لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 103
دیابت
چطور طولانیتر و بهتر زندگی کنیم(ولی نه شیرینتر)
امروزه تعداد دیابتیها نسبت به آنچه که قبلاً وجود داشت. خیلی بیشتر است(تنها 15 میلیون امریکایی که نیمی از آنها به این موضوع آگاهی ندارند، مبتلا هستند)، نه به خاطر آن که طول عمر بیشتری یافتهاند بلکه از آن جهت که وقوع اختلال در حال افزایش میباشد. اغلب کسانی که دیابت ندارند، تصور نمیکنند این وضعیت مشکلات خاصی ایجاد نماید. تا میدانند که آنچه هرکس باید رعایت کند، پرهیز از شیرینیجات است و اگر این کار کافی نباشد، با استفاده از قرص و انسولین هم میتوان بالا بودن قند خون را کاهش داد. اما دیابتیها میدانند که زندگی تا چه حدی میتواند دشوار گردد و برای سر و سامان دادن به سبک زندگی خود، پرسشهای بسیاری مطرح میسازند. سعی کردهام در صفحات آینده از سؤالات فراتر روم.
یکی از واقعیتهای اصلی که باید بپذیریم این است که دیابت به تنهایی یک بیماری به شمار نمیرود. گرچه همة دیابتیها قند خون غیرطبیعی بالایی دارند، عوامل به وجود آورنده این بیماری الزاماً یک عامل یا بالا بودن قند خون به تنهایی نیست. مثلاً دیابتی که در کودکی یا بلوغ ظاهر میشود و نیازمند انسولین است برای منظم شدن مشکلاتی دربر دارد و اثر مهمی بر کیفیت طول زندگی میگذارد به عکس، دیابت از نوع منسوب به بزرگسالان معمولاً به انسولین نیاز نداشته، سطوح قند خون معمولاً ثابت و خطر تهدید زندگی خیلی کمتر است.
پانکراس، که در عمق شکم و پشت معده و طبیعتاً روی ستون مهرهها قرار دارد انسولین میسازد و متابولیسم قند خون را تنظیم مینماید. در دیابت جوانان یا وابسته به انسولین، مقدار انسولین حاصل بسیار کم است، زیرا سلولهای خاصی که آنرا در پانکراس تولید مینمایند بوسیله خود بدن از بین رفتهاند. دیابت جوانان نمونة بارزی است از بیماری خود ایمنی، به این صورت که این تصور را برای بدن بوجود میآورد که سلولهای پانکراس، دشمن هستند و بدین ترتیب کشته میشوند. هنوز مطمئن نشدهایم که چرا این اتفاق برای بعضی بچهها میافتد و برای دیگران نه. تصور بر این است که عفونتی ویروسی در ابتدای زندگی باعث این عکسالعمل عجیب و قریب میشود. صرفنظر از علل نامبرده زیر، این قبیل جوانان اصولاً انسولینی ندارند. همانطور که میدانید قندی که میخورید بوسیله معده جذب و وارد جریان خون میشود که آنرا به هر بافت بدن حمل میکند تا انرژی لازم برای ادامه حیات را کسب نماید. برای رسیدن به این مرحله، ابتدا قند باید به داخل سلولها نفوذ کند و تغییرات شیمیایی مختلفی را انجام دهد و در این موقع است که به انسولین احتیاج دارد. اگر مقدار این هورمون کم باشد نمیتواند داخل نسوج گردد. فقط در خون شناور میشود تا با ادرار دفع شود یعنی اتلاف کامل چون به عنوان منبع تأمین انرژی موجود نیست بدن به پروتئین و ذخیرههای چربی متکی میشود. یا وقتی که فقدان انسولین جبران نشود تداوم استفاده از چربی و پروتئین به عنوان منبع انرژی جایگزین انسولین به سلسله مراحل طولانی زنجیرهای و غامضی منتج میشود که آشکارترین علامت آن حالت اغما است.
برخلاف این مورد، در صورت عدم وابستگی به انسولین یا دیابت بزرگسالان، که معمولاً بعد از سن 40سالگی ظاهر و بین 45 تا 65 سالگی به مرحله اوج میرسد کمبود انسولین مشهود نیست اصولاً برای اینکه انسولین کار خودش را روی سلولها انجام دهد، باید سلولها دارای قدرت پذیرش باشند و آن نیازمند وجود گیرندههای انسولین است. دیابتیهای بزرگسال بخصوص آنهایی که چاق هستند، دچار کمبود این گیرندهها میباشند. بنابراین معمولاً به این قبیل افراد انسولین نمیدهم. چون به مقدار کافی انسولین دارند. بجای آن پرهیز توصیه میکنم. بخصوص اگر فربه هستند و اضافه وزن دارند که نتیجة همة اینها افزایش تعداد گیرندههای انسولین است و نتیجتاً قند خون کمتر.
آگاهی از نحوة کار انسولین- نوع مربوط به جوانان در مقابل دیابت سالمندان، گیرندههای انسولین، نظریةخود ایمنی- فقط در دهة اخیر حاصل شده است. وقتی که کتاب پزشکی چاپ اوایل سالهای 1900میلادی را ورق میزدم به علائم دیابت برخورد کردم که دقیقاً توصیف شده بود. تشنگی، تکرر ادرار، کاهش وزن، افزایش اشتها، خارش و اغما. اگرچه همة آنها را بالا بودن میزان قند خون میشناختند ولی مقدر نبود انسولین تا سالهای 1920 میلادی کشف شود. نویسنده در همین متن اظهار نظر کرده بود که اغلب بچههایی که دیابت دارند فقط 6 ماه تا 4 سال پس از تشخیص بیماری عمر میکنند. در آن روزها علت مرگ تحلیل رفتن قوا یا اغما بود و درمان منحصر میشد به پرهیز مطلقاً سخت حتی بدون ذرهای قند یا نشاسته، بدون نان، شیر، سیبزمینی، هویج و
تحقیق درباره ی دیابت