دانلود مقاله دانشجویی بررسی تأثیر آموزشهای مهد کودک بر رشد مفهوم سازی کودکان مقطع ابتدائی
گرایش:علوم تربیتی( پیش دبستانی و دبستان)
رشته روانشناسی
فرمت فایل word و قابل ویرایش
تعداد صفحات 157 صفحه
قیمت 2500 تومان
قسمتی از مجموعه
مقدمه
کودک در ابتدای تولد موجودی زیستی است که برای ادامه حیات و تحول جسمانی و روانی خود نیاز به توجه و مراقبت دلسوزانه دارد. هر چند پیوند مادر و کودک در نه ماه بارداری ایجاد شده، اما پس از تولد نیز تا مدتی نوزاد بخشی از وجود اوست، بخشی که بنا به شرایط روانی و اجتماعی مادر، می تواند خواستنی و مطلوب و یا ناخواسته باشد (رستگاری، 1380).
همین امر بر کیفیت ارتباط مادر و کودک تاثیر می گذارد و نه تنها در میزان توجه و ارضای نیازهای مادی و جسمانی کودک موثر می افتد، بلکه بر رشد و تحول هیجانی و هوشی او نیز تاثیر می گذارد. سرعت رشد انسان از تولد و حتی پیش از تولد تا هفت سالگی مسئله ای است که کم و بیش در سرتاسر جهان به آن توجه کرده اند (همان منبع).
اکنون این مرحله را از حساس ترین و مهم ترین مراحل رشد انسان می دانند. تحقیق های گوناگون عصر ما نشان داده که اگر در این مرحله رشد از نظر جسمی، روانی و تربیتی نسبت به کودک غفلت و کوتاهی شود در مراحل بعد تنها پنجاه درصد از این کوتاهی ها را می توان جبران کرد و پنجاه درصد دیگر جبران ناپذیر خواهد بود (همان منبع).
حال ممکن است بنا به شرایط مادر، مراقبت از کودک از ۲ تا ۳ ماهگی به مربیان مهد کودک سپرده شود که این امر به نوعی موجب همکاری و پیوستگی مادر و مربی می گردد که باید به آن توجه کرد.
اگر بخواهیم در قرن 21 که قدرت کشورها در نیروی انسانی آنها نهفته است، به پیشرفت همه جانبه در زمینه های فردی، اجتماعی، اقتصادی، صنعتی، علمی و فرهنگی نایل شویم، به شخصیت های رشد یافته، انسانهای متفکر و دست های ماهر و توانا نیازمندیم : و چنین شخصیت هایی به جهت بالندگی همه جانبه باید تربیت شوند. انسان از بدو تولد تا شش، هفت سالگی حساس ترین و مهمترین مراحل رشد خود را طی می کند. تحقیق ها نشان داده اند که اگر در این مرحله رشد، نسبت به کودک از نظر جسمی، روانی و تربیتی غفلت و کوتاهی بشود در مراحل بعد جبران آن مشکل است. این سالها مرحله شکل گیری شخصیت است که با حساسیت زیاد کودک نسبت به پیرامون خود مشخص می شود و زمان آموزش قبل از دبستان است. نفوذ و تاثیر این دوره می تواند دائمی باشد (سرمدی، 1357).
با توجه به افت تحصیلی بالا به خصوص در میان کودکان خانواده های کم درآمد و آنان که مشکلات خانوادگی دارند می توان اهمیت وارد کردن کودکان به جریان آموزش در سنین خردسالی را درک کرد (کریمی، 1374).
ثابت شده است، کودکانی که مراکز پیش از دبستان را طی کرده اند، آسانتر از کودکانی که از این امتیاز محروم بوده اند وارد دبستان و مراحل بعدی تحصیل می شوند. بنابراین این گذراندن دوره پیش از دبستان عامل مهمی در موفقیت تحصیلی به حساب می آید (همان منبع).
هرگاه مراکز پیش از دبستان نظیر مهدکودک ها و یا کودکستان ها دارای برنامه های با کیفیت بالا باشند کمکی ضروری برای خانواده ها در دنیای امروز به حساب می آیند (بازاللهی، 1381).
لذا ارائه برنامه هایی که کودکان را به جهت رشد بهتر آنان یاری رساند، در برنامه های مراکز قبل از دبستان الزامی است (همان منبع).
