دههٔ فجر به فاصلهٔ ۱۲ تا ۲۲ بهمن ماه سال ۱۳۵۷ گفته میشود. ۱۲ بهمن روز ورود آیت الله خمینی بعد از تبعید چندین ساله بود و در آن روزها که هرج و مرج بر جامعهٔ ایران حاکم بود و جامعه میرفت که خود را برای رویارویی ارتش و مردم آماده کند. ورود امام خمینی به ایران به تظاهرات مردم سرعت بیشتری بخشید. شاپور بختیار که در زمان نخست وزیر ایران بود کاملاً کنترل کشور را از دست داده بود اما با این وجود سعی در ایجاد ائتلافی با امام خمینی داشت. آیت الله خمینی هم در جواب هر گونه همکاری با نیروهایی که وی آن هار ا طاغوتی خطاب میکرد مخالفت شدید ورزید و در پی آن از مردم خواست که در خیابانها بمانند. او همچنین از نظامیان در خواست کرد که به نیروهای انقلاب بپیوندند. در پی این فرمانها بود که نهادهای حکومت پهلوی از هم پاشید و در عین ناباوری همه از جمله نیروهای انقلابی در ۲۲ بهمن سال ۵۷ کنترل اوضاع عملا به دست امام خمینی و طرفدارانش که سالهادوره اختناق شاهنشاهی پهلوی راتحمل کرده بودند افتاد.
به مناسبت سالگرد دهه فجر و پیروزی انقلاب اسلامی
دهه فجر انقلاب اسلامی ایران یادآور سلحشوری ها و پایمردی های رهایی بخش و ستم سوز شما مردم آزادی خواه در برابر حاکمیت شجره خبیثه استبداد و سلطه خارجی است فرا رسیدن این ایام خاطره انگیز و غرور آفرین در تاریخ پر افتخار ایران عزیز را به شما تبریک عرض می کنیم و یاد معمار انقلاب اسلامی و رهبر آزاده ، حضرت امام خمینی (ره ) را گرامی می داریم .
بازخوانی ماهیت انقلاب اسلامی ایران و ارزیابی وضعیت موجود نسبت به آرمانهای جاویدان آن ، پس از گذشت یک ربع قرن برتی همه ما بخوصوص نسل جوانی که بدون خاطره ای روشن از انقلاب و چرایی و ضرورت آن ، در فضایی کاملا متفاوت تنفس می کند ، بویزه با توجه به دغدغه ها و نگرانی های امروز ، یک ضرورت است .
واقیت این است که در حال حاضر دو نگاه متفاوت به انقلاب اسلامی ، دو رویکرد نسبت به ماهیت و چرایی انقلاب اسلامی و دو دیدگاه نسبت به آرمانهای انقلاب و الزامات امروز و آینده را فراروی ما قرار داده است . بر اساس نگاه اول ، انقلاب اسلامی ایران پدیده ای ماهیتاً استثنایی ، متعلق به جریان فکری شیخ فضل الله نوری ، با رویکردی از نوع رویکرد نواب صفوی به اسلام و با آرمانهایی بیگانه با روند اصلی مبارزات ملت ایران در تاریخ یکصد ساله اخیر است که از سال 1341آغاز شد . در این نگاه ، انقلاب اسلامی نقطه پایانی بود بر حرکتی که از انقلاب مشروطه آغاز شد و مسیری جدید را چشم اندازی ویژه برای ملت ایران رقم زد ،جالب اینکه در این طیف دو جریان سنتی و اقتدار گرای ،طرفدار انقلاب و جریانهای سلطنت طلب و لائیک مخالف انقلاب ،اشتراک نظر دارند .با این تفاوت که جریان اول ،مبارزات سیاسی -اجتماعی، از نهضت مشروطه تا انقلاب اسلامی را حرکتی انحرافی و غربگرا ارزیابی می کند ،که نتیجه ای جز ناکامی و دور شدن از هویت اصیل اسلامی برای ملت ایران نداشته است . و جریان دوم بر عکس، انقلاب اسلامی را حاصل رقابت قدرت های جهانی و یا پدیده انحرافی و واپسگرا در تاریخ مبارزات ملت ایران و در خوشبینانه ترین حالت، نتیجه یک فرصت طلبی تاریخی از سوی نیروهای مذهبی تلقی می کنند. بیگانه بودن انقلابب اسلامی با گذشته مبارزات پر شور ملت ایران، تنها نقطه اشتراک این دو جریان نیست بلکه در نگاهی عمیقتر ،اجماع و اتفاق آنان در بی اعتقادی به بلوغ و آگاهی ملت بزرگ ایران است، که چنین اشتراک نظری را میان ایشان که نسبت به انقلاب ،موجب شده است .
