیر میپذیرد و رابطه مستقیم بین الکتریسیته و مغناطیس وجود دارد. به زودی او یافتههای خود را به چاپ رسانید که به نشان میداد جریان الکتریکی در اطراف یک سیم حامل جریان، تولید میدان مغناطیسی میکند. CGS واحد القاء مغناطیسی (oersted) است به نام و به افتخار او نامگذاری شدهاست.
این اتحاد که توسط مایکل فارادی مشاهده شد، توسط جیمز کلارک ماکسول گسترش یافت و بخشی از آن دوباره توسط الیور هویساید و هاینریش هرتز فرمولبندی شد ، یکی از بزرگترین دستآوردهای فیزیک ریاضی در قرن ۱۹ام بهشمار میرود. از آن پس، الکترومغناطیس ٬٬همواره به عنوان مدلی برای توسعه فیزیک مطرح بوده است.
فهرست مطالب: