فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 30 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
مقدمه :
همان طور که می دانیم، قرآن کلمه به کلمه اش، از جانب خداوند نازل شده و به دست ما رسیده است و اگرچه کلامش بشری نیست ، ولی برای بشریت است. بنابراین فهم کلماتی که در آن آمده، راهی است برای درک بهتر کلام خداوند، و پرودگارمان از همین طریق، با ما سخن می گوید. پس طبیعی است که اندیشیدن بر روی تک تک کلمات قرآن برای ما انسان ها اهمیت ویژه ای داشته باشد، چرا که به وسیله فهم بهتر این کلمات و تعالیم کسانی که خداوند خود آن ها را به ما معرفی کرده، می توانیم مقصود پروردگارمان را بهتر و بیشتر درک کنیم.
آیه تطهیر نیز از این قاعده¬ی کلی مستثنی نیست و بررسی کلمات گوناگون آن، بیشتر می تواند به ما در فهمیدن منظور خداوند کمک نماید و مفهوم آیه را بهتر برایمان روشن کند. لذا اگر می خواهیم مفاهیمی از قبیل: حصر و اختصاص آیه تطهیر، معنای لغوی اهل بیت، رجس و گستره معنائیش، اراده الهی و دوام و پیوستگی آن، مفهوم تطهیر، تأکیدهای مختلف آیه و . . . را بهتر متوجه شویم، باید کلمات مختلف آیه را دقیقتر مورد بررسی قرار دهیم .
"انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا"
"همانا خداوند فقط و فقط می خواهد پلیدی را از شما اهل بیت دور سازد و شما را قطعا پاکیزه سازد."
"سوره ی احزاب قسمتی از آیه ی 33 (معروف به آ یه ی تطهیر) "
انما :
همان گونه که می دانیم، آیه ی تطهیر با "انما" شروع می شود. در هر زبانی برای آن که بتوان مفاهیم جمله و مصادیق خارجی آن را منحصر نمود، از کلمات به خصوصی استفاده می گردد . یعنی اگر بخواهیم خبری را که بیان می کنیم، بر روی افرادی خاص منحصر نمائیم و یا در بین معانی مختلف ، منظور خود را در یک معنی خاص منحصر بدانیم ، در گفتار خویش کلمات ویژه ای را به کار می بریم. مثلا می گوییم من در بین تمامی ورزشها، تنها شنا را دوست دارم. زبان عربی نیز، از این قاعده کلی مستثنی نیست. از میان چند کلمه ای که در این زبان برای حصر وجود دارد، "انما" در این آیه به کار رفته است . "انما" یکی از کلمات حصر است و اگر در ابتدای جمله ای که با فعل شروع می گردد بیاید، آن چیزی که در خصوصش صحبت می شود را حصر می کند. برای روشن شدن این مفهوم آن را در قالب مثال بیان می کنیم: فرض کنید، می خواهید جریان دیدن یکی از دوستانتان به اسم علی را، تعریف کنید. در این صورت می گوئید: "من امروز به دیدن دوستم، علی رفتم." اگر در ابتدای جمله ی خویش از "انما" استفاده کنید، در اثر استفاده از آن، معنای جمله کمی متفاوت می گردد و پس از حصر، معنای جمله این چنین می شود: من امروز تنها و تنها "به دیدن دوستم علی" رفتم، یعنی چیزی که حصر می شود "دیدار علی" است. اگر کمی به این جمله دقت کنیم، متوجه می شویم که این حصر دو نتیجه و اثر دارد:
اول آن که رفتن شما به میان جمع دوستانتان، تنها به قصد یک دیدار بوده است و منظوری همانند انجام یک معامله تجاری یا شرکت نمودن در یک مهمانی شام را نداشته اید. دوم آن که از میان همه دوستانتان تنها هدفتان دیدن علی بوده و به قصد دیدن فرد دیگری به آن جا نرفته اید.
