اختصاصی از
هایدی دانلود مقاله موسیقی سنتی نام آور ترین چهره های ایرانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
آقا میرزاعبدالله
آقا علی اکبر فراهانی یکی از نوازندگان بی رقیب دوران قاجار بود که مشهور است " تار " را بسیار نیکو می نواخت و نغمات زیبا و دلپذیری ساخت که عارف در دیوان خود از آن یاد کرده ولی متاسفانه آهنگی در دسترس نیست که از آن بهره گرفته شود ، آقا علی اکبر زیاد عمر نکرد و جوان بود که دارفانی را وداع گفت شادروان علی اکبر فراهانی از خود سه پسر به جای گذارد به نامهای : میرزا حسن که تحت تعلیمات پدرش نواختن تار و سه تار را به خوبی آموخت و با مهارت می نواخت فرزندان دیگر آقا علی اکبر ، آقا میرزا عبدالله و آقا حسینقلی بودند که مورد بحث در اینجا آقا میرزا عبدالله می باشد . وی که در حدود 1222 شمسی متولد شده بود ؛ اصول اولیه موسیقی را نزد برادر بزرگ خود میرزا حسن فرا می گیرد و سپس از مکتب ناپدریش آقا غلامحسین که گفته اند مردی حسود و خسیس بود ، با رنج و سختی فراوان بهره می گیرد . آقا میرزا عبدالله ، همانطور که در پیشگفتار آمد ، دستگاههای موسیقی ملی ایران را مورد تجدید نظر قرار داد و با ادغام بعضی از آنها در هم ، هفت دستگاه مفصل و مستقل را پدید آورد و در اختیار همگان قرار داد و شاگردان بزرگی تربیت کرد که علاوه بر فرزندانش ، باید از سید حسن خلیفه ، میرزا مهدی خان صلحی و مهدیقلی هدایت ، میرزا نصیر فرصت شیرازی ، اسماعیل قهرمانی ، سید لیمحمد خان مستوفی و سید مهدی دبیری ، حسین خان هنگ آفرین ، حاج آقا محمد مجرد ایرانی و ابوالحسن صبا نام برد . بعدها توسط همین شاگردان مثل : میرزا نصیر فرصت شیرازی ، مهدیقلی هدایت ردیف های استاد نت نویسی شد که مدت هفت سال طول کشید .
نوازندگان کمانچه
کامران داروغه
به سال 1321 در تهران متولد شد و از سن دوازده سالگی بنا به تشویق و توصیه پدر موسیقی آغاز نمود و در هنرستان عالی موسیقی ثبت نام کرد . او در طی یک سالی که در این مدرسه تحصیل می کرد ، چون در آن جا موسیقی کلاسیک تدریس می شد ، چندان موفقیتی به دست نمی آورد و مردود می گردد و بدون این که به استعداد نهان فرزند اعتقاد و توجه زیادی داشت به وسیله یکی از دوستانش علیمحمد خادم میثاق به هنرستان موسیقی ملی ایران راهنمایی و با سفارش او در این هنرستان ثبت نام می کند .
رئیس هنرستان شادروان روح الله خالقی از وی شخصا می گیرد که اگر نتواند در مدت یک سال موفقیتی کسب کند وی را از هنرستان اخراج نماید . عشق و علاقه و استعداد و پشتکار او به زودی موجب می شود که در هنرستان پذیرفته شود . ناگفته نماند که داروغه در هنرستان موسیقی ملی در آغاز کار زیر نظر استاد حسینعلی ملاح به فراگیری ویولون می پردازد و چنانچه خود وی از زحمات و کوشش فراوانی که استاد ملاح برای آموزش او متحمل شده یاد می کند و همواره خود را مدیون مراقبت ها و توجه آن استاد ارجمند می داند .
