فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 33 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
اختلالات عاطفی و روانشناختی
از عوامل مهم و رو به تزاید ابتلا، ناتوانی و کاهش کیفیت زندگی در تمام جوامع هستند. طبق تخمین سازمان جهانی بهداشت از هر چهار نفر یکی یا به عبارت دیگر 25 درصد جمعیت جهان از اختلالات روانی، رفتاری و عصبی رنج میبرند.
برخلاف تصور عمومی، ناخوشیهای روانی عاطفی مشکل شایعتر یا محدود به جمعیت بالغ و بزرگسال کشورها نیست. کودکان و نوجوانان بیش از سایر جمعیت آسیبپذیر، اما بسیار کمتر از بزرگسالان از حمایت و مراقبتهای لازم برخوردارند. تقریبا 21 درصد از کودکان و نوجوانان طی یک سال، علایم و نشانههای اختلال روانشناختی را طبق معیارهای DSM-IV تجربه میکنند، اما کمتر از 20 درصد آنان از خدمات سلامت روانی بهرهمند میشوند. این وضعیت در کشورهای در حال توسعه نیز نگرانکننده و احتمالا در برخی مناطق وخیمتر است.
علاوه بر کودکانی که طبق معیارهای DSM-IV اختلال روانشناختی قابل تشخیص دارند، تعداد زیادی کودک در معرض خطر آسیبهای آینده یا به خاطر مشکل رفتاری، فشار عاطفی یا روانی نیازمند یاری وجود دارند، اما هنوز به مرحلهای نرسیدهاند که معیارهای مذکور در مورد آنها صدق کند. این در حالی است که در جمعیتهای کمدرآمد، درصد کودکانی که در معرض خطر مشکلات روانی قرار دارند، بیش از 50 درصد است.
در ایران بررسیهای همهگیرشناسی متعددی به صورت پراکنده در مناطق مختلف و بیشتر در جمعیت دانشآموزی انجام گرفته است. به عنوان نمونه میزان شیوع اختلالات سلوکی و هیجانی در دانشآموزان دبستانی شهر شیراز 17.8 درصد، میزان شیوع اختلالات رفتاری در دانشآموزان شهر یاسوج، در دختران 24.4 درصد و در پسران 29.6 درصد گزارش شده و به نقل از منابعی، رقم 39 درصد برای دانش آموزان مبتلا به مشکلات عاطفی رفتاری در ایران ذکر شده است.
آموزگاران و دبیران امروزی با مسائل پیچیدهای روبهرو هستند که در گذشته رواج کمتری داشته است. یکی از این مسائل و مشکلات، کار با دانشآموزانی است که دچار اختلالات رفتاری و عاطفی هستند. این گروه از دانشآموزان نمیتوانند در مدرسه براساس هنجارها رفتار کنند و در نتیجه بر عملکرد آموزشی تاثیر نامطلوبی بر جای میگذارند.
دانشآموزانی با کاستیهای توجه، دانشآموزان افسرده، دانشآموزان ضداجتماعی و … جزو این گروه هستند. در واقع این دانشآموزان از خود رفتارهایی بروز میدهند که ممکن است براحتی زمان و انرژی زیادی از آموزگار را هدر دهد، با این حال هنوز هم بسیاری از متخصصان بر این باورند که آموزگار مهمترین عامل تعیینکننده کیفیت برنامههای آموزشی برای دانشآموزانی است که با اختلالات رفتاری و عاطفی روبهرو هستند و میتوانند در آموزش به این دانشآموزان نقش اصلی را ایفا کنند. آنان مسوول تهیه برنامه درسی، تعیین هدفهای دانشآموزان و تشویق و تدارک آنها برای رسیدن به این اهداف هستند.
