دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
بخش اول: ولادت
اگر بخواهیم احوالات فرزندان پیامبر اسلام (ص) را بنگریم آن حضرت آن حضرت دارای 3 یا 4 پسر و 4 دختر بود. پسران آن حضرت عبارتند از قاسم که قبل از بعثت بدنیا آمد و پیش از بعثت از دنیا رفت به همین خاطر به پیامبر ابالقاسم می گفتند، عبدالله که نام پدر آن حضرت را روی وی گذاشتند که وی در کودکی از دنیا رفت، ابراهیم که در مدینه متولد شد و یکسال زندگی کرد.
و اما دختران آن حضرت به این شرحند: زینب که بزرگترین دختر رسول خدا بود و چون به حد بلوغ رسید مادرش خدیجه او را به عقد پسرخاله اش ابوالعاص بن ربیع درآورد، ام کلثوم که برخی گفته اند هم نام مادر رسول خدا، آمنه بود و آن حضرت او را به عقد عثمان ابن عفان در آورد ولی قبل از مراسم عروسی از دنیا رفت، رقیه که پس از رسیدن به حد بلوغ رسول خدا او را به عقد عموزاده اش عقبه ابن ابی لهب درآورد و فاطمه زهرا (س)
تاریخ ولادت
در این که روز و سال دقیق تولد حضرت چه سالی بوده روایت درستی در دست نیست ولی اکثر محدثین و علمای شیعه ولادت حضرت را در سال پنجم بعثت می دانند و روایتی هم در اینباره از ائمه بزرگوار اهل بیت علیه السلام نقل شده، البته علمای اهل سنت هم د راین مورد نظر داده اند که نظر به اینکه اینجانب اهل سنت را قابل صلاحیت نمی دانم از ذکر آن خودداری می نمایم.
بطور کلی تطبیق میان اخبار و روایات در داستان ولادت حضرت زهرا کار مشکلی است چون از طرفی در برخی از روایات شیعه آمده که ولادت حضرت سال پس از نبوت اتفاق افتاده در ادامه این جمله نقلی از پیامبر ذکر شده: « در همان سالی که قریش خانه کعبه را بنا می کردند» که جمع میان این دو مطلب دشوار است .
اما دراصل انعقاد نطفه حضرت به دو ذکر معتبر از علمای شیعه بسنده می کنیم.
شیخ صدوق(ره)از محدثین بزرگوار شیعه در کتاب امالی و عیون اخبا الرضا (ع) از رسول خدا روایت کرده که فرمودند: هنگامی که به معراج رفتم جبرئیل دست مرا گرفت وبه بهشت برد واز رطب آنجا به من داد ومن ان را خوردم وهمان رطب تبدیل به نطفه ای در صلب من شد وچون به زمین برگشتم با خدیجه نزدیکی کردم و خدیجه به به فاطمه (ع) حامله شدازاین رو فاطمه ((حوراءانسیه))است. هر گاه اشتیاق به استشمام بوی بهشت پیدا میکنم دخترم فاطمه را استشمام میکنم.
