این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 170 صفحه می باشد.
فهرست مطالب
پشگفتار ۱
چکیده ۳
فصل اول : طرح تحقیق
مقدمه ۵
بیان مسئله ۶
ضرورت و اهمیت پژوهش ۸
موضوع تحقیق ۱۰
تعریف موضوع تحقیق ۱۰
هدف کلی ۱۰
اهداف فرعی ۱۰
فرضیه کلی ۱۱
فرضیات فرعی ۱۱
متغیرهای تحقیق ۱۱
محدودیت های تحقیق ۱۱
محیط پژوهش ۱۲
تعریف اصطلاحات و واژه ها ۱۲
تعریف اصطلاحات تخصصی ۱۴
تعریف عملیاتی ۱۵
فصل دوم : پیشینه تحقیق
مقدمه ۱۹
اضطراب ۱۹
تعریف اضطراب ، جنبه ها و جلوه های مختلف آن ۲۱
اضطراب به عنوان پاسخ آموخته شده ۲۶
اضطراب در معنای نداشتن کنترل ۲۷
کنار آمدن با اضطراب ۲۸
شخصیت مضطرب ۲۹
اضطراب بنیادی : شالوده روان رنجوری ۳۱
نظریه های اضطراب ۳۵
۱- نظریه روانکاوی (فروید) ۳۵
انواع اضطراب ۳۷
مکانیزمهای دفاعی علیه اضطراب ۴۰
سرکوبی ۴۱
انکار ۴۲
واکنش وارونه ۴۳
فرافکنی ۴۳
واپس روی ۴۴
دلیل تراشی ۴۴
جابجایی ۴۵
والایش ۴۶
۲- نظریه روانشناسی فردی (آدلر) ۴۸
۳- نظریه درمان عقلانی- عاطفی (الیس) ۵۱
۴- نظریه درمان مراجع محوری (راجرز) ۵۱
۵- نظریه روان درمانی گشتالت (پرز) ۵۲
۶- نظریه واقعیت درمانی (گلاسر) ۵۴
۷- نظریه رفتار درمانی ۵۵
عوامل کاهش اضطراب ۵۷
شخصیت چیست؟ ۶۷
بررسی شخصیت ۶۹
اصول شخصیت شناسی ۷۱
تاثیر عوامل زیستی بر شخصیت ۷۳
تشابه شخصیت در دوقلوها ۷۳
نظریه های شخصیت ۷۶
۱- نظریه کارل یونگ ۷۶
نگرش ها : برونگرایی و درونگرایی ۷۷
کارکردهای روان شناختی ۷۸
تیپ های روان شناختی (درونگرا و برونگرا) ۸۰
ویژگی شخصیتی برونگرا ۸۳
ویژگی شخصیتی درونگرا ۸۴
ناهشیار شخصی ۸۵
عقده ها ۸۶
ناهشیار جمعی ۸۷
پژوهش در نظریه یونگ ۸۹
تیپ های روان شناختی (درونگرا و برونگرا) ۸۹
۲- نظریه هانس آیزنک ۹۳
ابعاد شخصیت : برونگرایی ، روان رنجور خویی و روان پریش خویی ۹۳
برونگرایی ۹۶
روان رنجور خویی ۹۸
روان پریش خویی ۹۹
نقش اصلی وراثت ۱۰۰
رابرت مک کری و پل کاستا : مدل پنج عاملی ۱۰۱
ثبات عوامل ۱۰۳
همبستگی هیجانی و رفتاری ۱۰۴
۳- نظریه روانکاوی (فروید) ۱۰۶
الف- دیدگاه ساختی شخصیت ۱۰۶
نهاد ۱۰۶
خود ۱۰۷
فراخود ۱۰۸
ب- شخصیت به مثابه ی فرایندی پویا ۱۰۹
ج- شخصیت به مثابه فرایند تکاملی ۱۱۰
د- دیدگاه جبری رشد شخصیت ۱۱۱
۴- نظریه روانشناسی فرد (آدلر) ۱۱۲
۵- نظریه روان درمانی گشتالت (پرز) ۱۱۵
۶- نظریه درمان مبتنی بر تحلیل محاوره ای (برن) ۱۱۶
۷- نظریه واقعیت درمانی (گلاسر) ۱۱۸
۸- نظریه رفتار درمانی ۱۱۹
فصل سوم : روش تحقیق
جامعه آماری ، نمونه و روش اندازه گیری ۱۲۲
ابزار جمع آوری اطلاعات و ویژگی های آن ۱۲۲
