مقدمه :
سلامتی طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی عبارت است از حالت رفاه کامل جسمی ، روانی و اجتماعی و نه فقط نبود بیماری و ناتوانی.
بنابراین به کسی فردسالم گفته می شود که نه تنها رشد کافی ، وزن مناسب و تغذیه صحیح داشته باشد و از لحاظ جمعی بیماری نداشته باشد بلکه دارای رفتار و فکر سالم نیز باشد . سلامت روانی مانند سلامت جسمی ، صرفاً به معنای نبودن مشکلات و بیماری نیست بلکه سلامت روان هم حالات عالطفی و هم شرایط ذهنی یعنی هم احساسات و هم افکار شما را در بر می گیرد.
هدف و وظیفه اصلی بهداشت روان تامین ، حفظ و ارتقای سلامت روان افراد جامعه است ، به گونه ای که آنها نه تنها بیماری روانی نداشته باشند بلکه از عناصر شناختی عاطفی و هم چنین از توانایی های خود در رابطه با دیگران آگاه شده و با داشتن تعادل روانی بهتر بر استرس های زندگی فایق آیند ؛ کارهای روزانه را پر بارتر و سودمندتر گردانند ؛ از زندگیشان لذت ببرند و با افراد خانواده و محیط خود ارتباط مناسب برقرار نموده و فرد مفیدی برای جامعه باشند .
موضوع سلامتی از بدو پیدایش بشر و در قرون و اعصار متمادی ، مطرح بوده است اما هر گاه از آن سخنی به میان آمده عموماً بعد جسمی آن مد نظر قرار گرفته و کمتر به سایر ابعاد سلامتی ، به خصوص بعد روانی آن توجه شده است .
گرچه طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی سه بعد سلامتی با یکدیگر تعامل دارند و با مرز مشخصی نمی توان این ابعاد را از یکدیگر تفکیک نمود ولی معمولاً شاخص هایی برای سلامت جسمی و حتی رفاه اجتماعی در بسیاری از کشورها وجوددارد که هر چند یکبار مورد بررسی و تجدید نظر قرار می گیرد ، اما د رمورد سلامت روانی ، پیچیدگی و مشکل تعریف و ارزیابی آن غالباً منجر به غفلت و نادیده انگاشتن این مهم شده است . تعریف سلامت روان
سلامت روانی ، همان طوری که اشاره شد ، مانند سلامت جسمی ، صرفاً به معنای نبودن مشکلات یا بیماری نیست . سلامت روانی هم حالات عاطفی و هم شرایط ذهنی ، یعنی هم احساسات و هم افکار شما را در بر می گیرد . سلامت عاطفی معمولاً به احساسات و زیر و بم های روحیه افراد اشاره می کند . شما ممکن است احساس کنید که غمگین ، شاد ، نگران ، هیجان زده شکست خورده ، یا در اوج کامیابی هستید .
افراد برخوردار از سلامت عاطفی با احساسات و حالات درونی خود در تماس هستند و می توانند به وجود آنها اذعان کنند یا آنها را بروز دهند .
بنابراین سلامت روانی ، توانایی شما را دردرک واقعیت ها ، همان گونه که هست و پاسخ دادن به چالش های آن و در پیش گرفتن تدابیر و شیوه های خردمندانه برای زندگی کردن، توصیف می کند .
فرد برخوردار از سلامت روانی بر آن نیست که ار فشارهای زندگی بپرهیزد بلکه می کوشد با واکنش های خود نسبت به این عوامل ، آنها را بشناسد بپذیرد و بر آنها چیره شود به طوری که امکان تداوم زندگی وجود داشته باشد .
ملاک های سلامت روان
برای تشخیص سلامت روان نیز مانند تشخیص سلامت جسم ، معیارهایی وجود دارند . ملاک های سلامت روان عبارتند از :
۱ . توانایی انجام وظیفه و اجرای مسئولیت های شخصی ،
۲ . توانایی برقراری رابطه با دیگران ؛
۳ . برداشت های واقع بینانه از انگیزه های دیگران ؛
۴ . تفکر منطقی و خردمندانه ؛
۵ . تلاش در جهت سلامتی ؛
۶ . انعطاف پذیری و قدرت تطابق با شرایط گوناگون ؛
۷ . معنی دادن به زندگی ؛
۸ . درک این نکته که خود فرد مرکز جهان نیست ؛
۹ . عشق و محبت نسبت به دیگران
۱۰ . داشتن توانایی کمک به دیگران یا ارتباط برقرار کردن با آنان ، به دور از خودخواهی ؛
۱۱ . داشتن احساس رضایت بیشتر در روابط نزدیک با دیگران ؛
۱۲ . حس تسلط بر ذهن و جسم که فرد را قادر می سازد برای ارتقای سلامت خود شیوه های مناسب برگزیند وتصمیم های مقتضی اتخاذ کند .