با توجه به این مساله می توان گفت با آمدن انما در ابتدای آیه ی تطهیر مشخص می شود، موضوع بحث که همان "برطرف کردن پلیدی از اهل بیت" است مورد حصر قرار گرفته و خداوند خواست خود را در مورد آن موضوع منحصر نموده است. در اثر این حصر و اختصاص در این جا ما با دو نتیجه مواجه می شویم. اول آن که اراده و خواست خداوند متعال در این آیه را، فقط به دور کردن پلیدی و ایجاد طهارت، اختصاص می دهد و دوم آن که در زمان نزول آیه دور نمودن پلیدی و ایجاد طهارت را تنها مخصوص اهل بیت می کند و هیچ فرد دیگری را در این قاعده شریک نمی گرداند.
با توجه به موارد ذکر شده، آیه این گونه بیان خواهد شد:
اراده ی خداوند منحصرا به این تعلق گرفته است که هرگونه رجس و پلیدی را فقط از اهل بیت دور نماید و تنها آنان را پاک و پاکیزه گرداند.
یرید الله :
"یرید الله" به این معنا است که خداوند امری را اراده نموده و آن را خواسته است. "الله" از میان اسماء الهی ، از اسامی خاص خداوند متعال است و اشاره به کسی می کند که تمامی صفات کمال و پسندیده را در وجود خویش دارد. کمالاتی همچون دوست و دوست داشتنی بودن، بخشنده و بخشایشگر بودن، آمرزنده و بردبار بودن، بی نیاز و قابل ستایش بودن و . . . همه وهمه جزئی از صفات و کمالات خداوند متعال است. آمدن این اسم از آن جایی که اشاره به تمامی کمالات خداوند دارد، خود نشان دهنده ی بزرگی و عظمتی است که مفهوم این آیه در بر دارد.
بر طبق قواعد زبان عربی اگر کمی دقت کنیم، "یرید الله" تنها نشان دهنده ی اراده و خواست خداوند متعال نیست ، بلکه به استمرار و دوام آن هم اشاره می کند. از این رو می توان گفت خداوندی با این عظمت، اراده و خواسته ای را در نظر دارد که به صورت مستمر و مداوم جریان خواهد یافت. اما این اراده چیست؟ پاسخ این سوال را در ادامه، آیه برای ما مشخص می کند.
لیذهب عنکم الرجس :
این قسمت از آیه به ما نشان می دهد که خداوند اراده نموده و خواسته است تا از عده ای به خصوص که در قسمت بعد از آنان با عنوان "اهل بیت" یاد می کند، هرگونه رجس و پلیدی را دور گرداند.
"یذهب" در اصل به معنای دور ساختن و زدودن است و در این جا منظور، دور کردن رجس از "اهل بیت" می باشد. حرف لامی هم که پیش از این کلمه آمده ، بر طبق قواعد عربی ، معنای تاکید را می رساند .
معنا و مفهوم حقیقی " رجس "، پلیدی و آلودگی است و همانطور که می دانیم، در واقع پلیدی، چیزی است که در وجود انسان حالت تنفر و کراهت ایجاد می کند. به عنوان مثال، همه ی ما از دروغ گفتن بدمان می آید .لذا در صورتی که فردی به ما دروغ بگوید، از عمل او ناراحت می شویم و احساس ناخوشایندی به ما دست می دهد. بر این اساس اگر خوب دقت کنیم، معانی متعددی که برای رجس ذکر گردیده است، همانند عذاب، لعنت، کفر، گناه و . . . نیز، به یک معنای جامعی بر می گردد که همان مفهوم پلیدی است.
اما رجس در این آیه به تنهایی نیامده است و بر ابتدای آن "ال" قرار گرفته است. این "الف و لام" در زبان عربی به "الف و لام جنس" شهرت دارد و اگر بر سر کلمه ای بیاید ، تمامی انواع آن را پوشش می دهد . مثلا اگر بگوئیم "درخت" ، ممکن است نوع خاصی از آن در ذهنمان باشد ، ولی اگر قبل از آن ، این "الف و لام" را بکار ببریم ، شنونده متوجه می شود که ما درباره تمامی انواع درختان سخن می گوئیم . در این آیه هم این "الف و لام" بکار رفته است . همین نکته برای ما معلوم می سازد که منظور خداوند تمامی پلیدیها ست ، نه پلیدی خاصی و او می خواهد، تمامی پلیدی ها را از وجود اهل بیت دور گرداند.