ویژگی های ابزار پژوهش ۱۲۳
پرسشنامه مقیاس اضطراب کتل ۱۲۳
میدان کاربرد آزمون ۱۲۳
پژوهش های مربوط به توصیف ماهیت و اعتبار یا درستی مقیاس اضطرا ب ۱۲۶
الف- تحول هوشیاری نسبت به خود ۱۳۱
ب- نیروی من ۱۳۱
ج- گرایش پارانویایی ۱۳۲
د- گرایش به گنهکاری ۱۳۲
هـ- تنش ارگی ۱۳۳
نکاتی درباره اجرای تست ۱۳۳
دستور اجرای پرسشنامه ۱۳۴
روش تصحیح و نمره گذاری ۱۳۶
پرسشنامه مقیاس درونگرایی- برونگرایی میشل گوکلن ۱۴۰
دستور اجرای پرسشنامه ۱۴۰
روش تصحیح و نمره گذاری ۱۴۱
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها
تجزیه و تحلیل داده ها ۱۴۵
فصل پنجم: جمع بندی و نتیجه گیری تحقیق
خلاصه تحقیق ۱۵۰
تحلیل نتایج ۱۵۰
پیشنهادات ۱۵۱
منابع و ماخذ ۱۵۲
پیوست ها ۱۵۳
پیشگفتار:
اضطراب به منزلۀ فقدان آرامش، تردید، عدم اعتماد در تسلط بر موفقیتها است و به نظر محصول فرعی هرنوع تحریک کشانندهای شدید است که دربرابر آن پاسخهای مهار شده امکان پذیرنیست.
تصویر شخصیت مضطرب، سیمای فرد نگرانی را به دست میدهد که نسبت به تنیدگیها حساس است و در یک ناایمنی اجتماعی و جهانی زندگی میکند، همچنین فعالیتهای خود را از پیش با شکست مواجه میبیندو برای خود و نزدیکان خود نگران است.
از سوی دیگر شخصیت مفهومی بسیار پیچیده در روانشناسی است که آگاهی از آن شالوده اغلب روان درمانیها و نظریههای آسیب شناسی را تشکیل میدهد. شاید بدون اغراق بتوان گفت که بدون آگاهی از این مفهوم، نمیتوان روشهای روان درمانی و تعدادی از اختلالهای روانشناختی را به روشنی درک کرد.
ویژگیهای هر انسانی منحصر به فرد است، اما به نظر میرسد که میتوان آنها را طبقه بندی کرد به عبارت دیگر، میتوان در ویژگیهای انسانها تشابهاتی یافت. روانشناسان سعی کردهاند افراد را در طبقات مختلف جای دهند. طبقه بندی شناخته شدهای که کارل گوستاویونگ پیشنهاد کرده، طبقه بندی به صورت « درونگرایی- برون گرایی » است.
انسان دورنگرا فردی است که معمولاً د ر خود فرو میرود و در سازگاری با واقعیت دشواری دارد و از فعالیتهای عینی و ملموس گریزان است.
انسان برونگرا فردی است که دنیای بیرون برایش اهمیت دارد. او بدون دشواریی با اطرافیان سازگار میشود، و از کارهای عینی و ملموس خوشش میآید.
چکیده:
در این پژوهش رابطۀ بین اضطراب و تیپهای شخصیتی درون گرا و برون گرا مورد بررسی قرار گرفته است. به این منظور ۵۰ نفر از بین دانشجویان دختر رشتۀ مشاوره و راهنمایی، ورودی ۸۴ ، مقطع کارشناسی، دانشکدۀ روانشناسی و علوم اجتماعی، مجتمع ولیعصر، واحد تهران مرکز به عنوان گروه نمونه به روش تصادفی انتخاب گردید.
