تعریف هوشمندی رقابتی:
هوشمندی رقابتی هنر «جمعآوری»، «پردازش» و «ذخیرهسازی» اطلاعات است تا بتوان آن را دراختیار تمامی افراد در کلیه سطوح بنگاه قرار داد. بدینسان افراد میتوانند آینده بنگاه را شکل دهند و آن را در مقابل ساختارهای رقابتی موجود محافظت سازند. هوشمندی رقابتی باید جنبه قانونی داشته باشد و با مختصات اخلاقی بنگاه متناظر باشد. انتقال دانش از محیط به سازمان برپایه قواعد ساختاری را هوشمندی رقابتی گویند. گرچه اطلاعات، محور اصلی در مفهوم هوشمندی رقابتی است ولی این مفهوم بسیار فراتر از جمعآوری اطلاعات است.
هوشمندی رقابتی عبارت است از نظارت هدفمند بر محیط رقابتی که سازمانها در آن به فعالیت و رقابت میپردازند با هدف اتخاذ تصمیمات راهبردی
هوشمندی رقابتی آنالیز ریسک ها و موقعیت های محیط سازمان بر پایه پیشبینی اقدامات رقیبان قدر آن بازار است.
فالد (1995) معتقد است هوشمندی بنگاه، تنها خروجیهای پایگاههای داده و لزوماً گزارشهای حجیم نیست. قویاً باید گفت نمیتوان هوشمندی را جاسوسی یا دزدی اطلاعات نامید. اساساً هوشمندی، اطلاعات تحلیل شده است.
کاهانر (1996) براین نکته تاکید میکند که باید بین اطلاعات و هوشمندی تفاوت قایل شد؛ اطلاعات متناظر با واقعیات است. اعداد، آمار، دادههای طبقهبندی شده درباره مصادیق گوناگون، اطلاعات هستند. «هوشمندی» اطلاعاتی است که تحلیل شده است. هوشمندی رقابتی عمیقاً مابین اطلاعات و هوشمندی تمایز قایل میشود. مدیران برای فرایند تصمیمگیری به هوشمندی، و نه اطلاعات، نیازمندند.
ارزشافزایی به اطلاعات و توانمندی انتقال آن ازجمله بدیعترین فعالیتهای هوشمندی بهحساب میآید.
دراکر (1998) با رعایت ایجاز تمام، هوشمندی را متناظر با دانش میداند. وی اطلاعات را بهمثابه «دادههای مرتبط و هممقصود» تعریف میکند. دراکر معتقد است که شرکتها برای بقا باید سیستمهایی را سازماندهی کنند که فعالیتهای ارزشزا را بهینه کرده و ارتقا بخشد. این سیستمها باید مبتنی بر دانش باشند و نیز باید برای راهبری خود تخصصهای خبرگان را سازمان داده و ازطریق بازخورهای ساختارمند و منظم کارکنان، مشتریان، کاربران و متفکران بنگاه، دادهها را به اطلاعات تبدیل سازند.
محدوده هوشمندی رقابتی:
محدوده هوشمندی رقابتی شامل
حرکت های رقیبان فعلی
رقیبان آتی
مشتریان
تامین کننده ها
صنایع جایگزین
دولت
تغییرات تکنولوژی میباشد.
تا سال 2000 بخش هوشمندی رقابتی به صورت رسمی در اکثر شرکتهای بزرگ شروع به کار کرده است.(97% از 500 شرکت برتر از نگاه fortune در سال 2008)
هوشمندی رقابتی سعی دارد به نوعی فعالیتهای مستقیم و غیرمستقیمی را ردگیری کند که رقبای بنگاه در زمینههای گوناگون انجام میدهند. فعالیتهای عمومی بنگاه رقیب، توسعه کسبوکار، استراتژی و تاکتیکهای موجود در بخشهای مختلف یا فعالیتهای جدید (که گاهاً برای گمراهی سایرین طراحی میشوند)، نفوذ در بازار، ثبت اختراعات، فعالیتهای تحقیقاتی و امثال آن ازجمله مواردی هستند که هوشمندی رقابتی سعی در ردگیری آنان دارد.
هوشمندی رقابتی بهمثابه راداری است که فرصتهای جدید را کشف کرده یا به دفع بلایا کمک میکند؛ بدینسان بنگاه را قادر میسازد محیط خود را مشاهده کند. مهم است که بدانیم رهبران دنیای کسبوکار از کنار دادهها و اطلاعات حیاتی مهمی که ممکن است در وهله نخست مهم بهنظر نرسند، بهسادگی عبور نمیکنند.
درحالت کلی میتوان گفت رهیافت هوشمندی رقابتی از مفاهیم دیگری که به تازگی توسعه یافتهاند، مانند مدیریت دانش، بهرهبرداری میکند. این مفاهیم در اغلب بنگاههای بزرگ نهادینه شده است.