بر اساس دیدگاه دوم ،انقلاب اسلامی ایران پدیده است که در امتداد مبارزات ضد استعماری-ضد استبدادی، تاریخ معاصر ایران و در ادامه نهضت مشروطه و نهضت ملی شدن نفت، با رویکردی از جنس نائینی و مدرس به اسلام و با آرمانها و مطالباتی از جنس مطالبات ملت ایران در مبارزات یک ساله اخیر روی داده است . به نظر ما مبارزات سیاسی و اجتماعی در تاریخ معاصر ایران همواره بر محور دو چالش اصلی ،استبداد داخلی و استعمار خارجی رقم خورده است .در جنبش های ملی و مردمی ایران در این دوره به فراخور شرایط سیاسی وتاریخی و ظرفیت و توان جنبش گاه مبارزه با یکی اصل و دیگری تابعی از آن بوده است و گاه نفی هر دو عامل استبداد و استعمار به یکسان هدف قرار گرفته است .
جنبش مشروطه با توجه به تجربه شکستها و ناکامی ها در برابر قدرت نظامی و صنعتی برتر استعمار غرب و آگاهی از عقب ماندگی و ضعف در مقایسه با جهان پیشرفته در دوره بیداری، بر اساس این اندیشه شکل گرفت که استبداد داخلی عامل اصلی تمامی ناکامی ها و تحقیرها و عقب ماندگی هاست . بنابر این این نفی استبداد و تاسیس نظامی را هدف قرار داد که در آن قدرت مقید و مشروط به قانون و اراده ملت باشد . نهضت ملی شدن نفت پس از تجربه تلخ شکست نهضت مشروطه و سر برآوردن دیکتاتوری خشن و وابسته رضا خانی از دل آن و مشاهده نقش آفرینی استعمار خارجی در امور داخلی کشور و غارت منابع و ثروت های ملی بر پایه این دیدگاه شکل گرفت که در دوران جدید ،استبداد داخلی ، زائده و محصول استعمار خارجی است . از این رو در نهضت ملی بر پایه مبارزه با استعمار خارجی به عنوان عامل دوام استبداد و تشدید عقب ماندگی و محرومیت شکل گرفت و قطع سلطه خارجی را هدف قرار داد .انقلاب اسلامی ایران پس از شکست نهضت ملی و تجربه یکی از سیاهترین دوره های اختناق سیاسی که استبداد داخلی با تداوم سلطه استعمار بر ملت ایران تحمیل کرده بود .بر پایه این باور ملی شکل گرفت ،که دو عامل استبداد داخلی و استعمار خارجی در ایران بر پایه پدیدهای تاریخی و وابسته به یکدیگر تبدیل شده و نفی یکی بدون نفی دیگری کارساز نخواهد بود.