میتوان گفت به دلیل مشکلدار بودن این دسته از دانشآموزان، آموزگارانشان باید الگوی رفتاری مناسب برای آنان باشند. آموزگاران باید رفتار مهرانگیز، مودبانه و دوستانهای را به نمایش بگذارند. همه دانشآموزان در جریان درس خواندن و یادگیری باید احساس سلامت، ایمنی و حمایت کنند و در این میان دانشآموزانی که با اختلالات عاطفی و رفتاری روبهرو هستند و اغلب زندگی آشفتهای دارند، باید بیشتر مورد حمایت قرار گیرند.
برای ایجاد رابطه دوستانه و موثر با این دانشآموزان، لازم است به صحبتهای آنها گوش بدهید و برای احساساتشان ارزش قائل شوید، سعی کنید حتی اگر روزی چند دقیقه و یا چند لحظه هم که شده، با این دانشآموزان به طور انفرادی و خصوصی صحبت کنید.
تبسم کردن، چشمک زدن و حالت جسمانی شما دانشآموز را مطمئن میسازد که شما او را دوست دارید. به کارهایش بها میدهید. توجه داشته باشید برای این دانشآموزان مهم نیست که شما چقدر میدانید، مهم این است که چقدر به آنها توجه دارید.
در حال حاضر متخصصان بر این باورند که آموزگاران دانشآموزان بدرفتار و کودکانی که با اختلالات عاطفی روبهرو هستند، باید از مهارتهای اجتماعی سطح بالا برخوردار باشند. باید با دانشآموزان گرم و دوستانه حرف بزنند برای دانشآموزان این باور را ایجاد کنند که آنها انسانهایی مقبول و پذیرفتنی هستند.
به طورکلی آموزگاران شایسته در برخورد با این دسته از دانشآموزان از مهارتهای ارتباطی و رابطه زیر برخوردارند:
- به جنبههای مثبت دانشآموز بها میدهند. به جای این که به دانشآموز بگویند چه نباید بکند، تاکیدشان بر این است که چه باید بکند.
-رفتار دوستانه دارند، با شاگردان گرم و صمیمی صحبت میکنند و علایق و سرگرمیهایشان را با دانشآموزان سهیم میشوند. البته این به آن معنا نیست که اسرارشان را با آنها درمیان بگذارند.
- به صحبتهای دانشآموزان همدلانه گوش میکنند وقتی دانشآموزی صحبت میکند با توجه کامل به او گوش میدهند و سعی میکنند احساسات او را درک کنند.
-آموزگار خوب الگوی شایسته دانشآموز است و رفتاری مودبانه از خود نشان میدهد. وقتی دانشآموزی ادب را رعایت نمیکند، آموزگار باید مودبانه با او حرف بزند.
-آموزگار خوب به دانشآموز میگوید و تفهیم میکند که به او اعتماد دارد. به او میگوید که او را دانشآموزی خوب، مودب و درسخوان میداند.
در نتیجه میتوان گفت، آموزگاران موثر خود را در قبال عملکرد دانشآموزان در کلاس درس مسوول میدانند و با آنها کنار میآیند. به جای این که موفقیت دانشآموز یا شکست او را به کودک یا خانواده او نسبت دهند، به مهارتهای خود متکی میشوند و به دانشآموزان راهنماییهای کیفی میدهند و برنامه درسی مناسبی برای افزایش موفقیتهای دانشآموزان تدوین میکنند. از جمله این مهارتها و رفتارها، استفاده آموزگار از زمان و الگوی آموزشی موثر است که میتواند به یادگیری بیفزاید. آموزگاران موثر و کارآمد برای افزایش یادگیری دانشآموزان زمان را سازمانبندی میکنند. برنامهریزی باید به گونهای باشد که هر مبحث درسی در کوتاهترین زمان ممکن فرا گرفته شود و لازمه این مهم آن است که آموزگاران در انتخاب و دستهبندی مطالب درسی کوشش کنند. از آن گذشته، آموزگاران باید اهداف هر موضوع درسی را با دانشآموزان در میان بگذارند و مهارتهای اصلی و اصول مهم درسی را بروشنی توضیح دهند.
