لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه32
پاکسازی قومی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
پاکسازی قومی
سمت راست بالا: جنگ جهانی اول: نسل کشی ارامنه
سمت چپ بالا: جنگ جهانی دوم : یهودیان در صف انتخاب برای اعزام به اردوگاه آشویتس
سمت راست پایین: کلن پس از جنگ جهانی دوم، کودکان آوارگان آلمانی که در منطقهای تازهساز بازی میکنند.
سمت چپ پایین: سال ۱۹۴۸ میلادی، مهاجران فلسطینی
پیش از میلاد مسیح
خاورمیانه
میانرودان
قرون وسطا
انگلستان
انگلستان
فرانسه
اسپانیا
اسپانیا
پس از عصر نوزایش
امپراتوری روسیه و امپراتوری عثمانی
قارهٔ آمریکا
قارهٔ آمریکا
پاکسازی قومی در جزیره دیگو گارسیا
اقیانوس هند
موج نخست
(پیش و در خلال جنگ جهانی اول)
امپراتوری عثمانی
عثمانی
اخراج و کشتار یهودیان و آلمانیها
امپراتوری روسیه
موج دوم
(پیش، در خلال و اندکی پس از جنگ جهانی دوم)
آلمان نازی
آلمان نازی
رومانی
پاکسازیهای قومی در شوروی در جنگ جهانی دوم
شوروی
اروپای شرقی و بالکان
اروپای شرقی
خاورمیانه
موج سوم
(در خلال و پس از جنگ سرد)
خشونت میان یونیانیان و ترکهای جزیرهٔ قبرس
قبرس
یوگسلاوی
قفقاز
آفریقا
پاکسازی قومی، به کوششی قهرآمیز جهت یکدستسازی منطقهای از لحاظ قومی گویند که معمولاً با تبعید، مهاجرت و جایگزینی اجباری و کشتار صورت میگیرد. پاکسازی قومی، معمولاً با نابودی بخش بزرگی از آثار تاریخی، گورستانها، خانهها و دیگر مظاهر تمدنی قوم هدف همراه خواهد بود.[۱] شاید بتوان گفت پاکسازی قومی، نوعی نسلکشی است که بیشتر برای زدودن قوم هدف از یک منطقهٔ جغرافیایی خاص انجام میپذیرد و معمولاً سبب تغییر جغرافیای قومی-نژادی-مذهبی آن منطقه میشود. بزرگترین شباهت میان نسلکشی و پاکسازی قومی را میتوان نابودی اجباری گروههای قومی، نژادی، ایدئولوژیکی دانست. از آنجایی که پاکسازی قومی تعریفی رسمی در مجامع بینالمللی ندارد، نمیتوان بهدرستی تفاوتی قضایی، میان نسلکشی و پاکسازی قومی قائل شد. انگیزهٔ اغلب پاکسازیهای قومی مدرن، یکدستسازی ترکیب دینی-قومی و یا نژادی بودهاست، در حالی که در قرون وسطی و اوایل دوران مدرن، انگیزهٔ پاکسازیها عموماً برپایهٔ مذهب بودهاست.[۲] پاکسازی قومی ترجمهٔ فارسی عبارت انگلیسی ethnic cleansing و آن خود ترجمهٔ تحتالفظی عبارت صربی-کرواتی etničko čišćenje است.[۱] این واژه در دههٔ ۹۰ قرن ۲۰ میلادی و به دنبال نسلکشیهایی که در جریان فروپاشی یوگوسلاوی سابق اتفاق افتاد، وارد ادبیات سیاسی جهان شد و بهسرعت به یکی از اصطلاحات رایج در میان واژگان مربوط به خشونت علیه گروههای انسانی تبدیل شد. هر چند که برخی معتقدند پاکسازی قومی ریشهای تاریخی دارد.