هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد دین فرهنگ و تمدن اسلامى

اختصاصی از هایدی تحقیق در مورد دین فرهنگ و تمدن اسلامى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد دین فرهنگ و تمدن اسلامى


تحقیق در مورد دین فرهنگ و تمدن اسلامى

لینک پرداخت و دانلود *پایین صفحه*

 

فرمت فایل : Word(قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه :35

 

فهرست مطالب:

 

دین فرهنگ و تمدن اسلامى

دین

فرهنگ

دکتر شریعتى مى نویسد:

هانتینگتون مى نویسد:

  1. کمال.

  2. وحدت.

  3. جامعه سازى

  4. پایه گذارى قانون

  5. پایه گذارى دانش

پاورقیها:

 

دین فرهنگ و تمدن اسلامى

  ساده ترین شیوه برخورد با یک واقعیت نادیده انگاشتن آن است و تلاش براى شناخت و پذیرش آن نشانه رشد و خردمندى.
دین فرهنگ و تمدّن وجوه و زوایاى گوناگون از بود و هست زیست بشرند و هندسه زندگى انسان از آغاز تا کنون بلکه تا پایان را نشان مى دهند. هیچ یک براى انسان پدیده اى بیگانه نیست که از بیرون به قلمرو حیات آمده باشد بلکه از هستیِ شکل یافته انسان و نسبت و پیوند او با دیگر واقعیتها بر آمده است. نه فرهنگ و تمدّن بر جایگاه دین مى نشیند و نه دین را مى توان بر جاى هیچ کدام نشاند.هم چنان که هیچ یک را نمى توان نادیده انگاشت. تا کنون کسانى که کوشیده اند دین را از متن زندگى بیرون برانند راه به جاى نبرده اند و در مقابل آنان که خواسته اند دیندارى را تمام ساحت وجودى انسان بدانند و تمامت زندگى را به دست دین بسپارند توفیقى نداشته اند.
دین و فرهنگ و تمدّن سه مقوله فراگیرند که به گونه هماهنگ و همخوان قلمرو زندگى انسان را پدید مى آورند. این سه جلوه پویاییِ حیات آدمى آن گاه که به مهر و
آشتى نشینند و یکدیگر را کامل کنند زندگى بالنده و انسانى; یعنى حیات آرمانى بشر رخ مى نماید.
در این نوشتار هدف آن است که پیوند این سه عنصر به طور کلى و بویژه جایگاه دین در این میان نموده شود.
براى این منظور در سه مقام به ترتیب: تعریف و شرح مفاهیم سیر تکامل مشترک و موازى دین و تمدّن و در پایان از عناصر تمدّنیِ دین سخن خواهد رفت.
در بخش نخست تلاش مى شود از رهگذر تعریف و تفسیر هر کدام نسبت مفهومى میان آنها آشکار گردد و در بخش دوّم هم گرایى و پیوند دین و تمدّن در مقام تحقق تاریخى آنها توصیف مى شوند و آن گاه نقش بنیادین دین در شکل گیرى عنصرها و ارکان سازنده تمدّن شرح خواهد شد تا پیوند ذاتى و ماهوى آنها روشن شود.
ییادآور مى شویم: نگاه این نوشتار به واقعیت دین فرهنگ و تمدّن است و در پى آن پیوند و خویشاوندى آنها در همین مقام جست و جو مى شود. اما باور ما آن است در گذر از تاریخ سرگذشتى که بر هر کدام رفته است به کلى از بایدها و واقعیتهاى بایسته خالى نبوده و نیست; بلکه در آینه تاریخِ حیات بشر بویژه در برهه هایى که انسانهاى صالح و خودساخته هدایت انسان و جامعه را بر عهده داشته اند و نیز در ساحتهاى زندگى امروز به گونه نسبى بایسته ها و واقعیتهایى از این سه عنصر آشکار است; زیرا اگر چه پاره اى کژراهه رویها و انحرافها و دور افتادنها از واقعیت دیده مى شود و به همان نسبت پاره اى جداییها رخ مى نمایاند; ولى جدا از جریانهاى سطحى و زودگذر متن زندگى انسانها به خوبى واقعیتهاى انسانى دین و فرهنگ و تمدّن راستین را نشان مى دهد. با توجه و نگاه ژرف به همین واقعیتهاست که هماره لایه هاى رویین دین و فرهنگ و تمدّن از سوى انسانهاى مصلح و واقع نگر مورد نقد و بازنگرى و تعدیل قرار مى گیرد و نو به نو شکل و هستى جدید پیدا مى کند تا آن که واقعیتِ هریک به تمام ظهور و بروز یابد.
دین
از آن جا که تعریف و شناخت ماهیت دین از تحلیل ساختارهاى دینى به دست مى آید متکلم فیلسوف روان شناس و جامعه شناس بر اساس نوع تحلیل از ساختارهاى یک دین به تعریفى از دین مى رسد. چون امروزه مباحث فلسفه دین کلام الهیات روان شناسى و جامعه شناسى دین گستره ویژه اى یافته است درباره تعریف دین آراى بسیار و گونه گون مطرح است.
در این جا مراد ما از دین دین آسمانى و وحیانى است که داراى سه بخش: عقاید و باورها احکام و آیینها اخلاق و ارزشهاست و در تعریف آن مى توان گفت: مدلول و فرانمود گزاره هاى هستى شناسانه و انسان شناسانه و مجموعه بایدها و نبایدها و شایدها و نشایدهاى مبتنى بر آن که از سوى خداوند براى کمال یابى و سعادتمندى بشر فرود آمده یا تنفیذ شده است.
در این تعریف به دو نیاز و انتظار اساسى و فطرى که دین براى بشر پاسخ مى دهد توجه شده است.
بخشى از دین مدلول مجموعه اى از گزاره هاى نظام مند در باره تفسیر هستى حیات انسان و حقایق تکوینى با نگرش الهى است که پاى بندى قلبى به آنها سبب کمال انسان مى گردد.
و بخش دیگر دین مجموعه معیارها و آموزه هاى بایسته و شایسته براى زندگى هستند که پاى بندى به آنها سعادت دنیوى و اخروى بشر را پایندان است.پس مراد از دین آن چیزى است که به واقع برنامه کمال یابى و سعادت مندى انسان را ارائه کند و دیندارى پاى بندى قلبى و رفتارى به چنین برنامه اى است.
آن بخش از دین که درباره تفسیر هستى است و نگاه هستى شناسانه انسان را جهت مى بخشد پیوند مستقیم با فرهنگ و تمدّن دارد; زیرا هر چه در این دو
عرصه به ظهور مى رسد بر اندیشه ها و دریافتهاى هستى شناسانه انسانها استوار است. از همین روى باستان شناسان و پژوهشگران تاریخ با کاوش در آثار فرهنگى و تمدّنى قومهاى پیشین اندیشه ها و دریافتهاى آنان را از انسان و هستى بازخوانى مى کنند و به این واقعیت اعتراف دارند که در تاریخ بشر هر جامعه انسانى و یا هر امت بزرگى که پدید آمدند ممکن نبود در آغاز و انجام انسان و توجیه و علت یابى پدیده هاى هستى نیندیشند و در این گونه مسائل رأى و نظر روشنى حق یا باطل نداشته باشند.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد دین فرهنگ و تمدن اسلامى

مقاله در مورد خلافت و امامت در کلام اسلامى

اختصاصی از هایدی مقاله در مورد خلافت و امامت در کلام اسلامى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد خلافت و امامت در کلام اسلامى


مقاله در مورد خلافت و امامت در کلام اسلامى

لینک پرداخت و دانلود *پایین صفحه*

 

فرمت فایل : Word(قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه : 20

 

فهرست مطالب:

 

- امامت، مهم‏ترین جایگاه بحث‏هاى کلامى

حقیقت امامت

- وجوب امامت

معتزله:

خوارج:

اشاعره:

وهابیت:

3- سیره‏ى مسلمانان

وجوب دفع ضررهاى عظیم

 

