هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

آشنایی با نظام قضایی آلمان

اختصاصی از هایدی آشنایی با نظام قضایی آلمان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

آشنایی با نظام قضایی آلمان

ا توجه به اینکه سیستم حکومتی آلمان به صورت فدرالی است، نظام قضایی آلمان را هم باید در پرتو آن نظام، مورد توجه قرار داد. براین اساس، محاکم آلمان را در 2 سطح فدرالی و ایالتی می توان در نظر گرفت.

1- محاکم در ایالت‌های آلمان

در ایالت آلمان، محاکم بر حسب موضوعات تحت صلاحیت آنها، به 5 دسته تقسیم می‌گردند که عبارتند از: دادگاه‌های عادی، دادگاه‌های کار، دادگاه‌های اداری، دادگاه‌های مالی و دادگاه‌های اجتماعی.

الف ) دادگاه‌های عادی (Ordinary Courts)

دادگاه‌های عادی، خود دارای تقسیم بندی‌هایی نیز می‌باشند و در مجموع از صلاحیت رسیدگی به امور کیفری و مدنی برخوردار هستند. در واقع دادگاه‌های عادی به 3 سطح مختلف که عبارتند از دادگاه‌های محلی، دادگاه‌های منطقه‌ای و دادگاه‌های عالی منطقه‌ای تقسیم می‌شوند.

1- دادگاه‌های محلی (بخش)

در هر ناحیه یک دادگاه محلی وجود دارد که در رابطه با امور مدنی، دعاویی در این دادگاه‌ها قابل طرح هستند که میزان خواسته آنها متجاوز از 3 هزار مارک نباشد. در رابطه با امور کیفری نیز، این دادگاه‌ها صالح به رسیدگی به موارد جنحه و خلاف مانند؛ شهادت نادرست، فحشا، قماربازی، رانندگی در حال مستی، داخل شدن بدون اجازه به منازل و …. می‌باشند. همچنین دعاوی مربوط به ثبت شرکتها ، رسیدگی به ورشکستگی و امور خانوادگی(به جز طلاق) نیز در صلاحیت این دادگاه‌هاست.

از نظر تشکیلاتی، این دادگاه‌ها دارای یک قاضی می‌باشند و در موارد کیفری و در جرایمی که حداکثر مجازات آنها 3 سال حبس است ، علاوه برقاضی 2 نفر نیز به عنوان اعضای هیأت داوری در دادگاه شرکت می کنند.

2- دادگاه‌های منطقه‌ای (شهرستان)

دادگاه‌های منطقه‌ای مدنی به آن دسته از دعاوی که خواسته مالی آنها بیش از 3 هزار مارک است، رسیدگی می‌کنند و امور کیفری و جزایی غیرازجنحه و خلاف همانند؛ سرقت، قتل، آدم ربایی، ضرب و شتم و تجاوز به عنف نیز در صلاحیت دادگاه‌های منطقه‌ای کیفری است که برحسب نوع جرایم متشکل از یک یا 3 قاضی به همراه یک هیأت 2 نفری است . دادگاه‌های منطقه‌ای مرجع تجدیدنظر دادگاه‌های محلی نیز به شمار می‌آیند.

3- دادگاه عالی منطقه‌ای (دادگاه تجدیدنظر)

این دادگاه در هر ایالت، مرجع استیناف آرای محاکم منطقه‌ای می‌باشد والبته در مورد مسائل کیفری دارای صلاحیت محدودی است. در عین حال برای رسیدگی به مسائل جاسوسی و افشای اسرار مهم دولتی، این دادگاه به عنوان دادگاه بدوی رسیدگی‌کننده به موضوع محسوب می شود. این دادگاه در هر ایالت دارای یک یا چند شعبه است که در امور کیفری بر حسب مورد از 3 تا5 قاضی، و در امور مدنی از 3 قاضی تشکیل می‌گردد.

ب) دادگاه‌های کار

صلاحیت این دادگاه‌ها رسیدگی به مسائل مرتبط با حقوق کار است و در ایالت‌ها به 2 دسته محلی و منطقه‌ای تقسیم می‌گردند و دادگاه‌های دسته دوم مرجع استیناف آرای دادگاه‌های کار محلی می‌باشند.

ج) دادگاه‌های اداری

این دادگاه‌ها به تمام مسائل اداری (امور عمومی) به استثنای مسائل اجتماعی و مالی یا اختلاف قانون اساسی رسیدگی می‌کنند و به 2 دسته دادگاه‌های محلی و منطقه‌ای تقسیم می‌گردند و هر فرد محق است درمواردی که اقدامات دستگاه‌های دولتی مغایر با قوانین باشد و یا در موارد سوء استفاده از قدرت و نقض حقوق مدنی افراد، به طرح شکایت و اقامه دعوی در محاکم اداری بپردازد.

در دادگاه اداری، حتی مسائلی چون اعتراض به عدم قبولی در دوره یا کلاس درسی، خودداری از دادن پروانه ساختمان و محروم ساختن از گواهینامه رانندگی قابل طرح می‌باشد.

د) دادگاه‌های مالی

این دادگاه‌ها به تمام مسائل مالیاتی و امور مربوط به آن رسیدگی می‌کنند و در هر ایالت به 2 دسته دادگاه‌های محلی و منطقه‌ای تقسیم می‌گردند.

هـ) دادگاه‌های اجتماعی

این دادگاه‌ها نیز در ایالات، به 2 دسته دادگاه‌های محلی و دادگاه‌های عالی اجتماعی تقسیم گشته و صلاحیت رسیدگی به تمام امور مربوط به تأمین اجتماعی، بیمه بیکاری و بازنشستگی به لحاظ نقض عضو و معلولیت ناشی از جنگ را دارا می‌باشند.

علاوه بر دادگاه‌های فوق، در بیشتر ایالات آلمان (آلمان دارای 16 ایالت می‌باشد) دادگاه ویژه‌ای تحت عنوان دادگاه عالی قانون اساسی ایالتی وجود دارد که به مسائل مربوط به قانون اساسی در ایالت مزبور، رسیدگی می نماید و از نظر تشکیلاتی همانند دادگاه‌های دعاوی است.

2- محاکم فدرال

در سطح فدرال نیز دادگاهها تقریباٌ به همان صورتی هستند که در سطح ایالات می باشند، اما به طور کلی آنها را به 2 بخش می توان تقسیم نمود یکی دادگاههای قانون اساسی فدرال و دیگری دادگاههای فدرال است که شامل 5 دادگاه می باشد.

الف ) دادگاه قانون اساسی فدرال

این دادگاه، عالی ترین مرجع رسیدگی قضایی در آلمان است و حافظ و نگهبان قانون اساسی کشور آلمان محسوب می‌شود و صلاحیت آن، رسیدگی به اختلافات بین دولت فدرال و ایالات یا اختلافات ایالات با یکدیگر می باشد. همچنین تفسیر قانون اساسی، اظهارنظر در خصوص تطبیق قوانین فدرال با قانون اساسی یا قوانین ایالات و اصولاً هرگونه اختلافی درخصوص حقوق و وظایف دولت فدرال و ایالات به ویژه در مورد اجرای قوانین فدرال در ایالات و یا نسبت به اعمال حق نظارت از طرف دولت فدرال به عهده آن دادگاه است. به علاوه، این دادگاه یگانه مرجعی است که می‌تواند نسبت به انحلال یکی از احزاب که علیه قانون اساسی، استقلال و حکومت جمهوری فدرال فعالیت کرده باشد، اقدام لازم به عمل آورد و افزون برآن هریک ازشهروندان می توانند در مواردی که نسبت به رای صادره از طرف محاکم پایین‌تر در رابطه نقض حقوق اساسی‌شان توسط دستگاه‌های اداری شاکی باشند، به این دادگاه مراجعه و تقاضای رسیدگی مجدد نمایند.