رهبری منحصر به فرد و پر صلابت امام خمینی که انواع مشروعیت دینی،سیاسی و انقلابی را در خود جمع داشت، بر پایه نگرشی نوین و امروزی به اسلام در سطح جامعه که در اثر مجاهدتهای فکری متفکرانی مانند طالقانی،شریعتی و مطهری شکل گرفته بود، استفاده از تمامی ظرفیتهای ملی و مردمی را برای نفی همزمان استعمار و استبداد ممکن ساخت و در نهایت ملت برزگ ایران با پایمردی و سلحشوری غرور آفرین خود توانست چرخه تشدید کننده استبداد و استعمار را در هم شکسته و شعار استقلال،آزادی و جمهوری اسلامی را ملاک ساختن ایرانی آباد، آزاد و مستقل بر بستری از معنویت و اخلاق در میهن اسلامی طنین انداز کند .
انقلاب اسلامی همانگونه که در خلاء و مستقل از روند تاریخی مبارزات ملت ایران شکل نگرفت، منتزع از شرایط ویژه بین المللی نیز نبود . همانگونه که نهضت مشروطه در شرایط تضاد روس و انگلیس شکل گرفت و نهضت ملی نفت در شرایط تضاد آمریکا و انگلیس سر برآورد انقلاب اسلامی ایران نیز از شرایط خاص بین المللی بهره برد . تضاد آمریکا و انگلیس در منطقه عربی خاورمیانه و خلیج فارس و نیز شرایط جنگ سرد حاکم بر جهان دو قطبی و استفاده هوشمندانه رهبری انقلاب از این فرصت ویژه و نیز اتخاذ شیوه های نو ابتکاری در مدیریت جنبش ،حرکت انقلاب را در مسیر حل تضاد های آزادی-استبداد و استقلال -استعمار، به نفع و خواستهای ملت ایران آسانتر و پر شتاب تر می کرد .
با توجه چنین تحلیلی از ماهیت انقلاب که البته بسط و تشریح آن مجال بیشتری می طلبد می توان درک عمیقتر و واقعی تری از اصلی ترین شعارها و آرمانهای انقلاب بدست آورد و بی پایگی ادعاهای آزادی ستیز قدرت پرستان کهنه کار و بطلان تئوری پردازی های قائدین دیروز و انقلابیون امروز را ـ که یاد مسلمانان بعد از فتح مکه را تداعی می کند ، در یافت.
آری، ملت آگاه ایران بر پایه چنین درکی از انقلاب اسلامی بود .که استقلال ،آزادی و جمهوری اسلامی را به عنوان تبلور خواسته های ملت و گویاترین توصیف از ماهیت ضد استبدادی و استعماری انقلاب ،در صدر شعارهای خود قرار داد . در این شعار، استقلال بیانگر اراده ملت ،در نفی استعمار، آزادی نشانه عزم ملت در نفی استبداد و جمهوری اسلامی ،حاکی از خواست ملی در حاکمیت مردم در اداره امور کشور به جای حاکمیت اداره مطلقه فردی بر سرنوشت جامعه بود ،شعار اثباتی جمهوری اسلامی به عنوان طرحی از نظام سیاسی مطلوب پس از نفی استبداد و استعمار به روشنی از خود آگاهی ملی نسبت به همبستگی تاریخی استبداد و استعمار در تاریخ معاصر ایران خبر می داد.
با پیروزی انقلاب اسلامی ،استقلای سیاسی کشور تامین شد و تنها باید از طریق برپایی نظام جمهوری و مردم سالار به نهادینه شدن آن و تضمین آزادی بدست آمده می پرداختیم اما اندیشه جمهوریت و بیش از آن آزادی تحت الشعاع حوادثی نظیر ترور حرکت های واگریانه و جنگ که کیان انقلاب را تهدید می کرد، مغفول ماند ،اما پس از استقرار امور ،این غفلت که بنا نبود از حد یک استثنا فراتر رود، از سوی جماعتی یک قاعده و مخالفت با آزادی جزو ثابتات انقلاب اسلامی تلقی شد .جنبش دوم خرداد در واقع واکنش ملی علیه این انحراف آشکار از اصلی ترین آرمانهای انقلاب به شمار می آمد.