دانشآموزانی با مهارتهای اجتماعی ضعیف
اصولا مهارتهای اجتماعی، مهارتهایی هستند که به دانشآموزان کمک میکنند با دوستان و اشخاص مهم زندگی خود روابط خوشایندی داشته باشند. دانشآموزانی که از مهارتهای اجتماعی مطلوب برخوردارند، میتوانند با دوستانشان بخوبی کنار بیایند و حال آنکه دانشآموزانی که فاقد این مهارتها هستند، منزوی میشوند و نمیتوانند با دیگران روابط مناسبی برقرار کنند. اقدامات مسالهدار دانشآموزانی که با اختلالات عاطفی و رفتاری مواجه هستند، اغلب به این دلیل است که در زمینه مهارتهای اجتماعی با مشکل روبهرو هستند. برخی از آنها نمیدانند چگونه میتوانند با سایر همکلاسیهای خود صحبت و ارتباط موثر برقرار کنند. به همین دلیل آموزگاران این دسته از دانشآموزان مشکلدار، پیوسته به این مهم اشاره میکنند که آنان در تمام زمینههای مهارتهای اجتماعی ضعیفتر از سایر دانشآموزان ظاهر میشوند و با توجه به این نکته مهم که داشتن صلاحیت در مهارتهای اجتماعی برای آینده این دانشآموزان اهمیت فراوان و تعیینکنندهای دارد، بسیاری از روانشناسان و دستاندرکاران امور آموزشی مسلط شدن به مهارتهای اجتماعی برای دانشآموزان را که با مشکلات عاطفی و رفتاری روبهرو هستند، بسیار موثر میدانند. همچنین این متخصصان بر این باورند اخراج شدن از مدرسه و اقدام به جرم که این دسته از دانشآموزان درگیر آن هستند، در نتیجه روابط میان شخصی این دانشآموزان است که مورد قبول و پسند دوستان و همکلاسیهایشان قرار نمیگیرند. به دلیل اهمیت مهارتهای اجتماعی برای این گروه از دانشآموزان در دهه گذشته، روشهای مختلفی برای بهبود مهارتهای اجتماعیشان ابداع شده است، اما اغلب این روشها به این دلیل که نتوانستهاند رفتارهای مورد نظر را ایجاد کنند؛ مفید نبودهاند. در مواردی هم به آموزگاران این دسته از دانشآموزان انتقاد شده است که مهارتهای اجتماعی معتبر و مورد قبول جامعه را آموزش نمیدهند و آموزگاران از این مساله غافلند که آموزش مهارتهای اجتماعی به اندازه تدریس سایر دروس از اهمیت ویژهای برخوردار است. در زمینه بهبود رفتار این دسته از دانشآموزان، آموزگاران باید به این نکته اساسی توجه داشته باشند که وقتی فضای کلاس درس مثبت و حمایتگرانه باشد، وقتی دانشآموز احساس کند که به عقایدش بها میدهند و وقتی به دانشآموز احساس تعلق خاطر میدهید و وقتی به او تکالیف درسی معنیدار و توام با چالش میدهید؛ به طوری که دانشآموز با انجام آنها احساس موفقیت میکند، میتوانید به بسیاری از کودکان و نوجوانانی که با اختلالات عاطفی و رفتاری روبهرو هستند، کمک کنید تا به عزت نفس، رفتار و انگیزه بهتری برای یادگیری برسند. اما برخی دانشآموزان نمیدانند چگونه رفتار کنند.
بسیاری از دانشآموزان نمیتوانند رفتارشان را کنترل کنند. بسیاری از دانشآموزانی که به حد کافی رشد نکرده و به بلوغ لازم نرسیدهاند، ممکن است حواسشان پرت شود، ممکن است تواناییهای شناختی و مهارتهای کلامیشان زیاد نباشد. این دانشآموزان خیلی ساده، نمیتوانند در مدت طولانی تکانههای خود را کنترل کنند. وقتی این بچهها به حد کافی رشد نکرده و به بلوغ لازم نرسیده باشند، نمیتوانند رفتارشان را کنترل کنند. وقتی این دانشآموزان هنوز درست رفتار کردن را نیاموخته باشند، آموزگارانشان باید در نقش راهنمای آنها ظاهر شوند تا آنان مسوولیت رفتار نادرست خود را به عهده بگیرند و در ضمن رفتارها و مهارتهای اجتماعی سالمتر را نیز به آنها آموزش دهند.