اما در این قسمت یک اتفاق خاص روی داده است . بر طبق قواعد دستور زبان عربی ، باید ابتدا از رجس سخن به میان می آمد و سپس کلمه " عنکم " قرار می گرفت ، اما بر خلاف انتظار جای این دو کلمه با هم عوض شده است . ولی چرا ؟ دستور زبان عربی به ما می گوید هنگامی که این اتفاق رخ می دهد ، گوینده می خواهد مفهوم مورد نظر خویش را مورد حصر قرار دهد . پس در واقع خداوند در این قسمت آیه هم ، بار دیگر (علاوه بر آنچه که از به کار بردن انما نتیجه می شود) دور نمودن رجس و پلیدی را ، در زمان نزول آیه تنها و تنها مخصوص اهل بیت می داند و برای بار دوم این حصر و اختصاص را ذکر می کند .
اهل البیت:
در این قسمت خداوند افرادی را که می خواهد از آنان رجس و پلیدی را دور نماید و در زمان نزول آیه این موهبت الهی را منحصرا به آن ها عطا کند ، به ما معرفی نموده است. که آنان نیز کسانی به جز اهل بیت نمی باشند.
"اهل" در لغت در مورد کسانی به کار می رود که نسبت به آنان تعلق خاطر و وابستگی وجود داشته باشد. بنابراین همسر، فرزند، نوه و . . . از آن جایی که انسان با آن ها مانوس است و به آنان تعلق خاطر دارد، "اهل" او به حساب می آیند. از این رو می توان گفت نکته ی اساسی در معنای "اهل"، همان انس داشتن و تعلق خاطر است و لذا گاهی افرادی به غیر از خویشان و نزدیکان نیز می توانند ، جزو "اهل" انسان محسوب شوند. اما در نقطه ی مقابل، افرادی نیز ممکن است با وجود داشتن رابطه ی خویشاوندی، به علت آن که انسان با آنان انس و تعلق خاطری ندارد، جزو "اهل" انسان به شمار نیایند.
"بیت" به معنای خانه و جایی است که انسان شبانگاه در آنجا پناه می گیرد. همان گونه که بیت مکانی است برای پناه دادن و جمع نمودن افراد یک خانه به گرد هم، می تواند نشانه ای باشد، برای آن که افراد محدودی را معلوم گرداند و آنان را از سایرین جدا کند و یا آنکه جوّی مخصوص باشد که عده ای در آن قرار دارند .
بر این اساس، منظور از اهل البیت، افرادی است که وابسته به خانه و محدوده ای خاص می شوند و به آن تعلق خاطر دارند و با آن مأنوسند و از این نظر دارای ویژگی یکسانی هستند.
و یطهرکم تطهیرا :
آیا خداوند متعال در خصوص اهل بیت به همین مقدار که تا کنون ذکر گردید، اکتفا نموده است؟ با کمی دقت در این بخش از آیه، پاسخ منفی پرسش ما مشخص می شود.
"یطهر" در اصل به معنای پاک کردن و پاکیزه نمودن، است و این مفهوم، در برابر رجس و پلیدی بکار می رود ، در واقع خداوند متعال با دور نمودن پلیدی از اهل بیت، نقطه ی مقابل آن، یعنی طهارت را، در وجود آنان جایگزین نموده است.
اما باز نیز خداوند تنها به ذکر طهارت اهل بیت بسنده نمی کند، بلکه بر گفتار خویش پافشاری و تاکید دارد . کلمه ی "تطهیرا" که در این فراز آیه بکار رفته هم معنای تاکید را می رساند، یعنی این کلمه به ما می فهماند که قطعا، اهل بیت پاک و پاکیزه گشته اند .
این دو قسمت از آیه ( زدودن رجس و طهارت) به وسیله حرف "و" به یکدیگر مرتبط شده اند ، لذا می توان دریافت که خواست و اراده ی خداوند علاوه بر زدودن رجس از اهل بیت، به طهارت آنان نیز، تعلق می گیرد.
