تعریف فرهنگ شهری: منظور از فرهنگ شهری بخش ویژه ای ازفرهنگ عمومی جامعه شهری است که به طور مستقیم با برنامه ریزی شهری و مدیریت شهری ارتباط پیدا می کند. بنابراین می توان آن را چنین تعریف کرد. فرهنگ شهری مجموعه ای نظام دار است از ارزشها، هنجارها، نهادها و فضاها، تجهیزات آموزشی و مقرراتی که در شکل گیری فعالیت و روابط رفتار فرهنگی مردم در محیط شهری دخالت و تأثیر دارد.
براساس این تعریف می توان گفت که فرهنگ شهری بخش مستقل از فرهنگ اجتماعی و عمومی است که در کنار برنامه های عمومی فرهنگی و آموزشی مورد شناسایی و ساماندهی و هدایت قرار می گیرد. چرا که کمیت و کیفیت آن نقش مؤثری در بهبود زندگی شهری و بطور خاص و غنای توسعه فرهنگی به طور عام دارد. همچنین هر گونه اختلال درآن به اختلال در کل حیات شهری منجر می گردد.
ضرورت برنامه ریزی کالبدی: در دوران معاصر بار رشد بی سابقه شهرنشینی و پیچیدی ترشدن ساختار شهرها زندگی جوامع بشری بطور کلی زیر تأثیر الزامات و امکانات شهرها قرار گرفته اند.
بطوری که توسعه و برنامه ریزی فرهنگی بیش از هر عامل دیگر از ویژگی ساختار کلان شهرها و نحوه توسعه و اداره آنها تأثیر می پذیرد.
همچنین امروزه بر خلاف گذشته بخش عمده فعالیتهای فرهنگی در مکانهای عمومی و فضاهای شهری تحقق پیدا می کند. وازاین رو بطور مستقیم به برنامه ریزی کالبدی- فضایی شهری مربوط می شود. از طرف دیگر به دلیل رشد سریع وناموزون جوامع توسعه نیافته هنوز این فرهنگ شهری در شهرهایی مثل تهران انسجام و قوام پیدا نکرده و با انواع ناهماهنگی و عدم کارایی روبرو می باشد.
بنابراین لازم است که در کنار برنامه ریزی طراحی شهری نیازهای مربوط به فرهنگ شهری عوامل و شیوه های تأمین آنها نیز مورد شناسایی و برنامه ریزی قرار گیرد. این امر موجب می شود که اقدامات و امکانات پراکنده و متنوع در یک راستای هدفمند و هماهنگ که نهایت آن تسهیل زندگی شهری و غنای کیفیت آن می باشد نمودبیرونی و عمومی این کیفیت به صورت فرهنگ شهری تجسم پیدا کند. که خود معرف نوعی نظم در ساختار شهر می باشد.
عرصه های اصلی فرهنگ شهری:عرصه های اصلی فرهنگ شهری را که به مطالعات شهری و جامعه شناسی و مدیریت شهری مربوط می شود و در عین حال بیانگر تنگناهای شهرنشینی و کلانشهرها و از جمله تهران است می توان به صورت زیر دسته بندی کرد.
الف) احساس هویت ب) چگونگی گذران فراغت ج) آموزش فرهنگ رفتاری
هویت شهری: یکی از مسائل حاد اجتماعی و فرهنگی کلان شهرها ضعیت شدن علائق شهروندی و روابط انسان است، محیطی است. درواقع بدلیل تحولات سریع و ابعاد وسیع کالبدی، شهر عوامل هویتی و مظاهر تشخیص خود را از دست می دهد و در نتیجه شهروندان نمی توانند با آن ارتباط عاطفی و شناختی پایدار برقرار سازند و از این رو به احساس هویت و عدم تعلق ونیز احساس ناشناختگی دچار می شود.
برخی از عوامل و علل ایجاد بی هویتی درشهرهای بزرگ از قرار زیر است. ابعاد وسیع کالبدی، فضائی شهر که از مقیاس ادراک مستقیم و تماس حضوری آن فراتر است. محدودیت شدید در انتخاب محل سکونت و محل کار که موجب نارضایی فرد از محیط زندگی خود می شود. فاصله زیاد میان محل کار و سکونت که مانع آشنایی و علاقه نزدیک با محیط می شود. تحولات سریع در سیمای شهر آشفتگی در معماری که موجب نابودی فضاهای مأنوس و نشانه های آشنایی شهری می شود. تحرکات سریع در تغییر مسکن، تغییر شغل، تغییر پایگاههای اجتماعی که به عدم ثبات در ارزشها و نگرشها منجر می گردد. کاهش ارتباط شخصی و عاطفی میان شهروندان که زمینه ساز احساس تنهایی است. از نظر روانشناسی، انسان وقتی احساس تعلق نسبت به محیط پیرامون خود پیدا می کند که برای آن هویت قائل شود که اولاً ادارکات عمیق و پایداری از آن صورت آگاهی بدست آورد و ثانیاً عواطف خویشاوندی نسبت به آن پیدا کند.بنابراین هر چه قدر کیفیت روابط آشنایی و عاطفی میان انسان و شهر وشهروندان عمیق تر گردد. احساس تعلق به محیط کالبدی و اجتماعی قوی تر است.
