تفسیر المیزان جلد 18
23 صفحه
تفسیر المیزان جلد 18
تفسیر المیزان جلد 18
23 صفحه
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:29
فهرست مطالب
انا انزلنا التوریه فیها هدی و نور یحکم بها النبیون الذین اسلموا للذین هادوا والربانیون والاخبار بما استحفضوا من کتاب الله وکانوا علیه شهدا فلا تخشوا الناس و اخشون و لا تشتروا بآیاتی ثمناً قلیلاً و من لم یحکم بما انزل الله فاولیئک هم الکافرین .
کتبنا علیهم فیها ان النفس بالنفس والعین بالعین و الا نف بالانف و الاذن بالاذن و السن و الجروح قصاص فمن تصدق به فهو کفاره له و من لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم الظالمون .
و لیحکم اهل الانجیل بما انزل الله فیه و من لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم الفاسقون
افحکم الجاهلیه یبغون و من احسن من الله حکماً لقوم یوقنون.
تورات را نیز نازل کردیم که در آن هدایت و نور بود وانبیاء که دین اسلام داشتند با آن در بین یهودیان حکم می کردند وهمچنین علمای ربانی و مربی مردم و خبرگان از یهود ونصرا به مقداری که از کتاب خدا حفظ بودند و بر آن شهادت می دادند طبق آندر بین مردم حکم می کردند (پس شما علمای یهود عصر حاضر به هیچ انگیزه ای احکام و آیات تورات را دگرگون مسازید نه به انگیزه ترس ونه به انگیزه طمع ) پس از مردم نترسید و تنها از من بترسید و به طمع مال و آقائی آیات مرا به بهائی اندک نفروشید که هر کس بدانچه خدا نازل کرده حکم نکند او و همفکرانش کافرند .
و ما در تورات علیه یهودیان در باب قصاص حکم کردیم به اینکه جان قاتل در برابر قتلش و چشم جانی در برابر چشمی که از دیگری کورکرده وبینی جانی در برابر بینی دیگری که بریده شده گرفته شود وهر جراحتی که جانی بر دیگران وارد آورده بر او وارد می آورند و قصاص می گیرند ـ مگر اینکه آسیب دبده تصدق و احسان نماید ـ پس اگر کسی تصدق کند و قصاص نگیرد این عمل نیکش کفاره گناهان اومی شود و باز تکرار میکنم کسی که حکم نکند بدانچه خدا نازل کرده او و همفکرانش از ظالمانند .
و اهل انجیل باید بر طبق آنچه خدا نازل کرده حکم کنند و کسی که حکم نکند بدانچه خدا نازل کرده او و همفکرانش فاسق و عصیان پیشه گانند .
اینان با اعراض خود از دین حق چه می جویند و چه چیز به جز حکم جاهلیت می توانند بجویند و کیست که حکمش بهتر از حکم خدا باشد ؟ پس اینان مردمی صاحب یقین نیستند .
این آیه شریفه به منزله تعلیل است و این آیه و آیات بعد از آن بیانگر این معنایند که خدای سبحان برای امت ها با اختلافی که در عهد و عصر آنهاست شرایعی تشریع کرده و آن شرایع را در کتبی که نازل کرده قرار داده تا به وسیله آن شرایع هدایت شوند و راه را از چاه تشخیص دهند و هر وقت با یکدیگر بر سر حادثه ای اختلاف کردند به آن کتاب و شریعت مراجعه نمایند وانبیا و علمای هر امتی را دستور داده که بر طبق آن شریعت و کتاب حکم کنند و آن شریعت را به تمام معنا حفظ نمایند و به هیچ وجه اجازه ندهند که دستخوش تغییر و تحریف گردد ودر مقابل حکمی که می کنند چیزی از مردم مطالبه نکنند که هرچه مطالبه کنند ثمنی قلیل است و در اجرای احکام الهی از احدی نترسند وتنها از خدای تعالی بترسند .
واین معانی را به شدت هر چه بیشتر تاکید کرده و آنان را از پیروی هوای نفس وتفتین دنیا پرستان برحذر باشند و اگر به اختلاف امت ها و زمانها احکامی مختلف تشریع کرده برای این بوده که امتحان الهی تمام شود چون استعداد زمانها به مرور مختلف می شود و معلوم است که دو استعداد مختلف از نظر شدت و ضعفبا یک تربیت علمی و عملی و بر یک روال استکمال نمی کند هر استعدادی برای رسیدن به کمال مکتبی و تربیتی خا ص به خود لازم است .