امروز ناکامی جنبش دوم خرداد از تحقق اهداف مردم سالارانه، تقویت بیش از پیش روندهای انحرافی ضد آزادی و ضد جمهوری و قدرت و نفوذ بی سابقه اقتدارگرایان استبداد طلب ،بر دامنه و حجم نگرانی ها نسبت به آینده انقلاب و کشور افزوده است .اکنون اگر نسل جوان ما با مشاهده عقاید خرافی ،تحریف شده و غلو آمیز دینی و تمسک به دافعه برانگیزترین و عوام زده ترین اشکال و شیوه ها در تبلیغ اندیشه دینی ،با مشاهده مواضع غیر عقلانی و اظهارات ماجراجویانه که بی اعتنا به منافع و مصالح ملی ،عالم و آدم را به ستیز و خصومت می خواند ،با مشاهده روند فزایند سلب آزادی ها و اعمال محرومیت های سیاسی از توقیف مطبوعات گرفته تا فیلترینگ سایت های خبری ـسیاسی ،با مشاهده ….. نسبت به اصالت و ماهیت آرمانهای انقلاب تردید و تصور کند آرمان انقلاب و خواسته های مبارزان چیزی از جنس همین افکار و رویه ها بوده است،نمی توان بر او خرده گرفت .
نسل امروز ما باید بداند که رژیم شاه برای این منفور نبود که اجازه ترویج عقاید خرافی و تفرقه افکنانه دینی را نمی داد ،بلکه بر عکس ،او خود با ادعای نظر کردگی حضرت عباس و امام زمان (ع) ،ترویج خرافات را ضامن بقای نظام سلطنت می دانست .مشکل رژیم شاه عدم اعتقاد به آیین ها و مراسم دینی نبود ،زیرا شکوه و عظمت آذین بندی در اعیاد و مراسم دستجات عزاداری در آن زمان از امروز کمتر نبود .مشکل شله حتی مخالفت با ظواهر مذهبی نبود .تظاهرات و راهپیمایی های مردمی روزهای منتهی به انقلاب گواه صادقی بر این واقعیت است که او منفور در نزد اکثریت قریب به اتفاق ایرانیان اعم از ملتزم به شعائر و غیر ملنزم به ظواهر بود .آنچنان که اقداماتی نظیر ،بستن مشروب فروشی ها ،نیر گره از از کار این نفرت عمومی که ریشه در حکومت مطلقه فردی او داشت ،نگشود .
مشکل رژیم پهلوی آن بود که سالیان دراز خودکامگی و حکومت مطلقه او و سلب آزادیهای سیاسی ،برگزاری انتخابات فرمایشی و نمایشی و نادیده گرفتن حق ملت در اداره امور ،تهی کردن قانون اساسی مشروطه از محتوای دموکراتیک ،عرصه سیاسی را گرفتار چنان تصلب ساختاری کرده بود که راهی جز انقلاب فراروی معترضان و منتقدان باقی نماند. مشکل رژیم شاه این بود که کسی اجازه انتقاد به او نداشت و هر انتقادی با سخت ترین واکنش ها و هر نقدی با حبسهای طولانی مدت و شدیدترین محرومیت های اجتماعی ـسیاسی مواجه می شد .مشکل رژیم شاه این بود که هر منتقدی را بر انداز می دانست و در تبلیغات رسمی مرتبط به بیگانگان معرفی می کرد .او تفاوتی میان منتقد و مخالف قانونی با چریک مسلح قائل نبود .مشکل شاه این بود که احزاب منتقد و ملتزم به قانون اساسی تحمل نمی شدند و در عوض نوکران و مجیز گویان خودی محسوب شده و مجاز به فعالیت بودند و مقربان دربار از مصونیت برخوردار .