دانلود با لینک مستقیم


آشنایی با نظام قضایی آلمان

دانلود مقاله کامل درباره رمانتیک های آلمان

اختصاصی از هایدی دانلود مقاله کامل درباره رمانتیک های آلمان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 104

 

نسل نخست رمانتیکهای آلمان

شلینگ

آثار کانت رامعمولا سرچشمه زیباشناسی در آلمان می دانند ، با وجود این می توان گفت که رمانتیکهای آلمان هرگز موضع اصلی کانت رانپذیرفتند ، زیرا مشرب محتاط وذوق محافظ کار اوباب طبع آنها نبود . وقتی که فرید ریش ویلهم یوزف شلینگ ( 1775-1854) در 1796 طرح فلسفه جدید خویش را تهیه می کرد تمایزی را که کانت میان معرفت شناسی epistemology واخلاق وزیبا شناسی قائل شده بودکاملا نادیده گرفت ، واین داعیه سترگ رامطرح کرد که مثال idea زیبایی ، به معنای والای افاطونی آن ،« وحدت بخش همه مثالهای دیگر است »(18) کانت امر خوب ، امر حقیقی ، وامر زیبا را به دقت از همه متمایز می کند ، و شلینگ زیبایی را بر تارک والاترین ارزشها می نشاند ولی زیبایی نزد او درواقع همان حقیقت وخوبی در لباس مبدل است . (19)

بطور کلی شلینگ مشرب نو افلاطونی رااحیاء می کند ، هنر درنظر او عبارت از به چشم دل دیدن یا کشف وشهود عقلی است این تعبیر برگرفته ازجورد انوبرونو است .(20) فیلسوف وشاعر ، هردو، تاکنه کائنات نفوذ می کنند وبه امر مطلق می پردازند بدین ترتیب ، هنرموانع موجود میان دنیای عینی ومثالی رافرومی ریزد نظر شلینگ درباره نسبت دقیق فلسفه با هنر متغیر است گاهی فلسفه وهنروحقیقت وزیبایی راکاملا یکسان می انگارد : گاهی نسبت میان آنها را مانند نسبت میان سنخ ازلی وتصویر می داند . (21)

شلینگ به سخنرانیهای خود با ابراز این امیدخاتمه بخشیده که میان هنرها وحدتی به وجود آید ودرام یونانی ، که اپرای عصر جدید صرفا تقلید ی خام از آن است ، مجدداً احیا گردد (22) کولریج مدت زمانی پیرو شلینگ بود وخود را شارح آرای او می شمرد .

نووالیس

نووالیس (فرد ریش فن هارد نبرگ ( 1772-1801) درنظریه شعر خود آشکارا به شلینگ متکی است ودر نقدعملی نیز تقریبا هرگز از حد ابراز عقایدی که به صورت کلمات قصار بیان شده فراتر نمی رود (23) حداکثر نقدی که نووالیس مجاز می داند « نقد مولد » .

یعنی« توانایی تولید همان اثری است که موردنقد قرار گرفته» است ولی بدین ترتیب ،متقد را شاعر کرده ونقد را از میان برداشته است درواقع هنوز برای نقد نورامیدی باقی است پس نقد تدبیری است برای یافتن مقام اثر هنری ،کشف خوانندگان مناسب برای آن ، تعریف موقعیت آن دردنیای شعر نووالیس معتقد است که هر کتابی موجب هزاران حس وفعالیت می شود که برخی از آنهامعین وتعریف شده اند وبرخی آزادند ، وبررسی آرمانی آن حاوی گزیده یا چکیده کاملی از تمامی چیزهایی است که می توان درباره آن نوشت یا گفت: (24)

واکنر ودروتیک

ویلهلم هالینریش واکنرودر ( 1773-1798) ودوستش لودویگ تیک ( 1773-1853) را معمولا به نووالیس منتسب می دانند ، لکن درواقع نظرهای زیبا شناختی وزمینه فکری آنها بسیار متفاوت اند ، نووالیس از لحاظ فکری ، از همستر هویس وشیلر و شلینگ نسب می برد ، و واکنرو در ازهمان وهردر تیک بهگزین است وتقریبا سال به سال نظریات زیبا شناختی معاصران خویش را ،ازواکنرودرگرفته تادلبستگی طولانی به نظرهای دوستش زولگر، منعکس میکند(25) پیداست که واکنرودر هنر راعمدتا درخدمت دین ، درمقام دین ، درحکم وحی می داند هرهنرمند خوبی مبهم است ، در انتظار نشسته وبرای مدد بلا واسطه الهی » دعا می کنند.(26) واکنرودر پیش از آنکه بتواند دیدگاه جدید خویش را با تفصیل بیشتری مطرح کند درگذشت. امروزه فقط نظرش درباره وحدت دین وهنر ،اعتماد ساده لوحانه اش به الهام واحساس راستین ، نظرش درباره جدایی هنراز زندگی ،ونیز انزوای هنرمند در محیطی ناسازگار به یاد مانده است .

لودویک تیک را معمولا شخص اول مکتب رمانتیسم آلمان به شمار می آورند . ولی در مقام منتقد با برادران شلگل هم ارز نیست . ذهن او انسجام ونظم لازم را برای تکوین نظریه ادبی نداشت . ذوق ادبی دقیقی داشت ، ولی بندرت توانست آن را در بحثهای عمده به کار گیردتا منتقد عملی خود به حساب آید تبعات ادبی او در آن زمان ومکان ارزشمند بودند ولی امروزه بکلی قدیمی ومنسوخ شده اند.(27) تیک منتقد بهگزینی است که آثارش بازتابی ازتاثیرات زمان ودوستان اوست . اوچندین مرحله نسبتا مشخص را پشت سرگذ اشت دوره ای مقدماتی که مطالعات اودر آثار هردروزیباشناسان انگلیس منعکس می کند ، دوره ای (عمدتا از 1797 تا


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره رمانتیک های آلمان

دانلود پاورپوینت جمهوری فدرال آلمان

اختصاصی از هایدی دانلود پاورپوینت جمهوری فدرال آلمان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پاورپوینت جمهوری فدرال آلمان


دانلود پاورپوینت جمهوری فدرال آلمان

دسته بندی : پاورپوینت _ عمومی و آزاد

نوع فایل:  ppt _ pptx ( قابلیت ویرایش متن )

فروشگاه فایل » مرجع فایل


 قسمتی از محتوی متن ppt : 

 

