مهارتهای آموزشی
روشهای مختلف آموزش انفردای :
آموزش انفردای ممکن است با توجه به امکانات و شرایط، به روشهای مختلفی سازماندهی و اجرا شود. ما درادامه بحث، تعدادی از این روشها را مورد مطالعه قرار می دهیم.
یادگیری تا حد تسلط :
یکی از فنون موفقیت آمیز در امر یادگیری روش یادگیری تا حد تسلط است. چنانکه قبلاً در طرح کلر اشاره شد، شاگرد قبل از اینکه به پیشرفت خود ادامه دهد، باید محتوای آموزشی را تا حد تسلط یاد گرفته باشد. نظریه یادگیری در حد تسلط، توسط بلوم در سال 1968 و بلاک در سال 1971 مطرح شد. براساس این نظریه، یادگیری و پیشرفت تحصیلی فراگیران به طور وسیعی به زمان یادگیری بستگی دارد (کارول، 1963). به عقیده کارول، شاخص اصلی استعداد تحصیلی شاگردان زمان است. براساس نظریه او، میزان یادگیری افراد طبق این فرمول محاسبه می شود:
معلمان در کلاسهای معمولی برای آموختن یک واحد درسی، زمان را محدود می کنند. آنان زمانی را که تک تک شاگردان برای یادگیری نیاز دارند، در اختیار آنان قرار نمی دهند و زمان یکسانی را برای همه در نظر می گیرند. این امر سبب می شود که شاگردان ضعیف نمرات پایینی در امتحان پیشرفت تحصیلی کسب کنند و برعکس، شاگردان قوی در چنین امتحاناتی به نمره های 80 و 90 و حتی گاهی 100 درصد دست یابند؛ زیرا آنان برای تسلط و یادگیری کامل، زمان کافی و حتی وقت بیشتری را در اختیار دارند.
البته کیفیت تدریس نیز بسیار مهم است. اگر سطح کیفیت تدریس بالا نباشد، شاگردان به وقت بیشتری نیاز خواهند داشت و اگر روش تدریس مطلوب و عالی باشد، برای یادگیری تا حد تسلط، وقت کمتری نیاز خواهند داشت. داشتن انگیزه نیز در تداوم و اتمام فعالیتهای آموزشی نقش مؤثری دارد. استعداد و توانایی شاگرد نیز در مدل کارول فراموش نشده است؛ زیرا چنانچه شاگرد دارای استعدادی ضعیف باشد یا نتواند درس را بفهمد یا در خواندن آن ضعیف باشد، برای یادگیری در حد تسلط به وقت بیشتری نیازمند است. بنابراین میزان یادگیری به عوامل یاد شده مربوط است که در فرمول زیر نیز می توان دید:
بلوم و دیگران با طرح این نظریه و با عنایت به دادن زمان لازم به شاگرد، انگیزش، کیفیت تدریس و توانایی فهم تدریس، یادگیری و پیشرفت تحصیلی شاگردان را افزایش داده اند. بلوم معتقد بود که فقط 5 الی 10 درصد از شاگردان یک کلاس نمی توانند با وجود وقت کافی، نمره «الف» یا «ب» به دست آورند. به عقیده او مهارت یادگیری در حد تسلط بر «مفهوم خود» شاگردان اثر می گذارد. در این روش شاگردان به کفایت و ارزش خود پی می برند و اطمینان حاصل می کنند که دارای زمینه های موفقیت هستند. شناخت مهارتهای عمومی باعث تجدید قوا و ایجاد اعتماد و اطمینان از خود در شاگردان می شود و این عمل برای سلامت روحی شاگردان بسیار مؤثر است. بنابراین یادگیری در حد تسلط یکی از قوی ترین منابع سلامت روحی است و اگر شاگردان با این روش آموزش ببینند، کمتر به روشهای درمانی و کمک درمانی نیاز خواهند داشت.