علی بن ابراهیم قمی (ره)درتفسیر خود از امام صادق (ع) روایت کرد. که فرمود : رسول خدا (ص) فاطمه ا بسیارمی بوسید ، عا یشه از ایناین کار پیامبر بسیار ناراحت شده وبر ان حضرت ایراد گرفت رسول خدا (ص)فرمود :{ ای عایشه هنگامی که به معراج رفتم داخل بهشت شده مرا نزدیک درخت طوبی برد واز میوه ان به من داد ومن ان میوه را خوردم وبه صورت نطفه ای درآمد و چون به زمین آمدم با خدیجه آمیختم واو به فاطمه حامله شدومن هر زمان فاطمه را می بوسم بوی درخت طوبی را استشمام میکنم.}
جریان ولادت:
شیخ صدوق درکتاب امالی به سند خود از مفصل بن عمرروایت کرده که امام صادق (ع)فرمود: هنگامی که با خدیجه ازدواج کرد زنان مکه از وی کناره گیری کرده و با و ی قطع رابطه کردند و خدیجه از این با بت تاراحت شد تا اینکه به فاطمه (س) حامله بود واین نوزاد در شکم باخدیجه سخن میگفت و ا ورا دلداری میداد و خدیجه در ابتدا این مطلب را ازپیامپر پنهان می کرد تا روزی ان حضرت وارد خانه شد شنید خدیخه باکسی حرف میزند . پرسید: ای خدیجه با کسی سخن میگفتی ؟ پاسخ داد جنینی است که درشکم من است وهم دم من است پیامبر فرمود : ای خدیجه جبرئیل بهمن بخر داد که این جنین دختری است و خدای تعالی نسل مرا از وی قرار میدهد از این موضوع مدتی گذشت تا موقع وضع حمل فاطمه شد خدیجه نزد زنان قریش فرستاد تا به او کمک کنند و زنان قریش گفتند تو به سخن ما گوش ندادی و با یتیم ابی طالب که مالی نداشت ازدواج کردی ما نیز به کمک تو نمی آییم خدیجه از این موضوع غمگین شد و در حال اندوه بود که چهار زن بلند قامت را که همانند زنان بنی هاشم بود مشا هده کرد که بر وی وارد شد ند ولی خدیجه از دیدن آنها ناراحت شد اما یکی ازآنها به سخن آ مد و گفت: نترس پروردگارتو ما را فرستاده تا دروضع حمل تو را کمک کنیم این چهار زن ساره – اسیه ( هسر فرعون) دختر عمران و کلثم دختر موسی بن عمران بودندو کمک کردند و فاطمه (س) متولد شد .
انتخاب نام فاطمه:
روایات زیادی وجود دارد که به چند نمونه بسنده میکنیم:
ازرسول خدا نقل است که به فاطمه فرمود ( میدانی برای چه فاطمه نامیده شده ای؟علی(ع) عرض کرد:سببش چیست؟ فرمود او و شیعیانش از اتش دوزخ باز داشته شده اند
در روایتی از امام صادق نقل است که :فاطمه درپیشگاه خدا نه نام دارد:فاطمه،صدیقه، مبارکه،طاهره،زکیه،راضیه،مرضیه،محدثه، و زهرا. سپس فرمودتفسیر ومعنای فاطمه باز گرفته شده ازشر وبدی است و انگاه فرمود امیر الموئمنین علی (ع) با وی ازدواج نمی کرد وبرای فاطمه هیچ همسری تا روز قیامت در روی زمین نبود.
ام ذکر این نکته مهم است که فاطمه از لغت فطم گرفته شده و به معنای جدا شدن و قطع شدن چیزی از دیگری میباشدرا میگویند.
دوران کودکی حضرت فاطمه(س) :
همان طور که ذکر گردید حضرت فاطمه در سال پنج بعثت به دنیا امد یعنی در همان سالهایی که پیامبر ما موریت داشت دعوت خودرا اظهار کندوبا مخالفت شدید مشرکان ربرو بود و هر روز توطئه ونقشه ای علیه پیامبر کشید تا مانع کار او شوند بنابر این کودکی حضرت فاطمه چیزی جز محرومیت و شکلات نبود.
شدت علاقه پیامبر به فاطمه:
از روایات وگفتار پیامبر این طور استنباط میشودکه علاقه ان حضرت به دخترش فاطمه بیش از حد محبت یک پدر به دخترش بودوگرنه پیامبر دختران دیگری به غیراز فاطمه داشت اما درباره انها یان چنین نبوده واین به خاطر ایمان وتقوای واعمال و رفتار فاطمه بود.
از عایشه نقل شده : «پیغمبر هر گاه به سفری میرفت اخرین کسی که با او خداحافضی می کردفاطمه بود و چون از سفر باز می گشت نخستین کسی که به دیدنش می رفت فاطمه بود»
پیامبر(ص)در تربیت و آموزش دختر خویش بسیار دقیق وحساس بود ،هر روز که می گذشت بر شدت علاقه پیامبر به حضرت افزوده می شد. در برابر آزار واذیت دشمنان فاطمه از پیامبر دلجویی می کرد وپدر را دلداری می داد واینها همه نقش تربیتی پیامبر بود.