مفهوم بلوغ و اهمیت شناخت آن:
مفهوم بلوغ:
بلوغ از نظر لغوی در فرهنگ فارسی به معنی « رسیدن » ، « رسیدن به سن رشد » ، مرد شدن » ، « زن شدن » و « رسیدگی و پختگی به حد کمال رسیدن » آمده است .
بلوغ یک دوره بحرانی است که در دوره نوجوانی اتفاق می افتد . این دوره ، منشأ تغییرات زیادی در وجود شما است و موجب می شود که شما به گونه ای متفاوت ، رفتار و احساس کنید ؛نگاه شما نسبت به جهان تغییر می کند و گاه دچار تشویق و نگرانی می شوید ، تصمیم گیری برایتان مشکل می شود که این عامل موجب بروز مشکلاتی در برخورد شما با خانواده و جامعه می شود . بلوغ گذار از مرحله کودکی به بزرگسالی و زمان اکتساب قدرت جنسی است .
اگر شما مشکلات و مسایل بلوغ را در محیطی سرشار از تفاهم و صمیمیت با کمک پدر و مادرتان بشناسید ، این دوره را به طور طبیعی و بدون ناراحتی پشت سر می گذارید .
بدین ترتیب شما با نشاط و سلامتی پا به عرصه زندگی بزرگسالی می گذارید و از نیرو و توان بالای دوران نوجوانی بهره مضاعف خواهید برد .
اهمیت شناخت بلوغ:
بلوغ یکی از حیاتی ترین مراحل زندگی انسان است . این مرحله ، زمان تغییر سریع رشد و نمو تغییرات سریع اجتماعی است . در حال حاضر بخش قابل توجهی از جمعیت کشور را نوجوانان تشکیل می دهند . به همین دلیل پرداختن به مسایل نوجوانان در دوره بلوغ از اهمیت ویژه ای برخوردار است .دلایل دیگری که اهمیت این مسأله را افزایش می دهد ، عبارتند از :
۱ . زیربنای زندگی بزرگسالی فرد در دروه بلوغ پی ریزی می شود . ممکن است ، مشکلات مختلف جسمی ، روانی و اجتماعی مانند بیماری های عفونی ، ازدواج های ناموفق ، حاملگی های زودرس و پر خطر ، مرگ و میر و کودک و مشکلات روانی ناشی از آنها ، ریشه در این دروان داشته باشند .
۲ . شما پس از ظهور علایم بلوغ که ناگهانی و غیر منتظره است ، به طور طبیعی با امری ناآشنا و بی سابقه مواجه می شوید . شما هم احساس شادی می کنید و هم دچار نگرانی می شوید . اگر تا آن زمان کسی شما را در جریان تغییرات و علایم بلوغ نگذاشته باشد ، این پدیده موجب تعجب اظطراب و تشویق شما می شود .
۳ . در حال حاضر نسبت به گذشته ، قابلیت باروری در سنین پایین تری حاصل می شود ولی سن ازدواج در حال افزایش است . در عین حال ، کاهش تأثیر نفوذ خانواده ، رواج شهرنشینی مهاجرت ، جهانگردی ، وسایل ارتباط جمعی ، در مجموع تغییرات وسیعی در رفتارهای جنسی و حاملگی نوجوانان تا حد هشدار دهنده ای در حال افزایش است که در نهایت ، آزار جنسی ، افزایش شیوع بیماری ایدز و سایر بیماری ها را به همراه می آورد . به علاوه ، حاملگی و زایمان دختران در سنین بلوغ و نوجوانی با میزان بالای مرگ و میر همراه است . این مشکل با افزایش سقط ها و ابتلا به بیماری های آمیزشی به ویژه ایدز تشدید می شود .
۴ . بیشتر خطراتی که ممکن است دامن گیر نسل جوان و نوجوان شود ، در فاصله چند ساله بلوغ جنسی رخ می دهد . گاهی افراد بر اثر تحریک ، خشم یا خشونت و یا سایر تمایلات نفسانی خودسرانه تصمیم ناروایی اتخاذ نموده و دست به اقدام نسنجیده و عجولانه می زنند که نتایج زیانبار و جبران ناپذیری به دنبال دارد .
