هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پایان نامه مقایسه میزان توانمندی فنی ،ادراکی ،انسانی مدیران زن و مرد

اختصاصی از هایدی پایان نامه مقایسه میزان توانمندی فنی ،ادراکی ،انسانی مدیران زن و مرد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه مقایسه میزان توانمندی فنی ،ادراکی ،انسانی مدیران زن و مرد


پایان نامه مقایسه میزان توانمندی فنی ،ادراکی ،انسانی مدیران زن و مرد

مقدمه

اگر چه موضوع مدیریت همزاد زندگی انسان بوده و از آغاز پیدایش با او بوده است اما در جهان امروز به علت گسترش سازمانها و افزایش ، پیچیدگی ، تراکم تکنولوژی و نیازها مورد توجه خاص قرار گرفته است. مدیریت در قرن حاضر به عنوان یک علم از جمله علوم کاربردی است و با عنایت به اهمیت این علم در اداره و رهبری سازمانها ، میتواند نقش اساسی را در بهبود و موفقیت سازمان ها بر عهده داشته باشد .

امروزه ، سرعت ، قدرت عمل و تنوع فرآورده های انسانی و صنعتی نیاز به نیروی هماهنگ کننده و مدبری بنام مدیر دارد، تا بتواند با برنامه ریزی کوتاه مدت و بلند مدت ، بین همه اجزاء امکانات موجود و نیروهای سازمان هماهنگی و وحدت ایجاد کند.                ( میر کمالی سال 1373ص 15 )

آموزش و پرورش از یک سو به عنوان یک نهاد اجتماعی جلب و از سوی دیگر با مطرح شدن نظریه 3 مایه انسانی و ارزش اقتصادی آموزش و پرورش تعلیمات رسمی هر جامعه نوعی سرمایه گذاری تلقی می گردد، که بازدهی آن با نحوه آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت ارتباط کامل دارد.

آموزش و پرورش در جوامع مختلف میتواند با اتخاذ تدابیر و سیاستهای مناسب ضمن تحکیم و گسترش ارزشهای آن با ایجاد تغییرات رفتاری ، نوسازی ارزشهای حاکم بر جامعه را نیز ترویج نماید.

امروزه نقش مدرسه که یکی از اصول بخش های آموزش و پرورش است با اهداف دوره های گذشته اختلاف زیادی دارد، زیرا اجتماع امروز از مدرسه به عنوان یک موسسه تربیتی انتظار دارد که ضمن ایجاد تربیت اجتماعی دانش آموزش ، بتواند در پرورش افراد سازنده جهت رفع نیازهای جامعه نیز همت گمارد . بنابراین مدیریت بر حسن اجرای برنامه های آموزشی و پرورشی و ارزیابی عوامل مربوط از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و لازم است که مدیران مدارس از اصول و فنون تعلیم و تربیت از یک طرف ، و از اصول و فنون مدیریت از طرف دیگر اطلاعات کافی داشته باشد. همین امر باعث شده است که صاحب نظران مدیریت آموزشی در نوشته ها و گفته های خود ، مدیریت آموزشی را به عنوان پر اهمیت ترین مدیریت ها معرفی نماید.

آنچه که مطرح شد اهمیت ویژه مدیریت در آموزش و پرورش و نقش برجسته مدیر در مدرسه را روشن میسازد . لذا افردای باید در راس موسسات آموزشی قرار گیرند که دارای آگاهی ها و مهارتهای لازم در زمینه مدیریت باشند.

در بین علمای مدیریت وجود حداقل سه مهارت در فرا گرد مدیریت تشخیص داده شده است. رابرت کاتز این سه مهارت را با عنوان های مهارت فنی ، مهارت انسانی و مهارت ادراکی تعریف نموده و ارزش نسبی هر کدام را بر شمرده است.

بنابراین تعریف سرپرستان در سطوح پایین تر به مهارت فنی قابل ملاحظه ای نیاز دارند، ولی مدیران در سطح بالا به مهارت ادراکی بیشتری نیازمندند. در حالیکه در شاخص مشترکی که در همه سطوح مدیریت اهمیت دارد و در واقع فصل مشترک هر نوع مهارتی است، مهارت انسانی است. ( علاقه بند 1373 ص 101 )

در مهارت فنی دانستن و توانستن مطرح است. علم ، دانستن است و هنر استفاده از آن ، توانستن ، علم موقعی مفید خواهد بود که کاملاً منطبق بر ارزش های حاکم بر فرهنگ یک جامعه باشد.

بنابراین مدیر خوب باید معتقد و مدبر بوده و آموزش های حرفه ای لازم را دیده باشد در مهارت انسانی حمایت ، مساعدت و تقویت در اجرای امور و همکاری کردن برای نیل به هدف مطرح است ، نه دستور دادن و ریاست کردن ، در مهارت ادراکی برنامه ریزی و خلاقیت مطرح است و هنر مدیر شناخت این توانائیهاست .

مدیران باید به دانش تخصصی مجهز باشند و دانش تخصصی عبارت است از دانشی که فرد را در یک رشته یا تخصصی کار بخصوصی آگاه و توانمند سازد . توان و آگاهی تخصصی سبب تقسیم کار و تخصصی شدن امور می شود . ( میر کمالی، 1374ص202)

بنابراین ضروریت دارد ویژگیها و نقاط قوت و ضعف مدیران واحدهای آموزشی مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد و جهت باروری و اثر بخشی آنان تلاش های لازم صورت پذیرد . این تحقیق به دنبال پاسخ این سوال است که مدیران دبیرستان های منطقه مرند تا چه حد از توانائیها و ویژگیهای کیفی مورد نظر برخوردار هستند.

 

این مقاله به صورت  ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 50 صفحه  آماده پرینت می باشد

چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد

مقالات را با ورژن  office2010  به بالا بازکنید .


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه مقایسه میزان توانمندی فنی ،ادراکی ،انسانی مدیران زن و مرد

تبدیل صدای زن به مرد وبالعکس – اندروید

اختصاصی از هایدی تبدیل صدای زن به مرد وبالعکس – اندروید دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تبدیل صدای زن به مرد وبالعکس – اندروید


تبدیل صدای زن به مرد وبالعکس – اندروید

نرم افزار تبدیل صدا آندروید  یک برنامه بسیار پرطرفدار برای تبدیل صدا مرد به زن و به پیر زن و پیرمرد و دیگر صدا ها که می توانید برروی تمام ورژن های اندروید قابل نصب است.از ویژگی های پرکاربرد این نرم افزار می توانیم به ضبط مکالمه و کارایی بسیار ساده اشاره کرد.

تفاوت با برنامه های مشابه :::  درساختار هرمودینامیک تبدیل صدا (98 در صد مشابه !!!)


دانلود با لینک مستقیم


تبدیل صدای زن به مرد وبالعکس – اندروید

دانلود پایان نامه رشته حقوق با موضوع بررسى فقهى زن و مرد در طلاق

اختصاصی از هایدی دانلود پایان نامه رشته حقوق با موضوع بررسى فقهى زن و مرد در طلاق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پایان نامه رشته حقوق با موضوع بررسى فقهى زن و مرد در طلاق


دانلود پایان نامه رشته حقوق با موضوع بررسى فقهى زن و مرد در طلاق

 

 

 

 

 

 

 

در این پست می توانید متن کامل پایان نامه رشته حقوق با موضوع بررسى فقهى زن و مرد در طلاق را  با فرمت ورد word دانلود نمائید:

 

چکیده:

وضعیت طلاق در حقوق ایران، شاید مانند بسیارى از کشورها، فراز و نشیبهایى را طى کرده است و هنوز هم آن گونه که باید و شاید، وضع تثبیت‏شده و کاملا مشخص و روشنى ندارد. بحث ما در این بخش بررسى همه ابعاد و احکام طلاق نیست‏بلکه در مورد تفاوتهایى که در خصوص توسل به این وسیله براى برهم زدن عقد نکاح در حقوق ایران وجود دارد و مبانى آن که همانا موازین اسلامى فقه جعفرى است مختصر بحث و تجزیه و تحلیلى خواهیم داشت و شاید نتیجه‏گیرى و نظر قطعى هم ارائه ندهیم بلکه نفس شرح و تحلیل و شکافتن موضوع را براى بهره‏گیرى خوانندگان و علاقمندان این مباحث مفید و مطلوب مى‏دانیم.

ابتدا سیرى اجمالى در قوانین مختلف موضوعه در حقوق ایران و سایر کشورهاى اسلامى در مورد طلاق خواهیم داشت و آنگاه به شرح چگونگى اختیار و حق مرد و زن در توسل به این طریق پرداخته و مقدارى پیرامون مباحث فقهى آن بحث مى‏نماییم.

