هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله کامل درباره با معماران عصر دیجیتال ( اندیشه های فیلیپ کاتلر )

اختصاصی از هایدی دانلود مقاله کامل درباره با معماران عصر دیجیتال ( اندیشه های فیلیپ کاتلر ) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 25

 

با معماران عصر دیجیتالاندیشه های فیلیپ کاتلر

فیلیپ کاتلر (PHILIP KOTLER) در سال 1931 در شیکاگو متولد شد. لیسانس را از دانشگاه دی پل، فوق لیسانس را در رشته اقتصاد از دانشگاه شیکاگو، دکتری را در همان رشته از MIT و فوق دکتری ریاضی را از هاروارد و فوق دکتری علم و فناوری را از دانشگاه شیکاگو اخذ کرد. او از سال 1969 استاد رشته بازاریابی بین المللی دانشگاه نورث وسترن است. این دانشگاه از اولین مراکزی بود که در آن بازاریابی تدریس می شد. نام کاتلر با واژه بازاریابی عجین شده است. او را بی هیچ تردید پدر بازاریابی می خوانند. از دهه 1970 که اندیشه بازاریابی پس از دو دهه دوران شکوفایی اقتصادی در غرب و همزمان با رکود ناشی از شوک نفتی و مسائل اقتصادی مطرح و به رسمیت شناخته شد، نام او بیش از دیگران در این زمینه به گوش خورده است. کارنامه پررنگ و بار او در زمینه بازاریابی منحصر به فرد است. تألیف 34 کتاب و بیش از 100 مقاله که در مجلات معتبری نظیر مجله هاروارد بیزینس ریویو منتشر شده گواه مطلب است. کتـــــاب اصول بازاریابی او کتاب مرجع بی بدیل همه دانش پژوهان و پژوهشگران در این زمینه است. کتابهای او به بیش از 30 زبان دنیا ترجمه شده است. کاتلر به راستی بنیانگذار مدیریت نوین بازاریابی است و بیش از هر نویسنده یا متفکر دیگر درگسترش اهمیت بازاریابی و تغییر نگرش به آن از یک فعالت جنبی به فعالیت مهم و اصلی نقش ایفا کرده است. او مـــدرس، نویسنده و سخنران برجسته ای است که مسافرتهای بسیار به اروپا، آسیا و آمریکای جنوبی برای سخنرانی و مشاوره داشته و از دانشگاههای معتبر دنیا دکترای افتخاری دریافت داشته است. کاتلر سالهای متمادی مشاور شرکتهای بزرگی همچون AT&T, IBM ،جنرال الکتریک، فورد، موتورولا، مرک، بــانک آمریکا و... بوده و دانسته های خود را در زمینه برنامه ریزی و سازماندهی بین المللی بازاریابی به این شرکتها منتقل کرده است. او عضو هیئت مشورتی بنیاد دراکر، رئیس هیئت مدیره دانشکده بازاریابی موسسه علوم مدیریت و مدیرعامل انجمن بازاریابی آمریکا (IMR) است.انجمن مدیریت آمریکا (AMA) او را تاثیرگذارترین بازاریاب تمام دوران لقب داده است. کاتلر نه تنها در بازاریابی کلاسیک شهره است بلکه یک پیشرو در تئوری و عمل ارتباط کسب وکار الکترونیک و بازاریابی سازمان محسوب می شود. هیچ پژوهشگری در عرصه بازاریابی نمی تواند خود را بی نیاز از آثار عمیق و دقیق او بداند. تحقیقات و نوشته های او بر مقوله هایی همچون گسترش و کاربرد اصول بازاریابی، تجزیه وتحلیل بازار، توسعه محصول جدید، راهبرد رقابتی، برنامه ریزی راهبردی و سیستم های اطلاعاتی متمرکز است. نگرش فیلسوفانه او به مفاهیم بازاریابی، جایگاه این حوزه خطیر مدیریتی را دگرگون ساخته است. او مقوله بازاریابی اجتماعی را طرح کرد و با تاکید بر اینکه بازاریابی برمبنای ارتباطی است ناشی از نیازها، خواسته ها، پیشنهادها، قیمت و... که تمامی آنها زیربنای ارزشی دارند، اهمیت بازاریابی را از حوزه قیمت و فروش و فعالیتهای توزیع به نیاز مشتری و ارزش آفرینی سوق داد. او سازمانها را واداشت که با مدل مشتری مداری فکر کنند و نیازهای مشتری را محور قرار دهند، وفاداری مشتری را به دست آورند و با نوآوری؛ خواسته های درحال تغییر مشتری همگام شوند. کاتلر بازاریابی را بخشی از فلسفه مدیریت همه مدیران می داند که براساس آن باید نیازها و خواسته های مشتری را بشناسند و شرایط را درجهت رضایت مندی آنان فراهم سازند. رضایتمندی مشتری در نگاه او هنگامی محقق می شود که ارزش واقعی فراورده یا خدمت برابر یا بیشتر از ارزش موردانتظار مشتری باشد. کاتلر بر این باور است که گرچه بازاریابی مفهومی ساده دارد اما اجرای آن بسیار پیچیده است و برای استادشدن در آن یک عمر وقت لازم است. گرچه هیچ متفکری درجهان به اندازه او درگسترش پیام بازاریابی سهم نداشته است اما در هزاره جدید، او همه را به تفکر مجدد در این مقوله فرامی خواند و ندا در می دهد که راهبرد پیروزمند سال پیش ممکن است امسال ناکارآمد از آب درآید.شما را پدر بازاریابی می نامند. نظر خودتان چیست؟کاتلر: هر زمان که برخی مرا پدر بــــازاریابی می نامند، من این نکته را متذکر می شوم که اگر چنین باشد، پیتر دراکر پدر بزرگ بازاریابی است. دراکر یکی از انسانهای استثنایی است که من دیده ام. او یک نابغه دربرگرفتن الگو از تاریخ و پیش بینی روندهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است. برای بسیاری از ما او الگویی است کـــــه دائماً ایده های نو می پرورد و ایده های کهنه را تصفیه می کند.بازاریابی به چه معناست؟- بازاریابی به معنی کار با بازارهاست، برای فراهم ساختـــن مبادلات با هدف تامین خواسته ها و نیازهای انسان. بازاریابی فرایندی است که طی آن افراد و گروهها، با تولید و مبادله کالا و فایده با دیگران، خواسته ها و نیازهای خود را تامین می کنند. اصولاً وظیفه بازاریابی شناسایی نیازها و خواسته ها، تعیین بازارهای هدف برای خدمت به آنها، طراحی کالاها و خدمات و برنامه زمان بندی شده برای ارائه خدمت به این بازارها و بالاخره فراخوانی کلیه افراد درون سازمان به اینکه به مشتریان فکر و به آنان خدمت کنند.بسیاری از مردم، بازاریابی را به معنای فروش و تبلیغات درنظرمی گیرند. نسبت فروش و بازاریابی چیست؟- فروش فقط جزء کوچکی از مجموعه عظیم بازاریــــابی است. فروش یکی از چندین وظیفه های بازاریابی و نه حتی مهمترین آنها، به شمار می رود. بنابراین، هرچند فروش بخشی از بازاریابی و مدیریت بازار است اما بازاریابی مفهومی بس گسترده دارد. به تعبیر پیتردراکر هدف بازاریابی گسترش فروش است. مفاهیم فروش و بازاریابی غالباً با یکدیگر اشتباه می شــــوند. مفهوم فروش از داخل به بیرون می نگرد. این مفهوم از کارخانه شروع می کند، به محصولات و کالاهای موجود شرکت توجه دارد و به دنبال کسب فروش سودآور است که تبلیغات قابل ملاحظه ای را می طلبد. برعکس، مفهوم بازاریابی دارای نگاهی از بیرون به درون است. این مفهوم با یک بازار کاملاً تعریف شده آغاز می شود، روی


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره با معماران عصر دیجیتال ( اندیشه های فیلیپ کاتلر )

هنر در اندیشه امام خمینى

اختصاصی از هایدی هنر در اندیشه امام خمینى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 29

 

هنر در اندیشه امام خمینى (ره)

 خون صدها هنرمند فرزانه در جبهه‏هاى عشق و شهادت و شرف و عزت، سرمایه زوال‏ناپذیر هنرى است که به تناسب عظمت و زیبایى انقلاب اسلامى، همیشه مشام جان زیباپسند طالبان جمال حق را معطر مى‏کند.

