ایران کشوری است پهناور با آب و هوای بسیار متنوع دارای انواع پوشش گیاهی البته با کمیت های مختلف کشوری است که دارای دو رشته کوه عظیم البرز و زاگرس می باشد و همین نوع از طبیعت باعث بسیاری از تفاوت های آب و هوایی و تنوع آن در نقاط مختلف کشور پهناور ایران می شود.
ایران سرزمینی است پوشیده از کوههای مرتفع، تپه ها ماهورها و بیابانهای وسیع با آب و هوای گوناگون و از اینرو محیطی است مساعد برای زندگی کوچ نشینی. همانگونه که پیش از این گفتیم زندگی کوچ نشینی گونه از از سازش با محیط است که در آن انسان با بهره گیری از دام، اراضی غیر قابل کشت را به صورت چراگاه مورد استفاده قرار می دهد، چنانکه می دانیم بیشتر مناطق ایران قابل کشت نیست ولی در عوض با توجه به تنوع آب و هوا قسمتهای از مناطق عمده قابل کشت برای چند ماهی به صورت چمنزارها و چرا گاههای سبز و خرم در می آیند. از آنجائیکه این چراگاهها فصلی و پراکنده اند تنها کوچ نشینان هستند که با جابجائی منظم خود می توانند از آنها استفاده کنند زیرا در غیر این صورت میلیونها هکتار چراگاه طبیعی بدون استفاده باقی می ماند.
اصولاً کوچ نشینی گونه از از زیست است که در آن انسان بته علت تکنولوژی ساده نمی تواند دگرگونی لازم را در محطی خود بوجود آورد و ناچار از راه پرورش دام خود را با آن سازش می دهد. از اینرو است که کوچ نشینان تا حد زیادی وابسته و مقهور طبیعت هستند. کوچ نشینان در هر منطقه از ایران خواهد سیستان و بلوچستان، خواهد لرستان و کردستان و یا آذربایجان تا حد زیادی وابسته به انواع مختلف دام هستند و دام ها بنوبه خود احتیاج به علوفه دارند که آن نیز وابسته به مقدار بارندگی و سایر عوامل اکولوژیکی است.
الف) فلات ایران
سلسلسه جبال زاگرس که از شمال ایران شروع می شود و تا نواحی جنوب شرقی ادامه دارد، کناره های غربی فلات (1800-2000 متر ارتفاع از سطح دریا) ایران را تشکیل می دهد. این فلات شامل بخش علیای رودخانه دز در گذشته به رودخانه محلات مشهور بود و قسمتهای شمالی زاینده رود و کارون است. نواحی دو رودخانه یاد شده و حوضه های جنوب غربی اصفهان در مجموع چهارمحال را تشکیل می دهد.
به نظر زمین شناسان جغرافیدان، مناطق مزبور ساختار جغرافیایی پیچیده ای دارد. سطح این سرزمین را قشرهای متنوع و زنجیره ای زمین شناسی شکل می دهد. این طبقات از دوره های مختلف زمین شناسی و یا فرمهای آهکی آن است (ژوراسیک و کرتاسه) که با دگرگونیهایی از مشخصه هی قدمت این نواحی محسوب می شود. به سبب جوان بودن زاگرس، زلزله خیزی منطقه قابل ذکر است.
در گزارش نامه نظامی سوم مطلبی از زلزله سال 1909 سیلاخور آمده است که بر اثر آن حدود 6000 نفر جان خود را از دست دادند. همچنین زلزله های مکرر اشتران کوه سبب شد که ایلات، تا مدتها بدین نواحی کوهستانی نزدیک نشوند.
و به دلیل مرغوب بودن ترکیبات رسوبی لایه های بیرونی، دامنه ها در این منطقه حاصلخیزی ویژه ای دارد. چشمه سارها و رودخانه های بسیاری سبب وفور آب در این نواحی شده است. زراعت آبی در مناطق یادشده رونقی دارد و بیش از هر چیز برنج، گندم سفید، جو، جو صحرایی، عدس و یونجه کشت می شود.
