هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره ادبیات کودکان

اختصاصی از هایدی تحقیق درباره ادبیات کودکان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره ادبیات کودکان


تحقیق درباره ادبیات کودکان

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 فرمت فایل:word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  تعداد صفحات:22

فهرست:................................................

  1. اهمیت‌ ادبیات‌ کـــــودکان‌ و نــــوجوانان...............‌
  2. سبب فقر پژوهش در حوزه ادبیات کودکان در چیست؟
  3. مطالعات دانشگاهی........................................

    4 .انــــواع‌ ادبیات‌ کــــودک‌ و نـــــوجوان‌

    5 . پیشینة‌ ادبیات‌ کــــودک‌ و نــــوجوان‌ در جهـــان‌.......

    6 . پیشینه‌ ادبیات‌ کـــودک‌ و نــــوجوان‌ در ایــــران‌............

 

  7 . نگرش همزمانیSynchronic و نگرش در زمانى Diachronic در تحلیل تاریخى ادبیات کودکان با نگاه ویژه به نقش عباس یمینى شریف در تاریخ ادبیات کودکان ایران.....

  1. 9. تشدید ممیزی در ادبیات کودک، مشی حاکم دولت کنونی است

 اهمیت‌ ادبیات‌ کـــــودکان‌ و نــــوجوانان‌

بر خلاف‌ آنچه‌ تصوّر می‌شود، روزگار ما دوران‌ کودک‌سالاری‌ نیست‌ و درواقع‌، تمدّن‌ امروز به‌ کودک‌ فرصت‌ کودکی‌ نمی‌دهد تا آنجا که‌ دوران‌ جدید را دورة‌ زوال‌ کودکی‌ نام‌ نهاده‌اند. سرعت‌ فزایندة‌ سوداگری‌ و تولیدْ بزرگ‌ترها را بر آن‌ داشته‌ است‌ که‌ کودک‌ را هر چه‌ زودتر وارد چرخة‌ تولید کنند. همچنین‌ بیم‌ آنان‌ از طغیان‌ نسل‌ نو باعث‌ می‌شود که‌ آزادی‌ و رشد خلاّقانة‌ دورة‌ کودکی‌ را برنتابند (اقلیدی‌، ص‌ 5ـ13). در چنین‌ حالتی‌ اهمّیّت‌ ادبیّات‌ کودک‌ و نوجوان‌، همچون‌ عاملی‌ برای‌ رشد فرهنگ‌ و استقلال‌، در شخصیّت‌ کودکان‌ آشکارتر می‌شود. اهمّیّت‌ ادبیّات‌ کودک‌، با توجّه‌ به‌ این‌ محورها، روشن‌تر خواهد شد:
الف‌. بچّه‌ها آسیب‌پذیرند. اغلب‌ به‌ مقتضیّات‌ سنّی‌ خود، احساساتی‌، ظاهربین‌ و ساده‌اند. اصولاً ذهن‌ نقّادی‌ ندارند و قضاوتهایشان‌ بیشتر حسّی‌ است‌. از این‌رو میزان‌ آسیب‌پذیری‌ آنان‌ در برابر فراورده‌های‌ فرهنگی‌ بالاست‌.
ب‌. بچّه‌ها تأثیرپذیرند. و این‌ تأثیرپذیری‌ هم‌ عمیق‌تر و ماندگارتر و هم‌ پردامنه‌تر از تأثیرپذیری‌ بزرگ‌ترهاست‌؛ چنان‌که‌ در حدیث‌ نبوی‌ نیز آمده‌ است‌: اَلْعِلْمُ فی‌الصِّغَر کالنَّقْشِ فی‌الحَجَر.
ج‌. جمعیّت‌ کودکان‌ بیشتر است‌ و آنان‌ اوقات‌ فراغت‌ بیشتری‌ دارند، به‌ خصوص‌ در کشور ما که‌ ادبیّات‌ کودک‌ و نوجوان‌ بیشترین‌ مخاطب‌ بالقوّه‌ یا بالفعل‌ را دارد.

سبب فقر پژوهش در حوزه ادبیات کودکان در چیست؟

 اصولا نظام آموزش دانشگاهی درایران صورت گرا یا ظاهر بین است تا معنا گرا و درون بین. به همین دلیل است که پژوهش در نظام دانشگاهی ایران جای شایسته خود را ندارد. اصل گرفتن مدرک است و رسیدن به عنوان یا تیترهای دانشگاهی. در حالی که فلسفه دانشگاه در کشورهای پیشرفته، پرورش پژوهشگر است، نه پیشکش کردن تیترهای دانشگاهی. از همین نقطه روشن می‌شود که جامعه و دولت و حتی مردم ما به این دلخوش هستند که نزدیک دو میلیون دانشجو دارند، اما نتیجه آن چیست؟

 کمتر دیده می‌شود که پژوهشگری از میان آن‌ها به جامعه معرفی شود. در ظاهر همه هم با روحی منفعل به این پدیده نگاه  می‌کنند و در بسیاری موارد هم رضایت دارند. در چنین احوالی در شاخه‌هایی مانند رشته ادبیات که بسیاری از دانشگاه‌های ما بیش از نیم سده است که از آن بهره‌مند هستند، کارهای پژوهشی رنگ و بویی ندارد، صد البته که ادبیات کودکان که در ایران رشته‌ای جوان است و هنوز هم هیچ دانشگاهی چنین رشته‌ای را ندارد یا به رسمیت نمی‌شناسد، طبیعی است که فقر پژوهشی از سرتا پای ادبیات کودکان می‌بارد. موسسه‌های فرهنگی هم مانند وزارت ارشاد که باید متولی بخشی از کارهای پژوهشی باشند، بهتر است که واقعا این کار را انجام ندهند.

 چون سبب آن رواج پدیده‌ای شده است به نام پژوهش‌های دولتی. پژوهش‌هایی که تنها با هدف گرفتن منابع مالی از سهم درآمدهای نفت انجام می‌شود و هیچگاه نیز با استاندارهای پژوهشی حتی در حالت‌های حداقلی مطابقت ندارد. و در نهایت پژوهش در این حوزه می‌ماند برعهده چند پژوهشگر منفرد و یا موسسه‌های اندک غیردولتی که باید این بار عظیم را بردوش بکشند. اما مگر توانایی‌های آن‌ها و منابع نداشته مالی آن‌ها چقدر است که بتوانند این راه را ادامه دهند؟ پس فقر پژوهشی سبب شده است که ادبیات کودکان ما از مرحله مانداب می‌گذرد و شاید روزی برسد که بگوییم به گنداب تبدیل شده است. امید که آن روز نیاید.