امامت، مهم‏ترین جایگاه بحث‏هاى کلامى

بحث و گفت و گو درباره‏ى خلافت و امامت، یکى از مهم‏ترین و دیرین‏ترین بحث‏ها و گفت و گوهایى است که در جهان اسلام، پس از رحلت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله میان مسلمانان مطرح شده است. اگرچه پیش از این مسئله، درباره‏ى مسائل دیگرى اختلاف نظر پیدا شد، اما اختلاف در فلسفه‏ى امامت و خلافت، داراى ویژگى‏هاى بى مانندى بود. عبدالکریم شهرستانى، پس از اشاره به پاره‏اى از اختلافات و مباحثه‏هایى که به هنگام رحلت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و پس از آن، میان مسلمانان رخ داد، مى‏گوید:
پنجمین اختلاف آنان - که بزرگ‏ترین اختلاف میان امت اسلامى به شمار مى‏رود - اختلاف‏شان درباره‏ى امامت‏بود; زیرا، درباره‏ى هیچ یک از قواعد دینى، در هیچ زمانى، چنان نزاع و ستیزى که درباره‏ى امامت در گرفته است، رخ نداده است.
وى، آن گاه به ماجرایى که در سقیفه‏ى بنى ساعده اتفاق افتاد، اشاره کرده، گفته است:
مهاجران و انصار، درباره‏ى امامت، اختلاف کردند. انصار گفتند: «امیرى از ما و امیرى از شما، عهده دار امر خلافت و امامت گردد.» و سعد بن عباده را - که بزرگ و رهبر آنان بود - از طرف خود پیشنهاد کردند. در این هنگام، ابوبکر و عمر، وارد سقیفه شدند. عمر که از پیش، مطالبى را در نظر گرفته بود تا در آن جمع و درباره‏ى امامت ایراد کند، مى‏خواست‏سخن بگوید، ولى ابوبکر مانع شد و خود به سخنرانى پرداخت و پس از حمد و ثناى خداوند، مطالبى را ایراد کرد.
عمر مى‏گوید: «او، همان چیزهایى را گفت که من در نظر داشتم بگویم. گویا، او، از غیب آگاه بود. پس از پایان یافتن سخنان ابوبکر و قبل از آن که انصار مطلبى بگویند، من با ابوبکر بیعت کردم، و مردم نیز با او بیعت کردند و در نتیجه، آتش فتنه خاموش شد. جز این که بیعت‏با ابوبکر، کارى شتاب زده و دور از تدبیر بود که خداوند، مسلمانان را از شر آن حفظ کرد. پس اگر فردى دیگر، آن را تکرار کند، وى را بکشید. پس، هرگاه فردى بدون مشورت با مسلمانان با فرد دیگرى بیعت کند، آن دو، خود را به هلاکت افکنده‏اند، و قتل‏شان واجب است».

شهرستانى، آن گاه به تبیین این مطلب پرداخته است که «چرا انصار بیعت‏با ابوبکر را پذیرفتند و از پیشنهاد خود مبنى بر این که هر یک از مهاجران و انصار، رهبرى داشته باشند، دست‏برداشتند؟» . او مى‏گوید:
انصار، بدان جهت از پیشنهاد خود منصرف شدند که ابوبکر از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله روایت کرد که آن حضرت فرمود: «الائمة من قریش; رهبران امت اسلامى، از قریش‏اند».
آن گاه افزوده است:
این، بیعتى بود که در سقیفه واقع شد. آن گاه، مردم به مسجد آمدند و با ابوبکر بیعت کردند، جز گروهى از بنى هاشم، و ابوسفیان از بنى امیه، و امیرالمؤمنین على بن ابى‏طالب علیه السلام که به تجهیز بدن پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و تدفین او مشغول بود و در این منازعه شرکت نداشت.

اینک، ما، در پى تحلیل و بررسى ماجراى سقیفه‏ى بنى ساعده نیستیم، غرض از نقل این مطلب، بیان اهمیت مسئله‏ى امامت و خلافت از دیدگاه مسلمانان صدر اسلام است.

این که انگیزه‏ى شرکت کنندگان در سقیفه چه بود، در نتیجه‏ى یاد شده، تفاوتى ایجاد نمى‏کند; زیرا، خواه، انگیزه‏ى آنان را حفظ اسلام و جلوگیرى از فتنه‏هاى احتمالى که اسلام و مسلمانان را تهدید مى‏کرد، بدانیم و خواه، مسئله‏ى مقام و ریاست و نظایر آن، در هر دو صورت، رفتار آنان، گویاى این حقیقت است که خلافت و امامت، مسئله‏اى مهم و اساسى است و از مسایل محورى در جهان اسلام به شمار مى‏رود
.



دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد خلافت و امامت در کلام اسلامى

تحقیق در مورد ویژگیهاى کلى انقلاب اسلامى در مقایسه با انقلابهاى روسیه و فرانسه

اختصاصی از هایدی تحقیق در مورد ویژگیهاى کلى انقلاب اسلامى در مقایسه با انقلابهاى روسیه و فرانسه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد ویژگیهاى کلى انقلاب اسلامى در مقایسه با انقلابهاى روسیه و فرانسه


تحقیق در مورد ویژگیهاى کلى انقلاب اسلامى در مقایسه با انقلابهاى روسیه و فرانسه

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه18

 

 ویژگیهاى کلى انقلاب اسلامى در مقایسه با انقلابهاى روسیه و فرانسه

مقایسه پدیده‏هاى مشابه مى‏تواند در شناخت هر چه بیشتر آنها مفید واقع شود در تاریخ‏جهان انقلابهائى رخ داده و ممکن ست‏بین این انقلابها تشابهات فراوانى وجود داشته باشد.بحث مراحل یا روند انقلاب در قرن بیستم و پس از انقلاب روسیه، مطرح شد.در این میان برخى از محققین غربى که پدیده، انقلاب را بررسى مى‏کردند متوجه شدند که بین انقلاب روسیه و انقلابهاى فرانسه، انگلستان، هلند و...شباهتهایى وجود دارد که این موجب پیدایش مکتبى بنام تاریخ طبیعى انقلاب گردید.

نویسندگان این مکتب معتقدند که انقلابهاى گذشته کم و بیش روند مشابهى را طى کرده‏اند و این روند بر آیندى طبیعى و اجتناب ناپذیر است.

از مهمترین نویسندگان این مکتب «کرین برینتون‏» و «ادواردبتى‏» مى‏باشند.اما انقلاب اسلامى خط بطلان بر نظریات این مکتب کشید، اگر چه در بعضى موارد انقلاب اسلامى با دیگر انقلابها وجه تشابه دارد، در عین حال شرایط و اوضاع و احوال سیاسى، اجتماعى آنها تفاوتهاى اساسى  


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد ویژگیهاى کلى انقلاب اسلامى در مقایسه با انقلابهاى روسیه و فرانسه

تحقیق در مورد پیامبر اسلام(ص) و شیوه گذر از جامعه جاهلى به جامعه اسلامى

اختصاصی از هایدی تحقیق در مورد پیامبر اسلام(ص) و شیوه گذر از جامعه جاهلى به جامعه اسلامى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد پیامبر اسلام(ص) و شیوه گذر از جامعه جاهلى به جامعه اسلامى


تحقیق در مورد پیامبر اسلام(ص) و شیوه گذر از جامعه جاهلى به جامعه اسلامى

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه80

 

 پیامبر اسلام(ص) و شیوه گذر از جامعه جاهلى به جامعه اسلامى (به سوى یک نظریه توسعه) ((توسعه)) دغدغه اساسى انسان معاصر است. بنابراین چگونگى, شیوه, ابزار و سازوکار رسیدن به توسعه و تعالى, پرسش جدى فراروى گرایش ها, نگرش ها, بینش ها, دانش ها و دانشمندان مختلف است.
برخى از نظریه پردازان با طرح تئورىهاى خطى بر تقلید از غرب اصرار مى ورزند و برخى دیگر با تإکید بر الگوهاى غیر خطى سعى بر بومى سازى نظریات توسعه دارند. مقاله حاضر با نگرشى از نوع دوم, به کندوکاو در تاریخ صدر اسلام پرداخته است تا مسیر جدیدى را در جهت بومى سازى نظریات توسعه بگشاید.
مقاله حاضر به این سوال پاسخ مى دهد که پیامبر اسلام(ص) چگونه توانست در فرصتى اندک و با امکاناتى ناچیز, آن چنان تغییراتى در سطح فرد و جامعه پدید آورد که پس از مدتى, جامعه اى کاملا متفاوت با آن چه پیش از آن بود به وجود آمد؟
این مقاله با طرح نظریه محتواى باطنى انسان سعى مى کند تا گام هاى اولیه را, با استفاده از داده هاى تاریخى, جهت طرح