مشکل شاه این بود که رقابت و فعالیت های سیاسی را فقط مشروط به نتایجی کاملاً مورد تایید و در چارچوب اراده ملوکانه بر می تابید .عدم سعه صدر و نابردباری شاه در مقابل عقاید مخالف ،حتی به محدود کردن نظام حزبی به دو حزب ایران نوین و مردم متوقف نشد و نهایتاً نظام تک حزبی رستاخیزی را مناسبترین الگوی ارضا کننده تمایلات استبدادی و مطلقه خود یافت و بالاخره صرف نظر از وابستگی ماهوی به قدرت استعماری ،مشکل شاه این بود که روشهای مستبدانه و جابرانه فردی در اداره امور کشور ،او را چنان در جامعه بی پایگاه کرده بود که حتی اگر می خواست ،نمی توانست بدون اتکا به بیگانه ،از بقای خویش مطمئن باشد و این وابستگی ها خود بر میزان نفرت عمومی از او می افزود .
هدف انقلاب اسلامی بر چیدن نظام وابسته و پایان دادن به مناسبت شاهانه در ایران بود. اکنون پس از یک ربع قرن می توان با ملاکها و نشانه هایی که به برخی از آنها اشاره شد به ارزیابی وضعیت امروز نشست و دریافت تا چه حد با اهداف انقلاب فاصله داریم. به صراحت و امیدوارانه باید گفت که وضعیت امروز ما به هیچ وجه با دوران حاکمیت شاه ،که کمترین صدای مخالفی تحمل نمی شد قابل مقایسه نیست ،اما اگر نتیجه این ارزیابی چندان امید بخش نبود و از روندی پرشتاب در فاصله گرفتن از آرمانها و شعارهای اصیل انقلاب حکایت داشت ،آن هنگام باید از بازتولید استبداد و مناسبات شاهانه با ظاهر اسلامی سخت احساس خطر کرد.
پهلوی
معانی واژه پهلوی:
پهلوی به معنی منسوب به پهله و در فرس قدیم به شهرها و پایتخت اطلاق میگشت مانند: اسپهان و ری و همدان(الف)، در زبان کُردی هم به شهر "پاله" گویند و به نگهبان شهر "پهله بان" میگفتند(پهلوان) که از مردان قوی هیکل انتخاب میگشتند ، زبان پهلوی هم یعنی زبان شهری که حاکمان و اشراف بدان تکلم میکردند(ب)
پَهلَوی نام دیگر زبان پارسیمیانه است.
پهلوی میتواند دلالت بر خط پهلوی کند.
منظور دودمان پهلوی.
پَهلویِ با تلفظ "و" بمعنی کنارِ است.
پهلوی
انتظار ملت از انقلاب مشروطیت ( 1284 ه.ش. ) استقلال ، آزادی و استقرار حکومتی ملی – اسلامی بود که از نخستین ماههای پس از صدور فرمان مشروطیت و گشایش مجلس شورای ملی و به ویژه گفتگو بر سر متمم قانون اساسی به یاس و ناکامی انجامید . نزدیک دو سیاست شوم روس و انگلیس پس از یک قرن رقابت ، موجب انعقاد قراردادهای 1286 ه.ش. ( 1907 م. ) و 1294 ه.ش. ( 1915 م. ) در تقسیم ایران به مناطق نفوذ به منظور جلوگیری از حضور کشورهای دیگر بود . در جنگ بین الملل اول ( 1918 – 1914 م.) با نقض بی طرفی ایران ، قسمتهای از کشور در اشغال قوای متخاصم قرار گرفت و صحنه جنگ روس و انگلیس و عثمانی شد . عدم کارآیی دولتها و سقوط پی در پی آنها ، ناامنی ، صدمات و خسارات جنگ ، نهضتهایی را در گوشه و کنار مملکت به همراه داشت تا آنجا که احتمال تجزیه کشور می رفت .
سقوط رژیم روسیه تزاری که حمایت از سلاطین قاجار را عهده دار بود و جایگرینی بلشویکها که فریاد رهایی سر می دادند ، انگلیس را به تلاشی مضاعف وادار ساخت تا هم منطقه را در مقابل خطر انقلاب شوروی حفظ کند و هم جای رقیب سابق را بگیرد و امتیازات نفتی را همچنان در دست داشته باشد .