تنها هنرى مورد قبول قرآن است که صیقل دهنده اسلام ناب محمدى‏صلى الله علیه وآله، اسلام ائمه هدى‏علیهم السلام، اسلام فقراى دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانه خوردگان تاریخ تلخ و شرم آور محرومیت‏ها باشد. هنرى زیبا و پاک است که کوبنده سرمایه‏دارى مدرن و کمونیسم خون‏آشام و نابود کننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومایگى، اسلام مرفهین بى درد و در یک کلمه اسلام امریکائى باشد. هنر در مدرسه عشق، نشان دهنده نقاط کور و مبهم معضلات اجتماعى، اقتصادى، سیاسى و نظامى است. هنر در عرفان اسلامى، ترسیم روشن عدالت، شرافت، انصاف و تجسم تلخکامى گرسنگان مغضوب و قدرت و پول است. هنر در جایگاه واقعى خود تصویر زالوصفتانى است که از مکیدن خون فرهنگ اصیل اسلامى، فرهنگ عدالت و صفا لذت مى‏برند. تنها به هنرى باید پرداخت که راه ستیز با جهانخواران شرق و غرب و در راس آنها امریکا و شوروى را بیاموزد.

هنرمندان ما زمانى مى‏توانند بى‏دغدغه، کوله‏بار مسؤولیت و امانتشان را زمین بگذارند که مطمئن باشند مردمشان بدون اتکاى به غیر و تنها و تنها در چارچوب مکتبشان به حیات جاویدان رسیده‏اند و هنرمندان ما در جبهه‏هاى دفاع مقدس این گونه بودند تا به ملاء اعلا شتافتند و براى خدا، عزت و سعادت مردمشان جنگیدند و در راه پیروزى اسلام عزیز تمام مدعیان هنر بى‏درد را رسوا نمودند خدایشان در جوار رحمت‏خویش محشورشان گرداند.

روح الله الموسوى الخمینى 30/ 6 / 67

امروزه مقوله هنر، از مقولاتى است که با

نظام حساسیت‏ها، تمایلات مردم و اجتماع رابطه کاملا محسوسى را ایفا کرده و در حقیقت جهت‏دهى فرهنگى در بسیارى از ابعاد معیشت فردى و اجتماعى آنان، ناشى از القائات مقوله‏ى هنر مى‏باشد.

در حقیقت هنر نقش بسیار مهمى در پرورش ایمان و باورهاى قلبى افراد دارد و از طریق آن مى‏توان ارزش‏هاى مقدس و الهى را در متن جامعه و جهان جریان داد. بنابراین در نظام جمهورى اسلامى که از آن «به معجزه قرن‏» یاد مى‏نمایند، بسیار نیکو و بجاست که در برخورد با هنر، چهره او را از آلودگى‏هاى مادى که براساس هوى و هوس مادیت غبارگرفته، زدود و آن را به عنوان یکى از ابزارهاى اساسى در پرورش و اقتدار حکومت اسلامى قرار داد; زیرا هنر از عمده عوامل قوى در تغییر فرهنگ ارتکاذات و تعلقات عمومى مردم است و نقشى بس مهم در حفظ تعادل روحى و روانى جامعه بر عهده دارد.

امروزه از برکت «نظام مقدس اسلامى‏» است که هنرمندان مى‏توانند «روح استقلال طلبى و آزادى خواهى اسلام‏» را در مردم زنده نگه دارند و همه اینها مرهون آن امام همام است که با طرح انقلابى الهى، موضوعات جدیدى را براى کار هنرى هنرمندان ایجاد نمود. از این‏رو بر هنرمندان ما واجب است که با هنر خویش به ترویج اخلاق اسلامى و اعتقادات الهى و تبیین وقایع تاریخ انقلاب اسلامى بپردازند و در عمل و صحنه عینیت، این حقیقت را بر کرسى واقعیت قرار دهند که هنر در نظام تفکر اسلامى با تعریف هنر در دستگاه‏هاى غیر الهى تفاوت‏هاى اساسى دارد; زیرا هنر الهى، عامل پدید آوردن انقلاب اسلامى و هنر غیرالهى غرق شدن در گرداب دنیا خواهى و توسعه آن است. نظر به این که هنر در نظام طاغوت و غیرالهى، به عنوان یکى از قوى‏ترین اهرم‏هاى تحریک و هوى‏پرستى

و دنیاپرستى قلمداد مى‏گردد و در نظام اسلامى از جایگاه رفیع و مقدسى براى تحریک انگیزه‏هاى الهى در رشد تعلقات دینى و مذهبى مردم - در جهت‏حفظ و تحقق اصول انقلاب اسلامى - برخوردار است، لذا باید مقوله «هنر» را از زوایاى مختلف مورد بررسى قرارداد تا بسیارى از ابهامات پیرامون آن مرتفع گردد.

از اولین سؤالاتى که در باب هنر مطرح مى‏گردد، این است که به راستى آیا هنر بر دو دسته اسلامى و غیراسلامى تقسیم مى‏شود؟ جایگاه هنر و نقش آن در نظام‏هاى الهى و غیرالهى چیست؟ و دیگر آن که اصول موضوعه و شاخصه‏هاى هنر اسلامى چه مى‏باشد؟

در بیت الغزل این مقال که مزین به کلام نورانى امیر انقلاب اسلامى گشت، معظم‏له در تقسیم هنر، اشاره نمودند که هنرى زیبا و پاک است که کوبنده سرمایه‏دارى مدرن و کمونیسم خون‏آشام باشد. به راستى چه رابطه‏اى بین هنر و چهره کفرستیزى در شکل‏هاى گوناگون وجود دارد؟

گروهى با طرح این مطلب که «علم با کاربرد علم مجزا است‏» خواسته‏اند هنر را این گونه معرفى نمایند که داراى هیچ گونه جهت‏گیرى خاصى نمى‏باشد و مى‏توان آن را در هر دستگاهى با هر قصدى به کار گرفت.

امام امت قدس سره در کلام خویش با تقسیم نمودن هنر به دو دسته مى‏فرمایند: « هنر به معنى اعم کلمه (نقاشى - خط - شعر قصه‏نویسى - فیلم - تئاتر) بر دو دسته مى‏باشد، یا مورد قبول قرآن هست‏یا نیست.»

حضرت امام قدس سره شاخصه هنر قرآنى را این گونه تعریف مى‏نمایند که «مشام جان زیباپسند طالبان حق را معطر کند» آیا به راستى هنرى که زیبایى را در جمال حق مى‏بیند، با هنرى که کتاب آیات شیطانى را زیبا و داراى ارزش معرفى مى‏کند، یکسان است؟

براى وارد شدن در این که هنر داراى جهت‏گیرى خاصى مى‏باشد، ضرورى است که به فلسفه هنر توجه گردد. هنر در حقیقت مبتنى بر جهان‏بینى و فرهنگ مى‏باشد; زیرا زبان هنر در هر مکتبى مبتنى بر فرهنگ آن مکتب است که فرهنگ هم مبتنى بر جهان‏بینى و نوع تلقى از جهان و انسان‏شناسى صاحبان آن مکتب مى‏باشد.

بنابراین در مکتب‏هاى مادى و غیرالهى، مسلما هنر هم به همان مبناى اولیه آنان تعریف و معرفى مى‏شود و دیگر بین‏المللى نامیدن زبان هنر معنا پیدا نمى‏کند، و باید براى مکتب الهى اسلام، زبان هنر خاص خودش را تهیه نمود، زیرا با زبان هنر غربى نمى‏توان مفاهیم و ارزش‏هاى اسلامى را ارائه داد.


دانلود با لینک مستقیم


هنر در اندیشه امام خمینى

تحقیق در مورد اندیشه های اسلامی 80 ص

اختصاصی از هایدی تحقیق در مورد اندیشه های اسلامی 80 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 78

 

موضوع تحقیق :

اندیشه های اسلامی

فهرست مطالب

عنوان

چالشها و آسیب‌های اندیشه ورزی اسلام

آزادی در اندیشه اسلامی

مباحثى در اندیشه اسلام

منابع

چالشها و آسیب‌های اندیشه ورزی اسلام

از مهم‌ترین امتیازات انسان داشتن اندیشه است؛ در اهمیت اندیشه و نقش آن در تحولات فردی و اجتماعی بسیار سخن رفته است و در ارزش و اهمیت آن همین بس که پیامبران الهی دعوت خود را از یک تحول فکری آغاز کردند، بدین صورت که در آغاز تحولی ژرف در اندیشه انسانها پدید آوردند تا بر پایه اندیشه توحیدی تحولات عمیق و تمدن‌ساز را در جوامع بشری استوار سازند.

از مهم‌ترین استعدادهایی که در بشر نهفته و به شدت نیازمند آزادی است« اندیشه ورزی و تفکر است، چرا که آزادی در اندیشه ورزی شرط پیشرفت افکار و تحولات در انسان و تکامل است؛ ولی از آن جایی که دنیا محل تثضاد و تزاحم است، تحقق این نعمت همواره با مزاحمت‌ها و موانع روبه رو بوده است که اقتضای ظهور آزاداندیشی را می‌گیرد.