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد پیامبر اسلام(ص) و شیوه گذر از جامعه جاهلى به جامعه اسلامى

دانلودمقاله متـن کامل وصیتنامه سیاسى و الهى بنیان گذار جمهورى اسلامى

اختصاصی از هایدی دانلودمقاله متـن کامل وصیتنامه سیاسى و الهى بنیان گذار جمهورى اسلامى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 
قـال رسـول الله صلـى الله علیه و آله و سلـم: انـى تـارک فیکــم الثقلیـن کتاب الله و عترتى أهل بیتى فانهما لـن یفتـرقا حتـى یردا على الحـوض.
الحمدلله و سبحانک اللهم صل علـى محمـد و آله مظاهـر جمـالک و جلالک و خزان أسـرار کتـابک الذى تجلـــى فیه الأحـدیة بجمیع أسمائک حتـى المستأثر منها الذى لایعلمه غیرک و اللعن علـى ظالمیـهم أصل الشجــرة الخبیثة .
و بعد این جانب مناسب مى دانم که شمه کوتاه و قاصر در باب ثقلیـن تذکر دهم ، نه از حیث مقامات غیبى و معنوى و عرفانى که قلـم مثل منـى عاجز است از جسارت در مرتبه اى که عرفان آن بـر تمام دأره وجـود از ملک تا ملکـوت اعلى و از آنجا تا لاهـوت و آنچه در فهم مـن و تو ناید سنگین و تحمل آن فوق طاقت ، اگر نگویم ممتنع است. و نه از آنچه بر بشریت گذشته است از مهجور بـودن از حقایق مقام والاى ثقل اکبر و ثقل کبیر که از هـر چیز اکبر است جز ثقل اکبـر که اکبـر مطلق است و نه از آنچه گذشته است بـرایـــن دو ثقل از دشمنان خـدا و طاغوتیان بازیگر که شمارش آن براى مثل منـى میسر نیست با قصـور اطلاع و وقت محدود ، بلکه مناسب دیدم اشاره اى گذرا و بسیـار کـوتـاه از آنچه بـر ایـن دو ثقل گذشته است بنمـایـم. شاید جمله لـن یفترقا حتـى یردا على الحـوض اشاره باشد براینکه بعد از وجود مقدس رسول الله صلى الله علیه وآله و سلـم هر چه بر یکـى از ایـن دو گذشته است بر دیگرى گذشته است و مهجـوریت هریک مهجوریت دیگرى است تا آنگاه که ایـن دو مهجـور بر رسـول خدا در حوض وارد شوند. و آیا ایـن حـوض مقام اتصال کثرت به وحدت است و اضمحلال قطرات در دریا است یا چیزى دیگر که به عقل و عرفان بشـر راهى ندارد و باید گفت آن ستمى که از طاغوتیان برایـن دو ودیعه رسـول اکرم صلـى الله علیه وآله و سلـم گذشته برامت مسلمان بلکه بـر بشـریت گذشته است که قلــم از آن عاجز است . و ذکر این نکته لازم است که حدیث ثقلین متواتر بین جمیع مسلمیـن است و کتب اهل سنت از صحاe ششگانه تا کتب دیگـر آنان بـا الفاظ مختلفه و موارد مکرره از پیغمبراکرم صلى الله علیه وآله و سلـم به طـور متـواتـر نقل شـده است و ایـن حـدیث شریف حجت قاطع است بـرجمیع بشر بـویژه مسلمانان مذاهب مختلف و بایـد همه مسلمانان که حجت برآنان تمام است جـوابگـوى آن باشنـد و اگـر عذرى بـراى جـاهلان بـى خبـر بـاشـد بـراى علمــاى مذاهب نیست . اکنـون ببینیـم چه گذشته است بـر کتـاب خـدا ایـن ودیعه الهى و مـاتـرک پیامبـر اسلام صلـى الله علیه وآله و سلـم. مسـأل إسف انگیزى که بایـد بـراى آن خـون گـریه کـرد ، پـس از شهادت حضـرت على (ع) شروع شد .
خود خـواهان و طاغوتیان ، قـرآن کریـم را وسیله اى کـردنـد بـراى حکـومتهاى ضد قرآنى و مفسران حقیقى قرآن و آشنایان به حقایق را که سراسـر قرآن را از پیامبـر اکرم صلـى الله علیه وآله و سلـم دریافت کرده بودند و نداى انى تارک فیکـم الثقلان در گوششان بود بـا بهانه هاى مختلف و تـوطئه هاى از پیـش تهیه شـده آنان را عقب زده و با قـرآن ، در حقیقت قـرآن را که بـراى بشـریت تا ورود به حوض بزرگتریـن دستـور زندگانى مادى و معنوى بـود و هست از صحنه خارج کردند و برحکـومت عدل الهى که یکـى از آرمانهاى ایـن کتاب مقدس بوده و هست خط بطلان کشیدند و انحراف از دیـن خدا و کتاب و سنت الهى را پایه گذارى کردنـد تا کار به جأى رسیـد که قلـم از شرح آن شرمسار است. و هر چه ایـن بنیان کج به جلـو آمـد کج ها و انحـرافها افزون شـد تا آنجا که قـرآن کـریـم را که بـراى رشـد جهانیـان و نقطه جمع همه مسلمـانـان بلکه عأله بشـرى از مقـام شامخ احـدیت به کشف تام محمدى(ص) تنزل کرد که بشریت را به آنچه باید برسند ، برسانـد و این ولیده علـم الاسمإ را از شر شیاطیـن وطاغوتها رها سازد و جهان را به قسط و عدل رسـانـد و حکـومت را به دست اولیإ الله معصـومیـن علیهم صلـوات الاولیـن و الاخـریـن بسپارد تا آنان به هر که صلاح بشریت است بسپارنـد ، چنان از صحنه خارج نمـودند که گـوئى نقشـى براى هـدایت نـدارد و کار به جأى رسید که نقـش قرآن به دست حکومتهاى جأر و آخـوندهاى خبیث بدتر از طاغوتیان وسیله اى براى اقامه جور و فساد و تـوجیه ستمگران و معانـدان حق تعالـى شـد و مع الاسف به دست دشمنـان تـوطئه گــر و دوستان جاهل ، قرآن ایـن کتاب سرنوشت ساز ، نقشى جز در گـورستانها و مجالـس مردگان نداشت و ندارد و آنکه باید وسیله جمع مسلمانان و بشریت و کتاب زندگـى آنان باشد ، وسیله تفرقه و اختلاف گردید و یا به کلـى از صحنه خارج شـد ، که دیدیـم اگر کسـى دم از حکـومت اسلامى برمىآورد و از سیاست که نقـش بزرگ اسلام و رسـول بزرگـوار صلـى الله علیه وآله و سلـم و قـرآن و سنت مشحـون آن است سخــن مى گفت گـوئى بزرگتریـن