درخصوص بهبود رفتار این دسته از دانشآموزان، اغلب آموزگاران معتقدند باید با به کارگیری تقویت مثبت بر رفتارهای متناسب این دانشآموزان بیفزایند. تقویت مثبت رفتار متناسب زمانی مصداق پیدا میکند که پس از دادن محرک، دانشآموز رفتاری را به نمایش بگذارد که در آینده آن رفتار را بیشتر تکرار کنند. این نوع تقویت از آنرو موثر است که دانشآموزان را به امتیاز بالاتری سوق میدهد و در مواقعی به آنها امتیازی میدهد. تقویت منفی این دانشآموزان نیز به این معناست که وقتی دانشآموز کار درستی انجام میدهد، آموزگار او را از کار یا وظیفهای معاف میکند. تقویت منفی نیز باعث افزایش رفتار متناسب میشود زیرا دانشآموز را از انجام کاری که ناخوشایند است، معاف میکند.
پس آموزگاران باید این نکته را در نظر بگیرند که هم تقویت مثبت و هم تقویت منفی، هر دو میتوانند رفتار مناسب را افزایش دهند و نقش مهمی در بهبود رفتار دانشآموزان مشکلدار دارد.
آموزگاران نیروی مقابله با خشونت دانش آموزان
آموزگارانی که مدرس دانشآموز بدرفتار و کودکان و نوجوانانی هستند که با اختلالات عاطفی متعدد مواجهاند، با مشکلات زیادی روبهرو میشوند. بدرفتاری دانشآموزان تحت تاثیر عوامل گوناگونی صورت میگیرد، اما به هر حال شرایط ایجاب میکند که آموزگاران به شکلی موثر با این بدرفتاریها برخورد و در هر مورد تصمیمگیری کنند. اما هر یک از این تصمیمات برای دانشآموزان و آموزگاران عواقب و پیامدهایی دارد که روی روابط آینده میان آموزگار با دانشآموز و افراد خانواده او تاثیر میگذارد. امروزه متخصصان به این فکر افتادهاند که از آموزگاران در نقش نیرویی برای مقابله با خشونتهای این دانشآموزان استفاده کنند. به همین دلیل مثلا وقتی دانشآموز احساس اضطراب و ناراحتی میکند به آموزگاران توصیه میشود که با او رفتاری همدلانه داشته باشند و سعی کنند منبع ناراحتی او را بیابند.
توصیه میشود که در این زمان از داوری و انتقاد دانشآموز خودداری و به جای آن از عبارات حمایتگرانه استفاده کنند. اگر دانشآموز صدای اعتراضش را بلند میکند و پرخاشگرانه حرف میزند، نشانه آن است که خویشتنداری خود را از دست داده و در این زمان جداکردن دانشآموز از دیگران و وضع محدودیتهای مشخص و معین و طرف صحبت نشدن با او و همچنین خودداری از مجادله و منازعه توصیه میشود. معمولا خودکشی تراژدی تاسفبار دیگری است که بسیاری از آموزگاران با آن مواجه میشوند. متاسفانه نوجوانهایی که با اختلالات رفتاری و عاطفی مواجه هستند بخصوص دختران نوجوان بیش از دیگران به فکر خودکشی میافتند. آموزگارانی که به نوجوانهای مسالهدار درس میدهند، باید به این موضوع توجه داشته باشند که دانشآموزان و نوجوانها ممکن است در اندیشه خودکشی باشند و در این میان نوجوانهایی که در خانوادهشان سابقه بیماری روانی، استعمال مواد مخدر و خودکشی وجود داشته است و نیز کسانی که در کنار پدر و مادر خود نیستند و زندگی نومیدکنندهای دارند، با احتمال بیشتر اقدام به خودکشی میکنند. پس لازم است که در صورت نیاز آموزگاران مراتب را با روانشناسان، مشاوران و دیگر دستاندرکاران مدرسه در میان بگذارند و گوش به زنگ شنیدن حرفهای این دانشآموزان درباره اقدام به خودکشی باشند و این نکات را کاملا جدی بگیرند. بطور مشخص میتوان گفت؛ آموزگاران در زمینه دارودرمانی دانشآموزان مسالهدار نقش موثری ایفا میکنند.