روزی اعلانی از طرف مسئولین هنرستان شده بود که کلاس هایی جهت دوره عالی هنرستان دایر خواهد شد و در نتیجه جهت ثبت نام شاگرد می پذیرفتند در آن ایام یکی از شاگردانی که جهت فراگیری دوره عالی آمده بودند ، اسدالله ملک نوازنده معروف بود که در یکی از اتاق های هنرستان مشغول نواختن کمانچه بود که داروغه را بی اختیار مفتون خود می کند و وی بلافاصله از اسدالله ملک خواهش می کند که نواختن این ساز را به وی تعلیم دهد و مدت سه ماهی نزد ملک تعلیم می گیرد و از آن تاریخ کامران داروغه به نواختن کمانچه روی می آورد .
داروغه پس از فارغ التحصیل شدن از هنرستان به مدت دو سال به خدمت مقدس سربازی می رود و پس از پایان خدمت سربازی وارد دانشکده هنرهای زیبا که رشته موسیقی هم جزو آن بود می شود . این دانشکده که با همت استادانی مثل : دکتر نور علی خان برومند و دکتر داریوش صفوت دایر گردیده بود موسیقی ایرانی را در خدمت استاد برومند به مدت پنج سال فرا می گیرد و از دانشکده فارغ التحصیل می شود . کامران داروغه ، از سال 1345 به رادیو راه می یابد سپس به برنامه " گلها "توسط آقای ملاح راه یافت و در رادیو به نوازندگی ویولون و کمانچه می پردازد و پس از تاسیس تلویزیون ملی ایران به نوازندگی کمانچه به سرپرستی مرحوم مرتضی حنانه به عنوان موسیقی اصیل ایرانی مشغول می گردد و از سال 1355 به تکنوازی کمانچه می پردازد و حدود چهل تکنوازی انجام می دهد که در آرشیو رادیو موجود و از بهترین های تکنوازی این ساز می باشد .
وی همیشه سعی داشت که این ساز را بین جوان ها رواج دهد و تغییراتی از لحاظ تکنیک برای کمانچه به وجود آورد که امید دارد با کمک شاگردانش ، کمانچه را که یک ساز ملی و سنتی ایرانی است و از جهت تکنیک و وسعت صدا و واخوان های آوازی خیلی غنی و پربار است رواج و احیاء کند و معتقد است اگر کسی بخواهد ، پرباری و غنی بودن این ساز را بر مبنای واقعی آن درک کند بایستی حتما سفری به باکو داشته باشد تا به بیند آقای هابیل علی اف استاد کمانچه جهان چه کار می کند و چه می گویددرباره ساز کمانچه داروغه می گوید:"اگر کسی تکنیک این ساز را به دست آورد،کارهایی می شود روی آن پیاده کرد که در ویولون امکان پذیر نیست.به هر حال حق کمانچه هنوز ادا نشده و باید آن هایی که در موسیقی ادعایی دارند بیایند و این کارها را انجام دهند و مشوق جوانان باشند که این ساز ملی و سنتی جای والای خود را از دست ندهد و ما هر وقت که به خارج جهت شناساندن موسیقی اصیل و سنتی ایران مسافرت هایی داشتیم وقتی هنرمندان ما ویولون می زدند برای آن ها زیاد جالب نبود ولی هنگام گوش دادن به نوای کمانچه سراپا گوش می شدند و نوازنده را بسیار تشویق می کردند".
کامران داروغه ،کنسرت های فراوانی به نفع مؤسسات خیریه و فرهنگی نظیر:هلال احمر(شیر و خورشید)،انجمن نابینایان ، بیمارستان های مسلولین و دانشجویان بی بضاعت ترتیب داد و برای شناساندن موسیقی سنتی و ملی ایران ، مسافرت هایی از طرف رادیو تلویزیون به کشورهای: ترکیه، آلمان ، فرانسه، ایتالیا ، افغانستان ، ژاپن، پاکستان، هندوستان، شوروی و درآمریکا رفتند..../
نوازندگان تنبک
محمد اسماعیلی
محمد علی اسماعیلی به سال 1313 شهریور ماه در تهران متولد شد و از اوان کودکی علاقه شدیدی به نواختن تمبک داشت و هر جا که سینی و پیت و ناودان و غیره ... به دستش می رسید شروع به نواختن می کرد .
