مشخصات این فایل
عنوان: جامعه شیعه در مدینه نخاوله
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 71
این مقاله درمورد جامعه شیعه در مدینه نخاوله می باشد.
خلاصه آنچه در مقاله جامعه شیعه در مدینه نخاوله می خوانید :
در شماره قبل - بخش نخست «جامعه شیعه در مدینه» را تقدیم شما خوانندگان گرامى کردیم و وعده دادیم دو بخش دیگر آن را در شماره های بعد بیاوریم و اینک دوّمین قسمت آن را که به شرح حال نخاوله پرداخته است از نظر شما می گذرانیم:
اشراف حسینی در دوره جدید
در قرن نوزدهم و بیستم، بسیاری از مسافرانی که به مدینه رفته اند از عقاید شیعی اشراف بنوحسین سخن گفته اند. سید محسن امین در باره آنها نوشته است:
«در مدینه و مکه شیعیانی زندگی می کنند; همینطور در برخی نقاط دیگر (حجاز). امیران حسینی برای مدتی طولانی حاکم مدینه بوده اند. آنها شیعه دوازده امامی هستند که تاکنون هرگز نتوانسته اند مذهب خود را در مدینه و خارج آن آشکارکنند. در «العوالی» و جاهای دیگر، شمار زیادی از آنها زندگی می کنند.»1
وی در عبارت دیگری افزوده است:
«در مدینه محلّه ای وجود دارد که ساکنان آن شیعه هستند. همچنین در مدینه طایفه هواشم که در اصل حسینی، علوی و شیعه اند زندگی می کنند. من برخی کتابهای شیعی را در دستان آنها دیدم. آنها هنوز متولّیِ وقفی هستند که برای تهیه غذای روز عاشورا اختصاص داده شده است.»2
روشن است که عقاید فردی اشراف حسینیِ مدینه، در ارتباط با زائران شیعه، باید به گونه ای بروز می کرد که میهمانان گرایش شیعیِ آنها را درک می کردند.
امین الدوله، یک ایرانی سیاستمدار که گزارش سفر خود را در سال 1899 به مدینه نوشته، در بین میزبانانِ خود، از شریف علی رییس بنوالحسین به عنوان کسی که سخت به تشیع علاقه داشت و دارای مذاق تشیع بود، یاد کرده است. از نظر امین الدوله، این نتیجه طبیعی بستگی خاندانی و شرافت نسبی اوست. او در خانه شریف، در نزدیک العوالی توانسته است بدون تقیه نماز بخواند.3
نمی توان نامحتمل دانست که برخی از مردم مدینه در برابر پرسش زائران شیعه از آنها ـ در مورد مذهبشان ـ پاسخ دروغ داده باشند. Doughty از شخصی یاد کرده که پدرش به یک کاروان ایرانی اجازه داد تا نخلستان وی را اجاره کنند، احتمالا به آن دلیل که آنها به خاطر این محل پول زیادی می دادند، اما برای تحقیر آنها، یک مرد جوان عیبجو، در حضورشان ادای شیعه بودن در می آورد4... این نقل به ما هشدار می دهد که ممکن است برخی از آگاهی هایی که سیّاحان از وجود شیعه در مدینه داده اند نادرست باشد. این خطاها ممکن است ناشی از نوعی نیرنگ باشد; چه از ناحیه شیعیان زائر، یا افکار واهی یا هر دو.
افزون بر اشراف، رهبر قبیله منطقه هم توانست با شخصیت برجسته ای از شیعه، از خارج ارتباط استواری برقرار کند. یک نمونه قابل توجه، شیخ سعد جزاع (جزا) است که در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، رییس تیره احامده از طوایف قبیله حرب بود.5زمانی که در سال 1899 امین الدوله بعد از حج رهسپار مدینه شد،6 شیخ سعد با او و همراهانش دیدار کرد.7 وی مهمانان ایرانی را در دیدار با اشراف و سایر اشخاص همراهی کرده و گهگاه کار مترجمی را هم برای آنها انجام می داد. امین الدوله که از وی با نام شیخ جزاع نخاولی یاد کرده، به نظر می رسد که دوستی سابقه داری با شیخ سعد داشته و حتی اشاره به دیدار بعدی وی از تهران دارد.