روش یادگیری تا حد تسلط ارزش روشهای تدریس خصوصی را بخوبی نشان می دهد. این روش ثابت می کند که آموزش یک فرد به فرد دیگر باعث سازگاری و تطابق بیشتر فعالیتهای آموزشی با نیازهای شاگرد می شود و معلم سعی می کند روشهای آموزشی خود را براساس تفاوتهای فردی تنظیم کند. تشکیل جلسات با گروههای کوچک، کتابهای درسی جنبی، تدریس برنامه ای و بازیها و آموزش خصوصی، شاگرد را در درک مفاهیم آموزشی بسیار کمک می کند. شباهت روش یادگیری تا حد تسلط با طرح کلر در این است که هر دو به تدریس خصوصی و سایر روشهای آموزش فردی و مستقل توجه خاص دارند و اینگونه روشها را از نظر بازخورد و زمان تدریس با روشهای سنتی کاملاً متفاوت می دانند.
تدریس خصوصی :
یکی دیگر از انواع روشهای آموزش انفرادی روش تدری خصوصی است. این روش را می توان در تمام سطوح تحصیلی به کار گرفت. اساس کار در این نوع آموزش توجه به زمینه ها، علایق و تواناییهای شخصی شاگردان است و شاگرد فردی است که معمولاً نمی تواند در آموزشهای گروهی چندان موفقیتی کسب کند.
در اکثر برنامه های آموزشی، به جای استفاده از معلم معمولاً از شاگردان استفاده می شود. در این حالت معلم خصوصی، معلم متخصص و با مهارتی نیست. بلکه تنها ممکن است نسبت به شاگردان چند سال تجربه آموزشی بیشتری داشته باشد یا ممکن است بزرگسالی باشد که قبل از دریافت برنامه هیچ گونه آموزش خاصی در زمینه تعلیم و تربیت ندیده باشد. در این حالت هدف از آموزش علاوه بر کمک به شاگرد کمک به یاددهنده نیز هست؛ زیرا با فعالیتهای تدریس در آموزش خصوصی، پاره ای از مهارتهای معلم نیز تقویت می شود.
به هر حال در تدریس خصوصی، معلم باید به یک مجموعه عوامل تقویت کننده مثبت مجهز باشد. در این روش اکثر شاگردان تجربه تلخی از شکست در ذهن دارند و اگر آموزش آنان نتیجه بخش نباشد، تجربه ناموفق دیگری به تجربیات قبلی آنان افزوده خواهد شد و ممکن است اعتماد به نفس خود را در پیشرفت تحصیلی از دست بدهند.
بنابراین معلم باید با محترم شمردن و ارزش قائل شدن برای شاگرد محیط آموزشی صمیمی و گرمی به وجود آورد و نباید شاگرد خصوصی اش را با سایر شاگردان مقایسه کند، بلکه باید پیشرفت کارش را با کارهای گذشته اش مقایسه کند و اگر پیشرفت تحصیلی او حتی از حد معمول پایین تر باشد، ولی نسبت به گذشته اش بیشتر شده باشد باید مورد تشویق قرار گیرد. جلسات آموزشی باید به اندازه کافی کوتاه مدت باشد تا شاگرد از آموزش خسته و بیزار و یا متنفر نشود.
محیط آموزشی باید راحت، همراه با تفریح و مناسب با سن و وضعیت تحصیلی فرد سازماندهی شود. معلم باید سعی کند که رابطة خود را با شاگرد دلپذیر و مثبت سازد. اکثر معلمان در فعالیتهای آموزشی برای تشویق شاگردانشان به آنان می گویند که «مباحث و تکالیف ارائه شده آسان است، نگران نشوید.» اما توصیه می شود به شاگرد گفته نشود که وظایف محوله آسان است، بلکه گفته شود وظیفه با مسأله داده شده نسبتاً مشکل، اما عملی است. در این صورت اگر شاگرد موفق شود اعتماد به نفس پیدا می کند و تأثیر پاداش بیشتر می شود و اگر احیاناً شکست بخورد اعتماد به نفس خود را از دست نخواهد داد.
آموزش برنامه ای (PI) :
در سال 1954 در زمینة آموزش نظریة جدید و نویدبخشی پدید آمد. اسکینر در یک مقاله معروف با عنوان «علم یادگیری و هنر تدریس»، بیماریهای موجود تدریس و یادگیری را در مدارس تحلیل کرد و راه درمان آن را پیشنهاد نمود. اسکینر در آزمایش با موشها و کبوترهایش به یافته های جدیدی دست یافته بود و براساس همین یافته ها بود که آموزش برنامه ای را پیشنهاد کرد.