وضعیت زن و مرد نسبت‏به طلاق در قوانین موضوعه ایران

طبق قوانین موضوعه و معمول فعلى على‏الاصول اختیار طلاق در دست مرد است، یعنى مرد هر وقت‏بخواهد مى‏تواند اقدام به طلاق دادن زن خود بنماید یعنى ملزم نیست جهت‏خاصى را براى تصمیم خود نسبت‏به طلاق دادن ذکر کند ولى این محدودیت‏براى مرد وجود دارد که اگر بخواهد طلاق دهد حتما باید به دادگاه مراجعه نماید و دادگاه به امید رسیدن به سازش و منصرف کردن مرد از طلاق موضوع را به داورى ارجاع مى‏نماید و طبعا براى مدتى مانع اجراى تصمیم او مى‏شود; اما به هر حال اگر مرد مصمم بر طلاق باشد و کنار نیاید سرانجام دادگاه گواهى عدم امکان سازش صادر مى‏کند و با در دست داشتن آن مى‏تواند رسما طلاق را واقع و ثبت نماید.

بنابراین اختیار مطلق و غیر محدود مرد براى طلاق دادن طبق ماده‏1133 قانون مدنى، مطابق آخرین قانون مصوب در مورد طلاق فقط از لحاظ شکلى تا این حد محدود شده که مرد نمى‏تواند راسا اقدام به طلاق دادن همسر خود نماید بلکه باید به دادگاه رجوع کند و طبعا مدت اعمال این اختیار اندکى به عقب افتد. همچنین با توجه به نحوه تعبیر ماده واحده مصوب سال 1371 و مذاکرات جانبى هنگام بررسى و تصویب به نظر مى‏رسد اگر مردى ریسک واقع ساختن طلاق به صورت غیر رسمى را بنماید و بدون مراجعه به دادگاه با ملاحظه شروط ماهوى صحت طلاق طبق قانون مدنى زن خود را طلاق دهد; طلاقش صحیح و معتبر است. ولى البته امروزه کمتر کسى ریسک این عمل و تبعات آن را مى‏پذیرد و حاضر به واقع ساختن طلاق به صورت غیر رسمى مى‏شود.

با این ترتیب مى‏توان گفت در حقوق ایران، عملا، محدودیتى در اعمال اختیار طلاق براى مرد ایجاد شده است، زیرا براى ثبت طلاق ناگزیر باید به دادگاه مراجعه و اجازه دادگاه را که همانا گواهى عدم امکان سازش است دریافت نماید.

ولى زن اگر متقاضى طلاق باشد، علاوه بر آن که باید به دادگاه مراجعه نماید، درخواست طلاق خود را نیز باید در قالب یکى از موارد خاص پیش‏بینى شده در قانون مدنى، یعنى ترک انفاق یا عسر و حرج مطرح نماید و آن را ثابت کند یا در ضمن عقد بر شوهر شرط یا شروطى کرده و وکالت گرفته که در صورت تخلف از آن شروط خود را مطلقه نماید و در دادگاه، گرفتن وکالت و تخلف از شرط را اثبات نماید تا موفق به اخذ گواهى عدم امکان سازش شود.

همچنین زن مى‏تواند با بخشیدن مهریه یا بذل مال دیگرى به شوهر، موافقت او را براى طلاق جلب کند و در این صورت با توافق از دادگاه درخواست طلاق نمایند.

بررسى فقهى – حقوقى وضعیت متفاوت …

به هر حال، در اصل درخواست طلاق، این تفاوت بین زن و مرد، در حال حاضر وجود دارد. تفاوت دیگر این که پس از گرفتن گواهى عدم امکان سازش نیز اگر زن به موقع در دفترخانه حاضر نشد، مرد مى‏تواند با حضور در دفتر طلاق، صیغه طلاق را جارى و آن را به ثبت‏برساند. ولى اگر مرد حاضر نشد، زن باید روند جدیدى را طى کند و به دادگاه مراجعه نماید و از نو حکم دادگاه را بر اجراى صیغه طلاق بگیرد.

تفاوت دیگر بین زن و مرد در مورد طلاق، مساله حق رجوع است که همچنان طبق ماده واحده قانون طلاق مصوب سال 1371 نیز براى مرد شناخته شده است و جز در موارد طلاق بائن، مرد این حق را دارد که در ایام عده یک طرفه تصمیم به برگرداندن وضع به حال اول یعنى برقرارى وضع نکاح نماید و در واقع طلاق را منتفى سازد و موافقت زن هم شرط نیست.

تقریبا مى‏توان به این نتیجه رسید که در حقوق ایران و طبق مقررات موجود فعلى اگر مردى از زن خود به هر علت و جهتى خوشش نیاید و مایل به ادامه زندگى زناشویى با او نباشد، مى‏تواند با طرح درخواست‏خود در دادگاه و مؤثر واقع نشدن نصایح دادگاه و مساعى داوران، گواهى عدم امکان سازش دریافت و زن را مطلقه نماید. فقط طبق تبصره‏6 ماده واحده قانون اصلاح مقررات طلاق سال 1371 اگر وقوع طلاق به خاطر سوء رفتار و قصور زن نبود شوهر به حکم دادگاه ملزم است‏به تناسب سنوات زندگى زناشویى و وضع مالى شوهر و نوع خانه دارى زن، مبلغى را به زن بپردازد.

ولى اگر زن از شوهرش کراهت دارد و خوشش نمى‏آید، در صورتى مى‏تواند از دادگاه، گواهى عدم امکان سازش دریافت کند که یا بتواند ثابت کند وضعیت‏به گونه‏اى است که ادامه زندگى زناشویى با شوهر عادتا غیر قابل تحمل است و طبعا براى این کار باید امورى از قبیل بیمارى خطرناک، یا اعتیاد مضر یا سوء رفتار غیر عادى شوهر و امثال آنها را ثابت نماید. و یا باید با دادن مالى به شوهر نظر و موافقت او را جلب کند و در واقع شوهر را حاضر به دادن طلاق بنماید (از طریق خلع یا مبارات) و طبعا اگر شوهر حاضر نشد با گرفتن مال، زن را طلاق دهد، گواهى عدم امکان سازش صادر نخواهد شد. این معنى در قانون پیش‏بینى نشده که اگر زن به هر علت از شوهر، خوشش نیامد و با انصراف از مهریه خود، خواستار طلاق بود، دادگاه بتواند گواهى عدم امکان سازش صادر کند و به تعبیرى مرد را ملزم به طلاق نماید. البته اگر مبناى فقهى این مساله حل شود، شاید بتوان با تفسیر موسعى از ماده واحده قانون طلاق سال 1371، این معنى را برداشت نمود. در بحث مبانى فقهى مربوط به طلاق خلع متعرض این مساله خواهیم شد.

اشاره‏اى به وضع طلاق در قوانین دیگر کشورهاى اسلامى

قوانین خانواده و احوال شخصیه عمده کشورهاى اسلامى نیز على‏الاصول طلاق را در اختیار مرد مى‏دانند ولى بسیارى از آنها از یک سو سعى کردند با الزام مراجعه به دادگاه و یا بیان علل و موجبات درخواست طلاق محدودیتهایى در اعمال این اختیار ایجاد کنند و از سوى دیگر تلاش کردند تسهیلاتى براى درخواست طلاق و جدایى از جانب زن در مواردى که ادامه زندگى زناشویى برایش دشوار و موجب ضرر است فراهم آورند، به عنوان نمونه اشاره‏اى به کشورهاى زیر که قوانین آنها در اختیار ما قرار داشت مى‏نماییم:

مصر: از ملاحظه مقررات مربوط به نکاح و طلاق و تفسیرهاى آن این گونه برمى‏آید: على‏الاصول طلاق ایقاع است و مرد مى‏تواند مستقلا طلاق را واقع سازد ولى زن هم مى‏تواند براى دفع ضرر از خود از دادگاه درخواست طلاق نماید. (2) از ماده 5 قانون‏اصلاحى طلاق مصوب سال 1985 چنین مستفاد است که حتى ممکن است‏شوهر، زن را طلاق دهد بدون این که زن از آن مطلع گردد ولى البته آثار و حقوق مالى مترتب بر طلاق از زمان اطلاع زن حاصل مى‏شود. (3) به هر حال طبق ماده‏6 قانون مزبور که در بحث فسخ هم‏به آن اشاره شد، (4) زن مى‏تواند در صورتى که مدعى باشد ادامه زندگى زناشویى براى اوزیان‏آور است درخواست طلاق نماید.

سوریه: طبق قانون احوال شخصیه سوریه نیز اختیار طلاق در دست مرد است و ماده 85 قانون مزبور مصوب سال‏1953 مردى را که داراى 18 سال تمام باشد داراى اهلیت کامل براى طلاق دادن مى‏داند. زن نیز طبق ماده 105 در دو مورد یکى در صورت وجود عیوب مانع از عمل زناشویى و دیگرى در مورد حدوث جنون شوهر بعد از عقد.

البته غیبت غیر موجه بیش از سه سال و محکومیت‏به حبس بیش از سه سال و ترک انفاق نیز از موجبات درخواست طلاق از جانب زن مى‏باشد. (مواد109 و 110) و طبق ماده‏117 در صورتیکه پس از وقوع طلاق از ناحیه مرد، معلوم شود که مرد بدون جهت موجهى زن را طلاق داده و زن از این جهت دچار سختى معیشت‏شده است، دادگاه مى‏تواند مرد را با توجه به اوضاع و احوال به پرداخت مبلغى تا حد نفقه یک سال در حق زوجه محکوم نماید. (5)

الجزایر: طبق قانون خانواده الجزایر (6) نیز على‏الاصول طلاق در دست مرد است ولى‏زن هم در مواردى مى‏تواند درخواست طلاق نماید. ماده 48 قانون مزبور مصوب سال 1984 مى‏گوید: «طلاق عبارت است از انحلال عقد ازدواج و این امر یا به اراده زوج و یا با توافق طرفین و یا با درخواست زوجه در حدود مقررات مواد53 و 54 صورت مى‏گیرد، طبق ماده‏49 طلاق باید پس از گرفتن حکم از دادگاه صورت گیرد.