قرارداد وثوق الدوله – کاکس ، که ایران را در وضع تحت الحمایگی قرارمی داد ، در سال 1298 ه.ش. ( 1919 م. ) به امضاء رسید و این امر از ورود ایران به کنفرانس صلح ورسای جلوگیری کرد . با نظر ژنرال آیرون ساید انگلیسی استاروسلسکی فرمانده روسی قزاق کنار گذاشته شد و سردار همایون ، فرماندهی کل قزاق را در اختیار گرفت . موج خروشان اعتراض بر ضد قرارداد 1919 م. در داخل و خارج کشور و عدم پذیرش صریح آن از جانب احمدشاه ،انگلیس را به تغییر سیاست در مورد ایران وادار ساخت . تشکیل حکومتی قدرتمند لازم بود که از پیشرفت ارتش سرخ ، تا گیلان آمده بود ، جلوگیری کند و مانع رشد نهضتهای مردمی ، که برای دارندگان امتیاز نفت مضر بود ،گردد و در عین حال نمودار تحقق آمال وخواسته های ملت باشد. مذاکرات آیرون ساید با رضاخان و سیدضیاء الدین در قزوین سرنوشت ساز بود . رضاخان قبلا" به وسیله اردشیر جی عامل زبر دست ، آگاه و با اختیار تام انگلیس ، شناسایی و ارزیابی شده و تعلیمات لازم را دیده بود . رضاخان بر دیگر کاندیداها سبقت گرفت و مجری کودتای سوم اسفند 1299 ه.ش. شد .رضا خان میرپنج فرزند عباسقلی خان سواد کوهی معروف به داداش بیک در 1256 شمسی در قریه آلاشت تولد یافته و در 22 سالگی به نیروی قزاق پیوسته و در طی بیست سال مراحل نظامی را تا فرماندهی هنگ قزاقخانه ( آتریاد ) همدان طی کرده بود و قرار شد براریکه قدرت مستقر گردد. به احمد شاه جوان آخرین شاه از سلسله قاجار هم اطمینان داده شد که از جانب کودتا خطری او را تهدید نمی کند و در عین حال وادار گردید که فرمان ریاست وزرایی سید صیاء الدین را امضاء کند و عنوان سردار سپه را به رضاخان اعطا نماید .
به دنبال کودتا که در روز دوشنبه سوم اسفند ماه ( حوت ) نیمه شب انجام شد ، پایتخت را تسخیر کردند و با ایجاد سروصدا و تیر اندازی بی مورد و زد و خوردهایی نه چندان جدی ، کدتاگران توانستند در مردم وحشت و اضطراب ایجاد کنند و فردای آن روز جمع زیادی از رجال و دولتمرادن گذشته بازداشت شدند و اقداماتی در جلب نظر مردم صورت گرفت .
سیدضیاءالدین طباطبایی به منظور عوام فریبی و کسب و جاهت سیاسی ، قرارداد 1919 م. را که به همت دلیر مردانی همچون آیت ا... مدرس عملا" کارایی خود را از دست داده بود لغو کرد و انگلستان نیز برای اغفال مردم ایران ، لغو این قرارداد را با خشنودی پذیرفت تا کابینه مورد نظر کابینه ای ملی و ضد انگلیسی معرفی شود .
عهد نامه مودت ایران و شوروی که متضمن انصراف از امتیازات تزارها بود ، امضاء گردید ( 7 اسفند 1299 ه.ش. ). اندکی بعد سردار سپه به جای مسعود کیهان وزیر جنگ شد و همکار خود سید ضیاء را در مبارزه قدرت تبعید فرستاد . رضا خان تا 26 خرداد 1302 ه.ش. با حضور در کابینه های قوام ، مشیر الدوله و مستوفی الممالک با عنوان وزیر جنگ تصمیم گیرنده اصلی بود .
وی با ادغام دیویزیون قزاق ، ژاندارمری دولتی ، بریگاد مرکزی و سایر قوای پراکنده نظامی پلیس جنوب ( SPR ) ، ارتش متحدالشکلی را پایه گذاشت که فقط مجری دستورهای وزیر جنگ بود و در همین زمان به پاره ای از نهضتها از جمله نهضت جنگل و قیام کلنل پسیان پایان داده شد .
نهضت جنگل بر پایه ظلم ستیزی و آرمان خواهی و تفکر دینی توسط میرزا کوچک جنگلیدر شمال کشور شکل گرفت و در مقطع کوتاهی توانست در مقابل قوای بیگانه ( روس و انگلیس ) ایستادگی کند . پس از پیروزی بلشویکها و سرنگونی حکومت روسیه تزاری ،گر چه این نهضت در مقطع بسیار کوتاهی مورد حمایت بلشویکها قرار گرفت ، ولی با چرخش سیاست خارجی شوروی مبنی بر اعلام سیاست سازش با دولتها و انصراف از سیاست حمایت انقلاب جهانی ( در هشتمین کنگره حزب کمونیست ) میرزا کوچک جنگلی قربانی توافقات بین المللی شد و قوای رضا خان توانست باقیمانده نیروهای او را هم متلاشی کند . رضا خان سردار سپه در خرداد 1302 ه.ش. فرمان نخست وزیری را از احمد شاه گرفت و موجبات سفر سوم او را به اروپا فراهم ساخت ( 10 آبان 1302 ه.ش. ) .
قتل ماژورایمبری ، کنسول ایالات متحده آمریکا در تهران ، علاقه این کشور را به حضور در منطقه تا مدتی به تاخیر انداخت و بهانه ای به دست سردار سپه داد تا حکومت نظامی برقرار سازد ( تیر 1303 ه.ش. ) .
استیضاح اقلیت مجلس که روند فعالیت رئیس الوزراء را بر خلاف اصول قانون مشروطیت می دانست ، به جای برکناری رضاخان ، به تضعیف مجلس منجر شد و رضاخان فرماندهی کل قوا را هم به عهده گرفت ( 14 بهمن 1303 ه.ش. ) و متعاقب سرکوب سرکشانی چون سمیتقو و بر کنار کردن شیخ خزعل از مستند قدرت در خوزستان نفت خیز ، خود را قهرمان ملی جلوه داد که هم مخالفان داخلی خلع سلاح و هم شورویها اغفال گردیدند . رضا خان برای تصاحب قدرت بیشتر ، به فکر تغییر رژیم و احراز مقام ریاست وزرایی ارضاء می شد و نه استعمار انگلستان این هدف محدود را در ایران دنبال می کرد . رضاخان و انگلیسیها هر دو در اندیشه تغییر سلطنت در ایران بودند . اما چون طرح تغییر سلطنت از قاجاریه به پهلوی در ابتدای نخست وزیری رضاخان ممکن نبود و مقاومت جدی جامعه را در پی داشت ، لذا برای آماده کردن افکار عمومی جامعه برای این تغییر ،شعار جمهوری مطرح شد زیرا مقارن همین ایام در ترکیه هم رژیم امپراتوری منحل و نظام جمهوری مستقر شده بود . این امر بهانه خوبی برای طرفداران رضاخان بود که تبلیغات وسیعی به راه بیندازند و خواهان استقرار نظام مشابهی در ایران شوند . برای تغییر ، بهترین راه وجود مجلس بود که می توانست چنین اقدامی را قانونی جلوه دهد . این جریان در آغاز انتخابات مجلس پنجم که سردار سپه با قدرت قشون و وزارت داخله ، مجلس شورایی آراسته ترتیب داده بود ، به وقوع پیوست .
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 11 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود مقاله دهه فجر