معصیت را مرتکب شده و کلمه آخـوند سیاسى مـوازن با آخـوند بـى دیـن شـده بـود و اکنـون نیز است. و اخیرا قدرتهاى شیطانى بزرگ به وسیله حکـومتهاى منحرف خارج از تعلیمات اسلامـى که خـود را به دروغ به اسلام بسته انـد بـراى محـو قرآن و تثبیت مقاصـد شیطـانـى ابـر قـدرتها ، قـرآن را با خط زیبـا طبع مى کنند و به اطراف مـى فرستند و با ایـن حیله شیطانى قرآن را از صحنه خارج مـى کننـد. ما همه دیـدیـم قرآنـى را که محمـدرضا خان پهلوى طبع کرد و عده اى را اغفال کرد و بعضى آخـوندهاى بى خبر از مقاصد اسلامى هـم مداح او بـودند و مى بینیـم که ملک فهد هر سال مقدار زیادى از ثروتهاى بـى پایان مردم را صرف طبع قرآن کریـم و محال تبلیغات مذهب ضـد قرآنـى مـى کند و وهابیت ایـن مذهب سراپا بى اساس و خرافاتى را ترویج مى کند و مردم و ملتهاى غافل را سـوق به سوى ابر قدرتها مى دهد و از اسلام عزیز و قرآن کریـم براى هدم اسلام و قرآن بهره بردارى مـى کند. ما مفتخریـم و ملت عزیز سرتاپا متعهد به اسلام و قرآن مفتخر است که پیرو مذهبى است که مى خـواهد حقایق قرآنـى که سراسـر آن از وحـدت بین مسلمیـن بلکه بشریت دم مى زند ، از مقبره ها و گورستانها نجات داده و به عنوان بزرگتریـن نسخه نجات دهنـده بشر از جمیع قیـودى که بـر پاى و دست و قلب و عقل او پیچیده است و او را به سـوى فنا و نیستى وبردگى و بندگى طاغوتیان مـى کشانـد ، نجات دهـد. و ما مفتخـریـم که پیرو مذهبـى هستیـم که رسـول خدا مـوسـس آن به إمر خـداوند تعالـى بـوده و امیرالمـومنین على بـن ابى طالب ایـن بنده رها شده از تمام قیود ، مإمـور رها کردن بشر از تمام اغلال و بردگیها است. ما مفتخریـم که کتاب نهج البلاغه که بعد از قرآن بزرگتریـن دستور زندگى مادى و معنوى و بالاتریـن کتاب رهأى بخـش بشر است و دستورات معنوى و حکـومتـى آن بـالاتـریـن راه نجـات است ، از امام معصـوم ما است. ما مفتخریم که أمه معصومیـن از على بـن ابى طالب گرفته تا منجى بشـر حضـرت مهدى صـاحب زمـان علیهم آلاف التحیـات و السلام که به قدرت خداوند قادر زنده و ناظر امـور است أمه ما هستند. ما مفتخریـم که ادعیه حیات بخـش که او را قرآن صاعد مـى خـوانند از أمه معصـومیـن ما است. ما به مناجـات شعبـانیه امامـان و دعاى عرفات حسین بـن على علیهما السلام و صحیفه سجادیه ایـن زبـور آل محمد و صحیفه فاطمیه که کتاب الهام شده از جانب خـداوند تعالـى به زهراى مرضیه است از ما است .
ما مفتخریـم که باقرالعلـوم بالاتریـن شخصیت تاریخ است و کسى جز خـداى تعالـى و رسـول صلـى الله علیه وآله و أمه معصـومیــــن علیهم السلام ، مقام او را درک نکرده و نتوانند درک کرد ، از مااست.
و مـا مفتخـریـم که مذهب مـا جعفـرى است که فقه مـا که دریــاى بـى پـایان است یکـى از آثـار اوست و مـا مفتخـریـم به همه أمه معصـومیـن علیهم صلـوات الله و متعهد به پیـروى آنـانیــم .
ما مفتخریم که أمه معصومیـن ما صلوات الله و سلامه علیهم درراه تعالى دیـن اسلام و در راه پیاده کردن قرآن کریم که تشکیل حکومت عدل یکـى از ابعاد آن است در حبـس و تبعیـد به سر برده و عاقبت در راه برانـدازى حکـومتهاى جأرانه و طاغوتیان زمان خـود شهید شـدند. و ما امروز مفتخریم که مـى خـواهیـم مقاصد قرآن و سنت را پیاده کنیم و اقشار مختلفه ملت ما در ایـن راه بزرگ سرنوشت ساز سـر از پـا نشناخته جان و مال و عزیزان خـود را نثـار راه خـدا مى کنند .
ما مفتخـریـم که بـانـوان و زنان پیـر و جـوان و خـرد و کلان در صحنه هاى فرهنگـى و اقتصادى و نظامى حاضر و همدوش مردان یا بهتر از آنان در راه تعالى اسلام و مقاصد قرآن کریـم فعالیت دارند. و آنان که تـوان جنگ دارند در آمـوزش نظامى که براى دفاع از اسلام و کشـور اسلامـى از واجبـات مهم است شـرکت و از محـرومیتهأى که تـوطئه دشمنان و نا آشنأى دوستـان از احکـام اسلام و قـرآن بـر آنها بلکه بـراسلام و مسلمـانـان تحمیل نمـودنـد ، شجــــاعانه و متعهدانه خـود را رهانـده و از قیـد خـرافاتـى که دشمنان بـراى منافع خود به دست نادانان و بعضـى آخـونـدهاى بـى اطلاع از مصالح مسلمیـن به وجـود آورده بـودند خارج نموده اند. و آنان که تـوان جنگ ندارند در خدمت پشت جبهه به نحـو ارزشمندى که دل ملت را از شـوق و شعف به لـرزه در مـىآورد و دل دشمنان و جاهلان بـدتـر از دشمنان را از خشـم و غضب مـى لـرزاند اشتغال دارنـد. و ما مکـرر دیدیـم که زنان بزرگوارى زینب گونه علیها سلام الله فریاد مى زنند که فرزنـدان خـود را از دست داده و در راه خـداى تعالـى و اسلام عزیز از همه چیز خـود گذشته و مفتخرند به ایـن امر و مـى داننـد آنچه به دست آورده انـد بالاتـر از جنات نعیـم است چه رسـد بمتاع نـاچیز دنیـا ، و ملت مـا بلکه ملتهاى اسلامـى و مستضعفــان جهان مفتخـرنـد به اینکه دشمنان آنان که دشمنـان خـداى بزرگ و قـرآن کریـم و اسلام عزیزند درندگانى هستند که از هیچ جنایت و خیانتـى براى مقاصد شـوم جنایتکارانه خـود دست نمى کشند و براى رسیدن به ریاست و مطامع پست خـود دوست و دشمـن را نمـى شناسنـد و در رإس آنان آمریکا ایـن تروریست بالذات