مرتضی و مصطفی گرگین زاده ، دایی های وی که هر دو اهل موسیقی بودند مشوق وی در نواختن ضرب بودند و پس از تحصیلات عمومی خواهر زاده خود ، وی را در سال 1330 به حسین تهرانی ، استاد تمبک نواز معرفی می نمایند و در هنرستان موسیقی ملی زیر نظر حسین تهرانی به فرا گرفتن فن نواختن ضرب مشغول می شود و در تاریخ 1337 توسط استاد به وزارت فرهنگ و هنر وقت معرفی و رد ارکسترهای موسیقی ملی و گروه تمبک شروع به همکاری می نماید و بعد از 5 سال برای اجرای برنامه های موسیقی ملی و هر چه بیشتر شناساندن آن به کشورهای : آفریقایی ، آسیایی ، اروپایی و آمریکایی مسافرت کرد و برنامه های اجرا نموده ، از سال 1343 در هنرستان موسیقی ملی ایران مشغول تدریس تمبک شد و از آن تاریخ به بعد شاگردان بسیار تعلیم داد که در مراکز رسمی هنری کشور مشغول فعالیت می باشند .
در سال 1345 سرپرستی گروه تمبک وزارت فرهنگ و هنر آن زمان را عهده دار شد که برای این گروه ، حدود پانزده قطعه فانتزی روی ریتم های ایرانی تنظیم کرد و در کشورهای خارج و تالار رودکی سابق اجرا شد ، موسیقی قطعه یی به نام " رونما "نوشته خانم سرلک سرپرست موسیقی ملی تالار رودکی سابق که روی یکی از داستانهای اصیل ایرانی نوشته شده بود ، به وسیله اسماعیلی تنظیم و توسط گروه تنبک وزارت فرهنگ و هنر سابق در تالار رودکی سابق اجرا گردید که با استقبال فراوان مردم روبرو شد و همین امر موجب شد که بیش از دویست بار اجرا گردد. از ساخته های دیگر او قطعه یی است که به یاد استادش حسین تهرانی ، برای ارکستر سازهای ایرانی و گروه تنبک ساخته است که ملودی آن از استاد فرامرز پایور بوده و با ارکستر پایور و گروه تنبک در شبی که به یاد استاد حسین تهرانی در تالار رودکی سابق برپا گردیده بود اجرا شد.
محمد علی اسماعیلی مشغول تدوین جلد دوم کتاب "تنبک و تدریس آن"می باشد . وی بیشتر اوقات خود را با استاد فرامرز پایور می گذراند.
نوازندگان نی
حسن ناهید
حسن ناهید یکی دیگر از ? نی نوازان ? خوب و با ارزشی است که به سال 1322 در شهر کویری کرمان متولد شد و از سن 10 سالگی به موسیقی علاقمند گردید و با تهیه یک فلوت به نواختن این ساز بادی مراحل اول موسیقی را نزد خود شروع کرد .
حسن ناهید ، پس از چندی که صدای ? نی ? استاد حسن کسایی را از رادیو شنید به اصفهان نزد ایشان رفت و از محضر وی استفاده های بسیار برد سپس به شیراز می رود و در این شهر که مشغول تحصیل نیز می شود تا سال پنجم متوسطه بدون نت نزد خود تمرین می کند و پس از چندی در اردوی رامسر در مسابقه یی که بین دانش آموزان سراسر کشور برگزار شده بود ، آقای محمد میر نقیبی ، هنرمند شایسته ? گلها ? وی را برنده اول مسابقه اعلام می دارد و آینده نیز نشان داد که انتخابی شایسته و به جا از طرف ایشان بوده است .
پس از چندی حسن ناهید ، به فرهنگ و هنر دعوت می شود و در ارکستر های متعدد این اداره ، همکاری خود را آغاز می نماید ، در همین دوران مدت ها جهت تعلیم ? نت ? نزد آقای حسین دهلوی به فراگیری می پردازد و به عنوان هنر آموز ? نی ? هنرستان عالی موسیقی ملی مشغول تدریس می گردد.