ماده 55 این قانون پیش‏بینى کرده است که نشوز هر یک از زوجین مى‏تواند موجب صدور حکم طلاق از ناحیه دادگاه گردد. (7)

لبنان: قانون احوال شخصیه مصوب سال‏1917 با اصلاحات سال 1362، (8) طلاق رادر اختیار شوهر مى‏داند (ماده 102: الزوج المکلف اهل للطلاق) و او را ملزم مى‏داند که پس از واقع ساختن طلاق، مراتب را به اطلاع دادگاه برساند. (ماده 110) (9) عراق: طبق قانون احوال شخصیه عراق مصوب سال‏1959 که در سال 1978 و سالهاى بعد اصلاحات عمده‏اى مخصوصا در زمینه طلاق در آن بعمل آمده (10) و دامنه‏درخواست طلاق قضایى افزایش یافته است، على‏الاصول طلاق در دست مرد است و ممکن است‏با وکالت‏به زن واگذار شود و یا با حکم قاضى صورت گیرد. (ماده 34).

ماده‏39; مراجعه به دادگاه احوال شخصیه و گرفتن حکم از دادگاه را براى دادن طلاق لازم مى‏داند و در عین حال مقرر مى‏دارد که اگر مراجعه به دادگاه براى مرد میسور نبود مى‏تواند طلاق دهد ولى لازم مى‏داند در زمان عده به دادگاه مراجعه کند و طلاق را ثبت نماید.

در همین ماده پیش‏بینى شده که اگر مردى زنش را طلاق داد و براى دادگاه روشن شد که در این امر بر زن ستم روا داشته و زن دچار ضرر شده است‏به درخواست زن، دادگاه شوهر را به پرداخت مبلغى که مى‏تواند تا حد نفقه دو سال زن باشد، محکوم نماید.

قانون احوال شخصیه عراق تحت عنوان تفریق قضایى، مواد مختلفه‏اى را که هر یک از زوجین و بخصوص زوجه مى‏تواند درخواست طلاق کند بر شمرده است (ماده‏43)کویت: طبق قانون احوال شخصیه کویت نیز اصولا طلاق در اختیار مرد است و ماده‏97 قانون مزبور مى‏گوید: «طلاق عبارت است از انحلال عقد نکاح صحیح به اراده زوج یا قائم مقام او به لفظ مخصوص‏». (11)

در این قانون از لزوم مراجعه به دادگاه و گرفتن حکم محکمه براى واقع ساختن طلاق از ناحیه مرد سخنى نرفته است ولى تحت عنوان تفریق قضایى مواردى که زن مى‏تواند از دادگاه درخواست صدور حکم طلاق نماید مانند ترک انفاق، ایلاء (12) ضرر، غایب بودن، و محبوس بودن ذکر شده است.

اندونزى: قانون ازدواج اندونزى مصوب سال (13) 1974 دف ایجاد اصلاحات و بهبودوضعیت‏حقوق زن در امر نکاح و طلاق و به تعبیر مقدمه قانون ملاحظه مقررات اسلامى و مقتضیات زمان و تحولات عصر حاضر تنظیم و تصویب شده و در مورد طلاق دیدگاهى متفاوت – از بسیارى از قوانینى که به آنها اشاره کردیم – دارد. به هرحال طبق قانون طلاق، الزاما باید طلاق در حضور دادگاه و پس از انجام مساعى لازم براى اصلاح و سازش صورت گیرد. هنگامى اجازه طلاق داده مى‏شود که دلایل کافى و موجهى بر عدم امکان ادامه زندگى زناشویى وجود داشته باشد (ماده‏39) درخواست طلاق نیز حتى اگر از سوى زوج باشد باید ضمن داد خواستى تقدیم دادگاه گردد و موجبات در خواست طلاق در آن ذکر گردد (ماده 14 آیین نامه اجرایى قانون ازدواج سال 1975). ماده‏19 همان آیین نامه موجبات درخواست طلاق از قبیل ارتکاب جرم، اعتیاد به الکل و مواد مخدر، قمار، ترک زندگى خانوادگى، محکومیت 5 سال به زندان، سوء رفتار و امثال آنهاست در چندین بند ذکر شده است.

تقریبا قانون ازدواج اندونزى در قسمت طلاق نظیر قانون حمایت‏خانواده مصوب سال‏1353 ایران است.

مالزى: با این که مالزى یک کشور بزرگ اسلامى است که اکثریت‏سکنه آن را مسلمانان تشکیل مى‏دهند و دین رسمى و یا به تعبیر قانون اساسى مالزى، (14)دین دولت،دین اسلام است، ولى اقلیت‏بزرگ و معتنابهى غیر مسلمان نیز در آن زندگى مى‏کنند، مالزى داراى دولت فدرال است که مرکب از سى ایالت مى‏باشد. برخى از قوانین و مقررات تابع حکومت فدرال است و در بعضى از زمینه‏ها هر ایالت مقررات خاص خود را وضع و اجرا مى‏نماید. در زمینه مسائل مربوط به نکاح و طلاق در مالزى یک سلسله مقررات عرفى و مربوط به فدرال وجود دارد و در عین حال در ایالات مختلف مقررات مذهبى اسلامى در دادگاهها رایج و قابل اجرا است. (15)

در ارتباط با طلاق، قانون ازدواج و طلاق سال‏1976 و اصلاحات بعدى آن بطور کلى حاکم است که طبق آن قانون، طلاق باید با حکم دادگاه صورت گیرد و درخواست طلاق قبل از انقضاء دو سال از تاریخ ازدواج، در دادگاه پذیرفته نمى‏شود.

درخواست طلاق از سوى هر یک از زوجین ممکن است مطرح شود و در صورتى دادگاه حکم طلاق مى‏دهد که ادعاى متقاضى طلاق، بر غیر قابل تحمل شدن ادامه زندگى زناشویى با دلایل و رسیدگیهاى لازم ثابت‏شود. مواردى چون ارتکاب زنا، سوء رفتار شدید، ترک زندگى خانوادگى براى مدت دو سال، از جمله علل موجه، درخواست طلاق مى‏باشد.

در صورتى که پس از گذشت‏حداقل 2 سال از تاریخ ازدواج، زوجین متفقا متقاضى طلاق باشند و درخواست مشترک خود را به دادگاه تقدیم نمایند و دادگاه مطمئن شود که طرفین آزادانه بر درخواست طلاق، توافق کردند، حکم طلاق را صادر مى‏نماید. (16)

در ایالات مسلمان نشین على‏الاصول طلاق تابع مقررات اسلامى است و عمدتا شوهر حق دارد زن را وفق موازین اسلامى طلاق دهد ولى هر یک از ایالات، برخى مقررات خاص خود را دارند که شبیه مقرراتى است که از قوانین دیگر کشورهاى اسلامى نقل کردیم. در بعضى از ایالات، شوهر مجاز است طبق موازین مذهبى زن خود را طلاق دهد ولى باید مراتب را به ثبت محل اقامت‏خود گزارش دهد که به ثبت‏برسد. در بعضى از ایالات طلاق باید حتما در حضور قاضى و پس از بررسى و رسیدگى او و سعى در اصلاح و سازش صورت گیرد. طبق مقررات برخى از ایالات (سلانگر (selangor درخواست طلاق باید در فرمهاى مخصوص به دادگاه تقدیم شود و جز با موافقت زن و تایید دادگاه، طلاق صحیح نیست. (17)

با ملاحظه تعدادى از قوانین کشورهاى اسلامى و مقررات مختلف آنها در مورد طلاق، چنین به نظر مى‏رسد که قوانین مزبور نیز عمدتا اختیار طلاق را در دست مرد مى‏دانند ولى در بسیارى از آنها سعى شده موارد درخواست طلاق از سوى زن نیز افزایش یابد و محدودیتهایى هم براى اعمال مطلق این اختیار از سوى مرد پیش‏بینى شده که حداقل آنها الزام مراجعه به دادگاه و گرفتن حکم یا اجازه طلاق از سوى دادگاه است. طبیعتا برداشت کلى این است که از لحاظ موازین اسلامى حق طلاق با مرد است که بدون رضایت و موافقت زن مى‏تواند طلاق را واقع سازد و در موارد خاص و استثنایى، زن مى‏تواند با مراجعه به دادگاه طلاق بگیرد.

قوانین موضوعه کشورهاى مختلف اسلامى عمدتا با توجه به اوضاع و احوال و مقتضیات زمانى و مکانى و تحولات پیش آمده در روابط اجتماعى زن و مرد و سوء استفاده مردان، در عمل، از این اختیار و با تکیه بر دستورات اخلاقى اسلام و روح عدالت‏خواهى و انصاف، سعى کردند با حفظ اساس این نظر به تناسب، تلطیفى در آن به وجود آورند. و حال باید وضعیت طلاق را در مبانى اسلامى و فقهى بررسى کنیم.