در اندیشه ورزی موانع بسیار وجود دارد که با بودن آن موانع و آفتها اندیشه دچار ضعف شده، و اندیشه ورزی معنای درستی پیدا نمی کند؛ و چنان چه آنها شناخته نشوند، پیامدهای نامطلوبی هم چون جمود و تحجر را به دنبال دارد که خود سبب گمراهی و پیروی از خواهش‌های نقس انسان می‌شود، لذا هر تبلیغی ولو مسموم، بر او اثر می‌گذارد. در این جا تنها به نمونه‌هایی از موانع اندیشه ورزی اشاره می‌شود تا با برطرف کردن آنها راه برای اندیشه ورزی فراهم آید:

1ـ ضعف بصیرت

قرآن کریم، رسالت خود را هدایت انسان و تعالی در جسم و روان او می‌داند، و این مهم، جز بر پایه تعقل و تفکر به انجام نمی‌رسد؛ از این رو، به سلامت قوه تفکر و ارزیابی آن بها داده است و چون موانع بسیاری وجود دارند که از توانایی قوه عاقله و ذهن فکور انسان کاسته و مانع بصیرت و بینش صحیح در انسان می‌گردد. که در این جا بعضی از آنها مورد بررسی قرار می گیرد:

الف ـ بی‌توجهی: بی‌توجهی به نیروی تعقل و تفکر و استفاده نکردن از آن، به تضعیف این قوه در انسان می‌انجامد. کسانی که این قوه را به کار نگرفته و یا خود را مستغنی پنداشته و نیازی را برای اندیشه ورزی احساس نمی کنند، و در نتیجه به دنبال برطرف کردن مشکلات و نیازهایشان بر پایه اندیشه حرکت نمی کنند؛ در حقیقت اندیشه را در خود می‌میرانند. این بی‌توجهی به اندیشه ورزی نه تنها از نظر پزشکی موجب نابودی سلول‌‌های مغزی و در پایان آلزایمر می‌شود، بلکه انسان را از لحاظ وجود معنوی در حدی تخیل نگه می‌دارد و از عالم مثال به عالم عقل برون نمی‌برد.

به کارگیری اندیشه در امور دنیوی و مادی موجب می‌شود تا عقل کارآمدی خود را بازیابد و در عرصه‌های دیگر میدان برای او باز شود. چنان که بی‌کاری و فرار از تهیه سست بنیاد و ضعیف گردد. بدین جهت امام صادق(ع) به یکی از یارانش که به علت بی‌نیازی، کسب و تجارت را کنار گذاشته و اوقات خود را به بیکاری می‌گذراند فرمود: «تجارت و کار از سر بگیر که بیکاری از عقل انسان می‌کاهد.»

ب ـ تخیلات و تشویش: گرفتاری‌ها و اشتغالات قوه تفکر به تخیل از دیگر موانعی است که انسان را از اندیشیدن باز می‌دارد و به دام خیالات می اندازد.آن‌گاه که فکر انسان در اشتغل تخیلات و کارهای مختلف قرار دارد و فرصت رسیدگی به همه


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد اندیشه های اسلامی 80 ص

تحقیق درمورد اندیشه

اختصاصی از هایدی تحقیق درمورد اندیشه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 24

 

اندیشه‌ سیاسی‌ امام‌ خمینی‌ (ره‌)

 

مقدمه‌

بنا به‌ اعتراف‌ تاریخ‌، همواره‌ یک‌ اندیشه‌ سیاسی‌ در اعصار گوناگون‌برسرنوشت‌ بسیاری‌ از ملتها تأثیر داشته‌ و چه‌ بسا تغییرات‌ اساسی‌ درسرنوشت‌ آنها ایجاد کرده‌ است‌. امروزه‌ نیز تأثیر عمیق‌ اندیشه‌ سیاسی‌امام‌ خمینی‌ بر سرنوشت‌ بسیاری‌ از ملتهای‌ جهان‌ ـ از بوسنی‌ تا جنوب‌شرق  آسیا و از آفریقای‌ جنوبی‌ تاافغانستان ـ آشکار و هویدا است‌.بنابراین‌ در این‌ نوشتار کوشش‌ شده‌ است‌ که‌ مطالبی‌ از متون‌ اصلی‌بزرگترین‌ صاحب‌ نظر سیاسی‌ قرن‌ بیستم‌ در برابر دید و نظر علاقمندان‌قرار داده‌ شود.

مطالب‌ ذکر شده‌ در این‌ نوشتار در آمدی‌ براندیشه‌ سیاسی‌ امام‌ است‌،زیرا نتوانسته‌ام‌ در این‌ مختصر به‌ همه‌ ابعاد اندیشه‌ سیاسی‌ امام‌ بپردازم‌.به‌ عبارت‌ دیگر هدف‌ از این‌ کوشش‌ این‌ بوده‌ است‌ که‌ دسترسی‌علاقمندان‌ به‌ اندیشه‌ سیاسی‌ امام‌ را امکانپذیر نمایم‌. البته‌ این‌ مطالب‌طوری‌ انتخاب‌ و تنظیم‌ شده‌ است‌ که‌ در ضمن‌ مطالعه‌ آنها آن‌پیوستگی‌ متقابل‌ که‌ میان‌ قسمتهای‌ مختلف‌ افکار امام‌ وجود دارد به‌خوبی‌ درک‌ می‌شود.

به‌ هر کدام‌ از عبارات‌ نقل‌ شده‌ از امام‌، تفسیر روشن‌ کننده‌ای‌ به‌ عنوان‌مقدمه‌ و توضیح‌ ملحق‌ گردیده‌ است‌؛ با این‌ هدف‌ که‌ خواننده‌ را دردرک‌ مفهوم‌ و اهمیت‌ نظریه‌های‌ مورد بحث‌ یاری‌ کند. البته‌ نبایدتصور کرد که‌ تفسیرهای‌ ارائه‌ شده‌ از جامعیت‌ و شمول‌ کافی‌ در موردمسائل‌ مورد نظر برخورد دارند و تفسیرهای‌ دیگری‌ نمی‌توان‌ ارائه‌کرد.

در این‌ نوشتار سعی‌ شده‌ است‌ که‌ مطالب‌ مورد نظر امام‌ دسته‌بندی‌ شده‌و یک‌ طرح‌ و الگوی‌ جدید از نظام‌ سیاسی‌ مورد نظر امام‌ ارائه‌ شود که‌نویسندگان‌ دیگر ممکن‌ است‌ چندان‌ توجهی‌ به‌ آن‌ نکرده‌اند، به‌ ویژه‌در قسمت‌ «نحوه‌ تحقق‌ نظام‌ سیاسی‌ اسلام‌» و «حدود اختیارات‌ ولی‌فقیه‌» که‌ چشم‌انداز جدیدی‌ برای‌ این‌ دو مبحث‌ ایجاد می‌کند.

با این‌ مسائل‌ شاید لازم‌ نباشد که‌ اطاله‌ کلام‌ داده‌ شود. به‌ هر حال‌ هرخواننده‌ای‌ استفاده‌ خاصی‌ ازاین مطالب‌ ‌ خواهد داشت‌ و مسلماً ازمطالعه‌ این‌ نوشتار نیز انتظار نمی‌رود که‌ روشها و شیوه‌های‌ مدیریت‌حضرت‌ امام‌ نصیب‌ خواننده‌ محترم‌ شود زیرا این‌ مسئله‌ نوشتاردیگری‌ را می‌طلبد.

 

 

 

‌  

 

 

 

 

 

 

 

 

شـرح‌ حال‌

آنچه‌ معروف‌ است‌ اینکه‌ فیلسوفان‌ اغلب‌ دارای‌ زندگی‌ پرماجرائی‌نیستند و رویدادهای‌ زندگیشان‌ جز برای‌ شارحان‌ احوالشان‌ چندان‌جالب‌ نیست‌ و چیزی‌ که‌ یادمان‌ آنان‌ است‌ ماجراهای‌ زندگیشان‌ نیست‌بلکه‌ آثار ایشان‌ است‌. امّا «خمینی‌ کبیر» که‌ بعدها مردم‌ ایران‌ او را بالقب‌ مختصر و جالب‌ «امام‌» شناختند، استثنائی‌ بر این‌ قاعده‌ بود.زندگی‌ و شخصیت‌ او مظهر یکی‌ از مهمترین‌ نقاط‌ عطف‌ تاریخ‌ اسلام‌و تشیع‌ است‌. این‌ نقطه‌ عطف‌ آن‌ تحوّل‌ و انتقالی‌ است‌ که‌ در نخستین‌سالهای‌ قرن‌ پانزدهم‌ هجری‌ از محیط‌ سرد و تاریک‌ استبداد به‌ فضای‌باز و روشن‌ حکومت‌ اسلامی‌ صورت‌ گرفت‌.