تعداد اسلاید : 53 صفحه

جمهوری فدرال آلمان Bundesrepublik Deutschland شعار ملی: (یگانگی،حق و آزادی) زبان رسمی :  آلمانی نوع حکومت :  جمهوری فدرال   مذهب :  کلیساهای مختلف پروتستان ( عمدتاً لوتری)، کاتولیک رومی واحد پول : یورو جمعیت :  82,424,609نفر رشد سالانه جمعیت : 0.
1- مساحت :  ٣٥٧٠٢١ کیلومتر مربع خط ساحلی :  ٢٣٨٩ کیلومتر مختصات جغرافیایی :  ٥١درجه شمالی و ٩ درجه شرقی میزان باسوادی: نزدیک به۱۰۰% سنین تحصیل اجباری: ۶تا ١٨ سال خدمت سربازی: ١٢ ماه درآمد سرانه: 32680 عضویت :  سازمان ملل متحد, جامع اروپا، پیمان آتلانتیک شمالی،کنفرانس امنیت و همکاری در اروپا، اتحادیه اروپای غربی،گروه هفت، سازمان همکاری اقتصادی و توسعه، شورای اروپا آلمان پس از آمریکا و ژاپن سومین قدرت صنعتی جهان است.
تاریخچه کلی حکومتی: امپراتوری مقدس روم (پیمان وردون سال 843) امپراتوری آلمان (1871) جمهوری فدرال آلمان (1949) اتحاد دو آلمان (1990) بعد از جنگ اکنون نظام سیاسی جمهوری فدرال آلمان دارای حکومتی دموکراتیک، فدرالیستی، اجتماعی و قانون‌مدار است.
این اصول به همراه حقوق اساسی هسته‌ی گزند‌ناپذیر قانون اساسی را تشکیل می‌دهند که دادگاه قانون اساسی فدرال بر اجرای آن نظارت می‌کند.
نظام سیاسی جمهوری فدرال آلمان تجسم دومین نظام دموکراتیک در تاریخ آلمان است.
پدیدآورندگان جمهوری فدرال در شورای پارلمانی و در قانون اساسی جدیدشان آموزه‌های شکست اولین دموکراسی، جمهوری وایمار، و دیکتاتوری ناسیونال سوسیالیستی را مَد نظر قرار داده اند.
جمهوری فدرال آلمان فرزند جنگ بود.
در سال ١٩۴٩ قرار بود دموکراسی ابتدا تنها در قسمت غربی سرزمینی که دو پاره شده بود، برقرار شود.
ولی قانون اساسی، که نخست به عنوان سندی موقت طراحی شده بود، بر هدف اتحاد مجدد در فرآیندی «خودمختار و آزادانه» نیز تأکید کرده بود.
نظام انتخاباتی در آلمان به گونه‌یی است که تشکیل دولت توسط یک حزب را بسیار مشکل می‌سازد.
در ۵٦ سال گذشته فقط یک بار چنین اتفاقی افتاده است.
ائتلاف احزاب برای تشکیل دولت امری مرسوم است.
احزاب، برای اینکه انتخاب کنندگان آنها بدانند با کدام احزاب قرار است برای تشکیل دولت وارد ائتلاف شوند، پیش از شروع مبارزات انتخاباتی توافق آن احزاب را برای ائتلاف جلب می‌کنند.
به این ترتیب هر شهروند دارای حق رأی با انتخاب خود از یک

  متن بالا فقط تکه هایی از محتوی متن پاورپوینت میباشد که به صورت نمونه در این صفحه درج شدهاست.شما بعد از پرداخت آنلاین فایل را فورا دانلود نمایید 

 


  لطفا به نکات زیر در هنگام خرید دانلود پاورپوینت:  توجه فرمایید.

  • در این مطلب، متن اسلاید های اولیه قرار داده شده است.
  • به علت اینکه امکان درج تصاویر استفاده شده در پاورپوینت وجود ندارد،در صورتی که مایل به دریافت  تصاویری از ان قبل از خرید هستید، می توانید با پشتیبانی تماس حاصل فرمایید
  • پس از پرداخت هزینه ،ارسال آنی پاورپوینت خرید شده ، به ادرس ایمیل شما و لینک دانلود فایل برای شما نمایش داده خواهد شد
  • در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون بالا ،دلیل آن کپی کردن این مطالب از داخل اسلاید ها میباشد ودر فایل اصلی این پاورپوینت،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
  • در صورتی که اسلاید ها داری جدول و یا عکس باشند در متون پاورپوینت قرار نخواهند گرفت.

دانلود فایل   پرداخت آنلاین 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پاورپوینت جمهوری فدرال آلمان

تحقیق و بررسی در مورد آلمان

اختصاصی از هایدی تحقیق و بررسی در مورد آلمان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

جمهوری فدرال آلمان در اروپای مرکزی قرار دارد و از پرجمعیت ترین کشورهای اروپایی به شمار می رود. یهودیان این کشور در اواخر قرن 14 میلادی در مناطق خاص خود به نام «گتو» سکونت داشتند. آنها به عنوان یک گروه اقلیت در موارد مختلفی از جمله حقوق خانواده، میزان پرداخت مالیات، نوع لباس و محل سکونت تابع قوانین خاصی بودند. حتی اشتغال به بعضی حرفه ها برای آنها مجاز نبود. بعضی از آنها با پرداخت مبالغ هنگفت تحت حفاظت و حمایت امپراطور وقت قرار می گرفتند و عده ای نیز با داشتن برگه هایی تحت عنوان «نامه های حفاظتی» یا (امان نامه) از هر خطری مصون بودند. قشر دیگری از یهودیان به واسطه فعالیت در دربار و عهده دار بودن مدیریت مالی مملکت از مصونیت بهره می بردند. طی جنگ های صلیبی، ستیز و مخالفت با یهودیان ابتدا از منطقه راین – آلمان آغاز شد و سپس با شدت بیشتری به دیگر نقاط کشانده شد. در اواخر قرن هجدهم با وضع قوانینی در مورد برابری حقوق شهروندان یهودی در امریکا و فرانسه، یهودیان آلمان و اکثر کشورهای اروپایی نیز از این تساوی حقوق بهره مند شدند.

اما اواسط قرن نوزدهم در آلمان و فرانسه موج جدیدی از حرکت های ضدیهودی همراه با ستیزهای اجتماعی به وجود آمد. زیرا آنها یهودیان را مسئول ناکامی های خود می پنداشتند. در سال 1882 پس از وقوع رخدادهای خونین در روسیه جمع کثیری از یهودیان به آمریکا مهاجرت نمودند. طی سال های 1893 تا 1933 اتحادیه مرکزی آلمانی های یهودی عهده دار پی گیری مسایل، مشکلات و منافع یهودیان آلمان بود. در سال 1933 دکتر لئو بک که یک حاخام بود ریاست جامعه یهود آلمان را به عهده داشت. اما با روی کار آمدن ناسیونال – سوسیالیست ها اتحادیه مذکور نیز عینا همانند سایر ارگان های یهودی با وجود داشتن بیش از سیصد هزار عضو منحل و دکتر بک هم تبعید شد.

به نظر می آمد پس از این انحلال، حادثه تلخ دیگری برای یهودیان آلمان رقم زده نشود. اما متاسفانه چنین نشد. یهودیان اروپا از سال 1933 و با آغاز فرمانروایی هیتلر شدیدا تحت تعقیب قرار گرفتند. چرا که هیتلر آنها را به عنوان دشمنان حکومت خود می پنداشت. بر این اساس در سال 1935 قوانین خاصی برای یهودیان در این کشور وضع شد. مخالفت عملی حکومت با یهودیان از اواخر سال 1938 آغاز شد. در اکتبر این سال سربازان نازی در شبی که بعدها «شب کریستال» نام گرفت، کنیساها، منازل و محل های کسب متعلق به یهودیان را به آتش کشیدند. علاوه بر آن یهودیان ملزم به پرداخت مالیات جداگانه ای جمعا به میزان یک میلیارد مارک رایش، واحد پول آن زمان آلمان، شدند. در انتها نیز به طور کلی اجازه شرکت در فعالیت های اقتصادی یا داشتن نقش های اجتماعی از آنها سلب شد. به دنبال این وقایع و سخت گیری های حکومت رایش بیش از دو سوم یهودیان ساکن آن موقع آلمان، این کشور را ترک کردند.