دره ها با شیبی ملایم در داخل مناطق کوهستانی تشکیل شده است. بعضی از بلندیهای این سرزمین در ارتفاع یکهزار متری فلات ایران قرار دارند. در مجموع زمینهای این نواحی بلند که از مراتع دامنه کوهها و دشتهای مرتفع تشکیل می شود، نوع زراعت را تعیین می کند. البته مردمان این سرزمینهای بلند با کمبود آب مواجهند. همچنین به علت حاصلخیز نبودند خاک و کمی رطوبت این منطقه ویژه، زراعت دیم در آنجا بازده اندکی دارد در ارتفاعات این نواحی فقط امکانات چرا و دامپروری وجود دارد. در این منطقه محدود اشکال مختلفی از بهره برداری زراعی یافت می شود:
زمینهای پس آن در در حاشیه زاینده رود قرار دارد که دارای خاکی زرخیز است. زارعان این منطقه و حتی بر روی صخره ها بنا می کنند. در کنار این زمینها جلگه های وسیعی (استپی) وجود دارد که درآن زراعت دیم رواج دارد تا چشم کار می کند از آبادی خبری نیست (مگر واحدهایی در دامنه کوه) نواحی مزبور زمینهای کشاورزی محسوب می شوند. فعالیت کشاورزی مردم در چهارمحال و استعداد زمینهای زراعی آن نواحی، آن ناحیه را به صورت یکی از سیلوهای غلات ایران در آورده است.
ب) زاگرس مرکزی
پستی و چین خوردگی و بلندیهای طبیعی و دسته بندی کوههای مرکزی جبال زاگرس مانند کوههای آلپ به دوره های نه چندان دور (دوم و سوم) بر می گردد. ارتفاعات زاگرس بتدریج اوج می گیرد؛ بلندیهای صعب العبوری که از نواحی شمال غرب به طرف جنوب شرقی زنجیر وار ادامه دارد. کوههای زاگرس زائیده تقسیم کوههای میوسن و پلیوسن است. خیزش ارتفاعات قلل زاگرس از جنوب غربی به سوی شمال شرقی است که از بلندیهای کمتر از 1000 متری شروع می شود و به ارتفاات بیش از 4000 متر می رسد. دره های عمیق و دامنه های پر فراز و نشیب آن که به موازات کوهها قرار دارد، موجب مضرس شدن ارتفاعات و دشواری عبور شده است.
در مجموع، نواحی میانی سلسله جبال زاگرس که بطور کلی از چین خوردگیهای معمولی زمین شناسی محسوب می شود، محیط مناسب و نمونه بسیار خوبی برای مطالعات سنگ شناسی، خاک شناسی و نمونه برداریهای علمی است (ساختارهای زمین شناسی). در بعضی از موارد ناهمگونیهایی وجود دارد که از آن جمله چین خوردگیهای برگشته ارتفاعات زرد کوه است که لایه های سنگهای آهکی، نمک و گچ آن در زیر طبقات عظیم دلمیت قرار گرفته است. لایه های مزبور سبب تجمع نمک در زیر لایه های دلمیت و ناپایداری و حرکت طبقات فوقانی می شود. یکی از مهمترین ریزشها در بختیاری، باعث انسداد دره معروف (رودخانه) شیرین بهار شد. در اثر این ریزش حدود ششصد میلیون تن سنگ از جای خود کنده شد و سدی به ارتفاع 250 متر به وجود آورد.
طغیان فصلی آب منتج در اثر این حادثه تا سالها ادامه داشت و باعث ناهمواریهایی شد که بعدها مراتع بین راهی با ارزشی در بهار و پاییز برای ایلات منطقه گشت.