طلاق در مبانى اسلامى و فقهى

در این بخش ابتدا نگاهى اجمالى به نظر فقها در خصوص وضعیت طلاق از لحاظ ارتباط آن با مرد و زن و حدود اختیار هر یک از آنها در استفاده از این حق مى‏افکنیم و سپس وضعیت آن را در قرآن و سنت مورد بررسى قرار مى‏دهیم.

استنباط عمومى فقیهان از مبانى اسلامى بر مطلق بودن اختیار مرد در طلاق

برداشت عمومى و مورد اتفاق فقها و مفسرین این است که از دیدگاه اسلامى، اختیار طلاق در دست مرد است و على‏الاصول مرد هر وقت‏بخواهد، اعم از این که جهت موجهى داشته باشد یا نه، مى‏تواند زن را طلاق دهد، و همانطور که در صفحات پیش در مورد وضعیت طلاق در قانون مدنى ایران اشاره شد، شرایط محدود کننده‏اى که وجود دارد تعدادى از آنها مربوط به اهلیت مرد به عنوان اجرا و استیفاى این حقى که قانون براى او شناخته، مى‏باشد از قبیل داشتن بلوغ، اختیار و یا نحوه اجراى صیغه طلاق و یا شرایط و وضعیت مربوط به حالات زن از قبیل بودن در طهر غیر مواقعه مى‏باشد. البته از لحاظ اخلاقى هم توصیه‏هایى براى پرهیز از طلاق و در واقع عدم استفاده غیر موجه از این حق شده است. ولى به هر حال با قطع نظر از محدودیتها و ممنوعیتهاى اخلاقى، از لحاظ فقهى، و حقوقى، برداشت فقها از احکام قرآن و مبانى اسلامى این است که طلاق حق مرد و در اختیار اوست. شاید بتوان گفت صریح‏ترین و جامع‏ترین بیان در این خصوص از قاضى ابن البراج طرابلسى، فقیه و قاضى شیعى قرن پنجم هجرى است که در کتاب المهذب در ابتداى بحث طلاق با نقل آیه شریفه: (یا ایها النبى اذا طلقتم النساء فطلقوهن لعدتهن…) (18) مى‏گوید:

«خداوند طلاق را در اختیار مرد قرار داده نه زن و آن را براى مردان مباح کرده است. بنابراین اگر مردى، خواست زنش را طلاق دهد، او را مى‏رسد که چنین کند، خواه علتى براى این کار داشته باشد یا بدون علت‏بخواهد طلاق دهد، زیرا طلاق دادن براى او مباح شمرده شده است. البته طلاق دادن زن بدون جهت مکروه است. بنابراین اگر بدون جهت اقدام به طلاق نموده ترک افضل کرده است ولى گناه و خطایى به حساب او نمى‏آید.» (19)

نحوه بیان مطلب از سوى سایر فقیهان نیز هر چند به این صراحت و شفافیت نباشد ولى به هر حال همین تلقى را از حکم اسلامى و آیات قرآنى از جانب آنها نشان مى‏دهد، اغلب آنها با مفروغ عنه دانستن حق و اختیار یک طرفه مرد، در مورد طلاق مبحث طلاق را با بیان شرایط مربوط به طلاق دهنده (مرد) و اجراى صیغه طلاق و حالت و وضعیت مورد طلاق یعنى زن و اقسام طلاق، آغاز کرده‏اند. همین تلقى و برداشت، در مورد رجوع در ایام عده نیز وجود دارد، یعنى وقتى از جانب مرد، طلاق واقع شد، غیر از موارد ششگانه‏اى که طلاق باین محسوب مى‏شود و حق رجوع براى مرد وجود ندارد. اصولا مرد این حق انحصارى را دارد، که در ایام عده رجوع کند یعنى همان اراده‏اى که به تنهایى نکاح را بر هم زده است، مى‏تواند، طلاق را نیز از اثر بیاندازد و باز وضعیت را به حال نکاح درآورد، بدون این که عقد جدید و موافقت و رضایت زن لازم باشد، و همانطور که در بحث پیشین به آن اشاره شد هر لفظ و هر نوع عملى که از مرد سرزند و نشان دهنده قصد رجوع باشد، حالت نکاح مجددا برقرار مى‏شود.

از بیان بعضى از فقها بر مى‏آید که ارتکاب برخى از اعمال در دوران عده از سوى مرد ولو معلوم نباشد که همراه با قصد رجوع است، رجوع به حساب مى‏آید، البته براى رجوع، بر خلاف طلاق، حضور شاهد نیز لازم نیست‏بلکه مستحب است. در این قسمت هم بد نیست، به عنوان نمونه، بیان «قاضى ابن البراج‏» را نقل کنیم. وى پس از اشاره به برخى آیات که دلالت‏بر حق رجوع مرد در طلاق دارد مى‏گوید:

«زنى که به طلاق رجعى، مطلقه شده است، بوسیدن و آمیزش با او براى مرد، حرام نیست، و اگر مرد، اقدام به این اعمال نمود، همین امر، رجوع محسوب مى‏شود، شاهد گرفتن نیز، شرط صحت رجوع نیست ولى مستحب و مطابق با احتیاط است. و هرگاه مرد به زن بگوید: به تو رجوع کردم اگر تو بخواهى، این رجوع، صحیح نیست، زیرا خواست زن در مورد رجوع، اعتبارى ندارد». (20) شیخ طوسى نیز در کتاب نهایه رجوع را حتى با انکارطلاق، از سوى مرد یا با تقبیل و تماس با زن در ایام عده، (21) محقق مى‏داند و گرفتن شاهد را لازم نمى‏داند ولى آن را مستحب مى‏داند و مى‏گوید: بودن آن در صورت اختلاف در وقوع رجوع کارساز خواهد بود. (22)

فقهاى اهل سنت نیز عموما طلاق را حق مرد و او را مالک طلاق مى‏دانند و همه بحثها در کتب فقه و تفسیر در مورد چگونگى و شرایط استفاده از این حق است. (23) البته درطلاقهاى رجعى، در مورد رجوع نیز، خواست و رضایت زن، شرط دانسته نشده و صرفا حق مرد شناخته شده است. (24)

در دوره‏هاى اخیر بعضى از فقیهان مخصوصا فقهاى عامه در مقام توجیه و بیان حکمت قرار ندادن اختیار طلاق در دست زوجه برآمده‏اند و دو چیز را علت عمده قرار گرفتن اختیار طلاق در دست مرد دانسته‏اند یکى عقلانى‏تر بودن رفتار مرد که موجب مى‏شود سریع تصمیم نگیرد و زوجیت را به هم نزند و دیگرى مساله تبعات مالى که طلاق براى مرد دارد از قبیل دادن مهریه و نفقه ایام عده و در نتیجه عنایت او به حفظ علقه زوجیت‏بیشتر از زن است که طلاق این پیامدهاى مالى را براى او ندارد. آقاى «وهبه زحیلى‏» در کتاب «الفقه الاسلامى و ادلته‏» تحت عنوان «علت قرار گرفتن اختیار طلاق در دست مرد»، مى‏گوید: «این که اختیار طلاق در دست مرد قرار دارد على رغم این که زن در عقد نکاح شریک مرد است، علتش حفظ کانون ازدواج و جلوگیرى از گسستن سریع آن است، زیرا مرد که مهریه داده و ملزم به دادن نفقه است معمولا بیشتر عاقبت اندیش و نگران از بین رفتن نکاح است تا زن و بنابراین به دو جهت‏سزاوارتر است که حق طلاق به او داده شود;

اول این که زن اغلب عاطفى‏تر از مرد است و زودتر تحت تاثیر قرار مى‏گیرد و بنابراین اگر حق طلاق به دست او داده شود ممکن است‏به اندک رنجشى بساط زندگى زناشویى را برچیند.

دوم این که طلاق پیامدهاى مالى از قبیل پرداخت مهر و نفقه زمان عده و پرداخت مهر المتعه (به تعبیر امروزى حقوق ما، اجرت المثل) دارد و این تکالیف مالى که به دوش مرد قرار دارد موجب مى‏شود که او در مورد طلاق بیشتر بیاندیشد و بر حفظ علقه زوجیت علاقمندتر باشد ولى زن که در اثر طلاق زیان مالى نمى‏کند، طبعا چنین عاقبت اندیشى ندارد و ممکن است زود تصمیم گیرى نماید. (25)

«وهبه زحیلى‏» در مورد گرایش صاحب نظران امروزى به این نظر که خوب است امر طلاق و تصمیم گیرى در مورد آن به دست قاضى باشد مى‏گوید: «این نظر درست نیست زیرا: اولا این امر مغایر شرع است و ثانیا چون مرد معتقد است‏شرعا حق طلاق با اوست‏بنابر این پیش از این که منتظر حکم قاضى شود طلاق مى‏دهد و در نتیجه رابطه نکاح گسسته مى‏شود و زن شرعا و طبق عقیده مذهبى مرد بر او حرام مى‏گردد. و به علاوه بودن اختیار طلاق در دست دادگاه به صلاح خود زن نیز نمى‏باشد زیرا ممکن است تصمیم به طلاق به خاطر برخى دلایل مخفیانه باشد که علنى کردن آنها به صلاح خود زن هم نباشد و وقتى تشخیص و تصمیم گیرى در مورد طلاق به عهده دادگاه گذاشته شد همه اسرار زندگى زناشویى بر ملا مى‏شود و این به مصلحت نیست.