پس از صدور فرمانی مبنی بر از بین بردن یهودیان اروپای در سال 1941، طی عملیات کاملا مخفیانه ای یهودیان باقیمانده در آلمان، اتریش، چکسلواکی، لهستان، لیتوانی و دیگر کشورهای واقع در شمال و شرق اروپا، حتی فرانسه و هلند به اردوگاه های مرگ روانه شدند. طی همین وقایع میلیون ها یهودی از بین رفتند. آمار دقیقی از قربانیان جنگ جهانی دوم در دست نیست، در عین حال تعداد آنها حدو 5/4 تا 6 ملیون نفر تخمین زده شده است.

پس از پایان جنگ جهانی دوم جامعه یهود آلمان در راه توسعه خود سه دوره را به وضوح پشت سر گذاشت: در سال 1945 در پی خروج و یا از بین بردن جمع کثیری از یهودیان در این کشور، تقریبا یهودیت اصیل در آلمان دیگر دیده نمی شد و عملا از بین رفته بود. فقط تعداد معدودی از یهودیان اصیل آلمانی حاضر به ادامه حیات در کشوری بودند که بعد از سال 1933 یهودیت در آن با خطر اضمحلال روبرو بود. از طرف دیگر صدها هزار یهودی که اکثر آنها یهودیان اروپای شرقی بوده و از خطر کشتار در آلمان رهایی یافته بودند، تحت شرایط بسیار نامناسبی در سه مرکز غربی تحت اشغال متفقین زندگی می کردند.

در سال 1946 در نواحی مختلف آلمان غربی و برلن حدود دویست و پنجاه هزار یهودی سکونت داشتند. این جمعیت با سکنه یهودی سال 1933 کاملا تفاوت داشت. اکثر آنها یهودیان اروپای شرقی و به جای مانده از جنگ بودند که با پنهان کردن خود یا گریز به اردوگاه ها از مرگ حتمی نجات یافته بودند. تعداد اندکی از آنها ملیت آلمانی داشتند. حدود یکصد هزار تن دیگر به کانادا، استرالیا و اسراییل مهاجرت نمودند. تعداد قلیل به جای مانده که حدود بیست هزار نفر بودند اکثرا به علت بیماری و ضعف جسمی قادر به ترک آلمان نبودند. با حضور همین تعداد اندک در مدت کوتاهی کمیته هایی با هدف تشکیل ساختارهای انجمن گونه تشکیل یافتند. وظیفه اصلی آنها تامین کمک های اجتماعی و درمان، نگهدادی از افراد سالخورده، مشاوره با افرادی که مایل به مهاجرت بودند و برگزاری مراسم مذهبی و به عبارتی حفظ دین بود. انجمن های تشکیل شده در آنموقع با مفهوم فعلی انجمن کاملا تفاوت داشت. اکثر مؤسسین و گردانندگان این انجمن ها نمی دانستند که اصولا در آلمان باید بمانند یا این کشور را ترک خواهند کرد. به عبارتی می توان گفت آن زمان «دوره زندگی با چمدان های آماده» بود. در عین حال در سال 1946 برای اولین بار هفته نامه ای متعلق به جامعه یهودی انتشار یافت که هدف اصلی آن برقراری ارتباط میان تعداد قلیل یهودیان به جای مانده و انجمن های مربوطه بود. در سال 1948 کنگره جهانی یهود طی بیانیه ای از یهودیان سراسر جهان خواست که دیگر قدم به محدوده کشور آلمان نگذارند.

اما برخلاف همه پیش بینی های منفی، در مدت کوتاهی مجددا در مناطق مختلف آلمان انجمن های یهودیان و به دنبال آن نیز انجمن های کل مربوط به هر ایالت تشکیل شدند. بدین ترتیب در سال 1950 تقریبا همزمان با تاسیس جمهوری فدرال آلمان، شورای مرکزی یهودیان در این کشور نیز پایه گذاری شد. موسسین این شورا امیدوار به پی گیری منافع و مشکلات و ایجاد امکانات بهتری برای حدود بیست هزار یهودی آلمانی به جای مانده در آلمان بودند. این شورا با تشکل نمایندگان ارگان های یهودی در چهار حوزه اشغال شده آلمان در نوزدهم ژوئیه 1950 و تنظیم اساسنامه ای برای انجمن های یهودی در حال تشکیل، تاسیس یافت. هدف از تاسیس این شورا این گونه تشریح شد: «ایجاد حیات مجدد برای جامعه یهود در آلمان، پذیرش یهودیت به عنوان یک هویت، مراقبت از جامعه یهود و به طورکلی تامین آزادی مطلق اجتماعی برای هر یک از اعضاء انجمن».

شورای مرکزی یهودیان آلمان با توجه به ساختار اجتماعی و به ویژه ارایه کمک لازم به پناهندگان نیازمند و بازماندگان هالاکاست، مرکز امور خیریه را مجددا تشکیل داد. این مرکز قبل از جنگ فعالیت کرد اما پس از آن دیگر نشانی از ساختمان و اعضای آن به جای نمانده بود. اما در مدت نسبتا کوتاهی به سرعت این مرکز راه اندازی شد و کماکان به عنوان ارگانی لاینفک و متعلق به جامعه یهود آلمان در راستای حیات این جامعه به فعالیت خود ادامه می دهد.

پس از گذشت دو دهه از تاسیس شورای مرکزی یهودیان، در سال تحصیلی 80-1973 دانشگاه علوم یهودیت در هایدلبرگ (آلمان) گشایش یافت. متقاضیان اخذ دیپلم حاخامی با گذراندن دوره های خاصی موفق به اخذ مدرک مربوطه می شوند. برای فعالین امور اجتماعی، پیش نمازها یا پرسنل اداری انجمن کلیمیان شهرهای مختلف نیز دوره های آموزشی مختلفی در نظر گرفته شد. در همان سال همزمان با برگزاری سمیناری به نام «سمینار حخامیم»، کرسی استادی به نام «ایگناتز بوییس» (Ignats Bubis) به دانشگاه شکل گرفت. مرحوم «ایگناتز بوییس» طی سال های 1992 تا 1999 ریاست شورای یهودیان آلمان را برعهده داشت. اهمیت تاسیس این دانشگاه از نظر تاریخی قابل وصف نیست، فقط میتوان گفت شورای مرکزی یهودیان آلمان تاسیس این نهاد، آغاز تقویت جامعه یهودی و ادامه حیات آن در آلمان اعلام نمود.

