فرهنگ تفسیری ایسم ها 86 صفحه (فایل word قابل ویرایش می باشد)
آتئیسم
بیخدایی یا خداناباوری(به انگلیسی: Atheism)، در یک معنای گسترده، رد اعتقاد به وجود خدایان است. در معنایی محدودتر، بیخدایی به طور خاص موضعی است که در آن هیچ خدایی نیست. در شامل ترین معنا، بیخدایی به سادگی، بی اعتقادی به وجود هر نوع خداست. بیخدایی نقطه مقابل خداباوری است، که در کلی ترین شکل اعتقاد به وجود حداقل یک خدا میباشد.
واژه آتئیسم در زبان انگلیسی از واژه یونانی atheos (به یونانی: ἄθεος) مشتق شدهاست که به معنای بدون خدایان است. این واژه در گذشته با دلالت ضمنی منفی، در اطلاق به کسانی به کار میرفته که منکر خدایانی میشدند که توسط اجتماعات بزرگتر مورد پرستش قرار میگرفتهاند. با گسترش آزادی اندیشه و پرسشگری شکاکانه و متعاقبا انتقادات رو به فزونی از دین، کارکرد این اصطلاح محدود و هدفمند شد. نخستین افرادی که رسما خود را بیخدا معرفی کردند در قرن هجدهم ظهور کردند.
امروزه، در حدود ۲٫۳٪ جمعیت جهان خود را بیخدا معرفی میکنند، در حالی که ۱۱٫۹٪ از توصیف بی دین برای خود استفاده میکنند. تا ۶۵٪ ژاپنیها خودشان را بیخدا، ندانم گرا یا بی اعتقاد میدانند.[۷] در اروپا درصد تخمینی بیخدایان، ندانم گرایان و بی ایمانان دیگر به خدایی شخصی، از درصدهای تک رقمی کشورهایی چون لهستان، رومانی و قبرس آغاز شده[۸]؛ و به ۸۵٪ در سوئد(۱۷٪ بیخدا)، ۸۰٪ در دانمارک، ۷۲٪ در نروژ و ۶۰٪ در فنلاند میرسد.[۷]
بیخدایان در برابر ادعاهای فراطبیعی به شکاکیت گرایش دارند. بیخدایان طیف وسیعی از استدلالهای فلسفی، اجتماعی و تاریخی را برای بی اعتقادی به هر قسم خدا اقامه کرده اند؛ که از آن جمله میتوان به خدای حفرهها و مسئله شر اشاره نمود. هرچند برخی بیخدایان فلسفههای سکولار ابداع کرده اند، هیچ ایدئولوژی یا مسلک فکری و رفتاری واحدی وجود ندارد که همه خداناباوران بر سر آن توافق داشته باشند.
در فرهنگ مغرب زمین، غالبا بیخدایان را منحصرا بی دین یا مادی میپندارند؛ در حالی که در برخی نظامهای ایمانی نیز بیخدایی به چشم میخورد؛ همچون آیین جین، برخی اشکال آیین بودا که از باور به خدایان حمایت نمیکنند، و شاخههایی از آیین هندو که بیخدایی را موضعی صادق اما نامناسب برای رشد معنوی انسان میدانند.
بیخدایی را میتوان به دو دسته بیخدایی مثبتگرا و بیخدایی منفیگرا تقسیم کرد. بیخدایان منفیگرا معتقدند عدم وجود براهین شواهد معتبر برای اثبات وجود خدا، خود اثباتی است بر عدم وجود خدا. بیخدیان مثبتگرا معتقدند وجود شواهد و براهین علیه وجود خدا، اثباتی هستند برای عدم وجود خدا.
بیخدایان منفی گرا، ادعای خود را با دفاع از طبیعتگرایی و همچنین رد براهین اثبات وجود خدا اثبات میکنند.
بیخدایان مثبتگرا، ادعای خود را با رد براهین اثبات وجود خدا و اقامه براهین اثبات عدم وجود خدا اثبات میکنند.