«روح‌ الله» در بیستم‌ جمادی‌ الثانی‌ سال‌ 1320 هـ.ق  مصادف‌ باسالروز جده‌اش‌ «ام‌ابیها» در «خمین‌» زاده‌ شد. در آن‌ زمان‌ ایران‌دوران‌ پر آشوب‌ «انقلاب‌ عدالتخواهی‌» را می‌گذراند. هفت‌ساله‌ بودکه‌ تن‌ شریف‌ شیخ‌ فضل‌الله نوری‌ پرچم‌ برافراشته‌ شده‌ استقلال‌ وآزادی‌ ایران‌ گردید.

پاره‌ای‌ از شارحان‌ احوال‌ «امام‌» در مورد حوادث‌ دوران‌ کودکی‌او که‌ در تکوین‌ خلق‌ و خوی‌ و مسیر زندگی‌اش‌ مؤثر بوده‌ است‌مطالبی‌ نوشته‌اند، ولی‌ آنچه‌ بسی‌ بیشتر از این‌ عوامل‌ در این‌ زمینه‌تأثیر داشته‌ همانا رویدادهای‌ زندگی‌ و کیفیت‌ و مراحل‌ جوانی‌ اواست‌. «امام‌» بعد از آنکه‌ تحصیلات‌ ابتدائی‌ خود را نزد اساتیدمختلفی‌ در اراک‌ گذراند در سن‌ 15 سالگی‌ به‌ تحصیل‌ علوم‌ اسلامی‌در محضر برادر بزرگوارش‌ پرداخت‌ و بعد از آن‌ به‌ یکی‌ از حوزه‌های‌رسمی‌ آن‌ زمان‌ یعنی‌ حوزه‌ اصفهان‌ فرستاده‌ شد. وی‌ هنگامی‌ که‌ به‌ آن‌حوزه‌ قدم‌ می‌گذاشت‌ کمتر از 18 سال‌ داشت‌. دو سال‌ بعد زمانیکه‌آیت‌الله مؤسّس‌ «حائری‌» به‌ سوی‌ شهر قم‌ شتافت‌ ایشان‌ نیز به‌ قم‌ رفت‌و در مدرسّه‌ دارالشفا مأمن‌ گزید.

در زمان‌ فوت‌ آیت‌الله حائری‌ «امام‌» در بسیاری‌ از علوم‌ مهارت‌ وتخصص‌ ویژه‌ای‌ یافته‌ بود. ارتباط‌ مادام‌العمر او با «کسب‌ فضائل‌اخلاقی‌» یکی‌ از بزرگترین‌ عواملی‌ بود که‌ بر آینده‌ او اثر عمیق‌گذاشت‌. در حقیقت‌ باید گفت‌ که‌ بدون‌ انگیزه‌ها و امکانهائی‌ که‌ این‌«ارتباط‌» برای‌ او به‌ وجود آورد بیشک‌ امام‌ همچون‌ یک‌ «روحانی‌گمنام‌» چشم‌ از جهان‌ فرو می‌بست‌. امّا این‌ منزلت‌ و مقام‌ عرفانی‌ بود که‌او را به‌ عظمت‌ و بزرگی‌ رساند.

«امام‌» در سرتا سر زندگانیش‌ به‌ کار تحریر و تألیف‌ نیز اشتغال‌داشت‌ بطوریکه‌مجموعه‌ آثار کتبی‌اش‌ را بسیار قطور و مفصّل‌ نمود.این‌ آثار شامل‌ وعظ‌ها، نامه‌ها، نوشته‌های‌ عرفانی‌، تفسیرات‌ کتاب‌مقدس‌ قرآن‌، دفاع‌ از اسلام‌، فقه‌، اصول‌، شعر و این‌ قبیل‌ مطالب‌هستند. از کتاب‌ چهل‌ حدیث‌ که‌ بگذریم‌ ـ که‌ فصول‌ و بابهای‌ مختلف‌آن‌ در حالتی‌ مخصوص‌ به‌ خود قرار دارند، مبحث‌ ولایت‌ فقیه‌بی‌گمان‌ مؤثرترین‌ اثر خمینی‌ کبیر است‌. تدوین‌ این‌ اثر را امام‌ در سال‌1339 یعنی‌ 7 سال‌ پس‌ از کودتای‌ آمریکائی‌ شاه‌ بر علیه‌ ملت‌ ایران‌ و2 سال‌ قبل‌ از قیام‌ اسلامی‌ 15 خرداد در قسمتی‌ از «کتاب‌ البیع‌» آغازکرد و مسلّماً غرضش‌ از تألیف‌ آن‌ تنها ادامه‌ سیره‌سلف‌ صالح‌ نبودبلکه‌ همانطور که‌ از درسهای‌ اظهار شده‌ در نجف‌ پیدا است‌ در فکراین‌ بود که‌ پایه‌های‌ یک‌ حکومت‌ مستقل‌ در زمان‌ غیبت‌ را سر و سامان‌بخشد و همچنین‌ در دفاع‌ از عقیده‌ای‌ بود در مقابل‌ کسانی‌ که‌ مذهب‌تشیّع‌ را مدافع‌ جدائی‌ دین‌ از سیاست‌ می‌پنداشتند و ادعا می‌کردند که‌«هر پرچمی‌ قبل‌ از قیام‌ قائم‌ برای‌ برپائی‌ حکومت‌ بلند شود محکوم‌ به‌شکست‌ است‌» و باید مسئولیّت‌ تمام‌ عواقب‌ شوم‌ و دردناک‌ آن‌ که‌نصیب‌ جامعه‌ اسلامی‌ می‌گردد را بپذیرد زیرا آمیختن‌ دین‌ با حکومت‌مردم‌ را از دین‌ و مذهب‌ بری‌ نموده‌ و باعث‌ زوال‌ دین‌ خواهد شد وباعث‌ نزول‌ بلایا و بدبختیهای‌ بعدی‌ جامعه‌ تشیّع‌ خواهد گردید.

آثار علمی‌ «امام‌» از تألیفات‌ دوران‌ جوانی‌ و با تألیف‌ مسائل‌ عقلیه‌آغاز گردید و در زمینه‌ اخلاقیات‌ و فقه‌ و اصول‌ ادامه‌ یافت‌. بیش‌ از27 سال‌ نداشت‌ که‌ «مصباح‌الهدایه‌» را در عرفان‌ به‌ رشته‌ تحریردرآورد. در سن‌ 29 سالگی‌ شرحی‌ بر دعای‌ سحرماه‌ رمضان‌ نگاشت‌که‌ نشان‌دهنده‌ ارتقاء فکری‌ او در مسائل‌ عقلیّه‌ است‌. وی‌ سپس‌ کتاب‌«اربعین‌ حدیث‌» را تألیف‌ کرد که‌ شامل‌ 7 حدیث‌ در مسائل‌ عقلیه‌ و33 حدیث‌ مربوط‌ به‌ اخلاقیات‌ می‌باشد. امام‌ تا آخر عمر مبارک‌ خودموفق‌ به‌ باقی‌ گذاشتن‌ حداقل‌ 25 اثر علمی‌ گردید. در میان‌ آثار متعددامام‌ مهمترین‌، برجسته‌ترین‌ و معروفترین‌ اثر او رساله‌ وی‌ در نظریه‌سیاسی‌ است‌ که‌ مجموعه‌ای‌ از دروس‌ ایشان‌ در نجف‌ بوده‌ است‌ که‌توسط‌ شاگردان‌ او به‌ رشته‌ تحریر درآمده‌ و بنام‌ «ولایت‌فقیه‌» یا«حکومت‌ اسلامی‌» و گاه‌ با نام‌ مستعار «نامه‌ای‌ از امام‌ کاشف‌العظاء»،در سالهای‌ خفقان‌ و مبارزه‌ به‌ چاپ‌ رسید.

حال‌ بهتر است‌ به‌ برخی‌ از رویدادهای‌ مهمی‌ بپردازیم‌ که‌ بی‌شک‌بر همه‌ ایرانیان‌ هوشیار واندیشمند تأثیر داشته‌ ولی‌ بر مشرب‌ فکری‌امام‌ بویژه‌ بر تفکرات‌ وی‌ در باب‌ مسائل‌ سیاسی‌ اثری‌ عمیق‌ گذارده‌است‌.