دولتـى است که سرتاسر جهان را به آتش کشیده و هـم پیمان او صهیونیست جهانى است که براى رسیدن به مطامع خود جنایاتى مرتکب مى شود که قلم ها از نوشتـن و زبانها از گفتـن آن شرم دارنـد و خیال ابلهانه اسـرأیل بزرگ ، آنان را به هـر جنـایتـى مـى کشـانـد. و ملتهاى اسلامـى و مستضعفـان جهان مفتخرند که دشمنان آنها حسین اردنـى ایـن جنایت پیشه دوره گرد ، و حسـن و حسنـى مبارک هـم آخـور با اسرأیل جنایتکارند و در راه خـدمت به آمریکا و اسـرأیل از هیچ خیانتـى به ملتهاى خـود روى گردان نیستنـد. و ما مفتخریـم که دشمـن ما صـدام عفلقـى است که دوست و دشمـن او را به جنایت کارى و نقض حقوق بیـن المللى و حقوق بشـر مـى شناسند و همه مـى داننـد که خیانتکارى او به ملت مظلـوم عراق و شیخ نشینان خلیج ، کمتـر از خیانت به ملت ایـران نباشـد و مـا و ملتهاى مظلـوم دنیـا مفتخـریـم که رسـانه هـاى گـروهــى و دستگـاههاى تبلیغات جهانـى ، ما و همه مظلـومـان جهان را به هـر جنایت و خیانتـى که ابرقـدرتهاى جنایتکار دستـور مـى دهنـد متهم مـى کننـد . کـدام افتخار بالاتر و والاتـر از اینکه آمریکا با همه ادعاهـایـش و همه سـاز و بـرگهاى جنگیــش و آن همه دولتهاى سرسپرده اش و به دست داشتـن ثروتهاى بـى پایان ملتهاى مظلـوم عقب افتاده و در دست داشتـن تمام رسانه هاى گروهى در مقابل ملت غیور ایران و کشـور حضـرت بقیه الله ارواحنا لمقـدمه الفـدإ آن چنان وامانده و رسـوا شده است که نمى داند به که متـوسل شـود و رو به هر کـس مى کند جـواب رد مى شنـود و ایـن نیست جز به مددهاى غیبـى حضرت بارى تعالى جلت عظمته که ملت ها را بـویژه ملت ایران اسلامى را بیدار نموده و از ظلمات ستمشاهى به نـور اسلام هدایت نمـوده. مـن اکنـون به ملتهاى شـریف ستمـدیـده و به ملت عزیز ایــــران توصیه مى کنـم که از ایـن راه مستقیـم الهى که نه به شرق ملحد و نه به غرب ستمگر کافر وابسته است بلکه به صراطـى که خـداوند به آنها نصیب فرموده است محکـم و استـوار و متعهد و پایدار پاىبند بـوده و لحظه اى از شکـر ایـن نعمت غفلت نکـرده و دستهاى ناپـاک عمال ابرقدرتها چه عمال خارجى و چه عمال داخلـى بدتر از خارجـى تزلزلـى در نیت پاک و اراده آهنیـن آنان رخنه نکند و بدانند که هر چه رسانه هاى گروهى عالم و قدرتهاى شیطانـى غرب و شرق اشتلـم مـى زنند دلیل بر قـدرت الهى آنان است و خـداوند بزرگ سزاى آنان را ، هم در ایـن عالم و هـم در عوالـم دیگر خـواهد داد انه ولـى النعم و بیـده ملکـوت کل شـىء و بـا کمـال جـد و عجز از ملتهاى مسلمان مـى خـواهـم که از أمه اطهار و فـرهنگ سیاسـى ، اجتماعى ، اقتصادى ، نظامى ایـن بزرگ راه نمایان عالم بشریت به طور شایسته و به جان و دل و جان فشانـى و نثـار عزیزان پیـروى کننـد. از آن جمله دست از فقه سنتـى که بیـان گـر مکتب رسـالت و امـامت است و ضامـن رشد و عظمت ملتها است چه احکام اولیه و چه ثانـویه که هر دو مکتب فقه اسلامى است ، ذره اى منحرف نشـوند و به وسـواس خناسان معاند با حق و مذهب گـوش فرا ندهند و بدانند قدمى انحرافى مقدمه سقـوط مذهب و احکام اسلامـى و حکـومت عدل الهى است و از آن جمله از نماز جمعه و جماعت که بیانگـر سیـاسـى نمـاز است هـرگز غفلت نکننـد که ایـن نمـاز جمعه از بزرگتـریـن عنایات حق تعالـى بـر جمهورى اسلامـى ایـران است و از آن جمله مـراســـم عزادارى أمه اطهار و بـویژه سیدمظلـومان و سـرور شهیـدان حضرت ابـى عبـدالله الحسیـن صلـوات وافر الهى و انبیإ و ملأکه الله و صلحإ بر روح بزرگ حماسـى او بـاد هیچگـاه غفلت نکننـد . و بـداننـد آنچه دستـور أمه علیهم السلام براى بزرگداشت ایـن حماسه تاریخى اسلام است و آنچه لعن و نفریـن بـر ستمگـران آل بیت است تمام ، فـریاد قهرمانانه ملتها است بر سردمداران ستـم پیشه در طـول تاریخ الى الابـد. و مـى دانید که لعن و نفریـن و فریاد از بیـداد بنـى امیه لعنت الله علیهم با آن که آنان منقرض و به جهنـم رهسپار شـده اند فریاد بر سر ستمگران جهان و زنده نگهداشتـن ایـن فریاد ستم شکـن است. و لازم است در نـوحه ها و اشعار مرثیه و اشعار ثناى از أمه حق علیهم سلام الله به طـور کوبنده فجایع و ستمگریهاى ستمگران هر عصر و مصر یادآورى شود و در ایـن عصر که عصر مظلومیت جهان اسلام به دست آمـریکا و شـوروى و سایر وابستگان به آنان و از آن جمله آل سعود این خأنیـن به حرم بزرگ الهى لعنت الله و ملأکته و رسله علیهم است به طـور کـوبنده یادآورى و لعن و نفریـن شـود. و همه باید بـدانیـم که آنچه مـوجب وحـدت بین مسلمین است ایـن مراسـم سیاسـى است که حافظ ملیت مسلمیـن بـویژه شیعیان أمه اثنـى عشـر علیهم صلـوات الله وسلـم . و آنچه لازم است تذکر دهـم آن است که وصیت سیاسى الهى ایـن جانب اختصاص به ملت عظیـم الشإن ایران ندارد بلکه تـوصیه به جمیع ملل اسلامى و مظلومان جهان از هر ملت و مذهب مى باشد . از خداوند عز و جل عاجزانه خـواهانـم که لحظه اى ما و ملت ما را به خود واگذار نکند و از عنایات غیبى خود به ایـن فرزندان اسلام و رزمنـدگـان عزیز لحظه اى دریغ نفـرمـایـــد .
روح الله الموسوى الخمینى