استالینیسم
استالینیسم نوعی تفکر و شیوه حکومتی است
سیاستها و روشهای حکومت یوسف استالین(1953-1879) نخست وزیر، فرمانده کل قوا، دبیر کل حزب کمونیست، و دیکتاتور اتحاد شوروری. استالینیسم ایدئولوژی خاصی نیست، بلکه روشهای کاربست «مارکسیسم-لنینیسم) در روسیه در دوران حکومت استالین، برخی تفسیرها از آن نظریهها و سازگار کردن آنها با عمل است. این روشها شامل تروریسم، دیوانسالاری (بوروکراتیسم) و پذیرش اجباری احکام مطلق استالین در جنبش کمونیسم، چه در شوروری چه در میان حزبها و کشورهای کمونیست در سراسر جهان بود.
استالینیسم از زمانی پدید آمد که استالین در کسب جانشینی لنین(1924) و از میان برداشتن رقیبان خود در حزب، به ویژه تروتسکی (تروتسکیسم)، کامیاب شد. سیاست «سوسیالیسم در یک کشور» او شامل اشتراکی کردن اجباری کشاورزی و صنعتی کردن اتحاد شوروی با سرعت و شدت هرچه تمامتر بود. استالین برای پیشبرد این هدفها نظارت پلیسی بر مردم را گسترش داد و دراین راه وسایل بسیار بیرحمانه و خشنی را بکار گرفت. مثل اردوگاههای کار اجباری و کاربرد پلیس مخفی و دیگر روشهای رژیمهای تمامیتخواه را با شخصپرستی در هم آمیخت.
کمونیستها در زمان زندگی استالین او را بزرگترین تفسیرگر مارکسیسم و بالاترین مرجع نظری در جنبش بینالمللی میدانستند، اما پس از مرگ او با گزارشی که خروشچف، دبیر کل حزب کمونیست شوروی، در کنگرهی بیستم حزب در مورد جنایتهای استالین داد و در کنگرهی بیست و دوم حزب دنبال شد، استالینیسم کژروی از موازین لنینی دانسته و محکوم شد و از آن پس مراجعه به آثار استالین به عنوان مرجع نظری از رواج افتاد و استالینیسم معنای زورگویی، رژیم پلیسی، فردپرستی و دیکتاتوری به خود گرفت.
در جنبش بینالمللی کمونیسم، حزب کمونیست یوگوسلاوی نخستین حزبی بود که بر ضد استالینیسم و تسلط زورگویانهی شوروری بر حزبها و کشورهای کمونیست، سرکشی آغاز کرد و آن را انحرافی از مارکسیسم-لنینیسم شمرد.
نسخه استالینی سوسیالیسم، با تغییرات اندکی، اتحاد جماهیر شوروی را ایجاد کرد و بر احزاب کمونیست در سراسر جهان تأثیر گذاشت. استالینیسم امکان ایجاد یک جامعه کمونیستی بر اساس برنامه جامع صنعتی شدن و اشتراکی کردن در شوروی را مطرح کرد. توسعه سریع صنعت و مهمتر از آن، پیروزی شوروی سابق در جنگ جهانی دوم این دیدگاه را حتی تا ده سال پس از مرگ استالین در سراسر جهان معرفی کرد. استالینیسم قول ایجاد یک جامعه کمونیستی در طی سی سال را مطرح کرد. با این وجود، تحت رهبری استالین، امکان ایجاد کمونیسم در چارچوب مدل روسی فراهم شد. وی در شوروی سابق فضای سرکوبی را به وجود آورد که بر زندگی همه مردم تأثیر گذاشت. رشد اقتصادی کاهش پیدا کرد و رانت خواری و فساد سیاسی مقامات دولتی بالا گرفت که در نتیجه مشروعیت سیستم دولتی شوروی را زیرسئوال برد.