برخلاف همگوهی قابل توجهی که شکل ظاهری ارتفاعات منطقه دارد، آبهای مرتفعات میانی زاگرس از همسویی چشمگیری با ساختار زمین برخوردار نیست. این رودخانه ها، مکرر به یکدیگر می پیوندند و یا از هم جدا می شوند. همچنین رودخانه هایی که از دامنه های آهکی و قشرهای مختلف زمین می گذرد، تا عمق (یکهزار متری دره ها به راه خود ادامه می دهد. مسیر بعضی از رودخانه ها دره های ژرف و تنگی است که اهالی محل به آن تنگه می گویند. در زمینهای بختیاری بیش از نود تنگه وجود دارد که در بعضی از نقاط قوس می زند و گردنه های دیگر را قطع می کند. تنگه های مزبور، دره هایی را به یکدیگر اتصال می دهد که در سایر فصلها بجز تابستان و پاییز هیچ گونه ارتباطی با یکدیگر ندارند. در فصلهایی چون بهار و زمستان، بارندگی بسیار و آب برفها مانع رسیدن ایلات به گردنه ها می شود. زمینهای این محدوده از سنگهای آهکی تشکیل می شود که کم وبیش اراضی جنگلی را هم در بر می گیرد و با وجود داشتن آب، تنها بصورت چراگاه از آن استفاده می شود. قشر رسوبی زمینهای صاف از شیب دامنه ها می گذرد و تا عمق دره ها و زمینهای هموار ادامه می یابد، تا آنجا که امکان زراعت آبی در این منطقه ها به وجود آورده است. با وجودی که کشاورزی از ویژگی های فلات ایران است، نواحی مرکزی زاگرس را قبل از هر چیزی چراگاهها و مراتع وسیعی تشکیل داده است.
ج) دامنه های نواحی مرکزی زاگرس
گرچه مناطق مرکزی زاگرس می بایستی ویژگی ارتفاعات این سلسله جبال مضرس را حفظ کند، ولی اختلافات شدید ظاهری، ویژگیهای منحصر به این بخش از زاگرس را سبب می شود. لذا منطقه مزبور از مختصات طبیعی ویژه ای برخوردار است. با نظری سطحی ترکیب چین خوردگی ارتفاعات زاگرس در این جا هم نمایان است. اما در کنار آن تپه ها ورگه هایی جدا از هم شکل گرفته است که پیوسته خصوصیات خود را حفظ می کنند.
معادن و لایه های نمک و گچ (دوران کامبرین) فراوان در اعصار مختلف سبب تغییراتی در چین خوردگیهای بلندیها شده است. معدن نمک و نفت، وجود خود را مدیون پیچیدگی ترکیبات زمین شناسی بالا است.
سنگهای آهکی (گچ و نمک) از امکانات زارعت منطقه کاسته است. از ویژگیهای دیگر زمینهای مرتعی این نواحی می توان اراضی حاصلخیز حوضه های اطراف ایده، اندیکا، سردشت و لالی را نام برد. زمینهای مسطح در این منطقه تا حدودی زیر کشت غلات رفته است. آب چشمه سارها در اثر وجود دره های عمیق و پر پیچ و خم کمتر به حوضه ها می رسد. بدین ترتیب آبیاری بیشتر زراعت با مشکلات فنی همراه است. البته رودخانه های پراکنده ای در دامنه زاگرس مرکزی وجود دارد که باعث رونق فعالیت های کشاورزی می شود. صرف نظر از بلندیهای متفاوت زاگرس و دامنه آن، مراتع موجود در این بخش، چراگاههای مناسبی برای کوچ زمستانی، در کنار مناطق ییلاقی بلندیهای زاگرس مرکزی است.
د) دشت خوزستان
سرزمین بختیاری در حاشیه اراضی خوزستان و زمینهای بین النهرین قرار دارد. زراعت آبی و سنتی در نواحی دزفول و شوشتر و رامهرمز دیده می شود. اما بطور کلی رونق اراضی خوزستان مدیون نوع خاک و اوضاع مناسب آب و هوای آنجاست. زراعتهای بیش از حد و ازدیاد شوره (خطر شوره زار شدن زمین) از حاصلخیزی خاک می کاهد.