مطالعات دانشگاهی

ادبیات کودک ایران در مقایسه با ادبیات کودک کشورهای دیگر حتی کشورهای در حال توسعه، از فقدان مطالعات دانشکاهی رنج می برد . هنوز از رشته مستقل ادبیات کودک خبری نیست و در اغلب دانشگاه های کشور جز چند واحد در حاشیه برخی از رشته ها چیزی به نام ادبیات کودک وجود ندارد و اگر از یک استثنا در دانشگاه شیراز بگذریم ، می‌توانیم ادعا کنیم مطالعات دانشگاهی در حوزه ادبیات کودک وجود ندارد.
قضاوت درباره این وضعیت در ظاهر ساده به نظر می رسد، اما میتوان رد پایی از برخی گرایش ها دید که چندان ،با دانشگاهی شدن ادبیات کودک و به تبع آن مطالعات دانشگاهی میانه‌ای ندارد و متقدند که ادبیات کودک امری غریزی است و باید از راه های دیگری در گسترش و تقویت ان کوشید و چه بسا دانشگاه ها به کیفیت ان نینجامد ، امّا از سوی دیگر اغلب با اشاره به تجربه های کشور های دیگر به اهمیت نقش دانشگاه و مطالعات دانشگاهی تاکیید می کنند. برای این افراد شاید نخستین پرسش این باشد که چرا در ایران مطالعات دانشگاهی در حوزه ادبیات کودک شکل نگرفته‌است وچه موانعی روی این پدیده قرار دارد.

  


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره ادبیات کودکان

مقاله در مورد ارزشیابی آزمون تعیین سطح مهارت‌های شنوایی برای کودکان 3 و 4 ساله دچار آسیب شنوایی شدید و عمیق فارسی زبان شهر تهرا

اختصاصی از هایدی مقاله در مورد ارزشیابی آزمون تعیین سطح مهارت‌های شنوایی برای کودکان 3 و 4 ساله دچار آسیب شنوایی شدید و عمیق فارسی زبان شهر تهران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 130

 

فهرست مطالب

صفحه

عنوان

فصل اول: طرح پژوهش

1-1- عنوان پژوهش ..........................................................................................................

1-2- بیان مسئله ................................................................................................................

1-3- اهداف پژوهش ........................................................................................................

1-4- سؤالات پژوهش ......................................................................................................

1-5- تعریف مفاهیم .........................................................................................................

فصل دوم: پیشینیه تحقیق

2-1- ویژگی‌های گفتار کودکان دچار آسیب‌ شنوایی ........................................................

2-1-1- اشتباهات در بعد زنجیره‌ای گفتار .......................................................................

2-1-2-- اشتباهات در بعد زبرزنجیره‌ای گفتار ..................................................................

2-2- خاصیت‌های صوتی گفتار .......................................................................................

2-3- درک شنیداری گفتار ...............................................................................................

2-4- آموزش مهارت‌های شنیداری برای کودکان دچار آسیب شنوایی ............................

2-5- انواع روش‌های ارزیابی مهارت‌های شنیداری برای کودکان دچار آسیب شنوایی ....

2-5-1- درآمد ..................................................................................................................

2-5-2- آزمون‌های غیرفارسی ارزیابی مهارت‌های شنیداری کودکان دچار آسیب شنوایی .

2-5-3- آزمون‌های فارسی ارزیابی مهارت‌های شنیداری برای کودکان دچار آسیب شنوایی ....

2-6- مروری بر اطلاعات و آمار موجود .............................................................................

فصل سوم: روش پژوهش

3-1- نوع پژوهش ...............................................................................................................

3-2- محیط پژوهش ...........................................................................................................

3-3- جامعه و نمونة پژوهش .............................................................................................

3-4- روش گردآوری اطلاعات و مشخصات ابزار گردآوری اطلاعات ............................

3-5- نحوة انجام کار


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد ارزشیابی آزمون تعیین سطح مهارت‌های شنوایی برای کودکان 3 و 4 ساله دچار آسیب شنوایی شدید و عمیق فارسی زبان شهر تهران

رشد اخلاقی کودکان

اختصاصی از هایدی رشد اخلاقی کودکان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