شما باید هنجارهای فرهنگی خود را بشناسید و با افزایش آگاهی در این زمینه ، راه های پیشگیری از ابتلا و نحوه برخورد با خطرات را به کار ببندید .
به علاوه لازم است شما قبل از بلوغ ، اطلاعات کلی و صحیح راجع به وقایع و تغییرات جسمی و روانی بلوغ و رفتار مناسب نسبت به خود و دیگران و نحوه ابراز علاقه و محبت و دوستی های معقول را دریافت نمایید تا از بسیاری از مشکلات و پی آمدهای حاصل از عدم اطلاع و شناخت درست آنها ، پیشگیری شود .
بدون شک یکی از راه های اصلی و مهم دریافت اطلاعات ، والدین و مربیان و مشاوران مدرسه هستند . شما باید این حقیقت را به خوبی درک کنید که پدر و مادر ، دلسوزترین مشاوران شما هستند . هر چند که برخی از والدین از این وظیفه سرباز می زنند و گاهی خود ، اطلاعات مناسب و کاملی از بحران های دروان بلوغ ندارند ولی با این حال والدین بهترین منبع آگاه نمودن شما هستند .
باید به خاطر داشته باشید که دوره بلوغ ، دوره ای با عظمت و ارزشمند است و شما می توانید مصون از گناه و آلودگی های اخلاقی باشید ، لذا بیداری احساسات اخلاقی و ارزش های معنوی در شما بهترین شرایط و موقعیت را برای آموزش ایجاد می کند تا ضمن فراگیری مسال بلوغ و نوجوانی ، تمایلات معنوی شما نیز ارضا شده و در برابر انحرافات و لغزش ها ، با ایمان و مستحکم مقاومت نمایید .
تغییرات روانی ـ رفتاری شایع در دوران بلوغ
تغییرات جسمی در دوره بلوغ با وجود این که طبیعی و موقتی هستند و در مرحله ای تمام م شوند اما چون به قدر کافی سریع ، ناگهانی و شدید هستند ، سبب تغییر رفتار ، نگرش و شخصیت نوجوان می شوند .
شایع ترین تغییرات روانی ـ رفتاری در دوره بلوغ عبارتند از :
۱ . در دوران بلوغ ، شما بسیار کنجکاو می شوید و می خواهید همه چیز را بدانید.احساس آگاهی نسبت به وضعیت جسمانی ، جنسیت ، هویت و سایر خصوصیات نیز در شما شکل می گیرد .
۲. در این دوران ، شما می توانید حدود استعداد ها و تواناییهای خود را بشناسید ؛سطح تفکر شما بسیار گسترده شده و رشد ذهنی و منطقی شما بتدریج به حد کمال می رسد ؛ اعتماد به نفس و ارزش های اخلاقی در شما رشد می کند و با اطرافیان و جامعه سازگاری بیشتری می یابید ولی هنوز تجربه کافی ندارید .
۳. یکی از مهمترین یادگیری های شما در این دوره ( از پانزده سالگی به بعد ) یادگیری ارزش هاست. شما به ارزش های معنوی علاقه مند شده و به این ارزش ها بیش از ارزش های مادی گرایش می یابید . به مسائل سیاسی علاقمند می شوید و به جستجوی فلسفه زندگی می پردازید.
۴. از هیجانات و حالات عاطفی مختلفی که در این دوران بیشتر گریبانگیر شما می شود : خشم ، ترس ،حسادت و عشق به خصوص در ارتباط با جنس مخالف است . تمایل به رفتارهای نامطلوب مثل سیگار کشیدن ، دعوا کردن ، خشونت یا گوشه گیری از ویژگی های رفتاری گروهی از نوجوانان در این دوران است .
۵. تمایل به روابط اجتماعی با دیگران و تعلق داشتن به گروه ( دوستان ،همسالان یا همکلاسان ) و پذیرش از سوی آنها برای شما بسیار مهم است . معمولاً ارتباطات اجتماعی شما به دو یا سه دوست صمیمی محدود می شود اما این دوستی عمیق تر و پا برجاتر می گردد .
۶. از مهمترین ویژگی های این دوران ، رسیدن به مرحله تفکر انتزاعی یعنی عالیترین مرحله رشد فکری انسان است . شما می توانید مسایل را تجزیه و تحلیل کنید ، تفکر منطقی داشته و نتیجه گیری نمایید
۷. شما برای آینده خود جهت گیری و برنامه ریزی می کنید و به عنوان یک جوان با اندیشه و متفکر به دنبال هویت و شناخت خود هستید ، به گونه ای که روابط شما با والدین یا سایرین از رابطه با بزرگسال تبدیل می شود .
