تحولات مذهبی عیسوی:
در نزد مسیحیان قرن اول حوادثی که بعد از شهادت عیسی اتفاق افتاد بیش از آنچه در ایام عمر او روی داد اهمیت دارد. البته سرگذشت زندگی و تعالیم و مواعظ عیسی در زندگانی و افکار ایشان قیمت بسیار داشت، ولی مسئله قیام او از میان اموات معنی و ارزشی عالیتر و والاتر دارد، یعنی او را خداوند صاحب حیات و مبقی ارواح و رابطه وحدت روحانی مابین ایشان با خداوند یا پدر آسمانی دانستند.
عصر رسولان قیام:قدیمی ترین روایتی که در باب ظهور عیسی بعد از قیام او به ما رسیده است آن است که بولس حواری نقل نموده. وی در حدود سال 52 میلادی به کلیسایی که در شهر کورنت تاسیس کرده بود چنین نوشته است :
«الان ای برادران شما را از انجیلی که به شما بشارت دادم اعلام می نمایم ... به شرطی که کلامی را که به شما بشارت دادم محکم نگاه دارید ... زیرا که ... مسیح بر حسب کتب در راه گناهان ما مرد و اینکه مدفون شد و در روز سیم بر حسب کتب برخاست و اینکه به کیفا ظاهر شد که بیشتر از ایشان تا امروز باقی هستند اما بعضی خوابیده اند. از آن پس به یعقوب ظاهر شد و بعد به جمیع رسولان و آخر از همه بر من مثل طفل سقط شده ظاهر گردید... و
گفت :(من در بد زمانی به جهان آمدم)».
قدمای عیسوی مرگ را به خفتن تا روز رستاخیز تعبیر کرده اند.
نکته جالب توجه در کلام بولس حواری که بعدا می گوید، این است که به اعتقاد او قیام و صعود عیسی با پیکر روحانی بوده است و نه با بدن جسمانی و مادی....» این خلاف عقیده دیگر اصحاب کلیساست که صعود عیسی را با پیکر جسمانی می دانستند و حتی با نظر لوقا و
عید پنجاهه:
قیام (یا صعود) مسیح حواریان را معتقد ساخت که عیسی از مردگان برخاسته و عن قریب بار دیگر سوار بر ابرها، رجعت خواهد کرد. اکثر شاگردان که تعداد آنها در آن وقت به یکصد و بیست تن می رسید جلیل را ترک کرده به سوی اورشلیم رهسپار شدند و در آنجا در غرفه ای بزرگ برای نماز و مشورت اجتماع کردند. در کتاب مادر رسولان آمده است که مریم مادر عیسی و برادرانش نیز در آن جماعت بودند و حواریان خود پیشوایان آن گروه بودند.
می نهادند. تنها چیزی که ایشان را از دیگر یهودیان امتیاز می داد آن بود که اعتقاد داشتند که عیسی همان مسیح موعود است که در کتب انبیای بنی اسرائیل به ظهور او را بشارت داده اند و عن قریب پسر انسان بار دیگر به جهان خواهد آمد.
می دیدند ولی از جهان نمی دانستند. هر چند به ندرت تنی چند از ایشان داخل خدمت لشکری روم شده بود یا مناصب کشوری را تصدی می کردند لیکن اکثر ایشان از کارهای دنیوی کناره می جستند البته در امور دنیوی کاملا مطیع اوامر حکومت بودند.
می دادند
می زدند، به فجیعترین صورتی به قتل می رسانیدند، یعنی یا آن ها را زنده می سوزانیدند یا آنکه طعمه شیران و ددان می ساختند.
می گفتند و از مزامیر می سرودند.
می گذشت، یک سلسله نوشته ها و آداب به پیروی از دایره کتب عهد عتیق (صحف انبیای یهود) به وجود آمده بود که از بعضی جهات و مبادی می توانستند آن را عهد جدید نام بگذارند. به تدریج طبقه اول مسیحیان از میان رفتند و انتظارات و عقایدی که در باب رجعت عیسی، سوار بر ابرهای آسمان وجود داشت نیز خرد خرد محو گردید. در آن زمان پنجاه سال از زمانی که ایشان عیسی را به چشم دیده بودند گذشته بود و نسل دوم مومنان مسیح که اکثر ایشان با اورشلیم مسافت بعیدی فاصله داشتند در طلب نوشته و اثری بودند که از تاریخ سر گذشت آن پیغمبر و تعالیم او ایشان را آگاه سازد. وقتی که در سال 70 میلادی اورشلیم ویران شد و مردمش پراکنده شدند، البته این طلب و تقاضا اشتداد یافت.
دانلود پاوپوینت مسیحیت بعد از حضرت عیسی (ع)