رشد اخلاقی کودکان

رامین کریمی/همشهری

پنجشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۸۵یکی از چالش‌های اصلی دوران کودکی ارتقای نحوه دستکاری کردن محیط اطراف کودک است به عنوان مثال یاد دادن قواعد بازی از جمله این موارد است. در این مورد قواعد فیزیکی مانند پایداری شیء در کنترل محیطی به اندازه قواعد زبان شناسی در برقراری ارتباط از اهمیت برخوردار است. اگر این قواعد به اندازه کافی وجود نداشته باشد کودک باید به دنبال قواعد دیگری برود تا بتواند با تمرین هر روزه آنها دنیای اجتماعی که در آن زندگی می‌کند را اداره کند.قواعد اجتماعی شامل دونوع اصلی هستند (تیوریل، کیلن، هالویگ ۱۹۸۷). نوع اول قواعد اخلاقی است که مشوق افراد برای انجام اعمال خیر و ضامن درستکاری و مشخص کننده اعمال خوب از بد می‌باشد. به عنوان مثال، مردم مجاز نیستند که همدیگر را بکشند یا اموال دیگری را به غارت ببرند. علاوه بر این یک سری قوانین رسمی که به قوانین اجتماعی معروفند در هر جامعه برای کنترل رفتارهای نادرست و هدایت آنها به راه راست وجود دارد. این نوع قاعده ممکن است مشتمل شود بر دادن صندلی به یک فرد پیر یا گفتن لطفاً و متشکرم و یا صبر کردن و اجازه دادن به ماشین فردی که در حال پیچیدن است باشند. به علاوه کودکان باید هم قواعد اخلاقی و هم قوانین اجتماعی را که شاید در موقعیت‌های مختلف تفاوت‌های بسیاری بین آنها وجود داشته باشد یاد بگیرند. به عنوان مثال بین قواعد خانوادگی مان و قواعد کلاس درس یا رفتارهای مورد انتظار والدین و رفتارهای دوست داشتنی همسالان تفاوت‌هایی وجود دارد و گفتن این مطلب ضرورتی ندارد که اکتساب قواعد اجتماعی جزء انکارناپذیر و بسیار مهم رشد کودکان است. (گرالینسکی و کوپ ،۱۹۹۳ مکویی و مارتین، ۱۹۸۳). رشد اخلاقی در قوانین اجتماعی اصولاً برای راهنمایی و تشخیص رفتارهای درست و غلط برای کودکان طراحی شده است. به همین دلیل مطالعه این که کودکان چگونه این قوانین را بفهمند و اجرا کنند به طور سنتی تحت عنوان اخلاقی بودن یا رشد اخلاقی مطرح شده است. تا دهه‌های اخیر، رشد اخلاقی یکی از حوزه‌های مورد مطالعه فقط فلاسفه و اندیشمندان مذهبی بود. امروزه روانشناسی رشد، بحث‌ها و مطالب بسیار زیاد و جالبی را عنوان کرده است.تحقیقات معاصر در زمینه رشد اخلاقی به دو سطح اصلی تقسیم بندی شده اند. کانون توجه برخی از محققان کردار اخلاقی، توصیف علل رفتاری کودکان است. برای مثال، علل دزدی در کودکان، علل دعوا کردن آنها و عواملی که باعث می‌شود آنها به گروه‌های گانگستری بپیوندند از جمله حوزه‌های مطالعاتی این گروه محققان است. عده دیگری از محققان استدلال اخلاقی که در آن به چگونگی فکر کردن کودکان درباره آنچه که دیگران انجام می‌دهند را مورد مطالعه قرار می‌دهند. در این نوع مطالعه یک موقعیت اخلاقی را برای کودکان توصیف می‌کنند و از آنها درباره قضاوت آن موقعیت سؤالاتی می‌پرسند: آیا رفتار انجام گرفته درست بود یا نه؟ آیا شخص برای انجام رفتارش باید تنبیه شود؟ اگر باید تنبیه شود به چه اندازه؟ این مقاله از سه دیدگاه نظری اصلی در زمینه رشد اخلاقی آغاز و سپس به آنچه که روانشناسان درباره رشد توانایی‌های استدلال اخلاقی انجام داده اند می‌پردازد و سپس به مطالبی درباره کردار اخلاقی اشاره می‌کند که در آن عوامل موثر بر رفتارهای مطلوب اجتماعی و سپس عوامل پرخاشگری و دیگر رفتارهای ضد اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است.نظریه‌های رشد اخلاقی دو نظریه در زمینه مطالعه رشد اخلاقی از اهمیت بیشتری برخوردار است.(گینز و اسننل ،۱۹۸۵ وینربی، ۱۹۹۳). یکی این که آیا عقاید و رفتارهای اخلاقی در درون هر کودک وجود دارد و به تدریج در طول زمان در او بروز می‌کند و یا این که این عقاید در درون یک فرهنگ وجود دارد و به کودک منتقل می‌شود. البته، شما در خواهید یافت که این موضوع یکی از اشکال بحث ماهیت در برابر طبیعت خواهد بود. دومین نظریه مشتمل بر قواعد اخلاقی به طور کلی است و معتقد است که آنچه از کودک بروز می‌یابد از یک عنصر زیست شناختی که در همه اعضای انواع که جنبه جهانی دارد نشأت گرفته است. از جهت دیگر، اگر قواعد اخلاقی در درون گروه اجتماعی رشد یابد بسیار استبدادی بوده و بنابر این از هر فرهنگ به فرهنگ دیگر متفاوت خواهد بود. این دو سؤال در قلب بسیاری از محققان روی این موضوع باقی است.الگوهای رشدی- شناختی همان طور که انتظار می‌رفت دیدگاه رشد اخلاقی بیشتر متوجه رشد استدلال اخلاقی کودکان شده است. نظریه پردازان این دیدگاه معتقدند شکل‌های مختلف رشد شناختی پایه اساسی برای رشد اخلاقی و درک رفتار اخلاقی در کودکان است و ما باید ابتدا توانایی استدلال اخلاقی و دانش مربوط به مسائل اخلاقی خودمان را افزایش دهیم(دورایز ،۱۹۹۱ رست ۱۹۸۳).دیدگاه شناختی علاوه بر این معتقد است که کردار اخلاقی یک کودک از یک موقعیت به موقعیت دیگر ثبات قابل توجهی را نشان می‌دهد و واکنش به یک فرآیند واحد از استدلال اخلاقی و کردار اخلاقی به طور روشنی مربوط به هم می‌باشد. نهایتاً این الگوها به طور نزدیکی به نظریه‌های شناختی مرتبط اند، آنها از نقطه نظر مراحل رشد اخلاقی با هم متفاوتند(کربزو ون هسترن، ۱۹۹۴).