شیخ سعد خانه ای در مدینه داشت که امین الدوله را در آن میهمان کرد، درست زمانی که آن دو برای نخستین بار در فصل حج همان سال در مکه با یکدیگر ملاقات کردند. او روابط محکم خود را با اشراف حفظ کرد. به نظر می رسد او به نوعی درگیر نقشه ای شده بود که طرّاح امین الدوله بود. تا بدینوسیله پشتیبانی مالی را از سوی دولت ایران برای شیعیان مدینه تأمین کند. با پولی که تهیه شد، برخی از نخاوله مجاز شدند تا به عنوان دربان بقیع به کار گمارده شوند. در این صورت آنها مطمئن بودند زائران شیعه که همیشه از سوی دربانان سنّی ِ بقیع در محدودیت بودند، با حضور اینان، بدون محدودیت می توانند به بقیع دسترسی داشته باشند. بر اساس نوشته امین الدوله تحریکات مخالفانِ وی در کنار استعفایش از سمت صدراعظمی (در جولای سال 1898) مانع از اجرای این طرح شد.8
حتی در اوایل قرن بیستم، شماری از اشراف حسینی را شاهدیم که در عوالی و نیز خود مدینه سکونت داشته و می توانستند سهمی در سیاست محلّی (و طبعاً منطقه ای) داشته باشند. در میان آنها شریف شحاته (بن علی) ـ که گاه مؤلفان عرب نام وی را شحات و گاه شحاته می نویسند9 ـ در یک دوره برجستگی یافت. در شرحی که بتنونی در سال 1910 درباره مدینه نوشته، آمده است: شحاته وکیل شریف مکه در امور «العربان» یا بدوی ها بوده است.10سکونت او در العوالی، وی را قادر می ساخت تا به موازات نقشی که در حلّ بحران میان قبایل مدینه (و طبعا شامل تحکیم قدرت دولت عثمانی) داشت به عنوان واسطه در حل و فصل مسائل قبیله ای عمل کند.
افزون بر این وظیفه رسمی، شحاته و برادر جوانش ناصر، پایگاهی برای زائران شیعه در مدینه، به ویژه مساجد متبرکه جنوب شهر، همانند مسجد قبا و العوالی ایجاد کردند. مهمان نوازی و حمایت این دو امیر، سبب ستایش آنها از سوی سید شرف الدین در شرح حالِ خودنوشت او شده است. شرف الدین یک عالم شیعه لبنانی است (م1957) همراه مادر و برخی از شخصیت های برجسته جنوب لبنان به مدینه سفر کرد و در رمضان سال 1328/سپتامبر 1910، حدود شش ماه پس از بتنونی به مدینه رسید. وی گفته است که در آنجا منطل راحتی در خانه «برادران مؤمن ما» نخاوله داشتیم. سپس افزوده است:
«دو امیر، شریف شحاته و ناصر، همراه عده ای از مؤمنان (شیعیان) از عوالی به قصد دیدار ما آمدند. آنها برای راحتی و نیز در احترام به ما، از هیچ کوششی فروگذار نکردند. در آن زمان، هر دو امیر از موقعیت متنفذانه ای برخوردار بودند... ما تصمیم داشتیم تا برای اعتکاف در مسجد النبی(صلی الله علیه وآله) بیتوته کنیم اما به خاطر اصرارشان در حمایت از ما، ما را از این کار منع کردند...»11
مطالب مشابهی را سید محسن امین در شرح حال خودنوشتش، در شرح یکی از سه سفر خود به مدینه آورده است. او از مرد جوانی با نام شریف علی بن بُدیْری حسینی یاد کرده که به سید محسن و همراهان او (از شیعیان سوریه) در رفتن به قبا و عوالی خدمت کرده است. این شریف که فارسی نیز می دانسته، به عنوان میهمان سید محسن، از دمشق هم دیدار کرده اسـت.12
این گزارش نشان می دهد که دیدار از قبا و عوالی در آن روزگار، حتّی برای شیعیان، تنها با همراهی واسطه ای مانند یکی از شرفای حسینی ایمن بوده است. این وضعیت منجر به یک گرایش فراگیر میان مدینه و حرب شد که بعدا به آن خواهیم پرداخت.13
اینک به شرح حال شریف شحاته و برادرش ناصر می پردازیم:
گرچه این دو امیر حسینی مشارکت (و حتی نقش مهمی) در آنچه که به عنوان «شورش عرب در سال 1916 ـ 1918» نامیده شد، داشتند، لیکن این مشارکت آشکارا مورد بی توجهی بسیاری از مورخان قرار گرفته است. و اگر هم آنجا از آنها یاد شده، گرایش های شیعی شان مورد غفلت واقع شده است!14 این مسأله تا حدی شگفت انگیز است; چرا که یکی از منابع مهم با عنوان [T E. Lawrence's Seven Pillars of Wisdom] به وضوح این زمینه و اهمیت آن را شرح داده است.
لورنس به طور خاص در باره نقش برجسته شریف ناصر سخن گفته است. (در آن زمان به عنوان اظهار نظر یک مؤلف با داشتن حدود بیست و هفت سال سن).