مهدی مفتاح که برای تشکیل ارکستری بنام درویش در رادیو دعوت شد از ایشان هم برای همکاری با این ارکستر دعوت می نماید ، سپس برای شرکت در ارکستر رودکی که از آقایان : ابراهیم منصوری ، حبیب الله بدیعی ، علی تجویدی ، احمد عبادی ، ورزنده ، اصغر بهاری و فرهاد فخرالدینی تشکیل شده بود دعوت می شود و با این ارکستر همکاری می نماید . در سال 1341 توسط استاد حسین قوامی به برنامه ? گلها ? دعوت می شود و همکاری خود را در این برنامه آغاز نموده و در فرهنگ و هنر نیز با ارکستر استاد فرامرز پایور شرکت می نماید که بیست سال این همکاری ادامه می یابد و از پایور نیز کسب فیض می نماید به طوری که خودش می گوید : ? تحت تاثیر نوازندگی آقای پایور هستم و به نوازندگی آقای مهندس همایون خرم نیز عشق می ورزم ? حسن ناهید در ارکستری که با همکاری آقایان : اسدالله ملک ، منوچهر جهانبگلو ، فرهنگ شریف ، محمودی خوانساری و عده یی دیگر برنامه یی به نام ? نوایی از موسیقی ملی ? ترتیب یافته بود شرکت داشت و سلیست بسیاری از این برنامه ها بود .
حسن ناهید انسانی دوست داشتنی ، هنرمند و صمیمی می باشد ولی افسوس که سعادت نصیب بنده نشد در مدت چند سالی که از عمرم برای نوشتن این کتاب صرف کردم ، بتوانم از محضرش کسب فیض زیادی ببرم . زیرا نگارنده برای تهیه ? بیوگرافی و عکس ? ایشان دوباره از تهران به شیراز محل اقامت ایشان مسافرت کردم و بارها به مرکز حفظ و اشاعه موسیقی سنتی مراجعه نمودم تا توانستم شرح مختصری از وی بنویسم ولی عاقبت عکس از ایشان به دست نیاوردم تا این که یکی از دوستان عکس ایشان را در اختیارم نهاد و مرا از این مشکل رهانید .
حسن ناهید برای شناساندن موسیقی سنتی و اصیل ایران ، مسافرت هایی همراه با خوانندگان به نامی مثل آقایان : حسین قوامی ، محمد رضا شجریان ، محمود محمودی خوانساری و عبدالوهاب شهیدی به کشورهای : ترکیه ، بلغارستان ، یوگسلاوی ، ایتالیا ، فرانسه ، بلژیک ، هلند ، آلمان ، اتریش نموده است و در برنامه هایی تحت عنوان کنسرت سازهای ملی ایران شرکت کرده است .
امین الله رشیدی : خواننده
امین الله رشیدی در طلوع یکی از روزهای اردیبهشت ماه 1304 شمسی در روستای زیبا و مصفای راوند کاشان از پدری کشاورز و مادر شاعرزاده و شاعر منش (دختر ادیب بیضائی کاشانی)متولد شد.در چهار ماهگی او را به کاشان آوردند و تحصیلات ابتدائی و متو سطه را در آنجا به پایان رساند و بلافاصله پس از پایان تحصیل در یکی از دفاتر اسناد رسمی کاشان مشغول کار شد.او در ضمن تحصیل ، نقاشی قالی ایرانی را نزد استادان آن زمان، آقایان:محمد دبیر الصنایع و حسن نقشپور اراکی فرا گرفت و در زمانی کوتاه تا مرحله ی طراحی و ابتکار پیش رفت و در حین نقاشی نیز با مقدمات نوازندگی تار نزد نقشپور نامبرده کتار را در نهایت شیرینی می نواخت ،آشنا شد و در سال 1325 به تهران نقل مکان یافت.
