فرمت pdf
24 صفحه
بررسی احتمالات باتوجه به پدیده های منظم یا تصادفی برای خداشناسی
فرمت pdf
24 صفحه
نقد و بررسی فیلم رهایی از شاوشنگ:
خلاصه ی داستان: اندی دوفرین(تیم رابینز) بانک دار جوانی است که به جرم قتل همسر و معشوقه پنهانی اش به حبس ابد در زندان ایالتی شاوشنگ محکوم شده است. وی تأکید می کند که این جرمی است که مرتکب نشده، ولی قاضی تشخیص می دهد که او گناهکار است. او سالهای متعددی را در این زندان می گذراند درحالی که تنها سرگرمی اش دست و پنجه نرم کردن با افرادی از پایین ترین طبقه ی جامعه است؛ کسانی مثل همجنس گرایان و قاتل ها که مدام او را آزار و اذیت می کنند. آلیس بوید رِد ینگ (مورگان فریمن) یکی از زندانی های سیاه پوست و راوی داستان است که اندی بعد از چند ماه بیش از دو کلام با او صحبت میکند و از او یک نوع چکش را می خواهد.پس رد ابتدا فکر می کند که اندی برای فرار از زندان این چکش را می خواهد اما وقتی اندازه چکش را دید متوجه شد که بسیار کوچک است و برای شکستن سنک های کوچک طراحی شده؛ رد، روی فیلم روایت می کند که سوراخ کردن دیوار زندان با این چکش ششصد سال زمان می برد؛ بعدها ری از رد درخواست درخواست پوستری بزرگ از ریثا هیورث بازیگر زن مشهور را می کند و آن را به دیوار سلول خود می آویزد. وقتی رییس زندان از سلول اندی بازرسی می کند چون می بیند انجیل در دست اندی است، او را بخاطر چسباندن پوستر سکسی بر روی دیوار می بخشد؛سپس به انجیل اشاره می کند و می گوید (رستگاری در این کتاب نهفته اندی) و از سلول خارج می شود.
بعدها رییس زندان متوجه موقعیت و تحصیلات اندی می شود و از او برای پول شویی رشوه هایش استفاده می کند. اندی و رد سال های زیادی در زندان می گذرانند تا اینکه پسر جوانی به عنوان زندانی به شاوشنگ منتقل می شود. وی فردی دلنشین است و خیلی سریع تبدیل به یکی از دوستان اندی و رد می شود و وقتی ماجرای اندی را می شنود داستانی را که قبلا از یکی از هم سلولیان گذشته اش در زندان دیگری شنیده تعریف می کند که حکایت از کشته شدن زن اندی به دست آن زندانی دارد.رییس زندان که از شهادت دادن این جوان به نفع اندی و روشن شدن حقیقت قتل و آزادی اندی بخاطر لو رفتن خلاف ها و پولشویی هایش می ترسد پس از کشاندن این جوان به محوطه زندان دستور شلیک به وی را صادر و او را می کشد.یک روز اندی و رد درباره جزیره ای به نام (زاواتانئو) صحبت می کند مصیبت های وی که با لبخندی تلخ همراه است توسط موسیقی متنی با همین نام همراه می شود. (او می گوید می خواهد زندگی اش را در آنجا بگذراند) مکانی گرم و بدون خاطره؛ رد که از این حرف ها تعجب کرده به او می گوید نباید خیالبافی کند و وقتی که به حبس ابد محکوم است نباید به آزادی امید داشته باشد زیرا این مسئله می تواند او را نابود کند. او از جا بلند می شود و پس از گفتن اینکه حق با رد است و همه ی اینها به انتخابی ساده منتهی می شود معروف ترین دیالوگ فیلم را می گوید و آنجا را ترک می کند (با زندگی کنار بیا؛ یا به پیشواز مرگ برو...) رد که از این حرف نگران شده است و فکر می کند اندی فکر خودکشی را در سر می پروراند، با دوستان خود در اینباره صحبت می کند و شگفت زده تر می شود وقتی یکی از آنها می گوید اندی امروز یک طناب از او گرفته است. آنها با نگرانی تمام شب را می گذرانند. فردا صبح موقع بازرسی مسئولین زندان با کمال تعجب متوجه می شوند که سلول وی خالی است و وقتی رییس زندان با عصبانیت سنگی به طرف یکی از پوسترها که همان پوستر هنرپیشه زن که توسط رد تهیه شده پرت می کند، متوجه سوراخ عمیقی در دیوار می شوند که اندی با همان چکش کوچکی که رد گفته بود سوراخ کردن با آن 600 سال طول می کشد، طی قریب به 20 سال هر روز دیوار را حفر کرده و از آن به بیرون فرار کرده و با خود تمام مدارک پولشویی و مدارک شناسایی فردی که رییس زندان به نام او حساب بانکی باز کرده و در واقعیت وجود ندارد به همراه تمامی آنچه که رییس زندان در این مدت از راه های خلاف جمع آوری کرده را برداشته و فردای همان روز دز اول وقت اداری با مراجعه به کلیه شعبی که رییس زندان با امضای اندی به نام فردی جعلی پول های خود را در بانک سپرده گذاری کرده تمام پول ها را با ارائه مدارک شناسایی از حساب خارج و مدارک کلاهبرداری های رییس زندان را در یک پاکت در بسته به منشی بانک تحویل می دهد و از او می خواهد که به آدرس مربوطه پست کند و پس از آن با تمام پول ها، به همان جزیره آرام و دور زاواتانئو فرار می کند. در همان روز رییس زندان انجیل اندی را در اتاق خود پیدا می کند و متوجه می شود اندی تمام مدت، چکش را آنجا پنهان می کرده است انجیلی که در روز اول قرار بود به اندی در رستگاری کمک کند، حالا به زیرکی توسط اندی با دفتر عمل های حقوقی رییس جابجا شد و باعث رسوایی و نابودی همه ی افرادی که در این تجارت نقش داشته اند می شود. در صفحه اول آن انجیل با امضای اندی دوفرین نوشته شده است (حق با شما بود رییس،رستگاری در این کتاب نهفته شده است).
بعدها رد آزاد می شود و بخاطر قراری که مدت ها پیش با اندی گذاشته بود به محلی می رود تا چیزی را که آنجا حفر شده در بیاورد و آن نامه ای است که توسط اندی پس از فرار از زندان نوشته شده؛ نامه به رد اطلاع می دهد که اندی در حال حاضر در همان جزیره دور افتاده زندگی می کند. در قسمتی از نامه یکی دیگر از دیالوگ های معروف فیلم را میخوانیم ( امید چیز خوبیه؛شاید بهترین چیزها؛و هیچ چیز خوبی هیچوقت از بین نمی رود...)
فیلم در حالی به پایان می رسد که رد با همان پولی که اندی برایش زیر همان سنگ سیاه گذاشته است به جزیره دورافتاده می رودو اندی را می بیند در حالیکه یک قایق قدیمی را تعمیر میکند.
شامل 12 صفحه word