[۲] اینکه آیا پاکسازی قومی در طول تاریخ ریشه داشته یا مربوط به تحولات قرن بیستم میلادی است، از موارد مورد اختلاف است. از مصادیق پاکسازی قومی در طول تاریخ میتوان به جابهجاییهای اجباری آشوریان سدهٔ نهم تا هفتم پ. م، کشتار و اعدام دستهجمعی دانمارکیهای ساکن انگلستان در سده دهم میلادی، اخراج یهودیان از اسپانیا در قرن ۱۵ میلادی، و نابودی سرخپوستان آمریکا توسط مهاجران و استعمارگران سفیدپوست اروپایی اشاره کرد.[۱] اگرچه عملاً فتح تمامی سرزمینهای مستعمراتی توسط اروپاییان —مانند مکزیک، استرالیا، آمریکا— خشن بودهاست، اما فقط برخی از آنها منجر به پاکسازی قومی خونین شدند.[۳] ظهور «پاکسازی قومی مدرن» در قرن نوزدهم و بیستم میلادی و در مناطق مختلفی مانند سرزمینهای امپراتوریهای قدیمی در مرکز و شرق اروپا و غرب آسیا اتفاق افتاد. امواج متعدد پاکسازی قومی نقشهٔ قومی و مذهبی این مناطق را تغییر داد. نخستین موج در زمان جنگ جهانی اول آغاز و مدت کوتاهی پس از پایان آن به اتمام رسید. دومین موج درست پس از آغاز جنگ جهانی دوم به اوج خود رسید و اندکی پس از اتمام جنگ پایان پذیرفت. سومین موج هم در خلال جنگ سرد با شدت کمی آغاز و پس از پایان جنگ سرد به اوج رسید.[۲] از موارد به وقوع پیوسته در امواج مذکور میتوان به نسلکشی ارامنه، آشوریان و یونانیان توسط ترکان عثمانی در خلال و پس از جنگ جهانی اول، نسلکشی یهودیان —معروف به هولوکاست— توسط آلمان نازی، اخراج میلیونها آلمانی از لهستان و چکوسلواکی و دیگر مناطق اروپای شرقی پس از پایان جنگ جهانی دوم و کشتار بوسنیاییهای مسلمان توسط صربهای بوسنی پس از پایان جنگ سرد اشاره کرد.[۲][۱] کمیسیونی از کارشناسان سازمان ملل که جهت رسیدگی به وقایع بوسنی و هرزگوین تشکیل شده بود، در ماه فوریهٔ ۱۹۹۳ پاکسازی قومی را جرمی علیه قوانین بینالمللی توصیف کردهاند. اگرچه امروزه مفهوم پاکسازی قومی بخوبی فهمیده شدهاست، اما بر خلاف نسلکشی وارد اسناد حقوق بینالملل نشده و به عنوان جزئی از جرایمی که پیشتر تعریف شده، یعنی جنایت علیه بشریت و جنایات جنگی، طبقه بندی میشود.[۲]
محتویات
[نهفتن]
- ۱ تعریف
- ۲ سازوکار پاکسازی قومی
- ۳ پاکسازی قومی در طول تاریخ
- ۴ استعمار و پاکسازی قومی
- ۵ پاکسازیهای قومی در قرن بیستم میلادی
- ۶ پاکسازی قومی و حقوق بینالملل
- ۷ مبانی نظری
- ۸ جستارهای وابسته
- ۹ منابع
تعریف
پاکسازی قومی ترجمهٔ فارسی عبارت انگلیسی ethnic cleansing و آن خود ترجمهٔ تحتالفظی عبارت صربی-کرواتی etničko čišćenje است.[۱] این واژه در دهه ۹۰ قرن ۲۰ میلادی و به دنبال نسلکشیهایی که در جریان فروپاشی یوگوسلاوی سابق اتفاق افتاد، وارد ادبیات سیاسی جهان شد. هر چند که برخی معتقدند پاکسازی قومی ریشهای تاریخی دارد. ممکن است حامیان حملات خشن صربها این واژه را ابداع کرده باشند؛ و شاید نیز صربها این واژه را که قبلاً خود برای اشاره به فشار آلبانیاییتبارها به صربهای کوزوو در دهه ۸۰ میلادی استفاده میکردند، احیا کردهاند. پس از حوادث جریان فروپاشی یوگوسلاوی سابق، پاکسازی قومی به یکی از اصطلاحات رایج در میان واژگان مربوط به خشونت علیه گروههای انسانی تبدیل شد.[۲]