رشیدی با موسیقی به اصطلا ح کلا سیک (ردیف آواز ایرانی )از راه شنیدن صفحات قدیم گرامافون و خوانندگان دهه 1320 رادیو ایران آشنا گردید و در اوائل ورود به تهران چند گاهی در کلاس های شبانه هنرستان موسیقی (تالار وحدت کنونی )اصول نت خوانی را نزد آقای موسی معروفی و یکی دو ماه نیز در کلاس موسیقی مسعود معارفی و تئوری آواز را نزد دکتر مهدی فروغ در هنرستان نامبرده آموخت و با یادگیری نت،تار را رها کرد و از آن پس نت آهنگ هایی را که می ساخت بدون استفاده از ساز بروی کاغذ می آ ورد.
در سال 1328 رشیدی از طریق استاد گرانقدر موسی معروفی به آقای علیمحمد میثاق ،رهبر یکی از ارکسترهای رادیو ایران معرفی شد و از همان سال به عنوان خواننده وآهنگساز فعالیت خود را در رادیو آغاز نمودو اولین بار ترانه (رنج جدایی)از ساخته های زنده یاد موسی معروفی را در مایه افشاری با ارکسترنامبرده در رادیو اجرا کرد و همزمان،مدتی نیز در برنامه های موسیقی ارتش (که شب های جمعه ساعت هفت و نیم بعد از ظهر از رادیو ایران پخش می شد) در ارکستر به سرپرستی هنرمند گرامی علی تجویدی می خواند و در چند برنامه رادیویی محمد بهارلو نیز شرکت نمود.در سال 1336 شمسی با دختری از کاشان ازدواج نمود که حاصل آن دو فرزند دختر و پسر (افسانه وصبا)است که آنان نیز از ذوق موسیقی بهره یی بسزا دارند.در سال 1344 بنا به مقتضیات شغلی از رادیو استعفا داد و این داستان تا ثر انگیزی دارد که در اینجا مجال گفتن آن نیست.
رشیدی در مدت فعالیت در رادیو ایران در حدود 100 آهنگ ساخت که شعر بعضی از آن ها را نیز خود می سرود (برای نمونه شعر ترانه ی دریا )اما بیشترین شعر آن آهنگ ها را شاعران گرانمایه ،آقایان :تورج نگهبان ،بیژن ترقی ،مهرداد اوستا ،فریدون مشیری ،رضا ثابتی ،نظام فاطمی،ابوالقاسم حالت ،نواب صفا،عبداله الفت ،پرویز وکیلی و غیره سروده اند و اکثرا به سیله ارکسترهای شماره ی 1و2 رادیو ایران با نوازندگی و همکاری هنرمندان ارجمند آقایان : حبیب اله بدیعی ،پرویز یا حقی،مهندس همایون خرم ،عباس شاپوری ،محمد میر نقیبی،انو شیروان روحانی ،ولی اله البرز،یاوری،حدادی و دیگر عزیزان و با نظارت و سرپرستی استادان :مشیر هما یون شهردار و حسینعلی ملاح ضبط و پخش شده است.
شیوه ی رشیدی در خوانندگی و آهنگسازی ،مرز میان سنت و نوگرایی می باشد و به قول خودش حد وسط را انتخاب کرده است او می گوید : " اگراین میانه روی و اعتدال در تمام امور دنیا جاری بود چهره ی جهان و زندگی خیلی زیباتر و مطبوع تر از آنچه تاکنون هست می بود " .