آموزگاران بویژه باید به تغییرات رفتاری و عوارض جانبی دارودرمانی توجه داشته باشند. در اغلب مواقع از دارو برای کنترل رفتار دانشآموز استفاده میشود. بسیاری از دانشآموزان که با مشکل تمرکز حواس روبهرو هستند یا با فزونکاری جسمانی مواجهاند ، دارو مصرف میکنند. این آرامبخشها دانشآموزان را آرام و از شدت فعالیت آنها میکاهد. از آن گذشته داروهای ضداضطراب و نیز داروهای درمانکننده روانپریشی برای آرام کردن دانشآموزان مسالهدار تجویز میشود. در این میان وظیفه آموزگار در قبال دانشآموزانی که تحت دارودرمانی هستند، این است که مراقب رفتار آنها باشند و به تاثیرات دارو و عوارض جانبی ناشی از آن توجه کنند.
با دانشآموزان دچار مشکلات عاطفی چگونه رفتار کنیم؟
دانش آموزانی با کاستی های توجه، دانش آموزان افسرده، دانش آموزان ضداجتماعی و … جزو این گروه هستند. در واقع این دانش آموزان از خود رفتارهایی بروز می دهند که ممکن است براحتی زمان و انرژی زیادی از آموزگار را هدر دهد، با این حال هنوز هم بسیاری از متخصصان بر این باورند که آموزگار مهم ترین عامل تعیین کننده کیفیت برنامه های آموزشی برای دانش آموزانی است که با اختلالات رفتاری و عاطفی روبه رو هستند و می توانند در آموزش به این دانش آموزان نقش اصلی را ایفا کنند. آنان مسوول تهیه برنامه درسی، تعیین هدف های دانش آموزان و تشویق و تدارک آنها برای رسیدن به این اهداف هستند.
می توان گفت به دلیل مشکل دار بودن این دسته از دانش آموزان، آموزگارانشان باید الگوی رفتاری مناسب برای آنان باشند. آموزگاران باید رفتار مهرانگیز، مودبانه و دوستانه ای را به نمایش بگذارند. همه دانش آموزان در جریان درس خواندن و یادگیری باید احساس سلامت، ایمنی و حمایت کنند و در این میان دانش آموزانی که با اختلالات عاطفی و رفتاری روبه رو هستند و اغلب زندگی آشفته ای دارند، باید بیشتر مورد حمایت قرار گیرند.
برای ایجاد رابطه دوستانه و موثر با این دانش آموزان، لازم است به صحبت های آنها گوش بدهید و برای احساساتشان ارزش قائل شوید، سعی کنید حتی اگر روزی چند دقیقه و یا چند لحظه هم که شده، با این دانش آموزان به طور انفرادی و خصوصی صحبت کنید.
تبسم کردن، چشمک زدن و حالت جسمانی شما دانش آموز را مطمئن می سازد که شما او را دوست دارید. به کارهایش بها می دهید. توجه داشته باشید برای این دانش آموزان مهم نیست که شما چقدر می دانید، مهم این است که چقدر به آنها توجه دارید.
در حال حاضر متخصصان بر این باورند که آموزگاران دانش آموزان بدرفتار و کودکانی که با اختلالات عاطفی روبه رو هستند، باید از مهارت های اجتماعی سطح بالا برخوردار باشند. باید با دانش آموزان گرم و دوستانه حرف بزنند برای دانش آموزان این باور را ایجاد کنند که آنها انسان هایی مقبول و پذیرفتنی هستند.