اهمیت انقلاب شکـوهمنـد اسلامـى که دستآورد میلیــونها انسان ارزشمند و هزاران شهید جاوید آن و آسیب دیدگان عزیز ، ایـن شهیدان زنـده است و مـورد امیـد میلیـونها مسلمانان و مستضعفان جهان است به قدرى است که ارزیابى آن از عهده قلـم و بیان والاتر و بـرتـر است ، اینجانب روح الله مـوسـوى خمینـى که از کرم عظیـم خداوند متعال با همه خطایا مإیوس نیستـم و زادراه پرخطرم همان دلبستگـى به کرم کریـم مطلق است به عنـوان یک نفر طلبه حقیر که همچـون دیگـر بـرادران ایمـانـى امیـد به ایـن انقلاب و بقـــاء دست آوردهاى آن و به ثمر رسیـدن هر چه بیشتـر آن دارم به عنـوان وصیت به نسل حاضـر و نسل هاى عزیز آینده مطالبـى هرچنـد تکـرارى عرض مى نمایم و از خداوند بخشاینده مى خواهم که خلوص نیت در ایـن تذکرات عنایت فرماید :
1 ـ مـا مـى دانیـم که ایـن انقلاب بزرگ که دست جهان خــــواران و ستمگران را از ایران بزرگ کـوتاه کـرد با تإییـدات غیبـى الهى پیروز گردیـد. اگـر نبـود دست تـواناى خـداوند امکان نـداشت یک جمعیت سى وشـش میلیونى با آن تبلیغات ضداسلامى و ضد روحانى خصوص در ایـن صدسال اخیر و با آن تفرقه افکنیهاى بـى حساب قلـم داران و زبان مردان در مطبوعات و سخنرانى ها و مجالـس و محافل ضداسلامى و ضـد ملـى به صـورت ملیت و آن همه شعرها و بذله گـوئیها و آن همه مراکز عیاشـى و فحشإ و قمار و مسکرات و مـواد مخـدره که همه و همه براى کشیدن نسل جـوان فعال که باید در راه پیشرفت و تعالى و تـرقـى میهن عزیز خـود فعالیت نماینـد به فساد و بـى تفاوتـى در پیشامـدهاى خـأنانه که به دست شاه فاسـد و پـدر بـى فـرهنگـش و دولتها و مجالـس فرمایشـى که از طرف سفارتخانه هاى قدرتمندان بر ملت تحمیل مـى شـد و از همه بـدتر وضع دانشگاهها و دبیرستانها و مراکز آمـوزشـى که مقدرات کشـور به دست آنان سپرده مـى شد با به کار گـرفتـن معلمان و استادان غرب زده یا شـرق زده صددرصـد مخالف اسلام و فرهنگ اسلامـى بلکه ملى صحیح با نام ملیت و ملـى گرایى گر چه در بین آنان مردانى متعهد و دلسوز بودند لکـن با اقلیت فاحش آنان و در تنگنا قرار دادنشان کار مثبتـى نمـى تـوانستنـد انجام دهنـد و با ایـن همه و دهها مسأل دیگـر از آن جمله به انزوا و عزلت کشیدن روحانیان و با قـدرت تبلیغات به انحراف فکرى کشیـدن بسیارى از آنان ، ممکـن نبود این ملت با این وضعیت یکپارچه قیام کننـد و در سرتاسـر کشـور با ایـده واحـد و فـریاد الله اکبـر و فـداکاریهاى حیرت آور و معجزهآسا تمام قـدرتهاى داخل و خارج را کنار زده و خـود مقـدرات کشـور را به دست گیـرد. بنابـرایـن شک نباید کرد که انقلاب اسلامـى ایران از همه انقلابها جداست ، هـم در پیدایـش و هم در کیفیت مبارزه و هـم در انگیزه انقلاب و قیام. و تردید نیست که ایـن یک تحفه الهى و هدیه غیبى بـوده که از جانب خداوندمنان برایـن ملت مظلـوم غارت زده عنایت شده است .
2 ـ اسلام و حکـومت اسلامـى پدیده الهى است که با به کار بستن آن سعادت فرزنـدان خـود را در دنیا و آخرت به بالاترین وجه تإمیـن مـى کند و قدرت آن دارد که قلـم سرخ بر ستمگریها و چپاول گریها و فسادها و تجاوزها بکشد و انسانها را به کمال مطلوب خـود برساند و مکتبـى است که بر خلاف مکتبهاى غیر تـوحیدى در تمام شئون فردى و اجتماعى و مادى و معنـوى و فرهنگى و سیاسى و نظامى و اقتصادى دخـالت و نظارت دارد و از هیچ نکته ولـو بسیـار نـــاچیز که در تربیت انسان و جامعه و پیشرفت مادى و معنـوى نقـش دارد فروگذار ننموده است و مـوانع و مشکلات سـر راه تکامل را در اجتماع و فرد گوشزد نموده و برفع آن کوشیده است. اینک که به تـوفیق و تإیید خداوند ، جمهورى اسلامى با دست تـواناى ملت متعهد پایه ریزى شده و آنچه در ایـن حکومت اسلامى مطرح است اسلام و احکام مترقى آن است ، بـرملت عظیـم الشـإن ایـران است که در تحقق محتـواى آن به جمیع ابعاد و حفظ و حـراست آن بکـوشنـد که حفظ اسلام در رإس تمـــام واجبـات است ، که انبیـإ عظام از آدم علیه السلام تـا خـاتــــم النبییـن صلى الله علیه وآله و سلـم در راه آن کوشـش و فداکارى جان فرسا نمـوده اند و هیچ مانعى آنان را از ایـن فریضه بزرگ باز نـداشته و همچنیـن پـس از آنان اصحـاب متعهد و أمه اسلام علیهم صلوات الله با کوششهاى تـوان فرسا تا حد نثار خون خـود در حفظ آن کـوشیـده انـد و امروز بر ملت ایران خصـوصا و بـر جمیع مسلمانان عمـوما واجب است ایـن امانت الهى را که در ایـران به طـور رسمـى اعلام شده و در مدتـى کـوتاه نتایج عظیمـى به بار آورده با تمام تـوان حفظ نموده و در راه ایجاد مقتضیات بقإ آن و رفع موانع و مشکلات آن کـوشـش نماینـد و امیـد است که پرتـو نـور آن بـرتمام کشـورهاى اسلامـى تابیدن گرفته و تمام دولتها و ملتها با یکدیگر تفاهم در ایـن امر حیاتى نمایند و دست ابرقدرتهاى عالـم خوار و جنایتکاران تاریخ را تا ابـد از سر مظلـومان و ستمـدیدگان جهان کـوتاه نمایند . اینجانب که نفـس هاى آخر عمر را مى کشـم به حسب وظیفه ، شطـرى از آنچه در حفظ و بقإ ایـن ودیعه الهى دخالت دارد و شطرى از مـوانع و خطرهایـى که آن را تهدید مـى کنند براى نسل حاضر و نسل هاى آینده عرض مى کنـم و توفیق و تإیید همگان را از درگـاه پـروردگـار عالمیـان خـواهـانــم .
الف ـ بـى تـردیـد رمز بقإ انقلاب اسلامـى همان رمز پیروزى است و رمز پیـروزى را ملت مـى داند و نسل هاى آینـده در تاریخ خـواهنـد خواند که دو رکـن اصلى آن انگیزه الهى و مقصد عالى حکومت اسلامى و اجتماع ملت در سراسر کشـوربا وحـدت کلمه براىهمان انگیزه ومقصد. اینجـانب به همه نسل هـاى حـاضـر و آینـده وصیت مـى کنـم که اگـر بخـواهیـد اسلام و حکـومت الله بـرقـرار باشـد ، و دست استعمار و استثمارگران خارج و داخل از کشورتان قطع شـود ایـن انگیزه الهى را که خـداوند تعالـى در قرآن کریـم برآن سفارش فرمـوده است از دست نـدهیـد و در مقابل ایـن انگیزه که رمز پیـروزى و بقـإ آن است ، فرامـوشى هدف و تفرقه و اختلاف است. بى جهت نیست که بـوقهاى تبلیغاتى در سراسر جهان و ولیده هاى بـومى آنان تمام تـوان خـود را صرف شایعه ها و دروغ هاى تفرقه افکـن نمـوده اند و میلیاردهادلار بـراى آن صـرف مى کننـد. بـى انگیزه نیست سفـرهاى دأمـى مخالفان جمهورى اسلامـى به منطقه و مع الاسف در بیـن آنان از سردمـداران و حکـومتهاى بعض کشـورهاى اسلامـى که جزبه منـافع شخصـى خـود فکـر نمى کنند و چشـم و گـوش بسته تسلیـم آمریکا هستند دیده مى شـود و بعض از روحانـى نماها نیز به آنان ملحقند. امروز و در آتیه نیز آنچه براى ملت ایران و مسلمانان جهان بایـد مطرح باشـد و اهمیت آن را در نظر گیـرنـد ، خنثـى کـردن تبلیغات تفـرقه افکـن خــانه برانداز است. توصیه اینجانب به مسلمیـن و خصوص ایرانیان بـویژه در عصـر حاضر آن است که در مقابل ایـن تـوطئه ها عکـس العمل نشان داده و به انسجام و وحـدت خـود به هر راه ممکـن افزایـش دهند و کفـار و منـافقـان را مـإیـوس نمـاینـد .