2- آب و هوا
موقعیت جغرافیایی ایران که بخشی از نواحی خشک تقسیم بندی کهن را در بر میگیرد، در حد فاصل دو منطقه متقابل و تا حدودی متضاد قرار دارد:
در یک سو ترکستان و آسیای مرکزی که از مناطق معتدله است و در سوی دیگر صحاری گرم و خشک عربستان که از مناطق حاره و استوایی است. بر طبق نظرات ترول و پافن ایران در منطقه معتدله تا گرم نواحی گرمسیر قرار دارد که اختلاف رطوبت در زمستان و خشکی در تابستان سبب آب و هوایی استپی در ایران است. البته سرزمین بختیاری در این محدوده به علت وجود رشته کوههای زاگرس از درجه حرارت و سطح بارندگی ویژه ای برخوردار است. وجود تغییرات پیوسته، فشار هوا بین نقاط اروپایی با فشار هوای بیشتر و جریان هوا در پستیهای هندوستان سبب ایجاد آب و هوای یکنواخت تابستانی منطقه می شود کمبود ابر و تابش مستمر خورشید، گرمای همیشگی را در این منطقه بویژه درماه اوت به دنبال دارد. به طور کلی درجه حرارت از جنوب شرق به طرف شمال غرب سرزمینهای ایران کاهش می یابد. البته نمی بایستی وجود همین ترتیب راهم در ارتفاعات فراموش کرد. با علم به این که در بلندیها هم دمای بالایی وجود دارد.
بدین ترتیب این گونه از وضعیت آب و هوایی ایجاب می کند که بخشی از مردم این سرزمین برای امرار معاش به کوچ نشینی بپردازند. البته در اینجا ما به این مسئله از دو زاویه مختلف نگاه می کنیم یکی دید تاریخی به این منظور که در گذشته های دور به دلیل کمبود امکانات برای تطبیق با محیط سختی های فراوانی پیش رو بوده است و دیگری اینکه اکنون وضعیت به صورت دیگری در آمده و ساکنین این مرز و بوم اجباری در کوچ نشینی صرف ===== و در بعضی موارد به صورت نوعی از عادت زندگی در آمده است. و البته عده ای از این عشایر یا با ابزار و لوارم مدرن همچون اتوموبیل و تلفن همراه آشنا شده اسند و بخشی از نیازهای خود را به وسیله آنها براورده می کنند. و یا به شهرها و روستاها مهاجرت کرده اند و یک جا نشینی را پیشه خود کرده اند که بحث اصلی ==== قسمت دوم این عبارت است عشایری که سالهای سال با خوی بیابانگردی و چادر نشینی زندگی کرده اند و این خلقیات در آنها بصورت کامل شکل گرفته، و حالا باید به شهرها بیایند و با سیستم زندگی شهری با قانونمندی های خاص زندگی شهری و نوعی دیگری از فرهنگ روبرو شوند و زندگی کنند در این میان تضادی به وجود می آید که از عوارض کوتاه مدت این نوع مهاجرت محسوب می شود و نتایج و عوارض دراز مدت آن هم در فرزند آن این دسته اس مردم شهرها که البته اکثریت و عمده مردم ایران را تشکیل می دهد خود را نشان می دهد.
طی نسل ها این خلقیات و رفتارها با رفتار شهری می آمیزد و به صورت فرهنگ جدیدی خود را نشان می دهد، مظاهر شهرنشینی وجود دارد، ابزار آن موجود است اما فرهنگ آن و یا به عبارتی دیگر فرهنگ تعریف شده خاصی برای آن وجود ندارد. رفته رفته با افزایش جمعیت، تقابل ها و کنش ها نیز بیشتر می شود و به این نابسامانی ها هرچه بیشتر دامن می زند. در ادامه به توضیحی درباره شهر و خصوصیات آن می پردازیم.
بخش سوم
فصل اول
1- شهر و منشاء آن
ناصر فکوهی انسان شناس معاصر در کتاب انسان شناسی شهری خود درباره منشاء شهر می آورد: «شهر نوعی از سازمان یافتگی اجتماعی است که ظهور آن در محور زمانی نیاز به فراهم آمدن شرایطی خاص داشته است.
از آغاز انقلاب نویسندگی در حدود 10000 سال پیش تاکنون می توان به طور عام شاهد سه موج بزرگ گسترش شهری بود.