رشدگرایان شناختی با ارائه سؤالات اخلاقی اغلب پیچیده شروع کردند. مطالبی مانند درست یا غلط بودن سقط جنین، کنترل حمل اسلحه و مجازات کشتن، باعث ایجاد بحث‌هایی در هر دو جنبه استدلال اخلاقی و کردار اخلاقی می‌شود. کودکان بزرگتر و بزرگسالان آنچه که به آنها نشان داده می‌شود را به نوبت بررسی کرده و با بحث‌های مختلف و سنجیدن شواهد مختلف از همه جنبه‌ها به آنها پاسخ می‌دهند. بر عکس نوجوانان به سختی دیدگاه افراد دیگر را که خیلی متفاوت از عقیده آنان است درک می‌کنند و فقط مسأله را از جنبه خاصی بررسی می‌کنند و به نتایج ساده ای می‌رسند(تیورل، هبلد برنت و اینریب، ۱۹۹۱). این مشاهدات رشدگرایان شناختی را به این نتیجه سوق می‌دهد که توانایی استدلال اخلاقی مبتنی بر رشد توانایی‌های شناختی در طول رشد کودک است.این الگوها بسیاری از تحقیقات شناختی را به سوی رشد اخلاقی هدایت کرده اند. در اینجا ما این الگوها را ساده توصیف می‌کنیم و در بخش بعد، برخی از یافته‌های تحقیقی مرتبط با آنها را بررسی خواهیم کرد.نظریه پیاژه الگوی رشد اخلاقی پیاژه در اوایل به واسطه کار او روی کودکان ژنوی در کشور سوئیس، در طول سال‌های ۱۹۲۰ تا ۱۹۳۰ صورت گرفت. برای تحقیق روی مفاهیم رشد اخلاقی، پیاژه از دو روش بسیار متفاوت استفاده کرد.یکی از روش‌های او مبتنی بر دیدگاه طبیعت گرایی بود که در آن بازی‌های معمولی کودکان مانند تیله بازی را در خیابان‌ها مورد مشاهده قرار داد. پیاژه از نزدیک چگونگی ایجاد و اجرای قواعد بازی را در پسربچه‌ها بررسی کرد و او را درباره شرایطی که قواعد بازی باید تغییر کند و یا حتی از بین برود مورد سؤال قرار داد. دومین دیدگاه که بسیاری تجربی بود ارائه مسائل اخلاقی دشوار به کودکان برای حل کردن بود. این مسائل به شکل داستان‌های کوتاه به کودک ارائه می‌شد و از او خواسته می‌شد تا از بین دو نمونه ارائه شده به او فرد شریر یا سرکش را مشخص کند. مثلاً در یک داستان کوتاه پسری به نام اگوستین در حالی که سعی داشت برای کمک به پدرش جعبه جوهر او را پر کند یک لکه بزرگی از رنگ روی رومیزی پدرش ریخت. از سوی دیگر یک پسر کوچک دیگر به نام ژولین در حالی که در حال بازی با قلم پدرش بود یک لکه کوچکی از رنگ را روی رومیزی پدرش ریخت.از این تحقیق، پیاژه یک مدل رشد اخلاقی را به وجود آورد که این مدل متمرکز بر شیوه پیروی کودکان از قواعدی که از چهار مرحله تشکیل شده است می‌باشد.(دامدن، ،۱۹۸۳ پیاژه ۱۹۳۲). در اولین مرحله (۲ تا ۴ سالگی) کودکان هیچ مفهوم واقعی از اخلاقی بودن ندارند. بیشتر بازی‌های آنان بازیهای تقلیدی است که از هیچ قاعده ای پیروی نمی کند، مگر این که در بعضی از اوقات آنها ممکن است محدودیت‌های خاصی به عنوان بخشی از بازی اختراع کنند. (مثل قراردادن تمامی قرقره‌های سبز در یک جعبه خاص). پیروی از عقاید و قواعد اشخاص دیگر تا مرحله دوم(۵ تا ۷ سالگی) به طور استوار آشکار نمی شود. اما وقتی پیروی از قواعد پدیدار می‌شود، افکار کودکان بسیار نزدیک به شیوه مطلق گرایی می‌شود. قواعد اجتماعی در این هنگام تحت عنوان «دیگر پیروی» مطرح می‌گردد. در این مرحله دستورات و قوانین به صورت استبدادی از طرف افراد بیرونی و معمولاً والدین ارائه می‌شود که از نظر کودک این نوع دستورات غیرقابل تغییر می‌باشد. مرحله دوم را (۵ تا ۷ سالگی) و مرحله اخلاق واقع گرایی می‌نامند. کودک هیچ سؤالی درباره نیت یا درستی انجام اعمال یا قواعد هستی -اگر مایل به پیروی از آن هم نباشد- نمی کند. سپس، پیاژه مشاهده کرد که کودکان در این سن وقتی به تیله بازی می‌پردازند در اجرای قواعد بازی بسیار انعطاف ناپذیر و تغییرناپذیر هستند حتی اگر آن بازی بسیار آسان باشد.پیاژه به دو ویژگی جالب در زمینه مطلق گرایی اشاره کرد. بسیاری از کودکان در مرحله دوم، مسئولیت پذیری عینی را نشان می‌دهند، بدین معنی که آنها موقعیت‌های اخلاقی را تنها با پیامدهای عینی و فیزیکی مورد ارزیابی قرار می‌دهند. در مسائل اخلاقی غامض، این کودکان اعمالی را که باعث آسیب بیشتر می‌شود غیراخلاقی تر از اعمالی می‌دانند که باعث آسیب‌های کمتر می‌شود. این کودکان کمتر به نیات اعمال توجه می‌کنند، از این رو، کمک اگوستین به پدرش بی ارزش تر از عدم فرمانبرداری جولین به نظر می‌رسد، زیرا او لکه جوهر بزرگتر را روی میز پدرش ایجاد کرده بود. از خصوصیات دیگر این مرحله قضاوت اصولی است، زیرا این کودکان عقیده استواری در مطلق گرایی یک قاعده دارند. آنها عقیده دارند که تنبیه، همیشه وقتی قاعده ای شکسته می‌شود باید انجام گیرد. بنابراین، اگر یک کودکی که توپ بیسبال خود را گم کرده و در طول یک روز که به دنبال توپش است یک کلوچه را پیدا کند و آن را بردارد، از نظر کودکان در این مرحله باید برای این کارش تنبیه شود.