 

(ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)

متن کامل را می توانید دانلود نمائید

چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

موجود است


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پایان نامه رشته حقوق با موضوع بررسى فقهى زن و مرد در طلاق

مقاله ای در مورد برابری یا عدم برابری دیه زن و مرد در قالب ورد در 55 صفحه ( قابل ویرایش)

اختصاصی از هایدی مقاله ای در مورد برابری یا عدم برابری دیه زن و مرد در قالب ورد در 55 صفحه ( قابل ویرایش) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله ای در مورد برابری یا عدم برابری دیه زن و مرد در قالب ورد در 55 صفحه ( قابل ویرایش)


مقاله ای در مورد برابری یا عدم برابری دیه زن و مرد در قالب ورد در 55 صفحه ( قابل ویرایش)

مقدمه:

بر اساس قانون مجازات اسلامى ایران و مطابق فتاواى بسیارى از فقیهان شیعه و سنى، دیه زن نصف دیه مرد است. این راى در میان فقهای شیعه و سنی مخالفانى نیز دارد. دلیل عمده گروه اول آیه ۱۷۸ از سوره بقره یعنى (وَ الاُْنثَى بِالاُْنثَى) ، تصریح برخى از روایات بر نصف بودن دیه زن نسبت ‏به مرد ، اجماع و استحسان است. گروه دوم نیز با تمسک به اطلاق آیه ۹۲ سوره نسا و آبی از تخصیص بودن آیه ۱۷۸ سوره بقره و اطلاق برخى از روایات و نیز با تردید در روایات دال بر نصف‏ بودن دیه زن به جهت ایراد در سند، ایراد در راوی حدیث، ایراد در مدلول، و شخصیه بودن بعضی روایت ها، اصل برابری را پذیرفته اند.

کلید واژگان:

خونبها، دیه، دیه جزایی، دیه حقوقی

خونبها شامل مواردی میشده است که پیش از اسلام افراد خانواده ها یا قبایل در قبال کشته شدن یکی از اعضای خود از قاتل طلب میکردند وهدف خونبها مطالبه ارزشهای شخصی ،اجتماعی و خانوادگی مکتسبه یا موروثی مقتول بود که از قاتل گرفته میشد که با توجه به شرایط مقتول از حیث طبقه اجتماعی، ثروت و... متفاوت بود مثلا بردگان خونبها نداشتند که این امر نشان دهنده نوعی تبعیض در ارزش گذاری مقام انسانی است و برخلاف کرامت انسانی است.

و اگر به شان نزول (یَـاَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِصَاصُ فِى الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الاُْنثَى بِالاُْنثَى) در تفسیر مجمع البیان توجه کنیم:

« این آیه درباره دو قبیله از عرب نازل شد که یکى را بر دیگرى برترى بود. این قبیله سوگند یاد کردند که اگر برده اى از ما کشته شود، در برابرش آزادى از آنان را مى کشیم; در برابر زنى از قبیله ما مردى از آنان را میکشیم و در برابر مردى از قبیله ما دو مرد از آنان را میکشیم، و جراحت هاى قبیله خود را دو برابر جراحت هاى آنان به حساب مى آوردند و خداوند این آیه را نازل کرد.» در مذمت شیوه خونبها و عدم برابری اشاره دارد.

...


دانلود با لینک مستقیم


مقاله ای در مورد برابری یا عدم برابری دیه زن و مرد در قالب ورد در 55 صفحه ( قابل ویرایش)

دانلود مقاله مقایسه سلامت روان کارمندان زن و مرد در پارس خودرو

اختصاصی از هایدی دانلود مقاله مقایسه سلامت روان کارمندان زن و مرد در پارس خودرو دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

چکیده
پژوهش حاضر به بررسی مقایسه بین سلامت روان زنان و مردان کارمند ایران خودرو می¬پردازد در این پژوهش از نمونه 80 نفری از زن و مرد کارمند ایران خودرو انتخاب شده است و برای سنجش سلامت روان کارمندان از پرسشنامه GHQ-28 استفاده شده داده¬های استخراج شده در این پژوهش از روش آمار استنباطی بررسی گردید و از طریق آزمون مان ویتنی یو محاسبه گردید.
نتایج این آزمون حاصل از آن است که بین سلامت روان زنان و مردان کارمند شرکت ایران خودرو تفاوت معنادار وجود دارد.
همچنین می¬توان گفت که در هر یک از خرده آزمونها نتایج به صورت زیر است که بین علایم جسمانی در زنان و مردان تفاوت معنی دار وجود دارد. و در علایم اضطرابی در زنان و مردان تفاوت معنادار مشاهده نمی¬شود همچنین در علایم کارکرد اجتماعی و علایم افسردگی هم دربین زنان و مردان تفاوت معنادار وجود ندارد.
لذا می¬توان نتیجه گرفت که سلامت روانی زنان نسبت به مردان بیشتر در معرض خطر است و درکل می¬توان اظهار داشت که نتایج بدست آمده از این پژوهش و پژوهشهای قبلی احتمال قابلیت تعمیم این نتایج به جامعه بزرگتر زیاد است و احتمالاً می¬تواند مورد استفاده پژوهشگران قرار بگیرد.

 

 

 

فصل اول :
طرح تحقیق

مقدمه:
بدون شک سلامت افراد جامعه از اهمیت به سزایی بر خورداراست . جوامع انسانی بدون حفظ سلامت نمی¬توانند بقاء واستمرار خود را حفظ کنند. و همان گونه که سلامت روان را به عنوان یکی از حیطه¬های علوم پزشکی دارای اهمیت است .حفظ سلامت جسمانی افراد بدان وابسته است.بهداشت و سلامت روانی فرد مورد توجه خاص متخصصین و دست اندکاران قرار گرفته است.(شهیدی ، حمیدیه، 1381 )
تلاش شتاب زده برای صنعتی شدن و گسترش سریع شهر نشینی و زندگی ماشینی که لازمه آن قبول شیوه¬های نوین برای زندگی است . اثر معکوس بر سلامت گذاشته و مسائل تازه¬ای ر ابه وجود آورده است. اوضاع اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، و فرهنگی نا به سامان جهان بار مشکلات اجتماعی و محیطی و روانی واکنشهای بیمار گونه بسیاری در افراد و جوامع و به وجود آورده است که خود سبب وخیم تر شدن اوضاع و نامساعدتر شدن شرایط محیط زیست شده است.
گذشته نشان داده است که بسیاری از بیماریهای شایع غیر واگیر و بیماریهای روانی در کشورهای پیشرفته و در حال توسعه زاییده عواملی هستند که خود انسان آنها را خلق و گرفتار آن شده است. بنابراین چنین عواملی قابل پیشگیری و درمان هستند پیشگیری از بیماریها و برنامه های بهداشتی باید از روز تولد شروع شود تا از پیدایش ناتوانیهای جسمی و روانی که سد را ه انسان برای رسیدن به یک زندگی سالم و موفق است جلوگیری کند.(میلانی فر، 1376)
علم سلامت روان فرآیند همیشگی است که از بدو تولد تا هنگام مرگ ادامه می¬یابد این علم با چهار هدف شکوفایی توان بالقوه ، درمان اختلاهای روانی و حفظ تداوم بهداشت روانی در اشخاص سالم شرایطی را به وجود می¬آورد (گنجی، 1383 )
بخش عظیمی اززندگی هر انسانی صرف کار و فعالیت که بسیار مهم است .فعالیت کاری از نظر سلامت روانی شخص فعالیت مهم به حساب می¬آید کار وسیله¬ای است که برای فرد استقلال می¬آورد و رشد و عزت نفس او را مساعد می-کند.(گنجی، 1383)
سلامت روانی از جمله مفاهیمی است که امروزه در بحث های روان شناسی از اهمیت ویژه¬ای بر خوردار است و دایره شمول موضوعات آن هر روز فراگیرتر می¬شود. سلامت روانی درسه حوزه کاربردی در روان شناسی یعنی پیشگیری، تشخیص، درمان اختلالات روانی مطرح است از بین مفاهیم موجود در سلامت روانی دو موضوع فشار روانی و مقابله اهمیت ویژه¬ای دارد(میلانی فر، 1376)
معیار اصلی قضاوت درباره سلامت روانی تشخیص این است که او بتواند با محیط خود مبادلات هماه+نگ داشته باشد . انسان سالم این توانایی را دارد که به طور دایم به دنبال رفع نیازهای خود برود و در محیط به جستجو بپردازد و برای نیل به این هدف دو عنصر حیاتی نیازدارد:(شخص، محیط) اگر خود شخص را کنار بگذاریم هر چه در اطراف باقی می¬ماند محیط محسوب خواهد شد جای تردید نیست که هر دو عامل می¬تواند سلامت روانی کارکنان اثر مثبت یا منفی داشته باشد.(گنجی ، 1383)
درجهانی که هم اکنون به سوی صنعتی شدن هر چه بیشتر گام بر می¬دارد سالم زیستن در دنیاری علم و تکنولوژی از اهمیت ویژه¬ای بر خوردار است امروزه شعار انسان سالم در محیط کار سالم سر لوحه بسیاری از صنایع قرار گرفته است(www.uswer.ir )
سلامت روانی را حالت سازگاری نسبتاً خوب احساس بهزیستی و شکوفایی توان و استعدادهای شخص تعریف کرده¬اند این اصطلاح عموماً برای کسی به کار می-رود که در سطح بالایی از سازگاری و انطباق رفتاری و عاطفی عمل کند نه کسی که صرفاً بیمار نیست از سویی علم سلامت روان شاخه¬ای از علم بهداشت است که با پیشگیری از اختلال های روانی و حفظ شیوه¬های بهینه زندگی سر و کار دارد(شهیدی، حمیدیه، 1381)

