عدل
43 صفحه
بحث جبر و اختیار خود به بحث (عدل) را به بیان آورد. زیرا رابطه مستقیمیاست میان اخیار و عدل از یک طرف و نفی عدل از طرف دیگر یعنی تنها در صورت اختیار است که تکلیف و پاداش و کیفر عادلانه و مفهوم و معنی پیدا میکند اگر انسان آزادی و اختیار نداشته باشد و در مقابل اراده الهی و یا عوامل طبیعی دست بسته و مجبور باشد دیگر تکلیف و پاداش وکیفر مهفوم خود را از دست میدهد.
متکلمین اسلامیدو دسته شدند: دسته ای که از همان ابتدا معقوله نامیده شدند طرفدار عدل و اختیار و دسته دیگر یعنی گروه اهل حدیث که بعدها شاعره نامیده شدند طرفدار جبر و افسر؟ گردیدند. البته منکران عدل, صریحا نگفتند که منکر عدل الهی هستیم زیرا قرآن کریم که هر دو دسته خود را حامیمیدانستند با شدت, ظلم را از خداوند نفی و عدل را اثبات میکند. آغاز عدل الهی را به گونه ای خاص تفسیر کردند گفتند عدل خود حقیقتی نیست که قبلا بتوان آنرا توصیف کرد و مقیاس و معیاری برای کار پروردگار قرار دارد. اساسا معیار و مقیاس برای کار الهی قرار دادن نوعی تعیین تکلیف و وظیفه وتحدید و تقدیر نسبت داده برای ذات حق محسوب میشود. مگر ممکن است برای کار حق قانونی فرض کرد و آن قانون را حاکم بر او و کار او قرار داد.
عدل