۸ . از ویژگی های روانی دیگر این دوره ، گسترش دامنه رغبت ها و تمایلات است . مواردی مانند علاقه به فعالیت های هنری ، ورزش ، مطالعه ، تماشای فیلم ، شرکت در مجالس دوستانه و شناختن جنس مخالف و پدید آمدن عشق های نوجوانی خاص این دوره است که اگر همراه با تفکر منطقی و تصمیم درست نباشد ، آینده نوجوان را به خطر انداخته و ممکن است منجر به بعضی انحرافات شود .
۹. در این دوران ، گاهی ممکن است دچار اختلالات و مشکلات خلقی مثل افسردگی ، تمایل به انزوا و بی حوصلگی شوید که با یکسری اقدامات موثر و راه های منطقی می توان آنها را کنترل کرد .
۱۰. از مسایل رایج این دوران ، در نوجوانان فعال شدن هورمون های جنسی است که نشانه اختلال روانی نمی باشد و با رسیدن به آرامش جسمی ـ روانی از طریق ورزش ، فعالیت های هنری ، برنامه های روزانه فعال و نگرش های سازنده والدین قابل کنترل است .
باید توجه داشته که این ویژگی ها در افراد مختلف متفاوت است و به روحیه فرد و محیط زندگی او ارتباط دارد در ضمن باید بدانید که تمام این ویژگی ها خود به خود دارای جنبه مثبت هستند ،ولی آنچه سبب می شود که گاه مشکلاتی برای نوجوانان و جوانان به وجود بیاید عبارتنداز از :
۱. کمی تجربه نوجوان و جوان که مهمترین مساله است
۲. حساسیت بالای نوجوانان و جوانان که باعث آسیب پذیر بودن آنها می شود .
۳. میزان مسئولیت پذیری و تربیت دوران کودکی که آن هم به خانواده ، به خصوص والدین و رفتار آنان مربوط می شود اگر از ابتدای کودکی حس مسئولیت در فرد ایجاد و تقویت شود
کمک موثری برای به استقلال رسیدن و رشد اجتماعی در فرد می باشد و اگر نوجوان و اطرافیان آنها آگاه باشند همه استعدادها می تواند در مسیر کمال حرکت کند .
بنابراین براساس آنچه از خصوصیات روانی و رفتاری در دوران بلوغ شناختید ، می توان چنین نتیجه گیری کرد که :
۱. استقلال طلبی ، اولین و مهمترین ویژگی این دوران است که از نظر رشد اجتماعی بسیار اهمیت داشته و در طرز فکر و رفتار شما مشاهده می شود هر چند به دلیل کم تجربگی و نیاز و وابستگی های دیگر ، هنوز قادر به استقلال کامل ( به مبحث استقلال طلبی و هویت یابی در همین فصل مراجعه کنید ) نباشید .
۲. رفتار شما در این سن نسبت به اوایل بلوغ تغییر کرده و به رفتار بزرگسالان نزدیک می شود ؛
۳. شخصیت شما به تدریج پخته می شود و اعتماد بنفستان بالا می رود ولی تجربه کافی وجود ندارد ؛
۴. معاشرت و تقلیدها بر شما تاثیر می گذارد . رفتار و خود باوری و هویت یابی شما در ارتباط های متقابل با دیگران شکل می گیرد . بنابراین روش ها و ارتباط های نادرست و نامناسب ، اثرات نامطلوبی به جای خواهد گذاشت ،
۵. دامنه رغبت ها و تمایلات در شما گسترده تر شده و علاقه به فعالیت های مختلف هنری و ورزشی و شرکت در مجالس دوستانه از جمله صحبت و معاشرت با جنس مخالف پدیدار می شود و حتی در مراحل پایانی دوره بلوغ ، ممکن است فکر و تمایل به ازدواج در ذهن شما مطرح شود . البته اغلب دختران در این دوره به فکر ازدواج می افتند در حالیکه پسران در این کمتر خواهان ازدواج هستند . ازدواج ، تنها راه مشروع و سالم تامین نیازهای جسمی و روانی و اجتماعی جوانان است ولی برای یک ازدواج موفق ، آمادگی زیستی ، روانی ، مادی و اجتماعی لازم بوده و تا رسیدن به این آمادگی ها برای ازدواج ، برنامه ریزی برای فعالیت های سازنده ، مانند ادامه تحصیل کسب مهارت های شغلی و فنی یا هنری و روابط اجتماعی سالم ، کمک بسیار موثری است .