ابزار پژوهش در مورد اضطراب دانشجویان، پرسشنامۀ اضطراب کتل است و در مورد تیپهای شخصیتی دانشجویان، مقیاس درونگرایی- برونگرایی میشل گوکلن است.
فرضیۀ اصلی پژوهش این بود که بین اضطراب و تیپ درونگرا ، برونگرا و میانگرا رابطۀ معنی داری وجود دارد و با توجه به روش همبستگی پیرسون و آزمون توکی مشخص شد که بین اضطراب و ویژگی های شخصیتی ( درونگرا- برونگرا- میانگرا) رابطه معناداری وجود دارد.
مقدمه
از دیدگاه یونگ ( ۱۹۱۳ ) پدیدههای درونگرایی[۱] و برونگرایی[۲] دو جنبۀ مهم از شخصیت انسان را تشکیل میدهند. هنگامی که توجه به اشیاء یا امور خارج چنان شدید باشد که افعال ارادی و اعمال آدمی نتیجۀ ارزیابی ذهنی نباشد، بلکه معمول مناسبات امور و عوامل خارجی باشد، برونگرایی خوانده میشود
( سیاسی، علی اکبر، ۱۳۷۱، ص ۸۲ )
افراد درونگرا، از لحاظ روانی دارای سرعت فعالیت مغزی بالاتر ازحد طبیعی هستند و این امر سبب میشود که افراد درونگرا به قوای محرکه[۳]کمتر از حد طبیعی نیاز پیدا نمایند. افراد درونگرا ، دارای دیدگاه درونی و ذهنی هستند و آمادگی بیشتری را برای خود داری و تسلط بر نفس خویش از خود نشان میدهند. این افراد اوقات خود را به مطالعه و بیشتر در تنهایی سپری نموده و کمتر مایل به معاشرت با دیگران هستند.
از سوی دیگر، افراد برونگرا دارای دیگاه عینی و خارجی هستند و سرعت فعالیت مغزی آنها پایینتر از حد طبیعی است، و میزان تسلط آنها بر نفس خود نسبت به افراد درونگرا کمتر است. شخصیتهای برونگرا خوش مشرب و اجتماعی هستند و فعالیتهای هیجان انگیز را دوست دارند.
شخصیتهای درونگرا، احساساتشان را بیان نمیکنند و دوستان زیادی ندارند و همچنین ساکت و متفکر هستند.
از سوی دیگر، اضطراب در سراسر طبقه بندی بیماریهای روانی به چشم میخورد. این اختلال بالاترین حد رنج روانی است و غالباً با ترس که دارای پارهای از خصیصههای روان شناختی و فیزیولوژیکی است متشبه میشود. اضطراب بدون آنکه به منزلۀ انگیزش باشد، در بیشتر موارد نیروی ایجاد اغتشاش و فروریختگی سازمان رفتارهاست. ( پروفسور ژ.کُراز، ترجمۀ دکتر منصور و دادستان، ۱۳۸۱، ص[۴] ۲۸ ) اضطراب یک ترس درونی شده است از اینکه مبادا تجارب درد آور تکرار شوند. از دیدگاه فروید، اضطراب هستۀ مرکزی روان نژندی و علامت اخطاری به خود است.
بیان مسئله :
بسیاری از افرادی که در معرض اضطرابهای مداوم قرار میگیرند ممکن است نسبت به زندگی دارای دیدگاه منفی شوند. ولی باید اعلام نمود که اضطراب در زندگی افراد به علت انتخابی است که آنها برای ادامۀ زندگی خویش انجام دادهاند و این انتخاب بنا به هر دلیلی ممکن است آنها را با مشکلات مواجه کرده باشد.
اما نکتۀ مهم این است که تمایل افراد به درونگرایی در زمان رویارویی با اضطرابهای ممتد این توانایی را به آنها میدهد که با تمرکز بیشتری به مشکل خود توجه نموده و نهایتاً در حل آن کوشش نموده و موفق شوند.