به طورکلی آموزگاران شایسته در برخورد با این دسته از دانش آموزان از مهارت های ارتباطی و رابطه زیر برخوردارند:
- به جنبه های مثبت دانش آموز بها می دهند. به جای این که به دانش آموز بگویند چه نباید بکند، تاکیدشان بر این است که چه باید بکند.
-رفتار دوستانه دارند، با شاگردان گرم و صمیمی صحبت می کنند و علایق و سرگرمی هایشان را با دانش آموزان سهیم می شوند. البته این به آن معنا نیست که اسرارشان را با آنها درمیان بگذارند.
- به صحبت های دانش آموزان همدلانه گوش می کنند وقتی دانش آموزی صحبت می کند با توجه کامل به او گوش می دهند و سعی می کنند احساسات او را درک کنند.
-آموزگار خوب الگوی شایسته دانش آموز است و رفتاری مودبانه از خود نشان می دهد. وقتی دانش آموزی ادب را رعایت نمی کند، آموزگار باید مودبانه با او حرف بزند.
-آموزگار خوب به دانش آموز می گوید و تفهیم می کند که به او اعتماد دارد. به او می گوید که او را دانش آموزی خوب، مودب و درسخوان می داند.
در نتیجه می توان گفت، آموزگاران موثر خود را در قبال عملکرد دانش آموزان در کلاس درس مسوول می دانند و با آنها کنار می آیند. به جای این که موفقیت دانش آموز یا شکست او را به کودک یا خانواده او نسبت دهند، به مهارت های خود متکی می شوند و به دانش آموزان راهنمایی های کیفی می دهند و برنامه درسی مناسبی برای افزایش موفقیت های دانش آموزان تدوین می کنند. از جمله این مهارت ها و رفتارها، استفاده آموزگار از زمان و الگوی آموزشی موثر است که می تواند به یادگیری بیفزاید. آموزگاران موثر و کارآمد برای افزایش یادگیری دانش آموزان زمان را سازمان بندی می کنند. برنامه ریزی باید به گونه ای باشد که هر مبحث درسی در کوتاه ترین زمان ممکن فرا گرفته شود و لازمه این مهم آن است که آموزگاران در انتخاب و دسته بندی مطالب درسی کوشش کنند. از آن گذشته، آموزگاران باید اهداف هر موضوع درسی را با دانش آموزان در میان بگذارند و مهارت های اصلی و اصول مهم درسی را بروشنی توضیح دهند.
دانش آموزانی با مهارت های اجتماعی ضعیف
اصولا مهارت های اجتماعی، مهارت هایی هستند که به دانش آموزان کمک می کنند با دوستان و اشخاص مهم زندگی خود روابط خوشایندی داشته باشند. دانش آموزانی که از مهارت های اجتماعی مطلوب برخوردارند، می توانند با دوستانشان بخوبی کنار بیایند و حال آن که دانش آموزانی که فاقد این مهارت ها هستند، منزوی می شوند و نمی توانند با دیگران روابط مناسبی برقرار کنند. اقدامات مساله دار دانش آموزانی که با اختلالات عاطفی و رفتاری مواجه هستند، اغلب به این دلیل است که در زمینه مهارت های اجتماعی با مشکل روبه رو هستند. برخی از آنها نمی دانند چگونه می توانند با سایر همکلاسی های خود صحبت و ارتباط موثر برقرار کنند. به همین دلیل آموزگاران این دسته از دانش آموزان مشکل دار، پیوسته به این مهم اشاره می کنند که آنان در تمام زمینه های مهارت های اجتماعی ضعیف تر از سایر دانش آموزان ظاهر می شوند و با توجه به این نکته مهم که داشتن صلاحیت در مهارت های اجتماعی برای آینده این دانش آموزان اهمیت فراوان و تعیین کننده ای دارد، بسیاری از روان شناسان و دست اندرکاران امور آموزشی مسلط شدن به مهارت های اجتماعی برای دانش آموزان را که با مشکلات عاطفی و رفتاری روبه رو