تربیت کودک را باید از همانآغاز تولد و حتّیاز دوران جنینی شروع کرد، زیرا «شخصیت کودک در همان پنج سال اول پایه ریزی می شود». از اهداف مهم تعلیم و تربیت فرزند، آماده سازی او برای زندگی در اجتماع و تعقیب اهداف الهی جامعه است. کانون خانواده نخستین نهاد اجتماعی است که کودک در آن پرورش می یابد و می آموزد که چگونه رفتار اجتماعی داشته باشد. در محیط های اجتماعی نظیر مهد کودک، نهادهای دیگری به جز خانواده در آموزش هنجارها و ارزش ها به فرزندان دخالت دارند و با افزایش سن کودک به مرور از نقش خانواده ها کاسته و بر نقش این کانون ها در الگودهی به شخصیت کودک افزوده می شود. مهد کودک برای بچّه ها عموماً جذابیتی بیش از خانه و خانواده دارد و نیز نقشی بسیار اساسی و مهم در تربیت کودکان ایفا می کند. تأثیر پذیری کودکان در مهد کودک به مراتب بیشتر از خانه و خانواده است. اگر مربیان، افرادی آموزش دیده، کارآمد و متخصص در زمینه تربیت کودکان باشند،خواهند توانست به بهترین شکل ممکن کودکان را تربیت کنند. از سوی دیگر بنا به گزارش مؤسسه ملی " بهداشت و توسعة رفتار کودکان " بچّه هایی که بین سال های دوم تا چهارم زندگی در مهد کودک هستند نسبت به سایر کودکان، آموزش زبان و حافظه بهتری دارند، لذا بر آن شدیم مقاله ای تحت عنوان " نقش مهد کودک و پیش دبستانی در تربیت کودکان " را به همکاران و والدین عزیز تقدیم نمائیم. ظهور مراکز پیش دبستانی :وظیفه آموزش این است که ذهن های خالی را به ذهن های باز تبدیل کند نه به ذهن های پر (مالکولم فوریس). افلاطون در حدود قرن سوم قبل از میلاد معتقد بود : آموزش در دوران اولیة کودکی امری اجتماعی است و باید در این سنین کودکان را از والدین شان جدا کرد و جهت مراقبت و تعلیم به مؤسسات اجتماعی سپرد. ظهور مراکز پیش دبستانی و مهد کودک ها حاصل تحقیقات و مطالعات بزرگان تعلیم و تربیت چون دیویی در آمریکا، کلاپارد در سوئیس، مونته سوری در ایتالیا و دکرولی در بلژیک و... می باشد که همگی از آموزش سنتی انتقاد کرده و در آموزش و پرورش جدید بر اساس شناخت عالم کودکی هم رأی و هم صدا بودند. هم چنین تحقیقات لورنر (1873) مطرح کرد: تمرین و آموزش باید در زمان معین و مشخصی صورت گیرد و مسالة دوران حساس را در رشد انسان عنوان کرد و این که زمان، عامل پدید آمدن دوران حساس است، یعنی کودک را باید در زمان مناسب وقتی که برخوردهای محیطی بیشترین تأثیر را در شکوفایی استعدادهای ذاتی کودک می گذراند آموزش داد. اما وقتی بنجامین بلوم (1964) بیان کرد که 50% رشد هوشی بین تولد تا 4 سالگی، 30% بین 4 تا 8 سالگی و 20% از 8 تا 17 سالگی می باشد و محیط سرشار و غنی فرهنگی در افزایش رشد هوشی تأثیر بسزایی دارد و با بزرگ شدن کودک، محیط تأثیر پذیری خود را از دست می دهد، اهمیت توجه به آموزش و پرورش پیش از دبستان بیش از گذشته مطرح شد. این مراکز با اهداف مشخص تأسیس شده اند،هر چند که هدف کلی آموزش و پرورش رسانیدن انسان به فلاح و قرب به خدا است. اما در آموزش و پرورش پیش از دبستان علاوه بر این هدف،رشد همه جانبة کودکان مدنظر است کهدارای چندزیرمجموعه می باشد و از اصلی ترین این اهداف می توان به توسعة مهارت های شناختی، فیزیکی، زبان شناختی، عقلانی، عاطفی،اجتماعی و شخصیتی کودکان رده 5- 2ساله اشاره کرد. هر چند مراکز پیش دبستانی و از جمله مهد کودک ها با هدف اولیة نگهداری کودکان راه اندازی شدند، اما با گذشت زمان به نهاد آموزشی تبدیل شدند، زیرا کارشناسان متوجه شدند که یادگیری اولیة رفتارها و روابط