بطور کلی می توان هویت بخش شهری را به سه نوع زیر تقسیم کرد:
الف) هویت کالبدی: به نوع انتظام عوامل کالبدی و چگونگی سلسله مراتب در شبکه ها مربوط می شود.
ب) هویت بصری: که به ارزشها، زیبا شناختی، کیفیت احساس فضایی و امکانات ادراک موقعیت در فضاهای شهری بر می گردد.
ج) هویت شناختی: که به کیفیت و کمیت آگاهی و اطلاع از فضاهای شهری و زندگی همشهریان نمادها و نشانه های شهری و ارزشهای تاریخی و فرهنگی وغیره بستگی دارد.
درشهرهای قدیمی و شهرهای کوچک ارتباط عاطفی شناختی میان فرد و تمایمت شهر بطور طبیعی از طریق تماسهای مستقیم حاصل می شود. ولی در کلان شهرها چنین امکانی تقریباً برای همگان وجود ندارد. از این رو روند هویت بخشی در شهرهای بزرگ مستلزم بکارگیری روشهای نوینی است که بطور آگاهانه در مقیاسهای وسیع فضایی ادراکی عمل می کنند. از مهترین این روشها باید از بهبود معیارهای مربوط به معماری و سیمای شهر، منظرسازی، ساماندهی فضاهای شهری و گسترش آگاهی محیطی و تقویت روح به همبستگی شهری از طریق آموزشهای فرهنگی هنری کوشش نمود.
گذران فراغت درشهر: که یکی از خصایص اجتماعی شهر نشینی جدید پیدایش تحول عمیق در ابعاد و کیفیت گذران فراغت است. بطوریکه می توان گفت که چگونگی فرهنگ فراغت یکی از شاخصهای اصلی ارزیابی کیفیت زندگی شهری محسوب می شود به همین دلیل جامعه شناسی فراغت و برنامه ریزی فراغت از ارکان برنامه ریزی اجتماعی و فرهنگی مبدل شده است از نظر علمی می توان فراغت را به صورت زیر تعریف کرد.
گذران اوقات فراغت مجموعه فعالیتهایی را در بر می گیرد که شخص به میل خود برای استراحت و یا برای تفریح برای گسترش اطلاعات و آموزش شخصی یا مشارکت آزاد اجتماعی در زمانی فارغ از تعهدات شغل خانوادگی و اجتماعی را به عهده می گیرد. براساس این تعریف می توان کارکردهای اصل فراغت را به چهار نوع تقسیم کرد.
استراحت، تفریح، خلاقیت و مشارکت اجتماعی، هر یک از جوانب فراغت نقش خاصی درحیات انسانی و زندگی اجتماعی فرد ایفا می کند. یک از جوانب فراغت نقش خاصی در حیات انسانی و زندگی اجتماعی فرد ایفا می کند.
آموزش اجتماعی: در مطالعات جدید شهری در جهان این اندیشه مطرح شده است که شهرسازی خوب باید با شهرنشینی خوب به همراه گردد.
بدیهی است که این امر بدون آموزش اجتماعی امکان ندارد. مهمترین اینکه شهرنشینی معاصر دارای نهادها، هنجارها و معیارهای خاصی است که ره آورد تمدن جدید ماشینی است و در شهرهایی مثل تهران خصلتی وارداتی و برونزا دارد. به همین دلیل فرهنگ جدید سابقه ای درسنن شهرسازی و فرهنگ کهن شهرنشینی ما ندارد. از این رو فرهنگ شهر تهران درشرایط کنونی با تضادها و مشکلات بسیار رو به رو است که جدا از اقدامات زیر ساختی به آموزش فرهنگی و ترویج ارزشها و هنجارهای نوین شهرنشینی نیاز دارد.
شامل 211 صفحه word
دانلود تحقیق مفاهیم و ابعاد فرهنگ شهری