شاید بتوان گفت پاکسازی قومی، نوعی نسلکشی است که بیشتر برای زدودن قوم هدف از یک منطقه جغرافیایی خاص انجام میپذیرد و معمولاً سبب تغییر جغرافیای قومی-نژادی-مذهبی آن منطقه میشود. بزرگترین شباهت میان نسلکشی و پاکسازی قومی را میتوان نابودی اجباری گروههای قومی، نژادی، ایدئولوژیکی دانست. از آنجایی که پاکسازی قومی تعریفی رسمی در مجامع بینالمللی ندارد، نمیتوان بهدرستی تفاوتی قضایی، میان نسلکشی و پاکسازی قومی قائل شد. انگیزهٔ اغلب پاکسازیهای قومی مدرن، یکدستسازی ترکیب دینی-قومی و یا نژادی بودهاست، در حالی که در قرون وسطی و اوایل دوران مدرن، انگیزهٔ پاکسازیها عموماً برپایهٔ مذهب بودهاست.[۲] پاکسازی قومی نه تنها میتواند به حذف اجباری گروههای قومی اشاره کند، بلکه میتواند به حذف گروههای مشابه مرتبط [به جز اقوام] نیز اشاره داشته باشد.[۲]
قومیت معمولاً نشانگر گروهی با هویتی ریشهدار فرهنگ و تاریخ مشترک است، اما به طور گستردهتر قومیت میتواند به گروهی که از نقطه نظر دیگران هویت متفاوت و متمایزی از بقیه دارد، هم گفته شود [بدون اینکه آن گروه از افراد لزوماً فرهنگ و تاریخ یکسانی داشته باشند]. قومیت همچنین با اشکال دیگر از هویت، که مهمترین آنها دین است، همپوشانی دارد اما این پرسش که دقیقاً چه مشترکات هویتی میان گروههایی که هدف حذف قرار میگیرند وجود دارد، در مقایسه با رابطهٔ بین عاملان و قربانیان، دارای اهمیت کمتری است. معمولاً عاملان پاکسازی قومی گروههایی را حذف میکنند که وجود آنها را ذاتاً تهدیدی علیه خود محسوب میکنند.[۲]
مفهوم پاکسازی قومی با مفاهیم «مهاجرت اجباری» و «انتقال جمعیت» در ارتباط است. مهاجرت اجباری مفهومی کلیتر از پاکسازی قومی است و به نوعی پاکسازی قومی را نیز در برخی موارد شامل میشود، اما همچنین برخی جابهجاییهای جمعیتی به دلایلی مختلف مانند پروژههای کاری عمومی را نیز دربر میگیرد که اینها جز پاکسازی قومی محسوب نمیشود. در نقل و انتقالات سازمانیافتهٔ جمعیت، کشورها در انتقال و یا تبادل گروههای خاص در داخل مرزهای بینالمللی شان به توافق میرسند. قوانین منظم برای نقل و انتقال باعث میشود که این کار نسبت به اخراج کمتر خشونتآمیز باشد. با این حال، براساس کتابچهٔ مطالعات نسلکشی دانشگاه آکسفورد به دو دلیل، وجود تمایزی قوی بین انتقال منظم جمعیت و پاکسازی قومی را میتوان زیر سؤال برد. اول اینکه در جابهجایی جمعیت ممکن است تمامی قوانین مهاجرت رعایت نشود. دوم اینکه نقل و انتقالات جمعیت، حتی اگر با توجه به امنیت شهروندان انجام شود، هنوز هم اجباری است و گروههایی را تنها به دلیل اینکه هویتی خاصی دارند مجبور به ترک میکنند. بنابراین حتی سازمانیافتهترین انتقالهای جمعیت نیز خود شکلی از پاکسازی قومی میباشد.[۲]
نخستین مقاومتها در برابر بکارگیریِ واژهٔ پاکسازی قومی از این جهت ب
تحقیق در مورد پاکسازی قومی