فایل : pdf وword
قابل ویرایش و آماده چاپ
تعداد صفحه :158
پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد (M.A)
گرایش : فلسفه وحکمت اسلامی
عنوان :
مبانی فلسفی علامه طباطبائی درتفسیر المیزان
پیشگفتار
فرزانگانی که در زندگی، مشعلی از دانش فرا راه انسانها افروختهاند، حق عظیمی بر بشریت و حق سپاس و ستایش و قدردانی بر ما دارند. اگر بتوانیم قدرشناس و حق گزار آنان باشیم، گام کوچکی در راه ادای تکلیف انسانی و اسلامی برداشته ایم و با جاودانه ساختن نام و یاد آنان خدمتی به فرهنگ و دانش بشری و احترامی به قلههای رفیع ایمان و معنویت کرده ایم.
تکریم و بزرگ داشت عالمان و به جاودانگی سپردن سیره و فکر و روش آنان راههای گوناگون دارد، از بهترین آنها بیان و بررسی روشهای علمی آنان است.
فیلسوف و مفسر کبیر مرحوم علامه طباطبایی از چهره های برجسته ای بود که روزگار مانند او را کمتر آورده است. او در تفسیر و فلسفه و مباحث اجتماعی درخشید و آثار گرانبهایی از خود بهجا گذاشت که حاکی از تفکر عمیق و نورانی و برهان قاطع اوست، علمای بزرگی را تربیت کرد که در طلیعه آنها شهید آیت الله مطهری، شهید آیت الله بهشتی و علمای دیگر قرار دارند که مشعل علم و دانش را روشن نگه داشتند. استاد شهید مرتضی مطهری در توصیف شخصیت علامه طباطبایی می فرماید، او مردی است که صد سال دیگر تازه باید بنشینند و افکار او را تجزیه و تحلیل کنند و به ارزش او پی ببرند.
آنچه در علامه طباطبایی وجود داشت، جامعیت او در علم، معرفت، ایمان و عمل صالح او بود. علم عمیق برهانی و معرفت دقیق شهودی و عرفانی و نیز اخلاق و شایستگیهای کرداری و رفتاری او را مستعد و آماده ساخته بود تا از نور قرآنی الهام گیرد و چنین شگفتیای از علم و کمالات را ایجاد کند. مجموعۀ صفات یاد شده که سیرۀ علمی و عملی آن نادرۀ دوران را تشکیل و شخصیت حقیقی و ارکان وجودی او را شکل میدهد از او تندیس فرزانگی و مجسمۀ علم و اخلاق ساخت. تراوشات بیانی و نوشتاری علامه طباطبایی نشان دهنده دریای وجودی وی است. او شخصیت جامعی بود که ظرف فلسفه و عرفان و تفسیر را از مظروف دینی پر ساخت و با بال عقل و نقل منتشر کرد.
کتب فلسفی علامه بدایة الحکمه و نهایة الحکمه، ستونهای استوار مباحث فلسفی است که برای تدریس در حوزه های علمیه به قلم تحریر درآمده است.
همچین رسائل و کتب دیگر ایشان هر یک نشان دهنده توجه بیحد این متفکر و اندیشمند ممتاز به مسائل مهم جهان اسلام و علی الخصوص تشیع بوده است، اما شهرت عمده او بیشتر در زمینه تفسیر و فلسفه است. درخشانترین اثر مرحوم علامه تفسیر کبیر المیزان و نام عزیز او با تفسیر جاودانه اش المیزان قرین گشته است. و بسیاری علامه طباطبایی را با عنوان صاحب المیزان می شناسند.
تفسیر ارزشمند المیزان به حق بر تارک تفاسیر شیعه می درخشد. شخصیت ممتاز علمی نویسنده و پاره ای ویژگیهای منحصر به فرد اثر، اعتباری خاص به این تفسیر بخشیده است. سه ویژگی این اثر شریف قابل توجه است:
نخست، اسلوب تفسیری آن است. المیزان با روش تفسیر قرآن به قرآن، بر آن است که آیات قرآنی را در ارتباط با هم بنگرد و تیرگی ها و ابهامات فهم هر آیه را به مدد وضوح آیات دیگر برطرف کند.
خصوصیت دوم، اشتمال بر مباحث مستقل روایی است. علامه به ذکر روایات مربوط به هر آیه اکتفا نمیکند، بلکه روایت را با روایت در می آمیزد و میزان ارتباط مضمون آنها را با ظاهر آیات بررسی میکند و صحت و سقم آن را از هم باز می شناسد. افزون بر این، در موارد فراوانی با بیانی لطیف و دقیق میان مضامین به ظاهر مختلف آنها الفت و وفاق ایجاد میکند.