بهداشت روانی در دوره بلوغ:
همانطور که قبلاً اشاره شد ، این دوره از زندگی ممکن است به دلیل تغییر و تحولات سریع در رشد جسمی و روانی و اجتماعی ، با یکسری نگرانی ها ، هیجانات و بحران های خاصی همراه باشد که به منظور مقابله یا کنار آمدن با آنها و سازگاری با موقعیت جدید و در نتیجه برخورداری از یک زندگی سالم ، پر نشاط و سودمند ، به کار بستن نکات مورد توجه در بهداشت روانی نقش بسیار مؤثر و مهمی ایفا می کند تا این دوره را با آرامش روانی بیشتری طی کنید و در برخورد با مشکلات بهتر و آگاهانه تر عمل کنید .
۱ . ترس یکی از حالات هیجانی در نوجوان است که به طور عمده تخیلی است ( یعنی بیشتر ساخته ذهن است ) و مانع فعالیت های نوجوانان شده و در رشد اجتماعی آنان مداخله می کند .
این ترس ها و نگرانی های دوران نوجوانی معمولاً با احساس بی کفایتی اجتماعی و عدم اطمینان در تصمیم گیری ها همراه است . برای از بین بردن این حالات ، شما باید سعی کیند بتدریج موفقیت ها و تجربه های مثبت و خوشایند را با حوادث ترس آور جایگزین نمایید . به عنوان مثال ، اگر شما در مقایسه با سایر بچه های کلاس ، قد کوتاهتری دارید و این مسأله موجب ترس و نگرانی شما در برخورد با دیگران می شود ، می توانید استعداد و توانایی درسی و یا موفقیت در زمینه های دیگر مثل هنر یا ورزش را برای خود ملاک قرار دهید . با یاد گرفتن مهارت های اجتماعی ( شرکت در فعالیت ها یا ورزش های گروهی ، کارهای هنری و فرهنگی ) و دریافت راهنمایی های تحصیلی و یا شغلی مناسب از افراد شایسته و آگاه ( از جمله والدین ، مربیان و اولیای مدرسه ) می توانید موجب کاهش ترس و نگرانی خود شوید ؛
۲ . یکی دیگر از حالات روانی در این دوران ، خشم است که ممکن است بیشتر به دنبال برخورد با والدین و مربیان در زمینه وظایف و تکالیف خانه و مدرسه و فعالیت های اجتماعی بروز کند . شما می توانید با شناخت و آگاهی بیشتر و پی بردن به علل پیدایش خشم و ناراحتی خود ، تا حدود زیادی آن را کنترل نمایید . شما می توانید با والدین و مربیان خود صحبت کنید و همه افکار احساسات و دلایل خود را در زمینه موضوع مورد بحث در میان بگذارید . مشورت با افرادی آگاه و مطمئن مانند یک روانشناس با تجربه ، به مقدار زیاد در رفع مشکل به شما کمک می کند . ورزش و مطالعه نیز راه دیگری برای به دست آوردن آرامش است ؛
۳ . حسادت نیز مشکل دیگری است که به طور عمده در نتیجه تبعیض والدین و مربیان ممکن است ، در شما بروز کند . از طریق مشورت و گفتگو و در میان گذاشتن دلایل منطقی خود با والدین و مربیان می توانید ، در حل این مشکل بکوشید .
