لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
فهرست
چکیده
مقدمه
تعریف و اقسام جرایم با ماهیت جنسی
ا- جرایم علیه عفت و اخلاق عمومی
۱-۱.تعریف
۱-۲.ضابطه تشخیص
3-1. موضوع
۲)جرایم جنسی
تعریف خشونت
آثار خشونت جنسی
عوامل سبب ساز جرایم جنسی
نتیجه گیری
منابع
چکیده
امروزه با تورق روزنامه ها و مجلات شاهد آن هستیم که به طور روزانه جرایمی علیه اشخاص اتفاق می افتد که این دسته از جرایم به نام «جرایم جنسی» یا «جرایم علیه عفت و اخلاق عمومی» نامیده می شوند. بزهدیدگانی که موضوع این جرایم قرار می گیرند هم مردان و هم زنان می باشند اما به این علت که تعداد زنان از مردان بسیار بیشتر است معمولا تاثیرگزاری این جرایم بر روی زنان بررسی می شود. در این مقاله نیز منظور از بزهدیدگان جنسی، زنان می باشند. بزهدیده شناسی که در سالیان اخیر اعلام وجود نموده است، در جهت توجه به تسامح و غفلتی که سالیان سال در مورد بزهدیدگان مطرح بوده موضع گرفته و اعلام می دارد، آن چه در این بین، بیشتر موجب تاسف می گردد این حقیقت است که زنان به عنوان گروهی ویژه از بزهدیدگان واقعی، در اغلب اوقات مورد فراموشی قرار گرفته و چه بسا که ایراد خشونت بر ایشان نیز امری بدیهی و طبیعی تلقی گردیده است و حال آن که این امر (بزهدیدگی) همواره به عنوان بخشی از طبیعت زندگی زنان، از سوی عرف توجیه شده است. فرضیه در این مقاله این بوده است که هر چند عوامل متعدد و متفاوتی در تحقق بخشیدن به این دسته از جرایم از سوی مردان وجود دارد اما به نظر می رسد زنان نیز در شکل گرفتن این دسته از جرایم به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه کمک می کنند که به تفصیل در طول مقاله به آن پرداخته خواهد شد.
واژگان کلیدی: جرایم جنسی، جرایم علیه عفت و اخلاق عمومی، خشونت جنسی، آسیب اجتماعی، بزهدیدگی زنان
مقدمه
با توجه به عنوان مقاله در ابتدا به موضوع جرایم جنسی پرداخته و جایگاه این دسته از جرایم در قوانین جزایی را طرح نموده، سپس به رابطه زنان در شکل گیری و تحقق این نوع جرم خواهیم پرداخت. عنوان جرایم جنسی یا جرایم علیه عفت و اخلاق عمومی عنوان بسیار جدیدی است که تا قبل از سال ۱۳۷۵ در قانون ایران وجود نداشت (البته از ابتدای قانونگذاری جزایی در ایران تحت تاثیر فقه اسلامی بابی به نام «حدود» که مشتمل بر برخی از مصادیق جرایم جنسی است،در قانون مجازات گنجانده شده بود اما با این عنوان، چنین جرایمی در قانون وجود نداشت) و از بعد از سال ۱۳۷۵ فقط در کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی فصلی به نام جرایم ضد عفت و اخلاق عمومی و جرایم خانوادگی ایجاد شد. اما باز نامی از جرایم جنسی در قانون نبود. هر چند که در قوانین جزایی کشورهای اروپایی بیش از نیم قرن است که در این خصوص مطالبی عنوان گردیده و حتی قوانین مجزایی به طور کامل برای این نوع جرایم تدوین شده است. همچنین این معضل در منابع وکتاب های حقوقی نیز وجود دارد که متاسفانه هیچ کتاب حقوقی به طور مستقیم به جرایم جنسی نپرداخته است اگر چه در بعضی از کتاب های تخصصی حقوق برخی از مصادیق این جرم بیان شده است. به همین دلیل با توجه به تازگی این دسته از جرایم در قوانین جزایی ایران و به وجود آمدن اشکال و مصادیق جدیدی از این جرم در جامعه، نیاز به مطالعه و بررسی بیشتری وجود دارد.
جرایم جنسی علاوه بر این که به طور مجزا در قوانین جزایی تمامی کشورها دارای عناوین مجرمانه هستند به علت ماهیت و طبیعتشان پایه گذار بسیاری از جرایم دیگر نیز می باشند و ممکن است آن جرایم بسیار خطرناک تر بوده و صدمات سنگین تری بر بزهدیدگان تحمیل کنند. جرایمی از قبیل قتل عمد، قتل غیر عمد، سرقت و آدم ربایی و .... علاوه بر این، بسیاری از جرایم از لحاظ ایراد صدمات جنبه تک بعدی دارند یعنی یا صدمات جسمی و بدنی وارد می کنند یا صدمات روانی. اما جرایم جنسی با توجه به این که با شخصیت و روان افراد مرتبط هستند صدمات بسیار جبران ناپذیر روانی بر افراد وارد می کنند، علاوه بر اینکه صدمات جسمی و بدنی نیز جزء صدمات جدا نا شدنی از این جرایمند. مع الوصف چون بزهدیدگان این نوع جرایم اکثراًَ زنان و دختران هستند رسیدگی به این جرایم بیشتر اهمیت پیدا می کند. زنان و دختران به علت داشتن روحیه و روانی لطیف تر و حساس تر نسبت به مردان از این صدمات و آسیب های روانی بیشتر ضربه می خورند. حتی در بعضی از این موارد این صدمات به حدی شدید است که موجب گرفتن جان آن ها هم می شود و این معضل در جوامع سنتی و قدیمی با افکار سنتی بیشتر نمود پیدا می کند. به همین دلیل اهمیت بررسی و ریشه یابی این نوع جرایم بیشتر پدیدار می شود.