اجتماعی، زبان های خارجی، نقاشی، موسیقی و کارهای دستی، اگر از کودکی آغاز شود نه تنها بازده بیشتری در روند فراگیری دارد، بلکه کودک را ازنظر زمانی به پیش می برد و ارزش های مهمی چون صداقت،نوع دوستی، محبت، استقلال، عطوفت، سازگاری و هماهنگی با جامعه به او آموخته می شود. وضعیت مهدکودک ها و مرکز پیش دبستانی در ایران و جهان :بر اساس آخرین آمار اعلام شده از سوی سازمان ثبت احوال کشور، 6 میلیون و 812 هزار و554 کودک زیر6 سال در کشور وجود دارد که باید به مراکز پیش دبستانی بروند. این در حالی است که در سال گذشته فقط 481 هزار و 738 نفر، یعنی حدود 7 درصد این کودکان به مهد کودک رفتهاند و جالب اینجاست که از این تعداد فقط 8/0 درصد دارای مادران خانه دار هستند، یعنی بقیه از سر اجبار و به دلیل شاغل بودن مادر، به مهد کودک پا گذاشته اند. قرار است این رقم تا پایان برنامة چهارم توسعه به 20درصد برسد. یعنی فرهنگ آموزش پیش از دبستان چنان کم رنگ در جامعه پیشرفت می کند که مسئولان با هزار تمهید و برنامه ریزی امیدوار هستند که تا سال دیگر فقط20 درصد از کودکان را به سوی محیط های آموزش ویژة کودکان زیر هفت سال راهی کنند. این در حالی است که اگر چشم بر آمار عجیب و غریب کشورهای پیشرفته ببندیم، می بینیم که در کشوری نظیر کوبا بیش از 95 درصد از کودکان زیر هفت سال تحت آموزش قرار دارند.در حال حاضر 10 هزار و 611 مهد کودک در سراسر کشور وجود دارد که حدود 9 هزار از این تعداد در اختیار بخش خصوصی است. در هر حال هدف اصلی در آموزش پیش دبستانی پرورش انسان هایی با ویژگی های مطلوب انسانی است (بازاللهی، 1381).
از این نظر، بررسی تاثیر آموزشهای مهدکودک بر رشد مفهوم سازی کودکان شهرستان بندرعباسبه عنوان اصلی تحقیق حاضر است.
بیان مسئله
در حقیقت ۷ سال آغازین دوران کودکى، بزرگترین سرمایه پرورش و شناخت استعدادهاى بالقوه آنهاست. حدود ۵۰ درصد از رشد هوش کودکان در ۴سال اول تولد اتفاق مى افتد، حدود ۳۰ درصد هم بین ۴ تا ۸ سالگى تکمیل مى شود و در فاصله ۸ تا ۱۷ سالگى تنها ۲۰ درصد از رشد هوشى کودکان تحقق پیدا مى کند. بنابراین تا سن ۶ سالگى یعنى سن ورود به مدرسه تقریباً دوسوم توانایى هوشى کودکان شکل گرفته است. امکان رشد ذهنى کودکان در این مراکز موجب مى شود تا در آینده جایگاه بهترى در جامعه داشته باشند این در حالى است که برخى صرفه جویى هاى اقتصادى در این دوره، در درازمدت به صرفه نیست و در آینده به زیان کودکان تمام خواهد شد (بازاللهی، 1381).
این، سوال خیلی از همراهان سلامت است که آیا باید بچه ها را به مهد کودک بفرستند یا خیر و چه سنی مناسب است؟ در پاسخ باید عرض کنم، با وجود اینکه مهد کودک، اولین قدم ورود به جامعه است، تا پیش از سه سالگی خیلی مناسب نیست و توصیه هم نمی شود که بچه را پیش از سه سالگی به مهد بفرستید (همان منبع).
چون بچه های زیر سه سال نیازمند توجه متمرکزتر در خانواده هستند. اگر به مهد کودک بروند مربی آنها باید توجه خودش را بین همه تقسیم کند. پس تا سه سالگی بهتر است نزد مادر یا مادربزرگ پرستاری شوند مادران شاغل که نگران هستند مبادا این محدوده زمانی که از بچه ها دور هستند موجب شود فاصله ای بین آنها بیفتد یا دلبستگی و عاطفه آنها کمتر شود باید دقت کنند، آنچه تعیین کننده این میزان دلبستگی است به هیچ وجه ربطی به مهدکودک رفتن یا نرفتن و اینکه فرزند شما به دلیل شغل تان نزد اقوام یا مادربزرگ است ندارد. این موضوع مربوط به آرامشی است که بچه ها در کنار مادرشان به دست می آورند (همان منبع).
