
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:18
چکیده:
انسان مثل چیزهای دیگر دو نوع کامل و غیر کامل دارد و همچنین سالم و معیوب دارد و اما انسان سالم نیز دو دسته است انسان سالم کامل و انسان سالم غیر کامل ـ انسانی ممکن است سالم باشد و از نظر جسمی عیب و نقصی نداشته باشد اما کامل نباشد انسان کامل به انسانی اطلاق باشد که شخصیتی به کمال رسیده باشد. انسانی کامل است که روح و روانی سالم داشته باشد نه از نظر جسمی سالم باشد چه بسا کسانی که از کافد جسمی دارای نقص عضوی باشند ولی روح وروانی سالم داشته باشند.
آفاتی وجود دارد که ممکن است روح انسان را آلوده کند اگر انسان بتواند آنها را از خود دور کند می تواند به کمال نزدیک شود. آفات روح انسان از جمله حسد، تهمت، دروغ، غیبت و بدبینی می باشد اگر کسی حسود باشد همیشه در بند و زندانی تن خویش است و هیچ وقت نمی تواند از این حصار بیرون رود و خود را ببیند و هیچ وقت هم روح راحتی و آسودگی را نخواهد دید و خود را نخواهند شناخت آنچنان حسودان مریضه که می خواهند بمیرند ملی به دیگری ضرر برسد و دیگری از او جلوتر نزند از لحاظ ثروت و یا چیزهای دیگر اما تهمت زدن سرور همه آفات است چون هم رذیلت دروغ گفتن را دارد و هم رذیلت غیبت کردن را.
انسان کامل در هر موجودی با موجود دیگر متفاوت است مثلاً انسان کامل غیر از فرشته کامل است، انسان کامل می تواند به جایی برسد که بالاتر و بلندتر از فرشته باشد. انسان کامل انسانی است که همه ارزش های انسانی در او رشد کنند هیچ کدام بی رشد نماند و ضمناً هماهنگ با هم رشد کنند چرا که رشد یک عضو از اعضای بدن انسان را کامل نمی کند مانند کسی که فقط بینی او رشد می کند.
رشد ارزش های انسانی باید به گونه ای باشد که در آنها افراط و تفریط نباشد یعنی به یکی از ارزش ها بهای بیشتری داد و به او آنچنان توجه کرد که از ارزش های دیگر غافل بمانی و آنها را فراموش کنی.
مثلاً عبادت یکی از ارزش های انسانی است که اسلام آن را صد در صد تایید می کند نماز ـ مناجات ـ خلوت با خدا و نیایش و روزه همه این ها عبادت است و مورد تایید اسلام. اما اگر کسی فقط و فقط به این ارزش ها تاکید داشته باشد آنجای که به همسر و خانواده خود اهمیت ندهد این می شود محواند شما در یک ارزش. و خداوند این چنین نمی خواهد. انسان باید بداند خداوند او را انسان آفریده و نه فرشته پس باید تمام ارزش ها را حفظ کند تا به یک انسان کامل برسد مثال بارز یک انسان کامل و نمونه حضرت علی (ع) است که همه ارزش های انسانی به صورت صورت هماهنگ در او رشد کرده بود و به کمال رسیده بود.
خدمت به خلق خدا نیز یکی از ارزش های قاطع و مسلم انسان است که اسلام آن را صد در صد تایید می کند انسان چگونه می تواند سیر باشد در صورتی که دیگری را گرسنه ببیند و یا مسائل از این قبیل. ـ آزادی نیز یک ارزش بزرگ است. انسان کامل باید آزاده باشد عشق همچنین یک ارزش بزرگ انسانی است. خلاصه اینکه ارزش های گوناگونی است که در بشر وجود دارد از جمله عقل ـ عشق و محبت ـ عدالت ـ خدمت ـ عبادت، آزادی و انواع دیگر ارزش ها؛ اما انسانی کامل است که همه ارزش ها در حد اعلی و و هماهنگ در او رشد کرده باشند همچنان که گفتیم علی (ع) چنین انسانی است.
درباره حقیقت و ماهیت انسان اختلاف نظرهایی وجود دارد بطور کلی دو نظریه اساسی در مقابل یکدیگر قرار گرفته اند: نظریه روحیون و نظریه مادیون. بر اساس نظریه روحیون، انسان حقیقی است مرکب از جسم و روان و روان انسان، جاویدان است و با مردن فانی نمی شود که منطق دین و اسلام بر همین مطلب دلالت می کند. نظریه دوم مادیون است که می گوید انسان جز همین ماشین بدن چیز دیگری نیست و با مردن نیست و نابود می شود و متلاشی شدن نسان یعنی متلاشی شدن شخصیت انسان. اما باید دانست یک سری صفات و اخلاق روحانی است که انسان به موجب آنها انسان است و ارزش و شخصیت پیدا می کند و اگر آنها نباشند انسان با حیوان تفاوتی ندارد که آنها همان ارزش های انسانی هستند. و به قول سعدی:
تن آدمی شریف است به جان آدمیت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
اگرآدمی به چشم است وزبان وگوش و بینی چه میان نقش دیوار و میان آدمیت
یک مساله دیگر این است که انسان صاحب درد است فرق انسان با غیر انسان در این است که انسان یک سلسله دردها دارد ولی غیر انسان – حال می خواهد حیوان باشد یا انسان های یک سرو دو گوش که بهره ای از روح انسانیت ندارد – صاحب درد نیستند – درد یعنی آگاهی و درد معنوی بین بیداری – هوشیاری – درد خداجویی- آن دردی که ارزش ارزش ها در انسان است همین درد خداجویی است. این درد همان است که انسان را به عبادت و پرستش خدا و راز و نیاز و به خدا نزدیک شدن و به اصل خود نزدیک شدن می کشاند . – انسان در د
دنیا دوست دارد به چیز هایی برسد ولی وقتی به آن چیز ها و آن آرزوها رسید باز هم راضی نمی شود و دوست دارد به چیزهای دیگری برسد و باز هم احساس نارضایتی می کند و همیشه این اضطراب و دلهره را دارد در واقع آن چیز سرگرمی است ولی حقیقت چیز دیگری است . این درد، درد جدایی از حق و اشتیاق تقرب به ذات او و حرکت به سوی او و نزدیک شدن به اوست در صورتی که خود انسان از او غافل است این درد ، درد دورماندگی از اول خویش است قرآن می گوید :« الا بذکرالله تطمئن القلوب » : بدانید فقط و فقط دلها با یک چیز از اضطراب و ناراحتی آرام می گیرد و آن یاد خدا و انس با ذات پروردگار است . پس انسان به هر مقام و کمالی که برسد باز می کند که به معشوق خود نرسیده است . انسان همیشه خودش برای خودش دروازه معنویت بوده است بجز این که انسان چیزهایی وجود دارد که حساب آنها با حساب عالم ماده جور در نمی آید . نه تنها علمای معرفه النفس و معروفه روح قدیم بلکه بسیاری از علمای معرفه النفس جدید هم به این مطلب اعتراف کرده اند که در انسان چیزهایی یافت می شود که با حساب های مادی این دنیا قابل توجیه نیست و نشان می دهد که حساب دیگری در کار است .
تحقیق انسان شناسی از نظر اسلام