نخستین‌ این‌ رویدادها بروز تهاجم‌ جدید نظری‌ و فکری‌ به‌ مبانی‌ وتاریخ‌ تشیّع‌ و اسلام‌ در جامعه‌ ایران‌ بود که‌ شاخص‌ترین‌ نوشتار در این‌زمینه‌ و در آن‌ عصر کتاب‌ «اسرار هزارساله‌» متعلق‌ به‌ علی‌اکبرحکمی‌زاده‌ بود که‌ باعث‌ شد ایشان‌ با نوشتن‌ کتاب‌ «کشف‌الاسرار»ضمن‌ رد مطالب‌ تهاجمی‌ آن‌ کتاب‌ مطالبی‌ را نیز در زمینه‌ ایجاد یک‌فضای‌ سیاسی‌ مناسب‌ جهت‌ ایجاد حکومت‌ اسلامی‌ ترسیم‌ نمایند. درنظر امام‌ رژیم‌ سلطنتی‌ بالاستقلال‌ یک‌ رژیم‌ فاسد و غیرقانونی‌ بود.بنابراین‌ حکومت‌ اگر می‌خواست‌ پادشاهی‌ هم‌ باشد به‌ نحوی‌می‌بایست‌ تحت‌ نظارت‌ فقهاء درآید. در این‌ کتاب‌ امام‌ طرح‌ اولیه‌ولایت‌ مطلقه‌ فقیه‌ و حکومت‌ اسلامی‌ را پایه‌گذاری‌ نمود و در ضمن‌ به‌مسئله‌ استقلال‌ و آزادی‌ نیز بهای‌ زیادی‌ داد. از جمله‌ موارد دیگرکتاب‌ مسائل‌ ذیل‌ را می‌توان‌ نام‌ برد:

1ـ لزوم‌ بازگشت‌ به‌ هویت‌ اسلامی‌

2ـ غیرقابل‌ قبول‌ بودن‌ حکومتهای‌ غیراسلامی‌ حتی‌ دمکراسی‌

3ـ تشریح‌ حکومت‌ آرمانی‌ اسلامی‌ و مصداق آن‌ در عصر حاضر

4ـ تشریح‌ اعمال‌ استبدادی‌ رضاخان‌ و شرح‌ جنایات‌ او

 

دومین‌ رویداد، فشار شدید دستگاه‌ حاکمه‌ دیکتاتوری‌ رضاخان‌ برحوزه‌ علمیه‌ بود که‌ روح‌الله جوان‌ و طلبه‌های‌ دیگر را مجبورمی‌ساخت‌ تا روزها قبل‌ از طلوع‌ آفتاب‌ به‌ محلی‌ بیرون‌ از شهر قم‌بروند و وقتی‌ هوا تاریک‌ می‌شد به‌ خانه‌ برگردند تا بتوانند درس‌ ومباحثه‌ داشته‌ و در عین‌ حال‌ دست‌ از لباسشان‌ برندارند.

سوّمین‌ واقعه‌ای‌ که‌ نفوذ عمیقی‌ بر اندیشه‌ امام‌ گذارد وضع‌اسف‌باری‌ بود که‌ در اثر احتیاط‌ مفرط‌، عدم‌ آگاهی‌ به‌ مسائل‌ روز ورخنه‌ افراد ناصالح‌ در «بیت‌» بعضی‌ از بزرگان‌ حوزه‌ حداقل‌ در طول‌حیات‌ سیاسی‌ امام‌ تا آن‌ روز بود. امام‌ برای‌ زنده‌ نگاه‌ داشتن‌ خط‌مبارزه‌ در حوزه‌ پس‌ از فوت‌ «حاج‌ شیخ‌ عبدالکریم‌ حائری‌» به‌ فعالیت‌برای‌ طرح‌ مرجعیّت‌ آیه‌الله بروجردی‌ پرداخت‌ زیرا تصور می‌نمود که‌تنها شخص‌ صالحی‌ است‌ که‌ با توجه‌ به‌ سوابقش‌ می‌توانست‌ شاه‌ را ازبسیاری‌ از خلافکاریها باز دارد. امّا متأسفانه‌ آنطور که‌ امام‌می‌خواست‌ نشد. بر این‌ اساس‌ «امام‌» توجه‌ خاصّی‌ نسبت‌ به‌ نزدیکان‌و بیت‌ خویش‌ داشتند و از حضور عناصر مشکوک‌ در آن‌ جلوگیری‌می‌کردند و از دخالت‌ نزدیکان‌ خود در بسیاری‌ از مسائل‌ که‌ شائبه‌تکرار مسائل‌ بیوت‌ گذشته‌ را بنماید جلوگیری‌ می‌نمودند.

چهارمین‌ رویداد، اصلاح‌گرانی‌ (رفرم‌گرائی‌) فعالیت‌ آیت‌اللهکاشانی‌ در دوران‌ نهضت‌ ملی‌ شدن‌ صنعت‌ نفت‌ و مبارزه‌ با رژیم‌ شاه‌بود که‌ برای‌ امام‌ درسی‌ شد که‌ از اصلاح‌ نظام‌ موجود (رفرمیستی‌)بپرهیزد و فعالیت‌ خود را در چارچوب‌ سیاستهای‌ جاری‌ زمان‌ قرارندهد بلکه‌ به‌ فکر یک‌ «انقلاب‌» یا نظام‌ جدید انقلابی‌ باشد که‌ یک‌ فقیه‌در رأس‌ آن‌ قرار گیرد.

با همه‌ این‌ تفاصیل‌ تبیین‌ و انتشار نظرات‌ سیاسی‌ «امام‌» حدود 20سال‌ طول‌ کشید. البته‌ قسمتهای‌ مختلف‌ نظرات‌ سیاسی‌ امام‌ همگی‌،یکجا و با هم‌ ظاهر نشدند بلکه‌ قدم‌ به‌ قدم‌ و به‌ صورت‌ بخشهای‌ مجزاصادر شدند که‌ مقتضیات‌ زمان‌ نیز در آنها تأثیر به‌ سزایی‌ داشت‌بنابراین‌ دادن‌ شرح‌ موجزی‌ از اندیشه‌ سیاسی‌ «امام‌» به‌ هیچ‌ وجه‌ سهل‌ وساده‌ نیست‌ حتی‌ تقلیل‌ آنها به‌ جملاتی‌ که‌ با هم‌ مربوط‌ و متناسب‌ باشندغالباً کاری‌ است‌ دشوار.

در حوزه‌ای‌ از افکار «امام‌» که‌ ما با آن‌ سروکار داریم‌، یعنی‌ درقلمرو اندیشه‌ سیاسی‌، مهمترین‌ اندیشه‌های‌ وی‌ بر حول‌ نظام‌«ولایت‌فقیه‌» متمرکز شده‌اند که‌ منظور از آن‌ ولایت‌ِ «متخصص‌ّ فقه‌ واحکام‌ اسلامی‌» بر جامعه‌ مسلمین‌ است‌. در عباراتی‌ که‌ بعدها نقل‌خواهد شد گاه‌ از کلمه‌ «حاکمیت‌» به‌ جای‌ «ولایت‌» استفاده‌ شده‌ است‌که‌ مفهوم‌ مطلب‌ را دقیقتر به‌ ذهن‌ دانشور علوم‌ سیاسی‌ امروز متبادرمی‌کند ولی‌ با توجه‌ به‌ جایگاه‌ خاص‌ کلمه‌ ولایت‌ در فرهنگ‌ سیاسی‌شیعی‌ چاره‌ای‌ نیست‌ جز اینکه‌ بیشتر از همان‌ اصطلاح‌ ولایت‌ استفاده‌شود و مفهوم‌ مطلب‌ را از مجموعه‌ اندیشه‌هائی‌ که‌ ابراز شده‌ است‌استنباط‌ کنیم‌.

 

اندیشه‌ سیاسی‌

اگر گروهی‌ از انسانها سازمان‌ مهمی‌ را با ضوابطی‌ معین‌ برای‌ خودبه‌ وجود بیاورند و مسئله‌ امردهی‌ و امربری‌ هم‌ میان‌ آنها وجود داشته‌باشد امّا رابطه‌ میان‌ آنها بر اساس‌ نیرنگ‌ و فریب‌ و غایت‌ کار آنها فسادباشد مسلّماً نه‌ سردسته‌ چنین‌ گروهی‌ را باید حاکم‌ و سیاستمدار دانست‌و نه‌ کارهائی‌ که‌ انجام‌ می‌دهد را سیاست‌. دلیل‌ سیاستمدار و حاکم‌نبودن‌ چنین‌ فردی‌ و سیاست‌ نبودن‌ این‌ رابطه‌ اینستکه‌ «امام‌» میان‌«سیاست‌» و اینگونه‌ رابطه‌ منظم‌ امردهی‌ و امربری‌ صرف‌، تفاوت‌ قائل‌است‌. او مانند همه‌ دانشمندان‌ علوم‌ سیاسی‌ بر این‌ عقیده‌ است‌ که‌ تازمانی‌ که‌ قانون‌ در جامعه‌ وجود نداشته‌ باشد جامعه‌ دچار فساد خواهدشد، البته‌ این‌ قوانین‌ بایستی‌ مطابق‌ موازین‌ «عدالت‌» باشد و این‌ مسئله‌مسلّماً تحقق‌ نخواهد یافت‌ مگر آنکه‌ «قوانین‌ الهی‌» بر روابط‌ اجتماعی‌مردم‌ حاکم‌ باشد زیرا قوانین‌ الهی‌ چون‌ از اراده‌ خداوند ناشی‌ شده‌اندعادلانه‌اند. امّا قوانین‌ فی‌نفسه‌ و بدون‌ واسطه‌ و ابزار نمی‌توانند اقتدارداشته‌ باشند چرا که‌ آدمیان‌ از زمان‌ پیدایش‌ جامعه‌ و تشکیل‌ اجتماع‌نتوانسته‌اند قوانین‌ را در جامعه‌ میان‌ خود رعایت‌کنند مگر آنکه‌ تحت‌حاکمیت‌ حاکمی‌ قرار گرفته‌اند.