از جمله وظایف مهم دیگری که بر عهده شورای مرکزی یهودیان گذاشته شده است، اطلاع رسانی راجع به وضعیت حیات و تکامل جامعه یهودی در آلمان و خارج از آن می باشد. هفته نامه جامعه یهود که شماره آغازین آن در سال 1946 منتشر شد، در بدو امر پل ارتباطی میان یهودیان و انجمن های باقیمانده بعد از جنگ بود. این هفته نامه از سال 1973 توسط شرکتی که مسئول چاپ مطبوعات یهودی است و تحت نظر شورای مرکزی یهودیان آلمان فعالیت دارد به چاپ می رسد و عملا پاسخگوی این اطلاع رسانی است.

در سال 1989 کشور آلمان با تحول بزرگ دیگری روبرو شد که بی تاثیر بر قشر اقلیت و جامعه یهود نیز نبود. با فروپاشی نظام کمونیستی در سوم ماه اکتبر دیوار میان دو آلمان غربی و شرقی برداشته شد و آلمانی متحد در جغرافیای اروپا شکل گرفت. طی چهار دهه از تاسیس جمهوری فدرال آلمان تا اتحاد مجدد دو آلمان، عادی ساختن زندگی جامعه یهود آلمان و همزیستی مهاجرین یهود از اروپای شرقی با غربی ها به طور نامحسوس و مداوم ادامه داشت. به همین جهت در اکثر ایالات آلمان و شهر برلن که پس از اتحاد دو آلمان پایتخت این کشور محسوب می شود، انجمن هایی متعلق به یهودیان تشکیل یافت. اهم وظایف این انجمن ها در امور فرهنگی، مذهبی، اجتماعی و پرورشی خلاصه شد و به همین جهت اعضای زیادی را جلب نمود. بدین ترتیب مجددا اجتماعات کوچک و انگشت شمار یهودی به اجتماعی مهم و قابل توجه در جامعه اکثریت تبدیل شد. فروپاشی دیوار برلن و خاتمه دوران حیات کمونیست باعث شد یهودیان در کنار یکدیگر در آلمانی متحد و واحد زندگی کنند.

از جهتی دیگر سقوط کمونیست، مهاجرت بسیاری از یهودیان را از دیگر کشورهای اروپایی شرقی به آلمان میسر ساخت. به همین جهت طی ده سال اخیر اعضاء انجمن ها تا سه برابر افزایش یافته است و به نظر می آید در سال های آتی این رقم کماکان سیر صعودی داشته باشد. بدین ترتیب دوره جدیدی در حیات یهودیان آلمان آغاز شد. در این راستا حمایت و پشتیبانی شورای مرکزی یهودیان آلمان از این مهاجرین بی تاثیر نبوده است. چرا که این شورا خود را متعهد می داند از ورود آنها به گرمی استقبال کند و آنان را در آغاز مرحله جدیدی از زندگی خود یاری دهد. البته زحمت اصلی به دوش انجمن هایی است که باید به نوعی جمع تاره را با ساختار حاکم در انجمن ها هماهنگ سازند.

در تابستان 1997 کرسی استادی در رشته «تاریخ و فرهنگ یهود» در یکی از معروف ترین دانشگاه های مونیخ به نام لودویگ – ماکسیمیلیانس به عنوان اولین تشکیلات ایجاد شده در یک موسسه علوم تاریخی شروع به کار کرد. از محاسن وجود چنین دانشکده ای می توان به تحقیق و تفحص و آموزش مداوم و منظم در تاریخ و فرهنگ یهود، ارایه پایان نامه های دانشجویان و افزایش آگاهی علمی در این راستا اشاره نمود. بدین ترتیب تاریخ و فرهنگ یهود نه به عنوان یک واحد درسی از دروس پایه یا غیر اصلی بلکه به عنوان یک واحد درسی محسوب می شود که هر دانشجویی مجاز به انتخاب آن می باشد. این واحد بر اساس اهمیت زمانی و تاریخی در سه مقطع تاریخ قدیم، تاریخ قرون وسطی و تاریخ نوین ارایه می شود. در راستای فراهم نمودن تحصیلات آکادمیک در رشته تاریخ و فرهنگ یهود در این دانشکده از پاییز سال 1999 آموزش زبان عبری جدید نیز آغاز گردید. گشایش چنین واحد درسی در یک دانشکده علوم تاریخی برای اولین بار صورت گرفت. از آن زمان تاکنون واحدهای درسی برای دانشجویان و مستمعین آزاد ارایه می شود. نکته ای که پس از تاسیس این بخش آموزشی جلب توجه می کند استقبال از کلاس های عبری جدید و زبان ییدیش است. علاوه بر آن کتابخانه این دانشگاه موفق شده است طی دو سال اخیر با تهیه انتشارات جدیدی از امریکا راجع به تاریخ یهود در کنار کتابخانه دولتی ایالت باواریا گسترش یابد.

در مقاطع تحصیلی قبل از دانشگاه نیز جامعه یهود آلمان پس از جنگ فعالیت خود را مجددا از سر گرفت. در تابستان 2000، اولین گروه از دانش آموزان شاغل به تحصیل در مدرسه کلیمیان در مرکز شهر برلن موفق به اخذ دیپلم دبیرستان شدند. دستیابی به چنین هدفی برای اولین بار پس از جنگ جهانی دوم در کشور آلمان آنهم در شهری که زمانی مرکز درگیری های ضدیهودی بود، موفقیت بزرگی برای جامعه یهود آلمان محسوب می شود. ساختمان این مدرسه خصوصی که زمانی محل انتقال یهودیان به اردوگاه های مرگ بود، هم اکنون پرورش دهنده ذهن های فعال و متفکری است که اعم از یهودی و غیر یهودی به دور از هر تعصب در این مدرسه به تحصیل اشتغال دارند.

جامعه یهود آلمان از لحاظ رعایت اصول شرعی نیز تا حد توان فعال بوده است. هم اکنون در اکثر شهرهای مرکزی این کشور از جمله برلن، فرانکفورت و مونیخ خوراک های تهیه شده بر اساس قوانین شرعی (کاشر) اعم از لبنیات، خوراک های غیرلبنی و غیره عرضه می شود. علاوه بر موارد فوق انجام مراسم مذهبی در اعیاد و روزهای مقدس در کلیه کنیساها انجام می گیرد. نمازهای جماعتی واجب سه گانه در سایر روزهای سال نیز در شهرهای بزرگ و مراکز ایالتی با شرکت علاقمندان برگزار می شود.

جدیدترین فعالیت جامعه یهود آلمان که تعداد افراد آن در حال حاضر بالغ بر هشتاد هزار تن می باشد، برگزاری جشن پنجاهمین سالگرد تاسیس شورای مرکزی یهودیان آلمان در ژوئیه سال 2000 میلادی بوده است. در این مراسم که با حضور صدراعظم این کشور برگزار شد، رییس فعلی این شورا ضمن قدردانی از زحمات روسای قبلی، گزارش از فعالیت های انجام شده و برنامه های آتی این شورا ارایه نمود.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد آلمان

دانلودتحقیق درمورد کشور آلمان

اختصاصی از هایدی دانلودتحقیق درمورد کشور آلمان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

نگاهی به تاریخ آلمان (بخش دوم)

سقوط جمهوری وایمار با آغاز بحران اقتصادی جهانی در سال ۱۹۲۹ شروع شد. حزب ناسیونال سوسیالیسم آلمان به رهبرى آدولف هیتلر که گرایشهای افراطی ضد دمکراتیک و یهودی ستیزانه ی بیمارگونه را با تبلیغات ظاهراً انقلابى، توأم کرده بود، در سال ۱۹۳۰ جهش‌آسا تبدیل به یک وزنه ی سنگین سیاسی گردید و در سال ۱۹۳۲ قویترین حزب کشور شد.