ویژگی سوم المیزان آن است که تنها به برکشیدن نقاب از چهرۀ معانی آیات اکتفا نمیکند و در کنار برطرف کردنی ابهامات و معضلات تفسیری و ایضاح معانی آیات قرآنی به پاسخگویی مسائل اعتقادی و فقهی و فلسفی و اجتماعی همت میگمارد. مرحوم علامه در المیزان چه در ضمن بررسی آیات و چه در قالب مباحث مستقل فلسفی به تحلیل عقلانی و برهانی آیات و پاسخگویی به نیازهای فکری جامعه پرداخته است. در این مقاله درصدد بررسی تلاش حضرت علامه هستیم.
شاید در برخورد ابتدایی با المیزان و مجموعهای از مباحث فلسفی آن که به مناسبتهای مختلف و تحت عناوین متعدد در ذیل برخی آیات شریفه قرآن مطرح شده است، به ذهن متبادر شود که علامه آیات شریفه را به تاویل برده و از آنها تفسیری فلسفی ارائه کرده است، اما این که این قضاوت تا چه اندازه مطابق با واقع است، از سوالاتی است که این مجموعه تحقیقی میخواهد به آن پاسخ دهد.
روش تفسیری علامه طباطبایی آنچنان که خود ایشان فرمودهاند، تفسیر قرآن به قرآن است که شیوۀ ائمه طاهرین علیه السلام است. علامه روشهای تفسیری مختلف را شایسته نمیداند چرا که نتیجه بحثهای علمی، فلسفی و غیر از آن را از خارج میگیرندو بر مضمون آیات تحمیل میکنند و لذا سر از تطبیق بیرون می آورد. در این شیوۀ بحث بسیاری از حقایق قرآن که خود هدی للعالمین است (تبیان کل شی) باید از جای دیگری روشنی بگیرد. و وسیله هدایتی از خارج بخواهد.
از نظر علامه، مورد پسند قرآن نیست که یک مسئله را به طور مستقل طرح کنیم، مورد بحث علمی یا فلسفی قرار دهیم، نتیجه آن را به منزله یک حقیقت مسلم بپذیریم و آیات را بر آن حمل کنیم. آوردن بحثهای جداگانه در جای مناسب و به طور مستقل شیوه ای است که بر زیبایی و اتقان تفسیر ایشان افزوده است و شائبه تحمیل و تطبیق در آن نیست. این واقعیت نیز غیر قابل انکار است که انسانی که عمری را در مباحث عقلی و نظری سپری کرده و ذهن و نظام فکری او به مثابه یک ذهن فلسفی شکل گرفته است، به طور طبیعی در اظهار نظر و تفسیر متن دینی نیز ذهن فلسفی او بی تاثیر نخواهد بود، به ویژه این که علامه خود یک فیلسوف صاحب نظر و از پیروان حکمت متعالیه است.
فیلسوف به دنبال برهان است و مشارکت حد و برهان، مقتضی کشف حقیقت شی و شناخت ذات آن است. بنابراین، در فلسفه تقریر و تفصیل حقیقت شی و بیان کیفیت و مختصات آن مقدم بر اثبات گرایی است فیلسوف به صورتی روشمند و عقلانی به دنبال کشف و درک کنه و ماهیات اشیاء است.
فیلسوف برای توضیح مطالب، روش ارائه برهان را انتخاب میکند که به اعتقاد نگارنده وجه تمایز فلسفه از علوم دیگر است. نگارنده با این دید به بررسی تفسیر المیزان میپردازد و به جمع آوری موضوعی سه مبحث دینی خداشناسی، نبوت و معاد از تفسیر المیزان اقدام میکند. علامه مباحث فلسفی دیگری نیز در المیزان آورده اند که به دلیل گسترده شدن بحث به این سه موضوع بسنده شد.
مشکلات بحث موضوعی و فلسفی در المیزان، گستردگی تفسیر و پراکندگی بحثها در لابلای تفسیر آیات مختلف و همچنین پرهیز علامه از آوردن فلسفه به شکل بارز در تفسیر خود است. با این حال سعی کردهام ضمن تحلیل بحثهای فلسفی مربوط به هر موضوع که به صورت جداگانه در المیزان آمده است، نظرات علامه را در تفسیر آیات نیز بیابم و موضوعات مورد بحث را در حد توان وسع ناچیز خودبه صورت کامل ارائه کنم. در مورد بعضی از موضوعات نیز علامه به طور جداگانه به بحث فلسفی نپرداخته بودند که با گردآوری تفاسیر مربوطه ومشخص کردن مباحثی که در آنها حضرت استاد با ارائه برهان به توضیح آیات پرداختهاند، نظرات فلسفی ایشان را مشخص کردم.
در پایان هر قسمت نیز تلاش شده است، مبانی فلسفی علامه را در آن موضوع تبیین و گاه بعضی نظرات ایشان را نقد کنم.