علیرغم فعالیت کمین ترن، حزب کمونیست شوروی سیاست استالینی «سوسیالیسم در یک کشور» را اتخاذ کرد و ادعا نمود که به علت «افزایش دعواهای طبقاتی تحت نظامهای سوسیالیستی» می بایست سوسیالیسم را در تنها یک کشور ایجاد نمود. لئون تروتسکی این تغییر وضعیت از جهانی سازی مارکسیت را زیر سئوال برد و نظریه « انقلاب پایدار » را مطرح کرد که بر ضرورت یک انقلاب جهانی تأکید دارد.
امپریالیسم
اصطلاح اَمپـِریالیسم (به انگلیسی: Imperialism) خود از واژهٔ قدیمیتر empire (امپراتوری) آمده است. از واژهٔ امپریالیسم تعاریف گوناگونی بدست داده شدهاست:
• امپریالیسم به نظامی گفته میشود که به دلیل مقاصد اقتصادی و/یا سیاسی میخواهد از مرزهای ملی و قومی خود تجاوز کند و سرزمینها و ملتها و اقوام دیگر را زیر سلطهی خود درآورد.
• سیاستی که مرام وی بسط نفوذ و قدرت کشور خویش بر کشورهای دیگر است.∗
• رژیمی که بر اثر از میان رفتن خردهسرمایهداری داخلی و پدید آمدن تراستها و کارتلها دچار تورم تولید و کمبود مواد خام شود و برای بهدست آوردن مستعمره و بازار به دیگران تجاوز کند.
• این واژه در مفهوم امروزی به معنای کنترل کشوری از سوی کشور دیگر بکار میرود. فرایند تحمیل ارادهٔکشوری بر کشور دیگر. مثلاً گاهی گفته شدهاست نظارت آمریکا بر کشورهای خاورمیانه امپریالیسم آمریکایی ست.
• امپریالیسم عنوانی است برای قدرتی (یا دولتی) که بیرون از حوزهٔ ملی خود به تصرف سرزمینهای دیگر پردازد و مردم آن سرزمینها را به زور وادار به فرمانبرداری از خود کند و از منابع اقتصادی و مالی وانسانی آنها به سود خود بهرهبرداری کند.
امپریالیسم فقط به معنای تصاحب قلمرو ارضی کشورها نیست بلکه به نحو گسترده تری با کسب کنترل سیاسی و اقتصادی بر مردم و اراضی، خواه با نیروی نظامی و خواه با ابزارهای زیرکانه تر، مرتبط است. موضوع امپریالیسم سیاست و شیوههای دولتی ست که غالباً با ابزارهای اقتصادی، قدرت، و سلطهٔ خود را گسترش میدهد.
فهرست مطالب
- آتئیسم
- استالینیسم
- امپریالیسم
- آنارشیسم
- انترناسیونالیسم
- بولشویسم
- پپورتنیسم
- پوپولیسم
- سپتی سیسم
- سوسیالیسم
- فاشیسم
- فالانژیسم
- کاپیتالیسم
- کمونیسم
- لنینیسم
- مارکسیسم
- ماکیاولیسم
- ماکیاولیسم اسلامی
- میلیتاریسم
- نازیسم
- ناسیونالیسم
- نیهیلیسم
- صهیونیسم
- مازوخیسم
- فوویسم
- اگزیستانسیالیسم
- اومانیسم
- اندیویدوالیسم
- پروتستانتیسم
- پستمدرنیسم
- پلورالیسم
- پوزیتیویسم
- دگماتیسم
- رادیکالیسم
- رفرمیسم
- رمانتیسم
- سکولاریسم
- سندیکالیسم
- فاکسیونالیسم
- فئودالیسم
- فمینیسم
- فئودالیسم
- لائیسم
- لیبرالیسم
- ماتریالیسم
- مائوئیسم
- مدرنیسم
- مولتی پارتیسم
- کوبیسم
- فوتوریسم
- منابع
فرهنگ تفسیری ایسم ها 86 صفحه