۴ . شما از طریق تنظیم برنامه های روزانه یا هفتگی فعال و منظم از قبیل فعالیت های مذهبی ، هنری ، ورزشی ، اجتماعی و شرکت در گروه های مختلف ورزشی و فرهنگی و غیره می توانید برای حل یا کنترل مشکلاتی از قبیل افسردگی ، گوشه گیری و خود ارضایی بهره فراوان ببرید ؛
۵ . غرایز در این مرحله با قرار گرفتن در مسیر درست و منطقی کنترل می باشد و با استفاده از تعالیم اخلاقی و مذهبی می توان از بسیاری از مشکلات و بیماری های مختلف نظیر ایدز پیشگیری نمود ؛
۶ . در صورت تداوم مشکلاتی مثل گوشه گیری و افسردگی ، اضطراب و نگرانی و تغییرات و مشکلات خلقی و هیجانی دیگر ، مراجعه به روانشناس با تجربه و انجام مشاوره ، کمک موثری به رفع آنها می کند . مشورت با والدین آگاه ، معلمان و مشاورین دلسوز به نوجوانان کمک می کند تا در برابر مشکلات خلقی ، رفتاری و اجتماعی راه حل منطقی و صحیح را در پیش بگیرند و دوران نوجوانی را با انرژی ، نشاط و سلامت افزونتری طی کنند ؛
۷ . مسأله مهم دیگر انتخاب دوستان است . دوستان ناشایست ممکن است برای نوجوانان مشکلات اخلاقی و رفتاری بسیاری ایجاد نموده و آنها را از مسیر سلامتی و نشاط به بیراهه های فساد و بیماری ( از فبیل استعمال سیگار یا مواد مخدر ، بی بندو باری های اخلاقی و …. ) منحرف سازند . پس نوجوانان باید با دقت نظر و توجه بیشتری ، دوستان خود را انتخاب کنند و در این میان از مشورت با والدین و مربیان و استفاده از نظرات منطقی و هدایت کننده آنان غافل نباشند ؛
۸ . نوجوانان باید سعی کنند خود را بشناسند و حدود توانایی ها و محدودیت ها و نقاط قوت و ضعف خود را دریابند و در جهت تقویت نقاط مثبت خود تلاش کرده و سعی کنند ، نقاط منفی را هم اصلاح نمایند . از جنسیت و توانایی های ذهنی خود راضی باشند و نسبت به خود اعتماد به نفس و نگرش مثبت داشته باشند ؛
۹ . نوجوانان باید بدانند که زندگی واقعی ، بدون استثناء پیچیده تر و مشکل تر و به همان اندازه جالب توجه تر و رضایت بخش تر است . همه ما گهگاه با رخدادهایی منفی رو به رو می شویم ولی آنچه مهم است اجتناب از مشکلات نیست ، بلکه مهمتر از آن یافتن راه هایی سالم و موثر برای روبه رو شدن و پاسخ دادن به مشکلات است .
۱۰ . باید پذیرفت که در دنیا هیچ چیز کامل نیست ولی در هر رشته از فعالیت های منجر به کامیابی ، درجات بالایی وجود دارد که از طریق تلاش برای رسیدن به این درجات نسبتاً بالا ، باید خوشنود باشید ،
۱۱ . سعی کنید ذهن خود را همیشه بر جنبه های لذت بخش زندگی و کارهایی که ممکن است سبب بهتر شدن موقعیت شما شوند ، متمرکز سازید . هیچ چیز به اندازة شکست و ناکامی به کارایی شما صدمه نمی زند و هیچ چیز به اندازه موفق شدن ، به آن کمک نمی کند . حتی پس از تحمل بزرگترین شکست ها ، سعی کنید با به یاد آوردن و بر شمردن موفقیت های قبلی خود که هیچ کس نمی تواند آنها را انکار کند ، با افکار مربوط به شکست و بی ارزشی مبارزه کنید ؛
۱۲ . هنگام روبرو شدن با وظیفه ای که بسار دردناک است ولی در عین حال برای رسیدن به اهدافتان ، اجتناب ناپذیر است ، انجام دادن آن را به تأخیر نیندازید . به عنوان مثال ، برای درمان دملی چرکین بهتر است مستقیماً آن را با چاقو از وسط ببرید و به درد و ناراحتی خاتمه دهید نه اینکه با بریدن تدریجی سطح آن با نوک چاقو مدت درد را طولانی تر سازید ؛
۱۳ . سرانجام ، به خاطر بسپارید که فرمول از پیش ساخته ای برای موفق شدن که مناسب حال همه باشد ،؛ وجود ندارد ؛
هویت طلبی:
هویت عبارت است از ابعاد مختلف خصوصیات یک فرد ، وقتی به صورت هماهنگ و رضایتبخشی در وجود او سازمان داده شوند . بدین ترتیب ، مهم ترین ابعاد هویت عبارتند از : مشخصات فردی ، جنس ، ملیت ، رشته تحصیلی ، شغل ، خانواده ، ویژگی های دوستان مورد انتخاب ، ویژگی های همسر مورد انتخاب ، سمت گیری سیاسی ، ارزش های اعتقادی ، ایدئولوژی ، گرایش های هنری و ورزشی و …و منظور از « سازماندهی ابعاد مختلف هویت به صورت هماهنگ و رضایتبخش » این است که فرد این ویژگی ها را بشناسد و مشخص نماید و برای دستیابی به آنها تلاش هماهنگ و مستمر به عمل آورد .