بعضی از بچه ها تا مادرشان از راه می رسد و با اینکه هنوز به آنها شیر نداده است، آرام می شوند و در آغوش مادر آرامش عجیبی می گیرند. بعضی دیگر هم بی قرار شده و ترجیح می دهند به آغوش پرستار، مادربزرگ یا مربی مهد بروند. این عادات به طور دقیق متاثر از حالت های درونی شماست.
اگر عصبی و پرتنش هستید، خستگی کار را به خانه آوردید، با همسرتان درگیری دارید و یا بدون آنکه متوجه باشید دچار افسردگی پس از زایمان و تحریک پذیر شده اید، بدانید بچه های شیرخوار و نوپا ترازویشان برای درک این مطلب قوی است. آنها نه ماه تمام صدای قلب شما را در استرس و در آرامش شنیده و نیاز آنها به شما برای کسب آرامش است. بچه ها بسیار ناتوان اند و چون می ترسند آسیب ببینند دنبال مامن آرام می گردند. پس مادرها نباید از این موضوع مهم غافل شوند و گمان کنند به دلیل مهد رفتن یا سپردن کودک شان به دیگری، چنین اتفاقی افتاده است (سولسو، ترجمه؛ ماهر، 1371).
نکته بعدی اینکه برای کمک به بچه ها در سنینی که شروع به کسب مهارت های اجتماعی می کنند و از مادر و پدر و دیگران همانندسازی کرده تا بخش سوم شخصیت، یعنی قسمت والد را بسازند بهتر است از سه، چهار سالگی به مهد کودک بروند و یا با گروه همسالان در مراوده باشند. این با هم بودن آنهاست که موجب می شود ارزش های اجتماعی را یاد بگیرند و در واقع شخصیت آنها ساخته می شود. بهتر است در این خصوص دوستان و خانواده هایی را برگزینید که آنها هم به تربیت و سلامت بچه هایشان اهمیت می دهند (همان منبع).
متخصصان عقیده دارند که شخصیت هر انسان در شش، هفت سال اول زندگی شکل می گیرد و لذا سالهای اولیه زندگی کودک از نظر تعلیم و تربیت بسیار پر اهمیت، و کوتاهی در مورد آنان زیان بار است (همان منبع).
امروزه جهت رشد و بالندگی بهتر کودکان از مراکز نظیر مهدکودک ها استفاده می شود که هدف از ایجاد این مراکز کمک به رشد جسمانی، ذهنی عاطفی و اجتماعی کودکان و در نهایت کمک به شکوفایی استعداد و علایق آنان می باشد ( پارسا، 1376).
از معرفی آموزش و پرورش هم مانند بسیاری دیگر از امور زندگی پیوسته در حال تغییر و تحول است، از این رو مسئولان تعلیم و تربیت یک جامعه بخصوص معلمان و مربیانی که با کودکان در ارتباطند باید به تحولات سریع تعلیم و تربیت و روش های پیشرفته تر آگاهی یافته و روش کار خود را اصلاح و تغییر دهند، در مهدهای کودک صحبت های مربی درباره فصول مختلف سال، زندگی جانوران طرز تشکیل ابر و برف و باران و انواع پوشاک و وسایل نقلیه،......... هیچ انگیزه مطلوبی در کودکان ایجاد نمی کند و دهها بار تذکر و اخطار مربی می تواند کودک را به فعالیتی وادارد یا از او بخواهد فعالیتی را انجام دهد. تنها با تشخیص مرکز توجه و کانون رغبت کودک می توانیم مطالب مورد نیاز وی را به او بیآموزیم : می توان فعالیت های که در برنامه روزانه، هفتگی و ماهانه کلاس های آمادگی و یا ضـمیمه مهـد کودک ها پیش بینی شده است را نظیر فعالیـت های زبان آموزی، آموزش مفاهیم ریاضی و علوم، مفاهیم اجتماعی، دینی و اخلاقی و هر نوع فعالیت دیگر را که در اطراف یک موضوع متمرکز شده را مرکز فعالیت کودکان قرار دهیم ( برقک، 1372).
لذا با توجه به آنچه توصیف شده در این تحقیق سعی می شود بررسی صورت گیرد که آیا بین آموزشهای مهد کودک و رشد مفهوم سازی کودکان رابطه معناداری وجود دارد؟
دانلود مقاله دانشجویی تأثیر آموزشهای مهد کودک بر رشد مفهوم سازی کودکان مقطع ابتدائی