هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله درآمدی بر نظام سیاسی اسلام

اختصاصی از هایدی دانلود مقاله درآمدی بر نظام سیاسی اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله درآمدی بر نظام سیاسی اسلام


دانلود مقاله درآمدی بر نظام سیاسی اسلام

هر نظام اندیشگی و رفتاری برآیند پاره ای مبانی فکری است که روبناها و دیگر ساحتهای آن نظام بر اساس آن مبانی شکل و سامان گرفته است. مبانی هر سامانۀ فکری، راه و مسیر را به پویندگان طریق می­شناساند و در بزنگاه­های حساس، آنها را به سمت اهداف مطلوب راهبری می­کند. تا زمانی که خواننده و پژوهشگر این مبانی را به درستی درنیافته و با ژرفکاوی در زوایای گوناگون آنها نیندیشده باشد، هر گونه اظهار نظر و ارائۀ دیدگاهی می­تواند با کاستی و نقص همراه باشد. با عنایت به این نکته، در طرح مبانی نظام سیاسی اسلام، با توجه به گستردگی بحث، بیشتر به مواردی پرداخته خواهد شد که نقشی مستقیم و اساسی در برداشتها و تکاپوورزیهای این باب دارد.

مبانی خدا شناختی

خداشناسی مهمترین رکن اندیشه سیاسی اسلام است. در نظام سیاسی اسلام بنیاد همۀ امور بر این اصل استوار است که جایگاه خداوند در جریان قدرت چیست. هر گونه برداشتی در خداشناسی به همۀ اصول دیگر مانند اسلام شناسی و انسان شناسی اثر می­گذارد. با توجه به این امر پاره­ای از مبانی خدا شناختی، که به طور مستقیم در نظام سیاسی اسلام اثرگذار است را مورد بررسی قرار می­دهیم.

 الف. ربوبیّت مطلق الهی

خداوند «ربّ» و مربی هستی است، کلمه «ربّ» در اصل به معنى مالک و صاحب چیزى است که به تربیت و اصلاح آن مى­پردازد.  در قرآن کریم، خداوند می فرماید: «(اوست) پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است»[i] این آیه، معنای ربوبیّت مطلق خداوند بر همۀ هستی را نشان می­دهد، اوست که مالک و دارندۀ همه این جهان است و همو تدبیر و تربیت آن را بر عهده دارد، زیرا که خالق هستی اوست.

خداوند در آیه­ای دیگر می­فرماید: « خدایى جز او نیست، او زندگى مى‏بخشد و مى‏میراند، پروردگار شما و پروردگار پدران شماست».[ii]  و در جایی آمده است: « این است خداوند، پروردگار شما که آفرینندۀ همه چیز است».[iii]

ربوبیت مطلق الهی به دوگونه جریان می یابد: ربوبیّت تکوینی و ربوبیّت تشریعی.

  1. «ربوبیّت تکوینی»، یعنی خداوند، امور همۀ هستی و موجودات را به اراده خود اداره می­کند.
  2. «ربوبیّت تشریعی» هدایت ویژۀ انسانها و جوامع انسانی است که از طریق فرستادن رسولان، فروفرستادن کتابهای آسمانی و تعیین دستورها، تکالیف و قوانین، آنان را به سوی سعادت و نیکبختی، هدایت می­کند.

خداوند انسانها را خلق کرده و آنان را به حال خود رها نکرده است، فیض او و ربوبیّتش در همۀ هستی و لحظات زندگی انسانها جریان دارد؛ لذا با ارسال رسولان به هدایت، راهبری و تدبیر زندگی سیاسی-اجتماعی انسانها پرداخته است: «پروردگار ما کسى است که هر چیزى را خلقتى که درخور اوست داده، سپس آن را هدایت فرموده است».[iv] نیز تاکید گردیده که در امور اختلافی به خداوند مراجعه کنید، زیرا او راهبر و تدبیرگر امور است: «در هر چیز اختلاف کنید داوریش با خدا است».[v] پس در ربوبیّت مطلق خداوند، همۀ زندگی انسانها، از تربیت او اثر می­پذیرد و هنگامی­ می­توان از جامعۀ مطلوب سخن به میان آورد که بر اساس دستورهای خداوند، تربیت یافته باشد و احکام دین در آن، به طور کامل و جامع، اجراء گردیده و از راه  و مسیر تعیین شده، انحراف نیابد و گمراه نشود. این امر به ویژه در زندگی جمعی و امور سیاسی- اجتماعی، اهمیتی صد چندان می­یابد، زیرا که فرایند کارها پیچیدگی بسیار دارد و سود و زیان اجتماعی نیز بر همۀ زندگی آن جامعه اثر می­گذارد و آن را متاثر می­سازد.