در آخر ژانویه ی ۱۹۳۳ هیتلر به مقام صدارت عظمای آلمان رسید. طولی نکشید که هیتلر قدرت نامحدودی برای خود دست و پا کرد و سایر احزاب را ممنوع ساخت. اتحادیه های کارگری سرکوب شدند، حقوق شهروندی لغو و آزادی مطبوعات زیر پا گذاشته شد. هنگامی که در سال ۱۹۳۴ هیندنبورگ ارتشبد سابق و رئیس جمهور آلمان درگذشت، هیتلر هر دو مقام را صاحب شد.

او با ایجاد موقعیتهای شغلی و برنامه های تسلیحات ارتش، موقتاً به اقتصاد کشور اندکی جان بخشید و از فرصت پایان بحران جهانی اقتصادی هم سود جست. اما پس از به چنگ آوردن قدرت، طرحهای ضد انسانی یهودیستیزانه ی خود را به اجرا گذاشت و تمامی حقوق مدنی و انسانی این طیف از جامعه را زیر پا نهاد. بسیاری از بهترین روشنفکران، هنرمندان و دانشمندان آلمان یا کشته شدند و یا از کشور گریختند.

هیتلر نقشه ی تسلط کامل بر اروپا را در سر میپروراند. ابتدا در سال ۱۹۳۹ به چکسلواکی لشکر کشید و بعد با حمله به لهستان آتش جنگ دوم جهانی را برافروخت. این جنگ پنج سال و نیم به طول انجامید و ۵۵ میلیون انسان را به کام مرگ کشید. در سال ۱۹۴۲ تمامی یهودیانی که در دام فاشیستها گرفتار شدند، راهی اردوگاههای مرگ شدند.

شمار قربانیان این اردوگاهها را تا شش میلیون نفر تخمین میزنند. اما در همین سال یعنی ۶۴ سال پیش، ورق برگشت و ارتش آلمان در همه ی جبهه های جنگ، متحمل شکست های سنگین شد. سرانجام در سال ۱۹۴۵ سراسر آلمان به اشغال نیروهای متفقین در آمد و در ۳۰ آوریل آن سال، دیکتاتور دست به خودکشی زد و جانشین منصوبش دریادار دونیتس، هشت روز پس از خودکشی هیتلر، آلمان را بی قید و شرط به نیروهای پیروزمند تسلیم کرد.

پس از این شکست و تسلیم، نیروهای پیروزمند، دولت و مسئولان استبداد ناسیونال سوسیالیستی را در دادگاه نورنبرگ به جرم جنایت علیه بشریت و صلح، محاکمه کردند. در روز پنج ژوئن همان سال، متفقین یعنی ایالات متحده امریکا، انگلیس، شوروی و فرانسه، قدرت سیاسی و نظامی کل آلمان را بدست گرفتند.

یک سال پیش از آن متفقین در لندن پیمانی به امضا رسانده بودند که طبق آن کشور آلمان و همچنین پایتخت آن برلین به چند منطقه ی اشغالی تقسیم میشد. با تسلط متفقین، آلمان به چهار منطقء اشغالی قسمت گردید و هر کدام از نیروهای پیروزمند، بخشی از آن را زیر فرمان و اداره ی خود گرفتند. در ضمن برای کشور لهستان نیز جبران خسارات ارزى، به زیان آلمان مقرر شد بی آن که در مورد تعیین مرز میان آن دو کشور اتفاق نظر نهایی پدید آمده باشد.

این اتفاق نظر در مورد آلمان نیز نمیتوانست بسادگی حاصل شود. نخست شوروی که یکی از نیروهای اصلی متفقین بود، قصد داشت از جمله برای حفاظت خود و استقرار سوسیالسم در بخشی از اروپا دستکم شرق آلمان را از دیگر نقاط کشور مجزا کند.

ناگفته نماند که اتحاد شوروی در جنگ دوم بیش از همه ی کشورهای دیگر زیان مالی و جانی دیده بود. مسکو از آلمان تسلیم شده، غرامتی بالغ بر ۲۰ میلیارد دلار طلب میکرد و میخواست که این کشور نیمی از آن مبلغ را به شوروی بپردازد. دوم این که کشورهای غربی و در رأس آنان ایالات متحده، از تقسیم آلمان خرسند نبودند و نمیخواستند در مرکز اروپا چند کشور قطعه قطعه ی آلمانی تأسیس شود. تنها نکته ای که چهار کشور اصلی متفق در آن اتفاق نظر داشتند، نازی زدایی و آمزش مردم در مبانی دمکراتیک و بشردوستانه بود.

از این که بگذریم، تفاوتهای نظام حکومتی در شرق و غرب آلمان و سیاستهای متضاد اخذ غرامت در هریک از مناطق اشغالی و همچنین عدم اجرای سیاستهای کلی و همه‌گیر در زمینه های مالى، مالیاتى، تولید و استخراج معادن در پهنه ی آلمان، رشد ناهمآهنگ مناطق مختلف را در پی داشت.

هرچه شورویها بیشتر به جلب و اسقرار یک دولت همخوان با خود در شرق آلمان اصرار میورزیدند، قدرتهای غربی از امتیازهای خود به سود تأسیس یک کشور ثروتمند و قوی آلمانی چشم پوشی میکردند. حتی بخششهای سخاوتمندانه ای از سوی نیروهای پیروز غربی به آلمان نوبنیاد میشد که طبیعتاً پس از چهار سال باید به تشکیل یک دولت نسبتاً قوی آلمانی می انجامید.

به عبارت دیگر هر اندازه جنگ سرد به رویاویی کشورهای غربی با بلوک شرق به سرکردگی اتحاد شوروی شدت مییافت، آلمان به جای پرداخت تاوان جنایتهای نازیها مورد حمایت یکی از بلوکهای شرق یا غرب قرار میگرفت، به ویژه غربیها که میخواستند به هر قیمتی شده جلوی پیشرفت شوروی را بگیرند.

ایالات متحده امریکا در چهارچوب طرح مارشال یک سلسله کمکهای مالی به آلمان غربی کرد که بودجه های میلیاردی را برای بازسازی کشور در بر داشت. با تغییر واحد پول در آلمان غربى، متفقین عملاً بر تقسیم آلمان صحه گذاشتند و استقرار دو نظام متفاوت را پایه ریزی کردند.

در سال ۱۹۴۹ میلادی نخست قانون اساسی یی توسط نمایندگان منتخب مردم در آلمان غربی به تصویب رسید. قانونگذاران سیستم سیاسی آینده ی کشور را فدرال اعلام کردند و اقتصاد آلمان فدرال را اقتصاد آزاد مبتنی بر تعهدات و تأمین اجتماعی نامیدند که میتوان آن را کوششی در جهت آشتی میان سیستم سرمایه داری و رعایت عدالت اجتماعی معنی کرد.

اما چون مردم آلمان با تقسیم سرزمین خود به هیچ رو موافق نبودند در اصل ۱۴۶ همان قانون اساسى، موقتی بودن وضعیت سیاسی و اقتصادی آلمان و حتی قانون اساسی آن مورد تأکید قرار گرفت و اتحاد مجدد آلمان به عنوان یکی از هدفهای اصلی دولتمداران کشور تعیین گردید.