بنابراین‌ مفروضات‌، که‌ از اندیشه‌ امام‌ برگرفته‌ شده‌ وظیفه‌ این‌حاکم‌ اجرای‌ قوانین‌ الهی‌ است‌ که‌ باید بر روابط‌ مردم‌ حاکم‌ باشد و براین‌ اساس‌ علم‌ به‌ قوانین‌ برای‌ زمامدار لازم‌ است‌ و او باید افضلیت‌علمی‌ هم‌ داشته‌ باشد که‌ نتیجه‌ طبیعی‌ همه‌ این‌ مسائل‌ اینستکه‌ حاکم‌ بابسیاری‌ از مردم‌ تفاوت‌ داشته‌ باشد، هم‌ در علم‌ و دانائی‌ و هم‌ درتوانائی‌ نسبت‌ به‌ اینکه‌ تمایلات‌ و خواسته‌های‌ خود را به‌ قید فرمان‌عقل‌ درآورد. پس‌ حاکم‌ حقیقی‌ در صورتی‌ شایستگی‌ حکمرانی‌ داردکه‌ به‌ قصد ارضاء خواهشهای‌ نفسانی‌ فرمان‌ نراند بلکه‌ به‌ نیابت‌ از جانب‌خداوند و به‌ مقتضای‌ فرامین‌ شرع‌ و عدالت‌ حکومت‌ کند. بنابراین‌«امام‌» تفاوت‌ قاطعی‌ میان‌ سیاستی‌ که‌ اغلب‌ بر جوامع‌ حکومت‌ می‌کندو آن‌ سیاستی‌ که‌ باید حکومت‌ کند قائل‌ می‌گردد. البته‌ هر دو نوع‌سیاست‌ ممکن‌ است‌ از قدرت‌ فائقه‌ برخوردار باشند و بر سرنوشت‌آدمیان‌ بی‌شماری‌ حاکمیت‌ داشته‌ باشند ولی‌ تنها چیزی‌ «سیاست‌حقیقی‌» است‌ که‌ در راه‌ عدالت‌ و هدایت‌ به‌ کار گرفته‌ شود.

این‌ یکی‌ از نکات‌ اصلی‌ نظریه‌ «امام‌» است‌ که‌ «حضور خدا درصحنه‌ سیاست‌» را جدی‌ می‌گیرد و همین‌ نکته‌ است‌ که‌ به‌ طور قاطع‌وی‌ را از اندیشمندان‌ سیاسی‌ غرب‌ متمایز می‌کند. بسیاری‌ ازنویسندگان‌ معاصر غرب‌ سیاست‌ را «قدرت‌»، «علم‌ قدرت‌»، «توزیع‌قدرتمندانه‌ ارزشها»، «راه‌ کسب‌ قدرت‌» و غیره‌ دانسته‌اند. از نظرآنان‌ دولت‌، تار و پود قوانین‌ و نهادهای‌ سیاسی‌اش‌ قدرت‌ فائقه‌ است‌و قوانین‌ اخلاقی‌ِ برتری‌ وجود ندارد که‌ دولت‌ و همه‌ نهادهایش‌ رابتواند مورد کنترل‌ و انتقاد قرار دهد. امّا از نظر امام‌ قدرت‌ خداوند برفراز همه‌ قدرتهای‌ زمینی‌ است‌ و اقتدار فرد حاکم‌ در تحلیل‌ غائی‌ به‌وسیله‌ این‌ مرجع‌ به‌ صورت‌ قدرتی‌ مشروط‌ و محدود درمی‌آید. پس‌هر استیلائی‌ دارای‌ «سیاست‌» نیست‌ زیرا اعمال‌ زور در صورتی‌قانونی‌، مشروع‌ و صحیح‌ است‌ که‌ طبق‌ یک‌ نظام‌ اخلاقی‌ معتبر، مستقل‌و مطلق‌ یعنی‌ «قوانین‌ الهی‌» که‌ ناشی‌ از اراده‌ خداوند است‌ صورت‌پذیرد که‌ نهایتاً منجر به‌ «هدایت‌ جامعه‌» گردد.

بنابراین‌ می‌توان‌ سیاست‌ را از نظر امام‌ با این‌ تعریف‌ مطابق‌ دانست‌که‌ «سیاست‌ عبارتست‌ از اداره‌ جامعه‌های‌ انسانی‌ و هدایت‌ آن‌ به‌ سوی‌تعالی‌»:

انسان‌ یک‌ بعد ندارد، جامعه‌ یک‌ بعد ندارد انسان‌ فقط‌ یک‌ حیوان‌نیست‌ که‌ خوردن‌ و خوراک‌ همه‌ شئون‌ او باشد سیاستهای‌ صحیح‌اگر هم‌ باشد امت‌ را در یک‌ بعد هدایت‌ می‌کند و راه‌ می‌برد وآن‌بعد حیوانی‌ است‌ این‌ سیاست‌ یک‌ جزء ناقص‌ است‌ از سیاستی‌که‌ در اسلام‌ برای‌ انبیاء و اولیاء ثابت‌ است‌. آنها می‌خواهند ملت‌ راهدایت‌ کنند، راه‌ ببرند در همه‌ مصالحی‌ که‌ برای‌ انسان‌ متصور است‌برای‌ جامعه‌ متصور است‌.

 

پس‌ توجه‌ به‌ این‌ نکته‌ حائز اهمیت‌ است‌ که‌ سیاست‌ هر چند مستلزم‌تدبیر، تصمیم‌ و اعمال‌ قدرت‌ است‌ ولی‌ هر تدبیر، تصمیم‌ و اعمال‌قدرتی‌ را نباید سیاست‌ دانست‌ چنانکه‌ همه‌ اندیشمندان‌ مکتب‌ سیاسی‌هدایت‌ همواره‌ چنین‌ می‌اندیشیده‌اند. آنها سیاست‌ را همواره‌ با هدایت‌ملازم‌می‌دانستند و با آن‌ تعریف‌ می‌کردند. حضرت‌علی‌(ع) سیاست‌را ملازم‌ با هدایت‌ می‌داند آنجا که‌ می‌فرماید: «بدان‌ بدرستیکه‌ بهترین‌بندگان‌ خدا نزد خدا رهبر سیاسی‌ عادلی‌ است‌ که‌ هدایت‌ شده‌ وهدایتگر باشد». «امام‌» نیز همین‌ برداشت‌ از سیاست‌ را ارائه‌ می‌کندو می‌گوید:

سیاست‌ این‌ است‌ که‌ جامعه‌ را هدایت‌ کند و راه‌ ببرد، تمام‌ مصالح‌جامعه‌ را در نظر بگیرد و تمام‌ ابعاد انسان‌ و جامعه‌ را در نظر بگیردو اینها را هدایت‌ کند به‌ طرف‌ آن‌ چیزی‌ که‌ صلاحشان‌ است‌.

 

منشأ و غایت‌ حکومت‌

1. عدالت‌

هنگامی‌ که‌ امام‌ خمینی‌ از بازگشت‌ به‌ اسلام‌ صحبت‌ می‌کند طنین‌یک‌ مکتب‌ بشر دوستی‌ که‌ اندک‌ زمانی‌ بعد از انقلاب‌ سراسر ایران‌ رافراگرفت‌، از سخن‌ او شنیده‌ می‌شود. وی‌ مکرراً در قسمتهای‌ مختلف‌آثارش‌ مثلاً در دروس‌ ولایت‌ فقیه‌ و منشورهای‌ انقلاب‌ اسلامی‌برضد «قدرت‌ مطلقه‌» و استبداد و در ستایش‌ عدالت‌، بشریت‌، تقوی‌و... سخن‌ می‌گوید. برای‌ مثال‌ می‌گوید:

زمامدار اگر عادل‌ نباشد در دادن‌ حقوق‌ مسلمین‌ و اخذ مالیاتها وصرف‌ صحیح‌ آن‌ و اجرای‌ قانون‌ جزا عادلانه‌ رفتار نخواهدکرد.