موج نخست، موجی است که در حدود 5 تا 6 هزار سال پیش یعنی در حدود هزاره چهارم پیش ازمیلاد در بین النهرین ( تمدن سومری) و مصر و سپس در هندوستان و چین نخستین شهرهای زراعی را به وجود آورد، شهرهایی که به سرعت تبدیل به شهر- دولتهای کمابیش قدرتمند شده و ماطق گسترده ای را زیر سلطه خود گرفتند. این شهرها در کنار رودخانه ها (دجله و فرات در بین النهرین، نیل در مصر، گنگ و هندو در هندوستان، رودخانه زرد در چین) با بهره بردن از اقلیم مساعد و گرم امکان افزایش تولید کشاورزی و انباشت آن را فراهم کردند و منجر به تقسیم کار و قشر بندی اجتماعی و تشکیل دولت شدند .
موج دوم از نیمه قرن هجدهم تا اواخر قرن نوزدهم با انقلاب صنعتی و انقلاب های سیاسی اروپایی همراه بود و شهرهای صنعتی این قاره (وسپس قاره امریکا) را به وجود آورد. این شهرها براساس منطق سرمایه داری جدید و تکنولوژی صنعتی به مهاجرت گسترده روستاییان به سوی خود دامن زدند و شهرنشینی را به شکل غالب زندگی انسانها در کشورهای توسعه یافته بدل کردند. در این موج جهان با محوریت مبادلات تجاری و اقتصادی دوسوی اقیانوس اطلس (اروپا و امریکا) شکل گرفت و از اواخر این دوره قدرت های غربی را از چنان نیرویی برخوردار کرد که توانستند به اشغال نظامی تمام کره زمین بپردازند و شکل دادن به جهان را در معنی کنونی آن اغاز کنند.
موج سوم شهرنشینی پس از جنگ جهانی دوم و با عمومیت یافتن نظام جهانی،ابتدا بر اساس نظام دو قطبی (سوسیالیسم شرقی و سرمایه داری غربی) و سپس از دهه 80 به این سو بر اساس نظام چندقطبی سرمایه داری جانی،به صورتی غالب در سراسر جهان شکل گرفت که دو محور اصلی آن بازار جهانی مبادلات اقتصادی و دولت های ملی و نهادهای فراملی متکی بر اتحادهای آنها بودند.
در آغاز قرن بیست و یکم، شهرنشینی نه فقط شکل غالب در میان اکثریت جمعیت کره زمین است، بلکه روند عمومی آن گویای برگشت ناپذیر بودن این فرایند و از میان رفتن تدریجی اما قطعی سایر اشکال زیستی است. در طول ده هزاره ای که ما را از ابتدای انقلاب نوسنگی جدا می کند، گونه های متفاوتی از شهر پدید آمده اند که هر یک از آنها دارای گروهی از مشخصات فرهنگی بوده اند و هر چند در نهایت شهر هر چه بیشتر به واقعیتی یکسان شده تبدیل می شود، اما نمی توان تأثیر آن اشکال گوناگون را از لحاظ انسانی چه بر واقعیت کنونی شهرها و چه در بدیل هایی که می توان برای آینده آنها متصور شد، نادیده گرفت.
در حدود 10000 سال پیش با گرم شدن اقلیم بر روی کره زمین، برای نخستین بار انسانها قادر شدند به سوی یک اقتصاد با محوریت تولید کشاورزی حرکت کنند. بدین ترتیب کشاورزی و دامداری در منطقه ای که به «هلال حاصلخیز» معروف است و تقریباً شامل کشورهای ترکیه،عراق، سوریه، لبنان، فلسطین و ایران کنونی می شد، ظاهر شد. برای آنکه شرایط اسکان یافتگی اولیه به وجود بیاید نیاز به گرد هم آمدن و دسترسی به چندین عامل وجود داشت:
1. آب مناسب و همیشگی؛
2. خاک مناسب و قابل کشت؛
3. مواد اولیه لازم برای ساخت و ساز؛
4. امکانات ارتباطی با سایر نقاط زیستی؛
چنین شرایط تبعاً نمی توانستند ابتدا جز در نقاطی محدود ظاهر شوند و در همین نقاط بود که نخستین اشکال اسکان یافتگی به صورت روستاهای ناپایدار پیدا شدند. این روستاها عموماً بسیار کوچک بودند و گستره آنها از 2 تا 3 هزار متر مربع تجاوز نمی کرد. دلیل ناپایداری روستاها،سطح پایین امکانات فناوری بهره برداری از خاک و آب بود که به سرعت به از میان رفتن توان خاک منجر شده و سبب تخریب روستها می شد. این شرایط به تدریج در فاصله 10 تا 6 هزار سال پیش تغییر یافتند و روستاهای ناپایدار جای خود را به روستاهای دائمی دادند. برخی از این روستاها به سوی تکنولوژیک همچون اختراع چرخ و استفاده از راه های آبی برای حمل و نقل و همچنین ساختن سفال و سپس بهره برداری از فلز، تأثیرات تعیی کننده در این تحولات داشتند. این تحولات منجر به پدید آمدن سه نظام اساسی در جوامع انسانی شدند که عناصر تشکیل دهنده شهرها نیز به حساب می آمدند:
1. نظام اقتصادی با گذار به اقتصاد تولید کشاورزی و جایگزینی کامل ان در جای شکار و گردآوری،به انباشت ثروت و تقسیم کار اجتماعی و ظاهر شدن پدیده هایی چون نظام های بهره برداری از زمین و آب، اشکال مالکیت، چرخه های کالایی، تجاری و مالی،مالیات، پول بازار، بافت های پیشه وری و صنعتگری و... می انجامد.
2. نظام سیاسی ظاهر شدن ثروت و انباشت آن حتی در ابتدایی ترین اشکالش یعنی انبارهای غلات، نیاز به دخالت قدرت را برای دفاع از ثروت و یا برعکس برای چپاول ثروت دیگران، به وجود می آورد. افزون بر این، مدیریت ثروت و اقتصاد، به ویژه در مناطقی که نیاز به سازماندهی های گسترده نیروی کار داشتند (برای مثال، مناطقی که نمی توانستند بدون تأسیس شبکه های آبیاری مصنوعی آباد شوند) شکل گرفتن قدرت سیاسی و اداری، فرایند های نظامی، اداری، قانونی و حقوقی و نهادها و کالبدهای اجتماعی مربوطه را به وجود می آورد.
3. نظام ایدئولوژیک اسکان یافتگی و خروج از شکنندگی و آسیب پذیری زندگی مبتنی بر شکار و گردآوری، سبب تغییر نگرش های ایدئولوژیک انسان ها، آینده نگری بیشتر و افزایش درجه معنویت و باورهای استعلایی در آنها شد. بدین ترتیب تقدس و باورهای قدسی که نخستین اشکال آنها را باید بسیار پیش از آن و لااقل همزمان با اشکال ابتدایی هنر (حدود 40 هزار سال پیش) قرار داد،به صورت فرایندها و نهادهای پیچیده تر و کامل تری ظاهر می شوند: قشر روحانی، مناسک دینی، معابد، فضاهای سیاسی-دینی...
به رغم آنچه گفته شد باید توجه داشت که حرکت از اشکال جماعتی اولیه به اشکال فرهنگی پیشرفته و از خلال شکل شهر (یا شکل تمدنی در مفهوم انحصاراً شهری تمدن) نگذشته اند به صورتی که در جلگه های آسیای مرکزی، اشکال زیست کوچ نشینی در عین آنکه فضاهای ثابت زیستی به وجود نیاوردند، توانستند به سطح بالایی از مؤلفه های فرهنگی (دین، نوشتار،هنر، نظام های قانونگذار، حکومتی، اقتصادی و فناوری) برسند و در طول هزاره های بعدی و حتی تا امروز دو شکل زیستی کوچ نشینی و روستانشینی همواره روابط متعددی را با شکل شهری حفظ کردند. با این وصف این بحث که در چارچوب گسترده تر در مورد معنی عمیق دو مفهوم «تمدن» و «فرهنگ» قرار می گیرد، از چارچوب این کتاب خارج می شود،و نگارنده در جای دیگر به آن پرداخته است.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 92 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلودمقاله طبیعت ایران