در مرحله سوم پیاژه (۸ تا ۱۱ سالگی) کودکان به تدریج درمی یابند که قواعدی مورد پذیرش هستند که به وسیله مردم برای کمک یا محافظت از یک فرد دیگر ایجاد شده باشد و اطاعت و پیروی ساده از دستورات دیگران نیست بلکه هر فرد به عنوان شخص خود پیرو، تصمیم به مشارکت با دیگران را می‌گیرد. به عنوان مثال، پیاژه مشاهده کرد کودکان مرحله سوم قواعد خود را با شرایط لحظه به لحظه و تعداد تیله‌ها و همچنین تعداد بازیکنان تطبیق می‌دهند. علاوه بر این، در این مرحله پیشرفت توانایی شناختی کودکان به آنها اجازه می‌دهد تا عوامل جدیدی را وارد ارزیابی‌های اخلاقی خود کنند. شخص کاری را سعی می‌کند انجام دهد که انگیزه و قصد و نیتی از آن داشته باشد، نتایج یک رفتار در این مرحله برای او مهم است. بر این اساس، با افزایش سن، کودکان در قضاوت خود رفتار جولین را بیشتر مورد سرزنش قرار می‌دهند، حتی اگر آسیب کمتری را ایجاد کرده باشد، زیرا اخلاقی بودن تابع ارزیابی کنونی در ارتباط با عوامل دیگر و در موقعیت‌های دیگر می‌باشد که پیاژه به سومین سطح این مرحله(نسبی گرایی اخلاقی) می‌گوید. در آخرین مرحله ای که پیاژه به طور مختصر در مورد آن بحث کرده، کودکان قادرند قواعد جدیدی را به وجود آورند. توانایی عملیاتی آنها را قادر به فرضیه پردازی در موقعیت‌هایی که ممکن است در بازی به وجود آید می‌کند و باعث ساختن قواعدی برای آنها می‌شود. همچنین آنها شروع به گسترش استدلال اخلاقی فراتر از سطح شخصی به سطوح اجتماعی و سیاسی می‌کنند. در این نقطه نظر، نوجوانان ممکن است علاقه خود را به گسترش موضوعات دیگری مانند حفاظت از محیط زیست و یا کمک به افراد بی خانمان نیز متوجه سازند.پیاژه معتقد است استدلال اخلاقی همانند رشد شناختی هم به وسیله عوامل محیطی و هم عوامل ذاتی هدایت می‌شود. از جهت ذاتی، کودکان توانایی‌های شناختی خود را با دور شدن از افکار خودمحورانه، توانا کردن آنها برای جذب اطلاعات بیشتر و دیدگاه‌های مختلف در ارزیابی موقعیت‌های اخلاقی توسعه می‌بخشند. بنابراین، قواعد غیرقابل تغییرپذیری از نتایج عینی رفتارها به نقطه نظر انعطاف پذیرتر و گسترده تر پدیده‌های جهانی تغییر می‌یابد. پیاژه معتقد است تجارب اجتماعی نقش مهمی را در گذر یک کودک از یک مرحله به مرحله دیگر دارد. در طول سال‌های اولیه زندگی، کودکان یاد می‌گیرند که والدین معمولاً قواعد رفتاری را به زور به آنها دیکته می‌کنند. آنها نیز بنا بر میل والدینشان و برای سازگاری با دنیای پیرامونشان به متابعت از والدین می‌پردازند. اما یک حالتی ذاتی در سیستم کودکان نهفته است که باعث می‌شود آنها بعداً نقطه نظرات خود را بیان کرده و در یابند که می‌توانند در مورد عقاید مختلف سئوالاتی را مطرح کنند. به تدریج همراه با تعاملات آنها با همسالان یک عامل مهم دیگر اجتماعی شدن اضافه می‌شود. همانطور که پیاژه در بازیهای خیابانی نیز کشف کرد، کودک از طریق تعامل با دیگران دیدگاه‌ها و قواعد متعددی را در زمینه مسائل مختلف که نتیجه گفت وگو و مصالحه با نقطه نظرات دیگران می‌باشد به دست آورد. الگوی کولبرگدومین نظریه شناختی مؤثر بر رشد اخلاقی بوسیله لورانس کولبرگ در سال ۱۹۵۸ و در پایان نامه دکترای او که در آن با بررسی نظریه پیاژه و استفاده از روش‌های تحقیقی جدیدتر انجام داد، مطرح گردید. نظریه او در طول زمان چندین بار تجدید نظر شد (کولبرگ، ۱۹۹۶ و ۱۹۸۴ و ۱۹۸۶ و کولبرگ، لوین و هور، ۱۹۸۳) روش کولبرگ همانند پیاژه مشتمل بر ارائه موضوعاتی مبنی بر قضاوت اخلاقی برای ارزیابی سطح استدلال اخلاقی افراد بود. اما داستان‌های کولبرگ مستلزم انتخاب اینکه کدامیک از افراد مستحق سرزنش و تنبیه بیشتر هستند نبود. در عوض، به آنها داستان اخلاقی از یک فرد ارائه می‌شد که آزمودنی‌ها باید در مورد رفتار شخصیت داستان به قضاوت بپردازند. در این داستان‌ها اطاعت از قانون (قاعده) و شکستن قانون برای سود شخصی افراد مطرح شده بود. برای مثال، در داستانی مرد فقیری که هاینز نامیده می‌شد می‌بایستی بین نجات همسرش و دزدیدن دارو از داروخانه برای نجات او یکی را برگزیند. برای قضاوت، از آزمودنی‌ها سئوال شد که او باید چکار بکند و چرا. در الگوی کولبرگ، سئوال دوم بسیار مهم است، زیرا پاسخ به آن معلوم کننده سطح اخلاقی آزمودنی‌ها خواهد بود. کولبرگ از تحقیقات خود رشد استدلال اخلاقی را در سه سطح قابل پیش بینی که سطح پیش اخلاقی، اخلاقی و فرااخلاقی نامیده می‌شوند نتیجه گیری کرد. هر سطح دارای دو مرحله است و هر مرحله به اجزای متشکله اجتماعی و اخلاقی تقسیم می‌شود. کولبرگ در نوشته‌های بعدی خود ششمین مرحله را بیشتر واجد جنبه نظری دانست تا واقعی.تعداد بسیار کمی از افراد به این مرحله (مرحله شش اخلاقی) می‌رسند و تقریباً هیچ کدام از آزمودنی‌های کولبرگ به این مرحله نرسیدند. با این وجود او فکر می‌کرد مرحله هفتم رشد اخلاقی نیز ممکن است وجود داشته باشد که فراتر از استدلال فراعقلی است که در حوزه اعتقادات مذهبی می‌باشد(کولبرگ و دیگران ۱۹۸۳).یکی از جنبه‌های مهم الگوی کولبرگ چگونگی ترکیب و تعامل دو مرحله با هم است. عناصر دیدگاه اجتماعی سازنده نقطه نظرات اخلاقی می‌شود. به عنوان مثال کودک در این مرحله خودمحور است و همه موقعیتها را از نقطه نظر خودش می‌بیند. با بزرگترشدن، کودک بهتر قادر است قضاوت مسئله را از دیدگاه دیگران و منطبق با شرایط اجتماعی درک کند. پیشرفت در این سطوح با رشدشناختی افراد و پایداری زیستی او مرتبط است. اما پیشرفت در درک دیدگاه می‌تواند روی پیشرفت استدلال اخلاقی کودک تأثیر بگذارد. نظریه کولبرگ مانند نظریه پیاژه بر این عقیده است که رشد اخلاقی نتیجه ترکیبی از پیشرفت مهارت‌های شناختی و تکرار مواجهه با مسائل اخلاقی است. گذار از مرحله ای به مرحله دیگر در الگوی کولبرگ تبیین نزدیکی از فرایند برونسازی