ب.حاکمیّت الهی

حاکمیت در اصلاح علوم سیاسی به معنای حق انحصاری دولت برای اعمال قدرت در قلمروی معین است. این حاکمیت به قدرت برتر امکان قانونگذاری و اعمال آن را به قدرتمندان عطا می­کند. در گسترۀ تاریخ این بحث وجود داشته که حق اعمال قدرت و حاکمیت از آن کیست، آیا کسی که خود دارای حقی نیست، می­تواند حق حاکمیت و فرمانروایی را به دیگران واگذارد، یا باید از سرچشمه­ای سیراب شود که خود سرمنشأ همۀ حق و حقوق است. در اندیشۀ سیاسی اسلام، حاکمیت مطلق و کامل در عرصۀ هستی و حیات سیاسی انسانها تنها از آن خداوند بزرگ است. در نگاه اولی، جز خداوند، هیچ کس حق حاکمیت بر انسانها را ندارد زیرا او همه انسانها را آزاد آفریده است. بنابراین اگر کسی بخواهد بر انسانها حکمرانی کند، باید از آفرینشگر انسانها اجازه داشته باشد؛ زیرا: اولا  حق حاکمیت تنها از آن اوست. ثانیا او آگاه به همۀ مصالح و مفاسد زندگی بشر است.

 در قرآن کریم، به صراحت هر گونه حاکمیت از آن خداوند اعلام شده است: « إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلَّه» «هیچ‌ حکم  و فرمانی جز براى خدا نیست‏». قرآن کریم، آشکارا کسانی را که به غیر حکم خداوند گردن می­نهند، کافر، فاسق و ظالم می­خواند: « و کسانى که به موجب آنچه خدا نازل کرده داورى نکرده‏اند، آنان خود ستمگرانند». در آیۀ 44 می­فرماید اینان کافرند و در آیه 47 آمده است که اینان فاسقند و نافرمان. در نگاه قرآن کسی که از حکم خدا سربتابد، به قلمرو طاغوت و ستمگرانی وارد شده است که هر گونه عمل و رفتار را با مردم خویش مجاز می­داند و هر گونه حق آنان را انکار می­کند و بسترهای استبداد را در جامعه فراهم می­سازد. از این رو خداوند می­فرماید: «ما کتاب را به حق و شایستگی به سوی تو فرو فرستادیم، تا میان مردم به آن چه که خداوند به تو نشان داده است، حکم کنی».  و مردم را به این امر کلیدی راهبری می­کند که اگر « در هر چیزی‌ اختلاف‌ کردید، ‌ حکم‌ آن‌ نزد خداوند است».  بدین سان هر گونه شریک در حکم خداوند و حاکمیت قانون او، انکار می­شود. امام‌ خمینی(ره) در این زمینه می فرمود: «حکومت‌ اسلام، حکومت‌ قانون‌ است. در این‌ طرز حکومت، حاکمیت‌ منحصر به‌ قانون‌ است. حاکمیت‌ منحصر به‌ خدا است‌ و قانون، فرمان‌ و حکم‌ خداست. قانون‌ اسلام، یا فرمان‌ خدا، بر همه‌ افراد و بر دولت‌ اسلامی‌ حکومت‌ تام‌ دارد. همه‌ افراد از رسول‌ اکرم(ص) گرفته‌ تا خلفای‌ آن‌ حضرت‌ و سایر افراد تا ابد تابع‌ قانون‌ هستند»

البته باید توجه داشت که خداوند، اجرای دستورها و تحقق بخشیدن به حاکمیت خویش را به پیامبران الهی و جانشینان آنها سپرده است، لذا می­فرماید: « آنچه را پیامبر به شما داد، آن را بگیرید و از آنچه شما را باز داشت، بازایستید و از خدا پروا بدارید» با توجه به این آیه و دیگر آیات، می­توان دریافت که خداوند اجرای اوامر و نواهی خویش را به پیامبر گرامی اسلام صلى الله علیه وآله و سلم سپرده و ایشان نیز پس از خود به ائمۀ اطهار وانهاده است. در دوران غیبت نیز این امر به فقیهانی که عادل و عالم به احکام دین ­اند، سپرده شده است.