" ما یریدالله لیجعل علیکم من حرج ولکن یرید لیطهرکم ولیتم نعمته علیکم "
" خدا نمی خواهد بیهوده بار شما را سنگین کند، بلکه می خواهد پاکتان سازد و نعمت خود را برشما تمام کند "
( سوره مائده آیه ی ۶ – مکمل آیه تطهیر )
آیه تطهیر در تفسیر پیامبرصلى الله علیه وآله
بدون شک رسول اکرمصلى الله علیه وآله آگاهترین مردمان به قرآن، معانى، اشارات واهداف، و به هنگام پیچیدگى امور و نیاز به توضیح و یا تصحیح آن، مرجع وملاذ دیگران است. آنچه در این جا نظرمان را به خود جلب مىکند این استکه بعضى اوقات - بى آنکه پرسشى در کار باشد - رسول اکرمصلى الله علیه وآله حتى درمواردى که در ابتدا گمان مىرود از امور واضح است، دستبه کار شدهبه توضیح و تبیین آن مىپردازد. با این حال، هنگامى دچار شگفتى مىشویم کهمىبینیم خط بازىهاى سیاسى و تعصبات جاهلى تلاش دارد همان چیز رابا دستان خیانتگر خویش دچار تحریف و دگرگونى سازد که رسول خداصلى الله علیه وآلهبه توضیح، تثبیت و تصحیح آن پرداخته است و گویا از وراى پردهاى شفافبه غیب مىنگریسته است. لیکن از آن جایى که این تلاش مذبوحانه به حذف،زیادت و یا تحریف نص قرآن منجر شده، تقریبا ممتنع و غیر عملىنموده است.
آنان براى رسیدن به اهداف شوم و نامیمون خود کوشیدهاند که به جاىتحریف مبانى و کلمات قرآن، به تحریف معانى و دلالتهاى آن بپردازند.امام باقرعلیه السلام در نوشته خود به سعد الخیر، به همین مطلب اشارهفرموده است. آن جا که مىفرماید:
اقاموا حروفه و حرفوا حدوده فهم یروونه ولا یرعونه والجهالیعجبهم حفظهم للروایة والعلماء یحزنهم ترکهم للرعایة (1) .
آنان حروف و کلمات قرآن را محفوظ داشته، حدود و قوانین آن را تغییردادند، قرآن را روایت مىکنند، اما حدودش را رعایت نمىکنند. جاهلان ازاین که روایت قرآن را حفظ کردهاند تعجب مىکنند و عالمان از این که حدودآن را ترک کردهاند اندوهگین هستند.
این دقیقا همان چیزى است که در مورد آیه تطهیر به وقوع پیوست.آیهاى که درباره اهل بیت پیامبرصلى الله علیه وآله، که مرکز رسالت و محل رفت و آمدفرشتگان هستند نازل گشت. زیرا به رغم تاکیدهاى فراوان و پى در پىپیامبرصلى الله علیه وآله که چندین ماه و شاید تا زمان وفات آن حضرت تداوم داشت،مبنى بر این که مراد از «اهل بیت» در آیه تطهیر، فقط اهل کساء هستندو به استناد این آیه مبارکه از تمامى
گناهان پاکیزهاند; هجوم دیوانهوارىرا مىیابیم که هدف آن منحرف نمودن این مساله از جایگاه حقیقىاشو برانگیختن شبهاتى پیرامون دلالت آیه مبارکه است، حتى اگر به قیمتتکذیب پیامبر صلى الله علیه وآله و رد گفتار آن گرامى به صورتى زیرکانه و پنهانىتمام شود!
روایت مفسر قرآن
روایات بسیار زیاد آمده که تاکید دارد مقصود از «اهل بیت» در آیهتطهیر، اهل کساء هستند. این روایات را دانشمندان و عالمان حدیث مذاهبمختلف نقل کردهاند و گذشته از این که از طریق شیعه متواتر است، از طریقاهل سنت هم به تواتر روایتشده است. اهل کساء عبارتند از: پیامبر اکرم، على، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام.