جرایم جنسی را از دو دیدگاه می توان بررسی کرد: اولاً از دیدگاه حقوقی و قانونی؛ که با توجه به اینکه این نوع افعال، ذیل اعمالی قرار می گیرند که در قانون برای آن ها مجازات تعیین شده است جرم نامیده می شوند و برای اجرای مجازات این نوع جرایم همه افراد اعم از زنان و مردان مساوی اند. ثانیاً از دیدگاه آسیب شناسی اجتماعی؛که چون پدیده های نامطلوبی هستند و برای سلامت جامعه مضر می باشند باید از دیدگاه آسیب شناختی نیز آن ها را مورد مطالعه قرار داد، چه در آسیب شناسی اجتماعی به مطالعه بی نظمی ها و نابسامانی های اجتماعی پرداخته می شود و در این دیدگاه بیشتر تاثیر این آسیب ها بر سلامت روحی و جسمی زنان در جامعه مدنظر است.
تعریف و اقسام جرایم با ماهیت جنسی
تعریف دقیق این دسته از جرایم و مشخص کردن ارکان و عناصر قانونی، مادی و معنوی آن ها یک بحث کاملاً حقوقی است که در این نوشتار مجال بیان و تحلیل تفصیلی آن ها امکان پذیر نیست به همین دلیل به تعریف کلی و اجمالی این جرایم و اقسام آن می پردازیم. در ابتدا تذکر این نکته ضروری است که در متون جزایی و تحقیقاتی که در این خصوص صورت گرفته است «جرایم جنسی» با «جرایم علیه عفت و اخلاق عمومی» خلط شده است. به نظر می رسد که این جرایم دو دسته جداگانه از جرایم علیه اشخاص می باشند که به علت ارکان و عناصر متفاوت آن ها نباید آن ها را با هم خلط کرد.
ا- جرایم علیه عفت و اخلاق عمومی
۱-۱.تعریف
برای تعریف این جرایم لزوماً باید اعمال و رفتار و روابط جنسی ناشی از علاقه و تمایل فی ما بین دو جنس مخالف به یکدیگر را در چارچوب موازین اخلاقی متعارف اکثریت افراد جامعه که معمولاً مجاز و مشروع قلمداد می شود مورد ارزیابی قرار داد و بر این مبنا هرگاه روابط بین زن و مرد خارج از حد و مرز متعارف ارزش های پذیرفته شده، در جامعه برای ارضای تمایلات جنسی صورت گیرد قانوناً جرم علیه عفت و اخلاق عمومی تلقی خواهد شد و در این چشم انداز در تعریف آن می توان گفت:
« جرم علیه عفت و اخلاق عمومی عبارت است از هر گونه روابط جنسی ناشی از تمایل زن و مرد با یکدیگر که از حد و مرز متعارف جامعه فراتر باشد به نحوی که جامعه نتواند آن را غمض عین کند. بلکه به عنوان یک عمل ضد عفت و اخلاق عمومی مردود و مستحق مجازات می باشد.»
۱-۲.ضابطه تشخیص
زمانی که مسائل و امور جنسی ناشی از غریزه افراد را مورد مطالعه قرار می دهیم، مهمترین پرسشی که ذهن مارا به خود معطوف می دارد این است که تحت چه شرایطی و بر پایه چه معیاری می توان اعمال و رفتار جنسی مجاز را از رفتار جنسی منافی عفت و اخلاق عمومی تشخیص داد؟
آنچه در پاسخ به این پرسش می توان گفت این است اصولاً در کلیه اجتماعات بشری اعم از ابتدایی و در حال رشد و پیشرفته، ارضای تمایلات جنسی بین دو جنس مخالف فقط در محدوده شرایط و آداب و رسوم ناشی از طرز تلقی اکثریت افراد جامعه قابل قبول بوده و در مجموع در هیچ اجتماعی ایجاد روابط بین یک زن و یک مرد، بدون رعایت موازین اخلاقی و عرف و عادت رایج، مجاز و قابل قبول نمی باشد. به این ترتیب ملاک و ضابطه تشخیص اعمال علیه عفت و اخلاق عمومی، امری نسبی و تابع اخلاقیات، اعتقادات، آداب و رسوم متعارف اکثریت افراد هر جامعه است و این روابط در هر جامعه ای زاییده یک سلسله افکار و بینش و آداب و رسوم اخلاقی و اجتماعی است که اکثریت افراد جامعه، حفظ و رعایت آن را برای سلامت و صیانت کانون خانواده لازم می دانند و هر گونه روابط جنسی در خارج از آن حدود متعارف را نامشروع و بر ضد عفت و اخلاق عمومی تلقی می نمایند.
تحقیق و بررسی در مورد زنان