هستند، بسیار موثر می دانند. همچنین این متخصصان بر این باورند اخراج شدن از مدرسه و اقدام به جرم که این دسته از دانش آموزان درگیر آن هستند، در نتیجه روابط میان شخصی این دانش آموزان است که مورد قبول و پسند دوستان و همکلاسی هایشان قرار نمی گیرند. به دلیل اهمیت مهارت های اجتماعی برای این گروه از دانش آموزان در دهه گذشته، روش های مختلفی برای بهبود مهارت های اجتماعی شان ابداع شده است، اما اغلب این روش ها به این دلیل که نتوانسته اند رفتارهای مورد نظر را ایجاد کنند؛ مفید نبوده اند. در مواردی هم به آموزگاران این دسته از دانش آموزان انتقاد شده است که مهارت های اجتماعی معتبر و مورد قبول جامعه را آموزش نمی دهند و آموزگاران از این مساله غافلند که آموزش مهارت های اجتماعی به اندازه تدریس سایر دروس از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در زمینه بهبود رفتار این دسته از دانش آموزان، آموزگاران باید به این نکته اساسی توجه داشته باشند که وقتی فضای کلاس درس مثبت و حمایتگرانه باشد، وقتی دانش آموز احساس کند که به عقایدش بها می دهند و وقتی به دانش آموز احساس تعلق خاطر می دهید و وقتی به او تکالیف درسی معنی دار و توام با چالش می دهید؛ به طوری که دانش آموز با انجام آنها احساس موفقیت می کند، می توانید به بسیاری از کودکان و نوجوانانی که با اختلالات عاطفی و رفتاری روبه رو هستند، کمک کنید تا به عزت نفس، رفتار و انگیزه بهتری برای یادگیری برسند. اما برخی دانش آموزان نمی دانند چگونه رفتار کنند.
بسیاری از دانش آموزان نمی توانند رفتارشان را کنترل کنند. بسیاری از دانش آموزانی که به حد کافی رشد نکرده و به بلوغ لازم نرسیده اند، ممکن است حواسشان پرت شود، ممکن است توانایی های شناختی و مهارت های کلامی شان زیاد نباشد. این دانش آموزان خیلی ساده، نمی توانند در مدت طولانی تکانه های خود را کنترل کنند. وقتی این بچه ها به حد کافی رشد نکرده و به بلوغ لازم نرسیده باشند، نمی توانند رفتارشان را کنترل کنند. وقتی این دانش آموزان هنوز درست رفتار کردن را نیاموخته باشند، آموزگارانشان باید در نقش راهنمای آنها ظاهر شوند تا آنان مسوولیت رفتار نادرست خود را به عهده بگیرند و در ضمن رفتارها و مهارت های اجتماعی سالم تر را نیز به آنها آموزش دهند.
درخصوص بهبود رفتار این دسته از دانش آموزان، اغلب آموزگاران معتقدند باید با به کارگیری تقویت مثبت بر رفتارهای متناسب این دانش آموزان بیفزایند. تقویت مثبت رفتار متناسب زمانی مصداق پیدا می کند که پس از دادن محرک، دانش آموز رفتاری را به نمایش بگذارد که در آینده آن رفتار را بیشتر تکرار کنند. این نوع تقویت از آن رو موثر است که دانش آموزان را به امتیاز بالاتری سوق می دهد و در مواقعی به آنها امتیازی می دهد. تقویت منفی این دانش آموزان نیز به این معناست که وقتی دانش آموز کار درستی انجام می دهد، آموزگار او را از کار یا وظیفه ای معاف می کند. تقویت منفی نیز باعث افزایش رفتار متناسب می شود زیرا دانش آموز را از انجام کاری که ناخوشایند است، معاف می کند.
پس آموزگاران باید این نکته را در نظر بگیرند که هم تقویت مثبت و هم تقویت منفی، هر دو می توانند رفتار مناسب را افزایش دهند و نقش مهمی در بهبود رفتار دانش آموزان مشکل دار دارد.