بیان مسئله:
از آن جایی که مدیران و کارمندان مراکز صنعتی و اداری در عصر با آشفتگی ها وتنشهای روانی مختلف درمحیط کار روبه رو هستند و این آشفتگی ها باعث بروز مشکلات در محیط کار می¬شود این متغیر یعنی سلامت روان در میان زنا ن و مردان متفاوت است لذا دراین تحقیق سعی بر این است که مشخص گردد آیا سلامت روان کارمندان زن و مرد در شرکت ایران خودرو متفاوت است یا خیر؟
یعنی اینکه جنسیت نقشی در تفاوت سلامت روانی کارکنان دارد اگر این تفاوت وجود دارد به چه صورت خود را نشان می¬دهد.

 

هدف پژوهش:
در پژوهش حاضر سعی شده که بررسی شود که سلامت روان زنان و مردان کارمند ایران خودرو متفاوت است.

 

ضرورت پژوهش:
با توجه به اینکه تعداد زیادی از افراد جامعه را کارگران و کارمندانی صنعتی تشکیل می¬دهند لذا توجه به مقوله سلامت روان امری است مهم. چون بسیاری از افراد غیر متخصص به کارگران و کارمندانی که دچار آشفتگی روحی می¬شوند بر چسب بیمار روانی بودن می¬زنند و آگاهی و تخصص لازم ر ادر تعریف این بر چسب ندارند.
با توجه به این مقوله که هدف اصلی مقوله سلامت روان درمان مسائل روانی و حفظ سلامت روانی به منظور ایجاد یک محیط فردی و اجتماعی سالم و مناسب است . لذا در این پژوهش سعی شده با مطالعه مقوله سلامت روان در زنان و مردان و اینکه سلامت روان در زنان و مردان چگونه تظاهر پیدا می¬کند مشخص می¬شود که آیا متغیر جنسیت و در عوامل مرتبط با آن همچون فرهنگ جامعه در سلامت روانی در کارکنان ایران خودرو باعث ایجاد تفاوت در سلامت روانی آنها شده یانه.

 

سوال پژوهش :
آیا سلامت روان در کارمندان(زن و مرد ) در ایران خودرو تفاوت وجود دارد؟
فرضیه اصلی پژوهش: بین سلامت روان کارمندان (زن ومرد) در ایران خودرو تفاوت وجود دارد.

 


فرضیه فرعی پژوهش
بین علائم افسردگی کارمندان (زن و مرد ) در ایران خودرو تفاوت وجود دارد.
بین علائم جسمانی کارمندان (زن و مرد ) در ایران خودرو تفاوت وجود دارد.
بین علائم اضطرابی کارمندان(زن و مرد ) در ایران خودرو تفاوت وجود دارد.
بین علائم کارکرد اجتماعی کارمندان(زن و مرد )¬ در ایران خودرو تفاوت وجود دارد.
متغی مستقل:زن و مرد
متغیر وابسته: سلامت روانی

 

تعریف مفهومی:
سازمان جهانی بهداشت سلامت روانی را چنین تعریف می¬کند:سلامت روانی در درون مفهوم کلی سلامت جای می¬گیرد و سلامت یعنی توانایی کامل برای ایفاء نقش های اجتماعی و روانی و جسمانی (گنجی، 1383)

 

تعریف عملیاتی:
نمره¬ای که کارکنان از پاسخگویی به پرسشنامه GHQ-28 کسب کرده¬اند.

 


فصل دوم
ادبیات و پیشینه تحقیق

تاریخچه سلامت روان:
درحقیقت روان پزشکی را می¬توان قدیمیترین حرفه و تازه ترین علم بشمار آورد. قدیمیترین چون بیماریهای روانی از قدیم وجود داشته و بقراط در 377تا 460 سال قبل از میلاد عقیده داشت که بیماران روانی را باید مانند بیماران جسمی درمان کرد.
تازه ترین علم برای اینکه از 1930 بعد از تشکیل اولین کنگره بین الملی سلامت روانی بود که روان پزشکی به صورت جزیی ازعلوم پزشکی شد و سازمانهای روان پزشکی و مراکز درمان در کشور یکی بعد از دیگری فعالیت خود را شروع کردند.
از اسناد و مدارک موجود چنین استنباط می¬شود که تا اواخر قرن هجدهم و همزمان با انقلاب کبیر فرانسه از تاریخچه سلامت روانی اطلاعات کافی در دسترس نیست.
اولین روان پزشک به نام جان وییر که در سال 1515 در آلمان به دنیا آمد علاقمند مطالعه درباره رفتار انسانی و بیماریهای روانی شد. درسال 1563 کتابی نوشت که امروزه اهمیت زیادی درباره تاریخچه روان پزشکی دارد. اولین پزشک در کشور انگلستان ویلیام بتی در سال 1753 بود. به طور خلاصه در اوایل قرن 19 اصطلاح روان پزشکی درکشورهای اروپایی به جای دیوانگی بنا نهاده شد.
درسال 1895 انیستوی روان پزشکی در بیمارستان نیویورک تحقیقات درباره مسائل روان پزشکی را شروع کرد. و درسال 1902 آدولف مایرروان پزشک سوئیسی جزء پزشکان این انیستو شد.
در سال 1908 کمیته وابسته به سلامت روانی که پس از یکسال تبدیل به انجمن شد. درسال 1930 اولین کنگره بین المللی سلامت روان با شرکت نمایندگان پنجاه کشور در واشنگتن تشکیل شد و مسائل روانی کشورها از قبیل تأسیس بیمارستان ها، مراکز درمانی و ... را مورد مطالعه قرار گرفت.
در سومین کنگره بین المللی سلامت روان در سال 1948 که در لندن تشکیل شد اساس فدراسیون جهانی سلامت روانی بنیان گذاری شد و درهمان سال این فدراسیون به عضویت رسمی سازمان یونسکو در آمد.(میلانی فر، 1376)

 

تاریخچه سلامت روانی در ایران:
اگر چه از تاریخچه سلامت روانی در ایران اطلاعات کافی در دسترس نیست . در سال 1267 شمسی دارالشفایی دریزد به فرمان خواجه شمس الدین محمد صاحب دیوانی در باغی بزرگ بنا شد این بیمارستان دارای بخشهایی برای بیماران روانی بود. تا سال 1293 به علت جنگ داخلی و هجوم قبایل بیگانه پیشرفت سلامت روانی انجام نگرفت.
درسال 1297 نگهداری و سرپرستی بیماران روانی و جلوگیری از حوادث ناگوار به شهربانی واگذار شد ودرسال 1300 درزمان صدارت سید ضیاءالدین طباطبایی مدیریت و اداره دارالمجانین از شهربانی به شهرداری منتقل شد. درسال 1310 اولین متخصص اعصاب و روان در بیمارستان مشغول به کار گردید.
درسال 1319 ساختمان جدید دانشکده پزشکی توسط پرفسور ابرلین تأسیس و با ایجاد کرسی بیماریهای روانی و تدریس بیماریهای روانی در دانشکده پزشکی تهران، تدریس روان پزشکی در دانشسرای عالی اجرا گذاشته شد. درسال 1325 بیمارستان روزبه جهت بیماران روانی اختصاص یافت در سال 1336 برنامه سلامت روانی از رادیو آغازشد. در سال 1338 اداره بهداشت روانی در وزارت بهداری تشکیل شد و در سال 1343 اولین مرکز بهداشت و سلامت روانی در تهران تأسیس شد در اردیبهشت سال 1357 پس از انحلال سازمان توان بخشی فعالیت بهداشتی و درمانی این سازمان به سازمانهای بهداری منطقه تهران و فعالیت اموزشی آن به انیستوی روان پزشکی تهران واگذار شد.
بنا بر گزارش وزارت بهداشت در سال (1376) درمان و آموزش پزشکی در حال حاضر 200 مرکز روان پزشکی در ایران فعالیت دارد. تعداد پزشکان ایران حدود 24000 نفرمی¬باشد ازبین آنها فقط 385 نفر روان پزشک هستند و با توجه به کل جمعیت ایران برای هر یک میلیون نفر 5 تا 6 روان پزشک داریم به همین علت 85 درصد بیمارا ن روانی به پزشکان غیر روانی پزشک مراجعه می¬کنندحدود بیست بیمارستان عمومی دارای بخش روان پزشکی هستند تعداد تخت های بیمارستانی در کشور 89000 می¬باشد که تعداد 5850 از آنها به بیماران روانی اختصاص دارد0 (میلانی فر ، 1376)