شما برای دستیابی به هویت ، لازم است تلاش و کوشش مستمری را به عمل آورید تا بتوانید خصوصیات مختلف خود را شناخته و جواب های مناسبی را حداقل برای این سئوالات بیابید :
من کیستم ؟ از کجا آمده ام ؟ به کجا روم ؟ چه نوع دوستانی را می خواهم ؟ خصوصیات همسر آینده ام چه باید باشد ؟ ارزش های مورد اعتقاد و مکتبم چیست ؟ و خلاصه اینکه ابعاد مختلف وجودم بایستی در چه مسیر ی قرار گیرد تا به سعادت مستمر نایل گردم ؟
پاسخی که شما برای خودتان نسبت به این سئوالات می دهید ، همان پاسخی که منشأ اعمال شمامی شوند و راه و رسم زندگیتان را مشخص می کنند .
بنابراین جستجوی هویت ، متضمن این است که شخص تشخیص دهد که برای او چه چیزهایی مهم و چه کارهایی ارزشمند است و نیز متضمن تنظیم معیارهایی است که براساس آنها بتواند رفتار خود و دیگران را هدایت و ارزیابی کند . علاوه بر اینها ، این جستجو تکوین احساس خودکفایی و شایستگی را نیز در بردارد .
احساس هویت در نوجوانان به تدریج بر پایه همانند سازی های گوناگون دوران کودکی تکوین می یابد . ارزش ها و معیارهای اخلاقی کودکان خردسال تا حدود زیادی همان است که والدین آنها دارند و اصولاً عزت نفس در کودکان از نگرش والدینشان به آنها نشأت می گیرد ولی با ورود به دنیای نوجوانی ، فرد به صورت فزاینده ای به ارزش های گروه همسالان خود و هم چنین به ارزیابی های معلمان و سایر بزرگسالان بیشتر ارج می نهد .
نوجوانان از راه جمع بندی این ارزش ها و ارزیابی می کوشند تا تصور یکپارچه ای از خود به دست آورند و هر اندازه ارزش هایی که از سوی والدین ، معلمان و همسالان ابراز می شوند ، هم خوانی بیشتری با هم داشته باشند ، به همان نسبت کار هویت یابی نوجوان آسانتر پیش می رود .
در مواردی که نظرها و ارزش های والدین به میزان چشم گیری با ارزش ها و نظرهای همسالان و دیگر افراد مهم در زندگی نوجوان متفاوت باشد ، احتمال پیدایش تعارض در نوجوان فزونی می گیرد و وی دچار حالتی می شود که « سردرگمی نقش » نامیده می شود . در چنین وضعی ، فرد هر از چند گاهی تن به نقش تازه ای می دهد و به دشواری می تواند با جمع بندی این تقش های متفاوت هویتی واحد برای خود کسب کند .
اجتماع در هویت یابی نوجوانان نقش مهمی می تواند ، داشته باشد . هویت یابی در جامعه ساده ای که در آن الگو های همانند سازی و نقش های اجتماعی محدودند ، به آسانی صورت می گیرد ولی در جوامع پیچیده که به سرعت روبه تغییر است ، هویت یابی برای بسیاری از نوجوانان کاری است بس دشوار و طولانی و در چنین جوامعی ، برای اینکه نوجوان بداند چگونه رفتار کند و چه کاری را در زندگی دنبال کند ، باید شغل های نامحدودی را در نظر بگیرد .
هویت در حقیقت به صورت حاضر و آماده توسط جامعه به فرد داده نمی شود و نیز به صورت یک پدیده که پس از گذرانیدن چند سال از عمر انسان خواه ناخواه به آن برسد ، نیست . بلکه از طریق کوشش فردی پایدار و با ثبات به دست می آید . البته ارزش ها ، عقاید و مدل های شایع در هر جامعه و نوع دوستان و روابط خانوادگی در شکل گیری هویت مؤثرند ولی نقش اصلی با تلاش و برنامه ریزی خود فرد باشد .
استقلال طلبی:
استقلال محصول یک دورة نوجوانی سالم است و عبارت است از وضعیتی که در آن فرد بدون تکیه اساسی بر کمک ها و دستورات دیگران ( ولی در عین انجام هماهنگی با آنها ) به بر آوردن نیازهای فردی و اجتماعی خود می پردازد مانند وضعیتی که در بزرگسالان سالم مشاهده می شود .
روند رسیدن به استقلال در اوایل نوجوانی ، به صورت گسترش روابط اجتماعی به جمع همسن و سال ها و توجه به نقطه نظرات آنها و حتی در بعضی موارد ، ترجیح نقطه نظرات آنها به نظرات والدین می باشد .