ب ـ از تـوطئه هاى مهمى که در قرن إخیر ، خصوصا در دهه هاى معاصر و بـویژه پـس از پیروزى انقلاب آشکارا به چشـم مى خـورد ، تبلیغات دامنه دار با ابعاد مختلف براى مإیوس نمـودن ملتها و خصـوص ملت فـداکار ایران از اسلام است ، گاهـى ناشیانه و با صـراحت به اینکه احکام اسلام که هزار و چهارصد سال قبل وضع شده است نمى تـواند در عصـر حاضر کشـورها را اداره کنـد یا آنکه اسلام یک دیـن ارتجاعى است و با هر نـوآورى و مظاهـر تمـدن مخالف است و در عصـر حاضـر نمـى شود کشـورها از تمدن جهانـى و مظاهر آن کناره گیرند و امثال ایـن تبلیغات ابلهانه و گـاهـى مـوذیـانه و شیطنتآمیز به گـونه طـرفـدارى از قـداست اسلام که اسلام و دیگـر ادیان الهى سـروکـار دارنـد با معنـویات و تهذیب نفـوس و تحذیر از مقامات دنیایـى و دعوت به تـرک دنیـا و اشتغال به عبـادات و اذکـــار و ادعیه که انسان را به خداى تعالـى نزدیک و از دنیا دور مى کند و حکـومت و سیاست و سررشته دارى برخلاف آن مقصـد و مقصـود بزرگ و معنـوى است چه اینها تمـام بـراى تعمیـر دنیا است و آن مخـالف مسلک انبیإ عظام است و مع الاسف تبلیغ به وجه دوم در بعض از روحـانیــــان و متدینان بى خبر از اسلام تإثیر گذاشته که حتى دخالت در حکـومت و سیاست را به مثـابه یک گنـاه و فسق مـى دانستنـد و شـایـد بعضـى بـداننـد و ایـن فـاجعه بزرگـى است که اسلام مبتلاى به آن بــود. گـروه اول که بـایـد گفت از حکـومت و قـانـون و سیاست یـا اطلاع ندارند یا غرضمندانه خـود را به بـى اطلاعى مـى زننـد زیرا اجـرإ قـوانیـن بـر معیار قسط و عدل و جلـوگیـرى از ستمگـرى و حکـومت جـأرانه و بسط عدالت فـردى و اجتماعى و منع از فساد و فحشإ و انواع کجرویها و آزادى برمعیار عقل و عدل و استقلال و خـودکفأى و جلـوگیـرى از استعمار و استثمار و استعبـاد و حـدود و قصاص و تعزیرات بر میزان عدل براى جلـوگیرى از فساد و تباهـى یک جامعه و سیاست و راه بردن جامعه به موازیـن عeل و عدل و انصاف و صدها از ایـن قبیل ، چیزهایى نیست که با مرور زمان در طـول تاریخ بشر و زندگى اجتماعى کهنه شـود. ایـن دعوى به مثابه آن است که گفته شود. قـواعد عقلى و ریاضـى در قرن حاضر باید عوض شـود و به جاى آن قـواعد دیگر نشانـده شـود. اگر در صـدر خلقت ، عدالت اجتماعى باید جارى شود و از ستمگرى و چپاول و قتل بایـد جلـوگیرى شـود ، امروز چـون قرن اتـم است آن روش کهنه شده و ادعاى آنکه اسلام با نوآوردها مخالف است همان سان که محمدرضا پهلوى مخلـوع مى گفت که اینان مـى خـواهند با چارپایان در ایـن عصـر سفر کننـد یک اتهام ابلهانه بیـش نیست. زیرا اگر مراد از مظاهر تمـدن و نـوآوردها ، اختـراعات و ابتکارات و صنعتهاى پیشرفته که در پیشـرفت و تمـدن بشر دخالت دارد ، هیچگاه اسلام و هیچ مذهب تـوحیـدى با آن مخالفت نکرده و نخواهد کرد بلکه علـم و صنعت ، مورد تإکید اسلام و قرآن مجیـد است و اگر مراد از تجـدد و تمـدن به آن معنـى است که بعض روشنفکران حـرفه اى مـى گـوینـد که آزادى در تمام منکرات و فحشإ حتى هم جنس بازى و از ایـن قبیل ، تمام ادیان آسمانى و دانشمندان و عقلا بـا آن مخـالفنـد گـر چه غرب و شـرق زدگـان به تقلیــــد کـورکـورانه آن را تـرویج مـى کننـد. و امـا طـایفه دوم که نقشه مـوذیانه دارند و اسلام را از حکـومت و سیاست جدا مـى دانند باید به ایـن نادانان گفت که قـرآن کریـم و سنت رسـول الله صلـى الله علیه وآله آن قـدر که در حکـومت و سیاست احکام دارنـد در سایـر چیزها نـدارنـد بلکه بسیار از احکام عبادى اسلام ، عبـادى سیاسـى است که غفلت از آنها ایـن مصیبتها را به بـار آورده. پیغمبـــر اسلام(ص) تشکیل حکـومت داد مثل سـایـر حکـومتهاى جهان لکـن بــا انگیزه بسط عدالت اجتمـاعى و خلفـإ اول اسلامـى حکـومتهاى وسیع داشته انـد و حکـومت علـى بـن إبـى طالب علیه السلام نیز بـا همان انگیزه به طور وسیع تر و گسترده تر از واضحات تاریخ است و پـس از آن به تدریج حکومت به اسـم اسلام بوده و اکنون نیز مدعیان حکومت اسلامـى به پیـروى از اسلام و رسـول اکـرم صلــــى الله علیه وآله بسیارند . اینجانب در ایـن وصیت نامه با اشاره مى گذرم ولى امیـد آن دارم که نـویسنـدگان و جامعه شناسان و تـاریخ نـویسان ، مسلمانان را از ایـن اشتباه بیـرون آورنـد. و آنچه گفته شـده و مى شـود که انبیإ علیهم السلام به معنـویات کار دارند و حکـومت و سـررشته دارى دنیایـى مطـرود است و انبیإ و اولیإ و بزرگان از آن احتراز مى کردند و ما نیز باید چنیـن کنیم ، اشتباه تإسفآورى است که نتایج آن به تباهـى کشیدن ملتهاى اسلامـى و باز کردن راه بـراى استعمارگران خونخـوار است زیرا آنچه مردود است حکـومتهاى شیطـانـى و دیکتـاتـورى و ستمگـرى است که بـراى سلطه جـویـــى و انگیزه هاى منحـرف و دنیایـى که از آن تحذیر نمـوده انـد جمعآورى ثروت و مال و قدرت طلبـى و طاغوت گرایى است و بالاخره دنیایـى است که انسان را از حق تعالـى غافل کنـد. و اما حکـومت حق براى نفع مستضعفان و جلوگیرى از ظلـم و جـور و اقامه عدالت اجتماعى همان است که مثل سلیمان بـن داود و پیامبـر عظیـم الشـإن اسلام صلـى الله علیه وآله و إوصیإ بزرگـوارش براى آن کـوشـش مى کردند از بزرگتـریـن واجبات و اقامه آن از والاتـریـن عبادات است ، چنانچه سیاست سالـم که در ایـن حکـومتها بـوده از امور لازمه است. باید ملت بیدار و هشیار ایران با دید اسلامـى ایـن تـوطئه ها را خنثـى نمایند و گـویندگان و نـویسندگان متعهد به کمک ملت بـرخیزنـد و دست شیاطین تـوطئه گر را قطع نماینـد .
ج ـ و از همین قماش توطئه ها و شاید موذیانه تر شایعه هاى وسیع در سطح کشور و درشهرستان ها بیشتر براینکه جمهورىاسلامى هم کارى براى مردم انجام نداد! بیچاره مردم با آن شـوق و شعف فداکارى کردنـد که ازرژیم ظالمانه طاغوت رهایى یابند ، گرفتار یک رژیم بدتر شدند ، مستکبران مستکبـرتر و مستضعفان مستضعف تر شـدند زنـدان ها پـر از جـوانان که امید آتیه کشور است مى باشد و شکنجه ها از رژیـم سابق بـدتر و غیر انسانـى تر است ، هر روز عده اى را اعدام مـى کننـد به اسم اسلام ، واى کاش اسـم اسلام روى این جمهورى نمـى گذاشتنـد ایـن زمان از زمان رضاخان و پسـرش بـدتـر است مـردم در رنج و زحمت و گرانى سرسامآور غوطه مى خـورند و سردمداران دارند ایـن رژیـم را به رژیمى کمونیستـى هدایت مى کنند ، امـوال مردم مصادره مى شـود و آزادى در هـر چیز از ملت سلب شـده و بسیارى دیگـر از ایـن قبیل امور که با نقشه اجرإ مى شود و دلیل آنکه نقشه و تـوطئه در کار است آنکه هر چنـد روزیک امر در هر گـوشه و کنار و در هر کـوى و برزن سر زبان ها مى افتد .
در تـاکسـى ها همیـن مطلب واحـد و در اتـوبـوسها نیز همیـن و در اجتماعات چند نفره باز همیـن صحبت مى شود و یکى که قدرى کهنه شد یکـى دیگر معروف مـى شـود و مع الاسف بعض روحانیـون که از حیله هاى شیطانـى بـى خبـرنـد با تماس یکـى دو نفـر از عوامل تـوطئه گمان مـى کننـد مطلب همان است و اساس مسئله آن است که بسیارى از آنان که ایـن مسأل را مى شنـوند و باور مـى کننـد اطلاع از وضع دنیا و انقلابهاى جهان و حـوادث بعد از انقلاب و گـرفتـارىهـاى عظیــــم اجتناب ناپذیر آن ندارنـد. چنانچه اطلاع صحیح از تحـولاتـى که همه به سـود اسلام است ندارند و چشـم بسته و بى خبر امثال ایـن مطالب را شنیـده و خـود نیز بـا غفلت یـا عمـد به آنـان پیـوسته انـد.