از ام سلمه نقل است که می گوید: [ هنگامی که پیامبرمرا مامور خدمتگذاری وسرپرستی فاطمه کرد من خود را از هر جهت برای انجام این کار آماده کردم ولی به خدا سوگند فاطمه از من با آدب تر و داناتربود]
زندگی بانوی مکرم اسلام سراسر درس والگوست ،پیامبربااین که می دانست حضرت از نظر مال ودارائی در حد نا چیز میباشد و اکثر او قات روزه داشتند ولی با این حال مستمندان وپیشوایان را به خانه فاطمه راهی می کرد تا برای رفع نیازمندیهای خود از او کمک گیرند
در این مورد می توان به داستانی اشاره کرد : که پیر مرد فقیری نزد رسول خدارفت واز گرسنگی فقر و برهنگی خود شکایت کرد . پیامبر فرمود:[ من چیزی ندارم به تو بدهم ولی تورا به خانه کسی که خدا ورسولش اورا دوست دارد ونیز او خدا ورسول خدا را دوست داردراهنمایی میکنم و او کسی است که بر خدا توکل میکند که او فاطمه است]
وسپس بلال مرد را نزد فاطمه برد و مرد عرب از حال و روز خود شکایت کرد . ودر خانه فاطمه چند روزی بود که غذایی درست نشده بود وپیامبر از این ماجرا با خبربودو حضرت با شنیدن این سخن پوست گوسفندی را که حسین را روی ان می خوابانید به او داد و مرد اعتراض کرد که من با این چگونه گرسنگی خود را برطرف کنم بعد فاطمه گردن بندی را که از دختر عمویش هدیه گرفته بودرا به ان مرد داد مرد عرب ان را گرفت وبه مسجد امد و به رسول خدا نشان داد . سپس عمار یاسر ان گردن بند رااز ان مرد خرید وبیشتر از ان چیزی که پیر مرد می خواست به او داد . عمار گردن بندرا به خانه برد وبا مشک خوشبو کرد ودر پارچه ای پیچید . و به وسیله غلامی که نام او سهم بود نزد خدا فرستادو به او گفت تو را نیزبه پیغمبر بخشیدم . پیامبر نیزغلام راباز گرداند ونزد فاطمه فرستاد غلام پیش فاطمه رفت و ماجرا را برای او تعریف کرد حضرت گردن بند رابرداشت و غلام را ازاد کرد. و غلام خندید و حضرت سبب انرا پرسد که غلام در جواب گفت: برکت بسیار در این گردن بند بود مرا به خنده انداخت ، گرسنه ای را سیر کرد برهنه ای را پوشاند فقیری را بی نیاز کرد و بنده ای را ازاد کرد و سپس نزد صاحبش برگشت.
ازدواج وزندگی مشترک فاطمه (ع):
با توجه به اصا لت خانوادگی وکمالات نفسانی و فضایل اخلاقی که در فاطمه (س)وجود داشت مردان زیادی از بزرگان و جوانان انان دوران مشتاق بودنند تا افتخار همسری فاطمه را نصیب خود کنند عده زیادی به خواستگاری حضرت رفتند و همگی پاسخ رد شنیدند و یا پاسخی که از پیامبر می شنیدند این بود که (منتظر فرمان خدایم) ویا (کار فاطمه بدست پروردگار است) ویا می فرمود:(تا تقدیر چه پیش آید) ویا می گفت:(فاطمه برای ازدواج کوچک است)
علی (ع) نیز از کسانی بود کهمدتها این آرزو را در دل داشت ولی به گفته خود حضرت جرأ ت اظهار آنرا نزد رسول خدا نداشت تا روزی رسول خدا از علی پرسید :آیا قصد ازدواج نداری علی عرض کرد پیامبر خدا بهتر میداند وبه دنبال آن مدتی گذشت تا مقدمات ازدواج آن حضرت با فاطمه (س) فراهم شد.