پیاژه دارد. حرکت، زمانی اتفاق می‌افتد که کودک بتواند در مدت کوتاهی اطلاعات جدید را درون عقاید رایج جهان به کار گیرد یا به اصطلاح پیاژه ای حرکت زمانی اتفاق می‌افتد که اطلاعات جدید در مدت کوتاهی به صورت سازمان طرح واره ای درونسازی گردد. الگوی کولبرگ مبتنی بر نقش گذاری خاصی که با مشارکت کودکان در تصمیم گیری با دیگران و سؤال از نقطه نظرات اخلاقی مختلفی که بین آنها مبادله می‌شود اتفاق می‌افتد. مغایرت نقطه نظرات باعث ایجاد تعارض شناختی می‌شود و احتمالاً با بازشناسی افکار خود در مرحله بالاتر استدلالی قادر به حل آن خواهد بود. این فرایند به تدریج اتفاق می‌افتد گرچه هر استدلال شخصی می‌تواند به طور کلی در یک مرحله طبقه بندی شود دیدگاه اخلاقی فرد در مورد موضوعات خاص ممکن است نزدیک به یک مرحله بالاتر و یک مرحله پایین تر قرار گیرد. چند ویژگی دیگر الگوی مرحله ای کولبرگ شبیه نظریه پیاژه است. یکی اینکه هر کدام از مراحل جزء کامل کننده ای از کل مراحل بوده و کودکان به تدریج به طور ثابت به مسائل و موقعیت‌های مختلف پاسخ می‌دهند. دیگر اینکه مراحل بطور متوالی به دنبال هم می‌آیند و در آن کودکان به ترتیب مراحل را پشت سرمی گذارند و به مراحل قبلی برگشت نمی کنند. در نهایت اینکه پیشرفت در همه مراحل برای همه مردم و همه فرهنگ‌های جهانی یکسان است. کولبرگ تلاش در ساختن الگویی که همه جنبه‌های استدلال اخلاقی را در برداشته باشد نداشت. او به طور خاص سعی در ارزیابی قضاوت‌های اخلاقی کودکان را داشت؛ اینکه کودکان چگونه در مورد رفتار شخصیت‌های داستان قضاوت می‌کنند. کولبرگ عقیده داشت که این جنبه از رشد اخلاقی بسیار مشابه ویژگی‌های مراحل پیاژه ای که قبلاً عنوان شده دارد، زیرا استدلال قضاوتی، متکی بر دیدگاه شناختی انتزاعی است درحالیکه موضوعات اخلاقی بیشتر متأثر از احساسات هیجانی می‌باشد. قضاوت‌های اخلاقی کودک بیشتر جنبه شخصی دارد که مورد توجه کولبرگ قرار نگرفت و مورد توجه محققان دیگری قرار گرفته است. (گلیگان، ویگنز، ،۱۹۸۷ نودینگز، ۱۹۸۴) الگوهای شناختی پیاژه و کولبرگ بیشتر از تحقیق روی استدلال اخلاقی کودکان الهام گرفته اند. ما وقتی یافته‌های تحقیقی دیگر را در این مقاله مورد بررسی قرار دهیم به موانع بررسی موشکافانه این دو نظریه پی خواهیم برد. نظریه‌های محیطی - یادگیریدیدگاه یادگیری اجتماعی نیز حرف‌هایی در زمینه رشد اخلاقی دارد و در تقابل جدی با دیدگاه رشد شناختی قرار دارد. اساس نقطه نظرات یادگیری اجتماعی رفتارهای اجتماعی است که برحسب رسوم رشد اخلاقی براساس رفتار اکثریت افراد یک جامعه مورد پذیرش است. گرچه نظریه پردازان اجتماعی قبول دارند که فرایندهای اجتماعی متأثر از پیشرفت در توانایی‌های رشد شناختی است ولی تأکید اصلی روی مکانیزم‌های محیطی مانند تقویت کننده‌ها و تنبیه کننده‌های محیطی و یادگیری مشاهده ای (الگوسازی و تقلید) می‌باشد. این الگو مخالف مدل مرحله ای رشد است که در آن رفتار برحسب یک الگوی زمانی مشخص و معین، به شکل جهانی در همه کودکان بروز می‌کند. در عوض، پیش بینی کننده‌های رفتاری بیشتر به صورت شخصی و وابسته به محیط اجتماعی اولیه هر کودک و تجارب شخصی او می‌باشد. بسیاری از تحقیقات در زمینه دیدگاه یادگیری اجتماعی، کردارهای اخلاقی را بیشتر در نظر می‌گیرند (هم رفتارهای مطابق اجتماعی و هم رفتارهای ضد اجتماعی) تا استدلا‌های اخلاقی. نتایج اصولی به دست آمده از نظریه‌های یادگیری اجتماعی در واقعیت مخالف نظریه رشد گرایان شناختی است. نظریه پردازان یادگیری اجتماعی معتقدند استدلال اخلاقی و کردار اخلاقی فرایندهای مستقل از هم هستند که از عوامل مختلف و متفاوتی تأثیر می‌پذیرند. به عنوان نتیجه، این نظریه پردازان کمتر تمایل دارند که یک کودک رفتار اخلاقی با ثباتی را در سراسر موقعیت‌ها از خود نشان دهد و یا از دانش مناسب رفتار برخوردار باشد(جویتز و پلایز- نگوراس ۱۹۹۱)سخنگوی اصلی در زمینه رشد اخلاقی در نظریه یادگیری اجتماعی آلبرت بندورا بوده است. بیشتر تحقیقات انجام شده در این زمینه مبتنی بر نقطه نظرات اوست (بندورا ،۱۹۸۶ ،۱۹۸۹ ۱۹۹۱). بندورا تقویت و تنبیه را فرایندهای اصلی و لازم برای اکتساب رفتارهای اخلاقی می‌داند. ساده ترین حرف اینکه، کودکان تمایل به افزایش رفتارهای کودکانه ای (مطابق اجتماعی یا ضد اجتماعی) دارند که منجر به تشویق شود و تمایل به کاهش رفتارهایی دارند که منجر به تنبیه شده و یا نادیده گرفته شده باشند. به علاوه کودکان بین تقویت کننده‌های مختلف برحسب موقعیت تفکیک قائل می‌شوند مثلاً جایزه دادن والدین منجر به بالارفتن نمرات درسی و در مقابل فشار همسالان باعث فرار کردن از مدرسه می‌شود. یکی دیگر از مطالبی که بندورا در زمینه رشد اخلاقی مورد تأکید قرار داد یادگیری مشاهده ای است. کودکان بسیاری از قواعد و عملکردها را در دنیای اجتماعی از طریق دیدن رفتار دیگران مانند والدین و همسالان یاد می‌گیرند (برودی و شافر، ،۱۹۸۲ میلز و گراوسک، ۱۹۸۸) همچنین نقش رسانه‌ها روی رفتار کودکان به وسیله نگاه کردن به تلویزیون، خواندن کتاب‌ها و مجلات جالب توجه است. (ارون و هیوسمان ،۱۹۸۴ ویلیامز ۱۹۸۶)بوسیله فرایندهای رشدی، تقویتی و مشاهده ای و درونسازی آنها، کودکان یاد می‌گیرند با استفاده از آنها