 

تعریف سلامت روانی:
سازمان جهانی بهداشت ، بهداشت روانی را چنین تعریف می¬کند: سلامت روانی دردرون مفهوم کلی سلامت جای می¬گیرد و سلامت روانی یعنی توانایی کامل برای ایفا نقشهای اجتماعی، روانی، جسمانی (گنجی ، 1383)
تعریف انجمن بهداشت روانی کانادا: انجمن بهداشت روانی کانادا دریک دید جامع سلامت روانی را در سه قسمت(نگرش های مربوط به خود، نگرشهای مربوط به دیگران ، نگرش مربوط به زندگی )تعریف می¬کند.
و از نظر این انجمن سلامت روانی یعنی توانایی سازگاری با دیدگاههای خود، دیگران و رویارویی با مشکلات روزمره زندگی (www.elib.hbi.ir )
در واقع سلامت روانی فرایندی است که از طریق ان و با استفاده از راه کارهای مناسب به حفظ و نگهداری آنچه با ارزش است می¬پردازیم (شهیدی وحیدیه، 1381)
سلامت روانی توصیف کننده یک توازن در خور بین افراد گروه اجتماعی و محیط بزرگتر پیرامون آنها این سه مولفه ترکیب می¬شود برای بالابردن هماهنگی روانی و اجتماعی ، حس بهتر بودن، خودشکوفایی و تسلط محیطی (www.centary.health.com )
تعریف گینزبرگ درمورد سلامت روانی عبارت است از تسلط و مهارت در ارتباط صحیح با محیط به خصوص در سه فضا مهم زندگی عشق ، کار ، تفریح این شخص و همکارانش برای توضیح بیشتر می¬گویند استعداد ادامه کار.داشتن خانواده. ایجاد محیط خانوادگی خرسند .فرد را از مسائلی که با قانون درگیری دارد. لذت بردن از زندگی و استفاده صحیح از فرصتهای ملاک تعادل و سلامت روان است (میلانی، 1376)
درسال 1948 کمیسیون مقدماتی سومین کنگره جهانی بهداشت روانی برای سلامت روانی یک تعریف دو قسمتی ارائه داده است:
1. سلامت روانی حالتی است که از نظر جسمی،روانی، عاطفی در حدی که با سلامت روانی دیگران انطباق داشته باشد برای فرد مطلوبترین رشد را ممکن می-سازد.
2. جامعه خوب جامعه¬ای است که برای اعضاء خود چنین رشدی فراهم می¬آورد و در عین حال رشد خود را تضمین می¬کند و نسبت به سایر جوامع بردباری نشان می¬دهد(گنجی، 1384) درفرهنگ جامع روان شناسی و روان پزشکی در تعریف سلامت عمومی و یا سلامت روانی آمده است علم و کار حفظ سلامت و کفایت روانی مطلوب سازی رفتارهای شخصی و اجتماعی به منظور استفاده مثبت از تواناییها و استعدادهای فکری و پیشگیری و درمان اختلالات روانی (پور افکاری، 1376) سلامت روان عبارت است از قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران تغیر و اصلاح فردی و اجتماعی و حل تضادها وتمایلات شخصی به طور منطقی ، عادلانه و مناسب را گویند (میلانی فر، 1374)
سلامت روانی به نحوه تفکر و عمل شخص بستگی دارد به طور کلی کسی که از سلامت روانی برخوردار است نسبت به زندگی نگرش مثبت دارد و آماده بر خورد با مشکلات زندگی است و در مورد خود و دیگران احساس خوبی دارد و محیط کار روابطشان مسولیت پذیر می¬باشند زیرا وقتی ازسلامت روانی بر خوردار باشیم انتظار بهترین چیزها را در زندگی داریم. (www.tici.inof/default.com )

 

مفهوم سلامت روانی:
سلامت روانی مفهومی است در کنار ابعاد جسمی و روانی به گونه ای که در مفهوم عام سلامت سازمان جهانی بهداشت مورد توجه قرار گرفته است . جنبه اجتماعی سلامت روانی را با محور قراردادن مورد بررسی قرار می¬دهد نخستین نقد پژوهشی به مفهوم سلامت روانی در بررسی (بلوک و برسلو) در ایالت کالیفرنیای آمریکا مشاهده شد آنها اول بار در سال 1972 به تعریف و ساختن شاخص سلامت اجتماعی پرداختند و آن را مترادف با (درجه عملکرد اعضاء جامعه) می¬دانستندآنان تلاش کردند تا با طرح پرسشها گوناگون در ابعاد جسمی و روانی و اجتماعی سلامت فرد به میزان فعالیت و عملکرد فرد در جامعه برسند به این ترتیب اولین گامهای عملی در این زمینه بر اساس نگرشهای پژوهشی مدارانه و مبتنی بر مطالعات میدانی آغاز می¬شوداین مفهوم را چند سال بعد (دونالد) و همکارانش در سال 1978 مطرح کردند و استدلال آن این بود که سلامت امری فراتر از گزارش علایم بیماری،قابلیت کارکردی فرد است . که رفاه و آسایش فردی امری متمایز از سلامت جسمی و روانی است بر اساس برداشت آنان سلامت اجتماعی در حقیقت هم بخشی ازارکان وضع جسمی محسوب می¬شود و هم می-تواند تابعی از آن باشد البته باید اشاره کنیم در همان دوره واژه دیگری نیز گاه به صورت مترادف با واژه سلامت کم وبیش با همان محتوا به کار می¬رفت و آن اصطلاحی بود که اول بار در مطالعات مربوط به بیمه در آمریکا استفاده قرارگرفت و برای آن شاخص سازگاری گردید واقعیت آن است که سنجش محتوای سلامت روانی و اجتماعی از ابتدا از طریق تمرکز به (فرد) و در رابطه با تعاملات میان فردی و مشارکت اجتماعی مورد سنجش قرار گرفت و در اندازه¬گیری آن ارکان عینی و ذهنی هر دو تعریف منظور شده بود.
(همشهری-چهارشنبه 24 فروردین 1379- شماره 2091 )

 

فرق بین سلامت روان بهداشت روانی:
دراین جا لازم است به تفاوت میان سلامت روانی و بهداشت روان که دربسیاری موارد مترادف در نظر گرفته شده¬اند اشاره کنیم اگر چه این دو مفهوم بسیار نزدیکی با هم دارند ولی باید توجه داشت که یکجا نیستند در حالی که در بهداشت روانی مرکز ثقل فعالیتهای روی پیشگیری است ولی سلامت روان درنتیجه فعالیتهای انسان در زمینه پیشگیری، درمان و در کل فعالیتهایی است که می¬شوند. (www.tici.inof/default.com )

 

تعریف سلامت روانی بر اساس مکاتب مختلف روان شناسی:
مکتب زیست گرایی: در مطالعه رفتار انسان بیشترین اهمیت ر ابر بافتها و اعضای بدن قایل می¬شود این مکتب که پایه اصلی روان پزشکی را تشکیل می¬دهد. بیشتر بر بیماریهای روانی توجه دارد نه سلامت روانی زیرا بیماری روانی را جزء سایر بیماری ها به حساب می¬آورد و درباره فر د دید تعادل حیاتی دارد رابطه برقرار کند.

مکتب روان کاوی:
معتقد است سلامت روانی یعنی کنش متقابل موزون بین سه عنصر مختلف شخصیت ، نهاد ، من ، من برتر بدین صورت که من باید بتواند بین تعارض های نهاد و من برتر .

 

مکتب رفتار گرایی:
در تعریف سلامت روانی بر سر سازگاری فرد با محیط تأکید دارد این مکتب معتقد است که رفتار ناسالم نیز مثل سایر رفتارها در اثر تقویت آموخته می¬شود بنابر این سلامت روانی رفتاری است آموخته شده.

 

مکتب انسان گرایی:
معتقد است که سلامت روانی یعنی ارضاء نیازهای سطوح پایین و رسیدن به سطح خودشکوفایی هر عاملی که فرد را در سطح ارضای نیازهای سطوح پایین نگهدارد و از خود شکوفایی او جلوگیری کند اختلال رفتاری به وجود خواهد آورد.
مکتب بوم شناسی :یعنی مطالعه محیطهای زندگی موجودات با یکدیگر و با محیط این دیدگاه معتقد است که عوامل موجود در محیط فیزیکی مثل سر وصدا و آلودگی هوا. زیادی جمعیت کوچکی محل سکونت به خطر افتادن می¬تواند بهداشت روانی را به خطر می¬اندازد.(گنجی ، 1383)
در این پژوهش به تعریف مکتب رفتارگرایی بیشتر توجه می¬شود چون یک تعریف جامع است و سازگاری فرد با محیط بیشتر مد نظر است.