اضطراب زمانی مایۀ نگرانی بالینی میشود که به چنان سطح شدیدی رسیده باشد که توانایی عمل کردن در زندگی روزمره را مختل کند، به طوری که فرد دچار حالت ناسازگارانهای شده باشد که مشخصۀ آن واکنشهای جسمانی و روانی شدید است. این تجربیات شدید، غیر منطقی و توانکاه اساس اختلالهای اضطرابی[۵] هستند که هر سال ۱۹ درصد از آمریکاییها را مبتلا میسازد. ( هالجین و ویتبورن، ترجمۀ سید محمدی، ۱۳۸۵، ص ۲۶۴ ) [۶]
اگر درونگرایی و برونگرایی در حد کمال در افراد ظاهر شوند، دو شخصیت نا بهنجار را بوجود میآورند که اولی به صورت اختلال اسکیزوفرنی و دومی به صورت اختلال هیستری تظاهر خواهد نمود. تعداد این افراد البته بسیار کم است و اکثریت مردم میان این دو قطب نهایی جای دارند. عدهای نزدیکتر به قطب نهایی درونگرایی و گروهی نزدیکتر به قطب نهایی برونگرایی هستند، و عدۀ کثیری هم هر دو جنبۀ برونگرایی و درونگرایی را به صورت متعادل دارا میباشند یعنی به نوعی میانگرا هستند که اصلاح ambivert به آنها اطلاق میشود. ( سیاسی، علی اکبر به نقل از یونگ، ۱۹۱۳ )
ضرورت و اهمیت پژوهش:
زمانی که افراد به مدت نسبتاً طولانی در معرض اضطراب مزمن[۷] قرار میگیرند، سیستمهای عصبی آنها به گونهای خود را تنظیم مینمایند که فرد به طور طبیعی در حالت بیداری، هوشیاری بیشتری را نسبت به وقایع اطراف خویش نشان میدهد. این امر سبب میشود که نیاز به محرک خارجی در آنها کمتر شده و تا زمانی که منبع اضطراب کشف و رفع نگردد به سوی درونگرایی متمایل میشوند. ( بنزیگر، ۱۹۹۹ ) بنابراین وجود اضطراب در افراد جامعه تأثیر بسزایی در میزان درونگرایی و برونگرایی آنها دارد. به گونهای که ممکن است یک فرد برونگرا در اثر شدت فشارهای وارده ناشی از اضطراب به تدریج به فردی درونگرا تبدیل شود و در صورتی که این فشار همچنان ادامه داشته باشد، ممکن است در افرادی که با مشاغل اجتماعی سروکار دارند و باید در تعامل دائم با جامعه باشند، سبب کاهش شدید کارآیی آنها شود.
براساس دیدگاه آیزنک[۸] ، نظریۀ یونگ مبنی بر اینکه « درونگرایی به عنوان یک حالت روانشناختی طبیعی در شرایط خاص محیطی است » صحیح میباشد و این امر مبتنی بر خواص فیزیولوژیکی بدن است و به عنوان یک واکنش در برابر اضطراب تلقی میشود.
نظریۀ آیزنک اشاره به این دارد که بروز درونگرایی و برونگرایی در افراد همیشه حالت نسبی داشته و در ارتباط با وقایع خارجی زندگی آنها میباشد به صورتی که در شرایط مناسب افراد دارای یک حد تعادل در رفتارهای درونگرا یا برونگرا خویش بوده و بر اساس شرایط زندگی خویش ممکن است بیشتر به سوی درونگرایی و برونگرایی متمایل شوند.
به طور مثال فردی که در حالت عادی برونگرا است ممکن است پس از تماس طولانی مدت با اضطراب مزمن تبدیل به یک فرد برونگرا شود و پس از رفع اضطراب میتواند دوباره به شخصیت درونگرای خویش برگشت نماید ( آیزنک، ۱۹۸۱ )
از سوی دیگر افراد درونگرا در مواردی که جامعه شان افراد برونگرا مورد تقدیر و ستایش قرار می گیرند، دچار خجالت زدگی و احساس کم ارزشی می کنند( آردن، ۱۹۹۶) .
پایان نامه بررسی رابطه بین اضطراب و تیپ های شخصیتی دانشجویان دختر