دانلود با لینک مستقیم


رشد اخلاقی کودکان

آموزش کودکان معلول

اختصاصی از هایدی آموزش کودکان معلول دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

آموزش کودکان معلول

مقدمه

درهرجامعه و فرهنگی ظاهر شخص اولین چیزی است که تا حدودی نمایانگر پذیرش اجتماع از او می باشد و می توان گفت که جسم سالم ضرورت پیشرفت همه جانبه فردی می باشد.سلامت جسم و توانایی حرکت با خود پنداری -اعتماد به نفس - انجام فعالیتهای روزانه - ارتباطات اجتماعی و فعالیتهای اموزشی ونیز کمیت و کیفیت مهارتهای حرکتی با میزان رشد کلی فرد ارتباط مستقیم دارد.

کودکان استثنایی کودکانی هستند که یا فاقد سلامتی کامل هستند و یا با کودکان عادی از لحاظ ضریب هوشی تفاوت دارند و به گروههای مختلفی تقسیم می شوندکه عبارتنداز: تیز هوش - عقب مانده ذهنی - کم بینا و نا بینا - کم شنوا و نا شنوا - اختلالات تکلم - اختلالات ویژه یادگیری - چند معلولیتی و معلولیتهاو بیماریهای جسمانی .(دانیل پی هالان- جیمز ام کافمن)

تعریف

مبتلایان به معلولیتها و بیماریهای جسمی به عنوان کسانی تعریف می شوند که محدودیتهای جسمانی غیر حسی یا مشکلات سلامتی شان موجب می شود که در امر تحصیل و یادگیری به خدمات ویژه در حد اموزش تجهیزات مطالب یا تسهیلات نیازمند باشند.(دانیل پی هالان-جیمز ام کافمن)

اموزش مبتلایان به اختلالات حرکتی و ناتوانائیهای جسمانی

طبق گزارشات متعددافراد مبتلا به اختلالات و ناتوانائیهای جسمانی شخصیت خاصی نداشته و تفاوتی با سایر هم قطاران ندارند.

تعلیم و تربیت دانش اموزان ناتوان معلول و بیماریهای جسمی همانند اموزش ویژه کودکان استثنایی نیست بلکه کم و بیش شبیه به تعلیم و تربیت جمعیت معمولی است .

انواع و اقسام روشهای اموزشی مانند مدارس ویژه نگهداری - مدارس روزانه مخصوص - مدارس بیمارستانی و کلاسهای مخصوص در مدارس عادی برای این کودکان به وجود امده و در حال تکوین نیز هستند . بیشتر کودکان با ناتوانائیهای جسمانی که سالها در منازل یا بیمارستان ها یا پرورشگاهها نگهداری می شدند فعلا به علت درمان صحیح و به موقع پزشکی در مدارس عادی مشغول به تحصیل می شوند. هدف از اموزش ناتوانائیهای شدید رفع احتیاجات روزمره می باشد.( میلانی فر - 1370 )

یکی از روشهایی که در رابطه با اموزش کودکان استثنایی و به ویژه معلولیتهای جسمی پیشنهاد

می شود بهنجار سازی است . بهنجار سازی که اول بار در اسکاندیناوی در سالهای 68-1967 ابداع شدیک باور فلسفی است مبنی بر این که شخص ناتوان باید حتی الامکان از تعلیم و تربیت و محیط زندگانی نزدیک به بهنجاری برخوردار باشد. بهنجار سازی به رغم نوع یا سطح ناتوانی فرد اعلان می دارد که او باید تا ان جا که ممکن است در جامعه بزرگتر ادغام شود . یکی از اصلی ترین روشهای بهنجارسازی ناتوان جسمانی روش عادی سازی می باشد . عادی سازی عبارت است از ادغام دانش اموزان معلول در کلاسهای تعلیم و تربیت عمومی .

در زمینه افزایش شانس عادی سازی توصیه های متنوعی وجود دارد:

1- ترغیب معلمان تعلیم و تربیت عادی به استفاده از تجارب تدریس به دانش اموزان معلولی که معلوم شده است ادغام انها با دانش اموزان نا معلول موثر است .

2- استفاده از متخصصان تعلیم و تربیت ویژه به عنوان مشاوران معلم برای کمک به معلمان تعلیم و تربیت عادی در مواجهه با مشکلات ویژه ای که کودکان معلول دارند .

3- ایجاد تیم های ارجاعی جهت کسب اطمینان از این که تنها کسانی که واقعا به خدمات تعلیم و تربیت ویژه نیازمندند به این کلاسها بروند.

 4- ساختار بندی فعالیتهای کلاس درس برای ترغیب یادگیری همکارانه بین دانش اموزان دارای توانائیهای مختلف .

5- ساختار بندی فعالیتهای کلاس درس به گونه ای که دانش اموزان نامعلول به عنوان اموزشیارنی برای همسالان معلول خود عمل کنند .