در قانون اساسی جدید هرگونه کوشش جهت لغو مبانی دمکراتیک و آزادیهای فردی به منظور برقراری خودکامگی چپ یا راست، جرم و قابل تعقیب و مجازات شمرده شد. در عین حال این قانون بازتابی از تجربیات و دیدگاههای اشغالگران غرب نیز بود.

سیاستمداران وقت در آلمان در پیشگاه جهانیان آن روز باید ثابت میکردند که از این پس آلمان دیگر شده و آنها آلمان دیگری را نمایندگی میکنند. این بود که حتی محافظه کارانی مانند کنراد ادنائر صدر اعظم وقت، لودویگ ارهارد که لقب لوکوموتیو رونق اقتصادی را گرفته بود یا تئودور هویس نخستین رییس جمهور آلمان فدرال، به سود استقرار نظمی نوین و آزاد از هرگونه دیکتاتوری و همگام و همخوان با عدالت اجتماعى، تبلیغ میکردند در همان وقت سوسیال دمکراتها به رهبری کورت شوماخر و کارلو اشمیت و اریش اولنهائر، به منظور تقویت جنبه های دیگرخواهانه در مجلس و قانون اساسی تلاش میکردند.

چند ماه پس از تأسیس ناتو، جمهوری فدرال آلمان در ماه اوت ۱۹۴۹ در مناطق تحت اشغال متفقین غربی تشکیل گردید. به موازات آن در ۷ اکتوبر ۱۹۴۹ در منطقه ی شرق آلمان که زیر فرمان و اداره ی شوروی بود، حکومت دمکراتیک آلمان که یک رژیم سوسیالیستی به سبک شوروی بود، تأسیس شد.

دولت آلمان در چارچوب یک تغییر و بازسازی در ساختار امنیتی کشور، قصد دارد پس از اصلاحات در ارتش، سازمان اطلاعات آلمان (ب.ان.د.) و سرویس‌های اطلاعاتی، ساختار پلیس فدرال را نیز تغییر دهد.

"ولفگانگ شویبله" وزیر کشور آلمان بدین ترتیب تلاش‌های "اوتو شیلی" وزیر سابق کشور و "رودلف شارپینگ" و "پتر اشتروک" وزرای سابق دفاع آلمان را دنبال می‌کند که قصد داشتند ساختار امنیتی کشور را با شرایط تغییر یافته در جهان و اروپا پس از پایان جنگ سرد و خطر تروریسم بین‌المللی وفق دهند.

شویبله با تشریح طرح تغییر در پلیس فدرال گفت، تهدید تروریستی رو به افزایش و روند پرتحرک جریان تردد و رفت و آمد، پلیس فدرال را در برابر چالش‌های جدید قرار داده است و به وظایف و تکالیف زیادی باید با بودجه رو به کاهش عمل کرد.

وزیر کشور آلمان در بیانیه خود افزود، عضویت قریب‌الوقوع لهستان، چک و شاید سوییس در پیمان اروپایی شنگن، ما را به تغییر و تطابق پلیس فدرال با شرایط جدید مجبور می‌کند.

شویبله گفت: هدف تقویت کار عملیاتی و به ویژه حضور پلیس فدرال است و این سازمان باید کوچک تر و موثرتر شود و پنج رییس پلیس دولت مرکزی در آینده به یک رییس پلیس تبدیل خواهند شد.

در حال حاضر هر یک از نقاط شمال، جنوب، غرب، شرق و مرکز آلمان دارای یک رییس پلیس فدرال است.

پلیس فدرال آلمان در مجموع ‪ ۵۵‬چرخبال، واحدهای‌ویژه موسوم به "گ.اس.گ.‪"۹‬ ‪ ۶‬هزار پلیس زن و مرد و حدود ‪ ۳۰‬اداره بزرگ و کوچک در سراسر آلمان در اختیار دارد.

رسانه‌های آلمان چندی پیش نیز از طرح تغییر بنیادین در ساختار سازمان اطلاعات فدرال (ب.ان.د.) خبر داده و اعلام کردند که این سازمان این طرح را به دفتر صدراعظمی این کشور ارایه کرده است و "توماس دو مزیر" رییس دفتر صدراعظم آلمان باید در مورد این طرح تصمیم بگیرد.

در این طرح ادغام دو بخش سازمان اطلاعات آلمان یعنی "ارزش یابی" و "تهیه" و همچنین محورهای مهم و جدید محتوایی این سازمان مطرح شده است و "ارنست اورلاو" رییس سازمان اطلاعات آلمان قصد دارد یک بخش جدید برای پیگیری موضوع تکثیر سلاح‌های پیشرفته اتمی نیز در این سازمان تاسیس کند

نظام بهداشت و درمان در آلمان

مقدمه:

تاریخچه بهداشت و درمان آلمان به قرون وسطی برمی‌گردد و زمانی که اداره ملی بر ریشه‌کنی بیماریهای واگیر استوار شده بود. بنیانگذار سیستم فعلی بهداشت و درمان آلمان شخصی بنام بیسمارک (Bismark) است که در حدود یک قرن پیش می‌زیست(1383) از آن پس تحولات متعدد و عمده‌ای در سیستم پدید آمده است که طبعاً عوامل سیاسی و اجتماعی در آن تأثیر بسزائی داشته است. یکپارچگی آلمان در سال 1990 عمده‌ترین تأثیر را در نظام بهداشت و درمان این کشور برجا گذاشته است که تأثیر این واقعه مهم در آلمان شرقی به مراتب بیشتر از آلمان غربی بود. در طی یک دوره 45 ساله نظام بهداشت و درمان آلمان از دو سیستم کاملا متفاوت استفاده می‌کرد که پس از یکپارچگی دو کشور تلاش عمده‌ای در آلمان شرقی پدید آمد که سیستم بهداشت و درمان آن در حداقل زمان ممکن به سیستم آلمان غربی نزدیک می‌گردد. نظام آلمان نیمه خصوصی نیمه دولتی است. عمده فعالیت‌های بهداشتی و درمانی این کشور به نحوی از طریق بیمه و صندوق‌های آن تأمین می شود.

صندوق‌های بیمه و سازمانهای تابعه آنها از مهمترین سطوح سیستم بهداشت و درمان آلمان هستند.

در نیمه قرن گذشته تلاشهای عمده‌ای جهت اجرای تغییرات در این کشور بعمل آمد، ولی نهایتاً به غیر از چند مورد اکثر تغییرات اعمال شده یا به اهداف خود نرسیده‌اند و یا پس از مدتی به وضعیت قبلی خود بازگشته‌اند. آنچه امروزه بعنوان ساختار نظام بهداشتی و درمانی در کشور آلمان مطرح است بسیار نزدیک به ساختار آلمان غربی پیش از یکپارچگی است و این در حالی است که امروزه بخش شرقی آلمان نظامی کاملاً متفاوت از دوران پیشین خود داراست. از همین رو ابتدا خلاصه‌ای از وضعیت سیستم در آلمان شرقی قبل از یکپارچگی بیان می‌شود و سپس وضعیت امروزی نظام و رفرم‌های اعمال شده در آن تشریح می‌گردد.

نظام بهداشتی و درمانی آلمان شرقی پیش از یکپارچگی :

در آلمان شرقی (General Democratic Republic) نظام بهداشتی و درمانی از نوع کاملاً متمرکز و متحد الشکل بود که زیربنای آن براساس بودجه عمومی دولت استوار گردیده بود. تقریباً تمامی خدمات داروئی، بیمارستانی، سرپائی بصورت رایگان و زیر نظر مستقیم دولت به مردم ارائه می‌شد و بودجه خدمات مذکور نیز توسط مالیات تأمین می‌شد. بخش خصوصی یا عملاً وجود نداشت و یا بسیار کوچک و قابل اغماض بود. پزشکان نیز بجز بعضی موارد حقوق مقرری خود را از دولت دریافت می‌کردند.

پس از یکپارچگی در سال 1990 تغییرات کلی در نظام پدید آمد تا در حداقل زمان سیستم به نوع غربی آن تبدیل شود که برخی تغییرات مذکور به شرح زیر می باشد :

* اجازه تاسیس صندوق‌های بیمه بیماری برای عموم آزاد شد و در ژانویه 1991 شبکه کاملی از این صندوق‌ها در بخش‌ شرقی آلمان تشکیل شد.

* از آنجائی که عموم مردم از طبقه کم درآمد بودند، عموماً تحت پوشش بیمه سلامتی اجباری قرار گرفتند.

* پرداخت یارانه به صندوق‌ها 1/12 درصد بودجه بهداشت و درمان در نظر گرفته شد.

* قیمت یکسانی برای خدمات داروئی در تمام کشور در نظر گرفته شد.

* پلی کلینیک‌ها و درمانگاه‌های عمومی از ساختار نظام حذف نشد زیرا بطور همزمان تعداد زیادی از پزشکان پرسابقه کار در مراکز مذکور مشغول به فعالیت بودند و همچنین بیماران نیز به این نوع خدمات عادت کرده بودند.

* پزشکان متقاعد شدند که یکی از دو سیستم حقوق ثابت یا پرداخت کارانه را برای خود انتخاب کنند.

* حدود 20 میلیون مارک جهت تجهیز مراکز مختلف درمانی جهت رسیدن به وضعیت بخش غربی آلمان هزینه شد.

نظام بهداشتی و درمانی در آلمان (نظام فعلی آلمان) :

اساس نظام بهداشت و درمان آلمان براساس بیمه می‌باشد و در این شبکه بیماران از خدمات مختلف از قبیل پیشگیری، زایمان، سرپائی، دندانپزشکی، بیمارستانی، توانبخشی و ... استفاده می‌کنند. خانه‌های پرستاری برای سالمندان از پوشش نظام بیمه‌ای خارج است و نحوه ارائه خدمات بهداشتی عمومی و بهداشت روانی در کشور آلمان دارای نکات ضعفی می‌باشد.

بیماران آزادند تا به پزشکان عمومی یا متخصصین برای درمان مراجعه کنند و براساس سیستم ارجاع دستیابی بیماران به بیمارستان توسط پزشکان در مطب صورت می‌گیرد. بین خدمات سرپائی                    (مطب و درمانگا‌ه‌ها) و خدمات بستری (بیمارستان‌ها) تمایز کلی وجود دارد. بیمارستان‌ها خدمات سرپائی انجام نمی‌دهند، پزشکان نیز بیماران را برای خدمات عمومی سرپائی به بیمارستان ارجاع نمی‌دهند، بنابراین عمده پزشکان در محل کار خود تجهیزات مربوط به خدمات سرپائی را فراهم کرده‌اند که بدین طریق هزینه زیادی بعلت تکرار تجهیزات به بودجه عمومی تحمیل شده است. بیماران تنها بخش کوچکی از هزینه را در نظام بیمه‌ای پرداخت می‌کنند و البته این سهم پرداخت نیز دارای سقف مشخصی است که در مورد کودکان و افراد کم درآمد از مقدار مشخصی تجاوز نمی‌کند. منبع درآمد نظام عموماً از طریق مالیات‌های عمومی، مالیات بیمه‌ای (Contribution) و حق بیمه‌های خصوصی و عمومی می‌باشد. از طرف دیگر 60% کل هزینه‌های بهداشت و درمان به صندوق‌های بیمه اختصاص می‌یابد که به ترتیب 21% هزینه‌ها را دولت و 7% هزینه‌ها را بیمه‌های خصوصی متقبل می‌شوند. 12% باقیمانده نیز هزینه‌هائی است که بیماران خارج از سیستم بیمه‌ای خود متقبل می‌شوند.

شرکت بیمه‌گر خصوصی بصورت کارانه هزینه‌های بیمارستان‌های خصوصی و انتفاعی و همچنین پزشکان خود را پرداخت می‌کنند. صندوق‌های بیمه‌ای عموماً به بیمارستان‌ها و پزشکان بودجه عمومی پرداخت می‌کند. در مورد پزشکانی که حقوق ثابت ندارند و مسئول خدمات سرپائی هستند ابتدا از سوی      صندوق‌ها بودجه عمومی انجمن‌های پزشکی پرداخت می‌شود و سپس این انجمن‌ها حق پزشکان را بصورت کارانه پرداخت می‌کنند.

نظام بیمه‌ای در کشور آلمان:

هر شهروند آلمانی موظف به داشتن نوعی بیمه است و در حدود 90% مردم آلمان تحت پوشش       صندوق‌های بیمه هستند. صندوق‌های بیمه در حقیقت بخشی از بیمه‌های اجتماعی هستند. کارگرانی که درآمد آنها از حد معینی پائین تر است حق انتخاب ندارند و موظف به عضویت در یکی از صندوق‌های بیمه هستند ولی کارگران با درآمد بالاتر از سقف  معین و خویش فرمایان می‌توانند یکی از دو نوع بیمه صندوق یا خصوصی را به میل خود انتخاب کنند. صندوق‌های بیمه در کشور آلمان بصورت غیر متمرکز در سطح کشور پراکنده شده‌اند. بیش از 1100 صندوق بصورت مستقل در کشور وجود دارد. صندوق‌ها در زمینه‌های نوع امتیازات، تعیین شاخص درآمد، حق بیمه، سن پذیرش مراجعه کننده و سایت‌های پذیرش متفاوت عمل می‌کنند. البته در مورد هر یک از موارد ذکر شده حدود و مقررات مشخصی از سوی دولت مرکز تعیین شده است.

حق بیمه درصد مشخصی از حقوق و دستمزد ناخالص است (در سال 1990، 8/12% کل درآمد).

کل مبلغ حق بیمه بطور یکسان بین کارگر و کارفرما تقسیم می‌شود و همچنین افراد غیرشاغل نظیر بازنشستگان، کشاورزان، از کارافتادگان و دانش‌آموزان نیز تحت پوشش بیمه قرار گرفته‌اند.

صندوق‌های بیمه بطور کلی به دو دسته محلی(Rvo) و جایگزینی تقسیم می‌شوند. صندوق‌های محلی که در حدود 60% جمعیت را تحت پوشش دارند عموماً افراد را با توجه به منطقه جغرافیایی خود بیمه می‌کنند. عموم این افراد کارگران فنی شرکت‌ها و کارخانه‌ها و یا کارگران یقه آبی                             (Blue Collar-Worker) هستند، در ضمن کارگران فنی خود می‌توانند بین


دانلود با لینک مستقیم


دانلودتحقیق درمورد کشور آلمان