اکثر شما نوجوانان تمایل دارید در فکر و عمل مستقل باشید و اگر والدین مانند دوران کودکی به شما امر و نهی کنند ، این امر سرآغازی برای لجبازی و مخالفت با والدین خواهد شد . شما فکر می کنید که خانواده به شما اعتماد ندارند و این فکر باعث دور شدن شما از خانواده و پناه بردن به دوستان خواهد شد البته این امر در مورد همه عمومیت ندارد . تندخویی ها و خشونت با والدین ، اغلب به دلیل همین مخالفت ها اتفاق می افتد . به دلیل استقلال طلبی ، شما مایل هستید در معاشرت ها و انتخاب دوستان ، تفریحات و سرگرمی های اوقات فراغت ، آزادی عمل داشته باشید ولی ممکن است در مواردی با مخالفت پدر و مادر روبرو شوید که سبب اختلاف و تضاد بین شما می گردد . گروه همسالان ، در این دوره خیلی اهمیت دارند و عقیده و رفتار دوستان بر یکدیگر بسیار تأثیر می گذارد . به عنوان مثال ، ممکن است مادری به نحوه لباس پوشیدن دخترش ایراد بگیرد و نوجوان از او نپذیرد ولی وقتی که دوستش همین تذکر را به وی بدهد ، قبول کند . والدین آگاه می توانند از طریق گفتگو و استدلال منطقی ، نوجوان را برای حفظ حدود قابل قبول راهنمایی کنند . در این دوران کنجکاوی نوجوانان و بحث و تبادل با موضوعات مختلف نیز ابزارهایی هستند که در خدمت رشد نوجوانان می باشند .
این امر باعث می شود که بسیاری از والدین ، در ابتدای نوجوانی فرزندانشان را متمرد تصور نموده و یا ارزش های مورد اعتماد خود را در معرض تهدید تصور کنند .
نوع دوستان نوجوان ، نقش مهمی را در استقلال و کسب هویت وی دارند و می توانند روند رسیدن نوجوان را به هویت و استقلالی سازنده و مفید تسریع کنند .
استقلال طلبی از مهمترین ویژگی این دوره زندگی است که از نظر رشد اجتماعی ، بسیار اهمیت دارد و در طرز فکر و رفتار شما مشاهده می شود ، هر چند که به دلیل کم تجربگی ، نیاز مالی و وابستگی های دیگر ، هنوز قادر به کسب استقلال کامل نباشد .
علل ایجاد کننده اختلالات روانی ـ رفتاری:
اختلالات روانی نیز همانند اختلالات جسمی به دلایل مختلف ایجاد می گردند که شناخت آنها از اهمیت خاص خود برخوردار است .مهمترین علل اختلالات روانی به اختصار در زیر آمده است :
تغییرات مغزی
هر نوع تغییری که در ساختار یا کارکرد مغز ایجاد می شود ، می تواندباعث اختلال روانی گردد . تغییرات بیوشیمی در سطح سلول های عصبی ، عامل اکثر اختلالات روانی شدید است . در اینگونه مواقع ، مغز در معاینه معمولی طبیعی است .
ضایعات ساختمانی مغز به دلایل زیر نیز می تواند باعث اختلال روانی شود : عفونت ، ضربه نرسیدن خون ، خونریزی ، تومور ، مصرف طولانی الکل ، کمبود غذایی ، صرع درمان نشده و بیماری های پیش روند مغزی .
عوامل ارثی:
فقط در تعدادی از اختلالات روانی دیده می شود که افراد دیگری هم از فامیل بیمار به همین بیماری مبتلا باشند . یعنی استعداد ابتلا به اختلال روانی گاهی می تواند از والدین به کودکان منتقل شود اما بروز و ظهور بیماری با عوامل زیادی ارتباط دارد که ممکن است فرد مستعد ، مبتلا به بیماری بشود یا نشود .
تجربه دوران کودکی:
تجربه دوران کودکی برای رشد سالم یک فرد لازم است . محبت و عشق متعادل ، راهنمایی مناسب ، تشویق و نظم و انضباط از تجربیات دوران کودکی است . اگر در دوران کودکی چنین عواملی نباشد یا اینکه کودک مکرراً در معرض تجارب ناخوشایندی قرار گیرد ، امکان اینکه در آینده دچار اختلال روانی شود زیاد است .
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 42 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود مقاله بهداشت روان و مهارتهای مقابله با استرس ، اضطراب ، خشم