 مبانی اسلام شناختی

در بنیادهای نظام و اندیشۀ سیاسی اسلام، مسائلی کلیدی قرار دارد که باید آنها را به طور دقیق و سنجیده، استوار ساخت و سپس مسائل و امور دیگر را مطرح کرد. یکی از این بنیادها، مبانی اسلام شناختی در بحث نظام سیاسی اسلام است که در ادامه به برخی از آنها اشاره می­کنیم.

الف.حقانیّت اسلام

اسلام تنها دین حق از زمان ظهور خود تا پایان تاریخ است.  بنیاد الهی ، تحریف نشدن کتاب آسمانی، و نسخ ناپذیری آموزه­های این دین، آن را از دیگر ادیان و یا دینواره­های موجود ممتاز می­سازد. البته این به معنای آن نیست که در دیگر ادیان موجود هیچ نکته و آموزۀ حقی وجود ندارد، بلکه حقیقت ناب و مقبول الهی در عصر خاتم از آن دین حضرت محمد(ص) است.  افزون برآن اسلام امتیازات دیگری بر دیگر ادیان دارد که در ادامه به برخی از آنها اشاره خواهد شد.

اسلام، به معناى دین الهى و تسلیم و عبودیت در پیشگاه خداوند یکتا، دین همه پیامبران الهى بوده که به تدریج سیر تکاملی را طی کرده و هر پیامبر صاحب شریعتى، شریعت پیشین را نسخ نموده و شریعتى کامل‏تر، متناسب با رشد بشر و مقتضیات زمان عرضه کرده است. با شریعت خاتم همه شرایع پیشین نسخ شده و تنها دین مقبول، توحید ناب و شریعت محمدى‏صلى الله علیه وآله است.

ب. خاتمیّت و جاودانگی

اسلام، آخرین دین الهی است و شریعت آسمانی دیگری پس از آن نخواهد آمد. قرآن تصریح دارد که: « محمّد پدر هیچ یک از مردان شما نیست، ولى فرستاده خدا و خاتم پیامبران است‏»پیامبر گرامی اسلام(ص)  خطاب به علی(ع) فرمود: «جایگاه تو نسبت به من، همانند جایگاه هارون نسبت به موسی است، جزآن که بعد از من پیامبری وجود ندارد».

از همین باب است که قرآن کریم، پیامی برای همۀ اعصار و زمانها است، نه فقط برای دورۀ نزول آن.  انسانها در همۀ دورانها و مکانها، مورد خطاب قرآنند و این کتاب برای آنان، هدایتگر و قابل فهم و برداشت است. این کتاب، راهنمایی جاودان در عرصۀ موضوعات گوناگون معارف، دانشها، انسان شناسی و مسائل متفاوت دیگری است که  خاص یک مقطع زمانی نیست. برخی از رموز خاتمیت و پایندگى دین اسلام عبارت است از:

 (1) در نظر گرفتن مصالح و مفاسد واقعی انسان­ها؛

(2) اهمیت بخشیدن به عقل و خرد بشری؛

(3) هماهنگى قوانین و نظام ارزشی و رفتاری آن با فطرت انسانی؛

(4) داشتن قوانین ثابت براى احتیاجات ثابت و دائم بشر، و قوانین متغیر براى اوضاع و احوال متغیر وى.

توضیح اینکه نیازمندی هاى بشر بر دو گونه است:

  1. نیازمندی­هاى اولى: این گونه نیازها ناشى از طبیعت فردى و اجتماعى انسان است؛ بنابراین، این نیازمندی ها یا فردى است یا اجتماعى.
  2. نیازمندی­هاى ثانوى: این نوع نیازها از نیازهاى اولى ناشى می شوند; مانند نیاز به انواع وسایل زندگى که در هر عصرى دگرگون می­شود زیرا کیفیت زندگى در هر عصرى با عصر دیگر متفاوت است. نیازمندی هاى اولى بشر مربوط به طبیعت بشر است، ولى نیازهاى ثانوى انسان به کیفیت و شکل بر ساخته زندگى فردى و اجتماعى او باز می گردد.در نگرش دینی، وضع کنندۀ قوانین شرع، تحول و تطور زندگی و نیازهای بشری را مورد توجه قرار داده و به فراخور نیازهای اولی و ثانوی، قوانین ثابت، متغیر و انعطاف­پذیر وضع کرده است تا در همۀ زمانها و مکانها قابل اجراء و دست یافتنی باشد و این امر با عنصری به نام اجتهاد انجام می­پذیرد که در ادامه به برخی از ظرفیتهای آن اشاره خواهیم کرد.