اینجانب تـوصیه مـى کنـم که قبل از مطالعه وضعیت کنـونـى جهان و مقـایسه بیـن انقلاب اسلامـى ایـران با سـایـر انقلابـات و قبل از آشنایـى با وضعیت کشـورها و ملتهایـى که در حال انقلاب و پـس از انقلابشان بر آنان چه مى گذشته است و قبل از تـوجه به گرفتارىهاى ایـن کشـور طاغوت زده از ناحیه رضاخان و بدتر از آن محمدرضا که در طـول چپاولگرىهایشان بـراى ایـن دولت به ارث گذاشته انـد ، از وابستگى هاى عظیـم خانمان سـوز تا اوضاع وزارتخانه ها و ادارات و اقتصاد و ارتـش و مراکز عیاشى و مغازه هاى مسکرات فروشى و ایجاد بى بندوبارى در تمام شئون زندگى و اوضاع تعلیـم و تربیت و اوضاع دبیرستان ها و دانشگاه ها و اوضاع سینماها و عشـرتکـده ها و وضعیت جـوان ها و زنها و وضعیت روحـانیـون و متـدینیـن و آزادىخـواهان متعهد و بانـوان عفیف ستمدیده و مساجد در زمان طاغوت و رسیدگـى به پرونده اعدام شدگان و محکومان به حبـس و رسیدگى به زندان ها و کیفیت عملکـرد متصـدیـان و رسیـدگـى به مـال سـرمـــایه داران و زمیـن خـواران بزرگ و محتکـران و گـران فـروشـان و رسیـدگـــى به دادگستـرىها و دادگاه هاى انقلاب و مقایسه با وضع سابق دادگستـرى و قضات و رسیدگـى به حال نمایندگان مجلـس شـوراى اسلامى و اعضإ دولت و استاندارها و سایر مإمـورین که در ایـن زمان آمده اند و مقایسه با زمان سابق و رسیدگى به عملکرد دولت و جهاد سازنـدگـى در روستاهاى محروم از همه مـواهب حتى آب آشامیدنى و درمانگاه و مقایسه با طـول رژیـم سابق بـا در نظر گـرفتـن گـرفتارى به جنگ تحمیلـى و پیامدهاى آن از قبیل آوارگان میلیـونى و خانـواده هاى شهدا و آسیب دیدگان در جنگ و آوارگان میلیـونى افغانستان و عراق و با نظر به حصر اقتصادى و تـوطئه هاى پى درپى آمریکا و وابستگان خارج و داخلـش ، اضافه کنید فقدان مبلغ آشنا به مسأل به مقـدار احتیاج و قاضـى شرع و هرج و مرج هایـى که از طرف مخالفان اسلام و منحـرفان و حتـى دوستـان نادان در دست اجـرإ است و ده ها مسأل دیگـر. تقـاضـا ایـن است که قبل از آشنایـى به مسـأل به اشکال تراشى و انتقاد کـوبنـده و فحاشـى برنخیزید و به حال ایـن اسلام غریب که پـس از صـدها سال ستمگـرى قلـدرها و جهل تـوده ها امروز طفلى تازه پا و ولیده اى است محفوف به دشمـن هاى خارج و داخل رحم کنید و شما اشکال تراشان به فکـر بنشینیـد که آیا بهتـر نیست به جاى سرکوبى به اصلاح و کمک بکـوشید و به جاى طرفدارى از منافقان و ستـم گران و سـرمایه داران و محتکران بى انصاف از خـدا بـى خبـر ، طرفدار مظلـومان و ستمدیدگان و محرومان باشید و به جاى گروه هاى آشوب گر و تروریستهاى مفسد و طرفدارى غیر مستقیـم از آنان توجهى به ترورشـدگان از روحانیـون مظلوم تا خـدمتگزاران متعهد مظلـوم داشته باشید ؟ اینجانب هیچگاه نگفته و نمى گـویـم که امروز در ایـن جمهورى به اسلام بزرگ با همه ابعادش عمل مى شود و اشخاصى از روى جهالت و عقـده و بـى انضبـاطـى بـرخلاف مقــررات اسلام عمل نمى کنند ، لکـن عرض مى کنـم که قـوه مقننه و قضأیه و اجرأیه با زحمات جان فرسا کـوشـش در اسلامى کردن ایـن کشـور مـى کنند و ملت ده ها میلیونى نیز طرفدار و مددکار آنان هستند و اگر ایـن اقلیت اشکال تراش و کارشکـن به کمک بشتابنـد تحقق ایـن آمال آسان تـر و سریع تر خواهد بـود و اگر خـداى نخواسته اینان به خـود نیاینـد ، چون توده میلیونى بیدار شده و متـوجه مسأل است و در صحنه حاضر است آمال انسانى اسلامى به خـواست خداوند متعال جامه عمل به طور چشـم گیر خواهد پوشید و کجروان و اشکال تراشان در مقابل ایـن سیل خروشان نخواهند توانست مقاومت کنند. مـن با جرإت مدعى هستم که ملت ایران و تـوده میلیونى آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسـول الله صلـى الله علیه وآله و کــوفه و عراق در عهد امیـرالمـومنیـن و حسیـن بـن علـى صلـوات الله و سلامه علیهمــا مـى بـاشنـد. آن حجـاز که در عهد رسـول الله صلـى الله علیه وآله مسلمانان نیز اطاعت از ایشان نمـى کردند و بابهانه هایـى به جبهه نمـى رفتند که خـداوند تعالـى در سـوره تـوبه با آیاتـى آنها را تـوبیخ فـرمـوده و وعده عذاب داده است. و آنقـدر به ایشان دروغ بستند که به حسب نقل در خبر به آنان نفریـن فرمـودند و آن إهل عراق و کـوفه که با امیرالمـومنیـن آنقدر بد رفتارى کردند و از اطاعتـش سـرباز زدنـد که شکایات آن حضـرت از آنان در کتب نقل و تاریخ معروف است ، و آن مسلمانان عراق و کـوفه که با سیدالشهدإ علیه السلام آن شد که شـد و آنان که در شهادت دست آلـوده نکردند یا گریختند از معرکه و یا نشستنـد تا آن جنایت تاریخ واقع شـد. و مـا امـروز مـى بینیـم که ملت ایـران از قـواى مسلح نظامــى و انتظامى و سپاه و بسیج تا قـواى مـردمـى از عشایر و داوطلبان و از قواى در جبهه ها و مردم پشت جبهه ها با کمال شـوق و اشتیاق چه فـداکارىها مى کنند و چه حماسه ها مىآفرینند و مـى بینیـم که مردم محتـرم سراسـر کشـور چه کمکهاى ارزنده مى کننـد. و مـى بینیـم که بازمانـدگان شهدا و آسیب دیدگان جنگ و متعلقان آنان با چهره هاى حماسه آفریـن و گفتار و کردارى مشتاقانه و اطمینان بخش با ما و شما روبـرو مـى شـونـد و اینها همه از عشق و علاقه و ایمان سرشار آنان است به خداوند متعال و اسلام و حیات جاویدان. در صـورتى که نه در محضر مبارک رسول اکرم صلى الله علیه وآله و سلـم هستند و نه در محضر امام معصـوم صلـوات الله علیه. و انگیزه آنان ایمان و اطمینـان به غیب است. و ایـن رمز مـوفقیت و پیـروزى در ابعاد مختلف است و اسلام بایـد افتخار کند که چنیـن فرزنـدانـى تـربیت نمـوده و ما همه مفتخـریـم که در چنین عصـرى و در پیشگاه چنیـن ملتى مى باشیـم . و اینجانب در اینجا یک وصیت به اشخاصى که به انگیزه مختلف با جمهورى اسلامى مخالفت مـى کننـد و به جـوانان چه دختران و چه پسرانـى که مـورد بهره بردارى منافقان و منحرفان فرصت طلب و سـودجـو واقع شده اند مى نمایـم که بـى طرفانه و با فکر آزاد به قضـاوت بنشینیـد و تبلیغات آنان که مـى خـواهنـد جمهورى اسلامى ساقط شود و کیفیت عمل آنان و رفتارشان با تـوده هاى محروم و گروه ها و دولتهایـى که از آنان پشتیبانـى کـرده و مـى کننـد و گـروه هـا و اشخـاصـى که در داخل به آنـان پیـوسته و از آنـــان پشتیبانى مى کنند و اخلاق و رفتارشان در بیـن خـود و هوادارانشان و تغییر مـوضعهایشان در پیشامدهاى مختلف را با دقت و بدون هواى نفـس بررسـى کنید ، و مطالعه کنیـد حالات آنان که در ایـن جمهورى اسلامـى به دست منافقان و منحرفان شهید شـدنـد ، و ارزیابـى کنید بین آنان و دشمنانشان ، نـوارهاى ایـن شهیـدان تا حـدى در دست و نـوارهاى مخالفان شاید در دست شماها باشـد. ببینیـد کـدام دسته طرفـدار محرومان و مظلـومان جامعه هستنـد 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   37 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله متـن کامل وصیتنامه سیاسى و الهى بنیان گذار جمهورى اسلامى