محقق کرکى رحمه الله مىگوید: «گذشته از روایات شیعه، که از شمار بیروناست، این مساله به تواتر رسیده، مفید یقین مىباشد. کدام حدیث در سنت ازاین روایت محکمتر است که روایات اهل سنت و رجال شیعه امامیه - پیروانحقیقت که یاران خاص و خالص اهلبیت مىباشند - بر نقل آن اتفاق نظردارند و اگر قرار باشد که از راه سنت آن را رد کنند، هیچ روایتى در سنتنمىماند مگر این که مردود باشد.» (1)
به تعبیر مسکانى: «روایات درباره آن فراوان است.» (2) و به تعبیر دیگرى:«کثرت آن قابل شمارش نیست.» (3)
دیگرى گفته: «مفسران اجماع دارند و جمهور روایت کردهاند.» (4) .
این مطلب را این گونه تفسیر کردهاند که مفسران در شمول آیه تطهیر براهل کساء اجماع دارند. اختلاف در این است که آیا همسران پیامبرصلى الله علیه وآله هم درآن داخل هستند یا نه؟ یا منظور، اجماع کسانى است که در امر شان نزول ومانند آن گفته آنان معتبر است. نقل این گفته پیش از این آمد.
علامه طباطبائىرحمه الله مىگوید: «این روایات فراوان است و بر هفتاد حدیثافزون مىشود. روایاتى که در این باره از طریق اهل سنت آمده، بر روایاتى کهاز این دست از طریق شیعه رسیده فزونى دارد. اهل سنت آن را از طرقفراوان از امسلمه، عایشه، ابوسعید خدرى، سعد، واثلة بن اسقع، ابوالحمراء،ابن عباس، ثوبان غلام پیامبرصلى الله علیه وآله، عبد الله بن جعفر، على و حسن بن علىعلیهما السلامروایت کردهاند
که نزدیک به چهل طریق مىشود. شیعه آن را از على، سجاد،باقر، صادق، رضاعلیهم السلام، ام سلمه، ابوذر، ابولیلى، ابوالاسود دئلى، عمرو بن میموناودى و سعد بن ابى وقاص از چند طریق روایت کردهاند.» (5) .
با مراجعه به این روایات و سندهاى آن روشن مىشود که راویان آن بیشاز این است. کافى استبدانیم که یکى از دانشمندان پیرامون آیه تطهیر کتابىتالیف کرده و اولین مجلد آن را که بالغ بر چهارصد صفحه مىشود به بیانمتون حدیث اختصاص داده است. وى این روایت را از بیش از پنجاه تن ازصحابه نقل کرده است. این گذشته از طرق بسیار فراوانى است که از اماماندوازدهگانه عصمت و طهارتعلیهم السلام و نیز از طریق تابعین وایتشده است. اینکتاب را سیدعلى موحد ابطحى تحت عنوان آیة التطهیر فى احادیثالفریقین [ آیه تطهیر در احادیثشیعه و سنى] نوشته است. خداوند او راپاداش نیکو دهد.
قندوزى حنفى پس از نقل گفته مودة القربى که مىگوید: رسول خداصلى الله علیه وآلهپس از فرود آمدن آیه: وامر اهلک بالصلاة واصطبر علیها...، مدت نه ماهبه در خانه فاطمه مىآمد و مىگفت: انما یرید الله لیذهب عنکم الرجساهل البیت و یطهرکم تطهیرا; چنین گفته: «این خبر از سىصد تن از صحابهروایتشده است.» (1) .
نکته جالب این که: آن مرد منحرف از علىعلیه السلام و خاندان او هم کهتلاش دارد بیشتر روایاتى را که در فضایل آنان آمده انکار کند، راهى جزاعتراف به صحتحدیث کساء نیافته است. وى مىگوید: «اما حدیث کساءصحیح است.» (2) .