6- استفاده از مطالب و برنامه درسی که به منظور تغییر نگرشهای دانش اموزان نامعلول در مورد همسالان معلولشان تهیه و تدوین شده است. (دانیل پی هالان - جیمز ام کافمن)

واکنش ناتوان به ناتوانی بستگی به واکنش اطرافیان اولیاء مدرسه رفقا و همکاران و افراد در اجتماع دارد. طرحهای ساده و انطباق در بنا سازی تزئینات لوازم منزل و پوشاک به فرد معلول امکان


دانلود با لینک مستقیم


آموزش کودکان معلول

تعلیم و تربیت کودکان

اختصاصی از هایدی تعلیم و تربیت کودکان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

تعلیم و تربیت کودکان

آموزش های اجتماعی در مرحله پیش دبستانی (2)-کلیاتی در مورد آموزش و پرورش دوره ابتدایی-اهداف آموزش و پرورش ابتدایی

در محیط پیش دبستانی ، باید جنبه های مهارت اجتماعی ، آموزشهای اجتماعی ،فاوت های احترام به خود ، سازش و مشارکت با دیگران ، عدم رقابت با دیگران و حس قدردانی نسبت به آنها را در کودک پرورش داد .

در محیطهای آموزشی ، سعی بر آن است که از طریق رقابت ، انگیزه تحصیلی را در کودکان ایجاد کنند تا آنها بتوانند ، با دیگران در زمینه درسی و غیره رقابت نمایند . در نتیجه ، رقابت به عنوان یکی از عوامل پیشرفت تحصیلی قلمداد می شود .

گاهی اوقات در آموزش پیش دبستانی ، رقابت با دیگران در زمینه فعالیت های ورزشی و هنری مثمرثمر می باشد .

نظریه جدیدی که اخیراً در مورد رقابت ، در تعلیم و تربیت عنوان شده ، چنین است:

امکان دارد رقابت مضر باشد ، زیرا در رقابت ، دسته ای از افراد برنده و دسته دیگر مغلوب و بازنده می شوند .

برخی از جنبه های منفی رقابت با دیگران عبارتند از :

1-ایجاد خودپنداره منفی در افراد بازنده .

2-ایجاد غرور و اضطراب در افراد برنده .

به منظور پرهیز از جنبه های منفی رقابت با دیگران ، می توان رقابت با خود را جایگزین آن نمود .

رقابت با خود ، به معنی مقایسه کودک با خود می باشد . به عبارت دیگر، عملکرد فعلی کودک ملاک عمل است و ما باید فعالیت کودک را با عملکرد گذشته اش مقایسه کنیم .

برای مثال ، ما باید نقاشی های گذشته و حال کودک را مقایسه کرده و او را به خاطر نقاشی جدیدش تحسین کنیم .

شخص در رقابت با خود ، همیشه احساس موفقیت می کند . زیرا یکی از نیازهای اساسی انسان ، نیاز به توفیق و پیشرفت است ، همچنین به خودپنداره و عزت نفس شخص خدشه ای وارد نمی شود ، در روابط اجتماعی با گروه همسالان ، رقابت های شدید ، اضطراب ، استرس و حس حسادت ایجاد نمی شود و در واقع ، محیط اجتماعی سالم تری در دوره پیش دبستانی شکل می گیرد .

به طور کلی ، تأثیرات منفی رقابت با خود ، بسیار کمتر از رقابت با دیگران است .

سازش

در آموزشهای پیش دبستانی ، باید ضمن حفظ شخصیت یگانه و منحصر به فرد هر کودک ، چگونگی سازش با دیگران و پذیرش عقاید و افکار آنها نیز به او آموزش داده شود .

تأثیر گروه همسالان بر افزایش مهارتهای اجتماعی

کودکان تحت تأثیر شدید گروه همسالان هستند و می توان از گروه همسالان ، جهت تغییر رفتار کودکان بسیار استفاده نمود .

کلیاتی در مورد آموزش و پرورش دوره ابتدایی

در این بحث ، کلیاتی را در مورد آموزش و پرورش دوره ابتدایی توضیح می دهیم . در این بخش ، تعریف آموزش و پرورش دوره ابتدایی ، تاریخه ظهور و تکمیل دوره ابتدایی، اهمیت آموزش و پرورش دوره ابتدایی و در نهایت، لزوم سنجش آمادگی کودک برای دوره ابتدایی شرح داده می شود.

تعریف آموزش و پرورش دوره ابتدایی

در جوامع بدوی ، مجموعه میراث فرهنگی بسیار اندک بوده و سطح دانش و مهارت ها آن چنان وسیع نبود ، در نتیجه نیازی به نظام آموزشی منسجم با سبک برنامه خاص احساس نمی شد . آموزش ، بیشتر از طریق خانواده ها انجام می شد و جنبه غیر رسمی داشت .

با گذشت زمان در کشورهای مختلف ، نظام های آموزشی رسمی با ساختار بسیار منظم و برنامه ریزی شده ، شکل گرفت .

در ایران با وجود تاریخ و تمدن کهن ، سیستم آموزشی در طول تاریخ دچار تحول گردیده و تحولات بسیار وسیعی در مقاطع مختلف رخ داده است؛ البته دوره ابتدایی با این اسم ، در نظام آموزشی ایران وجود نداشت . قبل از تشکیل نظام آموزشی نوین ، در ایران بیشتر مکتب خانه و مدارس دینی وجود داشت ، افراد روحانی ، مکتب خانه را اداره می کردند و دروس قرآن و ادبیات فارسی به کودکان آموخته می شد .

بعد از انقلاب مشروطه در سال ١٢٩٠ هجری شمسی ، قانون معارف برای اولین بار تصویب شد ، در نتیجه آموزش ابتدایی را به عنوان اولین مرحله ساختار نظام آموزشی نوین ایران معرفی نمود و لزوم بسط و گسترش آموزش ابتدایی نوین در تاریخ ایران ، برای اولین بار مطرح شد .

در سال ١٣٢٢ طبق قانون تعلیمات اجباری ، آموزش ابتدایی به عنوان یک دوره آموزش عمومی و تعلیمات اجباری ، مطرح و همگانی شد .

طبق ماده دوم قانون تعلیمات اجباری ، طول دوره آموزش ابتدایی ، شش سال تعیین شد ، ولی در سال ١٣٤٥ هجری شمسی ، مدت این دوره به پنج سال تقلیل پیدا کرد .


دانلود با لینک مستقیم


تعلیم و تربیت کودکان