افراد زیادی مثل عبدالرحمن بن عوف وعثمان با پیشنهاد پول ومهریه های آنچنانی پیشنهاد خواستگاری فاطمه را به رسول خدا دادند ولی رسول خدا مهر رد بر سینه آنها زد.اینان نمی دانستند که پیامبر فاطمه را برای علی نگه داشته و بلکه خبر نداشتند که امر ازدواج فاطمه به فرمان ودستور خداست . دراین زمینه روایات زیادی نقل شده از جمله از پیامبر نقل است که به علی فرمود:( ای علی براستی خدا مرا مامور کرده که تو را به دامادی خود انتخاب کنم ).
مقدمات خواستگاری :
روزی پیامبر در خانه بود که ناگهان در باز شد وعلی(ع) سلام کرد و در حضور آن حضرت نشست روایتی از خود علی(ع) است که می فرماید:(پیامبر که مرا دید خندان شد وفرمود:ای اباالحسن به چه منظور آمده ای؟ حاجتت را بیان کن) علی (ع)می گوید :{از انجا که رسول خدا ابهت خاصی داشت من نتوانستم حاجتم را بیان کنم وسکوت کردم.} پیامبر که مرا چنان دید فرمود:{شاید به خواستگاری فاطمه آمده ای} وعلی عرض کرد آری .
در این زمان پیامبر فاطمه را صدا می زند و نزد خود می نشاند و به او می فرماید ای فاطمه علی کسی است که به خوبی سابقه اسلام مرا می داند و من از خدا خواسته ام تو را به همسری بهترین خلق خود در آورد و حالا به خواستگاری تو آمده ، نظرت چیست؟ وفاطمه سر به زیر می اندازد ولی مانند دفعات قبل خواستگاری اثار ناراحتی در او دیده نمی شود ورسول خدا همان سکوت را نشانه رضایت دانسته وبرمی خیزد و میفرماید:{الله اکبر سکوتها اقرارها} وبه دنبال آن جبرئیل نازل شده ودستور این ازدواج مبارک و میمون از طرف خداوند متعال به پیامبر(ص) ابلاغ شد.
مهریه فاطمه(س):
همان طور که می دانیم طبق دستور پیشوایان اسلام کسی نمیتواند زنی را بدون مهریه به عقد خود در اورد و این احترامی است که اسلام برای زن مقرر کرد . اما در این مردسفارش شدهکه تا میتوانید مهریه را کم کنید طبق حدیثی از رسول خدا [ بهترین زنان امت من زیباترین و کم مهر ترین آنها هستند]
پیامبراز علی (ع): آیا تو چیزی داردی که در برابرآن فاطمه را به ازدواج در آورم .
علی عرض میفرماید شم اکه از زندگی من با خبری جز شمشیر و زرهی و شتر ابکشی چیزی ندارم.
پیامبر میفرماید: شمشیر که مورد نیاز وحاجت است و باید با ان در راه خدا جهاد کنی – اما شتر ابکش را هم که باید با ان نخلهای مرا آب دهی وبرای خاندانت آبکشی کنی ودر مسافرت بار خود را بران کنی ولی زره را میتوانی مهرقرار دهی و من فاطمه را در مقابل همان زره به عقد و ازدواج تو درمی آورم .
تاریخ ازدواج وعروسی :
در این مورد قول درستی در دست نیست برخی از روایت گران مانند شیخ طوسی ان را در روز اول ذی حجه ذکر کرده اند.
تهیه جهاز :ذکر شده که حضرت علی زره خود را مهریه حضرت فاطمه قرار دادو طبق رسول علی(ع) زره را به چهار صد درهم با چهارصدوهشتاد درهم فروخت ونزد پیامبر امد.
بعد پیامبر از پولها برداشته وبه هر از اصحابش داد تا برای عطر، اسباب خانه و لوازم زندگی و لباس و یا به قولی جهیزیه ا ی برای فاطمه خریداری شد در نقلی از شیخ طوسی (ره) لیست اجناس خریداری شده برای جهیزیه اورده شده که از ذکر آن خود داری میکنیم.