آموزگاران نیروی مقابله با خشونت دانش آموزان
آموزگارانی که مدرس دانش آموز بدرفتار و کودکان و نوجوانانی هستند که با اختلالات عاطفی متعدد مواجه اند، با مشکلات زیادی روبه رو می شوند. بدرفتاری دانش آموزان تحت تاثیر عوامل گوناگونی صورت می گیرد، اما به هر حال شرایط ایجاب می کند که آموزگاران به شکلی موثر با این بدرفتاری ها برخورد و در هر مورد تصمیم گیری کنند. اما هر یک از این تصمیمات برای دانش آموزان و آموزگاران عواقب و پیامدهایی دارد که روی روابط آینده میان آموزگار با دانش آموز و افراد خانواده او تاثیر می گذارد. امروزه متخصصان به این فکر افتاده اند که از آموزگاران در نقش نیرویی برای مقابله با خشونت های این دانش آموزان استفاده کنند. به همین دلیل مثلا وقتی دانش آموز احساس اضطراب و ناراحتی می کند به آموزگاران توصیه می شود که با او رفتاری همدلانه داشته باشند و سعی کنند منبع ناراحتی او را بیابند.
توصیه می شود که در این زمان از داوری و انتقاد دانش آموز خودداری و به جای آن از عبارات حمایتگرانه استفاده کنند. اگر دانش آموز صدای اعتراضش را بلند می کند و پرخاشگرانه حرف می زند، نشانه آن است که خویشتن داری خود را از دست داده و در این زمان جداکردن دانش آموز از دیگران و وضع محدودیت های مشخص و معین و طرف صحبت نشدن با او و همچنین خودداری از مجادله و منازعه توصیه می شود. معمولا خودکشی تراژدی تاسف بار دیگری است که بسیاری از آموزگاران با آن مواجه می شوند. متاسفانه نوجوان هایی که با اختلالات رفتاری و عاطفی مواجه هستند بخصوص دختران نوجوان بیش از دیگران به فکر خودکشی می افتند. آموزگارانی که به نوجوان های مساله دار درس می دهند، باید به این موضوع توجه داشته باشند که دانش آموزان و نوجوان ها ممکن است در اندیشه خودکشی باشند و در این میان نوجوان هایی که در خانواده شان سابقه بیماری روانی، استعمال مواد مخدر و خودکشی وجود داشته است و نیز کسانی که در کنار پدر و مادر خود نیستند و زندگی نومید کننده ای دارند، با احتمال بیشتر اقدام به خودکشی می کنند. پس لازم است که در صورت نیاز آموزگاران مراتب را با روان شناسان، مشاوران و دیگر دست اندرکاران مدرسه در میان بگذارند و گوش به زنگ شنیدن حرف های این دانش آموزان درباره اقدام به خودکشی باشند و این نکات را کاملا جدی بگیرند. بطور مشخص می توان گفت؛ آموزگاران در زمینه دارودرمانی دانش آموزان مساله دار نقش موثری ایفا می کنند.
آموزگاران بویژه باید به تغییرات رفتاری و عوارض جانبی دارودرمانی توجه داشته باشند. در اغلب مواقع از دارو برای کنترل رفتار دانش آموز استفاده می شود. بسیاری از دانش آموزان که با مشکل تمرکز حواس روبه رو هستند یا با فزونکاری جسمانی مواجه اند ، دارو مصرف میکنند. این آرامبخش ها دانش آموزان را آرام و از شدت فعالیت آنها می کاهد. از آن گذشته داروهای ضداضطراب و نیز داروهای درمان کننده روان پریشی برای آرام کردن دانش آموزان مساله دار تجویز می شود. در این میان وظیفه آموزگار در قبال دانش آموزانی که تحت دارودرمانی هستند، این است که مراقب رفتار آنها باشند و به تاثیرات دارو و عوارض جانبی ناشی از آن توجه کنند.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 33 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود مقاله اختلالات عاطفی و روانشناختی