در این جا به مقدارى که این فرصت اندک به ما اجازه دهد به حدیثکساء و منابع آن اشاره مىکنیم. سپس مراد آیه تطهیر را بیان و مشخصخواهیم کرد که این آیه مبارکه بر خصوص آنان تطبیق مىکند، بدون این کهبخواهیم ظهور سیاق را از بین ببریم، بلکه سیاق آیه هم به صورت قوى وکاملا آشکارى این مطلب را تقویت و تایید مىکند. سپس به دلایلىاشاره مىکنیم که دیگران در تایید اقوال خویش آوردهاند، مانند کارى که درفصل اول کردیم.
منابع حدیث کساء
حدیث کساء، متون فراوانى از طریق بسیارى از صحابه و تابعین دارد. تماماین متون مىرساند که رسول خداصلى الله علیه وآله پارچهاى به دست گرفت و على، فاطمه،حسن و حسینعلیهم السلام را زیر آن برد و فرمود:
انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت ویطهرکم تطهیرا.
بعضى از روایات مىگوید: پیامبرصلى الله علیه وآله براى پاکیزگى آنان دعا فرمود. (3) .
این همه تاکید چرا؟
ملاحظه مىشود که رسول خداصلى الله علیه وآله اصرار شدیدى بر این مساله داشت وتلاش کرد تا هرچه بیشتر به ثبوت، تاکید و نیز رسوخ آن در بینش مردمبپردازد.
آنگاه به زدودن هرگونه شبهه یا شک و تردیدى درباره مصادیقاهل بیت در آیه تطهیر پرداخت و هر فرصتى را از صاحبان اغراض سیاسى وتمایلات و تعصبات جاهلى براى تحریف یا تضعیف آن گرفت.رسول اکرمصلى الله علیه وآله این کار را از طریق شیوه عملىاى که در پیش گرفت وطرح بسیار مناسبى که پیاده کرد، اجرا نمود، چه آن حضرتصلى الله علیه وآله مدتشش ماه (1) هرگاه که براى نماز از خانهاش بیرون مىرفت، به حجره فاطمهعلیها السلاممىآمد و مىگفت:
الصلاة یا اهل البیت، انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیتویطهرکم تطهیرا.
نماز، اى اهلبیت! و آنگاه آیه مبارکه تطهیر را تلاوت مىفرمود.
این مطلب از چندین نفر روایتشده است. بعضى نه ماه گفتهاند. (2) .
به نظر ما ممکن استیکى از دو رقم 9 و 6 [که در عربى بدین صورتنوشته مىشود: تسعه - سته] به دلیل نبود نقطه در سابق و نیز نزدیکىرسم الخط دو لفظ به هم، تصحیف دیگرى باشد.
چهل صبح (3) ، یک ماه (4) ، هفت ماه (5) ، هشت ماه (6) ، ده ماه (7) ، هفده ماه (8) ونوزده ماه (9) . در برخى از منقولات رقم معینى بیان نشده است. (10) همچنینگفتهاند: پیامبرصلى الله علیه وآله تا آخر عمر بدین کار ادامه داد. (11) بعضى گفتهاند: «این خبربا اسناد، از سىصد تن از صحابه روایتشده است. بعضى هجده ماه و بعضىده ماه گفتهاند.» (12) .
راز اختلاف
روشن است که اختلاف در مدت، نه موجب سستى روایت مىشود ونه موجب شک در اصل واقعه. آنچه مىتوان در اینجا بیان کرد و به پذیرشنزدیک مىنماید، این است که هر یک از ناقلان آنچه را خود دیده، نقل کردهاست. شاید بعضى یک ماه، بعضى دیگر شش ماه یا هشت ماه و یا تا آخرزندگانى رسول اکرمصلى الله علیه وآله مراقب این کار بودهاند. همین گونه است در موردسایر ارقامى که بیان شد. بر این اساس هر کدام از راویان مشاهدات شخصىخود را بیان کرده بدون این که مشاهدات دیگران را نفى کند. نیز ممکن استرسول اکرمصلى الله علیه وآله این کار را در چند برهه جدا از هم که طى هر کدام استمرارداشته، انجام داده باشد.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 30 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود مقاله فرشته