یا در قسمت‌ دیگر می‌گوید:

پیغمبر اسلام‌ تشکیل‌ حکومت‌ داد مثل‌ سایر حکومتهای‌ جهان‌ لکن‌با انگیزه‌ بسط‌ عدالت‌ اجتماعی‌.

«خمینی‌» پیوسته‌ این‌ نظر را تکرار می‌کند که‌ عدالت‌ شرط‌ اصلی‌حصول‌ به‌ صلح‌، امنیت‌، رفاه‌ استقلال‌ و مساوات‌ است‌. هدف‌ قریب‌ هرحکومتی‌ چیزی‌ جز این‌ مسائل‌ نیست‌:

حکومت‌ اسلامی‌، جمهوری‌ اسلامی‌، عدل‌ اسلامی‌ را مستقر کنید. باعدل‌ اسلامی‌ همه‌ و همه‌ در آزادی‌، استقلال‌ و رفاه‌ خواهند بود.

مطمئناً طبیعت‌ و ماهیت‌ حکومت‌ استبدادی‌ عدالت‌ را غیرممکن‌می‌سازد گو اینکه‌ عدالت‌ در حکومت‌ جمهوری‌ِ محض‌ امکانپذیراست‌ ولی‌ امام‌ چون‌ در آن‌ نوع‌ حکومت‌ معایبی‌ می‌بیند به‌ جانب‌حکومت‌ اسلامی‌ (جمهوری‌ اسلامی‌) متمایل‌ می‌شود. البته‌ درصورتی‌ که‌ شرایط‌ لازم‌، وجود آن‌ حکومت‌ را ممکن‌ سازد. امّامتأسفانه‌ در همه‌ حکومتها حکام‌ و هیأت‌ حاکمه‌ راه‌ عدالت‌ را در پیش‌نمی‌گیرند بلکه‌ همواره‌ در معرض‌ فساد قرار دارند. بدین‌ معنی‌ که‌حکومت‌ را یا به‌ حکومت‌ مطلقه‌ تبدیل‌ می‌کنند و یا آن‌ را بازیچه‌دست‌ عقول‌ ناقص‌ بشری‌ قرار می‌دهند. بنابراین‌ بهترین‌ راه‌ برای‌ حفظ‌حکومت‌ اسلامی‌ و جلوگیری‌ از انحراف‌ آن‌ به‌ وسیله‌ یک‌ فرد یا یک‌گروه‌ آنست‌ که‌ نظام‌ سیاسی‌ و قانون‌ اساسی‌ در آن‌ طوری‌ باشد که‌ بااستفاده‌ از ارزشهای‌ عادلانه‌، اعتدال‌ و موازنه‌ای‌ میان‌ عناصر و قوای‌حکومت‌ برقرار کند و هر یک‌ از نهادها (قوا) بتوانند بر نهادهای‌ دیگرنظارت‌ داشته‌ باشند و متقابلاً از طرف‌ همان‌ نهادها تحت‌ نظارت‌ قرارگیرند و این‌ همان‌ آئین‌ معروف‌ «امر و نهی‌» است‌ که‌ حکومت‌ را به‌«عدالت‌» نزدیک‌ می‌سازد و امام‌ خمینی‌ آن‌ را به‌ عنوان‌ جوهر و اساس‌هر حکومتی‌ مطرح‌ می‌کند:

هر فردی‌ از افراد ملت‌ حق‌ دارد که‌ مستقیماً در برابر سایرین‌زمامدار مسلمین‌ را استیضاح‌ کند و از او انتقاد نماید و او باید جواب‌قانع‌کننده‌ دهد و در غیراینصورت‌ اگر به‌ خلاف‌ وظایف‌ اسلامی‌خود عمل‌ کرده‌ باشد خود بخود از مقام‌ زمامداری‌ معزول‌ است‌.

این‌ عبارت‌ با وضوح‌ کامل‌ ماهیت‌ خاص‌ افکار «امام‌» را روشن‌می‌کند. در اینجا ما بیگمان‌ با آرمانی‌ بزرگ‌ روبرو هستیم‌ آرمانی‌ که‌خلق‌الساعه‌ نیست‌ بلکه‌ در بطن‌ تمامی‌ فرهنگ‌ و سنت‌ ائمه‌ مکتب‌سیاسی‌ هدایت‌ پرورش‌ یافته‌ است‌. ولی‌ شیوه‌ بیان‌ این‌ آرمان‌ شیوه‌پرشور کسی‌ نیست‌ که‌ دارای‌ افکار و تصورات‌ خیالگرایانه‌ باشد بلکه‌در بیان‌ آن‌ مناسبت‌ با اوضاع‌ واقعی‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ و طبیعی‌ و ملی‌معین‌ در زمانی‌ معیّن‌ یا به‌ طور فردی‌ یا مستقل‌ از مجموعه‌ پیچیده‌انواع‌ نهادها برای‌ حصول‌ به‌ این‌ آرمان‌ درنظر گرفته‌ شده‌ است‌. ما نه‌تنها باید بپذیریم‌ که‌ تحقّق‌ِ آرمان‌ِ آزادی‌ِ سیاسی‌ منوط‌ به‌ حصول‌برخی‌ نهادهای‌ ویژه‌ است‌ بلکه‌ باید قبول‌ کنیم‌ که‌ خود این‌ نهادها هراندازه‌ هم‌ مطلوب‌ باشند نمی‌توانند بر ملتی‌ تحمیل‌ شوند. آنها فقط‌می‌توانند از طبیعت‌ و استعدادهای‌ یک‌ ملت‌ به‌ وجود آیند و نشو و نماکنند. حکمت‌ سیاسی‌ در برخورداری‌ از دانش‌ کافی‌ درباره‌ ماهیت‌ آن‌نهادها برای‌ یاری‌ رساندن‌ به‌ رشد آنها در پرتو «عدالت‌» است‌.

بنابراین‌ یکی‌ از نظرات‌ بنیانی‌ «امام‌» اینستکه‌ «عدالت‌» یکی‌ ازفضیلت‌های‌ بشری‌ است‌ با این‌ فرض‌ که‌ قبول‌ داریم‌ فضیلت‌ انسانی‌کیفیتی‌ است‌ واقعی‌ که‌ وجودی‌ حقیقی‌ دارد. در آن‌ صورت‌ کشف‌ آن‌قاعدتاً باید مقدور و امکانپذیر باشد. یعنی‌ باید با تحقیق‌ و دنبال‌ کردن‌مطلب‌ بالاخره‌ از مفهوم‌ و سرشت‌ حقیقی‌ فضیلت‌ سر درآورد.

امام‌ در بیان‌ فضیلت‌ بشر سه‌ عنصر اساسی‌ را نام‌ برد: عقل‌، شرع‌ وعدل‌. دارنده‌ هر کدام‌ از این‌ صفات‌، انسانی‌ خوب‌ است‌ و هرکس‌همه‌ آن‌ صفات‌ را داشته‌ باشد «انسان‌ کامل‌» نامیده‌ می‌شود. امّا ما دراینجا بنا نداریم‌ که‌ به‌ تعریف‌ و تبیین‌ این‌ سه‌ صفت‌ بپردازیم‌ بلکه‌ فقط‌به‌ بررسی‌ سومین‌ صفت‌ یعنی‌ عدل‌ باید اکتفا کنیم‌.

عدالت‌ از نظر امام‌ را باید در حوزه‌ عمل‌ گسترده‌اش‌ جستجو کنیم‌.زیرا عدالت‌ حوزه‌ عمل‌ معینی‌ که‌ منحصر و مخصوص‌ به‌ خودش‌ باشدندارد. به‌ عنوان‌ مثال‌ شجاعت‌ و حکمت‌، «عدالت‌» است‌. «امام‌» می‌گوید:

شجاعت‌ که‌ یکی‌ از اصول‌ و ارکان‌ اخلاق حسنه‌ و ملکه‌ فاضله‌ است‌عبارتست‌ از حالت‌ متوسطه‌ و معتدله‌ بین‌ افراط‌ که‌ از آن‌ تعبیرمی‌شود به‌ تهور ـ و آن‌ عبارتست‌ از نترسیدن‌ در مواردی‌ که‌ ترس‌سزاوار است‌ ـ و بین‌ تفریط‌ که‌ از آن‌ تعبیر می‌شود به‌ جبن‌ ـ و آن‌عبارتست‌ از ترسیدن‌ در مواردی‌ که‌ سزاوار


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد اندیشه

ترور با رویکردی بر اندیشه امام خمینی

اختصاصی از هایدی ترور با رویکردی بر اندیشه امام خمینی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 51

 

اسلام و صلح

اسلام، دین صلح و آرامش است و همیشه در اسلام، صلح و آرامش، بر جنگ و قتال برتری داشته است. و پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین (ع) همواره قبل از شروع جنگ، دشمنان را دعوت به صلح و گفتگو می کردند. در قرآن نیز دستورات صریحی مبنی بر پذیرش صلح و اولویت آن وجود دارد.