 

نظریات موجود درباره سلامت روان:
دراین مورد نظریه پردازان مختلف بسته به دیدگاه خود نظرات متفاوتی ارائه کرده¬اند که به چند مورد اشاره می¬کنیم:
زیگموند فروید- انسان متعارف را کسی می¬داند که مراحل رشد روانی را با موفقیت طی کرده و در هیچ یک از مراحل بیش از حد تثبیت نشده باشد و از نظر او کمتر انسانی متعارف به حساب می¬آید و هر فردی به نحوی غیر متعارف (شفیع آبادی، ناصری، 1378)
فرلو- فردی را دارای سلامت روانی می¬داند که چهار مرحله ازسلسله مراتب نیازهای یعنی نیازهای فیزیولوژی و ایمنی، محبت ، تعلق و نیاز به احترام را طی کرده و به تحقیق خود دست یابد (شولتس، 1367، تر جمه خوشدل، 1369)
اریک فروم-با تأکید بر اینکه شخیصت انسان بیشتر محصول فرهنگ جامعه است سلامت روان را بسته به اینکه می¬داند که جامعه تا چه اندازه نیازهای اساسی افراد را بر آورده می¬کند نه اینکه فقط تا چه اندازه خودش را با جامعه سازگار نماید از نظر سلامت روان بیش از آنکه یک مدل فردی باشد سلسله¬ای اجتماعی است عامل اصلی این است که جامعه تا چه اندازه نیازهای انسان را ارضاءمی¬کند (شولتس، 1367، تر جمه خوشدل)
راجرز- نیز مانند فرلو انسان سالم را انسان تحقق یافته با کنش کامل می¬داند و این چنین انسان را دارای پنج ویژگی آمادگی- کسب تجربه- زندگی هستی دار- اعتماد به ارگانیسم خود و احساس آزادی و خلاقیت می¬شناسد( شولتس، 1367، تر جمه گیتی خوشدل)
از دیدگاه یونگ- انسان سالم را انسان فردیت یافته¬ای است که دارای خصوصیات نظیر پذیرش خود، پذیرش و شکیبایی. پذیرش ناشناخته و مرموز خودشناسی و بیان خود است ( شولتس، 1367، تر جمه گیتی خوشدل)
ویکتور فرانکل- در تعریف سلامت روان به اراده معطوف به معنا اهمیت می¬دهد و انسان سالم را انسانی می¬داند که دارای اراده معطوف به معناست و از سه جوهر معنویت .آزادی. مسئولیت بر خوردار است.
پراز-انسان سالم را انسانی می¬شناسد که در زمان حال زندگی کند و با اینکه می-تواند برای آینده برنامه ریزی کند دچاره اضطراب ناشی از اینکه فرد چه خواهد شد می¬شود (شولتس، 1367، تر جمه خوشدل)
تعریف سلامت روان در این پژوهش تعریف سازمان جهانی است که عبارت است از سلامت روانی دردرون مفهوم کلی سلامت جای می¬گیرد و سلامت یعنی توانایی کامل برای ایفا نقش های اجتماعی روانی، جسمانی (گنجی ، 1383)

 

قلمرو موضوع و زمینه های سلامت روان:
بر اساس آنچه که از تعریف مختلف سلامت روان می¬توان نتیجه گرفت در ارزیابی این موضوع مواردی که علاوه بر ابعاد جسمی روانی باید به عنوان محتوای موضوعی و در مقیاس فردی مورد توجه قرار گیرند عبارتند از مجموع وقایع و امور موثر بر فرد، عواطف و احساسات و اندیشه¬ها ، اقدامات و فعالیتها و بالاخره مجموعه موفقیتهای فردی که طیف گسترده ای از ابعاد اجتماعی و سلامت روانی را شامل می¬¬شود حال اگر خواسته باشیم در یک نگاه کمی تقریباً تمامی حوزه¬های اصلی موضوعی مرتبط با سلامت روانی در یک محدوده مشخص جمع کنیم به حداقل 10 حوزه زیر اشاره می¬کنیم:
1. علایم و مظاهر بیماری
2. موقعیت و شرایط بدن
3. فعالیتهای مرتبط با نقش اجتماعی
4. عملکرد کلی در جامعه
5. قدرت های شناختی
6. خواب و استراحت به قدر ضروری
7. انرژی و سرزندگی
8. وضع و موقعیت عاطفی
9. احساسات فردی از سلامت
10. رضایت کلی از زندگی
(همشهری – چهارشنبه 24 فروردین – 1379- شماره 2091)

 

اصول سلامت روانی :
یکی از شرایط اصول سلامت روانی احترام شخص به خود است و اینکه فرد خود را دوست بدارد و بر عکس یکی از علایم غیر عادی بودن، تنفر از خویشتن. هر کس با سه اصل می¬تواند حدس بزند تا چه اندازه اولین اصل سلامت روانی را دارد:
1. آیا دیگران را دوست دارد؟
2. آیا به خود احترام می¬گذارد و علاقمند به خویشتن است
3. آیا احساس می¬کند دیگران او را دوست دارد
فرد سالم یا بهنجار احساس می¬کند افراد جامعه او را پذیرا هستند و او نیز موافق به آنان می¬نگرد و برای خود ارزش و احترام قایل است . و بر عکس فرد نابهنجار اغلب چنین احساس و اندیشه¬ای ندارد و او معمولاً بدبین است و اذعان می¬کند که هیچ وقت دوست واقعی در زندگی نداشته وخود نیز به کسی اعتماد ندارد لازم به ذکر است احترام به خود و خود دوست داشتن هرگز به معنای خودخواهی نیست بلکه به این معناست که هر فردی اساساً نیاز دارد که خود را با ارزش و با کفایت احساس کند
(www.public.ui.com )
پس اصول سلامت روانی عبارت است از:
1. احترام فرد به شخصیت خود و دیگران
2. شناسایی محدودیت در خود و دیگران
3. دانستن این حقیقت که رفتار انسان معلول عواملی
4. آشنایی به اینکه رفتار هر فرد تابع تمامیت وجود اوست
5. شناسایی نیازها و محرک هایی که سبب ایجاد رفتار و اعمال انسان می¬شود
(شاملو، 1378)

 

اصول سلامت روانی در محیط کار:
1. ایجاد شرایطی که کارکنان سازمان با اعتقاد قلبی و صمیمیت برای خود و همکاران خود احترام قائل باشند
2. پرهیز از اعمال روشهایی مبتنی بر زور و اجبار در محیط کار
3. شناسایی استعدادهای بالقوه کارکنان
4. شناسایی دلیل کم کاری .غیبت از کار. بی حوصلگی. بی علاقگی از کار. کم توجهی بی دقتی کارکنان
5. آشنا ساختن کارکنان با واقعیت های محیط کار و حذف آن دسته از معیارهای و عوامل سازمانی که ازلحاظ اخلاقی ، انسانی، فرهنگی سازمانی صحیح تلقی می-شود. (www.public.ui.com )

 

نشانه های سلامت روانی:
پی بردن به شخصیت ، قابلیتها و توانایی ها یا تصور مثبت و تعادل از خود داشتن نشانه سلامت روانی است یک فر دسالم و مثبت از بزرگ جلوه دادن اتفاقات ناراحت کننده و رنج آور خود داری کرده ضمن پذیرفتن آن در جهت بهبود شرایط نیز اقدام می¬کند تا از ایجاد فشار روانی وتشویش در وجود خود جلوگیری کند اما چنانچه فرد تصور منفی یا نا متعادلی از خود داشته باشد در هنگام رویارویی با حوادث آنها را به صورت منفی تفسیر می¬کند. لذا نتیجه غیر منطقی و غیر عقلانی از آن خواهد گرفت اگر فردی معتقد باشد که بدبختی ها و ناراحتی ها و شکستهای او فقط به دلیل اطرافیان و عوامل بیرونی است و دیگر بداند باید به اصطلاح تفکر خود اقدام کند چون اتفاقات همیشه قادر به آسیب رساندن به فرد نیستند مگر آنکه خودش بخواهد تحت تأثیر قرار گیرد. اگر فردی بپذیرد که اختلالات و ناراحتی ها عاطفی ناشی از تلفیق خود فرد است بهتر می-تواند کنترل متغیر آن را بدست گیرد.(بیابانگرد، 1370)

 

اهداف سلامت روانی در محیط کار:
1. هیچ یک از کارکنان سازمان به دلیل عوامل موجود در سازمان گرفتار اختلال روانی نشود
2. هر یک از کارکنان از اینکه در سازمان محل کار خود به فعالیت اشتغال دارند احساس رضایت کند و علاقمند به ادامه کا خود در آن سازمان باشند
3. هر یک از کارکنان سازمان نسبت به خود، روسا، مرئوسان، و همگنان خود به طور کلی نسبت به جهان اطراف خود نسبت به جایگاه خود در سازمان احساس مثبتی داشته باشد
4. همه کارکنان سازمان قادربه ایجاد روابط مطلوب با محیط کار و عوامل موجود درآن باشد
5. علی رغم مشکلاتی که در داخل خانواده و در سازمان محل کار خود دارند احساس خوشبختی کنند و ازاینکه عضوی از آن سازمان هستند را ضی و خشنود باشند
(ساعتچی، 1378)
ملاک افرادی که دارای سلامت روانی هستند:
1. واقعیت را درک کنند
2. دوست داشتن خود
3. انعطاف پذیر بودن
4. شناخت محدودیت خود و دیگران (گنجی، 1380)

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  62  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مقایسه سلامت روان کارمندان زن و مرد در پارس خودرو