گرچه هوشمندی رقابتی با فرهنگ سازمانی بسیاری از شرکتهای بزرگ امروزی، یکپارچه شده است ولی علیالظاهر جدید بهنظر نمیرسد. منافع حاصل از آن چندین قرن پیش در ایالتهای آلمان ادراک شد. برای مثال در قرن پانزدهم، خانه کارگران که مقر آن در آگسبرگ بود، دست نوشتههایی را منتشر کرد که حاوی اسامی ماموران کلیدی و اطلاعات محرمانه سیاسی و تجاری بود. در قرن هجدهم هوشمندی آلمان مدرن، رشد یافت و با مشاهده دقیق کل قاره اروپا دریافت که با بهکارگیری و تطبیق پیشرفتهای علمی سایر کشورها در فرایندهای صنعتی خود میتواند با بنگاههای انگلیسی و فرانسوی رقابت کند. آلمان به سرعت پایه آموزش و تحقیق را بهعنوان بنیان خلاقیتهای تکنولوژیک خود توسعه داد. در اواخر قرن هجدهم آلمان حقوق بینالمللی بسیاری از فرمولها و فرایندها را خصوصاً در زمینه شیمی از آن خود کرده بود.
همان طور که مشخص است هوشمندی رقابتی سطح های مختلفی در تأثیر بر روی سود دهی سازمان دارد.
بالاترین سطح هوشمندی رقابتی استرتژی ست. اکثر سازمان هایی که از CI به صورت کوتاه مدت استفاده میکنند از مزیت های بلند مدت آن بی بهره میمانند.
اکثر شرکت ها این اشتباه را میکنند که از هوشمندی رقابتی به عنوان ابزری برای مشاهده فعالیت های فعلی رقبا استفاده میکنند در حالی که یکی از اثرات اصلی CIقدرت پیشبینی آن است.
کاربردها:
اکثر شرکت ها از هوشمندی رقابتی برای گرفتن سهم بازار رقبای شناخته شده استفاده میکنند . سود بیشتر در استفاده از آن در تعیین استرتژی های بلند مدت است. هوشمندی میتواند:
محیط فعلی را توصیف کند.
محیط آینده را پیشبینی کند.
فرضیات اساسی درباره اقتصاد ، سیاست، تکنولوژی و عوامل دیگر در ارتباط با بازار را به چالش بکشد.
نقاط ضعف را شناسایی و آنها را برطرف کند.
استراتژی فعلی را برای تغییر محیط تنظیم کند و مشخص کند که چه زمان دیگر کارا نیستند.
فرایند هوشمندی رقابتی:
گاهانر (1996) میگوید که هوشمندی رقابتی فرایندی یکپارچه است. او معتقد است که فرایند هوشمندی رقابتی از چهار مرحله تشکیل شده است: طرحریزی و هدایت، جمعآوری داده، تحلیل، انتشار. جزئیات هریک از چهار مرحله در زیر آمده است.
الف - طرحریزی و هدایت: با تعریف و اجرای عمل هوشمندی، فرایند آغاز میشود. بسیار مهم است که نیاز کاربر فهمیده شود، چرا که موفقیت فرایند بدان بستگی دارد.
ب - جمعآوری داده: در این قدم دادههای خام، جمعآوری شده تا به هوشمندی کاربردی تبدیل شوند.
ج - تحلیل: قلب فرایند هوشمندی رقابتی، تحلیل است؛ تبدیل اطلاعات نامرتبط به هوشمندی. تحلیل هم هنر است هم علم.
د - انتشار: تحلیلگر راهکارهای ممکن را ارائه و آن را مابین کاربران نهایی توزیع میکند.
انواع اطلاعات:
اطلاعات سفید: اطلاعاتی که منابع آزاد دارند. این اطلاعات به صورت عمومی در اسناد، نشریات و... وجود دارد. هماکنون این قبیل اطلاعات به وفور در پایگاههای داده الکترونیکی و اینترنت یافت میشود.
اطلاعات خاکستری: که در حیطههای خصوصی قرار دارد. اسناد تجاری یا بعضاً آنچه شرکتها منتشر میکنند و موردغفلت آنان واقع میشود از زمره این اطلاعات است. متصدیان فروش شرکت، این هوشمندی را با مشاهده بنگاه رقیب و ملاقات با کارکنان آن اکتساب میکنند.
اطلاعات سیاه: که دسترسی به آنها ممنوع بوده ولی ازطریق سرقت کامپیوتری یا استراقسمع قابل دسترسی هستند.
شامل 57 اسلاید powerpoint
دانلود پاورپوینت هوشمندی رقابتی (Competitive Intelligence)