ج. معرفت اجتهادی

یکی از پشتوانه­های خاتمیت دین اسلام آن است که انسان می­تواند با لحاظ مقتضیات زمانی به  فهم روزآمد و اصیل از آموزه­های فقهی دین دست یابد؛ در غیر این صورت، اساس خاتمیت و دستورهای دین برای همۀ زمانها و مکانها، زیر سئوال خواهد رفت.

اجتهاد، تلاشی روشمند و عقلی برای به کف آوردن حجت در مسائل دینی، متناسب با زمانها و مکانهای مختلف است. اجتهاد به عنوان یک روش بومی و اصیل به مراجعه کنندۀ متن دین توان می­دهد تا بتواند در فرایندی روشمند و سنجیده، آموزه­های آن را بفهمد، از فهم التقاطی، ترکیبی و ناسره، دور شود و در عین حال فهمی روزآمد و پویا از دین ارائه کند.  اجتهاد در اسلام، مجال و تمهیدى بوده است هوشیارانه، براى کشف و تطبیق اصول کلى و ثابت دین بر موارد جزئى و متغیر، برحسب موقعیتهاى زمانى و مکانى، به نحوى که ثبات حکم و تغییر پذیری واقعیت، توأمان ملحوظ گردد.

امروزه فهم دین میان دو جریان افراطی و تفریطی گرفتار آمده است. جریان‌ افراطی اصالت را به زمان و پدیدارهای زمانه می­دهد و دین را در خدمت آن می­خواهد که لازمۀ آن، نسبیّت، عصری‌ و سیّال‌ شدن‌ فهم‌ است. در طرف دیگر، جریان تفریطی است که متحجرانه هر گونه  دگرگونی در برداشت از منابع دینی را ممنوع می­پندارد و هیچ تحولی را بر نمی­تابد. جریان اول در میان برخی نواندیشان وجود دارد که منجر به «فهم التقاطی» می­شود و جریان دوم در میان گروههای متحجر. نتیجۀ هر دو نگرش نبود فهم اصیل و روزآمد از دین است که به مرور زمان، منجر به از میان رفتن  گوهر دین و ناکارآمدانگاری آن می­شود.

در مقابل دو جریان فوق،جریان اصیل و اعتدالی اجتهاد قرار دارد که روشی در راستای فهم اصیل،روزآمد و کارآمد از دین است. در این روش هیچ یک از روزآمدی و اصالت،فدای دیگری نمی­شود. وفاداری‌ به‌ عنصر «اجتهاد» به فهم روشمند و ضابطه­مند دین می­انجامد،این فهم روشمند در برابر فهم آزاد و غیر روشمند است که اساس و پایۀ همۀ انحرافها و کج­اندیشی ها است.‌

یکی از پیامدهای اجتهاد،رجوع مکلف به مجتهد زنده است، «علت آن است که مسلمانان هر روز با مسایل جدید در زندگی خودشان روبه رو می‏شوند و نمی‏دانند تکلیفشان در این مسایل چیست. فقهای زنده و زندۀ فکری لازم است که به این حاجت بزرگ پاسخ دهند. در یکی از اخبار اجتهاد و تقلید آمده: «و امّا الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواه حدیثنا» حوادث واقعه همان مسایل جدید است که دوره به دوره و قرن به قرن و سال به سال پیش می‏آید».  اساسا رمز اجتهاد در تطبیق دستورات کلی با مسایل جدید و حوادث متغیر است. مجتهد واقعی باید توجه داشته باشد که موضوعات چگونه تغییر می­کند و بالتبع حکم آنها عوض می­شود.

شامل 122 صفحه فایل word قابل ویرایش

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله درآمدی بر نظام سیاسی اسلام
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد