دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
منابع دارد
به صورت ورد
مفهوم شخصیت
نظریه های شخصیت
مدل پنج عاملی نئو
رویکرد رفتاری
رویکرد انسان کرایانه
25 صفحه*
تعریف شخصیت :
هرانسان آمیزه ای از سه ویژگی نوعی ,فرهنگی وفردی را درخود دارد و مجموعا علیت منحصر به فردی راتشکیل می دهد که مورد توجه و امعان نظر روانشناسی شخصیت است. کلیت مفهوم وبه لحاظ پیچیدگی آن موجب گردیده است که لفظ شخصیت به شیوه های مختلفی تعریف شود . آلپورت[1] (1949)دراین باره به جمع آوری و ذکر پنجاه تعریف متفاوت پرداخته است (مای مالی,ترجمه ,منصور(13639)
طبعا این تفاوت مربوط به اصل موضوع شخصیت نبوده بلکه مربوط به مفهومی است که از آن ساخته اند . برخی به جنبه های بیوشیمیایی و نیز فیزیولوژیکی شخصیت ,برخی به ارتباط های متقابل افراد بایکدیگر ونقشها یی که درجامعه بازی می کنند ,توجه نموده و شخصیت را برهمان مبنا تعریف نموده اند.بنابراین دامنه تعاریف از فرایندهای ارگانیسم تا رفتارهای مشهود ناشی از تعامل افراد ,درنوسان است (پروین[2] ,ترجمه :جوادی و کدیور , 1374)
آلپورت از محققین بزرگ در زمینه ی شخصیت سازمان یابی نظامهای بدنی و روانی در فرد را بعنوان ویژگیهای رفتاری وفکری شخصیت می نامد. در این تعریف به یک عامل مهم یعنی سازمان یابی عوامل تشکیل دهنده ی شخصیت اشاره شده اما جنبه های رفتاری وفکری انسان ازهم متمایزگردیده است. در حالیکه این امر مغایربا مفهوم رفتار از نظر روانشناسی است (مای مالی ,ترجمه منصور 1369)
شلدون[3] پویا بودن شخصیت را در تعریف خود مطرح نموده و چنین عنوان می کند :شخصیت سازمان یافتگی پویشی جنبه های عقلی ,انگیزشی وفیزیولوژیکی فرد را گویند(سیاسی 1377)
هیلگارد,درتعریف خود از کلیت شخصیت فاصله گرفته ونوعی برگشت به قوای ذهنی را درتعریف خود نشان داده است وآن را چنین تعریف می نماید:شخصیت الگوهای معینی از رفتار وشیوه های تفکر است که نحوه ی سازگاری شخص را با محیط تعیین می کند (کریمی 1374)
در نظامهای تحولی نیزکه فرایند تحول در آنها کاذب است ,مسائلی دیده می شود . بعنوان مثال فروید-شخصیت را در مراحل اول,فاقد جنبه های روانی میداند ولذا تکمیل وتکامل آن را موکول به سالهای بعد می نماید , درحالیکه والن ,بحران شخصیت را به سه سالگی تنزیل می دهد.
با این وجود می توان شخصیت را در قالب تحول نگریست . درنظام تحولی,ازابتدا تا انتها یک فرایند مطرح می باشد که, دراین صورت شخصیت, تمام مولفه های تحول را شامل خواهد شد و اگر تمام این مولفه ها را در خط سازش یافتن با محیط در نظر بگیریم ,سازش در جنبه خاص ودرموقعیت خاص ,یک امر جزیی است. اما اگر سازش کلی مطرح باشد ,می تواند به مفهوم شخصیت باشد . در این صورت می توان شخصیت را چنین تعریف نمود: شخصیت عبارت است از تمام ظرفیتهای فراگیردر سازگاری بامحیط ,(مای مالی , ترجمه منصور 1369)
