منوچهری
123 صفحه
در صفت بهار و مدح ابوالحسن
نوبهار آمد و آورد گل و یاسمنا باغ همچون تبت و راغ بسان عدنا
سجع متوازی
آسمان خیمه زد از بیرم و دیبای کبود میخ آن خیمه ستاک سمن و نسترنا
نام گلها تناسب دارد.
کبک ناقوس زن و شارک سنتور زنست فاخته نای زن و بط شده طنبور زنا
استعاره
پردة راست زند نارو بر شاخ چنار پردة باده زند قمری بر نارونا
استعاره
پوپوک پیکی نامه زده اندر سر خویش نامه گه باز کند، گه شکند برشکنا
تشبیه
نرگس تازه چو چاه ذقنی شد بمثل گر بود چاه ز دینار و ز نقره ذَقنا
تشبیه مشروط
چونکه زرّین قدحی در کف سیمین صنمی یا درخشنده چراغی بمیان پَرنا
تشبیه مرکب
وان گل سوسن مانندة جامی ز لبن ریخته مُعصَفرِ سوده میان لَبنا
جناس زائد
سال امسالین نوروز طربناکترست پار و پیرار همیدیدم، اندوهگنا
جناس زائد مکرر
دیوان، صص 1 و2
منوچهری