«ان جَنِحوا لِلسلم فَاجنح لها و توکل علی الله اِنّه هو السمیع العلیم و اِن یرید و اَن یَخدعوک فان حسبک الله هو الَّذی ایدک بنصره و بالمؤمنین».

و اگر آنان تمایل به صلح نشان دادند تو نیز به آن متمایل شو و بر خدا تکیه کن که او شنوا و داناست و اگر بخواهند تو را فریب دهند، خدا برای تو کافی است و همان کسی است که تو را با یاری خود و یاری مؤمنان تقویت کرد. در آیۀ 90 سورۀ نساء نیز آمده است که اگر «کافران و ظالمان از جنگ کناره گرفتندو دست کشیدند و با شما طرح صلح انداختند، دیگر بر آن ها دست نگشایید و شما را برایشان در آن صورت راه و جنگی نیست.»

شیخ محمود شلتوت نیز در این باره با توجه به آیات سورۀ انفال می گوید، هر گاه دشمنی، دست از جنگ بکشد و از کشتار و خونریزی خودداری کند وپیشنهاد صلح دهد و در این پیشنهاد خدعه و حیله و نیرنگ به کار نبرده باشد، باید پذیرفت و نباید بی دلیل خون مسلمان را تباه ساخت.

از نظر ایشان، جنگ فقط و فقط برای این است که دفع ظلم و تجاوز شود و در واقع جنگ به منظور تحکیم صلح و برقرار ساختن میزان عدالت است. ایشان ضمن تفسیری جالب از آیه 64 سوره انفال که می گوید: «و برای آنان هر چه نیرو می توانید جمع آوری کنید». تهیه ساز و برگ جنگ را تنها به خاطر دفع شر تجاوز کار و نوعی بازدارندگی در راستای برقراری صلح و امنیت می دانند. ایشان دلیل قرآن برای تاکید زیاد بر کلمه«سلام» را این می داند که در دل های مردم بذر صلح بپاشد، تا بر مبنای سازش عمل کنند.

متفکر شهید مرتضی مطهری نیز به آیات صلح در قرآن اشاره می کند، از جمله به«والصلح خیر»، (نساء، 128) : صلح بهتر است و «یاایها الذین آمنوا و ادخلوا فی السلم کافه» (بقره، 208) و نیز به آیات سوره انفال و سوره نساء، ایشان نیز با توجه به این آیات، به ماهیت صلح آمیز اسلام تاکید دارند. البته ایشان ضمن تاکید بر صلح و دوری از جنگ، معتقدند که صلح غیر از تسلیم است و معنای صلح را همزیستی شرافتمندانه می دانند.

البته ایشان تسلیم شدن و تحمل زور و زیر بار رفتن را صلح نمی دانند، از این رو، استدلال می کنند که اسلام هرگز تحمل ذلت را اجازه نمی دهد و ضمن تاکید بر دفاع در برابر متجاوز، در عین حال طرف دار صلح است.

ارزش های انسانی در جنگ و جهاد

با تمام تأکیدات بر صلح و ممنوعیت کامل،هر نوع تجاوز و سلطه طلبی، اسلام در جنگ های ناگزیر بر رعایت ارزش های انسانی و حفظ حرمت انسان تأکید دارد. مقصود از ارزش‌های انسانی، عبارتست از اصول وقواعد اخلاقی که تمامی انسان‌ها با هر عقیده و مسلکی که دارند، در جنگ به آن پایبندندو می توان گفت این اصول، از فطرت الهی انسان‌ها ناشی می شود. آیین مقدس اسلام نیز این اصول و قواعد را محترم می‌داند و در جنگ به آن پایبند است. برای نمونه می‌توان به مواردی در این زمینه اشاره کرد:

دعوت به اسلام قبل از جنگ

از آنجا که هدف از جهاد مقدس اسلامی دعوت انسان‌ها به توحیداست، لذا در جهاد باید ابتدا مشرکان را به اسلام دعوت کرد و اگر مسلمان شدند، جنگی در نخواهد گرفت. در روایتی، امیرمؤمنان علی(ع)، از پیامبر(ص) نقل کرده است که پیامبر اسلام(ص)در هنگام اعزام ایشان به یمن، به ایشان سفارش کرده اند که تا کسی را به اسلام دعوت نکرده با او جنگ نکند واگر خداوند به وسیلۀ وی، یکنفر را هدایت کند برای ایشان از تمام آنچه خورشید بر آن تابیده و غروب کرده (یعنی تمام دنیا) بهتر است. پس مشاهده می شود که دعوت و گفتگو از نظر اسلام، مقدم بر جنگ است.

پذیرش تقاضای پناهندگی

اگر کافری از مسلمانان یا از حاکم اسلامی،تقاضای پناهندگی یا «امان» کرد، مورد قبول قرار می‌گیرد، در این زمینه، فرد فرد مسلمانان و البته با محدودیت‌هایی حق امان دادن دارندوهیچ کس حق ندارد در مدت امان، فردپناهنده را اسیر کرده یا بکشد.

مصونیت پیران، کودکان، زنان و مجانین در جنگ

مصونیت گروه های مذکور، از جمله نمونه‌های احترام به ارزش‌های انسانی است و سپاه اسلام حق ندارد متعرض گروه‌های انسانی مذکور شود.

ممنوعیت پیمان شکنی

اسلام دستور می‌دهد که اگر با دشمن قراردادی بستید تا هنگامی که اوخیانت نکرده است، باید وفادار به پیمان باشید. پیامبر(ص) و علی(ع) سخت به این اصل وفادار بودند.

ممنوعیت اعمال ضد انسانی

اسلام مثله کردن دشمن، (یعنی بریدن گوش و بینی و ...) را منع کرده است و پیامبر(ص) همواره قبل از اعزام نیرو به جهاد، این سفارش را به مسلمانان می کردند. اسلام بدین نحو هر گونه دست زدن به اعمال غیر انسانی را در جنگ، ممنوع اعلام کرده است.

برخورد انسانی با اسیران

هدف از اسیر گرفتن، تضعیف نیروی انسانی دشمن و آشنا کردن اسرا با اسلام است. اسلام ضمن دستور به برخورد انسانی با اسرا، راه‌هایی برای آزادی آنان، تدارک دیده است.

جهاد و ترور

با بررسی مفهوم و معنای جهاد در اسلام و همچنین مطالعه و مشاهدۀ اولویت آن بر جنگ، به این نتیجه می رسیم که جهاد نمی تواند توجیهی برای دست زدن به ترور باشد. اول اینکه، جهاد از نظر اسلام، قبل از همه چیز امری دفاعی است. یعنی دفاع از کیان و ناموس اسلام و مسلمین ومملکت اسلامی در برابر تجاوزات عملی دشمنان اسلام. از سوی دیگر، سیرۀ پیامبر(ص) نشان میدهد که ایشان، ابتدا از جنگ، حتی دفاعی نیز منع می‌کردند تا اینکه آیات مربوط به جهاد نازل شد.سیره عملی دعوت ایشان، همواره با دعوت به گفتگو و صلح و سعی در دوری از جنگ، همراه بود. جهاد قبل از هر چیزی، امری فردی و عبادی است و به معنای مبارزه با هوا و هوس و خواهش های درونی و نفسانیات است و پس از آن در عرصۀ عمومی، برای دفاع و مقابله در برابر تجاوز، مشروعیت می یابد.

از سوی دیگر، اسلام دین صلح و سلام و آرامش است و بر صلح تأکید فراوانی دارد. در هنگام جنگ نیز اسلام همواره بر مراعات ارزش های انسانی تأکید داشته است. از نظر اسلام بایستی از کشته شدن و آسیب رساندن به افراد بی گناه، زنان و کودکان و غیر نظامیان، جلوگیری کرد. پس چگونه است که بعضی ها، ترورهای کور و بی هدف خود را که منجر به کشته و زخمی شدن بی گناهان، مردم عادی، زنان و کودکان می شود را با عنوان جهاد توجیح می کنند؟ مشاهده می‌شود که این امر، و دست زدن به ترور به عنوان جهاد به هیچ وجه قابل توجیه نیست و نمی‌توان به هیچ عنوان، قتل و خونریزی، زخمی کردن و ترساندن افراد بی گناه، زنان و کودکان را با توسل به فریضه جهاد، جنبه شرعی و اسلامی بخشید.


دانلود با لینک مستقیم


ترور با رویکردی بر اندیشه امام خمینی