رشیدی در شاعری و نویسندگی و نقد نیز دستی دارد و مقالاتی از او در مطبوعات سالهای قبل به چاپ رسیده که آخرین آنها نقدی است برکتاب ( شعر نو از آغاز تا امروز ، تالیف محمد حقوقی از انتشارات مؤسسه فرانکلین ) که در شماره 10سال 52 مجله وحید چاپ شده و اکنون نیز سفرنامه یی به نام ( از کاشان تا کاناری ) آماده برای انتشار دارد . رشیدی درباره موسیقی کلاسیک و ردیف آواز که سینه به سینه به ما رسیده و تا این زمان حفظ شده و خوشبختانه کاملترین آن به وسیله شادروان استاد موسی معروفی به صورت نت در آمده است ،نظریاتی دارد،منجمله معتقد است که در اجرای آوازها ،به شرط حفظ اصالت ایرانی و به خصوص تلفیق آن با شعرپارسی باید شیوه یی نو ایجاد کرد و از تکرار مکررات آن هم به طور گسترده امساک نمود و همچنین او،نسبت به کلمات والا و ارزشمند (هنر )و (هنرمند)که دست اندرکاران و به تبع ایشان مردم عادی بدون ضابطه و بی محابا ،به هر چیز و هر کس اطلاق می کنندودست و دلبازانه می بخشند،وسواس و حساسیتی خاص دارد.او به اعتبار قول بزرگان و هنرشناسان می گوید:"هنر یعنی خلاقیت و هنرمند یعنی خلاق و آفریننده .بنابراین اگر در یک اثز هنری (اعم از شعر و موسیقی و نقاشی و غیره)ابتکار و نوآوری به چشم نخورد،به این معنی که اگر در قطعه شعری یک مضمون نو و در آهنگی حتی یک ملودی جدید و زیبا نتوان پیدا کرد،این دیگر هنر نیست و صاحب چنین آثاری مستحق لفظ(هنرمند)نه.و بر همین منوال بر چسب کلمه(هنرمند)بخواننده یا نوازنده یا صاحب اثر دیگری که فاقد شیوه یی نو و ابتکاری و مستقل در کارشان باشند،جایز نیست .باید به این مجریان ماهر و مسلط و چیره دست هنرآفرین گفت و با اطلاق کلمه ی (استاد)از آنان تقدیر کرد و ارجشان را پاس داشت!"این هم نمونه یی از اشعار رشیدی با نام هنری(آشنا) .
نوازندگان تار
جلیل شهناز
به سال 1300 جلیل شهناز ، در شهر افتخارآفرین و هنر پرور اصفهان چشم به جهان گشود ، پدرش علاقه وافری به موسیقی سنتی ایران داشت و هر روز منزلش محفلی گرم برای دوستداران این هنر بود . پسر دیگرش حسین شهناز تار را بس دل انگیز می نواخت ، پدر از همان اوان کودکی مشوق او در یاد گرفتن و نواختن این ساز اصیل ایرانی گردید ، و به همین سبب جلیل را بدست برادرش حسین سپرد تا او را با نوای ساز آشنا کند ، از این زمان ، جلیل بود و حسین و تار که لحظه ای این سه دلداده از یکدیگر جدا نبودند هر وقت حسین کاسه تار را در آغوش می گرفت و می نواخت ، جلیل از کنار او دور نمی شد و چون دلداده یی شیدا به پنجه های سحار او می نگریست و در پیچ و تاب نوای آن خواسته های کودکی خود را جستجو میکرد و عطش خود را فرو می نشاند .
ایام کودکی سپری شد و دوران جوانی فرا رسید ، هر روز جلیل از مدرسه باز می گشت یکسر به نزد برادر آمده با لحن کودکانه از او می خواست که تار بنوازد و حسین هم سخاوتمندانه هر چه داشت در طبق اخلاص نهاده و به او می آموخت .
جلیل پس از چندی به تهران آمد و به رادیو راه یافت و در ارکسترهای مختلف این دستگاه شرکت جست و پس از مدتی در برنامه " گلها " شرکت و یکی از بهترین سلیست های آن گردید .
جلیل شهناز علاوه بر نواختن " تار " که ساز اختصاصی وی می باشد با نواختن " ویولون " ، " سنتور " ، " ضرب " نیز آشنایی کامل دارد و آنها را بسیار دلنشین می نوازد ، نواخته ها و آثار شهناز در موسیقی ایران به خصوص گلها از آثار بزرگ و ممتاز موسیقی ایران است .
خوانندگان
عبدالله دوامی
به سال 1270 در ( طا ) که یکی از دهات تفرش می باشد کودکی دیده به جهان گشود که والدینش نام عبداله را برای او برگزیدند . عبداله دوران کودکی را در این ده سپری کرد و تحصیلات ابتدایی را نزد تنی چند از ملاهای ده فرا گرفت . وی پس از چندی به تهران آمد و در مدرسه تربیت نام نویسی کرد و در این مدرسه با رکن الدین خان مختاری همکلاس بود . وی شبی در منزل شخصی به نام مجدالممالک که از دوستانش بود با علی خان نایب السلطنه که از خوانندگان بزرگ آن زمان بود آشنا شد و در حضور وی قطعه هایی بنا به در خواست مجدالممالک می خواند که مورد قبول علی خان نایب السلطنه قرار می گیرد و او دوامی را تشویق می کند که نزد وی آواز را کار کند و اولین مشق خود را که دستگاه (( شور )) بود نزد علی خان آغاز می کند که اولین استاد وی همین شخص می باشد . عبداله دوامی پس از چندی نزد استادان: آقا میرزا حسینقلی ، حسین خان کمانچه کش ، درویش خان، ملک الذاکرین و آقا میرزا عبداله رفت و بسیاری نیاموخته ها را از آنان اموخت و خود شد استاد عبداله خان دوامی .
دوامی قبل از انقلاب مشروطیت برای شناساندن موسیقی اصیل و سنتی ایران و برای حفظ و حراست و اشاعه آن قرار شد که به اتفاق اقبال السلطان ، باقر خان و مشیر همایون شهردار و عده یی دیگر برای ضبط صفحه به برلن بروند ولی به واسطه جنگ جهانی اول وقفه یی در این مسافرت هنری پیش آمد که اجبارا به جای برلن به تفلیس و قفقاز رفتند و تصمیم خود را در آنجا عملی کردند . استاد دوامی مدت هفت سال در اداره پست کار کرد و پس از این مدت به وزارت دارایی منتقل و تا پایان دوران بازنشستگی در این وزارتخانه مشغول کار بود . وی از فروردین ماه 1334 همکاری خود را با سازمان رادیو تلویزیون وقت و مرکز حفظ و اشاعه موسیقی سنتی ایران شروع کرد که به واسطه کبر سن شاگردانش را در منزل تعلیم می داد ، گفته می شود از شاگردان خوب استاد دوامی شاپور حاتمی ( وی خواهر زاده عبداله خان دوامی است ) ، پرویز مشکاتیان ، داریوش طلایی و ... هستند و استادانی چون : نوعلی خان برومند و حاج آقا محمد مجرد ایرانی نزد دوامی پاره یی از تصانیف را آموخته اند . استاد عبداله خان دوامی در بیستم دی ماه 1359 دار فانی را وداع گفت .
روانش شاد .
مراسم تشییع "علی تجویدی" برگزار شد
در روزهای پایانی سال 84 نیز یک بار دیگرهنرمندان و دوستاران هنر مقابل تالار وحدت گردآمدند تا یکی دیگر از عزیزانشان را به خاک بسپارند.
امروز استاد علی تجویدی در خاک آرام میگیرد تا برای همیشه از نوای ساز این پیشکسوت هنرموسیقی محروم بمانیم. به گزارش خبرنگار هنری ایسنا، مراسم تشییع پیکر هنرمند فقید استاد علی تجویدی با حضور مردم وهنرمندان امروز صبح از مقابل تالار وحدت برگزار شد.
همایون خرم از اساتید موسیقی ایرانی در ابتدای این مراسم در سخنانی اظهار داشت: هنرمندان همیشه با آثارشان شناخته میشوند و حضور این همه جمعیت، به خصوص حضور جوانان، نشان میدهد که هنر و شخصیت مرحوم استاد علی تجویدی چه جایگاهی در میان مردم دارد.
وی در ادامه گفت: تجویدی به فرهنگ موسیقی ایران خدمت کرد او کتابهایی نگاشته و دستگاههای ایرانی به همراه آوازها و متعلقات آن نوشته است که امیدوارم مسوولان ارشاد کارهای این استاد بزرگ را منتشر کنند. به گفته خرم او علاوه بر هنر موسیقی، دارای صفات اخلاقی بسیاری بود و نسبت به دوستان و استادان و حتی شاگردانش بسیار با محبت عمل میکرد. محمدسریر نیز در این مراسم در سخنانی گفت: استاد تجویدی، حلقه پیوند نسل دوم و سوم موسیقی ایران بود و امیدوارم ?شعله کاروانی? که استاد برافروخته، در اختیار جوانان قرار گیرد و جوانان ادامه دهنده راه این استاد بزرگ باشند. استاد علی تجویدی آهنگساز و نوازنده ویولون صبح چهارشنبه پس از چندی که تحت مراقبتهای پزشکی در منزل و بیمارستان قرار داشت، درگذشت.
خبرگزاری دانشجویان ایران - تهران
هفده آذر هفتادودو بود انگار. من با یک واکمن و علی هم با دوربین رفتیم تالار وحدت. مراسم تشییع جواد معروفی بود. خیلیها را آنروز دیدیم. اکبر محسنی، فریدون حافظی، فخرالدینی و... علی تجویدی. زود آمده بود. ایستاده بود به انتظار. از عکسهای علی چیزی نماند. همه سوخت. اگر بود حالا عکس تجویدی را میگذاشتم اینجا. مردی با موهایی که یکدست شانه شده بود و کت و شلوار قهوهای و کراوات. خالق آثاری مثل دیدی که رسوا شد دلم، آتش کاروان، سفرکرده، مرا عاشق شیدا، میگذرم، آشفته حالی، صبرم عطا کن، آزاده و یاد کودکی و... صفحه ی رقص پروانه اش را دارم اما گرامافون نیست تا امشب آن را بشنوم. عکسها سوخت اما صدای خیلیها برایم ماند از جمله صدای علی تجویدی تا بعدها بگذارمش درجایی
تجویدی پنج سال در بستر بیماری ماند. میگفتند تاب شنیدن آثار خودش را ندارد. عذاب میکشید از این که دیگر نمیتوانست آهنگ بسازد. در نواری که من از او دارم میگوید: این قبیل هنرمندان هرگز نمردهاند و من هرگز دلم نمیآد که بگم مرحوم جواد معروفی. ایشان زنده هستند. تجویدی هم زنده است. میدانم. خیلی جملهی پیش پا افتادهایست اما واقعیت این است که آثارش تا وقتی شنیده میشوند او هم زنده است. به هرحال واقعیت این است که تجویدی راحت شد. شتر پشت در را اگر بیش از حد معطل کنی خودت بیشتر عذاب میکشی. بهتر است در شرایطی که دیگر دلکشی نیست تا آهنگهات را جاودانه کند یا اگر هم باشد دیگردر این آشفته بازار متاعت خریداری ندارد و حتی رادیو هم از حضور جدی امثال تو خالیست و یک بار سازت را میشکنند و بار دیگر از تو تجلیل میکنند! بر پشت شتر بنشینی و بروی. رفتن همیشه تلخ نیست. در عزای اهل موسیقی ساز مینوازند ومن از این خوشتر سراغ ندارم. تجویدی هم با نوای خوش ویولن میرود. با صدای دلکش.رفتن اینجور وقتها پیوستن به آن تنهایی عمیقیست از چشم زمین و زمان پنهانت میکند.تجویدی پنهان شده از چشم من و ما. روشنک در ابتدای برنامه ای رادیویی میگوید: کمان دلنشین اثر هنرمند ارجمند تجویدیست. تجویدی در نوار من میگوید: وچه بهتر که آدم اینطور افتخار آمیز دنیا رو ترک کنه. تو دل مردم خودش باشه. مهم نیست. شتر مرگ راه افتاده و تجویدی و سازش را با خود میبرد. دلش اما پیش ماست تا یکبار دیگر با هم آشفتهحالیاش را بشنویم و با او بدرود کنیم. انگار به قول قدیمیها قسمت ما از سال هشتادوچهار مرگ بود .
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 44 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود با لینک مستقیم
دانلود مقاله موسیقی سنتی نام آور ترین چهره های ایرانی