«ناصر احساس جالبی داشت، بیش از آنچه ما شنیده ایم و بیش از آنچه که از او انتظار داشتیم. او راهگشای راه ها و پیشگام حرکت فیصل بود. نخستین گلوله خود را در مدینه شلیک کرد و آخرین آن را در مسلمیه (از توابع حلب); زمانی که دولت ترکیه درخواست صلح موقّت کرد و از ابتدا تا انتها، هرچه در باره او می توان گفت، خوب بود.
او برادرِ شحاته امیر مدینه است. خانواده آنها از نسل حسین فرزند علی(علیه السلام) و از اشراف و سادات بودند. آنها شیعه بودند و از زمان کربلا حضور داشته اند و در حجاز، پس از امیران مکه، در مرتبه دوم بوده اند.»15
در گزارش مارس 1917 Lieut.-Col. Newcombe شرحی از یک تهاجم نظامی بر ضد راه آهن حجاز آورده که شریف ناصر (شیعه ای از مدینه) در آن شرکت داشته است.16 لورنس گاه از غرور ناصر و این که شریف و از شیعیان اصیل نسل علی و امام حسین شهید است، ستایش مبالغه آمیز دارد. او از ناصر با عنوان ژنرال جنگجو یاد می کند. ناصر پس از اندک زمانی توانست ثابت کند که به عنوان یک فیلسوف سیاسی ِ کوچک، می تواند سیاست فیصل را در تأسیس یک دولت عربی در دمشق درک کند.17
ناصر، به رغم داشتن قدرت نظامی، آن گونه که لورنس اشاره کرده، یک کشاورز بود که زمینش از دوران طفولیتش هیچگاه جنگ به خود ندید. او حتی طی جنگ هایی که بر ضد ترک ها داشت، در آرزوی چیزی بود که لورنس آن را «قصر باغیِ او در نزدیکی مدینه» می نامید.18
منطقه باغی ِ اطراف مدینه; محلی که شریف ناصر مانند دیگر افراد فامیلش سکونت داشت، منطقه ای بود نخلستانی که از سوی مدافعان دولت عثمانی در مدینه آسیب هایی دیده بود، آن گونه که Hogarth می نویسد:
«باغ های نخلستانی، که در خارج مدینه در منطقه شرق و شمال شرق قرار داشت; همانجا که نخلستان های حومه العوالی بود، توسط سربازان ترک در ابتدای انقلاب ویران شد و بنی علی، تیره ای از قبیله حرب، که بر روی آن نخلستان ها کار می کردند، قتل عام شدند.»19
زمینه این حوادث در منابع بریتانیایی روشن شده است. بر اساس دو گزارش سرویس اطلاعاتی بریتانیا20 که در Arab Bulletin چاپ شده، بنی علی نخستین گروهی بودند که آمادگی خود را برای پیوستن به شورش شرفا نشان دادند، اما پس از مدتی، برخلاف سایر طوایف حرب، که بیشتر عوف را تشکیل می دادند، کم و بیش آشکارا به جانب ترک ها گرایش پیدا کردند.
به هر روی، آن ها در این سوی چیزی به دست نیاوردند و زمانی که در آگوست 1916، سربازان عثمانی، برای نخستین بار ـ بعد از آغاز انقلاب عرب ـ به منطقه عوالی حمله کردند، بد رفتاری آشکاری را از سوی آنها شاهد بودند. این چیز شگفتی نبود، آنگاه که بنو علی انگیزه مشترکی با نیروهای شرفا یافتند، بعد از آن که برخی از قرارگاه های نیروهای عثمانی را در نزدیک مدینه در سال بعد شکست داده بودند.
به نظر می رسد که ناصر، بلافاصله بعد از آتش بس، به مدینه بازگشته، اما برادر بزرگ وی، شحاته ـ که لورنس21 او را شرابخوار معرفی کرده ـ پس از ترک مخاصمه توسط دولت عثمانی، در دهم ژوئن 1919 به عنوان قائم مقام (دولت) هاشمی در مدینه تعیین شد.22 به هر روی، بعد از چند سال، شحاته بر نفوذ خود در منطقه افزود و در این حال بود که در برابر شاه حسین و فرزندش، برای تحکیم کنترل مستقل خود بر مدینه ایستاد و مقاومت کرد.
.....
بخشی از فهرست مطالب مقاله جامعه شیعه در مدینه نخاوله
پیشگفتار ۴
مقدمه ۵
امیرنشینِ شیعیِ بنی الحسین ۱۶
پی نوشت ها ۲۵
جامعه شیعه در مدینه ۳۱
نخاوله (۲) ۳۱
اشراف حسینی در دوره جدید ۳۲
قبیله حرب و طوایف شیعه آن ۴۳
پی نوشت ها
دانلود مقاله جامعه شیعه در مدینه نخاوله