آموزش برنامه ای یک نظام آموزش انفرادی است که کوشش می کند یادگیری را با نیازهای شاگردان هماهنگ سازد. این روش براساس مجموعه ای از هدفهای رفتاری پی ریزی شده است و در واقع کاربردی است از روانشناسی یادگیری در تدریس. در این روش مواد آموزشی به واحدهایی کوچک تقسیم می شود که چهارچوب یا گام نامیده می شود.
در هر گام، تکلیفی مشخص شده است که باید از طریق انجام دادن آن به هدف رفتاری آن چهارچوب دست یافت. این گامها براساس دانش قبلی شاگرد تنظیم شده است. به طوری که هر گام معلومات جدیدی به معلومات قبلی شاگرد اضافه می کند. گامها و مراحل آن باید به گونه ای برنامه ریزی شوند که شاگرد را به هدفهای نهایی نزدیک کنند. محاسن آموزش برنامه ای را در چند زمینه می توانیم مورد توجه قرار دهیم:
اولاً، در هر نوبت توجه شاگرد بر مقدار کمی از مطالب مورد یادگیری متمرکز می شود.
ثانیاً، با فعال بودن شاگرد در پاسخگویی به هر سؤال یادگیری تسهیل می شود.
ثالثاً، شاگرد با دریافت فوری (بازخورد) تقویت می شود یا می تواند اشتباهاتش را اصلاح کند. سرانجام در چنین روشی شاگرد براسا توانایی و آهنگ یادگیری خود به جلو می رود.
به منظور تهیه محتوای آموزش برنامه ای، ابتدا باید هدفهای یادگیری به طور دقیق و صریح تعریف و سپس در قالب مجموعه ای از تکالیف مرتبط به هم تقسیم شوند. ارتباط گامها باید بر پایة ساخت طبقه بندی هدفهای یادگیری انجام گیرد. از نظر تنظیم مطالب، آموزش برنامه ای را می توان به دو صورت خطی یا شاخه ای عرضه کرد. در آموزش برنامه ای خطی، گامهای مربوط به یک برنامه به صورت خطی به دنبال هم قرار می گیرند وشاگرد باید تمام گامها را مطالعه کند و قدم به قدم پیش برود و مطالعه و فهم یک گام مستلزم یادگیری تمام مطالب گنجانیده شده در کلیة گامهایی است که پیش از آن قرار گرفته اند. در برنامه ریزی خطی، معمولاً باید اصول زیر رعایت شود:
1ـ شاگرد فعالانه در برنامه شرکت کند و به مطالعه و پاسخ دادن بپردازد.
2ـ پاسخهای اولیه باید صحیح باشد و از پاسخ غلط جلوگیری شود، زیرا به قول اسکینر، پاسخ غلط ممکن است یادگیری را به مخاطره بیندازد.
3ـ «بازخورد» باید بیدرنگ بعد از هر فعالیت داده شود.
4ـ برنامه باید سیر منطقی داشته باشد و از آسان به مشکل تنظیم شود.
5ـ در هر گام نباید رابطه محرک ـ پاسخ مستقیماً در اختیار شاگردان قرار گیرد، بلکه باید آنها را راهنمایی کرد تا خودشان این رابطه را کشف کنند.
6ـ شاگرد باید تمام مراحل گامها را طی کند و قدم به قدم پیش برود.
7ـ گامها باید بسیار کوتاه باشند.
8ـ گامها باید طوری تنظیم شوند که موجب درک مطلب گردند، نه حفظ کردن آنها.
در برنامه شاخه ای، پس از اینکه شاگرد یک «گام» را مطالعه کرد، باید بتواند با انتخاب یکی از پاسخهای پیشنهادی به پرسشی که به مطالب «گام» قبلی مربوط است، پاسخ دهد. اگر پاسخ شاگرد در مطالعة گامها صحیح باشد، با انجام دادن تکالیف مشکلتر و پیشرفته تر به صورت خطی به کار خود ادامه می دهد و در صورتی که پاسخش غلط باشد، از خط مستقیم خارج و به «گامهای» جانبی انتقال داده می شود.
در این نوع برنامه ها، گامهای خط مستشقیم را چهارچوب اصلی و گامهای جانبی یا انشعابی را چهارچوب جبرانی می نامند. هدف از گامهای جبرانی این است که شاگرد با دریافت مطالب اضافی، اشتیباه خود را تصحیح کند و پس از مطالعه و تصحیح اشتباه به گام اصلی برگردد. مشخصات برنامه شاخه ای به قرار زیر است:
1ـ مراحل و گامهای برنامه، طولانی تر از برنامة خطی است.
2ـ گامها به گونه ای است که در صورت عدم موفقیت، شاگرد به شاخه ها هدایت می شود تا اشتباه خود را تصحیح کند.
3ـ همة شاگردان تمام قسمتهای برنامه را نمی خوانند.
اگرچه آموزش برنامه ای روشی خودآموز است، معلم همواره در آن نقش دارد. البته در این روش، وقت معلم صرف تهیه سخنرانی و آمادگی برای صحبت در برابر کلاس نمی شود و وظیفة او نقل معلومات نیست، بلکه اونقش آموزشی خود را به صورت دیگری مانند تهیه هدفهای آموزشی، آشنایی با مواد و تجهیزات آموزشی، رسیدگی به فردفرد شاگردان و ارزشیابی برنامه آموزشی ایفا می کند.
آزمایشهای انجام دشه نشان داده است که برخلاف تبلیغات زیاد روش برنامه ای روش چندان موفقی نیست. البته این روش در غنی کردن و پیشرفت آموزشی در حد عناوین معینی، مانند مفهوم خط کش مهندسی و نظایر آن مفید تشخیص داده شده است، اما نتایج بسیاری از آزمایشها آموزش برنامه ای را برای شاگردان خسته کننده اعلام کرده است. حتی در مواقعی ثابت شده است که شاگردان به دنبال راهی بوده اند که خود را از چنین آموزشی خلاص کنند. بعلاوه، در چنین آموزشی شاگردان اغلب احساس کمبود پاداشهای اجتماعی و بین گروهی از معلمان وهمکلاسان خود داشتند و بعضی از شاگردان با وجود موفقیت در تمام کردن برنامه های مربوط قدرت چندانی برای امتحان دادن آن برنامه نداشتند و این نشان دهندة این واقعیت است که آموزش برنامه ای آنگونه که طرفداران آن اعلام می کنند، چندان موفقیت آمیز نیست. ظاهراً یادگیری از این طریق نیز مانند روشهای دیگر می تواند نقایصی داشته باشد.
آموزش به وسیله رایانه (CAI) :
رایانه های مورد استفاده در آموزش، «ماشین آموزشی» نامیده می شوند. در این روش، روش تدریس برنامه ای توسط ماشین در اختیار شاگردان قرار می گیرد. بنابراین تدریس با ماشین آموزشی همان تدریس برنامه ای است با این تفاوت که در تدریس برنامه ای چاپی، شاگرد خود به ورق زدن مطالب می پردازد و مقدار مطالبی که مطالعه می کند به اختیار خود اوست، ولی در ماشینهای آموزشی پیشرفت در مطالعه در کنترل ماشین است و فقط زمانی که شاگرد در یک مرحله از آموزش موفق شود، اجازة پیشرفت و دریافت مطالب تازه به او داده می شود.
بنابراین ماشینهای آموزشی CAI وسایلی هستند که آموزش را به طریق منظم عرضه می کنند و موجب فعالیت شاگرد و بازخورد فوری و آموزش انفرادی می شوند. ماشینهای آموزشی براساس نظریه های اسکینر شکل گرفته است و تمام اصول شرطی شدن فعال در آن به کار رفته است. مشخصات ماشینهای تدریس به طور خلاصه عبارتند از:
1ـ پاسخ را فوراً تقویت می کند.
2ـ شاگرد براساس استعداد و توانایی خود برنامه را دنبال می کند.
3ـ مفاهیم با یک سیر منطقی در آن تنظیم شده اند.
4ـ پرسشها به صورت زنجیره ای به یکدیگر وابسته اند.
5ـ شاگرد در صورتی می تواند به برنامه ادامه دهد که مراحل قبل را آموخته باشد.
6ـ اطلاعات مربوط به پاسخهای شاگردان، در آن نگهداری می شود.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 25 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود مقاله مهارتهای آموزشی